فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵٬۹۹۲ مورد.
نوآوری های ابن سینا در مسأله ی علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دسته بندی مسایل فلسفی از حیث اهمیّت و قدمت، مبحث «علیّت» (علّت و معلول) در رتبه ی نخست جای دارد. هر چند آثار مکتوب فلسفی نشان می دهد که این مسأله محصول تلاش فکری فیلسوفان یونان و به خصوص «ارسطو» است، لیکن طرح این پرسش اهمیّت دارد که فیلسوف بزرگی مانند «ابن سینا» در تبیین و توسعه ی مباحث این مسأله چه نقشی دارد؟
با وجود این که ابن سینا بارها مقام علمی ارسطو را ستوده است، مع الوصف به هیچ وجه نمی توان او را فقط مفسّر فلسفه ی ارسطو دانست و ابتکارات فلسفی او را انکار نمود.
ابن سینا که در بسیاری مسایل فلسفی هم از لحاظ محتوا و هم صورت بندی خلّاقیّت شگرفی داشته است، به خصوص در مبحث «علیّت» نبوغ خویش را متجلّی ساخته و در اموری نظیر «تعریف علیّت»، «انقسامات» و «حیثیّات مختلف علّت» و«احکام علّت و معلول»، از جهت محتوا و تبیین و تقریر و صورت بندی مطالب، نوآوری های مهمّی از خود به جای گذاشته است.
شیوه ای دیگر در تدوین فرهنگ نامه های اصطلاحات علوم عقلی اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
مرکز پژوهشی دائرهْْالمعارف علوم عقلی اسلامی در نظر دارد پیش از نگارش دائرهْْالمعارف علوم عقلی اسلامی، فرهنگنامههایی در زمینة منطق، فلسفه، کلام و عرفان منتشر نماید.
این فرهنگنامهها، ویژگیهایی دارند که آنها را از همة دانشنامههای موجود متمایز میسازد و برخی از شاخصههای بیسابقه در محتوا، برجستگی ویژهای در آنها ایجاد خواهد کرد.
اولین رشتهای که به لحاظ ترتیب منطقی برای نگارش فرهنگنامه برگزیده شده، منطق است.
در این شماره، دو نمونه از مقالات نگاشته شده با ویژگیهای مورد نظر، یعنی مقالة «منطق» و مقالة «تصور»، جهت بهرهمندی از دیدگاههای دانشوران علوم عقلی و کارآشنایان در امرِ دانشنامهنویسی ارائه میگردد؛ بدان امید که صاحبنظران با راهنماییهای خود، ما را در تصحیح و تکمیل این شیوه یاری رسانند.
آیا وجود صفت است؟
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
مقایسه ی ایمان وحیانی صدرا و ایمان فلسفی کارل یاسپرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
ایمان یکی از مهم ترین موضوعات دین و فلسفه ی دین است و در واقع، گوهر دین داری محسوب می گردد. واژه ی ایمان به وفور در قرآن و کتب مقدس به کار رفته است؛ به همین دلیل، فهم و طلب آن از نظرگاه تمام معتقدان به خدا مهم به نظر می رسد و هر کس در قلمرو خود سعی می کند معنای این کلمه و منظور خداوند از کاربرد آن را دریابدایمان در طول تاریخ، باعث بحث های دامنه داری،چه در میان متکلمان اسلامی و چه در میان فیلسوفان دین گردیده است، به صورتی که دسته ای ایمان را از سنخ اعتقاد به گزاره ها و دسته ای با نقد تلقی گزاره ای از ایمان، آن را به رویایی با خدا و اعتماد و دل سپردن به او تعریف می کنند.
در مقاله ی حاضر، در میان اقوال و آرایی که در مورد ایمان بیان شده ما به بررسی دیدگاه ملاصدرا، فیلسوف مسلمان ایرانی و کارل یاسپرس، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی پرداخته ایم و برآنیم تا پس از بیان یک پیشینه ی کوتاه از مسأله ی ایمان در میان متکلمان اسلامی و نقل قول چند متفکر غربی در باب ایمان، به بیان و مقایسه ی مسأله ی ایمان از دیدگاه این دو فیلسوف بپردازیم و در نهایت، نظریات آن ها را باهم مقایسه نماییم. ایمان ملاصدرا ایمان برخاسته از وحی و از سنخ ایمان مذهبی است. وی دارای تلقی گزاره ای و دارای روی کردی معرفت گرایانه است و حقیقت ایمان را علم و تصدیق می داند و عمل را از ارکان ایمان نمی شمارد. نظر صدرا در بحث ایمان، برگرفته از نظریه ی اصالت وجود، تشکیک وجود و ... می باشد، ولی ایمان مد نظر یاسپرس ایمان فلسفی نام دارد که مبتنی بر وحی نیست و گونه ای تجربه ی فراگیرنده محسوب می گردد. ایمان فلسفی یاسپرس برگرفته از چند اصل اساسی فلسفه ی وی می باشد، از جمله: وجود و مراتب آن، خدا و تعالی، آزادی و اختیار انسان، تاریخی و انفسی بودن حقیقت.
نظریه احوال از کلام تا فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه حال نخستین بار به صورت رسمی توسط متکلم معتزلی، ابو هاشم جبایی مطرح شده است. این بحث که ناظر به مسئله صفات باری تعالی بوده، در مواجهه با محذور شرک ارائه گردیده. اما بسیاری از متکلمان و فیلسوفان، این نظریه را مردود شمرده اند. ظاهر کلام فیلسوفان نشان گر آن است که آنها بین نظریه حال و نظریه ثابت نوعی ترادف دیده اند و لذا نقد نظریه حال در سیاق استغراب از نظریه ثابت و تهاجم به مؤلفینش دیده می شود. تکیه اصلی ناقدان این دو نظریه بر معقول نبودن واسطه میان وجود و عدم است و آنان با این رویکرد هستی شناسانه، نظرات کلامی را با تمرکز بر مسئله علم الهی به معدومات به چالش کشیدند.
واقعیت این است که نظریه حال فارغ از کیفیت علم الهی، ناظر به نحوه اتصاف خداوند به مطلق صفات بوده است و شبیه آن پیش از مطرح شدن در حوزه معتزلی، در اندیشه شیعی توسط هشام بن حکم مطرح گشته است. اینکه رابطه ذات و صفات از وجهه نظر متکلمین مورد نظر چه سنخیتی با سخن فلاسفه در این زمینه داشته است مجال را برای پیگیری رابطه پنهانی نظرات آنان با ایده های عرفانی که صفوف عرفا را از فلاسفه جدا کرده باز می کند.
اهمیت مبحث صفات خدا از یک طرف و ویژگی تشیع در ارائه مباحث ظریف اعتقادی و وجود سابقه ای از این دست نظریه در آن از سوی دیگر، بازخوانی تاریخی این نظریه و بازشماری کارکردهای آن را لازم می گرداند.
بررسی تقریرهای گوناگون از برهان ابن سینا بر توحید ذاتی واجب تعالی در اشارات و تنبیهات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
ابن سینا برهانی ابتکاری بر اثبات توحید ذاتی واجب الوجود دارد که آن را در اشارات و تنبیهات بسط داده است، هرچند بیانی اجمالی از آن را در الهیّات شفا نیز آورده است. شارحان در تقریر این برهان راه های گوناگونی پیموده و هریک تفسیر و تقریر خاصی از آن ارائه کرده اند. اختلاف این تقریرها عمدتاً در تعیین اقسام و فرض هایی است که در این برهان مورد نظر ابن سینا بوده است.
در این مقاله، پس از اشاره به جایگاه برهان ابن سینا در میان براهین توحید، تقریرهای فخرالدّین رازی، خواجه نصیرالدّین طوسی، قطب الدّین رازی و استاد مطهّری از این برهان بیان و ارزیابی شده ، و، در پایان، این نتیجه حاصل آمده است: تقریر خواجه طوسی – به دلیل خالی بودن از اشکالات تقریرهای دیگر از قبیل تصرّف در کلام ابن سینا و یا افزودن قسمی بر اقسام مورد نظر ابن سینا، و نیز به سبب وارد نبودن اشکال هایی که به اصول برهان کرده اند - از دیگر تقریرها به کلام ابن سینا نزدیک تر است.
نظریه «تقلید از خدا» در معرفت شناسی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
نخستین گام در معرفت شناسی عرفانی، نقاّدی عقل است و هیچ عارفی نیست که در عرصه عرفان نظری، پیش از نقد عقل و قوای ادراکی انسان، بتواند سخن از معرفت فراعقلی، و تفکّر عرفانی بگوید. ابن عربی به عنوان مؤسس عرفان نظری نیز در طرح معرفت شناسی خود، نخست به نقد عقل فلسفی و تفکّر منطقی پرداخته و نشان داده است که اگر شناخت آدمی صرفاً متکی به قوای ادراکی او، و مبتنی بر روش تفکر فلسفی باشد، حاصلی جز شناخت غیرذاتی، که شناختی تقلیدی است ندارد و درستی چنین شناختی کاملاً اتّفاقی است و هیچ تضمینی ندارد. اکنون ما می توانیم با «تقلید از خدا» به شناختی ذاتی و معرفتی درست هم درباره خدا و هم در اشیا و امور دست یابیم.
دو گونه استدلال غزالی در ردّ ضرورت علیت
حوزههای تخصصی:
برای دفاع از معجزه ها و فرق عادت ها، معاد جسمانی و حدوث عالم غزالی دو روش بهکار میبرد: یکی نفیرابطه ضروری میان علت و معلول و دیگری حفظ زنجیره علّی با تعبیر ضرورت به صدق در جهان های ممکن.
ارزیابی خوب یا بد بودن سرشت و شاکله انسان براساس حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
ارزیابی سرشت انسان و نیک یا بد بودن آن، از مسائل مهم و کهن در مکاتب مختلف دینی و فلسفی بوده است. برخی انسان را نیک سرشت، برخی او را بدسرشت و گروهی هم وی را فاقد سرشت مشترک دانسته اند. این مقاله در جستجوی پاسخ های دقیقی برای سه پرسش اساسی است: اولاً حقیقت سرشت انسان از نگاه هستی شناختی چیست؟ ثانیاً متعلَّق اصلی «خوبی و بدی» در بحث سرشت انسان چیست؟ ثالثاً منشأ افعال بد انسان چیست؟ براساس حکمت متعالیه، سرشت انسان که عبارت است از استعدادهای فطری و غریزی او نحوه وجود اوست. هر موجودی در هر یک از مراتب، درجه وجودی خاصی دارد و به میزان درجه وجودی خود خیر، کمال و نیکو است. فلسفه وجودی استعدادهای فطری و غریزی که مهم ترین آنها عقل است استکمال انسان و بقای سعادتمندانه اوست. بنابراین از منظر هستی شناختی، سرشت انسان فقط به «خوبی» متصف می شود و به علت اشتمال آن بر عقل فطری که مدبر گرایش های انسان است منشأ اعمال خیر و نیکو خواهد بود. متعلَّق اصلی در بحث سرشت انسان، خوبی و بدی افعال اوست و منشأ اعمال بد انسان ها نیز خصلت های موروثی و اکتسابی آنهاست، نه سرشت آنها.