فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۵٬۹۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مساله شر، یکی از مسایل بنیادی در نظام های الهیاتی، به ویژه در فلسفه اسلامی بشمار می آید. فلاسفه مسلمان شر را به امر عدمی، اعم از عدم ذات یا عدم کمال ذات، تحلیل نمودند. صدرالمتالهین از نظریه نیستی انگاری شر دفاع کرده و آن را برهانی دانسته است. این نظریه با معضلی به نام شر ادراکی مواجه است که بنابر ادعای آن، بعضی از وجودات، بالذات، به شر متصف می شوند. اما او دراین باره یکسان نمی اندیشد. بیان تحول دیدگاه ملاصدرا در این مساله، مهم ترین یافته تحقیق حاضر است. منشا این تحول تاثر ملاصدرا از نصوص دینی (آیات و روایات) است.
نظریه حکیم سبزواری درباره نسبت وجود رابط و محمولی (مستقل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحثی که میدان نزاع فلسفی را برای شارحان و مفسران حکمت متعالیه فراهم آورده و به تعارض آرای آنها انجامیده است، تبیین اختلاف و تفاوت بین وجود رابط و محمولی است. اگرچه این اختلاف نظرها، از عقلانیت فلسفی بسیاری از این شارحان حکایت می کند و افق خردورزی این متفکران را آشکار می نماید، ولی همچنین بستری را برای کشف نگرش آنها به عناصر محوری حکمت متعالیه مهیا می سازد. حکیم سبزواری از شارحان حکمت صدرایی است که با تعلیقه های خود بر اسفار و تأیید و تشریح مبانی این حکمت در کتاب هایش ابهام را از دامن بسیاری از مسائل این حکمت می زداید، ولی در این موضوع، نظریه ای مخالف با صدرا اتخاذ می-کند. این مقاله در پی بررسی دغدغه های وی در اظهار دیدگاه متفاوت با صدرالمتألهین در مسأله وجود رابط و محمولی است که تحلیل نکات فلسفی و پی گیری موضع گیری های وی در این بحث، طرح بعضی از نظریه های رقیب و منتقد وی را غیر قابل اجتناب می نماید.
صورت بندی نظریة فرهنگ صدرایی (با الهام از دیدگاه های استاد حجت الاسلام پارسانیا)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر مکتب فلسفی با ارائة گزاره های هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی خود، زمینة طرح سنخ خاصی از نظریات فرهنگی را فراهم می سازد. برای نمونه، فلسفة هوسرل، شکل گیری نظریة فرهنگی پدیدارشناسی را ممکن نمود و فلسفة هگل برخی از اصول موضوعة نظریة فرهنگی مارکسیستی را مهیا ساخت. «نظام حکمت صدرایی» نیز از قاعدة فوق مستثنی نیست و ظرفیت ارائة یک چارچوب نظری روشن برای طرح نظریة فرهنگی را داراست.
در سال های اخیر، عموماً محققان در ذیل مباحث فلسفی مربوط به اثبات وجود جامعه، به طرح «نظریة فرهنگ صدرایی» اهتمام ورزیده اند. با توجه به اینکه نظریة مذکور تاکنون به صورت یکجا و منسجم انتشار نیافته است، این مقاله تلاش دارد ضمن اشاره به مبادی فلسفی نظریة فرهنگ صدرایی، تقریری منسجم و منظم از نظریه فرهنگ صدرایی ارائه دهد.
خو دشناسی از نظر افلاطون و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
صادر نخست و چگونگی توجیه کثرات از نظر ابن سینا، ابن عربی و ملاصدرا با تأکید بر مشهورترین آرای آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا نخستین موجود عالم را عقل اوّل می داند که بر اساس قاعده الواحد از واجب الوجود صادر شده است و به واسطه جهات و اعتباراتاش سبب پیدایش موجودات پس از خود می گردد. ابن عربی اساس دیدگاه ابن سینا در مورد صادر نخست و چگونگی توجیه کثرات (یعنی قاعده الواحد) را نمی پذیرد. وی بر اساس مشاهدات ومکاشفات اش صدور کثرات را به اسما و صفات الاهی مستند می کند. از نظر او نخستین موجود عالم تجلّی اسم الاهی «الرحمن» است که در خود دارای تمام کثرات عالم می باشد و با سریان و انبساط خود سبب ظهور آنها می-گردد. ملّاصدرا، متأثر از ابن عربی، نخستین موجود عالم را تجلّی حق تعالی می داند. دیدگاه ملاصدرا در این مورد با ابن عربی دارای این تفاوت است که او جریان صدور کثرات پس از عقل اوّل را به گونه ای مغایر با ابن عربی به تصویر می کشد. از نظر او کثرات نه به واسطه نکاح و توالد مراتب هستی، بلکه به خاطر جهات و اعتباراتی که در عقول وجود دارد به وجود می آیند.
نظریه شناخت در علوم عقلی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان، متکلمان، منطقیان و اصولیان مسلمان شناخت را باور صادق جزمی ثابت تعریف کرد ه اند، ظنون را ملحق به جهل دانسته و قلمرو شناخت یقینی را حقایق ضروری و شناخت غیر یقینی را حقایق امکانی بحساب آورده اند. بر اساس تعاریف و اصول موضوعه آنان، می توان بدست آورد که معیار شناخت این است که باور از منشأ مناسب پدید آمده باشد. بر همین اساس، قیدهای ""جزمی"" و ""ثابت"" در تعریف شناخت زایداند و ذکر آنها به سبب تفکیک نشدن تعریف از معیار شناخت و احکام غیرشناختی باور از احکام شناختی آن است. رویکرد آنان در معرفت شناسی برون گرایانه است.
گفتارى کوتاه در باب عالم ذرّ و رجعت در قرآن (میرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 ق))
حوزههای تخصصی:
چکیده: نویسنده به پاره اى از آیات مربوط به عالم ذرّ و رجعت در قرآن پرداخته، اعتبار احادیث مربوط به آنها را نشان داده، به اشکالهاى کسانى که آن آیات و احادیث را انکار یا تأویل کرده اند، پاسخ مى گوید. این گفتار، بخشى از کتاب چاپ ناشده «شهاب مبین» نوشته میرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 ق.) است.
تحلیل و نقد حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک با تأکید بر آرای شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هگل و صدرالمتألهین، هر دو حرکت را در کل طبیعت تعمیم داده اند؛ اما دقت در این نتیجه واحد و مقدمات آن، حاکی از اختلاف عمدهٔ این دو فیلسوف در مسئله حرکت است. صدرالمتألهین بر مبنای اصول حکمت متعالیه تحولات عمده ای را در بحث حرکت ایجاد کرد و بیشترین سهم در این تحولات، مربوط به اصل «اصالت وجود» است. هگل نیز با مبانی خاص خود به بحث حرکت پرداخته و در این زمینه آرای جدیدی ارائه داده است. مارکسیست ها با اَخذ برخی از اصول هگل و در آمیختن آنها با نظرات فوئرباخ، قرائت جدیدی از حرکت مطرح ساختند. شهید مطهری نیز از رهگذر تحلیل و نقد مارکسیست ها به بحث تطبیقی حرکت در فلسفهٔ اسلامی و غربی پرداخت.
این نوشتار که با رویکردی انتقادی به حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است، از سه بخش تشکیل می گردد: بخش اول حرکت دیالکتیکی هگل، بخش دوم ماتریالیسم دیالکتیک و در قسمت سوم نقد دو بخش اول و دوم براساس اندیشه های استاد شهید مطهری، بررسی شده است. گفتنی است که استاد مطهری به مقتضای هر بحثی به تحلیل و نقد پرداخته است، به همین دلیل مباحث فوق در آثار استاد سیر منظم و منسجمی ندارد. در این مقاله سعی شده است که آرای ایشان به نحو منظم و منسجم استخراج و تنظیم شود.
چگونگی گذر از خودشناسی به خداشناسی از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس شناسی از مبادی و مقدمات خدا شناسی در معارف اسلامی است. دو نفراز سلسله جنبانان حکمت متعالیه از قرن یازده و قرن چهارده، یعنی صدرالدین شیرازی وعلّامه طباطبایی(ره) بر این باور تأکید خاص نمودهاند. دو حکیم با وجود وحدت در هدف معرفتی دو رهیافت متفاوت دارند. در اندیشه فلسفی ملاصدرا، نفس خلاّق مثال و نمونهای از خدای خالق است، اما علاّمه طباطبایی، شناخت نفس را شناخت موجود غیر مستقل و تعلقی و ربطی میداند که مقارن با شناخت ذات مستقل است که بمنزله ذات قیومی و نگهدارنده آن وجود تعلقی است.
ملاصدرا و رویکردهای سه گانه در تعقل(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ادراک عقلی در حکمت متعالیه ملاصدرا با سه رویکرد گوناگون بیان شده است. رویکرد نخست، مشاهده صورت های عقلیه از دور است. آنچه مشاهده می شود مُثُل نوریه یا عقول فعاله است. رویکرد دوم، افاضه صورت از عقل فعال است. در این رویکرد، نفس انسانی با صورت های معقوله موجود در عقل فعال متحد شده و در پی این اتحاد، صورت های معقوله برای او حاصل می شود. در رویکرد سوم که برای سالکِ واصل قابل تحقق است، نفس انسانی با اندکاک در ذات الهی و فنای بالله به حقیقت امور خواهد رسید و در نتیجه، خلاق صورت ها خواهد بود.
نگارنده در این نوشتار می کوشد تا با بررسی سخنان صدرالمتألهین به تبیین واپسین دیدگاه وی در ادراک عقلی ـ که همان رویکرد سوم است ـ بپردازد. افزون بر این به واکاوی و تبیین دو رویکرد نخست در نظام معرفت شناسانه ملاصدرا و هماهنگی آنها با مبانی حکمت متعالیه نیز خواهد پرداخت.
«بدن اخروی» از دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث برانگیخته شدن انسان ها در قیامت از مسایلی است که درباره آن سوالات متعددی مطرح می شود؛ از جمله اینکه، آیا معاد، روحانی است یا جسمانی؟ و یا هر دو توامان؟ در صورت قبول معادین، حدوث جسم در آخرت، چگونه است؟ آیا بدن حادث شده، عین بدن دنیوی است یا غیر آن؟ و در صورت عینیت، آیا با خصوصیات مادی محشور خواهد شد یا با تغییرات متناسب با جهان دیگر؟ نوشته حاضر تبیین دقیق و مطابق با عقل و شرع کیفیت حدوث و حشر ابدان اخروی و رد شبهات مطرح شده بر اساس دیدگاه ملاصدرا است.
غایتمند بودن آفرینش در فلسفه ی اسلامی: با محوریت غرض ورزی خالق و غرض مندی مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستی نفس و رابطه آن با بدن از دیدگاه سهروردی و کانت
حوزههای تخصصی:
فلسفه نفس امروزه یکی از زیرمجموعه های حوزه فلسفه به شمار می رود و فیلسوفان بزرگ شرق و غرب به تحلیل و تبیین آن پرداخته و آثار بسیاری درباره آن پدید آورده اند. در میان پیشینیان، اگر چه فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو درباره روان(psyche) بحث کرده اند نه درباره نفس ولی هریک از فیلسوفان بزرگ پس از آن ها، خواه شارح فلسفه آن ها باشند و خواه منتقد آن، به ویژه ابن سینا، ملاصدرا، سهروردی، دکارت، هابز، لاک، برکلی، هیوم و کانت مباحث متنوعی را درباره نفس مطرح کرده اند. با همه این احوال، مساله مشهور نفس ـ بدن در مغرب زمین از دکارت آغاز شد و هنوز ادامه دارد. در این نوشتار دیدگاه سهروردی و کانت که هر کدام از مشاهیر فیلسوفان از عصر خود تا دوره کنونی هستند به همراه مقایسه آن ها با یک دیگر و نیز با دیگر صاحب نظران، مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت مساله وقتی آشکارتر می شود که دیدگاه آن دو را در باره اصالت ماهیت از نظر دور نداریم. آن ها علی رغم اشتراک در این دیدگاه، که به همانندی در مسائلی چون تشخص، خودآگاهی، اراده، وحدت، بساطت، نفی عینیت جوهر با نفس، بقاء و مانند آن انجامیده است، در مسایل دیگری چون نفی ارتباط تمایز تصوری دو چیز با تمایز عینی آن ها، عدم انحصار نفس به جوهر متفکر، انیت محض بودن نفس، معرفت عقلی، ادراک حضوری، آگاهی نفس به جهان بیرون، وضوح و ابهام ادراکات نفسانی، به نتایج متفاوتی دست یافته اند که به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت.
دین و حُسن و قبح افعال در اندیشه ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
مسئله الهی یا عقلی بودن حسن و قبح در کنار بررسی وجوه معناشناختی و هستی شناختی آن ها، از مسائل دیرپای علم کلام است. اما در کنار کلام، جریان عقلی اصیل فلسفی هم جسته و گریخته به این مسئله پرداخته است. در حکمت صدرایی، بر خلاف فلسفه مشاء، با نوعی رجوع به موضع عقلی عدلیه در این باره مواجه می شویم.
دیدگاه هستی شناختی صدرا در این باره را می توان در نظریه ارتباط واقعی میان اعمال و ملکات حسنه و سیئه با سرنوشت و صور اخروی یافت؛ بلکه عینیت ثواب و عقاب اخروی با افعال حسن یا قبیح، گویای نوعی عینیت داشتن صفت حسن و قبح است. از نظر معرفت شناختی، میزان دخالت هر یک از عقل و شرع در تشخیص و تمییز حسن و قبح بررسی می شود. در بحث عقل، تمایز نهادن میان عقل نظری و عملی؛ و در بحث شرع، نسبت حسن و قبح با احکام پنج گانه تکلیفی حائز اهمیت است. دین، هم در هدایت به سوی شناخت حسن و قبح برخی اعمال که عموم انسان ها به سبب قصور عقل از تشخیص آن عاجزند، نقش ایفا می کند؛ و هم با الزام به تکالیف و اعمالی، قوه تشخیص خیر و شر را در انسان ها شکوفا می کند.