فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بر طبق نظر رورتی، مشکل اصلی سنت فلسفی ما این تصور افلاطونی است که انسان دارای ذات شیشه ای است که به وسیله آن جهان اطرافمان را منعکس می سازیم و این نگاه به انسان، منجر به دوگانگی ذهن و عین و در نهایت جدایی انسان از جهان می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیل محتوا به این مسئله می پردازد که ماهیت انسان و جهان در اندیشه رورتی چگونه توصیف می شود که منجر به یگانه انگاری می شود و نقد ملاصدرا بر این نگاه براساس چه مبانی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در فیزیکالیسم غیرتقلیل گرای رورتی، تمام خطوط فیمابین انسان و جهان حذف و فقط رابطه عّلی بین آنها برقرار می شود، اما ملاصدرا دوآلیسم جسم و نفس را نمی پذیرد و قائل به نوعی رابطه وجودی انسان با عالم است که نفس چیزی جز بدن به کمال رسیده نیست و بدن مرتبه نازل نفس می باشد.
نظریه ملاصدرا در روش فهم متشابهات قرآنی؛ از ایده پردازی تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
هر یک از مکاتب تفسیری برای فهم متشابهات قرآنی شیوه ای دارند. ملاصدرا پیش از طرح نظریه خود، روش های متداول بین سایر اندیشمندان را به دقت بررسی و ارزیابی می کند. او در حرکتی سلبی، روش تشبیهی ظاهرگرایان را به جهت نادیده گرفتن احکام عقل و بی توجهی به مقام قدس الهی نمی پذیرد و شیوه تنزیهی اهل اعتزال و فیلسوفان را که این گونه آیات را با کنار نهادن معنای ظاهری، به نحو بی ضابطه تأویل می کنند، بیش از روش اهل ظاهر مورد انتقاد قرار می دهد. وی با متکلمان اشعری که در برخی آیات به تشبیه و در برخی دیگر به تنزیه گرایش دارند نیز مخالفت می کند. وی سپس در حرکتی ایجابی روش راسخان در علم را معرفی می کند. در این روش پس از حذف خصوصیات مربوط به مصادیق عرفی و مادی، جان معنا استنباط می شود. به این ترتیب، ارواح معانی اموری چون قلم، دست، صورت و کرسی در مورد امور معقول و الهیاتی نیز ملاحظه می شود. از این رو اطلاق این نام ها برای اوصاف و افعال الهی به نحو حقیقت است. ملاصدرا افزون بر ایده پردازی، در عمل نیز با کمک نظریه خود توانسته است در موارد بسیاری بدون دست شستن از معنای ظاهری، تفسیری از آیات متشابه ارائه دهد. برای داوری درباره حرکت ملاصدرا در این مسیر، لازم است که نوع تأثیر اندیشه های عرفانی و فلسفی وی در تفسیر متشابهات، میزان توجه او به معنای ظاهری و نگاه داشت آن و مراجعه او به روایات مورد ارزیابی قرار گیرد. ملاحظه آثار صدرا نشان می دهد که وی برای فهم متشابهات، گاهی مطابق روش پیشنهادی خود عمل نکرده است.
بررسی انتقادی نسبت تجرد ادراک با ثبات تغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
57 - 78
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی در توجیه مباحث معرفتی گره خورده به تجرد، از جمله توجیه تجرد ادراک های حسی و توجیه سریان علم در جهان ماده و چگونگی معلوم واقع شدن امور مادی، ثبات تغیر را پیش می کشد و در استدلال خود می گوید تغیر در تغیر خود ثابت است. هدف اصلی این نوشتار آن است که بکوشد به گونه ای جامع به بررسی انتقادی همین تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر و نسبت آن با تجرد ادراک بپردازد. ما در این مقاله بیش تر به نقدها و اشکال های خاص خود بر ثبات تغیر خواهیم پرداخت: تفاوت معنای تجرد با معنای ثبات در امور مادی ثابت؛ مجرد شدن سکون؛ مجرد شدن کل جهان مادی؛ از میان رفتن یکپارچگی و اتصال در یک ثبات واحد؛ خلط همیشه بودن حرکت/تغیر با حرکت/تغیر همیشگی؛ مثال نقضی در مورد نیاز به تجرد در ادراک و صور ذهنی؛ و در نهایت مشکل تسلسل. و از آن جا که برخی از معاصران نیز تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر را ناخوش آیند یافته اند، به نقدها و بررسی های آن ها نیز اشارة کوتاهی خواهیم داشت.
بررسی تحلیلی ابعاد وابستگی عالم به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با تأکید بر اندیشه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶)
93 - 113
حوزههای تخصصی:
در علوم مختلف کلامی، فلسفی و تفسیری، همواره به بحث لزوم وجود امام معصوم در هر دوره زمانی اشاره شده است؛ اما همواره سر سخن بدین سو بوده که این لزوم و وابستگی شامل چه ابعادی می شود؟ به عبارتی دیگر عالم اعم از ماده و ملکوت، در چه ساحت هایی به وجود امام عصر(عج) نیازمند است؟ آیا در این بین می توان قائل به منطقه فراغی شد، بدین معنی که نقطه ای را یافت که عالم به امام وابسته نباشد؟ امروزه بخش قابل توجهی از شناخت های موجود نسبت به امام عصر(عج) در میان عموم مردم و حتی نخبگان حوزوی و دانشگاهی، محصول شنیده ها و واژگان پرتکراری است که از منظومه معرفتی ترسیم شده در آیات و روایات فاصله زیادی دارد. این ضرورت سبب شد تا در این اثر به بررسی تحلیلی ابعاد این وابستگی با تأکید بر اندیشه آیت الله صافی گلپایگانی (ره) با روشی توصیفی - تحلیلی روی آورده شود. از مهم ترین یافته ها و نوآوری های این اثر، تشریح ابعاد وابستگی عالم به امام عصر(عج) در همه شئون مادی، ملکوتی، فردی و اجتماعی، حدوثی و بقایی است؛ به طوری که مطابق با آیات و روایات شریفه، عالم در هیچ بُعدی از زوایای وجودی خود قادر نیست به حیات خود بدون وجود امام عصر(عج) ادامه دهد؛ بدین ترتیب در هیچ دوره زمانی زمین از حجت خداوند خالی نخواهد بود و این وابستگی ریشه در اعتبار نداشته، بلکه ناشی از رابطه حقیقی آن با ولیّ خداوند است.
بررسی و نقد نحوه خالقیّت خداوند در عرفان کیهانی (حلقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
33 - 60
حوزههای تخصصی:
در میان مباحث مهم کلامی، موضوع «نحوه خالقیت خداوند در هستی» به چگونگی تکثّر موجودات از خداوند می پردازد. این موضوع یکی از اولین و کلیدی ترین مباحث در ترسیم هستی شناسی است که بررسی ساختار و ضوابط حاکم بر آن در فهم بهتر دیگر اجزای جهان بینی اثرگذار خواهد بود. علاوه بر آن، بررسی این موضوع به چگونگی ساختار جهان بینی و شناسایی انسجام حاکم بر آن نیز کمک می کند. در این مقاله، نحوه خالقیت خداوند در عرفان کیهانی به کمک دو مدل «گستره عرضی عالم» و «سلسله طولی وجود» بررسی شده تا تحلیل دقیقی از اجزای حاکم بر آن و بررسی انسجام و پیوستگی ش به دست آید، زیرا با ترسیم مدل های هستی شناسی در نحوه تعامل مبدأ با عناصر هستی(ساختار گستره عرضی عالم) و نسبت مبدأ هستی با دیگر اجزاء(ساختار سلسله طولی وجود)، می توان خطاها و ضعف های محتمل در رویکرد عرفان کیهانی(حلقه) را بازشناخت. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، ابتدا نحوه خالقیت خداوند در عرفان کیهانی را بیان(توصیف) می کند، و پس از آن، از منظری تحلیلی به بررسی و نقد روابط درونی حاکم بر آن می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نحوه خالقیت خداوند در عرفان کیهانی فاقد شفافیت لازم در بیان نحوه خالقیت خداوند است و در نسبت میان اجزای هستی و خالقیت خداوند در فرایند هستی به ابهامات و تناقضات ساختاری دچار شده است. چندان که در بیان نحوه خالقیّت خداوند با ضعف اساسی در تبیین، انسجام درونی و ساختاری روبه رو خواهد بود.
اصول کلی مدیریت اسلامی نیروها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
83 - 98
حوزههای تخصصی:
بحث مدیریت از نقطه ای شروع می شود که جمعی شکل گرفته و این جمع در رسیدن به تأمین نیازهای پیچیده خود برای این که هم هدف اقدام کند، بین نیروها ارتباط باشد، ساعی و تلاشگر باشند، دغدغه مند و پرانگیزه حرکت کنند و هماهنگی لازم در برنامه ها را داشته باشند نیاز به مدیریت دارند که این مسائل را سامان ببخشند که اینها مسائل مدیریت هستند. حال سؤال این است در مدیریت اسلامی چگونه می توان پاسخ به مسائل مدیریت دست یافت. در ادله وحیانی ما دلیلی که تصریح کند این مسائل را چگونه مدیر می تواند حل کند وجود ندارد اما با توجه به نیازمندی انسان به بحث مدیریت و آن طرف هم دین به عنوان روش صحیح زندگی کردن نمی توان توقع داشت که دین به این مسئله مهم نپرداخته باشد. به نظر می آید روش دین در ارائه پاسخ به مسائل مدیریت، تصریحی نبوده است چون عنصر شرائط و امکانات در بحث مدیریت تأثیرگذار می باشد. بنابراین نمی توان یک نسخه واحد حکمی پیچید لذا دین آمده اصول حاکم بر مدیریت را تبیین کرده است که این اصول در تمامی شرائط و امکانات قابلیت اجراء را دارد؛حال سؤال می شود این اصول حاکم بر مدیریت را از چه راهی می توان در ادله دینی کشف کرد؟ به نظر می آید از سه طریق می توان این اصول را کشف کرد: 1. مبانی و اهداف دین؛ 2. روش های دین در هر مسئله؛ 3. خطوط و اصول کلی دین در بحث مدیریت. با توجه به خطوط و اصول کلی دین در بحث مدیریت که در این نوشتار به اصول مدیریت تعبیر شده به اصل رفعت و ارتقاء وجودی نیروها در قسمت آرمان مدیریت و اصل بینات و روشنگری در قسمت زمینه های مدیریت اسلامی و فهمیدن و کار کردن نیروها در پیوند مدیریت با نیروها و مسئولیت همگانی در قسمت مسئولیت ها دست یافته ایم؛ البته با مقایسه جزیی این چهار اصل با مدیریت بشری، تفاوت مدیریت اسلامی با سائر مدیریت ها روشن تر می شود.
بررسی حیات برزخی و اخروی حیوانات از دیدگاه ملاصدرا و امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حشر حیوانات از جمله مباحثی است که همواره میان حکما، متکلمان و بزرگان دین مورد اختلاف بوده است. برخی از آنان معتقدند که نفوس حیوانات پس از مرگ، هیچ گونه بقایی ندارد و برخی دیگر که معتقد به تجرد نفس حیوانات هستند، قائل به وجود حشر برای آنان می باشند. در این مقاله، ضمن پذیرش حشر نفوس حیوانات بر اساس آیات و روایات، به بررسی نحوه حیات برزخی و اخروی حیوانات از منظر دو فیلسوف حکمت متعالیه، ملاصدرا و امام خمینی پرداخته و بررسی می شود که تفاوت حشر نفوس حیوانات و نفوس انسان ها در چیست و آیا این حشر، میان همه حیوانات مشترک است یا نحوه حشر حیوانات نیز با یکدیگر تفاوت دارد و سرانجامِ این نفوس، چگونه خواهد بود و آیا سعادت و شقاوتی برای حیوانات در عالم قیامت متصور است؟ در این مقاله، ضمن پاسخ به سؤالات فوق، به بررسی یکی از مباحث مهم حشر نفوس، یعنی وجود یا عدم وجود قوه خیال در حیوانات پرداخته می شود. اثبات قوه خیال در حیوانات، یکی از دلائل اثبات تجرد نفس آنان است. سپس با بیان دلائل دیگر تجرد نفوس حیوانات و براساس نظرات ملاصدرا و ام ام خمینی، در نهایت این جمع بندی حاصل می شود که حیواناتی که دارای قوه خیال هستند، با اتصال به رب النوع خود، تجرد برزخی داشته و در قیامت، حشر شخصی جزئی داشته و دیگر حیوانات، دارای وجود رابط بوده و با مرگشان با رب النوع خود اتحاد برقرار کرده و تعین خود را از دست می دهند.
واکاوی نگرش صدرایی به نفی ظهور غیر خداوند در ادعیه مأثوره و اسانید روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
51 - 71
حوزههای تخصصی:
در منظومه فکری صدرالمتألهین و به اتکاء مبانی ای همچون اصالت وجود و تشکیک وجود و از همه مهم تر بساطت وجود و نیز قاعده «بَسِیطُ الْحَقِیقَهِ کُلُّ الْأَشْیَاءِ وَلَیْسَ بِشَیْءٍ مِنْهَا»، تنها یک «ظهور واحد» در عالم هستی محقق است و ماسوی اللّٰه از خود ظهوری نداشته و همگی تجلیات، شئونات و اطوار وجود بسیط محسوب می شوند. لذا اساس هستی که بر وحدتِ اطلاقی استوار است، جز آن حقیقتِ واحد مطلق، همه تعین، تجلی و ظهور آن حقیقت محسوب می شوند؛ یعنی تنها بُود اوست و ماسوا نمود او، و همه اشیاء جلوه گاه ظهور آن ذات یگانه و مطلق با شأنی خاص هستند. این نگرش در بسیاری از فرازهای ادعیه حضرات معصومینM (که تخاطب مستقیم، ویژه و بی پرده ایشان با پروردگار می باشد) وجود دارد. عباراتی همچون «إلهی أنتَ الظَّاهِرُ فَلَیس فَوقَکَ شَیْء»، «یَا بَاطِنًا فِی ظُهُورِهِ»، «فَرَأیتُکَ ظَاهِرًا فی کُلِّ شَیءٍ»، «أیَکونُ لِغَیرِکَ مِنَ الظُّهورِ»، «الْحَمْدُ للّٰه الْمُتجلّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ» و... به همراه مؤیداتی از روایات و آیات قرآن، گویای این مهم بوده که منجر به استحکام بخشی این نگاه صدرایی می باشد و راهگشای طریق معرفت برای طالبان معرفتِ رب تعالی خواهد بود. برای این پژوهش و استنادنگاری موضوع به ادعیه، سابقه ای مشاهده نشده است و روش آن بر اساس کتابخانه ای است.
چگونگی سنت «تزیین» درباره اهل باطل و پاسخ به شبهات آن با تأکید بر مدل فرایندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
263 - 287
حوزههای تخصصی:
در نظام خلقت، قوانینی وجود دارد که در عرف دینی و قرآنی از این قوانین به «سنت های الهی» یاد می شود. یکی از مهم ترین سنت های الهی که نقش اساسی در هدایت و ضلالت دارد و در مورد انسان جاری می شود سنت «تزیین» است. سنت تزیین نسبت به اهل حق و باطل به دو دسته مطلق و مقید، تقسیم می شود. از آنجا که سنت تزیین نقش اساسی در هدایت و ضلالت انسان دارد و نیز با نظر به اینکه این سنت در آیات قرآنی به شیطان و خداوند متعال نسبت داده شده، زمینه ساز بروز شبهاتی گردیده است. در پژوهش حاضر چگونگی جریان سنت تزیین درباره اهل باطل به شیوه توصیفی، تحلیلی و با رویکرد پاسخ به شبهات و با تأکید بر مدل فرایندی، مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفته است. در پایان این نتیجه به دست آمده است که سنت تزیین نسبت به اهل باطل، نتیجه اختیار و رفتار خود آنان است و برایند دیگر سنت های الهی از قبیل سنت هدایت، تبشیر و تحذیر، اراده و اختیار، بازخورد اعمال و امداد می باشد.
بررسی رهیافت و اشکالات تئودیسه «جبران الهی» مک کورد آدامز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
289 - 316
حوزههای تخصصی:
مسئله «شر» که از آن تعبیر به «پناهگاه الحاد» می شود، در کلام جدید بحثی زنده و پویاست که با تقریرات و نیز دفاعیات و تئودیسه های متعدد مواجه است. «تئودیسه جبران الهی» تلاشی الهیاتی از سوی «مک کورد آدامز» برای تبیین چگونگی سازگاری منطقی شرور با خدای مطلقاً خیرخواه است که کمتر به زوایا و نقد آن توجه شده است. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، سعی در تبیین این رهیافت شده و به بیان و ارزیابی اشکالات و دفاعیات آن پرداخته شده است. آدامز در رهیافت خود سعی در تغییر نگاه به مسئله شر از «مسئله ای انتزاعی» به «مسئله ای وجودی» دارد و با عبور از پاسخ های ابزار انگارانه مبتنی بر بهترین جهان ممکن به ارتباط وجودی و معنابخش شرور ورود نموده و تعالی بخشی شرور را از طریق اتصال و همگونی وجودی با خداوند که والاترین پاداش و جبران الهی است، مطرح می سازد. هچنین وی بر ناقص بودن درک ما از اهداف الهی، توصیه به خروج از حالت تدافعی در مواجهه با مسئله شرور، تمرکز بر ذات بی نهایت خیر الهی و تجارب خداگونه تأکید نموده است. از جمله اشکالات این نظریه تقابل فلسفه و دین در مسئله شر، عدم الزام اخلاقی خداوند، عدم کفایت جبران، عدم توجیه این جهانی شرور، عدم تلاش برای کاهش شرور می باشد.
درونگرایی اشتدادی و انگیزش اخلاقی در فلسفه عمل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیزش را به حلقه اول از مبادی صدور فعل یعنی شناخت و تصور (داعی) نسبت داده، اما در بیشتر موارد عامل اصلی انگیزش را به حلقه دوم یعنی شوق مربوط میداند. شوق پس از ادراک (تصور و تصدیق) و پیش از اراده (اجماع و عزم)، حالتی انگیزشی در فاعل ایجاد میکند. بر اساس این تبیین، ممکن است فاعل، خوبیِ فعل را درک و تصدیق کند اما نسبت به آن شوق نداشته باشد و نیز احتمال دارد امری را که نسبت به آن شوق دارد، اراده نکند و بنابرین میان این سه مرحله رابطه یی امکانی تصویر میشود. بر اساس تبیین وجودی و اشتدادی، میان ادراک، شوق و اراده پیوندی عمیق و ذاتی وجود دارد که از آن میتوان به «درونگرایی اشتدادی» تعبیر نمود. اعتقاد ملاصدرا به 1) سریان علم، شوق و اراده در سراسر وجود، 2) هویت واحد نفس و وحدت قوا و افعال و 3) نقش دوگانه شناختی انگیزشی عقل عملی، دلایلی است که میتواند به تبیین این نوع از درونگرایی در دیدگاه او کمک نماید.
بسط ولایت مهدوی و جهانی شدن دین در اندیشه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶)
40 - 69
حوزههای تخصصی:
وجود رهبری الهی، حضور دین و مکتب، ایجاد تشکل مؤمنان (حزب الله) و تشکیل دولت اسلامی از ارکان چهارگانه ای هستند که برای بسط ولایت مهدوی در زمین و جهانی شدن دین لازم و ضروری است. در زمان غیبت رهبری الهی در قالب ولایت فقیه جامع الشرایط متجلی است و دین الهی نیز در قالب قرآن کریم و سنت معصومین علیهم السلام موجود است. اما دو رکن دیگر یعنی تشکل مؤمنان و حزب الله (امت سازی) و دولت اسلامی را باید محقق کرد و به هر میزان این دو رکن تحقق پیدا کنند و دایره شمول بیشتری را در بر بگیرند، یک گام به سمت بسط ولایت الهی به پیش خواهیم رفت و به جهانی شدن دین کمک خواهیم کرد که نقطه اوج آن در زمان ظهور اتفاق خواهد افتاد. بدین جهت بررسی چگونگی بسط ولایت مهدوی در زمین و به تبع آن جهانی شدن دین، از امور مهم و ضروری برای پژوهش و تحقیق است. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) از معدود فقهایی است که با نگاه راهبردی به امامت و مهدویت در صدد بود با نشان دادن چگونگی بسط ولایت مهدوی برای تمام بشریت و در همه پهنه جهان هستی، به جهانی شدن دین کمک کند. ایشان برای تحقق این امر مهم هم به آیات قرآن کریم و هم به روایات استشهاد کرده است؛ بنابراین فرضیه این پژوهش آن است که در اندیشه آیت الله صافی گلپایگانی (ره) با بسط ولایت مهدوی می توان به جهانی شدن دین کمک کرد. در این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی بسط و گسترش ولایت مهدوی و جهانی شدن دین در اندیشه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) مورد بررسی قرار گرفته و به این سؤال اصلی که در اندیشه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) چگونه می توان ولایت مهدوی را به هدف جهانی شدن دین بسط و گسترش داد؟ پاسخ داده شده است. تبیین ارکانی چون ضرورت وجود امامت و رهبری الهی در زمین و ضرورت وجود دین الهی و تشکل مؤمنانه و امت سازی اسلامی با تأکید بر نقش دولت اسلامی در این حوزه از یافته ها و نوآوری های این مقاله است.
تأثیر ذهنی گرایی و اصالت ریاضیات در سبک زندگی غربی
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
65 - 90
حوزههای تخصصی:
بنیادهای بینشی، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر رفتارهای فرد هستند. سبک زندگی انسان مدرن، نتیجه تغییر نگرش به مفاهیمی همچون خدا، دین، انسان و هستی بوده و این تغییر نگرش نیز محصول برخی مبانی معرفت شناختی مانند سوبژکتیویسم و اصالت ریاضیات است. سوبژکتیویسم با اصالت دادن به فاعل شناسا، محوریت را به جای واقعیات عینی، به ذهن انسان داد. نتیجه سوبژکتیویسم، محوریت انسان در هستی، جایگزینی انسان به جای خداوند، ایده آلیسم معرفتی، ایده آلیسم ارزش شناختی، نفی مرجعیت دین، تساهل و تسامح دینی و اخلاقی، فردگرایی و نگاه استثماری به طبیعت و انسان بوده است که هرکدام به شکلی، پایه های سبک زندگی غربی را جهت دهی کرده اند. از سوی دیگر، اصالت ریاضیات نیز نگرش های کمّی را در تحلیل مفاهیم کیفی علوم انسانی رواج داد و به دنبال آن، تنها ملاک حقیقت، مفاهیم دقیق ریاضی شمرده شده و مفاهیم غیر محسوس غیر قابل اندازه گیری مانند مفاهیم پایه دین، نامعتبر شمرده شدند. پیامد این نگرش، بی معنا انگاشتن ارزش های دینی و اخلاقی بود.
بررسی انتقادی ارادی نبودن دخالت پیش فرض ها در هرمنوتیک فلسفی بر اساس نظریه ارجاع به علم حضوری
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
53 - 76
حوزههای تخصصی:
دخالت پیش فرض ها در فرایند فهم، از اساسی ترین مسائل هرمنوتیک فلسفی به شمار می رود. در نظر قائلین به هرمنوتیک فلسفی، با توجه به نگاه پدیدارشناسانه و تحلیلی که از نحوه هستی انسان ارائه می دهند، اولاً انسان موجودی پرتاب شده در تاریخ و زمان و ثانیاً، سراسر فهم و ادراک است؛ فهمی متأثر از پیش فرض هایی که به دلیل تاریخی بودن انسان، در اختیار و گزینش او نیست. ازاین رو در پژوهشی فلسفی، با رویکردی معرفت شناسانه و با روشی تحلیلی- توصیفی، با تکیه بر نظریه ارجاع به علم حضوری استاد مصباح یزدی نشان داده شد که در بررسی انواع ادراکات انسان و تفکیک بین ادراکات حصولی و حضوری، گرچه یکسری از پیش فرض ها در روند فهم دخالت دارند، ولی این دخالت ها لزوماً به اختیار انسان است. بدین ترتیب، با ارائه تحلیل فرایند فهم انسان به کمک روش ارجاع به علم حضوری، ادعای غیر روشمند بودن فهم و در نتیجه، غیر اختیاری دانستن دخالت پیش فرض ها و نتایج حاصل از آن، همچون تعدد قرائت ها و نسبیت باطل گردید.
واکاوی سرانجام میراث فلسفی و کلامی ابن رشد در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شماری از مستشرقان و تعدادی از اندیشمندان مسلمان مُصرّانه بر این باورند که میراث حکمی و کلامی ابن رشد در جهان اسلام و از جمله ایران، وارد نشد و حکیمان و متکلمان مسلمان، التفاتی به نوشته های او نکردند. توجیهاتی مانند نبود نسخه های آثار ابن رشد یا نداشتن شاگردان وفاداری به وی نیز بر این باور ارائه شده است. نوشتار حاضر می کوشد هم گزارشی از جبهه مقابل با این باور ارائه دهد و هم نادرستی پندار بی توجهی اندیشمندان جهان اسلام و به ویژه ایرانیان به میراث ابن رشد را نشان دهد. برای نیل به این منظور به نوشته های متعددی از حکیمان و متکلمان شرق عالم اسلام تمسک می شود که در آنها صریحاً از ابن رشد و یا نوشته های او نام می برند و گاه به نقد می نشینند. همچنین در این نوشتار به بسیاری از مسایلی اشاره می شود که متکلمان و فیلسوفان مسلمان در نوشته های ابن رشد دنبال کردند. سرانجام نیز محتمل ترین وجه برای کم توجهی حکیمان مسلمان به نوشته های ابن رشد ذکر خواهد شد.
حقیقت معرفت الله از منظر فخررازی و صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۱۷۲-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
«معرفت الله» دغدغه بسیاری از متکلمان و فیلسوفان بوده است. سوال اساسی بعد از تبیین موضوع کلی معرفت این است که انسان مکتوم در ماده و محدود چگونه می تواند به موجود نامحدودی علم پیدا کند؟ مسأله این تحقیق با توجه به تفاوت رویکرد کلامی و فلسفی فخر رازی و صدر المتألهین بررسی و تبیین حقیقت معرفت الله از منظر این دو است. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است که با وجود تفاوت رویکردهای کلامی و فلسفی این دو، پاسخ های داده شده تقریبا یکسان می باشند. با وجود تفاوت استدلال ها و همچنین نظرگاه های کلامی، فلسفی و دینی هر دو فیلسوف قائل به عدم امکان علم به ذات و کنه الهی می باشند اما معتقدند که این تنها راه معرفت الله نیست بلکه معرفت الله مراتب پایین تری نیز دارد که علم به آن برای انسان ممکن می باشد. هر دو معرفت الله را امری مشکک و در برخی از مراتب فطری می دانند که خداوند قابلیت کشف معرفتش را برای انسان قرار داده است.
میزان کارآمدی دفاعیه «علم ناقص انسان» در پاسخ به مسأله ی منطقی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
101 - 120
حوزههای تخصصی:
چکیده یکی از پاسخ های مشهور به مسأله منطقی شر، دفاعیه علم ناقص انسان یا محدودیت قوای شناختی انسان در تشخیص خیر و شر امور نام دارد. بر اساس این دفاعیه، از آنجایی که اساسا اثبات وجود شرِ گزاف در عالم ناممکن است، لذا صورت مسأله منطقی شر معتبر نیست. نوشتار حاضر با تأمل در حدود کارآمدی نظریه علم ناقض، به این نتیجه رسیده است که اگر منظور از شر در صورت مسأله منطقی شر، شر گزاف باشد، این دفاعیه به شرحی که در متن نوشتار توضیح داده خواهد شد، میتواند نامعتبر بودن صورت مسأله مزبور را نشان دهد. اما اگر منظور از شر، مطلق درد و رنج باشد، پاسخ مورد اشاره نمیتواند کامل و همه جانبه باشد و برای ردّ کامل و همه جانبه مسأله منطقی شر، گریزی از ورود به بحث درباره مفهوم قدرت مطلق الهی نیست. بعلاوه، این پاسخ حتی اگر پاسخی همه جانبه باشد، نهایتا وجود خدا را محتمل میسازد و نمیتواند مدعای حداقلی برهان منطقی شر مبنی بر مشکوک بودن وجود خدا را ردّ کند و برای نفی این تردید باید از پاسخهای دیگر به مسأله شر کمک گرفت. البته این سخن بدان معنا نیست که «احتمال عدم وجود خدا» بر «احتمال وجود خدا» رجحان دارد. بلکه اتفاقا دفاعیه علم ناقص میتواند این مدعای مسأله قرینهای شر را نیز منتفی سازد.
بررسی صعود و نزول عیسی در قرآن با تکیه بر پیشینة مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
87 - 108
حوزههای تخصصی:
فهم شایع از عبارت قرآنی «بل رفعه الله الیه»، زنده بالا برده شدن عیسی به آسمان نزد خداوند است اما برخی از نواندیشان معاصر ادعا کرده اند که قرآن بر زنده بودن عیسی در آسمان دلالت ندارد بلکه مراد از رفع عیسی، بالا بردن روح وی یا منزلت و درجة اوست. پژوهش حاضر نشان می دهد که ادعای وفات عیسی و نفی صعود او به آسمان، با قطع نظر از پیشینة مسیحی قصه می تواند موجه باشد، زیرا در دو موضع قرآن، از «توفّی» عیسی سخن رفته است. با وجود این، گزاره های قرآن را باید با توجه به معهودات مخاطبان تفسیر کرد و آموزة قرآنی رفع عیسی، ناظر به باورهای مسیحی بیان شده است. باور به صعود عیسی در مسیحیت، پیشینه ای اشکار دارد و اگر مراد قرآن همان صعود معهود نبود، با قرینه ای شفاف، ذهن مخاطبان را از عهد پیشین منصرف می نمود، حال آنکه قرینه ای برای انصراف، ارائه نشده است و «توفی» عیسی به برگرفتن زندة او، تأویل پذیر است. از دیگر سو، پذیرش عیسای زنده در آسمان، انتظار نزول و ظهور وی را به دنبال دارد و آیاتی از قرآن می تواند دال بر بازگشت عیسی فهمیده شود.
بررسی وجوه اشتراک و اختلاف تقریرهای ابن سینا و علامه طباطبایی از برهان صدیقین
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
107 - 128
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: «تقریر ابن سینا و علامه طباطبایی از برهان صدیقین چیست و چه اشتراک ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟» هدف از بررسی این مسئله، آگاهی عمیق تر نسبت به جایگاه و ارزش یکی از مهم ترین براهین اثبات خدا در فلسفه اسلامی است. در این نوشتار، با استفاده از روش تحلیلی - عقلی، ابتدا تلاش شده با بررسی آثار ابن سینا، گزارشی از تقریر او از برهان صدیقین ارائه گردد. سپس تقریر علامه طباطبایی از این برهان ارائه شده است. با مقایسه میان این دو تقریر، وجوه اشتراک و اختلاف آنها مطرح گردیده و در پایان، یافته های پژوهش در قالب نتیجه گیری ارائه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، سه وجه اشتراک میان دو تقریر فوق وجود دارد: لمی بودن هر دو تقریر، بی نیازی هر دو تقریر از ابطال دور و تسلسل، و اثبات صفات واجب الوجود علاوه بر اثبات وجود او. از سوی دیگر، چهار وجه اختلاف میان دو تقریر مذکور وجود دارد: در تقریر ابن سینا، از اصل وجود استفاده شده است، درحالی که در تقریر علامه طباطبایی از اصل واقعیت؛ تقریر ابن سینا تنها قادر به اثبات ضرورت ذاتی واجب الوجود است، ولی تقریر علامه طباطبایی، ضرورت ازلی واجب الوجود بالذات را نیز اثبات می کند؛ ابن سینا در تقریر خود از مقدمات متعددی استفاده کرده است، ولی علامه طباطبایی در تقریر خود با استفاده از کم ترین مقدمات، مطلوب را اثبات کرده است.
مفهوم شناسی «فلسفه منطق اسلامی» و پیشینه شناسی مس ائل آن در تُراث منطق اسلامی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 66
حوزههای تخصصی:
«فلسفه منطق» مانند دیگر فلسفه های مضاف از جمله دانش های نوپایی است که خاستگاه آن به عنوان دانشی مستقل، مغرب زمین است. منطق به عنوان یکی از قدیمی ترین دانش ها در تمدّن اسلامی، معمول و بالیده بوده است. مقایسه قدمت طولانی دانش منطق و نوپا بودن فلسفه منطق، این پرسش را پدید می آورد که آیا حکمای منطق اسلامی، منطق را بریده از فلسفه آن طرح و بحث کرده اند یا مسائل منطق اسلامی ناظر بر فلسفه مضاف متناسب خود -هرچند پنهان و غیرمدون- طرح و بحث شده است و منطق دانان اسلامی نیز در تُراث منطق اسلامی، به مباحثی پرداخته اند که امروزه جزء مسائل فلسفه منطق می دانیم؟ پاسخ به این پرسش افزون بر آنکه مسائل «فلسفه منطق اسلامی» را مسائلی ریشه دار و باسابقه معرفی می کند، تولید فلسفه های مضاف را سرعت می بخشد. از سوی دیگر توجه به این پیشینه، زمینه ساز روش شناسی حکمای اسلامی در مسائل فلسفه مضاف خواهد بود. در این مقاله، تعاریف مطرح شده درباره «فلسفه منطق اسلامی» نقد و بررسی شده و سپس با روش تحلیلی به چهار مسئله از مسائل فلسفه منطق اشاره گردیده است. در نهایت، با ارائه اقوال و نظراتی که منطقیّون درباره این مسائل بیان کرده اند، پیشینه داشتن این مباحث در تُراث منطق اسلامی اثبات شده است.