فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
درخصوص اینکه «جرم» مفهومی رئالیستی است یا ایده آلیستی، مکاتب مختلفی شکل گرفته است؛ برخی مکاتب، رویکردی رئالیستی، برخی، رویکردی ایده آلیستی و گروهی رویکردی ترکیبی در این خصوص برگزیده اند. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی رویکرد حکمت اسلامی به هستی جرم با تأکید بر اندیشه ی علامه طباطبایی و مقایسه ی آن با سایر رویکردها پرداخته است. در چارچوب رئالیسم انتقادی حکمت اسلامی می توان با استفاده از عقل عملی، اولاً به هویت معنادار کنش های مجرمانه پی برد و ثانیاً باتوجه به کمال شناسایی شده توسط عقل نظری، اقدام به تعیین مصادیق افعال مجرمانه کرد. عقل عملی با حفظ هویت معرفتی خود، به تناسب اهدافی که با کمک عقل نظری بر صحت آن ها داوری می کند، مفهوم «جرم» را اعتبار می کند. حضور عقل عملی مانع از این می شود که دانشمند علوم اجتماعی در ظرف واقعیت های موجود و آنچه فهم عرفی نامیده می شود، محصور بماند. ازطرف دیگر، مفهوم «جرم» نه تنها تحت تأثیر گروه حاکم بر جامعه، بلکه تحت تأثیر منافع گروه انتقادکننده نیز قرار نمی گیرد، زیرا این رویکرد به گونه ای روشمند درپی شناخت حقیقت است.
تعیین موضوع فروعات اصالت وجود و بررسی میزان ابتکاری بودن آنها در نگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۳
25 - 42
حوزههای تخصصی:
اصالت وجود مهمترین اصل فلسفی و سنگ بنای حکمت متعالیه و برجسته ترین نوآوری فلسفی ملاصدرا است. این اصل اصیل، فروعات و نتایج فلسفی فراوانی را نیز در پی دارد که مورد توجه حکمای صدرایی قرار گرفته است که هرکدام این قابلیت را دارد تا یک نوآوری حِکمی محسوب شود. البته جایگاه طرح این نتایج در آثار ملاصدرا و شارحانش پراکنده است. در این میان، مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «نهایه الحکمه» به درستی و با صراحت، مقام بحث را مشخص کرده و دقیقاً پس از تبیین و اثبات اصالت وجود، به مهمترین نتایج و فروعات آن اشاره کرده است. بررسی گزاره هایی که به عنوان نتیجه و فرع اصالت وجود مطرح شده، نشان می دهد که موضوع تمام آنها، دقیقاً همان موضوع اصالت وجود نیست و نمی توان آن را حکمی عام برای تمام وجودات دانست. مسأله ای که می تواند در میزان نوآوری این فروعات مؤثر باشد. قابلیت استخراج مستقیم این فروعات از اصالت وجود نیز، در این مهم اثرگذار است.
سهم انسان در ایجاد افعال(بررسى نظریه کسب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان اسلامى درباره سهم انسان در ایجاد افعالش، آراء متفاوتى ارائه داده اند. از متکلمان اسلامى، معتزله قایل به تفویض اند و جبریان اختیار انسان را نفى مى کنند، اما اشاعره نظریه «کسب» را ابداع کرده اند. در مقاله حاضر، با تحقیق در کتاب ها و مقالات کلامى، به انگیزه اشاعره براى بیان نظریه «کسب» و مهم ترین ادله عقلى و نقلى ایشان اشاره و عدم کفایت ادله شان اثبات شده است. همچنین تقریرات مختلف اشاعره از کسب، تبیین و نقد و بررسى گردیده است. اما افزون بر آنکه ادله اشاعره در اثبات مدعاى ایشان ناکافى است، تقریرهاى متعددشان از کسب نیز مفهوم صحیحى به دست نمى دهد. ازاین رو، نظریه «کسب» اسمى است بدون مسماى صحیح. در نتیجه، تلاش اشاعره براى مقابله با جبر به نتیجه نرسید؛ زیرا بازگشت نظریه «کسب» به نظریه «جبر» است. ازاین رو، همه اشکالاتى که متوجه جبریه است، بر کسبیه نیز وارد است، مگر برخى از اشاعره مانند جوینى و تفتازانى که تقریر ایشان از کسب به نظریه امامیه (الامر بین الامرین) بازمى گردد.
رسالات شبانی: نقد جایگاه آن در میان مسیحیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سه رساله اول و دوم تیموتائوس و تیتوس در عهد جدید، منسوب به پولس، معروف به رسالات شبانی هستند. وثاقت این رسالات تا قرون وسطی موردپذیرش بود اما با شروع جریان نقد تاریخی کتاب مقدس همچون دیگر نوشته های کتاب مقدس، سندیت و محتوای این رسائل موردبررسی جدید قرار گرفتند. این مقاله درپی پاسخ به دو سؤال درباره این رسالات است؛ نخست بررسی انتساب این رسالات به پولس و دوم تأثیر آموزه ها و الهیات این رسالات بعد از جریان نقد تاریخی کتاب مقدس. نخستین بار شلایرماخر سندیت این رسالات را مورد تردید قرار داد و دانشمندان بعدی با تأیید نظر او دلایل بیشتری را ارائه دادند. روش بررسی ای مسئله روش تحلیل مفهومی است. به نظر می رسد پولس نویسنده حقیقی رسالات شبانی نیست. علی رغم تمامی نقدها و بررسی ها، امروزه رسالات شبانی منشأ الهام و تأثیر در جامعه مسیحی هستند. تأثیر رسالات شبانی بر ساختار کلیسای مسیحی، الگوی رفتاری مؤمنان و انجمن های خیریه هنوز قابل توجه است
نقدی بر رویکردهای امکان و تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موافقان علم دینی با رد دیدگاه مخالفین و استدلال مبنی بر اینکه ابزار علم دینی منحصر در تجربه نبوده و گزاره های دینی معرفت زاست و ارزشها نیز ریشه در عالم واقع دارند بر امکان تولید علم دینی تاکید می کنند و در این راستا رویکردهای مختلفی مطرح کرده اند که هر یک از آنها با انتقاداتی روبروست. رویکرد تهذیب ضمن پذیرش چارچوب کلی علم مدرن، با تصحیح و تکمیل گزاره های علمی، درصدد ایجاد تعامل میان علم و دین است.رویکرد مبناگرا که به عنوان بخشی از رویکرد تاسیسی معتقد است تولید علم دینی باید متناسب با مبانی بنیادین در علوم انسانی باشد با اشکالاتی روبروست از جمله اینکه علم در تولید شده در این روش فلسفی است نه دینی و از سویی ارتباط بین فلسفه های مضاف مه علم مبتنی بر آنهاست مشخص نیست. رویکرد فرا مبنا نیز به عنوان بخش دیگری از رویکرد تاسیسی، با تاکید بر نقش فاعل شناسا در علم، تولید علم دینی را مبتنی بر انسان دینی می داند. اما مهمترین اشکال این رویکرد، ابهام در روش تولید علم دینی است. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی، نظری و انتقادی، به نقد و بررسی رویکردهای امکان و تولید علم دینی می پردازد.
واگرایی مهدی باوری فرقه «ذکریه» با قرآن و روایات فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چگونگی ترابط احساس و شناخت در متن دین، عرفان، تجربه دینی و عرفانی از دیدگاه ویلیام جیمز و ویلیام هاکینگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
احساس و شناخت نزد فیلسوفان دین و عرفان، همواره به عنوان دو مؤلفه سازنده دین، عرفان، تجربه دینی و عرفانی شناخته شده اند. در این میان دو تن از فیلسوفان دین غربی، جیمز و هاکینگ، بیش از دیگران در سازگارنمودن این دو عامل در متن دین و عرفان نقش داشته اند. چگونگی این تلفیق از دیدگاه این دو تن، موضوع بحث این نوشتار است. از دیدگاه جیمز سرچشمه عمیق تر دین، احساس است. جیمز هم تجارب عرفانی را از مقوله احساسات و عواطف می شمرد و هم آنها را دارای حیث معرفتی می داند؛ اما معرفت مورد نظر وی که در متن تجربه حاضر است، معرفتی بدون وساطت مفاهیم است. هاکینگ ماهیت دین را تجربه دینی و این تجربه را آمیخته ای از احساسات دینی و ایده های دینی می داند. این ایده ها در خودِ مرحله تجربه حضور دارند و به نحوی بارزتر، به عنوان نتیجه تجربه ظاهر می شوند. تجربه، اصل ایده و استدلال را فرا می نهد و در مرحله بعد، ذهن با بهره گیری از آن تجربه، به رقم زدن مفاهیم، نظریات و استدلال های روشن می پردازد تا به آنها ثبات و جایگاهی مستحکم دهد. پس هاکینگ تجربه دینی را نه تنها احساسی و شناختی، بلکه مفهومی و تقریباً نظری می داند؛ به گونه ای که مفاهیم و نظریات در درون خود آن وجود دارند و البته به شکلی کامل تر و روشن تر از آن زاده می شوند. بدین سان هاکینگ در انتقاد به جیمز، نه فقط معرفت غیرمفهومی را در متن دین راه می دهد، بلکه شناخت های مفهومی، حتی استدلالی را ریشه دار در خود دین و تجربه دینی می بیند.
معناشناسی اوصاف الهی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
93-114
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین دیدگاه اشتراک معنوی صدرالمتألهین درباره نحوه معناداری گزاره های ناظر به اوصاف الهی (مشترک با مخلوقات) می باشد. بر این اساس، ابتدا از اصل معناداری این گزاره ها دفاع کرده، نشان داده ایم که دیدگاه پوزیتویستی که معنای معرفتی این گونه گزاره ها ناتمام و خودشکن است. در گام دوم، واقع نمایی این گزاره ها و حکایت گری آن ها از امری ورای اذهان بشری تبیین شده است. سپس به کوتاهی به مهم ترین دیدگاه های موجود در نحوه معناداری این گزاره ها اشاره شده است. و در نهایت جهات مختلف دیدگاه ملاصدرا به تصویر کشیده شده است. و با تفکیک میان حمل تواطی و تشکیکی و نیز توجه به عدم دخالت ویژگی های مصادیق در معنای واژگان از نظریه اشتراک معنوی دفاع شده، اشکال «لزوم تشبیه/انسان وارانگاری» نیز دفع شده است.
نقد و تحلیل دیدگاه فخررازی در مسأله ی تباین جوهری نفوس ناطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی نفس ناطقه و ویژگی های آن، از مهم ترین مبانی معرفت و تربیّت اخلاقی انسان است که با رویکرد های علمی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، کلامی، دینی و غیر آن، موردتوجه بوده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه فخرالدین رازی در مسأله ی چگونگی اختلاف نفوس ناطقه پرداخته شده است. فخررازی حقیقت انسان را نفس و آن را موجودی مجرّد می داند، وی با استناد به دلایل عقلی و نقلی، بر آن است که نفوس مذکور با یکدیگر تفاوت ماهوی و جوهری دارند، این دیدگاه علاوه بر پیامد های تربیتی، ازنظر عقلی و نقلی نیز قابل تأمل است. هم سخنان او درباب تربیت و تکامل پذیری نفس با مدعای فوق منافات دارد و هم دلایل او بر این مدعا قابل نقد می باشد که در حد وسع به آن پرداخته شده است.
حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله حضور و عالمداری را مطرح می کند. بنابراین می توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند.
تحلیل مبانی و کارکردهای مفهوم «رهایی» و «موعودگرایی» در الهیات عمل گرای یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار درصدد به پرسش گرفتن مبانی و اندرکنش سطوح فکری و اجتماعی الهیات یهود است. بر پایه فرضیه پژوهش، الهیات و عرفان یهود را نمی توان جدای از ارتباط آن با بعد سیاسی - اجتماعی اش تحلیل کرد. بر این اساس، در کنار باور یهود به اینکه قوم برگزیده خدا است، آنان معتقدند رنج های تاریخی فراوانی (آوارگی، تبعید، کشتار، بردگی و...) گریبان گیر قومشان بوده است. شاید از همین رو است که برخلاف سایر ادیان توحیدی که بر مفهوم رستگاری تمرکز دارند، ادبیات الهیاتی عرفانی یهود، از رهایی و نجات سخن می گوید. این رهایی مبتنی بر دو بُعد فردی و جمعی است. بُعد جمعی که الهیات یهود را به زندگی اجتماعی پیوند می دهد، با موعودگرایی عمل گرایانه در هم آمیخته است. این امر نه تنها بر انتظارِ ظهور ماشیح استوار است، که بیش از آن دربردارنده لزوم اقدام عملی برای تحقق ظهور و رهایی نهایی است. چارچوب نظری پژوهش استوار بر نظریه تحلیل گفتمان (انتقادی) به ویژه خوانشی است که نورمن فرکلاف از آن به دست می دهد.
تحلیل انتقادی مبانی انسان شناختی دیدگاه طبیعت گرایان در معنای زندگی با تأکید برکلام اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دیدگاه های رایج در معنای زندگی دیدگاه های طبیعت گرا است که در دو رویکرد آفاقی و انفسی به تحلیل و توجیه معنای زندگی پرداخته اند. مهم ترین مسئله در این دیدگاه، مبانی فکری ویژه درباره انسان است که طبیعت گرایان را به اتخاذ چنین رویکردی سوق داده است. این نوشتار به بررسی و نقد مبانی انسان شناختی طبیعت گرایان در معنای زندگی که عمدتاً رویکردی اومانیستی دارند، خواهد پرداخت. روش ما در نقد، بهره مندی از مبانی انسان شناختی دینی با توجه به نگرش اهل بیت (ع) خواهد بود. در مبانی طبیعت گرایان پیدایش خود به خودی انسان از دل طبیعت، انکار بعد روحانی، نبود طرح و برنامه برای زندگی انسان و آزادی مطلق او، از جمله اموری است که دیدگاه آنان را در ترسیم معنایی موفق از زندگی ناکام گذاشته است. در مقابل در مبانی اهل بیت (ع)، انسان مخلوق خالقی حکیم دانسته می شود که برای زندگی بشر هدف و برنامه دارد و انسان با بهره گیری از آزادی و اختیار و سرشت و فطرت الهی، این هدف را در زندگی خود جعل و با حرکت در راستای آن به زندگی خود معنا می بخشد. واژگان کلیدی: طبیعت گرا، معنای زندگی، مبانی انسان شناختی، اومانیسم، اهل بیت علیهم السلام
مبانی فلسفی حِکمی صنعت (با تأکید بر آرای فلاسفه اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «صنعت» یکی از شایع ترین مفاهیم حوزه تمدن اسلامی است که کاربردهای متفاوتی داشته است. اطلاق این اصطلاح بر صنایع بشری، بخشی از معنای عام آن بوده است. حکما و دانشمندان اسلامی، مباحثی اساسی را درباره صنعت طرح کرده اند که امروز می توان با الگوگیری از آن ها، عرصه های جدیدی را در این موضوع باز کرد. مسئله این پژوهش، نگاهی فلسفی به صنعت و تبیین مبانی حکمی آن بر اساس آرای حکمای اسلامی است. مسئله نگاه فلسفی به صنعت با وجود اهمیت و ضرورت در دوران معاصر، هنوز از دیدگاه فلسفه و فیلسوفان اسلامی مورد پژوهش جدی قرار نگرفته است. در این مقاله ضمن برشمردن جهان بینی حاکم بر صنعت در نگاه حکمای اسلامی، به تحلیل و تبیین این مبانی می پردازیم. آگاهی از این مبانی برای فهم نگرش حکمای اسلامی به صنعت اهمیت دارد تا از این رهگذر، چگونگی سریان جهان بینی حکمای اسلامی بر صنایع سنتی مشخص شود و این مهم ما را در تدوین مبانی فلسفی صنعت مبتنی بر نگرش حکمت اسلامی توانا می کند. تقلیدی بودن صنعت از طبیعت، تقدم طبیعت بر صنعت، نگرش تشکیکی به صنایع، حکیمانه بودن تنوع صنایع، تبیین متافیزیکی از ضرورت وجود صنایع، نگرش معنوی به صنایع، روش کیفی، و تنوع روشی، اهم مبانی فلسفی حاکم بر صنعت قدیم است.
غرض الهی از دید ابن سینا و مقایسه آن با نظر متکلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در اندیشه اسلامی بحث غرض داشتن حق تعالی است. آیا حق تعالی در افعال خود غرض و غایتی را دنبال می کند یا آن که خدا منزه از غرض و هدف است. هر یک از نحله های فکری بنا بر خداشناسی خود موضع متفاوتی در این باره داشته اند. معتزله بر غایت داشتن خداوند و اشاعره بر پیراسته بودن ساحت حق از آن، تأکید کرده اند. ابن سینا متناسب با نوع خداشناسی فلسفی خود، فراتر از نگاه ظاهری متکلّمان، هم نظر با معتزلیان، نبود غرض را مساوی با عبث بودن فعل دانسته و در عین حال، هم نظر با اشاعره، داشتن غرض را مخالف توحید الهی می داند. از دید ابن سینا علم عنایی حقّ، علّت تامّه پدیدآمدن موجودات است و علم ذاتی حق به ذات خود ، مبدأ فَیَضان عالَم وجود است . علم عنایی واجب به موجودات و علم او به این که واجب است موجودات چگونه باشند تا بر نیکوترین نظام موجود شوند، موجب پدید آمدن نظام عالم است. بر این اساس غرض نداشتن افعال الهی به دید ابن سینا، نه مطابق با نظر اشاعره است و نه پذیرفتن غایت از سوی او، همانند نظر متکلمان عدلیه است، بلکه وی طرحی نو در می اندازد و هر دو نظر را بر اساس مبانی فکری خویش اصلاح می کند.
تبیین قرآنی - عرفانی احدیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احدیت، قله توحید است که سوره توحید این مرتبه را گزارش می کند؛ آن هم در ظاهری سهل و ممتنع و ساختاری سلبی که از معرفی های اثباتی معمول، متفاوت است. در نوشتار حاضر با روش معناشناختی (واژه شناختی، روابط هم نشینی، جانشینی و سیاق) و تحلیل روایات و تفاسیر، مفهوم قرآنی احد، واکاوی و سپس با احدیت عرفانی، مقایسه و موازنه و درنهایت، فضای ادراکی آن به تصویر کشیده شده است. توصیفات سلبی از احدیت به شناخت پذیر نبودن آن اشاره دارند. خدایی که در وهم و اندیشه و وصف بیاید، نه خدای مطلق که خدای مخلوق در اعتقاد است. همچنین اوصاف سلبی از نسبت بسیار نزدیک ذات با موجوات حکایت دارد؛ نسبتی که حتی تعبیر نزدیک نیز برای آن نارسا است و جایی برای غیریت و استقلال باقی نمی گذارد؛ چنانکه عارفان وحدت وجودی با نظریه تجلی، از راز عینیت حق و خلق پرده برداشته اند. احدیت در یگانگی ادراک می شود. این یگانگی با تجلیات محبوبی و فنای محب از محبی و ورود او در محبوبی حاصل می شود. به نوعی انسان تبدل وجودی می یابد و خدا در انسان فردیت می یابد (قرب نوافل) و او در خدا فانی (قرب فرائض) و با خدا یگانه می شود.
تحلیل نسبت عقل و نقل از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی نسبت میان عقل و نقل، یکی از مهم ترین موضوعاتی است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. دستیابی به تحلیل درست این رابطه از آن رو دارای اهمیت است که راه را بر شناخت منابع معتبر معرفت دینی هموار می سازد. از سوی دیگر، علامه طباطبایی یکی از بزرگترین حکیمان متأله سده اخیر به شمار می رود؛ بدین جهت تحلیل آراء او از اهمیت خاصی برخوردار است. در این نوشتار ابتدا به تبیین معنای عقل، وحی و نقل، به عنوان مبادی تصوری بحث پرداخته می شود و در ضمن آن روشن خواهد شد که ادراکات عقل سلیم که با سلامت فطرت حاصل شده است و همچنین آموزه های قطعی وحیانی از دیدگاه علامه معتبر هستند. سپس به تبیین رابطه میان عقل ونقل از منظر علامه و تحلیل این رابطه به دو روش پیشین و پسین پرداخته شده است. با توجه به نتایج این مقاله روشن می شود که از منظر علامه، عقل ونقل از هماهنگی کامل برخوردار بوده و هیچ گزاره ی خردستیزی در نقل و آموزه های وحیانی قطعی وجود ندارد.
جایگاه هستی شناختی و نفس شناختی خیال در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیال و ادراک خیالی دارای جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه است. این مسأله در حکمت سینوی و اشراقی نیز مطرح بوده، لیکن ملاصدرا دیدگاهی نو و ویژه نسبت به آن دارد. وی بر اساس مبانی خود، یعنی اصالت وجود و مساوقت آن با اوصافش از جمله علم، طرح نظریاتی بدیع در مورد ماهیت معرفت، ماهیت قوای ادراکی و ارتباط آن ها با نفس، استکمال جوهری نفس، تناظر مراتب هستی با مراتب وجود انسان و پذیرش عالم مثال سهروردی، به عنوان عالمی واسطه که قرابت وجودی با هردو عالم ماده و عقل دارد، تفسیری نو از قوه خیال و صور خیالی ارائه می کند. ملاصدرا بر اساس این دیدگاه نو امور متعددی را که همگی مرتبط با نفس انسان هستند تفسیر می کند. مهم ترین این امور معاد جسمانی و ثواب و عقاب اخروی است.
منشأ وجودی شرّ در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک در دنیای پیرامون ما شرّ و فساد و ناگواری های بسیاری مثل بیماری و جهل و فساد و سیل و زلزله و مانند آن به چشم می خورد، که در وجود و واقعیت داشتن آن ها نمی توان تردید کرد. شرّ از مباحث مهم در فلسفه، به ویژه در مابعدالطبیعه است و دقیقاً به همین دلیل متفکران بزرگ همواره در باب آن اندیشیده اند و سعی در تبیین آن داشته اند. در این میان افلاطون، که یکی از فیلسوفان بزرگ و اثرگذار است نظری خاص ارائه کرد که بعدها تحت عنوان نظریه عدمی بودن شرّ مورد توجه فیلسوفان قرار گرفت. این مقاله بر آن بوده که ضمن سعی در پژوهش و تلاش برای فهم نظر افلاطون در باب شرّ، معنای عدمی بودن شرّ از نظر او را بکاود. بدین منظور این مقاله با استناد به آثار خود افلاطون نشان می دهد که افلاطون شرّ را امری وجودی می دانسته و منظورش از عدمی بودن آن نیز باید در پرتو نظریه مُثُلش فهمیده شود. به علاوه این مقاله کوشیده است تا مطابق با نظر افلاطون منشأ ورود شرّ را به عالم توضیح دهد.
«علم پیشین الهی و اختیار انسان»؛ آیه ای برای تنزیه خداوند متعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم پیشین به افعال اختیاری دیگران، برای انسان ذاتاً ممتنع است؛ در حالی که برای خداوند، ثابت و قطعی است. این مطلب به روشنی تباین علم الهی با علوم بشری را به تصویر می کشد. همین تباین، پایة عجز بشر از شناخت علم خداوند با ابزارهای مخلوقی، و لزوم اکتفا به تنزیه در مورد آن است. امّا تنزیه محض، از سوی صدرائیان مورد ایرادات و اشکالاتی قرار گرفته، و خلاف ادلّة عقلی پنداشته شده است. در این مقاله، ابتدا به صورت مختصر، مبنای خداشناسیِ تنزیهی تبیین می گردد و سپس به اشکالات وارد بر آن پرداخته می شود. در نهایت نیز مؤیّداتی بر بحث تنزیه، از روایات شریف بیان خواهد شد. باید توجه داشت که آگاهی ازلی خداوند از افعال اختیاریِ انسان، نه تنها پایه و اساس بحث حاضر است، بلکه در پاسخ گویی به اشکالات نیز، نقشی اساسی ایفا می کند؛ لذاست که این مهم، در جای جای مقالة حاضر، مورد اشاره و استناد قرار خواهد گرفت.
نقد و بررسی انسان شناسی داروین براساس حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین چگونگی هستی و ظهور انسان نقشی راهبردی در عملکرد انسان و اعتقاد او به غایت و هدف نهایی از زندگی و زیستن دارد. امروزه شاهد پیامدهای کلامی بسیاری در حوزه ی هستی شناسی و غایت شناسی انسان براساس دو رویکرد مشهور در مسأله ی ایجاد انسان – ثبات انواع و تبدّل انواع – هستیم؛ و ازآنجاکه تمام استنتاج های علوم به مدد عقل صورت می پذیرد، در این مقاله عوامل مؤثر بر تبدّل تا ظهور انسان از دیدگاه داروین، به مکتب عقلی ملاصدرا عرضه می شود تا امکان و حدود این تبدّل ها با نظام دقیق عقلی او روشن شود. داروین نظریه ی تکاملی اش را براساس مستندات تجربی خود که از طریق مشاهداتش در سفرها، فسیل ها و برخی آزمایش ها بر روی حیوانات اهلی به دست آمده و با استفاده از پیش فرض های عقلی، بنا نهاده و سپس آن را به انسان نیز تعمیم می دهد. به نظر وی، ایجاد انسان از نیای حیوانی و به یاری انتخاب طبیعی، در تنازع بقا صورت گرفته است؛ ایجاد انسان از سر تصادف بوده و سرانجامِ انسان نامعلوم است. وجودشناسی حکمت متعالیه با تبیین تشکیک در وجود و حرکت جوهری، حلقه های مفقوده ی داروین را روشن نموده، چگونگی تبدّل موجود تا ظهور انسان و حدود آن را مشخص می نماید؛ براساس حکمت متعالیه، گرچه انسان محصول فرایند تکامل است، این فرایند تابع برنامه ای ازپیش تعیین شده است و عوامل زیست محیطی، علل زمینه ای تکامل انسان هستند، حکمت متعالیه ساحت دومی نیز برای انسان قائل است که منشعب از جسم اوست و استعداد تبدّل و تکامل تا بالاترین مراتب وجودی را داراست. درنتیجه، انسان نه تنها هدفمند ایجاد شده، بلکه جاودانه است و در مراتب متفاوتی از وجود، زندگی خود را ادامه خواهد داد. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است که با استفاده از منابع اصلی انجام پذیرفته است.