فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
گستره و راز بداهت تصدیقات ازنظر صدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
69 - 97
حوزههای تخصصی:
تلاش های فیلسوفان برای یافتن اساس محکم برای معرفت، منجر به یافتن معارفی شده است که به آن بدیهی می گویند. حال بدیهی چیست؟ چه رابطه ای با شهود، وضوح و تمایز دارد؟ گستره آن تا کجاست و چه رازی در بداهت بدیهی وجود دارد؟ این مقاله تلاش می کند پاسخ این پرسش ها را ازنظر ملاصدرا و دکارت بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد رابطه وضوح و تمایز با بدیهی، رابطه عام و خاص مطلق و با شهود احتمالاً مترادف است. پاسخ دو فیلسوف درباره گستره بدیهیات تصدیقی یکسان است و هردو آن را محدود به اولیات و وجدانیات می دانند؛ ولی درباره ملاک و راز بداهت تصدیقات، صدرا ویژگی درونی و مفهومی و دکارت بساطت گزاره ها را معرفی می کند.
بررسی شفاعت برزخی در قرآن، روایات و اندیشه تفسیری علامه طباطبائی(ره)
حوزههای تخصصی:
اگرچه اصل شفاعت از امور مسلّم بین مسلمانان است اما اینکه محدوده شفاعت، علاوه بر قیامت، برزخ را هم شامل شود، همواره میان اندیشمندان شیعی مورد بحث بوده است. به گونه ای که شفاعت در برزخ موجب آمرزش گناهان شده و از سویی مایه ارتقاء رتبی و تعالی درجه معنوی افراد شود. علامه طباطبائی وجود شفاعت در عالم برزخ را نپذیرفته و استعانت های معصومان (ع) در برزخ را نوعی اجازه تصرّف از سوی خدا در عالم برزخ می داند. لذا معتقد است که شفاعت در عوالم پیش از قیامت محقق نمی شود زیرا از دیدگاه ایشان بحث شفاعت پس از مسجّل شدن ورود به بهشت یا جهنم معنا می یابد و برای این منظور نیز به برخی روایات استناد می کنند. در این مقاله ضمن پرداختن به دیدگاه های مطرح، و نقد و بررسی ادله آراء ایشان روشن می گردد که با توجه به اطلاق ادلّه آیات و روایات و عدم تقیید آیه به شفاعت در قیامت و شمولیت آن نسبت به عالم برزخ، نیز توجه به مثالیّت عالم برزخ و وجود پدیده های دنیا در آن عالم با مرتبه شدیدتر، و استمرار شفاعت پیامبر(ص) از دنیا تا برزخ و نیز قیامت، و التفات به اصل تخویف و ترساندن و هشداردهی برای پیشگیری از وقوع گناه در دین اسلام و نیز اصل سبقت گیری رحمت الهی بر غضب او و همچنین اصل نجات بخشی انسان، می توان امکان شفاعت برزخی را اثبات نمود. و اینکه شفاعت در برزخ نیز وجود دارد.
اصلاح و تغییر رفتارهای فردی و اجتماعی در عصر ظهور از منظر امامیه و اهل سنت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
189 - 218
حوزههای تخصصی:
امروز جوامع در ابعاد مختلف در حال تغییرند و رهبران به منظور حفظ بقای جوامع خود، نه تنها باید خود را با تغییرات آینده وفق دهند، بلکه باید با ایجاد تغییر و تحول مطلوب، در جامعه اثربخشی بیشتری داشته باشند. در این جهت وظایف آنها، از جمله مدیریت رفتار در حال دگرگونی است. نظر به اهمیت موضوع این مقاله به بررسی بعضی از مهمترین اقدامات در اصلاح تغییر رفتار فردی و اجتماعی میپردازد که مورد توجه حضرت مهدی؟عج؟ در جامعه عصر ظهور است. با استفاده از روایات فِرَق، اساس تئوری تغییر و اصلاح رفتار فردی و اجتماعی ایشان بر دو محور شکل گرفته است: محور اول، از طریق ایجاد خودانگیختگی در افراد دست به اصلاح رفتار فردی میزند؛ محور دوم، با فرهنگسازی و نهادینهسازی آن در جامعه دست به اصلاح رفتار اجتماعی میزند. بسیاری از آموزههای مهدوی به حوزه فرهنگسازی توجه داشته و دستورهایی به این منظور صادر کرده است. با توجه به روایات فرق به نظر میرسد که حضرت با ایجاد انگیزش و فرهنگسازی، رضایتمندی افراد را جلب نموده و انسانها با آگاهی کامل رفتار ناصواب خویش را رها میسازند.
تحلیل فلسفی توبه در پرتو حرکت جوهری از منظر انسان شناسی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
213 - 238
حوزههای تخصصی:
تحلیل رایج کلامی توبه، آن را مسیله ای استحقاقی(ارزشی) عنوان می کند و در نهایت، آن را چشم پوشی مولا از تعذیب عبد می داند. حقیقت آن است که این تحلیل، حتی اگر صحیح باشد، نارسا و ناقص است و تنها بخشی از حقیقت توبه را نشان می دهد. آیا می توان، به جای تحلیل کلامی و رایج، تحلیلی وجودی و فلسفی از این مسیله ارایه داد؟ تحلیلی که توبه را طلب وجودی جدید و قبول آن را افاضه آن از موجود برتر بداند؟ چنین تحلیلی علاوه بر اینکه با متون دینی همخوانی بیشتری دارد، عقلانی تر و دلنشین تر است. در این تحلیل، پیش از اینکه قبول توبه مسیله ای لازم و اخلاقی باشد، نظام وجودی و علی معلولی جهان معد آن است. قبول توبه از این منظر، رسیدن عبد است به مرحله ای که در آن مستعد جوهر پسین است و در حقیقت، قبول توبه از همین تبدل وجودی و جوهری انتزاع می شود. به نظر می رسد مسیله توبه جز با حرکت جوهری نفس قابل تبیین نیست و یا حداقل، حرکت جوهری اشتدادی نفس، بهترین تبیین فلسفی موجود به شمار می رود . این نوشتار درصدد است جوهر توبه را به مدد حرکت جوهری و غنای فلسفه صدرایی در مقوله انسان شناسی تحلیل و تبیین کند و به نارسایی تحلیل کلامی و فلسفه غیرصدرایی اشاره داشته باشد.
علامه طباطبائی و فلسفه علوم انسانی: روایتی از یک "مواجهه – چالش"
منبع:
اندیشه علامه طباطبایی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹
97 - 124
حوزههای تخصصی:
در تاریخ اندیشه، به عنوان دانشی تخصصی که با مطالعه تاریخی تبارشناختی تکوین اندیشه ها سروکار دارد، نقطه عزیمت علم انسانی مدرن است و سپس «روشنگری» اوج علم انسانی-اجتماعی مدرن تلقی شده و درنهایت، «جامعه شناسی»، ملکه علوم اجتماعی، به قولِ اگوست کنت، به عنوان میراث دار همه آنچه علم اجتماع می نامیم و می دانیم، تثبیت شده است. از این حیث، آن چه که امروزه به عنوان میراث نیم هزاره ای از خانواده بزرگ معرفتی فکری علوم انسانی- اجتماعی مدرن در جامعه شناسی می بینیم، محصول طبیعی یک تاریخ غربی مدرن از اندیشه ورزی فلسفی، فرهنگی و اجتماعی کاملاً منسجم و منطقی و متدیک و تئوریک است. چیزی که در جهان های غیرغربی، به ویژه جهان رقیبِ غرب، جهان اسلام، به عنوان یک «سنّت معرفتی عقیدتی» پرپیشینه، با قدمتی یک ونیم هزاره ای شکل تاریخی متمایز و شکل بندی اجتماعی فرهنگی متفاوت به خود دیده و گرفته است. از منظر فلسفه علوم انسانی مواجهه علامه طباطبایی است دراین موضع محل تأمل است. مقاله حاضر نیز روایت این مواجهه است. داستان علّامه طباطبائی نیز، به عنوان سرحلقه آخرین فیلسوفان سنّتی مسلمان در عصر شبه مدرن جهان اسلام و «خرده جهان شیعی»- یعنی جهان یک اقلیت فرهنگی مذهبی پرشور از معارف مذهبی، کلامی، فلسفی و دانشی است که از توابع جهان اسلامی کلان است- و نیز از منظر متنی، در قالب همین مسئله جامعه شناختی و از منظر زمینه ای، در بطن همین بافتار تاریخی سنّتی دینی، قابل روایت است. این مقاله، داستان مواجهه و چالشِ نماینده سنّتی فلسفه اسلامی و دانش های اسلامی و معارف شیعی با فلسفه علمی و علم انسانی مدرن است. و هم چنین روایتی است از امکان و ظرفیت های بالقوه یک فلسفه سنّتی برای شکل دادن به یک شبه فلسفه علم انسانی از نوع مقدماتی آن از سوی علّامه طباطبائی.
ملاک تمایز تسخیر و تغییر طبیعت در فناوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد پاسخ گویی به این سؤال مهم در حوزه فناوری دینی می باشد که مرز بین تصرف مطلوب در طبیعت (تسخیر) با تصرف مذموم در طبیعت (تغییر) از دیدگاه قرآن چیست؟ نویسنده ابتدا اصطلاحات تسخیر، تغییر، فناوری و فناوری اسلامی را تعریف کرده و سپس با ذکر 40 مصداق تصرف، سعی در پاسخ به این سؤال با الهام از فناوری های چهارگانه قرآنی که در زمان انبیا پیشین بوده و فناوری هایی که در روایات به آنها اشاره شده است و همچنین تفسیر آیات مربوطه دارد. یافته های تحقیق: شش ملاک برای این امر پیشنهاد می شود. برخی پسینی و برخی پیشینی؛ از سوی دیگر پاره ای از ملاک ها سلبی (عدم اسراف و تبذیر و عدم آلایش و تخریب محیط زیست) و برخی نیز ایجابی (فکر، ذکر و شکرِ لسانی و عملی) هستند. نتیجه تحقیق آن است که هر مقدار فناوری بتواند نوع تصرف خود را با ملاک های طرح شده بیشتر هماهنگ شود، اسلامی تر و مفیدتر خواهد بود. روش تحقیق تحلیل اسنادی می باشد.
بررسی چالش های کلامی تغییرات نوین بشر در موجودات
حوزههای تخصصی:
گسترش مداخلات بشر در موجودات، پدیده ها و حوادث طبیعی، به واسطه توانایی های علمی، عقلی و روحی، تغییرات کیفی و کمّی فراوانی را در آنها به همراه داشته و موجب چالش های جدّی با برخی از اصول و مبانی کلام دینی شده است. از منظر فلاسفه و متکلّمان اسلامی با رویکرد عقل گرایانه، تمام تغییر و تبدیل ها و هر گونه دخالت انسان در مخلوقات، نه تنها با نظام احسن الهی، بلکه با هیچ اصل کلامی در تعارض و تقابل نبوده و تابع نظامات و تدبیرات ثابت و مطلق الهی و به صورت هدفمند، طراحی و اجرا می شود.کلّیه تغییرات، خود بخشی از نظام احسن و یکپارچه علّی و معلولی و به اذن و تدبیر باری تعالی و منطبق بر مبانی عقلی می باشد. در این مقاله تلاش گردیده، با بیان تغییراتی که در زمان حال و آینده تا پایان دنیا در موجودات توسط بشر امکان تحقّق دارد، چگونگی ارتباط آنها با فاعلیّت مطلق الهی و نظام احسن در راستای کلام اسلامی مورد بررسی قرار گیرد و پاسخ های مناسب مبتنی بر عقل و نقل، از سوی فلاسفه و متکلّمان اسلامی به ابهامات و چالش های نوین داده شود.
مطالعه انتقادی آموزه های الهیاتی «ساتیا سای بابا»
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
27 - 53
حوزههای تخصصی:
اصالت وجود؛ مسئله ای بدیهی یا نظری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصالت وجود به گونه ای که چند قرن اخیر مطرح است، از زمان ملاصدرا آغاز شده است و از همان زمان نیز بداهت این مسئله مطرح بوده است. ما در این نوشتار به روشی تحلیلی تاریخی به بررسی این مسئله پرداخته و نشان داده ایم که چون اصالت وجودی ها ویژگی هایی چون بساطت برای وجود برمی شمرند، بدیهی دانستن این مسئله، طفره ناموجهی از اشیاء پیرامونی به وجودی با آن ویژگی هاست. پذیرفتن دیدگاهی نیز که قائل به اصالت وجود و عینیت ماهیت است، در اشیاء پیرامونی ما، امری خلاف مشهود ماست. همچنین از مواردی نام برده ایم که می توانسته است دستاویز فیلسوفان اصالت وجودی برای روی آوری به نظریه بداهت اصالت وجود باشد.
معناشناسی علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاهِ غالبِ علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی و از جمله علم الهی، دیدگاه " اصلِ معنا"ست. اما این نظریه به عنوان مبنایِ معناشناختی در فلسفه ی علامه، با مبنای معناشناختی دیگری در فلسفه ی ایشان یعنی قاعده ی سیاق، در تعارض است؛ این مقاله سعی دارد که با تبیین سیاقِ کلام و ارائه ی آن به دیدگاهِ اصل معنا، نواقص این دیدگاه را بیان کند و دیدگاهی را معرفی نماید که در عین توجه به هسته ی معنایی (معنای اولیه و شرح اللفظی)، به توسعه ی این معنا در سیاق های مختلف بپردازد. این روش در صفت علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی می شود تا معنایِ این علم از تشبیه مبرا گردد.
زمینه های شکل گیری اندیشه کلامی ابن تیمیه در حوزه کلام اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۲
121-138
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند و با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل محتوای آنها پرداخته می شود و نیز با رویکردی اجتماعی به علم کلام تلاش خواهد شد خاستگاه های اجتماعی پیدایش اندیشه کلامی شخصیتی چون ابن تیمیه مورد بررسی قرار گیرد. مهم ترین نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل اصلی تأثیرگذار در شکل گیری اندیشه های وی را می توان در قالب مؤلفه هایی چون «شرایط سیاسی»، «سقوط خلافت عباسی» و به دنبال آن، «اضمحلال اقتدار سیاسی بخشی از جامعه اسلامی»، «مناقشه های معرفتی»، «مناقشه های کلامی»،«جهت دهی خاص به روش های فهم آیات، روایات و احادیث نبوی» و «فعالیت دراویش و نصیریه» در شام احصاء نمود. جاذبه های اندیشه ابن تیمیه با توجه به شرایط بحرانی جهان اسلام، وضعیتی را به بار آورده است که همچنان خود را در جریان های سلفی معاصر احیا می کند.
رابطه اختیار و شرور اخلاقی از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
57 - 80
حوزههای تخصصی:
مسیله شر از چالش بر انگیزترین مباحث فلسفه و کلام به شمار می رود. عده ای از متفکران در طول تاریخ با این اشکال در صدد نفی وجود و صفات کمالیه خداوند بر آمدند. در مقابل اندیشمندان بسیاری نیز برای پاسخ به اشکال شرور کوشیدند. در این مقاله به مهم ترین پاسخ کلامی به مسیله شرور، یعنی شرور لازمه اختیار، از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین پرداخته ایم. این دو فیلسوف در این مسیله اشتراکات و اختلافاتی دارند، البته به خاطر اعتقاد به توحید و توجه آنان به آثار افلاطون، نقاط مشترک آراء آنان بسیار بیشتر از اختلافاتشان است. آنان انسان را موجودی مختار می دانند و بالطبع از این موجود مختار، گاهی خیر و گاهی شر صادر می شود. هرچند پاسخ اختیار لازمه وجود شرور، تنها پاسخ مسیله شرور نیست، اما قسمت قابل توجهی از شرور یعنی شرور اخلاقی با آن توجیه می شود.
اسلام و ایمان در کشف الاسرار و عُدَّهالابرار ابوالفضل رشیدالدّین میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۸
1 - 26
حوزههای تخصصی:
ایمان و مشتقات آن به کرّات در قرآن کریم به کار رفته و در آن از انسان ها درخواست شده است که به خدا ایمان بیاورند. این مفهوم از لحاظ تاریخی نخستین و مهم ترین مفهوم کلامی در اسلام بود. باتوجه به اهمیّت ایمان در قرآن کریم و به دنبال آن در کلام اسلامی، بدیهی است که در تفاسیر قرآن کریم نیز مورد توجه قرار گیرد. یکی از تفاسیری که این موضوع را به تفصیل و از نگاه تفسیری و عرفانی مورد بررسی قرار داده، تفسیر <em>کشف الاسرار و عُدّ</em><em><sub>ه</sub></em><em> الابرار</em>، اثرِ رشیدالدّین ابوالفضل میبدی است. این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی نگارش یافته، به تبیین معانی لغوی و اصطلاحی اسلام و ایمان، رابطه ی بین آن دو، نقش اجزای ایمان در نجات و... در این تفسیر می پردازد. در <em>کشف الاسرار</em>، اسلام و ایمان، به ترتیب، دارای سه و دو معنا هستند. آن دو در معنای دوم، به یک معنا هستند و آن عبارت است از اقرار به زبان، تصدیق به قلب، عمل به ارکان و پیروی از سنّت. تصدیق قلبی، گرچه برای نجات آن جهانی ضروری است، ولی نجات انسان نه به آن، بلکه به مغفرت خدا بستگی دارد.
هویت استعاری الهیات از دیدگاه ونسان برومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۷
71 - 92
حوزههای تخصصی:
ونسان برومر معتقد است سخن گفتن از امر الوهی تنها در قالب بهره گیری از تماثیل، استعارات و الگوهای ذهنی صورت می پذیرد. هرکدام از این استعارات، زوایایی از امرِ بی صورتِ الوهی را منعکس می کنند و باید در کنار هم و در پرتو یک دیگر تفسیر و تعبیر شوند. هریک از این استعارات، دامنه ای از استلزامات معنایی دارند که به رغم بازتاباندن جلوه هایی از حقیقت امر الوهی، پوشاننده ی سایر وجوه این حقیقت هستند. کارویژه ی اصلیِ دین شناسی و الهیاتِ نظام مند، برجسته سازیِ یکی از این استعارات به مثابه ی کلان -الگوی الهیاتی و بازتفسیر دیگر استعارات در ذیل آن است. برومر برای یافتن آن کلان -الگو، ملاک های چهارگانه ای معرفی می کند که عبارت اند از: «سازگاری با سنت»، «انسجام فراگیر»، «کفایت برای اقتضائات عصر» و «اعتبار برای شخص». الهی دان بعد از کشف کلان -الگوی مزبور، آن را محور نظریه پردازی و تصویرسازی درباره ی خداوند قرارمی دهد. به باور برومر، استفاده از کلان -الگوی «خدای شخص وار» نسبت به سایر الگوهای ذهنی، سازگاری بیشتری با متن مقدس دارد.
ازارض تا عرش گستره نظام تربیتی نفس انسان دردیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۹
137 - 156
حوزههای تخصصی:
انسان وشناخت ابعاد وجودی او از دیر باز مورد توجه اندیشمندان حوزه دین و فلسفه بوده است. این مقاله در صدد بررسی این مسئله است که با توجه به شمول حکمت صدرایی بر تمام جنبه های مختلف هستی وانسان، چگونه می توان مبتنی بر نظریات خاص ملاصدرا، مبنائی فلسفی وعقلانی برای تعلیم وتربیت نفس انسان ترسیم نمود؟ لذا سعی شده است با روش مطالعه ی کتابخانه ای و نظری وبا بررسی اصول ابتکاری ملاصدرا درفلسفه به این سوال پاسخ داده شود. ازنظرملاصدرا وجود اصیل است، ولی وجودانسان ازموجودات دیگرمتفاوت است. براساس حرکت جوهری، نفس به تدریج دردامن بدن به ظهورمی رسدوبه درجات بالاتری ازتجرد نایل می شود. ازاین منظرحقیقت هرفرد با اعتقادات واعمال وی ودرپرتوتعلیم وتربیت ساخته می شودو هویت خودش را کسب می نماید ودرنهایت هرانسانی نوع خاصی است وماهیت همه انسانها یکسان نیست. براساس دستاوردهای این تحقیق، با تبیین خاص ملاصدرا درباره چگونگی تربیت نفس انسان، علاوه براینکه جایگاه رفیع انسان درمجموعه خلقت معرفی می گردد تاثیرونقش برنامه های تربیتی، دررسیدن به درجات شایسته و بایسته فرد انسانی نیز بخوبی ترسیم می گردد. هدف عالی درنظام تربیتی مبتنی بربینش صدرائی، ارتقاء انسان به مقام خلیفه اللهی است. و نتیجه اینکه: براساس انسان شناسی صدرائی، تدوین برنامه های تعلیم وتربیت، بستری عقلانی می یابد ومنطبق بر فطرت انسان خواهد بود.
بررسی ادله نقلی ثبوت لوازم حیات برزخی در منابع اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش گروههای تکفیری در کشورهای اسلامی موجب اشاعه اندیشه های افراطی و ناصواب آنان نیز شده است. یکی از اساسی ترین اعتقادات این گروه، انکار لوازم حیات برزخی مانند شفاعت، استغاثه و توسل به اولیای الهی می باشد با اینکه اصل وجود حیات برزخی به عنوان یک اصل مهم قرآنی، مورد پذیرش قرار گرفته است لذا با اثبات حیات برزخی، لوازم و آثار آن نیز اثبات خواهد شد با این وجود، وهابیت برخلاف دیدگاه های بزرگان اهل سنت، منکر این موضوع گشته اند و چنین اعمالی را از مظاهر شرک و کفر تلقی نموده اند. این پژوهش با مطالعه ای اسنادی تحلیلی در منابع اهل سنت، درصدد تبیین نظریات بزرگان اهل سنت راجع به موضوع لوازم حیات برزخی می باشد. بر اساس این کاوش، ادعای وهابیت مبنی بر انکار لوازم حیات برزخی بر خلاف ظاهر آیات قرآنی ، روایات معتبر و نظریات بزرگان اهل سنت می باشد.
فراطبیعت باوریِ ترکیبی کاتینگهام و نقش آن در معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد است تأثیر عوامل فراطبیعی در معناداری زندگی را بر اساس دیدگاه جان کاتینگهام تبیین نماید. در این راستا ابتدا رویکردهای سه گانه ی «طبیعت گرایی، ناطبیعت گرایی، فراطبیعت گرایی» که ناظر به نظریه های معنای زندگی (هدف، ارزش، کارکرد) هستند تبیین شده و سپس به نقد و بررسی دیدگاه کاتینگهام در باب معنای زندگی پرداخته می شود. کاتینگهام خدا و جاودانگی روح را به عنوان دو عامل فراطبیعی در معنابخشی به زندگی لحاظ می کند. وی «هنجارهای تغییرناپذیر اخلاقی» را درباره ی عامل خدامحوری و استناد به مؤلفه ی «موفقیّت» را درباره ی جاودانگی روح به عنوان دو دلیل برای مبنای تأیید خویش قرار می دهد. او در دلیلی که برای دیدگاه خدامحوری ارائه می دهد به تبعیت از دیدگاه فراطبیعت گرایی، نقش خدا را در معناداری، نه به صورت تشریعی و در قالب «امر و نهی الهی» محض، بلکه به صورت تکوینی و در قالب «قانون طبیعی» بیان می کند. از این روی می توان دیدگاه های اختصاصی کاتینگهام در باب معنای زندگی را به قرار زیر معرفی نمود: الف) تفسیر معنا به «هدفِ ارزشمند»، ب) بهره گیری از نظریه ی قانون طبیعی برای معنادار کردن زندگی، ج)پذیرش فراطبیعت باوریِ ترکیبی.
اثبات صفات سلبی و ثبوتی خداوند از راه برهان امکان و وجوب
منبع:
کلام حکمت سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
21 - 39
حوزههای تخصصی:
براهین متعددی برای اثبات وجود خداوند متعال ارائه شده است. برهان امکان و وجوب ابن سینا که اولینبار توسط فارابی مطرح شده، یکی از محکمترین برهانهای خداشناسی است که بدون نیاز به مقدمات دیگری، فقط از راه وجود، به اثبات خدا میپردازد. میتوان به کمک این برهان، پس از اثبات وجود خدا به عنوان واجبالوجود، به صفات سلبی و ثبوتی خداوند که برای واجبالوجود قابل تصور است، پی برد. خواجه نصیرالدین طوسی در کشفالمراد به بیان این صفات پرداخته که به وجوب وجود خداوند متعال برمیگردند.
بازخوانی جبر و اختیار در ساحت آموزه های عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۷
47 - 70
حوزههای تخصصی:
«جبر و اختیار» اگرچه ماهیتاً مسئله ای کلامی است اما به دو دلیل به ساحت عرفان نیز راه یافت: پیشینه کلامی عارفان و اقتضای برخی مباحث عرفانی. راهیابی این بحث کلامی در ساحت عرفان اسلامی موجب شد تا به اقتضای دقت نظرها و نکته سنجی های عارفان در مباحث توحیدی و ماجرای ظهورات اسمائی، مباحث جبر و اختیار گستره و عمق فزون تری یابد و گره گشایی های فراوانی صورت گیرد. اما استناد به برخی متشابهات کلام و عدم توجه نظام مند به جامع سخنان عارفان شائبه جبرگرایی عارفان را برای برخی موجب شده است. این نوشتار با تکیه بر محکمات کلمات عارفان، سه محمل مهم جبرانگاری را که خاستگاهی صرفاً عرفانی و نه کلامی دارند، تبیین و به اقتضای مجال، در مسیر پاسخگویی و رفع شبهات و سوء فهم ها برآمده و در نهایت، تأیید کننده گونه ای اختیار، البته با رویکرد عرفانی است. این سه محور عبارت است از: سریان فیض الهی در عوالم امکانی؛ تجلی و حکومت اسماء جلاله الهی؛ اعیان ثابته و سر القدر.