فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
شناخت ماهیّت نظم و نیز چگونگی تحقّق آن، یکی از دغدغههای مهم انسان است. مسئله نظم اجتماعی از مباحث مهمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان و صاحبنظران مسلمان و غربی بوده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی نظم اجتماعی از دیدگاه فلاسفه و اندیشمدان مسلمان و غربی می باشد که با روش تحلیلی، استنتاجی و تطبیقی انجام شده است. در این تحقیق نظریه های ساختارگرایی، کارکردگرایی، تعاون و ارزشهای مشترک از نظر فلاسفه و اندیشمندان مسلمان و نظریه های فشار یا جبر، منافع مشترک، اجماع ارزشی و سکون از نظر اندیشمندان غربی استنتاج شده و دیدگاههای تعدادی از آنها مورد بررسی، تحلیل و تطبیق قرار گرفته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که فلاسفه و اندیشمندان مسلمان در نظریه ارزش های مشترک (محبت و عدالت) با یکدیگر هم عقیده اند. اما دیدگاههای اندیشمندان غربی با یکدیگر متفاوت و در برخی موارد مخالف با یکدیگر است. تنها نظریه مشابهی که از دیدگاههای فلاسفه مسلمان و غربی استنتاج شد؛ توجه آنها به ارزش هاست، که این نظریه با دیدگاه پارسونز که به اجماع ارزش ها در نظم اجتماعی معتقد است، تشابهاتی دارد.
قَبض و بسطِ برهان حرکت در اندیشه ی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
153-170
حوزههای تخصصی:
برهان حرکت یکی از براهین مهم و مؤثر در راستای اثبات خدا است. اندیشمندان اسلامی با پذیرش اصل حرکت در طبیعت، محرک نامتحرک اول را اثبات نموده اند؛ پژوهش حاضر با روش عقلی و نقلی به تحلیل و توصیف برهان حرکت پرداخته و به این نتیجه رسیده؛ علاوه بر اینکه حرکت در معنای قبض و حداقلی (خروج از قوّه به فعل) مطرح است در معنای بسط و حداکثری (هر نوع حرکت، تغییر، انفعال، استکمال و سیلان وجودی) نیز قابل اثبات است و عباراتی همچون «خَلق»، «حدوث»، «حرکت»، «تغییر»، «زوال»، «انتقال»، «سیر»، «نزول»، «عروج»، «ارسال»،«هبوط»، «افول»، «سجود»، «رکوع» و«تسبیح»، گُستره حرکت در ماسوای الله را تأیید می نماید؛ لذا در اثبات برهان حرکت گفته می شود؛ در نظام عالم هستی به عنوان عالَمِ حادث و ممکن، حرکت وجود دارد و این حرکت از سوی محرک نامتحرکِ اول و ثابت یعنی الله که موجود قدیم، ازلی، ابدی است، محقق می گردد در غیر این صورت موجب دور و تسلسل می شود.
رابطه توحید در حاکمیت، با ولایت بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مراتب توحید افعالی، توحید در حاکمیت است. با رجوع به مباحث عقلی حکمای متقدم، علی الخصوص حکمای اسلامی تعاریف نزدیک به هم از حکومت بشری و انواع آن به چشم می خورد. هدف از نگارش این مقاله تحلیل و بررسی رابطه این دو عنوان از منظر فلسفه وکلام اسلامی و ارائه تعریفی دقیق از رابطه حقیقی و اعتباری (مجازی) بین توحید در حاکمیت باولایت (حکومت) بشری است. در این مقاله به تفصیلِ جایگاه توحید در حاکمیت با استخراج از منابع فلسفه و کلام اسلامی پرداختیم و مسلمات اعتقادی در کلام اسلامی را بررسی نمودیم؛ لذا مفهوم واقعی حکومت بشری را این گونه به دست آوردیم که رابطه اصیل حکومت و ولایت بشری در طول توحید در حاکمیت بوده و یک رابطه مستقیم و اصیل است و حاکم بشری اگر همان حاکمی باشد که واجب تعالی تعیین کرده است، حکومت بشری بالاصاله، مطابق با واقع و در طول آن قرار دارد. درغیر این صورت حکومتی، غیر مطابق با واقع و کاذب است. به طور کلی این مقاله مشخص می نماید که حکومت بشری یکی از شئونات توحید در حاکمیت و از لوازم موحّد بودن به این مقوله است.
بررسی دلالت برهان فطرت بر اثبات صفات ذات خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
31 - 52
حوزههای تخصصی:
«بررسی دلالت برهان فطرت بر اثبات صفات ذات خدا» با پرسش اصلی «برهان فطرت به فرض درستی اش چه دلالتی بر اثبات صفات ذات خدا دارد؟» آغاز گردید. صفات ذات خدا از مهم ترین مباحث اعتقادی بشر هستند و نوشته حاضر سعی دارد با روش تحلیلی بررسی کند که: آیا برهان فطرت می تواند صفات ذات خدا را ثابت کند؟ اهمیت این بحث در کوتاه کردن اثبات صفات خدا و آشنایی با ظرفیت برهان یادشده است. پرسش اصلی با فرضیه «صفات ذات خداوند را می توان براساس برهان فطرت اثبات کرد» مواجه شد. نخست، دو تقریر از برهان فطرت ارائه گردید که حاصلشان چنین به دست آمد: «خدا کمال مطلق است» و «خدا ناجی است». دلالت کمال مطلق بر صفاتی چون علم حضوری و فاعلیت بالتجلی، قدرت، حیات، غنای وجودی، بساطت عقلی و خارجی، واحد بودن و سرمدیت تبیین شد. دلالت ناجی بر آگاهی و توانایی نجات خواهان، علم و قدرتش را فی الجمله، و نیز حیات، بساطت خارجی، واحد بودن و سرمدیت خدا را تصدیق کرد، ولی در اثبات غنای وجود ناجی درماند.
تبیین مسئله «امکان حرکت در مجردات» و پاسخ به اشکالات پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفی در مبحث حرکت، مسئله «امکان یا امتناع حرکت در مجردات» است. این مسئله پیوند وثیقی با مسئله وجود عینی هیولا و ماده المواد دارد. فیلسوفان مشائی با براهینی همچون «برهان قوه و فعل» و «برهان فصل و وصل»، تلاش کرده اند اثبات کنند که هیولای اولی وجود عینی در عالم جسمانیات دارد؛ از سویی دیگر، آنها حرکت را مبتنی بر وجود هیولا دانسته اند. بدین ترتیب، از آنجا که موجودات مجرد، خالی از ماده هستند، وقوع حرکت در مجردات را انکار کرده اند. بسیاری از فیلسوفان معاصر، با نقد براهین دال بر هیولا، وجود عینی هیولا و ملازم بودن حرکت با ماده را انکار کرده و به اثبات امکان حرکت در مجردات پرداخته اند. از دیگر مسائل مهمی که حل آنها مبتنی بر مسئله «امکان حرکت در مجردات» است، مسئله «حرکت جوهری نفس» و «تکامل نفس در برزخ و قیامت» است.
تبیین رابطه اتحادی نفس و بدن از نگاه حکیم مدرس زنوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه مشائیان مسلمان، کندی و فارابی نگاهی نوافلاطونی به نحوه ارتباط نفس با بدن دارند و نحوه ارتباط مزبور را از سنخ رابطه صورت با ماده می پندارند ولی ابن سینا اگرچه در برخی مواضع این نوع نگاه به رابطه یاد شده را تأیید نموده است ولی با توجه به اینکه نفس ناطقه انسانی را محل دریافت معقولات کلی مجرّد می داند، از همین رو نفس را ذاتاً جوهری مجرد می پندارد و بر همین اساس نگاهش به نحوه ارتباط نفس با بدن آنستکه بدن نمی توان محل برای نفس باشد و نفس در تشخصش وابسته به بدن بشود (آنچنانکه در خصوص صورت و ماده گفته می شود) بلکه بدن حداکثر میتواند ابزار و آلت برای تحقق برخی افعال نفس باشد. این دو نوع نگاه به نحوه تعامل نفس با بدن تا قبل از ملاصدرا پیرامون رابطه نفس با بدن در مشائیان مسلمان وجود دارد و البته غلبه با نگاه سینوی است. اما در حکمت متعالیه، مبتنی بر اتحادی دانستن رابطه ماده با صورت این انگاره شکل می گیرد که رابطه نفس با بدن از سنخ روابط اتحادی است و نه انضمامی. اما اینکه دقیقاً توضیح داده شود نفس با بدن به چه نحو رابطه اتحادی دارد در لسان ملاصدرا مغفول می ماند و این حکیم زنوزی است که به این مهم پرداخته و توضیح می دهد مقصود از رابطه اتحادی نفس با بدن آنستکه بدن تجّلی مادی نفس است و نفس تجلی روحانی بدن و ایندو دو سر یک طیف هستند. زیرا انسانیت یک حقیقت ذوامراتب و مشکک است که جلوه مادی آن بدن و جلوه مجرد آن نفس است پس بدن همان نفس بصورت لابشرط است و نفس همان بدن بشرط لا (از نواقص و کاستیهای مادّی)است.
چیستی و کارکرد قوه درک کننده احکام عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
227 - 252
حوزههای تخصصی:
از سوی حکمای مسلمان، چند دیدگاه درباره ماهیت عقل نظری و عقل عملی و چگونگی کارکرد آن ها در ادراک احکام عملی مطرح شده است. یک دیدگاه، عقل نظری را مُدرِک همه احکام کلی، اعم از نظری و عملی، و عقل عملی را مُدرِک احکام جزئی عملی و نیز تدبیرکننده انجام فعل می داند (دیدگاه ابن سینا). دیدگاه دیگر، عقل نظری را تنها مُدرِک احکام نظری، و عقل عملی را مُدرِک احکام عملی کلی و جزئی و نیز تدبیرکننده انجام فعل می داند (دیدگاه خواجه طوسی و غزالی در مقاصد الفلاسفه ). دیدگاه سوم، عقل نظری را هم مُدرِک احکام نظری و هم مُدرِک احکام عملی کلی و جزئی، و عقل عملی را تنها قوه عامله و تحریک کننده انجام فعل می داند (دیدگاه بهمنیار، قطب الدین رازی و غزالی در معیار العلم ). نوشتار حاضر با تبیین زوایای این سه دیدگاه و تحلیل سخنان حکماء در این باره، دیدگاه درست را دیدگاه دوم می داند و بر آن است که عقل عملی بر دو گونه می باشد. یکی با کلیات سروکار دارد که هم وزن عقل نظری است؛ با این تفاوت که مُدرَکات کلی عملی را درک می کند. دیگری با جزئیات سروکار دارد که هم جزئیات عملی را درک می کند و هم چگونگی انجام آن ها را تدبیر می کند.
بررسی تطبیقی مطابقت ذهن و عین در شناخت شناسی ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات پیچیده و بحث برانگیز شناخت شناسی چه در فلسفه اسلامی و چه در فلسفه غرب مسئله کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر است. بحث اصلی در شناخت شناسی بحث مطابقت تصورات با آنچه در واقعیت موجود است، یعنی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی می باشد. رئالیستها به مطابقت ذهن و عین قائلند، ولی گروهی از فلاسفه عقیده ای مخالف این دارند و مفاهیم ذهنی را جدای از حقایق خارجی پنداشته ، و یا حتی حقایق خارجی را تصویر مفاهیم ذهنی می دانند. این درحالیست که مطابقت ذهن وعین در حکمت متعالیه از اصولی ترین مباحث می باشد. ملاصدرا بابحث وحدت ماهوی ذهن و عین دروجود ذهنی و وحدت تشکیکی عینی وجود برتر ماهیت قصد در حل مسأله مطابقت داشت. کانت نظریه انقلاب کپرنیکی خود را طرح می نماید که اگر متعلقات با ذهن ما مطابقت داشته باشند، این با شناخت پیشینی به اشیاء مطابق تر است. بر این اساس ذهن دارای فعالیتی خاص می شود و نوع معرفتی را که بدست می آورد، خودش مشخص می نماید. مقاله حاضر به بررسی کیفیت مطابقت ذهن و عین از دیدگاه ملاصدرا و کانت پرداخته و به دنبال تشابهات و اختلافات نظرات ملاصدرا و کانت در این زمینه می باشد
سکولاریسم یا پست سکولاریسم؛ بررسی نسبت دین و سیاست از دیدگاه هابرماس و مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های اصیل مدرنیته، موضوع سکولاریسم است، بر اساس این آموزه قانون اساسی، رویه قضایی و عرف قانون گذاری کشورهای مدرن غرب بر عدم مرجعیت دین، خصوصی شدن مناسک مذهبی، جداسازی از حوزه سیاست و نزاع علم و عقل با دین بنیان گذاری شده است. در سال های اخیر، اندیشمندان برجسته علم سیاست همچون یورگن هابرماس با طرح مباحث پست سکولاریسم و استدلال بر ضرورت و چگونگی حضور دین در سپهر عمومی جایگاه دین در جامعه و رابطه سیاست و دین را بازسازی نموده اند. در این مقاله آموزه های پست سکولاری هابرماس و آراء فراسکولار استاد مطهری به روش توصیفی تحلیلی، بررسی و مقایسه می شود. بر اساس دستآوردهای این پژوهش، اندیشه های هابرماس و مطهری در ناقص و ناکافی بودن سکولاریسم و ضرورت حضور دین در سیاست مشابه و در منابع گذار از سکولاریسم و دامنه حضور دین در جامعه پساسکولار متفاوتند.
رهیافتی تاریخی به نقد منابع در مطالعه اسفار خمسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
125 - 138
حوزههای تخصصی:
مطالعه اسفار خمسه همیشه با چالش هایی روبه رو بوده است که گاه حل ناشدنی به نظر می رسند؛ المثنی ها و مکررات، تناقض ها، تفاوت های سبکی و زبانی از این دست مشکلات اند. عالمان یهودی این ناسازگاری ها را به صورت سنتی ظاهری دانسته و با اتخاذ رویکردهایی تفسیری، در مصالحه این بخش های اسفار خمسه با هم سعی داشته اند. از رنسانس به بعد، به ویژه از عصر روشنگری تاکنون که مطالعه علمی و روشمند متون ادبی مطرح شد، نظریه ها و فرضیه های متفاوت و گاه متعارضی درباره ماهیت اسفار خمسه مطرح شده اند. نقد منابع یکی از آنهاست که در این مقاله تلاش شده است با رهیافت تاریخی، پیشینه، شخصیت ها و اندیشه های اصلی آن بررسی شوند و نقدهای مبنایی به آن به اجمال یادآور شوند. اتخاذ این رویکرد در سده های هجدهم و نوزدهم باعث شد فرضیه هایی درباره ماهیت اسفار خمسه شکل بگیرند؛ ازجمله: فرضیه متقدم اسناد، فرضیه قطعه ها، فرضیه تکمیل و فرضیه متأخر اسناد. مفروض بنیادین فرضیه های مذکور این است که اسفار خمسه دارای وحدت ادبی نیست، بلکه در گذر زمان طول و تفصیل یافته و مشتمل بر لایه های ادبی متفاوتی است.
بررسی استدلال تکاملی پلنتینگا علیه طبیعت باوری و نقد سوسا و پاسخ پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
71 - 92
حوزههای تخصصی:
ا لوین پلنتینگا درباره ی رابطه ی علم و دین دو رویکرد کلی دارد: تدافعی و تهاجمی. در رویکرد اول سعی می کند نشان دهد تعارض عمیق و جدی ای میان علم و دین وجود ندارد. اما در رویکرد دوم می کوشد که نشان دهد برخلاف نظر مشهور، میان علم و طبیعت باوری تعارض عمیقی وجود دارد. او استدلالی را با عنوان «استدلال تکاملی علیه طبیعت باوری» مطرح می کند. ایده ی اصلی استدلال او این است که احتمال اعتمادپذیربودن قوای شناختی انسان، با پذیرش توأمان طبیعت باوری و نظریه ی تکامل، اندک است و این شامل همه ی باورهایی می شود که قوای شناختی انسان تولید می کند، ازجمله باور به طبیعت باوری؛ لذا پذیرش هم زمان طبیعت باوری و نظریه ی تکامل معقول نیست، درحالی که این مشکل در پذیرش هم زمان خداباوری و نظریه ی تکامل وجود ندارد. استدلال پلنتینگا با واکنش ها و انتقادهای فراوانی مواجه شده است. ارنست سوسا با نوشتن دو نقد، از جمله ی این منتقدان است. او با ارجاع به دکارت و تمایزگذاشتن میان معرفت تأملی و غیرتأملی، اشکال پلنتینگا را اساساً ناظر به حوزه ی معرفت تأملی و نه غیرتأملی می داند و آن را نادرست تلقی می کند. ازنظر سوسا، از این جهت وضعیت خداباوری و طبیعت باوری یکسان است. در مقابل، پلنتینگا مشکل اصلی را در معرفت تأملی می داند و معتقد است خداباوری از این جهت بر طبیعت باوری ترجیح دارد؛ چراکه طبیعت باوری برخلاف خداباوری، با ناقض مواجه است.
تحلیل مفهوم آگاهی از دیدگاه ملاصدرا و پیوند گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مسئله ی آگاهی از مهم ترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کرده اند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت می دهند و بر این اساس ویژگی های مربوط به آگاهی را تبیین می کند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ماده نسبت می دهد. از این رو از دیدگاه وی نمی توان آگاهی را به ماده تقلیل داد. این در حالی است که نظریات فیزیکالیستی مانند نظریه ی پیوند گرایی آگاهی را به ماده نسبت می دهند. طبق نظر پیوند گرایان می توان آگاهی را با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی تبیین کرد. اما این نظریه بر خلاف ادعای خود ناتوان از تبیین اقسام و ویژگی های آگاهی است. در این نظریه دلیلی که باعث می شود آگاهی را به شبکه های عصبی نسبت دهند این است که آگاهی را مساوی با پردازش اطلاعات می دادند. در حالی که طبق نظر ملاصدرا آگاهی (درک اطلاعات) معمولاً همراه با پردازش اطلاعات هست، اما پردازش اطلاعات بدون آگاهی نیز امکان پذیر است. از این رو مطابق دیدگاه ملاصدرا نمی توان رابطه آگاهی و پردازش اطلاعات، را تساوی دانست.
روش شناسی «کلام فلسفی» در اندیشه ابن میثم بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
93 - 106
حوزههای تخصصی:
علم کلام از آغاز پیدایش، به لحاظ روش شناختی، مراحل و اطوار مختلفی را پشت سر گذاشته است؛ رویکرد نقلی و اخبارگرایی، روش جدلی، عقلی، تأویل گروی و رویکرد کلام فلسفی از مهم ترین رویکردها در سیر تطور کلام شیعی به شمار می آیند. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی اجمالی جریان کلام فلسفی و مؤلفه های آن، روش کلامی ابن میثم بحرانی، بیان و با ارائه شواهد متعددی از آثار و آرای او ثابت شده روش کلامی او عقلی - فلسفی است. او به سبک و سیاق مرسوم آثار فلسفی به امور عامه و طبیعیات را در اثر کلامی خود قواعدالمرام فی علم الکلام، طرح و همان شیوه حکما را در نگارش علم کلام در پیش گرفته است. بازکاوی و بیان شاخصه های کلام فلسفی در اندیشه ابن میثم، از این نظر نیز بااهمیت است که با تأکید بر عقلانیت، استدلال گروی، آزاداندیشی و تفکر انتقادی می تواند یک الگوی روش شناختی در حوزه کلام امامیه را پیش روی پژوهشگران و دین پژوهان قرار دهد.
آموزه های تشیع در منظومه فکری گلدزیهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه های تشیع در آیین اسلام از جمله مسایل بحث برانگیزی است که ملل و نحل نویسان و نظریه پردازان جهان غرب و اسلام را به خود مشغول داشته است. این پژوهش برخی از مفاهیم کلیدی تشیع را در اندیشه های گلدزیهر و برداشت خاص او را درباره آموزه های آن بررسی می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه گلدزیهر از ریشه ها و بن مایه های منابع اصیل تاریخی و مذهبی تراوش کرده یا محور دیدگاه وی یهودی گری وتورات انگاری یا حداقل غرق شدن در منابع و مصادر غیرشیعی است؟ فرضیه نگارنده بر آن است که اگرچه تلاش شده مبانی تحقیقاتی گلدزیهر بر اساس روش علمی عنوان گردد، لکن تأثیرپذیری وی از محیط و منابع یهودی و لااقل غیرشیعی نیز خالی از گفتگو نیست. یافته پژوهش نشان می دهد که انشعاب پذیری دنیای اسلام و گرایش به مباحث ویژه چون: امامت و مهدویت تا حدی دامن زدن به طرح شبهات فرقه ها و نحله های متعدد است با این همه باید اذعان نمود در پاره ای جزئیات نگاه ایشان بدین نتیجه می رسیم که دست کم مبنای وجود مباحث موردنظر گلدزیهر چون تقریب آیین وتفکر شیعی با دیگر فرقه ها وگروه ها مانند تأثیر ایرانی گری و خاصه معتزله واجد حقیقت است.
گستره عدالت درحکومت حضرت مهدی (عج)
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۵
85-97
حوزههای تخصصی:
مسئله عدالت در تمامی ساختار فردی و اجتماعی بشر جاری است و ابعادی بس وسیع و فراگیر دارد و آدمیان در همه مراحل زندگی با آن مواجه اند. در زمان معین با تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدیf، عدالت بر پا خواهد شد. این نوشتار با بیان مجموعه ای از روایات به گستره عدالت در حکومت حضرت مهدیf پرداخته است. هدف این مقاله تبیین شاخص های دولت عدالت محور مهدی موعود، برای الگوپذیری از آن در جامعه اسلامی است. این نوشتار با روش توصیفی_تحلیلی گستره عدالت در حکومت مهدیf را در حوزه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، قضایی بررسی می کند. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که عدالت حضرت مهدی نمونه ای از عدالت حضرت حق و هدف از آن برپایی قسط و عدل است که به گونه ای زیبا و فرح بخش گسترش می یابد نتیجه آن که، جامعه مهدوی را می توان تجلی حیات بهشتی در زمین دانست.
واکاوی میان فرقه های حقیقی و برساخته پس از شهادت امام عسکری (ع) در شیعیان امامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
43 - 58
حوزههای تخصصی:
این پژوهه به دنبال خوانش جدیدی از فرقههای ناهمسان که در ابتدای غیبت صغری رخ داد میباشد، دورهای که فرقهشناسان شیعه و سنی تأکید وافری داشتند شیعیان امامی در این زمان با انشقاق فراوان درون گروهی مواجه بودند، این گروه از اندیشمندان، تعدد فرقههای منشعب امامیه را از 14 تا 20 فرقه برشمردند. با این توصیف وضعیت در هم تنیده امامیه آن قدر بغرنج نشان داده شد که این احتمال داده میشد ادامه تکثرگرایی فرقهای امامیه در آن دوره احتمال فروپاشی ایشان را بسیار افزایش میداد، امری که هیچگاه رخ نداد. گروههای که گمانه اصلی ایشان نه در فروعات، بلکه در اصل امامت بود. با این حال با کنکاش در فرقههای ذکر شده این مهم دانسته خواهد شد که به رغم ذکر فرقههای خود خوانده اطلاعات چندانی از ایشان در تاریخ یافت نمیشود و احتمالاً بسیاری از مذاهب در آن دوره برساخته تاریخ بوده و هیچگاه وجود خارجی نداشتند و تردیدهای فراوانی در وجودشان دارد.
بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح الله(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
257 - 278
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشهای مهمّ فراروی گفتمان مهدویت، مسئله «یأس و ناامیدی» از ظهور و قیام منجی موعود، به جهت طولانی شدن غیبت است. این چالش زمانی جدّیتر میشود که در برخی روایات، فرا رسیدن زمان ظهور منجی موعود با تحقق یأس و ناامیدیِ مردم پیوند خورده است. این روایات در ظاهر با روایت علوی «انتظروا الفرج و لا تیأسوا من رَوح الله فإنّ أحبّ الأعمال إلی الله انتظار الفرج» که مبیّن پیوند مبنایی آموزه انتظار فرج با اصل قرآنیِ «حرمت یأس از رَوح الله» است، منافات دارد. پرسش اصلی این است که این روایات را چگونه باید تبیین نمود که با اصل مذکور منافات نداشته باشند؟ پاسخ این پرسش در گرو تبیین ارتباط مبنایی و معنایی انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح الله است. توجه به تأکید تعالیم دینی بر مطلوبیت امید به رحمت الهی که موجب حرکت، پویایی و مجاهده در راه حق است و نیز، نهی از یأس و ناامیدی که سکون، رخوت و مسئولیتگریزی را به دنبال دارد، در کنار روایات پرشماری که به ترسیم سیمای حقیقی منتظران ظهور منجی موعود پرداخته و انتظار فرج را ملازم با حرکت، تلاش و مجاهده در راه حاکمیت حق و عدالت میداند، ارتباط مذکور را مبیّن میسازد. بر این اساس، روایاتی که ظهور منجی موعود را مقارن با تحقق یأس و ناامیدی میدانند هرگز به معنای جواز یأس و ناامیدی نبوده بلکه میتوان این روایات را بدین معنا دانست که ظهور منجی موعود زمانی خواهد بود که مردم از همه حکومتها و سیاستها برای اجرای کامل عدالت در جهان، ناامید شوند و به اندازهای از رشد معرفتی و فکری برسند که درک کنند تنها حکومت منجی موعود است که میتواند تأمینکننده عدالت حقیقی باشد.
واکاوی مؤلفه های قدرت نرم در آموزه های مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ر مشرق موعود سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
321 - 342
حوزههای تخصصی:
قدرت، لایههای مختلفی داشته و قدرت نرم نیز یکی از انواع آن میباشد که توانایی ایجاد تغییر در ترجیحات دیگران و همراه نمودن آنان با خود بدون توسل به ابزارهای سخت قدرت میباشد. سؤال اصلی مقاله پیش رو این است که در انقلاب جهانی حضرت مهدی؟عج؟ که برای برقراری عدالت جهانی و شکوفایی زندگی انسانی شکل خواهد گرفت، قدرت نرم چه جایگاهی داشته و چه مؤلفههایی از آن در این حرکت جهانی مورد توجه خواهد بود، چهارچوب نظری تحقیق نیز نظریه یا گفتمان قدرت نرم خواهد بود. در این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی برای بررسی آموزههای دینی بهره گرفته شد و پس از بررسی آموزههای دینی مشخص گردید که مؤلفههای روانشناختی، اجتماعی فرهنگی، علمی و سیاسی قدرت نرم، در این حرکت جهانی مورد توجه خواهد بود.
تحلیل انتقادی دیدگاه نورمن گیسلر درباره معجزات نبی(ص) از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
231 - 254
حوزههای تخصصی:
نقش الهیاتی معجزه در اثبات نبوّت سبب شده تا در کانون مناظرات بین الادیانی اسلام و مسیحیت قرار گیرد. نورمن گیسلر فیلسوف و مدافعه پرداز الهیات سیستماتیک مسیحی از جمله کسانی است که معجزات نبی (ص) را در سه حیطه امکان، وقوع و امتناع بررسی نموده است. وی آیات دال بر امکان و وقوع معجزات را مواجه با نقد علمی، عقلی، لغوی، تفسیری، روایی و تاریخی می داند. در این مقاله مستندات وی با تأکید بر آرای علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، مهم ترین اشکالات روشی نورمن گیسلر عبارت است از عدم توجه به دستاوردهای دانش نقد الحدیث و فهم قرآن از طریق تفسیر قرآن به قرآن و توجه به سیاق و دلالت منطقی آیات. از جمله کاربردهای اندیشه علامه طباطبایی در تحلیل انتقادی دیدگاه نورمن گیسلر عبارت است از توجه به بُعد هدایت اختیاری معجزات، جسمانی و روحانی بودن معجزاتی همچون معراج و قابلیت اعتبار سنجی آن، بُعد مثالی شقّ الصّدر، معیار پذیری معجزه شقّ القمر و توجیه پذیری امتناع معجزات اقتراحی.
بررسی و تحلیل عبارت «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» در توصیف جهان پیشا ظهور
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
75-95
حوزههای تخصصی:
در روایات متعددی از پیامبر و ائمه: عبارت «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ در وصف جهان قبل از ظهور امام زمان4 وارد شده است که اگر عبارت مذکور مورد دقت و بررسی قرار نگیرد، می تواند دست مایه بسیاری از سوء برداشت ها و انحرافات شود. این نوشتار، با رویکرد حدیث پژوهانه و روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این عبارت می پردازد. بررسی ها نشان می دهند که ظهور بر «امتلای ظلم» متوقف نیست و مهم تر از علایم، ظهور، شرایطی دارد که «اقبال عمومی» از جمله آن ها است. این اقبال عمومی به دوصورت می تواند اتفاق بیفتد: یا این که بشر با اقبال معرفتی و کسب آمادگی، طالب منجی و فرج رخ می دهد؛ و یا این که بخاطر سخت شدن شرایطش، اقبال اضطراری پیدا کند و درنتیجه به منجی طلبی کشیده شود. بنابراین، این عبارت فقط نوعی خبر از آینده است که بشر راه دوم را خواهد پیمود و لذا دچار ظلم می شود.