فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۸۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
انتخاب نیروی انسانی لایق و شایسته، عامل کلیدی موفقیت برای یک سازمان تولیدی و صنعتی است. هدف این مطالعه، ارائه یک رویکرد تصمیم گیری چند معیاره فازی برای ارزیابی گزینه ها در ارتباط با ترجیحات تصمیم گیرندگان است. دو روش تصمیم گیری چند معیاره برای حل مساله تصمیم گیری چند معیاره انتخاب کارمندان در شرکت فولاد غدیر ایرانیان پیشنهاد شده است: فرایند تحلیل سلسله مرتبی فازی ( FAHP ) و تاپسیس فازی ( FTOPSIS )؛ که اولی برای تعیین اوزان نسبی شاخص های مورد استفاده در انتخاب کارمندان (مؤلفه های اصلی و فرعی) و دومی برای رتبه بندی گزینه ها (کارمند) بکار برده شده است. زمانی که ارزیابی در برخی جنبه ها مبهم و غیر دقیق می باشد، رویکردهای تصمیم گیری چند معیاره فازی، راه حلی ترجیحی و مناسب است. در پایان مقاله نیز پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده ارائه شده است.
اولویت بندی شاخصهای ارزیابی کیفیت خدمات الکترونیک فازی AHP و QFD ، با تکنیک ترکیبی کانو
حوزههای تخصصی:
مروزه، بسیاری از سازمانهای ارائه دهنده خدمات برای زنده ماندن و پیش افتادن از سایر رقبا در
جهان باید رقابت کنند. این سازمانها تکنیک ها و ابزارهای جدید را برای شناسایی و اولویت بندی
معیارهای مهم به کار میگیرند تا رضایت مشتریان را به دست بیاورند. بانک ها، به عنوان یکی از
سازمانهای ارائه دهنده خدمات از این قاعده مستثنی نیستند. کیفیت نقش اساسی در صنعت بانکداری
دارد و رضایت و ارضاء مشتری به عنوان یکی از اهداف اصلی در این زمینه در نظر گرفته میشود.
شناخت و آگاهی از نیازهای مشتریان و نیازمندیهای آنها ارائه خدمات رضایت بخش به مشتریان را
تسهیل میکند. می توان گفت درک بهتر، شناسایی دقیق و اولویت بندی نیازهای مشتریان کلید
موفقیت برای مدیران بانک در صنعت بانکداری در نظر گرفته میشود .گسترش ارتباطات الکترونیکی و
دسترسی تعداد زیادی از مردم جهان به شبکهی جهانی اینترنت، بستری مناسب برای برقراری مراودات
تجاری و اقتصادی فراهم نموده است .این امر موجب افزایش رقابت در صنعت بانکداری شده و ارائهی
خدمات بانکداری الکترونیکی را به همراه داشته است. سوالی که در این پژوهش مطرح میشود این است
که آیا از این مدل مفهومی میتوان برای ارزیابی کیفیت خدمات الکترونیک استفاده کرد و الویت
شاخصهای کیفیت خدمات الکترونیک به چه صورت است. نوآوری این پژوهش یکپارچهسازی روشهای
برای ارزیابی (FAHP) مدل کانو و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی ،(QFD) گسترش عملکرد کیفیت
کیفیت خدمات الکترونیک میباشد. این مطالعه یک روش جدید برای شناسایی و تجزیه و تحلیل
اولویتهای نیازمندیهای مشتریان بانک پیشنهاد میدهد. نتایج نشان می دهد که اولویت های مشتریان
ب ان ک قبل و بعد از ادغام مدل کانو در ماتریسبرنامهریزی خانه کیفیت متفاوت است.
مدل سازی و پیش بینی کارایی بانک های دولتی و خصوصی ایران با استفاده از مدل های شبکه عصبی مصنوعی، شبکه عصبی فازی و الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به رشد مستمر و مداوم اقتصادی و به موجب آن توسعه اقتصادی را می توان از زمره اهدافی قلمداد نمود که تمام کشورها در پی دستیابی به آن می باشند. در این راستا بانک ها نقش بسیار مهمی در پیشرفت و توسعه اقتصادی هر کشور ایفا می نمایند. در حال حاضر با توجه به تعداد قابل توجه بانک های دولتی و خصوصی در کشور پیش بینی کارایی آن ها اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. هدف از این پژوهش، مدلسازی و پیش بینی کارایی بانک های دولتی و خصوصی کشور با استفاده از مدل های شبکه عصبی مصنوعی، شبکه عصبی فازی و الگوریتم ژنتیک می باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از مدل تحلیل پوششی داده ها و با در نظر گرفتن جمع کل دارایی ها و تعداد کل شعب به عنوان ورودی های مدل و سود و زیان خالص و مانده تسهیلات اعطایی و مطالبات به عنوان متغیرهای خروجی مدل به بررسی کارایی بانک ها در بین سال های 1386 تا 1390 پرداخته شد. در مرحله بعد، از رویکرد رگرسیون چند متغیره، شبکه عصبی مصنوعی، شبکه عصبی فازی و الگوریتم ژنتیک جهت پیش بینی کارایی بانک ها استفاده شده است. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل شبکه عصبی فازی نسبت به سایر مدل ها دارای بالاترین دقت در پیش بینی کارایی بانک ها می باشد. همچنین بر اساس نتایج تحلیل حساسیت ورودی ها به وسیله شبکه عصبی، ورودی سود و زیان خالص به عنوان ورودی که بیشترین تاثیر در کارایی بانک ها دارد، معرفی شده است
مقایسه مدل تحلیل تمایزی چندگانه با مدل شبکه های عصبی در پیش بینی ورشکستگی شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه ی پیش بینی ورشکستگی مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به وسیله ی شبکه های عصبی مصنوعی می پردازد. بهترین نسبت های مالی پیش بین در پژوهش های صورت گرفته در پیشینه موضوع به عنوان ورودی شبکه های عصبی انتخاب شده اند. شبکه ی عصبی به کار گرفته شده در این پژوهش از نوع پرسپترون چند لایه می باشد که به روش الگوریتم پس انتشار خطا آموزش دیده اند، و شامل شبکه عصبی پیشخور سه لایه با ترکیب (5:18:2) در آرایش نرون هاست. نمونه های انتخاب شده در برازش الگو شامل یک گروه 54 عضوی از شرکت های ورشکسته ویک گروه 64 عضوی از شرکت های غیرورشکسته بورس اوراق بهادار تهران است که گروه ورشکسته بر مبنای مشمولیت ماده 141 قانون تجارت طی سال های 1381 تا 1389و گروه غیرورشکسته وبراساس روش نمونه گیری تصادفی از شرکت های تولیدی پدیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی تحقیق انتخاب شده اند. از مدل تحلیل تمایزی چندگانه به منظور مقایسه ی دقت پیش بینی مدل شبکه های عصبی استفاده شده است. ملاک صحت پیش بینی مدل ها سطح زیر منحنی ROC می باشد.
ارزیابی عملکرد گروه های آموزشی غیر بالینی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارزیابی عملکرد ، ضرورت بنیادین در رویاروئی رویارویی و سازگاری با تحولات و بهبود مستمر فعالیت ها است. دانشگاه نیز با وظیفه ی خطیر خود در تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جامعه و بازار کار، از این قاعده مستثنی نیست.
هر یک از مدل های ارزیابی عملکرد، ابزاری می باشندکهاست که پس از اجرا، می توانند اطلاعات گوناگونی را در اختیار تصمیم گیرندگان قرار دهند. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی عملکرد گروه های آموزشی غیر بالینی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می بواشد.
روش بررسی: در این مقاله، با استفاده از مدل ریاضی تحلیل پوششی داده ها از نوع خروجی محور و استفاده از نرم افزار lingo، به ارزیابی عملکرد گروه های آموزشی غیر بالینی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در بازه ی زمانی سال های 90-1380 ارزیابی پرداخته شدگردیده است . در مدل مربوط،ه متغیرهای ورودی، تعداد دانشجویان و تعداد اعضای هیات هیأت علمی و متغیرهای خروجی تعداد فارغ التحصیلاندانش آموختگان و فعالیت های پژوهشی اعضای هیات هیأت علمی به عنوان شاخص های اصلی عملکرد در نظر گرفته شده است .
یافته ها: . از 13 گروه آاموزشی مورد بررسی، 6 گروه کارا و 7 گروه آموزشی ناکارا ارزیابی شدند. الگوهای مرجع گروه های ناکارا نیز مشخص گردید.
نتیجه گیری: گروه های آموزشی ناکارا ، از طریق الگوهای کارایئی ، قادر به افزایش در میزان خروجی خود می باشند. بدین منظور، میزان افزایش در خروجی ها بر اساس الگوهای مرجع آن ها پیشنهاد گردید.
به کارگیری الگوریتم های درخت تصمیم گیری جهت کشف رفتارهای مشکوک در بانکداری اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی جهان به واسطه گسترش فناوری اینترنت، رقابتی دانش محور را در عرصه تجارت الکترونیکی به وجود آورده است. به طوری که با افزایش نرخ مبادلات تجاری، تضمین امنیت، منوط به تحقق نظام پویای بانکداری الکترونیکی است. بانکداری اینترنتی به عنوان یک فرصت بالقوه و رکن اساسی، در فضای سایبر با تهدیدهای گوناگونی مواجه است که یکی از این چالش ها، عدم قطعیت در تضمین امنیت تراکنش ها و وجود رفتارهای غیرمتعارف از سوی شیادان الکترونیکی است. از آنجایی که رفتار کاربران در سامانه اینترنتی با عدم قطعیت همراه بوده و سوابق تراکنش ها، تنها راه کنترل این حرکات است، دانش استنتاجی خبرگان و دسته بندی الگوی رفتاری کاربران توسط الگوریتم درخت تصمیم ، جهت کشف تقلب و رفتارهای مشکوک راهگشاست. در این مقاله، ابتدا متغیرهای مؤثر در تولید قوانین رفتاری تعیین شده است و در نهایت، روند چهار الگوریتم Chaid، ex_Chaid، C4.5 و C5.0 مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوریتم C5.0 با دقت 91 درصد می تواند به عنوان روش ماشینی مطمئن جهت کشف الگوهای مشکوک موجود روی تراکنش های بانک محسوب شود.
طراحی نقشه راهبرد برای موسسات علمی پژوهشی غیردولتی بر اساس مدل کارت امتیازی متوازن مطالعه موردی: جهاد دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارایه کنندگان کارت امتیازی متوازن، مفهوم نقشه راهبرد را در چارچوب این مدل جهت تبدیل داراییهای نامشهود سازمان به منافع قابل سنجش مطرح نمودند. نقشه راهبرد تلاش میکند راهبرد سازمان را در چارچوب روابط علّی، معلولی نمایش داده و نشان دهد که چگونه راهبرد سازمان میتواند به اهداف قابل اندازهگیری و عملیات مشخصی که واحدهای سازمانی و حتی کارکنان سازمان باید دنبال کنند، تبدیل شود. جهاد دانشگاهی به عنوان یکی از موسسات علمی- پژوهشی در سطح کشور جهت اجرای راهبردهای خود نیازمند تهیه نقشه راهبرد است که این مهم، چارچوب لازم برای اجرای برنامه راهبردی تدوین شده را فراهم می آورد. در این پژوهش پس از ارایه روش شناسی تبدیل راهبرد به ابعاد چهارگانه کارت امتیازی، ارکان جهت ساز راهبرد جهاد دانشگاهی تبیین، و یکی از راهبرد ها جهت طراحی نقشه انتخاب شد. در ادامه با استفاده از ادبیات موضوع، مستندات و نظر خبرگان، تعداد40 شاخص در وجوه مختلف کارت امتیازی متوازن تهیه شد که با قرار دادن در قالب یک پرسشنامه توسط مدیران جهاد دانشگاهی به نظر سنجی گذاشته شد. پس از آنالیز پرسشنامه ها با آزمون تی تک نمونه ای، 30 شاخص جهت قرار گرفتن در نقشه انتخاب، و به صورت استنباطی (به دلیل عدم وجود نمونه های مشابه) نقشه راهبرد منتخب جهاد دانشگاهی در حوزه آموزش و پژوهش طراحی گردید. در ادامه با استفاده از کاربرگ های مربوطه و مصاحبه برای هر شاخص، سنجه ها و اهداف کمی در نظر گرفته شد. در نهایت وضعیت یک ساله اول اجرای راهبرد در این نهاد به وسیله تحلیل شاخص های به دست آمده آنالیز و به ارایه راهکارهایی جهت اجرای موفق راهبرد و کاهش شکاف های موجود پرداخته شد.
ارزیابی رفتارهای سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران با روش فرایند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار سرمایه گذاران در بازارهای مالی یکی از موضوعات مهم در علم مالی است که در این خصوص مالی استاندارد بر رفتار منطقی عاملین اقتصادی و وجود آربیتراژ و مالی رفتاری بر خطاهای رفتاری و محدودیت در آربیتراژ در بازارهای مالی تاکید دارد هدف این مقاله ارزیابی و رتبه بندی رفتارهای سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران به روش فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) است . جهت ارزیابی و رتبه بندی رفتار سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران از روش فرایند تحلیل شبکه ای و نرم افزار سوپر دسیژن استفاده شده است همچنین جهت محاسبه نمره مقایسات زوجی معیارها و خوشه ها و روابط بین آنها از استاندارد امتیاز دهی ساعتی استفاده شده و بر این مبنا پرشسنامه ای تهیه و برای خبرگان و فعالین بازار سهام ارسال شد و نمره هر مقایسه زوجی با محاسبه میانگین هندسی نمره های پرسشنامه ها بدست آمد . نتایج این پژوهش نشان می دهد که سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران در 40 درصد رفتارها و تصمیمات خرید و فروش سهام ، رفتار توده وار دارند و در 33 درصد مواقع فرایند دقیق و تحلیلی را برای تصمیم خرید و فروش سهام انتخاب کرده و منطقی رفتار می کنند همچنین حدود 22 درصد رفتارهای سرمایه گراران واکنشی و حدود 5 درصد تصمیمات خرید و فروش سهام آنها شهودی می باشد بر اساس نتایج دیگر این پژوهش عوامل مربوط به بازار سهام و آموزش و فرهنگ بیش از سایر عوامل بر رفتارهای سرمایه گذاران موثر است .
تبیین مؤلفه های رهبر معنوی با استفاده از سیستم های عصبی فازی انطباق پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهة اخیر، با ورود معنویت به تحقیقات سازمان و مدیریت، رهبری معنوی نیز توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در این مطالعه، با رویکردی توسعه ای و با بهره گیری از مبانی نظری و نظرهای خبرگان، مؤلفه های رهبر معنوی استخراج و به روش شبکه های عصبی فازی انطباق پذیر مدل سازی شد. سپس، آثار آن ها بر اثربخشی رهبری بررسی شد. داده های تجربی مؤلفه های رهبر معنوی و اثربخشی رهبری، که از تعدادی از دستگاههای دولتی جمعآوری و تحلیل شد، نشان می دهد ویژگی های خودآگاهی، انسان دوستی، تقوا، هوش معنوی و توانمند سازی کارکنان و همچنین، وجود سطوح پایین تری از ویژگی های آرمان سازی، مدل سازی نقش و رفتار منصفانه می تواند اثربخشی رهبری را ارتقا دهد. مشارکت دهی شهروندان، تنها، در برخی وضعیت ها سازوکار مناسبی برای ارتقای اثربخشی رهبری است.
بررسی رابطه ساختار سرمایه و کارایی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کاربردی تجربی بوده و رابطه ساختار سرمایه و کارایی شرکت ها را بررسی می نماید. هدف این است که چه سطحی از بدهی می تواند به عنوان ابزاری نظام بخش منجر به کارایی بیشتر گردد و آیا ساختار سرمایه در شرکت های کاراتر دربرگیرنده ی نسبت بدهی به سرمایه بالاتر و یا پایین تری می باشد؟ روش ارزیابی کارایی شرکتها، تحلیل پوششی داده ها (DEA) است که ده نسبت مالی، به عنوان ورودی و خروجی های این تکنیک، از صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (1384-1388) در چهار صنعت استخراج شده اند؛ سپس با متوسط ارزش بازار سهام هر شرکت، ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و جمع دارایی ها را تعدیل نموده ایم. پس از تعیین کارایی، فرضیات تحقیق با استفاده از دو مدل رگرسیونی با متغیرهای کنترلی آزمون شده اند. نتایج حاصل از تحقیق وجود رابطه معنادار میان کارایی و نسبت بدهی را نشان می دهد؛ همچنین رابطه این دو متغیر با تعدادی از متغیرهای کنترلی مورد استفاده معنادار می باشد.
بررسی مقایسه ای رتبه بندی کارگزاریها بر اساس روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) و تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادهای مالی با توجه به اهمیت آن در گسترش و پیشرفت بازار سرمایه از اهمیت خاصی برخوردارند. با توجه به ماهیت خدماتی بودن این مؤسسات به خصوص کارگزاری ها، معیارها و روشهای رتبه بندی بر اساس ویژگیهای مختلف آنها از میزان سرمایه تا قابلیتهای فناوری اطلاعات مدنظر واقع شده است.
در این تحقیق بر اساس معیارهای رتبه بندی مصوب سازمان بورس و اوراق بهادار شرکتهای کارگزاری بر اساس روشهای سخت و نرم تحقیق در عملیات رتبه بندی شدهاند و توان این روشها در سنجش کارایی بین کارگزاریها مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق از بین روشهای نرم روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و از بین روشهای سخت مدل CCR از بین روشهای تحلیل پوششی دادهها (DEA) مورد استفاده قرار گرفته است.
بر اساس نتایج بدست آمده با توجه به روش تحلیل پوششی دادهها تعدادی کارگزاری بر روی مرز کارا قرار دارند و همچنین بر اساس تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی شده است. با توجه به مقایسه آماره های توصیفی بین دو روش به نظر میرسد روش تحلیل پوششی دادهها با توجه به واریانس بیشتر آن توانایی بهتری در تفکیک معنادار بین کارگزاریها دارد. البته باید توجه داشت که هر روش مزایا و معایب خود را دارد ولی در مجموع روش تحلیل پوششی دادهها از قابلیت بیشتری برخوردار است.
ارائه مدلی مفهومی برای بهینه سازی فرایند تولید پیوسته با بهره گیری از رویکرد تلفیقی روش سطح پاسخ و شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم های فرا ابتکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرآیندهای صنعتی عوامل متعددی با سطوح مختلف وجود دارند که هر کدام ممکن است بر روی مشخصات محصول نهایی تأثیر گذار باشند. در این مقاله به موضوع بهینه سازی پارامترهای فرایند تولید پیوسته و محدودیت های موجود در انتخاب تعداد این پارامترها و عوامل اثرگذار پرداخته و مدلی مفهومی به همراه گام های مختلف آن با استفاده از رویکرد تلفیقی روش سطح پاسخ، شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم های فراابتکاری ارائه شده است. به عنوان مطالعه موردی، فرایند تولید پلی اتیلن ترفتالات با 5 مشخصه کیفی به عنوان متغیرهای پاسخ و 9 متغیر اثرگذار مورد مدلسازی قرار گرفته است. روش پیشنهادی این امکان را فراهم می نماید که در شرایطی که تغییراتی در برنامه تولید بوجود می آید که منجر به کاهش یا افزایش میزان تولید محصول گردد، بتوان در ضمن رعایت حدود استاندارد متغیرهای پاسخ (مشخصه های کیفی محصول)، نسبت به مشخص نمودن مقادیر متغیرهای اثرگذار (که همان تنظیمات فرایند تولید می باشند) اقدام نمود.