فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۰۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعات موجود در مورد وضعیت الگوی سنی ازدواج زنان در ایران، عمدتا مبتنی بر فرضیات مختلفی ازجمله تنگنای ازدواج و تغییرات بازار ازدواج است. درحالی که با افزایش سهم زنان تحصیل کرده، تحصیلات به طور مستقل می تواند بر الگوی سنی و تأخیر در ازدواج زنان تاثیرگذار باشد. در این مقاله سعی شده تا با تاکید بر اثر تحصیلات بر الگوی سنی ازدواج، تغییرات متوسط سال های تجرد زنان به صورت نسلی و مقطعی برآورد شود. داده ها به صورت مقطعی برای سال ۱۳۹۵ و به صورت نسلی برای سه کوهورت فرضی متولدین دوره ۶۵-۱۳۶۰، ۷۰-۱۳۶۵ و ۷۵-۱۳۷۰ به تفکیک سطوح تحصیلی و نقاط شهری و روستایی ساخته شد. سپس از طریق روش پیشنهادی کول تجربه نسلی ازدواج زنان برای هر سه کوهورت کامل گردید و نسبت های نسلی و مقطعی به تفکیک تحصیلات و نقاط شهری- روستایی وارد جدول عمر زناشویی شد. یافته ها حاکی از آن است که بیشترین متوسط سال های تجرد مربوط به زنان دانشگاهی است، به نحوی که کوهورت متولدین ۷۰-۱۳۶۵ بیشترین تأخیر و کوهورت متولدین ۷۵-۱۳۷۰ کمترین تأخیر ازدواج را تجربه خواهند کرد. مقایسه داده های شهری و روستایی نیز بیانگر آن است که با افزایش سطح تحصیلات، زنان روستایی نسبت به زنان شهری تأخیر در ازدواج بیشتری را تجربه خواهند کرد.
جمعیت و سیاست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رابطه جمعیت و سیاست در ایران معاصر است. این پژوهش ضمن اذعان به رابطه دیالکتیک جمعیت و سیاست، تلاش می کند نقش تغییرات حجمی و ساختاری جمعیت را بر سیاست مطالعه کند. روش اصلی این مطالعه روش اسنادی و کتابخانه ای است. طبق نتایج، جمعیت ایران هم به لحاظ تحولات حجمی و هم به لحاظ تحولات ساختاری توانسته در برهه های زمانی مختلف از مسیرهای نهادی بر تحولات سیاسی تأثیر بگذارد. رشد جمعیت به همراه توسعه ناموزون منطقه ای و بخشی (بین نهادی) قبل از انقلاب توانست نهایتاً به انقلاب اسلامی منجر شود. در زمان جنگ رشد حجم جمعیت در کنار ساختار بسیار جوان حاصل از رشد دهه های گذشته، توانست نیرویی قابل برای مقاومتی هشت ساله عرضه کند. پس از جنگ فشار حاصل از حجم بالای جمعیت بر نهادهای دولتی و غیردولتی، چرخشی کلان در عرصه سیاستگذاری در حوزه جمعیت به همراه داشت که همان کنترل جمعیت بود. سال ها بعد، یعنی زمان کنونی، ساختار همان جمعیت کنترل شده مجدداً به صورت نیروهایی دیگر بر شانه های نهاد سیاست سنگینی می کند و مدیریت آن مستلزم سیاستگذاری های علمی و واقع گرایانه است.
راهبردهای ارتقای مدارای اجتماعی با تاکید بر نقش سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
129 - 159
حوزههای تخصصی:
مطالعه و پژوهش در زمینه مدارای اجتماعی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در افزایش سطح تعاملات فرهنگی و اجتماعی، مشارکت، انسجام و امنیت اجتماعی، احساس امنیت و همدلی می تواند نقش بسزایی در توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه داشته باشد. در این راستا، می توان از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی به عنوان دو عامل راهبردی مهم در جهت ارتقای مدارای اجتماعی نام برد. مقاله پیش رو با استفاده از نظریه منش و میدان بوردیو به تأثیر و نقش سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر مدارای اجتماعی پرداخته است. برای سنجش مدارای اجتماعی از ترکیب نظریه ها ی پیترکینگ و وگت و ابعاد مدارای هویتی، مدارای اجتماعی ، مدارای سیاسی و مدارای اخلاقی رفتاری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان 15تا 44 سال استان مازندران است. روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی است و داده ها ی موردنیاز پژوهش از طریق ابزار پرسش نامه گردآوری شده است. تحلیل داده نیز با نرم افزار SPSS و Amos انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و ابعاد آن ها با مدارای اجتماعی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون مدل ساختاری بیانگر تأثیر مستقیم سرمایه اجتماعی (Beta: 0/29) و سرمایه فرهنگی (Beta: 0/39) بر مدارای اجتماعی است. همچنین سازه سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی توانسته 38 درصد از تغییرات سازه مدارای اجتماعی را تبیین کند. به بیانی دیگر، این دو مؤلفه 38 درصد در ارتقا یا کاهش مدارای اجتماعی اثرگذارند و در برنامه ریزی راهبردی سازمان ها و نهادها ی مختلف کشور می توانند مورد توجه قرار گیرند.
مطالعه نقش سن و علل مرگ در تفاوت های استانی امید زندگی در بدو تولد در ایران، 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناخت ظرفیت های موجود در بهبود امید زندگی در بدو تولد است. در همین راستا، نقش گروه های سنی و علل اصلی مرگ در تفاوت های امید زندگی دربدو تولد در سطح استان های کشور در سال 1395 مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه شاخص امید زندگی دربدو تولد از داده های سازمان ثبت احوال کشور استفاده شده است. همچنین اطلاعات علل مرگ بر حسب سن و جنس از سامانه ثبتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ شده است. پس از تصحیح کم ثبتی داده های مرگ، نقش گروه های سنی و علل مرگ در تفاوت های استانی امید زندگی با کاربرد روش تجزیه آریاگا محاسبه شد. یافته ها نشان داد که استان سیستان و بلوچستان پایین ترین و استان های اصفهان و البرز بالاترین امید زندگی دربدو تولد در کشور را دارند که تفاوت حدود 8 سال در امید زندگی را نشان می دهد. همچنین تقریبا همه سنین نقش مثبت در فزونی امید زندگی استان های با امید زندگی بالاتر از سطح کشور داشتند. بیماری های قلبی و عروقی و حوادث غیرعمدی مهم ترین علل تفاوت امید زندگی در سطح استان های کشور بودند. براساس یافته ها، به نظر می رسد تفاوت های موجود در طول عمر در سطح استان های کشور ناشی از نابرابری در توسعه است.
شناسایی عناصر تشکیل دهنده الگوی یکپارچه سازی دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
31 - 58
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی عناصر تشکیل دهنده الگوی یکپارچه سازی دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی کشور انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده ها کیفی مبتنی بر روش داده بنیاد و از نظر ماهیتِ اجرا توصیفی است. جامعه آماری متشکل از افراد خبره و مطلعان کلیدی در قلمرو موضوعی پژوهش (شورای فرهنگ عمومی) بودند که بر اساس رویکرد آگاهانه و به روش هدفمند و گلوله برفی تعداد 12 نفر برای مصاحبه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای (سندکاوی) و روش میدانی (مصاحبه و فن دلفی) استفاده شد. به منظور تعیین اعتبار یافته ها از مصاحبه با افراد کانونی و تکنیک های اشباع نظری و رویه های ویژه کدگذاری و برای تعیین روایی از تکنیک های جمع آوری داده ها از منابع متعدد، تحلیل موارد منفی و انعطاف روش استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تکنیک کدگذاری نظری استفاده شد. نتایج نشان داد الگوی یکپارچه سازی دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی کشور دارای 6 بُعد، 32 مؤلفه و 136 شاخص است که اجزای الگوی پارادایمی نهایی عبارت اند از: شرایط علّی (اسناد بالادستی، شرایط و اقتضائات زمانی و مکانی، تصمیمات و رفتارهای مدیریتی و سازمانی و تحولات فنّاورانه)؛ شرایط مداخله گر (عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی، مذهبی و ذهنی ادراکی)؛ بستر و زمینه حاکم (سیاست های کلان فرهنگی، مدیریت کلان فرهنگی، رسانه های جمعی و گردهمایی ها، مراکز فرهنگی، گروه های نخبگان و تاریخ و حوادث گذشته)؛ مقوله محوری (دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی)؛ راهبردها (برنامه ریزی کلان فرهنگی، تعاملات بین فردی و بین نهادی و ظرفیت شناسی و الگوسازی فرهنگی) و پیامدها (بهره وری و کارآمدی تصمیمات شورا و بهبود فرهنگ عمومی و کاهش مشکلات و معضلات اجتماعی).
رسانه، فرهنگ سازی و باروری: شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر باروری با استفاده از رویکرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 46
حوزههای تخصصی:
کشور ایران از دهه 1380 به عنوان یکی از کشورهای دارای باروری پایین تر از سطح جانشینی شناخته می شود. بر این اساس، برنامه ریزان و سیاستگذاران به دنبال ارائه راهکارهای مناسب و کارآمد با هدف افزایش باروری هستند. هدف مقاله حاضر شناسایی و اولویت دهی به شاخص های تأثیرگذار بر باروری در ایران با استفاده از مدل ارزیابی مبتنی بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. بدین منظور، پرسشنامه خبره طراحی و توسط خبرگان علمی تکمیل شد و سپس نتایج استخراج شده از پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده مبیّن این است که بر اساس دیدگاه خبرگان، شاخص رسانه های جمعی بیشترین اثرگذاری و شاخص وضعیت اقتصادی خانوار دارای کمترین اثر در باروری زنان است. از بین شاخص های رسانه، تلویزیون و اینترنت و شبکه های مجازی تأثیر قابل توجهی بر بارروی دارند. از دیدگاه خبرگان در بین زیر شاخص های موثر بر باروری، تقسیم کار برابر بین زن و مرد در خانواده رتبه اول را در بین شاخص های مؤثر بر باروری به خود اختصاص داده است. تجربه کشورهای با باروری پائین بیانگر تاثیر گذاری مثبت برابری جنسیتی بر نگرش و رفتار باروری در خانواده است، و از این رو تاکید بر این مهم در محتوی برنامه های رسانه ای می تواند بطور غیر مستقیم بر نگرش و رفتار زوجین در مورد فرزندآوری موثر باشد. به نظر می رسد از دیدگاه خبرگان علمی در این مطالعه، فرهنگ سازی هدفمند درمورد افزایش باروری از طریق شناخت مخاطبین آگاه و تحصیلکرده و بهره گیری از شواهد علمی و ارائه مطالب اقناعی برای آنان نقش مؤثری در تغییر ایده و رفتار زوجین در مورد باروری داشته باشد. بدیهی است ایجاد بسترهای لازم برای تحقق ایده های جوانان و زوجین در مورد ازدواج و فرزندآوری نیز نقش مهمی ایفا می کند.
چالش های اجرای سیاست های تشویقی فرزندآوری: مطالعه ای کیفی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال کاهش سریع باروری در ایران، چرخش به سوی سیاست های مشوق فرزندآوری، در دهه 1390 مورد توجه قرار گرفت و در آبان ماه 1400 "قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت" ابلاغ گردید. اکنون، در گام های نخست اجرای این قانون، زمان مناسبی است که مطالعات جمعیتی نحوه ارزیابی مردم و مخاطبین را نسبت به چالش های اجرایی این قانون و نقاط قوت و ضعف آن واکاوی نمایند. پایش سیاست ها و برنامه های جمعیتی می تواند علاوه بر تشخیص چشم انداز موفقیت آن ها، درجهت تجدیدنظر و اصلاح برنامه ها و طراحی اقدامات مداخله ای دقیق تر و اثرگذارتر مفید واقع شود. مقاله حاضر، برمبنای رویکرد نظریه زمینه ای، داده هایی را از یک مطالعه میدانی در شهر اصفهان و مصاحبه عمیق با 30 زن و مرد مشارکت کننده گردآوری نمود. پس از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، پانزده مقوله اصلی از داده ها استخراج و مقوله هسته " نارسایی مشوق ها در ایجاد انگیزه فرزندآوری " در میان افراد غیرمتمایل به فرزندآوری مشخص شد. تحلیل ها نشان می دهد که فرزندآوری به مثابه ی امر خصوصی، مشوق های ناکافی و بی ارزش، ابهام در سیاست گذاری از تصویب تا اجرا، سیاست های موقتی و مقطعی، منجر به بی اعتمادی نهادی و غیرنهادی شده است. این گونه عوامل، همسوسازی خواست افراد با سیاست ها را دشوار و پیچیده نموده است. موفقیت سیاست های حامی فرزندآوری در گرو اعتماد متقابل مردم و دولت است.
تحقیقات مهاجرت داخلی در ایران: مرور حیطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متعددی در چند دهه اخیر به بررسی ابعاد و پیامدهای مهاجرت داخلی در ایران پرداخته اند. این مقاله با بهره گیری از روش مرور حیطه ای و چارچوب آرکسی و اُملی به بررسی پژوهش های مهاجرت داخلی در ایران در سه دهه اخیر پرداخته و در تلاش است تا تصویری از ویژگی ها، تعیین کننده ها و پیامدهای مهاجرت ارائه دهد. نتایج بیانگر تسلط روش های کمی و داده های پیمایشی در پژوهش های مهاجرت است. بیش از نیمی از پژوهش ها بر مهاجرت های روستا به شهر و حدود یک پنجم بر جریانات مهاجرتی و پیامدهای آن به استان تهران متمرکز بوده اند. همچنین، بیش از 52 درصد پژوهش ها، عوامل و بسترهای تعیین کننده مهاجرت داخلی، 31 درصد تبعات و پیامدهای مختلف مهاجرت بر مهاجران و مبادی و مقاصد مهاجرتی، 13 درصد روندها و الگوهای مهاجرت و در نهایت 3 درصد ویژگی های جمعیتی مهاجران داخلی را بررسی کرده اند. بعلاوه نتایج نشان داد که توسعه نابرابر، تمرکزگرایی امکانات و فرصت های اقتصادی و آموزشی، تغییرات اقلیمی، تفاوت های درآمدی، دستیابی به شغل، و شبکه های اجتماعی ازجمله مهمترین عوامل زمینه ساز مهاجرت داخلی در ایران می باشند. با این حال، حوزه مهاجرت داخلی در کشور نیازمند استفاده از شاخص ها و معیارهای جدید برای مقایسه های بین المللی، پرداختن به ابعاد و الگوهای نوپدید مهاجرت و بهره گیری از روش های کیفی است.
تمایل به فرزندآوری در ایران: تعیین کننده ها و محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
59 - 80
حوزههای تخصصی:
در جوامع مدرن امروزی که زوجین تا حد زیادی امکان تصمیم گیری درمورد تعداد فرزندان و زمان به دنیا آوردن آن ها را دارند، ترجیحات و تمایلات باروری مهم ترین تعیین کننده های رفتار باروری به شمار می رود. هدف مطالعه پیش رو بررسی تمایلات فرزندآوری افراد ازدواج کرده همسردار و عوامل مؤثر بر آن و نیز موانع و محدودیت های تمایل به داشتن فرزند در ایران است. بر این اساس، داده های گردآوری شده در پیمایش ملی خانواده ، که سال 1397 در سطح کشوری اجرا شده بود، تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که حدود 30 درصد افراد بدون فرزند و 48 درصد افراد دارای یک فرزند تمایلی به داشتن فرزند/فرزندی دیگر ندارند. یافته ها رابطه منفی بین تحصیلات و تمایلات باروری افراد را نشان داد. از طرفی، تمایلات باروری در بین پیروان اهل تسنن در مقایسه با پیروان اهل تشیع بیشتر بود. مردان نیز تمایلات باروری بیشتری در مقایسه با زنان داشتند. همچنین رضایت از زندگی و روابط زناشویی تأثیر معناداری بر تمایلات فرزندآوری افراد دارد. مهم ترین علل عدم تمایل به فرزندآوری در چهار دسته مشکلات و نگرانی های مرتبط با فرزندان و آینده آن ها، شرایط کاری و هزینه فرصت، روابط بین همسران، و مشکلات سلامتی و جسمانی افراد قرار گرفتند. بر این اساس، سیاست گذاران و برنامه ریزان، برای افزایش مجدد باروری به سطح جایگزینی، نیاز است تا مجموعه ای از سیاست هایی را اجرا کنند که به خانواده ها در پوشش هزینه های مراقبت از کودکان کمک کند و تلفیق زندگی شغلی و خانوادگی زنان را تسهیل کند.
تحولات سن مناسب ازدواج در ایران و تعیین کننده های آن بین سال های 1383 تا 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سن ازدواج از عوامل مهم پویایی جمعیت است که بر باروری، مرگ و میر و مهاجرت اثر دارد. از این رو مقاله حاضر به مطالعه تحولات الگوی سن مناسب ازدواج دختران و پسران براساس ویژگی های جمعیتی و اقتصادی- اجتماعی پرداخته و از داده های پیمایش ملی تحولات فرهنگی ایرانیان در سال 1383 و پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان در سال 1394 استفاده کرده است. یافته ها نشان از افزایش میانگین سن مناسب ازدواج دختران و پسران تقریبا به اندازه یک سال طی دو مقطع مورد مطالعه دارد، میانگین سن مناسب ازدواج دختران از 3/20 سال در 1383 به 2/21 سال در 1394 و میانگین سن مناسب ازدواج پسران از 8/24 سال در 1383 به 7/25 سال در 1394 رسیده است. سهم متغیرهای اثرگذار طی این سال ها تغییر کرده، اما تحصیلات همواره عاملی کلیدی و موثر در تبیین تحولات سن مناسب ازدواج دو جنس نسبت به دیگر متغیرها بوده است. وضع شغلی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی در سال 1383 اثری نداشته، اما در سال 1394 متغیری اثرگذار بوده اند. بنابراین، با توجه اهمیت تحصیلات و اشتغال در نگرش به ازدواج در سال های اخیر، به منظور ایجاد تحول در تشکیل خانواده و تسهیل ازدواج نیازمند تنظیم سیاست های حمایتی در این دو حوزه هستیم.
ازدواج مجدد سالمندان بیوه: مطالعه کیفی درک و تفسیر سالمندان از ازدواج مجدد در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله ازدواج مجدد سالمندان است. هدف آن شناخت دیدگاه سالمندان بیوه و ازدواج مجددکرده درباره ازدواج مجدد با رویکردی تفسیرگرایانه است. این مطالعه در شهر سقز در کردستان ایران انجام شده است. رویکرد روشی این مطالعه کیفی و از نوع اتنوگرافی است. با نمونه گیری هدفمند با بیست نفر از زنان و مردان سالمند بیوه/ازدواج مجددکرده مصاحبه های عمیقی انجام گرفته است. متون مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی متعارف تحلیل شده اند. یافته های مطالعه نشان می دهند که نوعی رویکرد دوگانه جنسیتی نسبت به ازدواج مجدد در میان سالمندان زن و مرد وجود دارد. سالمند بیوه باقی ماندن دارای دو شکل خودخواسته و ناچاری است. ازدواج مجدد نیز دارای دو بعد ناچاری و خودخواسته است. آنان در هر دو حالت ناچارند بیوه بمانند یا ازدواج کنند. ازدواج مجدد سالمندان با موانع متعدد اجتماعی و اقتصادی روبرو است، با اینحال یافته ها نشان می دهد که ازدواج مجدد پیشروانه نیز در جامعه اتفاق می افتد. این خواسته سالمندان، در کشاکش با ارزش ها و هنجارهای خانوادگی و اجتماعی، سعی در بازکردن فضایی برای خود در حوزه عمومی دارد. یافته های این پژوهش می تواند در راستای تدوین سیاست گذاری های خرد و کلان اجتماعی برای سالمندان مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل فضایی تأثیر مهاجرت داخلی بر تغییر ساختار سنی جمعیت در شهرستان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
121 - 154
حوزههای تخصصی:
درحال حاضر، مهاجرت داخلی، به عنوان عامل اصلی تغییر جمعیت، در بسیاری از کشورها جایگزین باروری و مرگ و میر شده است و اصلی ترین روند شکل گیری الگوهای سکونت انسانی در داخل و بین کشورها است. به علاوه مهاجرت داخلی، به علت فرایند گزینشی بودن مهاجرت، منجر به بازتوزیع گروه های مختلف سنی می شود و ساختار سنی جمعیت را در مناطق مبدأ و مقصد تغییر می دهد. دراین راستا، این مقاله به بررسی تأثیر جریان مهاجرت داخلی بر تغییرات ساختار سنی جمعیت در شهرستان های کشور با استفاده از تحلیل ثانویه داد ه های سرشماری سال های 1390 و 1395 می پردازد. نتایج بیانگر بیشترین تأثیر مهاجرت بر تغییرات ترکیب جمعیت در سنین جوانی (29-15 سال) است. نتایج آزمون مورانز آیِ دومتغیره نیز نشان داد همبستگی فضایی بین سطح توسعه یافتگی و تغییرات ساختار سنی، ناشی از مهاجرت، وجود دارد. در واقع، مهاجرت منجر به افزایش سهم جمعیت جوان در شهرستان های بیشترتوسعه یافته، و کاهش آن در شهرستان های کمترتوسعه یافته شده است. در نتیجه، جریان مهاجرت داخلی می تواند با تغییر در ترکیب جمعیت جوان، که محور و منبع توسعه است، منجر به افزایش نابرابری های منطقه ای در کشور شود.
ارزیابی تأثیر قوانین و مقررات آموزش عالی بر توسعه مکاتب علمی در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
47 - 74
حوزههای تخصصی:
حضور و پرورش مکاتب علمی در دانشگاه ها می تواند سرمنشأ گفت وگوی سازنده و پیشرفت علمی شود. به نظر می رسد برخلاف بسیاری از دانشگاه های جهان، چنین وضعیتی در دانشگاه های کشورمان وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، دانشگاه ها به تقویت یک مکتب علمی خاص (اعم از داخلی یا خارجی) اهتمام نمی ورزند و عملاً اولویت بندی میان نظریه ها و مکاتب موجود وجود ندارد. پرسش پژوهش حاضر آن است که نقش قوانین و مقررات آموزش عالی در این وضعیت چیست؛ آیا قوانین و مقررات باعث شده که دانشگاه ها نتوانند روی مکتب علمی خاصی متمرکز شوند؟ پاسخ به این پرسش طی دو مرحله انجام شد: اول، بر اساس رویکرد سیستمی به دانشگاه، با استفاده از روش گروه محوری، راهبردهای هفت گانه تقویت حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها استخراج شدند. دوم، در چارچوب ارزیابی قوانین و مقررات، با استفاده از معیار راهبردهای هفت گانه مذکور، تمامی قوانین و مقررات مربوط به آموزش عالی، از نظر تأثیر آن ها بر حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها، مورد بررسی قرار گرفتند. درمجموع، نتیجه این پژوهش آن است که قوانین و مقررات زمینه چندان مساعدی را برای توسعه حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها فراهم نمی کنند.
سرمایه فرهنگی و باروری: مطالعه ای در میان زنان ازدواج کرده 49-15 ساله شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر کاهش میزان های باروری به زیر سطح جانشینی در کشور امری فراگیر بوده است، اما تجربه استان گیلان در این زمینه چشمگیر است. براساس آخرین برآوردها، در سال 1399 میزان باروری کل این استان برابر با 1 فرزند بود. پژوهش حاضر در پی بررسی دلایل ذهنی نرخ پایین باروری است. رویکرد نظری مطالعه، رویکرد سرمایه ای پیر بوردیو و مفهوم «سرمایه فرهنگی» و مؤلفه های تشکیل دهنده آن (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادین) است. روش پژوهش پیمایش، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه، جامعه آماری زنان متأهل 49-15 ساله شهر رشت، روش نمونه گیری خوشه ای اتفاقی و حجم نمونه 391 نفر است. یافته ها نشان می دهند بی فرزندی و کم فرزندی حالت شایع در رفتار باروری است و اکثریت پاسخ گویان (حدود 67 درصد) تصمیمی به باروری مجدد ندارند. طبق یافته ها، بین سرمایه فرهنگی و تمامی ابعاد آن (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادی) و رفتار باروری (تعداد فرزند زنده به دنیا آمده هر زن) رابطه معنادار و معکوس حاکم است و با افزایش سرمایه فرهنگی، باروری کاهش می یابد. براین اساس، امروزه اگرچه عوامل ساختاری در باروری نقش دارند، نگرش ها، سلایق، ارزش ها و در نتیجه انتخاب ها نیز مهم هستند و نیاز به ایجاد هماهنگی در انتظارات ذهنی و موقعیت عینی خانواده ها وجود دارد.
برآورد پوشش ثبت مرگ بزرگسالان در نظام ثبت احوال ایران در دوره زمانی 1375 تا 1395: کاربرد روش توسعه یافته نسل های منقرض فرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش ثبت مرگ در کشورهای در حال توسعه دچار کم ثبتی است. هدف تحقیق حاضر بررسی پوشش ثبت مرگ در ایران در دوره زمانی 1375 تا 1395 است. داده های مورد استفاده شامل داده جمعیّت در سرشماری های 1375تا 1395 و داده مرگ ثبت شده در سال جاری در دوره مذکور است. پس از ارزیابی داده جمعیّت و مرگ، پوشش ثبت مرگ برآورد شده است. ضرایب پوشش ثبت مرگ با بکارگیری روش نسل های منقرض فرضی و در بازه های سنّی مختلف و به تفکیک جنس و برای سه دوره ی زمانی 1375 تا 1385، 1385 تا 1390 و 1390 تا 1395 در کل کشور برآورد شده است. متوسط ضریب پوشش ثبت مرگ بزرگسالان به ترتیب در دوره های زمانی مذکور برای مردان در محدوده مقادیر 76.7 تا 78.9، 86.2 تا 88.8 و 87.7 تا 89.9 و برای زنان به ترتیب در محدوده 71.7 تا 72.5، 79.2 تا 80.9 و 82.8 تا 84.6 برآورد گردید. نتایج نشان دهنده این است که داده های ثبت مرگ اگرچه دارای خطا کم ثبتی هستند، ولی این داده ها قابل اصلاح هستند و می توان با استفاده از آن ها به صورت مستقیم به برآورد شاخص های مرگ ومیر به تفکیک سنّ و جنس و شناخت روند و سطح مرگ ومیر در کشور پرداخت.
اثر سالخوردگی جمعیت بر رشد اقتصادی (مطالعه کشورهای عضو مناپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده سالخوردگی جمعیت یکی از مهم ترین چالش های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی در قرن حاضر به شمار می رود. تغییرات جمعیتی می تواند تأثیر عمیق و مهمی بر رشد اقتصادی داشته باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی و تحلیل، اثر سالخوردگی جمعیت بر رشد اقتصادی در 20 کشور عضو منا و پاکستان (مناپ) در بازه زمانی1960-2019 با بهره گیری از دو مدل اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) و خودرگرسیون برداری داده های تابلویی (PVAR) می باشد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که افزایش یک درصد رشد جمعیت موجب افزایش 0021/0 رشد اقتصادی شده است. در حالی که افزایش یک درصدی متغیرهای سهم جمعیت سالمند (65 سال و بیشتر) و نسبت وابستگی جمعیت سالمند به جمعیت در سن کار به ترتیب موجب کاهش 2804/0 و 0814/0 رشد اقتصادی می گردد. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می گردد؛ دولت سیاست های تشویقی برای رشد جمعیت از جمله اختصاص مرخصی زایمان برای زنان، اختصاص منابع مالی به خانوارها برای فرزندآوری و سایر کمک های مالی به والدین را به همراه سیاست هایی در جهت کاهش اثرات سالمندی جمعیت، از جمله افزایش انباشت سرمایه و استفاده از روش های سرمایه بر در تولید و افزایش بهره وری نیروی کار از طریق آموزش و مهارت افزایی به کار گیرد.
تجربه زیسته نقش های زنانه در بین مهاجرین افغانستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۷ پاییز و زسمتان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
135 - 169
حوزههای تخصصی:
زنان مهاجر افغانستانی، به عنوان بخش غیررسمی جامعه ایرانی، احساساتی را در ساختار خانوادگی و اجتماعی تجربه می کنند که می تواند در تولید یا بازتولید یک محیط فرهنگی، ورای آسیب شناسی آن، تأثیرگذار باشد. مطالعه پیش رو، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری، در پی روایت تجربه زیسته زنان مهاجر افغانستانی است. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و داده ها از طریق مصاحبه با 25 زن 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق جنوبی شهر تهران جمع آوری و طبق مدل ون منن تحلیل شدند. برخی از مضامین اصلی استخراج شده، مانند بحران هویت، تشویش، و بسندگی به وضعیت موجود، نشان می دهند سنت های جامعه مبدأ، همچنان قدرتمندانه زندگی زنان مهاجر را تحت تأثیر قرار می دهند. توجه به نتایج چنین مطالعاتی در سطوح خرد و کلان سیاست گذاری فرهنگی ضروری است. در راستای مدیریت برنامه های حمایتی از مهاجران و سیاست های جمعیتی مانند فرزندآوری توصیه های سیاستی لازم ارائه شده است.
برآورد سطح، روند و الگوهای سنی- جنسی مرگ ومیر اضافی طی دوره پاندمی کووید-19 در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۷ پاییز و زسمتان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
259 - 282
حوزههای تخصصی:
به منظور آگاهی از تأثیر کووید-19 بر الگوی مرگ ومیر در ایران، در این مطالعه سعی شده است بر اساس داده های مرگ ومیر منتشرشده توسط سازمان ثبت احوال کشور، سطح و الگوی سنی و جنسی مرگ ومیر اضافی در ایران برآورد شود. داده های مربوط به مرگ ومیر هفتگی بر حسب سن و جنس از سال 1394 تا سال 1400 از سازمان ثبت احوال کشور و داده های مربوط به مرگ ومیر هفتگی ناشی از کووید-19 از گزارش های هفتگی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ شد و با استفاده از تابع پیش بینی رگرسیون هموارسازی نمایی، مرگ ومیر اضافی برآورد گردید. یافته ها نشان داد که آمارهای رسمی مرگ ومیر گزارش شده در کشور، تمام فوت های ناشی از کووید-19 را شامل نمی شود. همچنین، این بیماری، از ابتدای شیوع تا زمان انجام این مطالعه، باعث افزایش حدود 30 درصدی فوت ها در کشور شده است. نسبت جنسی فوت ناشی از کووید-19 در ایران 1/1 برآورد شد. بیش از 80 درصد از مرگ و میرهای ناشی از کووید-19 نیز در گروه های سنی 55 ساله و بالاتر رخ داده است. همانند برخی از کشورهای درحالِ توسعه، در ایران نیز به طور قابل توجهی مرگ های ناشی از کووید-19 کمتر گزارش شده است. نتایج این مطالعه، اهمیت گزارش سریع مرگ ومیر بر حسب همه علل را برای پایش همه گیری نشان می دهد.
تحصیلات، توسعه و مهاجرت های داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های نظری و شواهد تجربی بیانگر رابطه پیچیده، چندوجهی و متقابل تحصیلات و مهاجرت است. در ایران، مهاجرت داخلی نقش زیادی در پویایی و جابه جایی افراد تحصیل کرده و سرمایه انسانی دارد، و در مقابل، تحصیلات نیز نقش مهمی در تصمیم گیری و اقدام به مهاجرت افراد دارد. هدف این مقاله بررسی تأثیر تحصیلات بر مهاجرت های بین شهرستانی در بسترهای مختلف توسعه ای با استفاده از داده های سطح خرد (فردی) و سطح کلان سرشماری 1395 می باشد. نتایج نشان داد موازنه مهاجرت بین شهرستانی در دوره 95-1390 در سه چهارم شهرستان های کشور منفی بوده است. همچنین، نتایج بیانگر رابطه مثبت تحصیلات دانشگاهی با میزان خالص مهاجرت بین شهرستانی است. البته، رابطه تحصیلات دانشگاهی با میزان خالص مهاجرتی، در بسترهای مختلف توسعه ای متفاوت بدست آمد؛ در شهرستان های کمتر توسعه یافته، نسبت بالای جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی منجر به موازنه مهاجرتی منفی بیشتر شده است. در مقابل، در شهرستان های توسعه یافته، نسبت بالای جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی با موازنه مثبت مهاجرتی بیشتر همراه است. علاوه بر این، نتایج تحلیل داده های فردی نشان داد که شدّت مهاجرت با افزایش سطح تحصیلات بطور معناداری افزایش می یابد. به طوری که، شاخص شدّت مهاجرتی برای افراد با تحصیلات دکتری حدود ده برابر افراد بی سواد بوده است. از اینرو، در موازنه مهاجرتی، شهرستان های توسعه یافته سرمایه انسانی بیشتری بدست آورده و در مقابل شهرستان های توسعه نیافته، جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی و سرمایه انسانی شان را از دست می دهند. تداوم چنین وضعیتی منجر به تشدید نابرابری های اجتماعی منطقه ای در کشور می شود.
برآورد و تحلیل نخستین سود جمعیتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آغاز کاهش باروری و در نتیجه کاهش نرخ رشد جمعیت ایران حداقل سه دهه گذشته است و در مورد اثر این تغییرات، خصوصاً تغییرات ساختار سنی بر اقتصاد ایران همچنان ناشناخته هایی وجود دارد. هدف از این پژوهش، سنجش و تحلیل اثر خالص و مستقیم این تغییرات بر رشد اقتصادی ایران، یعنی سود جمعیتی اول است. برای این کار، از روش متعارف در "حساب های ملی انتقالات" و نمایه سنی مصرف و درآمد از برآوردهای "حساب های ملی انتقالات ایران" استفاده شده است. برآوردهای سود جمعیتی اول، سه مرحله متمایز ولی مرتبط را آشکار می کند. سود جمعیتی اول در دو مرحله اول و سوم، به ترتیب به دلیل افزایش جمعیت کودکان و سالمندان، منفی است و تنها در مرحله میانی (مرحله گذار) مثبت می شود. براساس نتایج این مطالعه، سهم سال های سالمندی از کسری چرخه عمر ایرانیان تا میانه قرن پانزدهم ه.ش. از حدود 10 درصد به بیش از 50 درصد خواهد رسید. اثرات مطلوب تغییر در ساختار سنی جمعیت ایران به شکل سود جمعیتی اول تا دهه اول قرن پانزدهم ه.ش. خاتمه خواهد یافت؛ هرچند تغییرات جمعیتی پنجره های دیگری از سود جمعیتی (رشد بهره وری) را خواهد گشود که بهره برداری از آن نیازمند برنامه ریزی و سیاست گذاری اجتماعی- اقتصادی است.