فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۳۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین آثار مشارکت در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری می توان به ایجاد علاقه و اعتماد در مردم برای توسعه و پیشرفت، و کاهش تمرکزگرایی اشاره کرد. بنابراین مهم ترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهره گیری از مشارکت مردم است. برای تقویت و گسترش امر مشارکت مردم در برنامه ریزی، شناخت عوامل مؤثر بر این امر ضروری است. مشارکت در کشور ما پدیده تازه ای نیست اما با رشد شهرنشینی و به تبع آن تغییر الگوی مشارکتی، لزوم بازبینی در این مفهوم و ارایه الگوی مناسب با نیازهای امروزی شهروندان احساس می گردد. شهر فسا با 92020نفر جمعیت در سال 1385از شهرهای پرجمعیت استان فارس است، از مشکلات فراروی مدیریت شهر فسا در خدمات رسانی مناسب به شهروندان که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است را می توان به، کمبود درآمد مدیریت شهری، عدم همکاری برخی از شهروندان در رابطه با پرداخت عوارض به شهرداری و... می توان اشاره کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر است. در این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعه ای است از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی برای پاسخ به سؤالات و ارایه راه حل برای مسأله مورد نظر استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مختلف اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. در پژوهش حاضر حاضر جهت بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ابتدا به مطالعه ی ادبیات مربوطه پرداخته شد، پس از شناخت نظریات و الگوهای مختلف، در تحقق عملی مشارکت دو پیش شرط ضروری یعنی: 1-گرایش و تمایل به مشارکت و 2- امکان مشارکت(مدیریت شهری) تشخیص داده شد. در نتیجه تمرکز اصلی بر امکان مشارکت(مدیریت شهری) قرار گرفت. جهت شناسایی و سنجش متغیرهای ضروری نشان دهنده عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ده متغیر اصلی تشخیص داده شد. که به صورت پرسشنامه بررسی شد و بر این اساس پرسشنامه شناسایی متغیرهای امکان مشارکت تدوین، اجرا و تجزیه و تحلیل شد. همچنین بمنظور اطمینان از صحت گفتار مسئولین مدیریت شهری مصوبات شورای شهرفسا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد مدیریت شهری شهر فسا در رابطه با افزایش مشارکت شهروندان نشان می دهد که مدیریت شهری شهر فسا در این رابطه عملکرد ضعیفی را داشته است، به طوری که نتایج تحلیل داده ها این عملکرد را در حد کم و خیلی کم ارزیابی کرده اند.
آسیب پذیری نواحی شهری در برابر بلایای طبیعی در کشورهای در حال توسعه
حوزههای تخصصی:
"قبلا تصور می شد وقوع حوادث و بلایای طبیعی در مناطق شهری آثار و پیامدهای کم تری در مقایسه با مناطق روستایی دارد. اما امروز، با توجه به تغییرات مشخص که در ساختار و سازمان شهرها به وجود آمده، آن ها را در برابر حوادث غیر مترقبه بسیار ضربه پذیر کرده است. جمعیت شهرها به سرعت در حال افزایش است، تمرکز صنعتی، گسترش محله های فقیر، تعداد زیاد زنان، کودکان و افراد معلول، زمینه مساعد ایجاد بحران های تکنولوژیک، خطرات هسته ای، برج های مرتفع و بسیاری عوامل دیگر، مسایلی هستند که در این مقاله بررسی شده اند و به این وسیله مخاطرات حاصل از آن برای زندگی شهروندان در صورت وقوع حوادث و بلایای طبیعی مطرح شده است. نویسنده در بخش آخر مقاله با توجه به ویژگی های جوامع شهری، چارچوب و ابعاد مدیریت بحران را قبل، همزمان و پس از وقوع حوادث مطرح کرده است.
"
بررسی عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان مورد مطالعه: زنان 15-40 سال شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از اساسی ترین نیازهای هر جامعه است. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه گروه آسیب پذیری هستند که امنیت آنها از راه های گوناگون در معرض تهدید قرار دارد. احساس امنیت مقوله ای فراتر از صرف وجود امنیت در جامعه است که در این تحقیق سعی داریم عوامل مؤثر بر آن را از دیدگاه مکتب کوپنهاگن در میان زنان 15 تا 40 ساله شهر شیراز بررسی کنیم. تکنیک مورد استفاده پیمایش است و داده ها از طریق پرسشنامه خودگزارشی جمع آوری شده است. نتایج تحقیق گویای این است که عواملی چون: وضعیت تأهل، رضایت از وضعیت ظاهری، حمایت خانواده، چگونگی برخورد دیگران، تعهد مذهبی و... از عوامل مؤثر بر احساس امنیت اجتماعی در میان زنان هستند که در این میان حمایت خانواده بیشترین تأثیر را دارد.
فضای سیاسی و سیاست فضا در «شهر تهران»
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی شهری
فرایندها و الگوهای شهرنشینی در ایران
حوزههای تخصصی:
فرایند شهرنشینی در مناطق مختلف جهان برآیند اندرکنش پیچیده فاکتورهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فناوری، جغرافیایی و فرهنگی جهانی و محلی است. این فرایند در مراحل مختلف خود در طول زمان و بنابر مقضیات محلی، در حال تولید الگوهای مختلف شهری در مناطق گوناگون دنیا می باشد. بررسی تحولات شهری ایران در قالب عوامل محرک، فرایندها و الگوها هدف اصلی مطالعه حاضر است. نتایج تحقیق نشان می دهد، فرایند شهرنشینی و رشد شهری در ایران، همچون بسیاری از مناطق دنیا شامل دو فاز اصلی تمرکزگرایی و تمرکززدایی می باشد. تا اوایل دهه 1360، فرایند شهرنشینی در مسیر تمرکزگرایی گام برداشته و الگوی ناشی از آن نخست شهری بوده است. با تضعیف نیروهای مرکزگرا از اوایل دهه 1360 تحت تاثیر هزینه های ناشی از ازدحام در شهرهای برتر کشور، فرایند شهرنشینی در ایران وارد فاز تمرکززدایی می-شود. اما این تمرکززدایی غالباً به صورت پراکنش متمرکز روی می دهد، که الگوی فضایی حاصل از آن شکل گیری مناطق کلان شهری از قبیل منطقه کلان شهری تهران است. تحلیل اکتشافی داده های مکانی نیز با تایید این روند، شکل گیری وضعیت مرکز-پیرامون را در نظام شهری ایران نشان می دهد. در مقیاس کلان و ملی، منطقه کلان شهری تهران به عنوان مرکز و سایر شهرهای کشور به عنوان پیرامون محسوب می شوند. با این حال در مقیاس منطقه ای نیز با شکل گیری زیرنظام های شهری، شهرهای برتر منطقه ای دارای نقش مرکز و سایر شهرهای اطراف نقش پیرامون را ایفا می کنند.
نقش دانش بومی و کارکرد نظام سنتی مدیریت مشارکتی منابع آب در معیشت پایدار روستایی مورد مطالعه: گروه های بزرگ کاری لایروبی کانال های آبیاری (حَشَر) در سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه مجدد به نظام های سنتی بهره برداری و مدیریت گروهی، دانش بومی و تجربه مردم محلی در این پژوهش از دیدگاه پارادایم های جدید توسعه و معیشت پایدار روستایی است. پژوهش در دانش بومی و نظام های تولید سنتی، سبب شده است تا این اندیشه کلیشه ای که دهقانان، مدیرانی ضعیف اند تبدیل به اندیشه ای شود که برای مردم محلی احترام بیشتری قائل است. مردمی که ایده ها و اعمالشان در قبال محیط، پایدار و دارای سازگاری بومی تلقی می شود. (Fujisaka, 1986) یک معیشت هنگامی پایدار است که بتواند با فشارها و شوک ها سازگار شده و خود را تقویت یا حفظ کند. (Chambers & Conway 1992:6) نگاه به نظام جمعی مدیریت منابع آب و لایروبی جوی های آبیاری در سیستان از این دیدگاه، ارزش آن در ایجاد معیشت پایدار در پهنه سرزمین را نشان می دهد. در توجه به عرصه های روستایی در منطقه سیستان، به روشنی در می یابیم که، با وجود تغییرات اقلیمی و خشک تر شدن سرزمین، مهمترین عامل شکل گیری وضعیت کنونی (بیابانی شدن سیستان) را باید در نابودی نظام های سنتی تولید مبتنی بر دانش و تجربه بومی و سازگار با شرایط سرزمین محلی دانست.
در حال حاضر یکی از چالش های مهم اقتصاد روستایی سیستان، نابودی سالانه بخش وسیعی از زمین های کشاورزی در اثر بی آبی و تراکم رسوبات آبی و بادی و خارج شدن تدریجی کشاورزی از عرصه معیشت، در اثر عدم توانایی تامین و هدایت صحیح آب توسط مدیریت های جدید روستایی است. استفاده نادرست از تکنولوژی های نو و عدم استفاده از دانش بومی و تجارب جامعه محلی، سبب بحرانی تر شدن وضعیت و در نتیجه باعث بیکاری، کمبود درآمد، فقر و مهاجرت روستاییان گردیده است. سیستم مدیریت سنتی با ساختار هرمی خود به همراه کشاورزان منطقه در طول سال با عنوان حشر، به صورت منظم و دسته جمعی (هزاران نفر) در طول سه ماه اقدام به لایروبی رسوبات رودخانه ها، کانال ها و انهار جهت انتقال آب و کشت نزدیک صد هزار هکتار از اراضی زراعی منطقه را می نمود. در حالی که اکنون عدم استفاده از دانش بومی و تجارب مدیران سنتی منطقه، را می توان به عنوان یکی از عوامل اصلی عدم پایداری معیشت مبتنی بر کشاورزی منطقه قلمداد کرد.
هدف اصلی این پژوهش معرفی حشر به عنوان یک نظام و تکنیک گروهی سنتی و شناخت نقش دانش بومی و تجارب کارکردی مدیریت مشارکتی سنتی در پایداری معیشت، مبتنی بر کشاورزی در سیستان است. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی است که با اتکاء به روش بررسی اسنادی انجام شده است و در بخشی از کار برای گردآوری داده های مورد نیاز، از بازدید های میدانی و مصاحبه های هدفمند با آگاهان و ریش سفیدان محلی استفاده شده است که نام آنها در پایان مقاله بیان شده است. بهره جستن از دانش بومی و تجارب مدیریت سنتی منابع تولید روستایی، در کنار بکارگیری دانش روز و تکنولوژی نوین در چارچوب دیدگاه مشارکتی، می تواند حیات اجتماعی و اقتصادی منطقه، بویژه فضای روستایی را بازسازی و متحول سازد.
احساس شهروندی در مراکز استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"شهروندی حاصل رابطه دو سویه فرد و دولت است، این رابطه از یک سو متضمن وفاداری فرد به دولت و از سوی دیگر مستلزم حمایت دولت از فرد است. در مقاله حاضر برای مفهوم شهروندی، سه وجه اساسی منظور شده است: برابری مشارکتی، برابری قانونی و هویت سیاسی. عناصر مهم در بعد برابری مشارکتی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، در بعد برابری قانونی، حقوق توزیعی و فرصتی و در بعد هویت سیاسی، هم ذات پنداری با اجتماع ملی (دولت- ملت) و تعهد مدنی است. نتایج تحلیل ثانویه داده ها نشان می دهد: .1 چهار بعد تجربی شهروندی از حیث سهمی که در تشکیل این مفهوم دارند به ترتیب عبارتند از: احساس برابری فرصتی، احساس برابری توزیعی، احساس هویت سیاسی و سپس احساس برابری مشارکتی. .2 شدت احساس شهروندی در ابعاد سه گانه برابری مشارکتی، فرصتی و توزیعی در حد متوسط و احساس هویت سیاسی در بین مردم بالاست. .3 شدت احساسات چهارگانه شهروندی در بین رده های مختلف قومی، مذهبی، تحصیلی، شغلی و ... کشور نزدیک به یکدیگر بوده و تاثیر رده بندی های اجتماعی بر احساسات شهروندی به طور کلی ضعیف است. ضعف احساس شهروندی در ابعاد سه گانه برابری فرصتی، توزیعی و مشارکتی و بالا بودن وفاداری سیاسی، از یک سو دلالت بر کسری ذخائر مشروعیت مدنی حکومت دارد و از سوی دیگر نشان از وجود دیگر ذخائر مشروعیت به ویژه ذخائر مشروعیت دینی دارد که علی رغم ضعف عملکردی حکومت در تامین حقوق شهروندی، وفاداری به حکومت را نزد شهروندان محفوظ نگه می دارد. در واقع ذخائر دینی مشروعیت حکومت در ایران، کسری ذخائر مشروعیت مدنی را جبران می کند.
"
آموزش حقوق شهروندی به جوانان با تأکید بر مجمعهای محلی ارزیابی و پژوهش به عنوان یک راهکار عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن مرور اجمالی مباحث نظری دربارة مقولة آموزش شهروندی، تلاش میشود مدلی تجربی برای آموزش حقوق و وظایف شهروندی به جوانان معرفی گردد. در این راستا، تأسیس «مجمعهای محلی ارزیابی و پژوهش» به عنوان نوعی برنامة عملی برای آشنا ساختن جوانان با حقوق و وظایف خود به عنوان شهروند و در نهایت وارد کردن آنها به زندگی شهروندی پیشنهاد میشود. در خاتمه نیز عملکرد چند نمونة تجربی از چنین مجامعی که در کشورهای آمریکا و انگلیس تأسیس شده و به فعالیت مشغولند برای مثال ذکر میگردند. روش تحقیق این مقاله روش اسنادی و کتابخانهای است. نتایج بحث نشـان میدهـد که درگیر کردن جوانان در امور و فعالیتهای مدنی از طریق مجمعهای محلی ارزیابی و پژوهش، میتواند ضریب مشارکت شهروندان را در جامعه افزایش داده و آنها را از کنشگرانی منفعل به شهروندانی فعال که خود مدیریت اجتماع شهری و سرنوشت خویش را در دست میگیرند، مبدل کند.
ارزیابی توان اکولوژیک منطقه قزوین جهت تعیین نقاط بالقوه توسعه شهری با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
اهمیت به کار گیری روش های عقلانی و نظام مند برنامه ریزی در مدیریت و استفاده بهینه از منابع، به ویژه منابع طبیعی برای همگان روشن است. از آنجایی که توسعه کالبدی شهرها، نابودی اراضی کشاورزی و گسترش به سمت پهنه های آسیب پذیر، نظیر حوزه های سیلابی و نیز شیب های نامناسب را به دنبال دارد که در حقیقت باعث به هم خوردن تعادل و پایداری اکولوژیک در شهرها می شود، ضرورت ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعه شهری به معنای عینیت بخشیدن به قابلیت بالقوه سرزمین مورد انتظار است. منطقه قزوین از جمله زیست بوم هایی است که دچار معضلات ناشی از عدم حاکمیت نظام انضباطی بر منابع طبیعی است. در این تحقیق، پس از مطالعه پارامترهای اکولوژیک، اعم از پارامترهای فیزیکی (شامل توپوگرافی، ارتفاع، شیب، خاک، سنگ مادر، بارندگی، دما و ...) و پارامترهای زیستی (شامل تراکم پوشش گیاهی و مناطق حفاظت شده) که در کاربری توسعه شهری مؤثرند، شناسایی و نقشه سازی این پارامترها در منطقه قزوین، به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گردید. سپس توان اکولوژیک منطقه مذکور به کمک مدل اکولوژیک کاربری توسعه شهری و براساس تناسب اراضی (از طریق منطق بولین) مشخص شد. برای این کار، در هر یک از طبقات مدل فوق، شرایط و ویژگی های مناسب در منطقه با کد 1 و بقیه با کد صفر مشخص گردید. سپس با ضرب لایه ها، ارزیابی توان توسعه شهری برای هر طبقه مشخص گردید که نتایج نشان دهنده وجود تنها طبقه یک (مناسب) کاربری توسعه شهری درمنطقه مورد مطالعه است.
عنصر فضا در جامعه شناسی شهری
حوزههای تخصصی:
بررسی مطالعات خودکشی در ایران و مقایسه آنها با خودکشی در شهرستان دره شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق، آشکار ساختن خطوط ربط منطقی بین پژوهش های موجود درباره خودکشی، به منظور دستیابی به یک تصویر کلی از خودکشی در ایران است و هدف فرعی تحقیق، مقایسه وضعیت خودکشی در شهرستان دره شهر با وضعیت آن در سطح کشور است. جمعیت آماری مرور ساختاریافته، متشکل از کلیه تحقیقات انجام شده در حوزه خودکشی است که در فاصله زمانی 1380 تا 1389 چاپ شده اند. در قسمت دوم پژوهش، از تحلیل ثانویه آمار خودکشی که توسط نیروی انتظامی تهیه شده است، برای تحلیل های کشوری استفاده شد. داده های خودکشی در شهرستان دره شهر، با استفاده از پرسش نامه معکوس و با مطالعه 704 پرونده اقدام به خودکشی جمع آوری گردید. مرور ساختاریافته مطالعات انجام شده نشان داد که گروه های اقدام کننده، مهارت های مقابله ای ضعیف تری نسبت به افراد عادی دارند. در تمامی تحقیقات انجام شده، میانگین نمره افسردگی افراد اقدام کننده، بیشتر از افراد عادی است. روش غالب خودکشی در ایران (بیش از 82 درصد) مسمومیت دارویی است. 35 درصد اقدام به خودکشی ها منجر به فوتِ فرد نمی شوند و به طور میانگین 25 درصد از این افراد، مجدداً اقدام به خودکشی می کنند. نتایج تحلیل ثانویه نیز نشان داد که به طور میانگین، در دهه 1380، 35 درصد از افراد خودکشی کننده زنده مانده اند و 65 درصد از اقدام کنندگان فوت شده اند. میانگین خودکشی در استان های ایلام، کرمانشاه، لرستان، همدان، گلستان و کهکیلویه و بویراحمد به طور قابل توجهی بالاتر از میانگین بقیه استان ها است؛ همچنین خودکشی در گروه سنی جوانان بیشتر از سایر گروه هاست.
هویت مدنی
بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله چگونگی پیوند بین اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی بررسی و تحلیل شده است. هدف این بررسی بیان خاستگاه فکری و نظری این دو مفهوم به منزله مفاهیم کلیدی و نرم ادبیات علوم اجتماعی از حیث نظری و نیز چگونگی سنجش عملی آنها و در نهایت آزمون تجربی ارتباط بین آن دو در حوزه مورد مطالعه است. در آغاز با بیان سرچشمه های فکری این دو مفهوم جایگاه آنها در اندیشه برخی از نظریه پردازان علوم اجتماعی مشخص شده است. سپس ابعاد نظری اعتماد و مشارکت اجتماعی در ادبیات جامعه شناسی کاوش شده است که اغلب گواهی بر وجود نوعی رابطه متعامل بین این دو مفهوم است. با بیان مؤلفه های مربوط به اعتماد در دو سطح اعتماد بین افراد و اعتماد به نهادها و سازمان ها و نیز تعیین اجزای مربوط به مشارکت اجتماعی تعریف عملی و آزمون تجربی آنها امکان پذیر و در نهایت با جمع آوری داده های لازم از حوزه مورد مطالعه ارتباط بین آن دو اندازه گیری شده است. استنباط آماری از داده ها نشان دهنده وجود نوعی همبستگی معنادار، در سطح اطمینان 99 درصد، بین دو متغیر اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی است