فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳٬۱۷۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاکنون فضای مجازی بر رشد و تعالی نوجوان آثار مختلفی داشته است. هدف این پژوهش مطالعه نقش فضای مجازی بر شکل دهی زیست بوم رشد و تعالی نوجوان ایرانی معاصر است. این تحقیق از نوع توصیفی - کاربردی است و با جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات از کتب و مقالات، آثار فضای مجازی بر نوجوان را شناسایی کرده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، مدل مفهومی نقش فضای مجازی بر شکل دهی زیست بوم رشد و تعالی نوجوان ایرانی معاصر تدوین شد که مؤلفه های آن (7 مضمون سازمان دهنده) شامل 1. آسیب های فضای مجازی بر باورهای نوجوانان، 2. آسیب های فضای مجازی بر عواطف نوجوانان، 3. آسیب های فضای مجازی بر رفتارهای نوجوانان، 4. آثار فضای مجازی بر خانواده، 5. آثار فضای مجازی بر امور اجتماعی عمومی، 6. آثار فضای مجازی بر امور اجتماعی نهادی و 7. ظرفیت های مثبت فضای مجازی در رشد نوجوانان می شود.
درباره پدیدارهای فلسفی-تاریخی دانشگاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش می شود که پدیدارهای تاریخی دانشگاه در ایران واکاوی شود. در این راه، پدیدار تاریخی دانشگاه و نسبت آن را با آزادی، اعتلا و ایده پیشرفت واشکافی می کنیم و به پدیدار مغفول یا مستوری از دانشگاه که هنوز بروز نکرده است، مجال بروز می دهیم. تأکید می شود که در چنین راهی، بروز تفکر دوگانه انگار، دانشگاه را از پروا (که عنصر مقوم انسان است) دور می کند. پروای چیزها را داشتن و خود را با مصممّیت، به سوی گشودگی سوق دادن، (با توسل به ساخت گشایی پدیدارشناختی)، امکان پوشیده دانشگاه را ممکن می سازد، این امکان نیازمند ساخت گشایی سنتِ دانشگاهی است تا در عین فهمی که از دانشگاهِ رخ داده است، به سوی دانشگاهی که به سوی ما می آید، رهسپار شویم. براین اساس با ساخت گشاییِ سه پدیدار آزادی، ایده پیشرفت و اعتلا در دانشگاه، امکان های دیگری از دانشگاه را براساس مصممّیت و گشودگی بررسی می کنیم که چنین مواجهه ای می تواند امکان دیگرگونه ای را بر اساس مؤلفه های مذکور ممکن سازد.
تحلیل گفتمان مقایسه ای نسخه های فارسی و ترکی آذربایجانی سرود «سلام فرمانده» با رویکرد ارتباطات میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
183 - 157
حوزههای تخصصی:
سرود «سلام فرمانده»، پدیده ای بود که به فاصله کمتر از یک سال از انتشار آن در ایران، توانست به حداقل 35 نسخه به زبان ها و گویش های مختلف بازتولید شود و زنجیره ای از ارتباطات میان فرهنگی را شکل دهد که در مجموع بتوان به آن به عنوان یک پدیده فرهنگی ارتباطی نگریست. این سرود در جمهوری آذربایجان نیز به زبان ترکی بازتولید شد. مسئله این پژوهش، بررسی تحلیل گفتمان مقایسه ای نسخه فارسی و ترکی با رویکرد ارتباطات میان فرهنگی است. روش مورد استفاده تحلیل گفتمان به روش عملیاتی پدام است. چارچوب نظری نیز مبتنی بر نظریه مذاکره بر سر هویت است. بر اساس یافته های این مطالعه، به طورکلی این سرود در خارج از مرزهای ایران، به خصوص برای اقلیت های شیعیان در قفقاز، نمودی از مقاومت فرهنگی شیعیان در برابر فرهنگ جهانی شده غربی، درک و بازتولید می شود. گروه های مختلف برای حفظ و انتقال هویت گروهی مذهبی خود به نوجوانان و کودکان، به بازخوانی و بازتولید این اثر روی آوردند. گفتمان حاکم بر نسخه ترکی آذربایجانی حول سه دال اساسی «معرفی امام زمان(عج) به نوجوانان»، «انتظار فعالانه ظهور امام زمان(عج)» و «ساخت آینده آذربایجان، متناسب با هویت مذهبی» تشکیل یافته است. در مقایسه نسخه ترکی با نسخه فارسی، دو دال اساسی «معرفی امام زمان (عج) به نوجوانان» و «انتظار فعالانه ظهور امام زمان (عج)»، که گفتمان نسخه فارسی نیز حول آن شکل یافته بود، تکرار شدند. همچنین در نسخه ترکی آذربایجانی به دو مفهوم «وجود زمینه های تشکیل حکومت اسلامی در آذربایجان» و «احساس تعلق به جبهه مقاومت» اشاره شده که در نسخه فارسی وجود نداشتند و برای اولین بار در این نسخه مطرح شده است.
الزامات تغییرات فرهنگی از طریق شهرت در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت تغییرات اجتناب ناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریان های قدرت به ویژه نظام شهرت است. دستیابی به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار نیازمند توجه به الزامات تغییرپذیری است. کم توجهی به این الزامات می تواند فرایند و محتوای تغییرات را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس هدف مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی از طریق شهرت سلبریتی ها در فضای مجازی چه الزاماتی دارد؟ روش مطالعه، پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و مبتنی بر روش کولایزی است و جامعه پژوهش چهره های فعال در عرصه های مختلف علمی، هنر، ورزش و فعالان فضای مجازی هستند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند وابسته به معیار تا سطح اشباع داده ها با 16 نفر به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق صورت گرفت. اعتبار پ ژوهش از طریق ممیزان بیرونی، بازگشت به مصاحبه شوندگان و توصیف عمیق انجام شد. یافته ها نشان داد الزامات تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتی ها در فضای مجازی را می توان در دو سطح کلی ساختاری و محتوایی و در ابعاد شبکه سازی بهینه، کنترل مقاومت ساختاری، تحولات خانواده، سرمایه سازی اجتماعی در قالب الزامات ساختاری و ابعاد جریان سازی فرهنگی، رهبری فرهنگی و توجه به منزلت اجتماعی در قالب الزامات محتوایی قرار داد. نتایج این مطالعه علاوه بر اینکه نقش سلبریتی ها را در تغییرات فرهنگی نشان می دهد، به عوامل تسهیل کننده نفوذ فرهنگ شهرت در جامعه ایران تأکید می کند.
بی تی اس در ایران: یک پژوهش ژرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
101 - 125
حوزههای تخصصی:
بی تی اس یک گروه کره ای است که بیش از ده سال از آغاز کار آن می گذرد و در مدتی کوتاه به یکی از پرطرفدارترین گروه های موسیقی نه تنها در کره بلکه همچنین در جهان تبدیل شد. این گروه در ایران هم میلیون ها طرفدار کودک و نوجوان (عمدتاً دختر) دارد و در سال های اخیر به یک نگرانی عمده برای پدرومادرها، آموزگاران و حتی سیاست گذاران فرهنگی بدل شده است. این پژوهش با کمک داده کاوی تلاش کرده است تصویری روشن از حضور بی تی اس در ایران -دست کم در شبکه های اجتماعی ایرانی- تولید کند و به صورت خاص نشان دهد بی تی اس چگونه از عناصر دینی برای دستیابی به موفقیت استفاده کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که حضور بی تی اس و کلیدواژگان آن در توئیتر فارسی در دوره سه ساله پژوهش کاهش یافته و از ۳۹۲۳۷ تویت در سال ۱۴۰۰ به ۲۳۶۹۷ تویت در سال ۱۴۰۱ و ۹۲۱۵ تویت در نه ماهه نخست سال ۱۴۰۲ رسیده است. همچنین، این پژوهش نشان می دهد که در سه سال گذشته به رغم افول نسبی بی تی اس در ایران، هسته سخت هواداران این گروه همچنان به فعالیت های خود ادامه می دهد.
تحلیل سبک زندگی فردگرایانه زنان نسل وای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
146 - 158
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی به مثابه طیفی رفتاری که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد همواره در میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است. این پدیده الزاماً برای همگان قابل تشخیص نیست، اما نزد محقق اجتماعی، به رغم تفاوتش با بقیه طیف های رفتارهای، قابل درک و صورتبندی است. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و سویه های سبک زندگی فردگرایانه در میان زنان نسل وای در شهر تهران است. روش مورد استفاده کیفی و از جنس نظریه داده بنیاد می باشد. داده ها حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 21 نفر از زنان جوان ساکن شهر تهران است که جزء نسل وای می باشد. انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی فردگرایانه به عنوان یکی از سه سبک (فردگرایانه، مصرف گرایانه و مذهبی)، سبکی مبتنی بر انتخاب آزادانه نوع پوشش و حجاب، داشتن اوقات متفاوت و مستقل بدون همراهی خانواده، نوشیدن یا استفاده تفریحی از مشروبات الکلی و تمرکز بر روی پیشرفت و خودشکوفایی فردی، است. در کل می توان گفت که زنان متعلق به این نسل با انتخاب پوشش ترجیحی که گاهی مغایر با الگوهای مذهبی و قانونی در کشور است، سعی در دنبال کردن سلیقه و انتخاب خود، علیرغم محدودیت ها و ساختارهای حاکم بر جامعه دارند. این زنان همچنین به دنبال تفریحات و خوش گذرانی با دوستان و مسافرت های بدون خانواده، هستند.
پیامدهای فرهنگی نوسازی در ایران (مورد مطالعه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسازی در ایران در دهه های اخیر رشد شتابان و پرسرعتی داشته و جامعه ی ایرانی با ملاک های گوناگون نو شده است و تهران از جنبه های مختلف نماد این نوسازی به حساب می آید. اما، آیا مردم تهران –به عنوان مدرن ترین شهر ایران- به لحاظ فرهنگی نیز مدرن (غربی) به حساب می آیند و یا هم چنان پای بند سنت ها هستند؟ در حالی که نظریات اولیه، نوسازی را با تغییرات فرهنگی همه جانبه و شکل گیری ارزش های مدرن بجای ارزش های سنتی همراه و ممکن می دانستند، در برابر، برخی نظریات جدیدتر به بسترسازی سنت ها برای نوسازی باور دارند. در این دسته کسانی قرار دارند که نوسازی را عامل فعال شدن بومی گرایی می دانند. دسته سوم نظریات معتقد به ترکیبی شدن فرهنگ ها در مواجهه با نوسازی هستند. نظریات مورد نظر اغلب سرنوشت یکپارچه برای جوامع و فرهنگ های در معرض نوسازی قائلند؛ اما، این تحقیق معتقد است می توان هر سه واکنش پیش گفته به نوسازی را درون یک جامعه مشاهده کرد. یعنی در نتیجه ی نوسازی در تهران تغییرات فرهنگی موجب شکل گیری ارزش های مدرن و ارزش های ترکیبی (در کنار ارزش های بومی-سنتی) شده است. تحلیل داده ها تحقیق –که با روش پیمایش انجام گرفت- نیز نشان داد هر سه گرایش فوق الاشاره (مدرن، ترکیبی و بومی-سنتی) به میزان متفاوت در تهران قابل مشاهده اند.
تفسیر گیرتزی فاصله خود واقعی و خود ایده آل در بستر واقعیت اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری این پژوهش ادراک و تفاسیری است که افراد پس از ورود به عرصه اشتغال از فاصله خود واقعی و خود ایده آل شان پیدا می کنند، فاصله ای که به عنوان مسئله ای تولیدکننده سایر مسائل اجتماعی کمتر موردتوجه جامعه شناسان قرار گرفته است. این مطالعه به لحاظ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. پژوهشگران از طریق مصاحبه با 33 دانشجو و دانش آموخته از دانشگاه تهران درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که پدیده ورود دانش آموختگان به عرصه اشتغال و تغییراتی که به تبع این امر در خودانگاره آنها حاصل می شود به پیدایش کدام نوع مسائل اجتماعی دامن می زند. نتایج نشان می دهد که بی هنجاری، ستیز فرهنگی و اختلال سه مسئله اجتماعی است که جامعه دچار بی سازمانی باید خود را برای مواجهه با آنها آماده کند. این مطالعه همچنین روشن می کند که فاصله خود واقعی تا خود ایده آل می تواند به بی سازمانی اجتماعی و بی سازمانی شخصیتی منتهی گردد. در بحث بی سازمانی اجتماعیِ اختلال، عدم تخصص گرایی، عدم توجه به مقررات کسب وکار، عدم وجود مقررات کسب وکار، فساد اداری و عدم شایسته سالاری و دربحث بی سازمانی اجتماعیِ ستیز فرهنگی، ورود به مسائل غیرقانونی، مهاجرت،عدم منزلت شغلی و مدرک گرایی مورد توجه قرار می گیرد. بی سازمانی شخصیتی هم در کدهای یأس فلسفی، خشم، احساس شرم، عدم استقلال،مادی گرایی و خساست علمی توصیف می شود. .در این پژوهش دانشجویان و دانش آموختگان رشته روانشناسی کمتر از سایر رشته ها مشکلات داشتند و این نشان می دهد که ساختار این رشته درمقام نماد علوم نرم صلابت بیشتری دارد.
بررسی اثر توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل اثر ابعاد توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان است. این پژوهش از روش آمیخته (ترکیب کیفی و کمی) به منظور تحلیل داده ها بهره گرفته و به شکل کلی دارای سه فاز اصلی است. فاز اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه حاصل از نمونه اول که شامل کارشناسان و خبرگان حوزه گردشگری و میراث بود، انجام شد و بر اساس مبانی پژوهش، کدهای باز و محوری در قالب چهار بعد توانمندسازی بومی شده برای منطقه هورامان تدوین گردید. در فاز دوم و سوم به منظور کمی سازی داده ها و مقایسه نتیجه بین خبرگان و جامعه محلی جهت دستیابی به هدف دوم و سوم پژوهش مبنی بر شناسایی فاصله بین تئوری و اجرا، اقدام به تدوین پرسشنامه و توزیع آن به ترتیب بین نمونه خبرگان و نمونه ای از جامعه محلی شد. یافته ها نشان می دهد آنچه از دیدگاه جامعه خبرگان اهمیت دارد، توانمندسازی اجتماعی است و شکاف عملیاتی در این بعد از تواتمندسازی در جامعه محلی منطقه هورامان بیشتر قابل مشاهده است. در حالیکه از نظرجامعه محلی توانمندسازی اقتصادی اولویت اول را دارد و شکاف اجرایی در منطقه هورامان در همین بعد بارزتر است. پیشنهاد می شود که به منظور بهینه سازی طرح های توانمندسازی در منطقه هورامان، عواملی همچون تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی، برندسازی اصولی، جذب سرمایه گذاران همخوان با منطقه و روش های اشتغال و درآمدزایی پایدار مورد توجه ویژه قرار گیرد.
نقش مراسم های آیینی در شکل گیری فضاهای تاریخی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
137-165
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مراسم آیینی محرم و صفر در شکل گیری فضاهای تاریخی شهر اردبیل می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و نحوه گردآوری اطلاعات نیز مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و برداشت های میدانی است. شهر اردبیل از دیرباز به عنوان مهد تشیع مورد توجه بوده و از دوره صفوی به لحاظ مراسم های آیینی محرم و صفر از مراکز مهم برگزاری چنین مراسمی به شمار می رود. بررسی و تحلیل های انجام گرفته حاکی از آن است که دو مؤلفه "مسیرهای حرکتی" و "نقاط عطف" در مراسم آیینی محرم و صفر بر شکل گیری سازمان فضایی شهر اردبیل تاثیرگذار بوده اند. مسیر حرکت دسته های عزاداری به صورت پایدار در طول سال های مختلف منطبق بر مسیرهایی است که در استخوان بندی و ساخت اصلی بافت تاریخی شهر اردبیل جای دارند و توسعه و گسترش شهر در طول زمان در اطراف آن واقع شده است. همچنین مسیر حرکت دسته های عزاداری در ارتباط با فضاهای مهم و هویت بخش شهر، و نقاط اصلی و کانونی شهر همچون مسجد عالی قاپو (دروازه)، سقاخانه حضرت ابوالفضل (ع) و بازار تاریخی شهر اردبیل پدید آمده اند. نتایج این تحلیل ها در کنار هم نشان دهنده نقش مهم و شاخص مراسم آیینی محرم و صفر در انسجام کالبدی– فضایی بخش تاریخی شهر اردبیل می باشد.
ظهور امر روزمره در عکس های دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینکه چه چیز ارزش عکاسی و تصویرگری دارد و چه چیز ندارد مسئله ای به سادگیِ انتخاب یک عکاس یا نقاش نیست. نظام های نظریه پردازی متعدد در حوزهٔ نظامات تصویری (اعم از عکاسی و نقاشی) نشان می دهند تصویر کردن یک چیز و ارزشمند شدنِ آن برای به تصویر کشیدن یک پدیدهٔ تاریخی است و در یک بستر گفتمانی خاص معنا دارد. مقاله حاضر قصد دارد امر روزمره را در نخستین عکس های تاریخ عکاسی ایران مورد واکاوی قرار دهد. بدین منظور با تمرکز بر مجموعه آلبوم های عکس به جای مانده از عکس های دوران ناصری و مظفری تلاش شد یک دسته بندی از نظامات بازنمایی و شیوه های ظهور زندگیِ روزمره در عکس ها ارائه شود. با تأکید بر روش نشانه شناسی و با تمرکز بر مسئلهٔ زمان-مکان، استعلایی و پیش پا افتاده تلاش شد که الگوهای رؤیت پذیری و رؤیت ناپذیری زندگیِ روزمره در عکس ها بررسی شود. بدین ترتیب، این عکس ها در شش گروه دسته بندی شدند: مکان های استعلایی، عکاسی از طبیعت، مکان های غیر والا، شمایل نگاری بی مکان-بی زمان، اروتیسیزمِ اگزوتیک، و زندگیِ روزمره. نسبت هر یک از این دسته ها با شیوهٔ ظهور زندگیِ روزمره مورد بحث قرار گرفت و با تمرکز بر زندگیِ روزمره، برخی از عکس های سرنمون این دسته ها مورد تحلیل قرار گرفت.
تحلیل نقش بازیگران موثر درآینده ارتباطاتِ سلامت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
150 - 160
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری پژوهش حاضر این است که بازیگران موثر در آینده ارتباطاتِ سلامت در ایران کدام اند و مناقشات موجود حول چه موضوعات و دغدغه هایی سازمان یافته است؟ برای تحلیل این مسئله از رویکرد نظری روشی مَکتُر استفاده شده است که مشخصاً برای تبیین راهبردها و جهت گیری های بازیگران، نحوه مواجهه آن ها با برنامه ها، توازن قدرت بین آن ها، و واگرایی ها و همگرایی های بین آن ها طراحی شده است. در مرحله نخست بازیگران مؤثر شناسایی شدند که شامل یازده نهاد و فرد بودند؛ سپس با آن ها مصاحبه عمیق فردی به عمل آمد و نیز در پاره ای موارد اقدام به انجام بحث های گروهی متمرکز شد. در نهایت داده های گردآوری شده با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا تحلیل شدند. یافته های تحقیق نشان می دهند که مهم ترین بازیگران استراتژیک در حوزه آینده ارتباطاتِ سلامت که می توان بر روی آنها برنامه ریزی کرد عبارتند از محققان آینده پژوهی، استارتاپ های سلامت و رسانه ها. از منظر رقابت بین بازیگران ارتباطاتِ سلامت، مهندسین آی.تی، رسانه ها، محققان آینده پژوهی و استارتاپ های سلامت به ترتیب قوی ترین بازیگران هستند. از بُعد نسبت بازیگران با اهداف، در بین اهداف مطرح شده تبیین و ارزیابی پزشکیِ از راه دور و تبیین و ارزیابی سلامتِ همراه از اولویت بیشتری برخوردارند. همچنین از نظر بازیگران، تبیین و ارزیابی و تدوین معیارهای اجتماعی در اولویت آخر قرار دارد. از جنبه همگرایی در بین بازیگران، قوی ترین همگرایی در زمینه آینده ارتباطاتِ سلامت بین وزارت بهداشت، دستیاران حوزه پزشکی و محققان آینده پژوهی است و از بُعد واگرایی نیز بین دو هدف تبیین و ارزیابی سلامتِ همراه و تبیین و ارزیابی پزشکی از راه دور بیشترین فاصله وجود دارد، بدین معنی که این دو هدف در حوزه آینده ارتباطاتِ سلامت نسبت به هم فاقد همسویی هستند.
مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زندگی روزمرهٔ زنان مرفه شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مصرف کالاهای لاکچری، و این که چرا مصرف کنندگان به مصرف کالاهای لاکچری روی می آورند، موضوع پژوهش از منظر رشته های مختلف بوده است. هدف اصلی این مقاله کندوکاوی کیفی، به شیوهٔ نظریهٔ زمینه ای، در شیوه های مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زنان اقشار مرفه در شهر سنندج است. با 21 نفر از زنان اقشار مرفه سنندج در سه محلهٔ «شالمان»، «صفری» و «مبارک آباد» مصاحبه عمیق فردی به عمل آمد. داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری تحلیل و در قالب پنج مقولهٔ شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی شدند. مقولهٔ هسته برساخت و نمایش نوعی زنانگیِ فرادست است که به گواهی داده ها تماماً از فرایند مصرف لاکچری تغذیه می کند. زنان مرفه با اتخاذ دو طیف راهبرد هم در جهت برساخت نوعی زنانگی شبه اشرافی و هم بازتولید منزلت فرادست شان نسبت به زنان دیگر اقشار اجتماعی دست به مصرف لاکچری می پردازند. مصرف کالاهای لاکچری، در زندگی آن ها پیامدهایی دارد که غالباً از جنس تقویت خصایل شبه اشرافی نظیر تفاخر، فضل فروشی، نجیب نمایی، ادعای اصالت و افتخار به تبار خانوادگی است. آن ها به دیگران القابی مثل نوکیسه و نااصیل می دهند. با دیگران روابط درون گروهی محدود دارند، اغلب در معاشرت های خانوادگی شان گزینشی و محتاطانه عمل می کنند و نوعی خودانگارهٔ زنانهٔ دیگری پرهیز دارند. آن ها درست به مانند زنان نجیب دربارهای اشرافی هنوز دنیا را به «ما» و «آن ها» تقسیم می کنند. «آن ها» همان دیگران فرودست اند و «ما» نیز نوعی خودِ زنانهٔ متناسب با منش اشرافی است.
پیامدهای سلبی و ایجابی مصرف رسانه های جمعی بر تغییرات سبک زندگی ایرانیان: مروری بر پژوهش های کلان کشوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
37 - 68
حوزههای تخصصی:
رسانه های جمعی، امروزه بخشی از زندگی خانواده های ایرانی شده و بعد از ظهور آن، سبک زندگی دچار تغییراتی اساسی (ابعاد ایجابی و سلبی) شده است. بر این اساس هدف پژوهش، مطالعه پیامدهای سلبی و ایجابی مصرف رسانه های جمعی بر تغییرات سبک زندگی ایرانیان است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل کمی و مرور سیستماتیک با تکیه بر منابع و اسناد علمی منتشرشده از سایت نورمگز، مگ ایران و ایران داک دربازه زمانی 1384-1403 است. از جامعه آماری 98 پژوهش؛ با رعایت مراحل غربالگری و ملاک ورود (پیمایش و کمی بودن، دارا بودن حجم نمونه و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، سطح معنی داری و اعتبار علمی)؛ 50 سند به روش نمونه گیری غیراحتمالی (تعمدی و دسترس)؛ انتخاب و وارد نرم افزار cma2 شده است. آزمون مورداستفاده d کوهن و f فیشر و آزمون هایQ است. درنهایت ضریب اندازه اثر نشان می دهد که مصرف رسانه های جمعی بر سبک زندگی ایرانیان تأثیر معنی داری داشته و 28 درصد از آن را پیش بینی می کند. در نهایت پیامدهای سلبی مصرف رسانه های جمعی شامل: سبک زندگی سنتی (40 درصد)؛ سبک زندگی زناشویی (18 درصد)؛ سبک زندگی ورزشی (38 درصد)؛ سبک زندگی معنوی (52 درصد) و سبک های فراغتی (20 درصد) و پیامدهای ایجابی رسانه های جمعی شامل: سبک زندگی سلامت محور (21 درصد)؛ سبک زندگی مدرن (22 درصد)؛ سبک زندگی پرخطر (10 درصد)؛ سواد رسانه ای (36 درصد) و سبک زندگی متظاهرانه (62 درصد) هستند.
مطالعه جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی با روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
26 - 35
حوزههای تخصصی:
از جمله مولفه های قالی ایرانی در عصر کنونی، بازتولید هنری بر مبنای شرایط جامعه شناختی معاصر است. لذا شناخت و مطالعه قالی معاصر با شناخت اهمیت مبانی نظری و مولفه های جامعه شناختی معاصر میسر است. در این پژوهش به مطالعه جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی با روش کیفی پرداخته شده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه مولفه های قالی معاصر ایرانی برگرفته از شرایط جامعه شناختی معاصر است. پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که مولفه های قالی معاصر ایرانی از ابعاد جامعه شناختی چیست؟ و با روش کیفی و به شیوه توصیفی– تحلیلی به بررسی این موضوع پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر زمانی پژوهشی معاصر می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که امروزه تحول به عنوان رویکرد اصلی قالی معاصر مطرح است. از این رو مولفه های جامعه شناختی معاصر تحت تاثیر عصر مدرن و پست مدرن شکل گرفته و هنرهای سنتی ایرانی و از آن جمله قالی را متحول ساخته است. در این راستا نحوه و میزان تاثیرگذاری و ارتباط بین مجموعه عوامل تولید که شامل طراحان و مخاطبان و... بر تحول زیبایی شناختی قالی معاصر نمایان است. اهمیت نقش عوامل تولید چون طراحان و توجه به کثرت سلایق مخاطبان که از مولفه های عصر پست مدرن محسوب می شود، به ویژه اهمیت مخاطبان عام و خاص به عنوان رویکرد مخاطب محوری در قالی معاصر مطرح می باشد. بر این اساس می توان گفت تحول جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی که با تغییر و تحول در نقش عوامل تولید چون طراحان، مخاطبان، تولیدکنندگان هنری و توزیع کنندگان نمود یافته، بر ابعاد زیبایی شناختی طرح ها و نقش مایه ها تاثیر گذار بوده و در جهت بازتولید قالی معاصر حائز اهمیت است.
تجارب زیسته دانشجویان از آموزش مجازی هنر گرافیک در دوران پاندمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
86 - 99
حوزههای تخصصی:
با شروع پاندمی و مجازی شدن آموزش در دانشگاه ها، مدرسین و دانش پژوهان هنر معضلات، چالش ها، فرصت ها و شرایط جدیدی را تجربه کردند. هدف اصلی این پژوهش مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته دانشجویان رشته گرافیک از آموزش مجازی در دروس کارگاهی است. برای این مقصود، بیست نفر از دانشجویان به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با آنها مصاحبه عمیق فردی به عمل آمده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پروسه نوین آموزش مجازی برای دانشجویان هنر حکم نوعی زیست جهان را پیدا کرده است که حیات حرفه ای آنها را در چهار بعد تحت تأثیر قرار داده است: چالش های عملی و فنی، ارتباطات عاطفی و هیجانی، تعامل اجتماعی، گسست از الزامات مراوده حضوری، و مواجهه با فرصت ها و دستاوردهای بدیع جهان مجازی. بدین سان، فرایند یادگیری هنر برای آنها با یادگیری شیوه های غلبه بر موانع و مشکلات فنی در کار با رایانه، ایجاد صفحات مجازی، برقراری تعاملات مجازی و تبادل احساسات به شیوه از راه دور همراه گشته است که پیشتر هیچگاه آن را تجربه نکرده بودند. از این حیث، دانشجویان می بایست در حین یادگیری دروس کارگاهی به شیوه نوین، هنر برقراری ارتباطات عاطفی اجتماعی در جهان مجازی را نیز به طور روزمره تمرین و کسب می کردند. این تمرین های عملی نه فقط مستلزم گسست آن ها از شرایط و الزامات آموزش حضوری بود، بلکه فرصت ها و دستاوردهای نوینی در اختیار آنان گذاشته است که به نوبهخود درک و دریافت آنها از هنر و از شیوه های یادگیری هنر را دگرگون کرده است.
بازشناسی فضایی -کالبدی معماری خانه های دوره قاجار در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
48 - 63
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان مهم ترین گونه بنا همواره در نظر معماران و صاحب نظران جایگاه خاصی داشته و از دیدگاه های مختلفی به آن پرداخته شده است. از دیربار در طراحی خانه های سنتی ایران، توجه به مسئله اقلیم و تحولات اجتماعی و اقتصادی عوامل مهمی در معماری به شمار می آمده است. معماری مسکونی در دوره ی معاصر تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله تغییر روش های ساختمانی سنتی به مدرن، به طور اجتناب ناپذیری تغییر شکل داده و از درون گرایی سنتی به برون گرایی مدرنیستی سوق پیدا کرده است. در محله های تاریخی شهر مشهد خانه های ارزشمندی وجود دارد که به واسطه تغییر شیوه زندگی، طرح های توسعه بافت مرکزی، تعدد مالکین و مهاجرت ساکنین در معرض تخریب قرار گرفته اند. از آن جایی که هدف این نوشتار احیای الگوهای از دست رفته معماری مسکونی است، معماری خانه های مشهد در دوره ی قاجار بررسی شده و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. بازگشت دوباره به الگوهای مسکن بومی مشهد، بررسی نحوه ی کاربست ارزش های ایرانی در چیدمان فضایی و احیا و بازآفرینی این سنت فراموش شده، هدف غایی طرح حاضر است. قدم اول در نیل به این هدف، مستندسازی خانه ها و جمع آوری اطلاعات لازم در قالب عکس، نقشه و بهره گیری از منابع مکتوب و شفاهی است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های تفسیری- تاریخی و مطالعه موردی است که براساس مشاهده میدانی و مطالعات کتابخانه-ای و مصاحبه شفاهی به جمع آوری و تحلیل اطلاعات پیرامون خانه های مشهد پرداخته شد. پژوهش حاضر با تمرکز بر معماری خانه های تاریخی دوره قاجار شهر مشهد به بازشناخت و گونه شناسی این خانه ها پرداخته و در پی پاسخ دادن به این پرسش اصلی است که نظام فضایی خانه های سنتی مشهد در دوره قاجار چگونه شکل گرفته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که خانه های مشهد با مشخصات معماری اقلیم سرد و نیمه خشک، عمدتاً درونگرا ساخته شده اند و آن ها را براساس ویژگی های فضای معماری و نحوه چیدمان فضا در اطراف حیاط می توان طبقه بندی کرد. بسیاری از ویژگی های خانه های مشهد به نحوی با متغیّرهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و اقلیمی هماهنگ بود ه اند. هر چند در دوره قاجار تغییرات کالبدی و فضایی در معماری مسکونی مشهد اعمال شد.
نقش مدیریت استعداد در شکل دهی سبک زندگی سازمانی در مراکز آموزشی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
119 - 138
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع مختلف، از جمله مقالات، پایان نامه ها و پایگاه های اطلاعاتی، نقش نظام مدیریت استعداد در شکل دهی سبک زندگی سازمانی در مراکز آموزشی را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که مدیریت استعداد با طراحی مدلی از فرایندهای هدفمند در هشت مقوله و شانزده مفهوم و پشتیبانی از یک نظام جامع علمی و عملیاتی می تواند به شکوفایی استعدادها در ابعاد مختلف سازمانی کمک کند. در واقع، با اجرای مؤثر نظام مدیریت استعداد می توان به خروجی هایی دست یافت که با بهره گیری از نبوغ، خلاقیت و مهارت های استعدادی به نهادینه سازی روش ها و شیوه های بینشی، گرایشی و کنشی ختم شود و سبکی جدید از زندگی سازمانی را مبتنی بر بهره وری و نوآوری ترسیم کند.
کاربست روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی با تحلیل یکی از پرطرفدارترین صفحات اینستاگرامی کودک محور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
63 - 100
حوزههای تخصصی:
در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساخت شده با تصاویر و ویژ گی های بصری به مخاطب منتقل می شود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت و زمینه دﺧﯿﻞ در اﻣﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺘﻦ توجه دارد و در عین حال، به دلیل توجه بر چندوجهی بودن و استفاده از رویکرد نشانه شناسی اجتماعی به منظور تحلیل وجه تصویر، برای تحلیل متون اینستاگرامی مناسب است. هدف مقاله حاضر، معرفی روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و بیان چگونگی کاربست آن به عنوان روشی مناسب برای انجام تحلیل گفتمان در اینستاگرام است. ساخت هویت، یک حوزه اصلی موردعلاقه برای مطالعات گفتمان انتقادی به شمار می رود. از طرفی، رسانه های اجتماعی مبتنی بر تصویر همچون اینستاگرام، توانایی تصویر برای برساخت هویت و انتقال آن به دیگران را ارتقا داده اند. به همین دلیل، مطالعه برساخت هویت کودکی، مادری و پدری در صفحات کودک محور اینستاگرامی برای مطالعه موردی انتخاب شد. برای این منظور، ابتدا الگوی تحلیلی کرس و ون لیوون در تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و چگونگی تحلیل هر یک از فرانقش های اندیشگانی، بین فردی و ترکیبی شرح داده شد. سپس تنها صفحه کودک محور خواهربرادری که در دسته اینفلوئنسرهای سطح بالای اینستاگرام ایرانی قرار دارد، با استفاده از این روش تحلیل شد. یافته ها به تفکیک تحلیل متنی و تحلیل پیکره ای بیان شد که به دنبال آن، دو گفتمان مردسالاری و سرمایه داری در این صفحه شناسایی شدند. در ادامه، ارتباط این دو گفتمان با زمینه های اجتماعی و صنعتی شرح داده شد. یافته ها همچنین سیال شدن و هم زمانی شدن هویت ها، متأثر از ظهور رسانه های اجتماعی را نشان داد.
اقتضائات پلتفرمی و چگونگی ابراز هواداری؛ با تمرکز بر هواداری موسیقی پاپ کُره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
195 - 161
حوزههای تخصصی:
هواداری، یکی از پدیده های اجتماعی متأثر از روندهای رسانه ای شدن و پلتفرمی شدن در جهان امروز است. در مطالعات رسانه غالباً توجه زیادی به ماهیت و اقتضائات رسانه نشده و این پدیده به مثابه نوعی جعبهٔ سیاه، نادیده گرفته می شود. درک ویژگی های خاص پلتفرم های گوناگون و شناخت امکانات یا محدودیت های این پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداریِ هواداران، هدف اصلی این پژوهش است. مبانی نظری این پژوهش بر دو مفهوم اصلی، یعنی جبرگرایی تکنولوژیک و پلتفرمی شدن تمرکز دارد. در اجرای روش پژوهش، با 10 نفر از هواداران گروه های کی پاپ مصاحبه شده است. یافته های حاصل از تحلیل مضمون مصاحبه ها در قالب 5 مضمون اصلی «انگیزه ها و دلایل هوادارشدن و هوادارماندن»، «ویژگی های خاص هر پلتفرم از منظر هواداران»، «پلتفرم هواداری»، «تغییر پلتفرم هواداری و نقش آن در ابراز هواداری»، و «موانع و محدودیت های پلتفرمی برای ابراز هواداری» تبیین شده اند. در مجموع می توان ادعا کرد آنچه هواداری در پلتفرم را شکل می دهد، ترکیبی از عوامل فناورانه و اجتماعی است. اقتضائات پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداری نقش دارند؛ اما تنها عامل تعیین کننده نیستند و نقش آفرینی شان در تعامل با عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...، نتیجهٔ نهایی را رقم می زند.