فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۲۱ تا ۳٬۹۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مصرف پدیده ای جدید نیست اما تنها در عصر حاضر در مقیاس وسیعی ظاهر و به امری فراتر از رفع نیاز تبدیل شده است. دراین بین، جوانان به دلیل روحیات منحصربه فرد و تنوع طلب، کارگزاران عمده و مصرف کنندگان فعال جامعه محسوب می شوند. از آنجایی که مصرف گرایی می تواند پیامدهای منفی گسترده ای در پی داشته باشد، با هدف فهم و تبیین این پدیده، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر مصرف گرایی انجام شد. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. جامعه آماری جوانان 15 تا 35 ساله شهر تهران و روش نمونه گیری نیز ترکیبی از خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده است. چارچوب نظری، تلفیقی از آراء زیمل، وبلن، کمپل، بودریار، گیدنز و مارکوزه درجهت تبیین مسئله پژوهش انتخاب شد. یافته ها نشان داد متغیرهای مدگرایی (58/0)، خود اظهاری و بیان خود (58/0)، ارزش های لذت جویانه (37/0)، مدیریت بدن (34/0) و تبلیغات رسانه ای (26/0) رابطه مثبت و معناداری با مصرف گرایی دارند. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهای مذکور 49 درصد از واریانس مصرف گرایی را تبیین می کنند. مدگرایی با ضریب بتای 32/0 و بیان خود با 27/0 بیشترین سهم را در تبیین واریانس متغیر مصرف گرایی دارند.
"تولدی دیگر": مطالعه کیفی پدیده نوظهور صنایع دستی مدرن در عصر شبکه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مطالعه ای اکتشافی در خصوص پدیده نوظهور در صنایع دستی مدرن در عصر شبکه ها در ایران است.در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که پدیده نوظهور در صنایع دستی مدرن که خالقان آنها، آن را برند می نامند چیست و چه ابعادی دارد؟ بدین منظور توصیف دقیق و جامعی که حاصل مطالعه طولی و مشاهده مشارکتی سه ساله به روش مردم نگاری مجازی بر روی بیش از هفتصد برند صنایع دستی مدرن فعال در فضای مجازی است ارائه داده ایم. این توصیف جامع شامل چند بخش است. ابتدا در مورد شروع و روند شکل گیری هسته اولیه برندهای صنایع دستی در شبکه اجتماعی فیسبوک به عنوان مکان بازار و پس از آن انتقال به فضای اینستاگرام و تلگرام توضیح داده شد. سپس به شکل گیری بازار شبکه ای صنایع دستی مدرن که اجزای آن شامل خالقان برندها، دنبال کنندگان و مصرف کنندگان برندها،فروشگاه ها و گالری های مدرن صنایع دستی، وبگاه های عرضه محصولات برندها در داخل و خارج از کشور،نمایشگاه ها، خیریه ها و جشنواره ها پرداخته شد و در نهایت حوزه فعالیت و نام برندهای صنایع دستی مدرن ذکر گردید. نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که موج چهارم اقبال به صنایع دستی در قالب پدیده نوظهور در صنایع دستی مدرن، محصول گسترش و فراگیری شبکه های اجتماعی است. این پدیده جدید با کنش اقتصادی جوانان به خصوص زنان شکل گرفته و توسعه یافته است و این برندها شکلی از کارآفرینی هنری بر مبنای شبکه های اجتماعی هستند.
نظریه ضد سرمایهای فساد اداری و نقد مفهوم سرمایه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۹
۷۹-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مقاله ای انتقادی مربوط به مقاله مهم درشماره 55 فصلنامه رفاه اجتماعی یعنی نقد روش شناختی و مفهومی سرمایه اجتماعی فریبرز رئیس دانا است. از دهه نود میلادی سرمایه اجتماعی در ادبیات توسعه به عنوان یک پدیده مثبت مطرح می شد در مقابل چشم انداز مارکسیستی که همواره سرمایه را به عنوان روابط اجتماعی استثمار طبقه کارگر نظریه پردازی می کرد. در قضاوت بین این دو نگاه رئیس دانا مدافع موضع اخیر است. ازنظر او نظریه سرمایه اجتماعی دو حوزه اقتصاد و غیراقتصاد را بهم آمیخته و پژوهشگران را قادر ساخته است مفهوم اجتماعی را در تحلیل اقتصادی از درپشتی وارد کنند. برخلاف تلاش دو نظریه پرداز اصلی کولمن و پوتنام، این امر به این دلیل که مبانی سازنده آن متناقض بوده ناموفق بوده است. رئیس دانا فاین را به این دلیل که به سرمایه اجتماعی نگاه انتقادی داشته است مورد تحسین قرار داده است و سرمایه اجتماعی را هم ازنظر مفهومی مبهم و هم غیردقیق می داند و کاربرد آن را موجب نگاهداری پایه های تبعیض و پذیرش محافظه کارانه هنجارهای مقبول جهان سرمایه داری می داند. هرچند او در نقدهای خود به بن فاین اقتدا می کند اما تأکید بن فاین در نقد برودل از سرمایه را از یاد برده است. برودل هم ازنظر جایگاه علمی و هم ازنظر قدرت نظریه پردازی از بوردیو بالاتر است و به ویژه این پیشنهاد که سرمایه داری از اقتصاد بازار متفاوت است برخلاف اقتصاد بازار دو طبقه دیگر یعنی زندگی مادی و اقتصاد سرمایه داری در منطقه کدر هستند. در این مقاله سرمایه اجتماعی به منطقه کدر نسبت داده شده و مفهوم آن به دلیل ناروشن بودن با معنی آشفته موردانتقاد قرار گرفته است. روش: روش این پژوهش انتقادی است که نقدهای منطقی و ساختاری در مقاله رئیس دانا به دلیل نواقص آن موردانتقاد قرار گرفته درعین حالی که نقاط قوت آن تحسین شده است. یافته ها: بزرگ ترین نقطه قوت رئیس دانا توجه به تغییر مفهومی سرمایه از دیدگاه مارکس به سرمایه اجتماعی است. نقد جابه جا شدن نتیجه سرمایه اجتماعی با علت آن ابهام و آشفتگی نیز از نقاط قوت رئیس دانا است. بااین حال او نتوانسته توضیح دهد چرا این سرمایه اجتماعی موجب پدیدایی دارایی نامشهود می شود. درعین حال نکات تاریخی از قبیل مطالعات ایتالیایی پوتنام مغشوش و ارجاعات او نادرست است. با تحلیل محتوی نقد رئیس دانا، یازده محور در نقد او به مفهوم سرمایه اجتماعی شناسایی شده است، بسیاری از این محورها را بن فاین در کتاب خود قبلاً بحث کرده است، اما خلاقیت رئیس دانا ارائه نظریه ای است که او خود آن را نظریه ضد سرمایه ای فساد اداری نمایده است. بحث: رئیس دانا فقط نقد مارکسیستی از سرمایه اجتماعی را مدنظر قرار داده و نقد مهم پایه گذار مکتب فرانسوی آنال را از قلم انداخته است. درنهایت تعریف ضد سرمایه ای (به جای سرمایه) رئیس دانا از سرمایه اجتماعی به ویژه مهم و دوران ساز است. در این مقاله نشان داده شده است که می توان از طریق نظریه فرناندو برودل تفسیری دقیق تر از سرمایه در معنی منفی برای فساد اداری ساخت. مؤلف مقاله حاضر دیدگاه رئیس دانا در مورد تقابل سرمایه اجتماعی در مقابل نظریات اجتماعی را به ویژه در دو نظریه یعنی نظریه هویت اجتماعی و قدرت پیوندهای ضعیف (هرچند رئیس دانا مستقیماً به آنها اشاره نکرده است) مورد تقدیر قرار می دهد و پیشنهاد فاین در مورد حذف سرمایه اجتماعی از قاموس نظریه اجتماعی به دلیل ناتوانی آن در تبیین پدیده اجتماعی را تأیید می کند. مؤلف مقاصر حاضر دیدگاه رئیس دانا را برای توصیف نظریه ضد سرمایه ای فساد گسترش داده است. اعتراض رئیس دانا به ایده سرمایه اجتماعی بر مبنای زمینه و تلویحات نادقیق تحسین شده است. مقاله حاضر اکثر انتقادات او را پذیرفته اما بر برخی از خطاهای او نیز تأکید کرده است.
زیستن در وضعیت پاندولی؛ مطالعه جامعه شناختی تجارب زیسته مهاجران افغان در ایران (مطالعه موردی: تجارب زیسته مهاجران افغان ساکن در محله کشتارگاه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
مهاجرت به مثابه یک پدیده انسانی اثرات متعدد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بر زیست جهان افراد مهاجر و نیز مردمان بومی مقصد می گذارد، سابقه سه دهه ای حضور چشم گیر مهاجران افغانی در کشور، ضرورت پژوهش حاضر را برای مطالعه ی جنبه های مختلف زندگی آن ها در ایران دو چندان می کند.
پژوهش حاضر در بازه ی زمانی حدود شش ماه و با مطالعه و مراجعه مکرر به محله ی کشتارگاه یزد، واقع در حاشیه ی شهر یزد صورت گرفته است. داده های مربوط به این کار پژوهشی با توجه به موضوع مورد مطالعه به شیوه کیفی و به روش نظریه زمینه ای و با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. پس از جمع آوری اطلاعات اولیه جهت تعیین اعتبار و روایی اطلاعات جمع آوری شده و نیز آزمودن صحت یافته های نظری از مراجعه مکرر و چندپاره به میدان تحقیق استفاده شده است.
نظریه های کارکردگرایی مهاجرت، نظریه وابستگی کریتز و هم چنین نظریه جذب و دفع هربل و اروت لی، چارچوب مفهومی تحقیق را تشکیل می دهد. در نهایت این که مشاهدات، بررسی ها و مطالعه تجارب زیسته مهاجران، بیانگر وجود تقابل اجتماعی- فرهنگی هم در بعد عینی و هم ذهنی مابین ساکنان بومی منطقه مورد مطالعه و اتباع افغانی ساکن در آن منطقه است که این تقابل ناشی از عناصر و عواملی از جمله: سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنکی و امنیتی و محیطی است که در نهایت منجر به ایجاد بدبینی و نگرش منفی اهالی ساکن در محله کشتارگاه نسبت به اتباع افغانی ساکن در این محله شده است. در نهایت یافته های تحقیق ما را به ارایه نظریه زمینه ای"زیستن در وضعیت پاندولی" رهنمون شده است. به عبارت دیگر، بین بومی و مهاجر نوعی بازی دوگانه توام با سویه های طرد و جذب جریان دارد.
هویت قانونی و کودکان بدون شناسنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
213 - 229
فقدان شناسنامه به معنای بدون هویت ماندن افراد است، افراد فاقد شناسنامه از حقوق اولیه انسانی محرومند و «به احتمال زیاد با میلیون ها تبعیض و عدم دسترسی به خدمات اساسی نظیر سلامت و آموزش مواجه هستند» (یونیسف، 2002) افرادی که هیچگونه موجودیتی به لحاظ قانونی ندارند از حداقل حمایتی که اوراق هویتی در مقابل ازدواج زودهنگام، کارکودک، سربازگیری در نیروهای ارتش و حتی قاچاق کودکان ایجاد می کند، برخوردار نیستند. ازآنجا که این افراد در آمارها نادیده گرفته می شوند در تصمیمات سیاستگذاران نیز مورد غفلت قرار می گیرند از این رو با هدف دریافت چالش های سیاستگذاری در حیطه این گروه، به کاستی ها و ضعف های حقوقی پرداخته شده است. به منظور دستیابی به هدف تحقیق از تحلیل محتوای کیفی اسناد و قوانین در این حیطه با رویکرد استقرایی بهره گرفته شد. تمامی اسناد و قوانینی که در این حیطه در سالهای اخیر تدوین و تصویب شده است و قوانینی که به صورت غیر مستقیم بر شرایط این کودکان تاثیر گذار است به صورت تمام شماری تحلیل شده اند.
بی توجهی و نادیده انگاشتن ساختاری کودکان و جوانان فاقد شناسنامه یکی از چالش های مهم سیاستگذاری در این حوزه است که علاوه بر آنکه موجب عدم دسترسی آنان به آموزش، خدمات درمانی می شود، موجب درگیر شدن آنها با مخاطرات بیشتری نسبت به دیگر افراد شد است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فضای مفهومی در قوانینی که مستقیما مرتبط با این کودکان است رویکردی طرد گرایانه دارد و «طرد مضاعف» را با ایجاد «شروط زمانی- مکانی و اجتماعی محرومیت زا»، به این کودکان تحمیل می کند. این امر بواسطه قوانینی اعمال می شود که «خشونت نمادین» را در زمینه «حقوق مادران» اعمال می کند به طوریکه با اتخاذ رویکردی پدرسالارانه «نگاه ابزاری به حقوق مادری» دارند. از این رو رویکردی که حداقلِ شمولیت اجتماعی را برای این کودکان به همراه آورد، ضروری به نظر می رسد.
Designing the organizational cultural model based on the grounded theory emphasizing on collaborative learning culture(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract Purpose: The aim of the present study was to provide an optimal model of organizational culture in educational organization of Khorasan Razavi. Methodology: To reach this purpose, a qualitative data research method or grounded theory had been used. Fifteen experts on the subject were interviewed in order to obtain the required data in this study. After conducting interviews, data analysis was performed using open coding, axis coding, and selective coding of Strauss and Corbin. Findings: After data analysis, the paradigm or optimal model of organizational culture for educational organization of Khorasan Razavi was extracted and obtained. This model had a causal condition, grounded conditions, interventional conditions, strategies and outcomes. Discussion: Based on the results of the present research, suggestied such as addressing the current and future needs of learners, changing on the basis of community changes, paying attention to the modern ability of individuals to recruit new forces, the use of active and modern methods of teaching and learning, earning income for schools, decentralization, clear and transparent performance criteria, and the involvement of stakeholders in decision making.
وضعیت اعتماد جوانان به شبکه های اجتماعی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله میزان اعتماد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه در شهر تهران را بررسی می کند. برای این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ۸۰۰ پرسش نامة محقق ساخته بین شهروندان ۱۵ تا ۴۵ سالة تهرانی در پنج منطقة شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران توزیع شد. نتایج حاصل از این نظرسنجی گویای این موضوع است که اعتماد با سن و تحصیلات و محل زندگی کاربران در رابطه نیست. همچنین در این پژوهش تفاوت معنادار قابل توجهی نیز در خصوص اعتماد در جنسیت (زن و مرد) و وضعیت تأهل (متأهل و مجرد) وجود ندارد. دستاورد دیگر این پژوهش اندازه گیری میزان اعتماد بود که با شاخص ۹۸/۲ مشخص شد. بر این اساس میزان اعتماد متوسط و رو به بالا است. در پژوهش انجام شده متغیر طراحی ظاهری و راحتی کار با نرم افزار شبکه های اجتماعی بیشترین تأثیر و متغیر امنیت نرم افزار کمترین تأثیر را در اعتماد داشتند.
موانع توسعه ی اقتصادی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان با استفاده از نظریه ی زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
33 - 64
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش موانع توسعه ی اقتصادی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان و مسأله ی آن توسعه نیافتگی اقتصادی مناطق ذکر شده است. جامعه ی مورد مطالعه ی این پژوهش چهار سکونتگاه غیررسمی شهرک پدر، شهرک صنعتی، شهرک صیاد شیرازی و شهرک پشت بند مملکت بوده و روش انجام آن کیفی با رویکرد نظریه ی زمینه ای و استفاده از استراتژی مدل پارادایمی است. برای نمونه گیری در این پژوهش از روش هدفمند استفاده شده، تکنیک جمع آوری داده ها مصاحبه ی عمیق و در دو سطح ساختار نهادی و محلی انجام و تحلیل داده ها به روش مقایسه ای مداوم استروس و کوربین صورت پذیرفته است. تعداد مصاحبه ها در سطح محلی43، تعداد مفاهیم شکل گرفته 24و تعداد مقوله های ایجاد شده 10 مورد و در سطح ساختار نهادی نیز تعداد مصاحبه های صورت پذیرفته 17، تعداد مفاهیم شکل گرفته 7و تعداد مقوله های ایجاد شده 3 مورد است. در این بررسی به منظور قابل فهم کردن نتایج تحقیق برای خواننده و افزایش سطح یکنواختی و همسازی نتایج، در بحث روایی به اندیشه ی لینکلن و گوبا و در بحث پایایی به اندیشه های کرک و میلر رجوع گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به تداوم شرایط علّی مربوط به پدیده ی توسعه نیافتگی اقتصادی سکونتگاه های غیررسمی، شرایط زمینه ای و مداخله های غیرتخصصی ساختار نهادی، راهبردهای اتخاذ شده توسط ساکنان سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان، منجر به پیامدهای مورد انتظار در سند بالادستی ابلاغی نشده و با وجود گذشت بیش از یک دهه از زمان تصویب سند ذکر شده، در مناطق مورد بررسی، بستر لازم برای تحقق فرآیند توسعه ی مشارکتی در راستای تحقق توسعه ی اقتصادی هموار نگردیده است.
رابطه اعتیاد با همسر آزاری و تیپ های شخصیتی در افراد معتاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اعتیاد با افسردگی، همسر آزاری و تیپ های شخصیتی در افراد معتاد کنگره شصت منطقه 4 ایمان بود. این پژوهش در قالب یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی انجام یافت. روش: این پژوهش، یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که از بین تمام افراد معتاد در کنگره شصت در شهر تهران (منطقه 4) شعبه ایمان در سال 1395 با حجم جامعه 182 نفر با استفاده از جدول مورگان و به صورت تصادفی نمونه ای به حجم 120 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری: ابزار پژوهش عبارت است از پرسشنامه های افسردگی بک، نگرش به اعتیاد نظری (1380) ، همسر آزاری موسوی، اسحاقیان و آزاده (1381) و پرسشنامه تیپ های شخصیتی میشل گوکلن. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها، ماتریکس ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد با افسردگی و همسر آزاری در معتادین رابطه مثبت معنادار و با تیپ شخصیتی برونگرا رابطه منفی معناداری وجود دارد ولی بین اعتیاد و تیپ شخصیتی درونگرایی ارتباطی به دست نیامد. همچنین بین همسر آزاری و افسردگی رابطه منفی و بین تیپ شخصیتی درونگرایی و برونگرایی با افسردگی رابطه منفی و تیپ شخصیت برونگرا با همسر آزاری رابطه مثبت معناداری به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که، اعتیاد می تواند موجب افزایش میزان افسردگی افراد و همسرآزاری شود و همین طور تیپ های شخصیتی نیز می تواند بر اعتیاد، افسردگی و همسرآزاری تأثیرگذار باشد.
بررسی جامعه شناختی ارزش های حرفه ای از دیدگاه کارکنان شرکت گاز شهر خلخال (یک مطالعه کیفی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ارزش های حرفه ای اساس عملکرد کارکنان می باشند که تعاملات کارکنان با شهروندان، همکاران، سایر افراد حرفه ای و عموم مردم را هدایت می نمایند. آنها چارچوبی برای تعهد به رفاه شهروندان و راهنمایی برای رفتار اخلاقی در جهت تدارک خدمات بشردوستانه فراهم می آورند. وجود تعارض های ارزشی رو به افزایش در بین کارکنان سازمان ها، رعایت نشدن برخی ارزش های حرفه ای و پیامدهای آن همچون نارضایتی ارباب رجوع، نگرانی های زیادی را در بخش های دولتی و غیر دولتی بوجود آورده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین مولفه های اساسی ارزش های حرفه ای از دیدگاه کارکنان شرکت گاز شهر خلخال صورت گرفت. این مطالعه یک پژوهش کیفی از نوع گراندد تئوری است که با مشارکت 25 نفر از کارکنان صورت گرفته است. روش جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بوده و برای تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها، از روش اشتراوس و کوربین استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها و دیدگاه شرکت کنندگان نشان داد که مولفه های اساسی ارزش های حرفه ای کارکنان دربرگیرنده 4 درون مایه اصلی؛ بعد شخصی، حرفه ای، اجتماعی و سازمانی است. از نتایج دیگر این پژوهش این است که ارزش های مربوط به بعد حرفه ای، اجتماعی، شخصی و سازمانی به ترتیب با میانگین نمرات، 62/2، 61/2، 46/2 و 32/2 از با اهمیت ترین و کم اهمیت ترین ارزش های حرفه ای آنان بودند. گرچه میانگین نمرات کل مولفه های ارزش های حرفه ای در محدوده به نسبت مهم و مهم قرار داشت، اما نیاز به برنامه ریزی و آموزش بیشتر به منظور بهبود و گسترش اخلاق و ارزش های حرفه ای در بین کارکنان سازمان ها ضروری است.
Designing a Human Resource Agility Model based on Grounded Theory Approach (Study Case: Social Security Organization)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Huge economic, social, political and technological changes, particularly in recent decades, have brought about increasing complexity and reduced predictability of the organizations’ environments. One solution offered to deal with such environments is the human resource agility approach. Though human resources play an effective role in the agility of organizations, the integrated model that identifies its dimensions and components has not been yet explained. This study aimed to design an agility model for human resources and to explain the factors influencing it. Methodology: This research has been conducted in the qualitative approach framework along with the survey method and by relying on grounded theory. Related data were extracted from theoretical literature, upstream documents, and interviews and then analyzed in three stages of open, axial and selective coding. Findings: The results indicated that the agility of human resources as an axial phenomenon is due to a set of individual-organizational, individual-personal, organizational and occupational characteristics. Conclusion: The effects of this phenomenon were categorized into two groups: individual and organizational. Also, in this model, the underlying factors (power sharing practices, human resource management practices, organizational coordination, communication and information technology, organizational process) and interventional conditions (organizational culture, leadership style, self-development, environmental factors) are influential on the ruling relations.
A Model for Knowledge Sharing Among the Faculty Members of Islamic Azad University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: the aim of this study was to provide a model for sharing knowledge among the faculty members of Islamic Azad University, due to the increasing need for organizations to share the knowledge at all organizational levels. Methodology: In terms of purpose and data type, this is a mixed study. The statistical population in the qualitative section consisted of 23 specialists and experts, and in a small section, 1803 faculty members were selected in the cluster sampling method using Krejcie-Morgan table. A questionnaire was developed to determine the knowledge sharing indices using the previous studies and interviewing with the experts. Findings: Validity of the questionnaire was confirmed through face validity, content and construct, and its reliability was obtained greater than 0.70 for all components, using Cronbach's alpha and the mixed reliability coefficient. Based on the obtained structural equation, the organizational factors (0.89) and individual factors (0.38) explain the variance of knowledge sharing among the faculty members. The value of fitting goodness index is greater than 0.9 and the value of the mean square error estimate was obtained 0.051. Conclusion: For the successful implementation and deployment of knowledge sharing at all levels among the faculty members, the organizational factors must be strongly considered and the probable barriers eliminated; as well as the individual and personality factors to be taken into account.
از ارتقاء تا سقوط آزاد: سهم پژوهشگران ایرانی در بازار مجلات علمی نامعتبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چاپ مقالات علمی-پژوهشی از چنان اهمیتی نزد سیاستگذار آموزش عالی در ایران برخوردار است که در آئین نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی برای این فعالیت سقف امتیاز در نظر گرفته نشده است. عدم قیمت گذاری (امتیازگذاری) مناسب با مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بین المللی و تاکید ضمنی فراوان بر چاپ مقالات در مجلات بین المللی در کنار عدم مکانیسم مناسب معرفی، شناخت و نظارت بر آنها، بازار مجلات بین المللی جعلی، کم اعتبار و بدون اعتبار را در محافل دانشگاهی ایران گرم کرده است. در این مقاله با استناد به آرشیو مجلات علمی غیرمعتبر و کم اعتبار نشان داده شد که پژوهشگران ایرانی سهم قابل توجهی در این بازار دارند. پیمایش مقالات چاپ شده در 10 مجله غیرمعتبر طی دهه اخیر حاکی از آن است که پژوهشگران ایرانی به دلیل ساختار انگیزشی ناشی از فرآیند ارتقاء، مشارکتی فعال در این مجلات داشته اند و حتی حاضر بوده اند برای چاپ مقاله در این مجلات بی اعتبار هزینه ای نیز بپردازند. به طور متوسط از هر 3 مقاله منتشر شده در این مجلات نامعتبر، یکی توسط پژوهشگران ایرانی چاپ شده است و طی دهه اخیر تنها همین 10 مجله حدود 3 میلیون دلار ارز از کشور خارج کرده اند. این امر یکی از نتایج ناخواسته فرآیند ارتقاء در ایران است که به صورت مشارکت فعال پژوهشگران ایرانی در مجلات نامعتبر و خروج ارز از کشور به مثابه ظهور رسیده است. به نظر می رسد اصلاح فرآیند ارتقاء در دانشگاه های کشور بیش از هر زمان دیگری اجتناب ناپذیر است.
مقایسه برنامه های راهبردی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور با رویکرد کمّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی راهبردی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور عموماً با استفاده از الگو های برنامه ریزی راهبردی معرفی شده توسط خبرگان و دانشگاه ها تهیه می شود. این برنامه ها پس از تدوین در قالب اسناد برنامه ریزی راهبردی دانشگاه انتشار می یابد. این اسناد دارای ویژگی هایی هستند که مانند الگوهای برنامه ریزی مورداستفاده می توانند مشابه یا متمایز باشند. وجود ویژگی های مشابه در اسناد، امکان گروه بندی آن ها را فراهم می کند. در این بررسی سعی می شود با استفاده از روش های کمّی (آماری) اسناد مشابه را در گروه های همگن گروه بندی کنیم. به همین منظور ویژگی های محتوایی و شکلی اسناد برنامه ریزی 8 دانشگاه مختلف شامل 3 دانشگاه دولتی تهران، تربیت مدرس و فردوسی، 3 دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی غیر دولتی علم و فرهنگ، سوره و اشرفی اصفهانی و 2 دانشگاه خارجی آکسفورد و کورنل موردبررسی قرارگرفته و وجود یا فقدان این ویژگی ها در اسناد مذکور تعیین شده است. با استفاده از روش چند متغیره آماری خوشه بندی، این دانشگاه ها در 4 خوشه ی متفاوت گروه بندی شده اند. به منظور تعیین الگوی مورداستفاده در تدوین اسناد برنامه ریزی راهبردی دانشگاه های منتخب، ویژگی های 12 الگوی متفاوت برنامه ریزی راهبردی موردبررسی قرارگرفته و میزان تشابه هر یک از آن ها با اسناد موردبررسی تعیین شده است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد، در تدوین اسناد برنامه ریزی راهبردی که در 4 گروه، گروه بندی شده اند، هر یک از اسناد احتمالاً از یک الگوی مشخص و متمایز با سایر گروه ها استفاده نموده اند. نتیجه ی این بررسی کمّی می تواند به عنوان مقدمه ی تحلیل کیفی اسناد موردبررسی استفاده شود. علاوه بر این، نتایج بررسی نشان می دهد که هیچ یک از دانشگاه های ایرانی بررسی شده، الگوی خاص مربوط به دانشگاه خود را طراحی نکرده اند. به عبارت دیگر، الگو های به کاررفته در برنامه ریزی دانشگاه های موردبررسی، عموماً اقتباسی بوده و رویکرد طراحی خاصی برای آن دانشگاه مورد توجه نبوده است. این امر می تواند موفقیت دانشگاه ها را در عملیاتی کردن اسناد برنامه های تنظیمی با چالش مواجه سازد.
نقش هیجان های دلخواه و هیجان های خوشایند در احساس خوشبختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
191 - 213
حوزههای تخصصی:
بیشترِ روان شناسان، خوشبختی را زیاد بودن هیجان های خوشایند و کم بودن هیجان های ناخوشایند می دانند، امّا به باور ارسطو، انسان ها زمانی خوشبخت هستند که هیجان هایی را داشته باشند که می خواهند داشته باشند، حتّی اگر آن هیجان ها ناخوشایند باشند. پژوهش کنونی باهدف بررسی این نظریه ارسطو، به آزمون این فرضیه پرداخت که ناهمخوانی هیجان هایی که فرد دارد و هیجان هایی که می خواهد داشته باشد، با افسردگی رابطه مثبت و با بهزیستی رابطه منفی دارد. در یک طرح همبستگی، فراخوان شرکت در پژوهش به سی هزار مشترک همراه اوّل و ایرانسل شهر تهران پیامک شد و 1410 نفر (564 مرد) با میانگین سنّی 26 سال در پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش، یک پرسشنامه ساخته پژوهشگر برای اندازه گیری هیجان های خواسته و داشته، مقیاس افسردگی مرکز پژوهش های همه گیرشناختی و مقیاس رضایت از زندگی بود. تحلیل های همبستگی و رگرسیون نشان دادند که ناهمخوانی مطلق هیجان های خواسته و داشته (که نشان می داد هر آزمودنی تا چه اندازه هیجان های دلخواه خود را تجربه کرده است)، حتّی در آزمودنی هایی که هیجان های خوشایند را بیشتر و هیجان های ناخوشایند را کمتر از آنچه می خواستند تجربه کردند و حتّی پس از کنترل آماری هیجان های تجربه شده، توانست افسردگی بیشتر و بهزیستی کمتر را پیش بینی کند. پس خوشبختی فقط هیجان های خوشایند نیست، بلکه هر هیجانی، اگر دلخواه ما باشد می تواند به خوشبختی ما کمک کند.
اعتباریابی پرسشنامه چرخه مشکلات بین فردی در زوجین ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۳
57-73
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی پرسشنامه چرخه مشکلات بین فردی و همبستگی آن با آزمون پنج عاملی شخصیت در زوجین ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه محقق اردبیلی بودند که از این بین 502 نفر در سال تحصیلی 95-94 به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند؛ روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و آزمون سازی بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چرخه مشکلات رفتاری بین فردی (IPC-32) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO-5) بود. از روش آرایش تصادفی برای بررسی روایی ساختاری ابزار استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آرایش تصادفی الگوهای نظمی مفروض (RTHOR) استفاده شد که برازش مناسبی را برای ساختار پرسشنامه چرخه مشکلات بین فردی نشان داد. تفاوت معناداری بین نمونه ایران و آمریکا وجود نداشت. زنان و مردان مشکلات بین فردی خود و همسران شان را به صورت مشابه و منطبق با ساختار چرخه ای IPC گزارش کردند. ضریب آلفای کرونباخ در خرده مقیاس های پرسشنامه چرخه مشکلات بین فردی بین 70/0 تا 89/0 برآورد شده است. نتایج از نظر بعد بین فرهنگی نیز از این مدل حمایت می کند. همبستگی آن با آزمون پنج عاملی شخصیت نیز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که ابعاد پرسشنامه پنج عاملی شخصیت با چرخه بین فردی هم خوانی دارند.
اثر روان درمانگری پویشی کوتاه مدت مبتنی بر «بن مایه تعارضی ارتباط» بر رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثر روان درمانگری پویشی کوتاه مدت مبتنی بر «بن مایه تعارضی ارتباط » برافزایش رضایت زناشویی زوجین ایرانی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل ساکن شهر قم بودند که حداقل سه سال از زندگی مشترکشان گذشته باشد. تعداد 30 آزمودنی که به شکل داوطلبانه انتخاب شده بودند، به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون از طریق مقیاس رضایت زناشویی انریچ ارزیابی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش دوره درمان روان پویشی کوتاه مدت مبتنی بر«بن مایه تعارضی ارتباط » را به طور کامل گذراندند. به منظور ارزیابی اثر درمان، هر دو گروه مجدداً در مرحله پس آزمون پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ را پاسخ دادند. یافته ها نشان داد، نمرات رضایت زناشویی و خرده مقیاس ها در گروه آزمایش به طور معنی دار افزایش یافته است. نتایج این وارسی نه تنها سودمندی روان درمانگری پویشی کوتاه مدت مبتنی بر«بن مایه تعارضی ارتباط » را در کاهش مشکلات زناشویی برجسته می سازد؛ بلکه همچنین بر مبنای مفروضه های نظری این مدل درمانی، وجود مبانی این مشکلات در روابط پیشین زوجین را نیز مورد تأکید قرار می دهد.
تحلیل جامعه شناسانه عوامل موثر بر عملکرد مالی سازمان ها و شرکت ها در ایران با رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت روزافزون عملکرد مالی در سازمان ها و شرکتهای دولتی و خصوصی، باعث انجام تحقیقات زیادی در سال های اخیر درباره عوامل موثر بر عملکرد مالی شده است. با توجه به افزایش تحقیقاتِ عملکرد مالی و شناسایی عوامل متعدد موثر بر آن، تحقیق حاضر درصدد بررسی مهمترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد مالی در تحقیقات انجام شده در ایران است. روش تحقیق مقاله حاضر، فراتحلیل می باشد و جامعه آماری این تحقیق، همه ی مقالات معتبر علمی هستند که در سال های 1380 تا پایان سال 1395 با موضوعات عملکرد مالی منتشر شده اند. ازاین رو در نهایت 37 تحقیق انتخاب و با نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج مرور نظامند درباره متغیرهای اثرگذار بر عملکرد مالی در تحقیقات مرور شده نشان داد که تاکنون 26 متغیر در این حوزه بررسی شده است. همچنین نتایج فراتحلیل نشان می دهد که از بین عوامل اثرگذار بر عملکرد مالی سازمان ها و شرکت ها، مالکیت نهادی و سرمایه فکری اثرگذارترین عوامل بودند. بر این اساس، مالکیت نهادی (با اندازه اثر 51/0)، سرمایه فکری و نوآوری (به ترتیب با اندازه اثر 0/47 و 0/46) بیشترین تأثیر را بر بهبود عملکرد مالی شرکت ها و سازمان ها داشتند.
سرمایه ها و مشارکت اجتماعی در فضای دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
101-132
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی است. پس از بررسی مباحث نظری این حوزه و با تکیه بر نظریه های جامعه شناختی کنش، چهار متغیر سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، احساس بی قدرتی و سرمایه فرهنگی به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی در چارچوب مفهومی پژوهش پذیرفته شد. روش تحقیق؛ پیمایش، نمونه گیری آن طبقه ای با کسربرابر و جمعیت آماری دانشجویان دانشگاه تهران هستند. بر اساس نتایج پژوهش، متغیرهای تحقیق توانستند 20 درصد واریانس مشارکت اجتماعی را تبیین کنند(20٪=R 2 ). بر اساس نتایج تحقیق میزان مشارکت دانشجویان در مجموع پایین است اما تفاوت معنی داری میان میزان مشارکت ذهنی زنان و مردان وجود ندارد. موانع مشارکت در وجه ذهنی ضعف مفاهیم، معانی و هنجارهای مشارکت جویانه و در وجه عینی، فقدان یا ضعف نهادهای مشارکتی است. موانع مشارکت در زنان بیشتر عینی است. تقویت سرمایه اجتماعی، رفع اثر سرمایه اقتصادی در رفتارهای مشارکتی در وجه ذهنی و تأسیس و تحکیم نهادهای مشارکتی در مناسبات دانشگاهی در وجه عینی، از راهکارهای افزایش مشارکت نزد دانشجویان است.
بررسی وضعیت پایداری اجتماعی منطقه ی 7 شهرداری تهران با تأکید بر راهکارهای تقویت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
183 - 222
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، پایداری اجتماعی یکی از موضوعات مهم گفتگوهای سیاسی دولت های غربی شده است. نتیجه ی این اتفاق، تلاش برای تعریف موضوعات مرتبط با این مفهوم است. پایداری اجتماعی را به عنوان یک مفهوم، می توان مجموعه ای از شاخص ها همچون؛ دسترسی (اشتغال، فضای باز، خدمات محلی)، بهداشت و بهزیستی، انسجام اجتماعی، توزیع عادلانه ی اشتغال و درآمد، مشارکت محلی، میراث فرهنگی، آموزش، مسکن و ثبات جامعه، ارتباط و حرکت، عدالت اجتماعی، حس مکان و تعلق تعریف نمود. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت پایداری اجتماعی منطقه ی 7 شهرداری تهران با تأکید بر راهکارهای تقویت آن است. روش تحقیق از نوع کمّی- پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی ساکنان منطقه ی 7 شهر تهران است. که از بین آنها 600 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی و طبق فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شده است. در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات پژوهش، از پرسشنامه ی 76 گویه ای ابعاد کالبدی و غیر کالبدی پایداری اجتماعی استفاده گردید. هر یک از سؤالات پرسشنامه به صورت پنج گزینه ای و براساس مقیاس لیکرت امتیازبندی شدند و برای سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردید. روایی ابزارها با استفاده از روش محتوایی و روایی سازه تأیید شد. نتایج نشان داد که وضعیت متغیرهای دسترسی و کیفیت خدمات و امنیت منطقه ی 7 شهرداری تهران بالاتر از میانگین و در وضعیت متوسط رو به زیاد بوده است ولی وضعیت متغیرهای زیبایی شناسی، محیط زیست، تراکم و انبوهی، تغییرات کاربری و ناهماهنگی کارکردی، احساس تعلق، مسؤولیت پذیری و همسایگی و امید به آینده و مهاجرت منطقه ی 7 شهرداری تهران پایین تر از میانگین و در وضعیت متوسط رو به کم بوده است. همچنین بررسی نتایج نشان داده که وضعیت متغیرهای وضعیت اقتصادی و توزیع عادلانه و مشارکت منطقه ی 7 شهرداری تهران در حد متوسط بوده است.