فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن فرایندی است که طی آن، قواعد و نهادهای محلی، ملی و منطقه ای در فضای شبکه ای و جهانی قرار می گیرند. چنین فرایندی در نگرش «شولت و گیدنز» به مفهوم عام گرایی هنجاری و نهادی تلقی می شود. در فرایند جهانی شدن، شاهد ظهور طیف گسترده ای از حوزه های تحول فرهنگ و کنش بازیگران هستیم که در فضای جهانی قرار گرفته و نقش خود را تحت تأثیر نهادهای فراملی ایفا می کنند. در سال های پایانی قرن 20، مانوئل کاستلز مفهوم جامعه شبکه ای را در ارتباط با ساختار اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و خانوادگی قرن 21 به کار گرفت. ارزیابی های تاریخی و نهادی بیانگر این واقعیت است که اولین حوزه تحول نهادهای جهانی مربوط به عرصه های اقتصادی می باشد. نهادهای سیاسی و امنیتی نیز به گونه تدریجی در فضای قواعد و سیاست های عمومی نظام جهانی قرار گرفتند. پرسش اصلی مقاله آن است که «سیاست گذاری قواعد و نهادهای ورزشی در عصر جهانی شدن دارای چه ویژگی ها و فرایندی خواهد بود؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «سیاست گذاری ورزشی در عصر جهانی شدن مبتنی بر عام گرایی قواعد و نهادهای ورزشی بوده و در فضای جامعه شبکه ای ایفای نقش می کند.» در تبیین مقاله از « رهیافت جهانی شدن و سیاست گذاری نهادی شولت» استفاده می شود که معطوف به یکپارچه سازی الگوهای کنش و قواعد رفتاری بازیگران خواهد بود. در انجام پژوهش از روش تحلیل داده ها و تحلیل محتوا استفاده می شود.
مطالعه تطبیقی وضعیت ورزش همگانی در ایران و کشورهای منتخب
حوزههای تخصصی:
فعالیت بدنی به عنوان هر نوع حرکت بدنی تولید شده توسط انتقباض عضلات اسکلتی تعریف می شود که منجر به افزایش قابل توجهی در مصرف کالری نسبت به صرف انرژی زمان استراحت می شود. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی عدم تحرک فیزیکی چهارمین عامل خطر اصلی مرگ و میر جهانی محسوب و تخمین زده می شود که 6 درصد از میزان مرگ و میر جهانی را شامل می شود. بنابراین توسعه ورزش همگانی که با عنوان ورزش سلامت محور از آن یاد می شود، از دغدغه های اصلی هر کشور از جمله جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا بهره گیری از تجربیات سایر کشورهای پیشرو در زمینه ورزش با استفاده از روش مطالعات تطبیقی می تواند تأثیرگذار باشد. هدف این مقاله توصیف وضعیت مشارکت ورزشی کشورهای منتخب است. این پژوهش از لحاظ هدف به صورت توصیفی، به لحاظ روش کتابخانه ای و مبتنی بر تحلیل و مطالعه اسناد و منابع انجام شده است. 11 کشور مورد بررسی قرار گرفتند و در پایان با توجه به نتایج، پیشنهادهایی جهت توسعه ورزش همگانی ارائه شده است.
بررسی نابرابری ساختار ارتباطی در بازار سهام ایران با رویکرد تحلیل شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازار سهام، نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشورها دارد؛ به گونه ای که ازجمله معیارهای مهم توسعه اقتصادی در کشورهای مختلف است؛ اما بازار سهام نشان دهنده نابرابری ساختاری در جامعه است؛ زیرا گروه های برخوردار می توانند درصد سهام بیشتری از شرکت های اقتصادی و تجاری را از آن خود کنند. نابرابری ساختاری در بازار سهام در جوامع درحال توسعه، نمود و عینیت بیشتری به خود می گیرد و دولت نیز نقش عمده ای در این میان دارد؛ از این رو، این پژوهش، نابرابری ساختار ارتباطی در بازار سهام ایران را با رویکردی میان رشته ای و روش تحلیل شبکه های اجتماعی در پنج سطح صنایع، شرکت ها، سهامداران و اعضای هیئت مدیره و مدیران عامل و مؤسسات حسابرسی و در بازه زمانی 1380-1396 تحلیل می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد بازار سهام در سطح صنایع، شرکت ها، سهامداران و اعضای هیئت مدیره و مدیران عامل و مؤسسات حسابرسی با قدرت ارتباطی یکسان توزیع نشده است. به لحاظ میزان ارتباط، بعضی از واحدها در موقعیت بهتری قرار دارند. حتی در برخی شبکه ها بین موقعیت واحدها شکاف، ایجاد و اختلاف فاحش می شود و ساختاری طبقاتی را به وجود می آورد. در شبکه ارتباطی اعضای هیئت مدیره، واحدهایی وجود دارد که نقش پل را برای دیگر واحدها دارد، باعث اتصال آنها به بخش اصلی شبکه ارتباطی می شود و به نوعی ریخت شناسی مدیران اتوبوسی ایجاد می کند. موقعیت ارتباطی بهتر برخی واحدها، به سهولت در دسترسی سریع تر به اطلاعات منجر شده است. این واحدها نقش بازیگران کلیدی را در ساختار حاکم بر عهده دارد. همچنین، نتایج مربوط به توزیع پارتو نشان می دهد توزیع قدرت ارتباطی بین سهامداران و مؤسسات حسابرسی، تقریباً به طور میانگین به نسبت 75-25 است؛ یعنی 75 درصد قدرت ارتباطی در دست 25 درصد آنهاست.
واکاوی پدیدارشناسانه تجربه لاغری در بین زنان شهرستان نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود تفاوت فرهنگ ها در نگاه به زیبایی در گذشته، جامعه مدرن، ایدئال زیبایی واحدی را درباره فرم بدنی ارائه کرده است که آن، لاغری است. در دهه های اخیر، پدیده لاغری، به عنوان ایدئال زیبایی برگرفته از فرهنگ غربی، معانی و تعریف بدن در بین زنان جوامع در حال گذار را نیز دستخوش تغییر کرده است. در این پژوهش، برای مطالعه لاغری به عنوان حالتی از بودن، از رویکرد کیفی با تأکید بر روش پدیدارشناسی استفاده شد. داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه و مشاهده و معیار اشباع در بین زنان 19 تا 50ساله شهر نقده گردآوری شد. از تحلیل و کدگذاری مصاحبه ها، 8 مضمون اصلی استخراج شد که عبارت است از: سلطه عادت واره مردانه، تمایزیافتگی، برنامه بدنی، برساخت اخلاقی بدن، طرد بدن نابهنجار، ساخت هویت بصری، تظاهر و مصرف و جذابیت وسیله مشارکت در قدرت. مضمون سلطه عادت واره مردانه در روشن کردن چرایی و چگونگی غلبه این نوع ادراک از زنان به عنوان حلقه اتصال در پیوند سایر مضامین با هم عمل می کند.
مدیریت بدن و کسب هویت مدرن در شهروندان زن با رویکرد گراندد تئوری (مورد مطالعه؛ زنان شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، شناسایی جایگاه رسانه ها و شبکه های اجتماعی در مدل مفهومی مدیریت بدن زنان و کسب هویت مدرن است. پژوهش با رویکرد کیفی، روش گراندد تئوری و استفاده از مدل پارادایمی انجام شده و تحلیل داده ها به روش مقایسه ای مداوم اشتراس و کوربین صورت پذیرفته است. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ی عمیق ساخت نیافته، مصاحبه ها به صورت فردی برگزار گردید و مدت جلسات هر مصاحبه نیز بین 1-2 ساعت بود، تعداد مصاحبه ها 15، تعداد مفاهیم شکل گرفته 67 و تعدا مقوله های ایجاد شده 21 مورد است. برای انتخاب افراد مصاحبه شونده از روش نمونه گیری هدفمند که این نمونه گیری نیازمند استفاده از نوع نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی می باشد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است. نتایج نشان داد کسب هویت مدرن در زمینه طرد وضعیت زن بزرگسال، دغدغه روحی و ذهنی و همنوایی با خواسته های اجتماعی پدید می آید. عوامل مؤثر بر کسب هویت مدرن بدریختی بدن، میل رسیدن به دوران زیبایی و رؤیا پردازی برای بدن ایده آل شناسایی شدند. پیشرفت تکنولوژی، تبلیغ و ترغیب افراد و پذیرش عمومی به عنوان شرایط مداخله گر و کسب هویت مدرن منجر به الگوپذیری از رسانه ها، گروه های مرجع و جستجوگری در کشف جراحان و آرایشگران می باشد. پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی وابستگی و عادت کردن به آرایش، نمایش تحرک عمودی طبقات اجتماعی، نمایش خوش سلیقگی و خلاقیت به دیگران و رواج فرهنگ مصرف گرایی است.
تحلیل مقایسه ای سیاست اجتماعی – رفاهی دولت های پایداری و تدبیر و امید در حوزه مسکن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سیاست مسکن به عنوان یکی از ابعاد سیاست اجتماعی- رفاهی متأثر از جهت گیری ها، رویکردها، ایدئولوژی و جریان فکری حاکم بر سیاست های دولت ها بوده است. در این راستا پرسش پژوهش حاضر این است که به لحاظ مقایسه ای رویکرد و عملکرد دو دولت احمدی نژاد و روحانی بر سیاست اجتماعی - رفاهی در حوزه مسکن در فاصله سال های 1384 الی 1399 شمسی چگونه بوده است ؟ برای پاسخ به این پرسش، سیاست مسکن مبتنی بر اسنادبالادستی، ابعاد درون داد قانونی و برون داد عملیاتی - اجرایی در طول سال های 1384 تا 1399 با استفاده از داده های کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته ها و نتایج نشان می دهد سیاست مسکن به لحاظ قانونی در مقطع زمانی مورد بررسی تابعی از رویکرد، سیاست و ایدئولوژی دولت حاکم وقت بوده است اما از بعد اجرایی و عملیاتی با وجود تفاوت در نوع و ماهیت سیاست گذاری مسکن این دو دولت، نتایج و عملکرد سیاست گذاری در حوزه تأمین مسکن بخصوص برای اقشار و طبقات کم برخوردار تقریباً مشابه و نزدیک به هم بوده است. این مهم ضمن انعکاس اختلافات ایدئولوژیکی دولت های احمدی نژاد و روحانی، بیانگر ناکارآمدی و عدم سنجیدگی رویکرد و سیاست های دو دولت یادشده در حوزه تأمین مسکن مناسب طبقات و اقشار آسیب پذیر و کم درآمد بوده است ،مواردی نظیررانت زمین و مسکن، سوداگری زمین، افزایش حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی و نیز افزایش میزان بی مسکنی و بد مسکن.
بررسی تأثیر تحریم بر شاخصهای رفاهی خانوارهای شهری و روستایی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۶
۳۶-۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: موضوع رفاه و کاهش فقر و نابرابری همواره از مسائل مورد توجه سیاست گذاران حوزه ی مسائل اجتماعی- اقتصادی می باشد، در نتیجه شوک های برونزایی نظیر تحریم بر رفاه خانوار نیاز به بررسی جدی دارد. روش: در این مقاله برای بررسی آثار تحریم های یکجانبه آمریکا بر رفاه خانوارهای شهری و روستایی با استفاده از ضرب ماتریسی، میزان کالری دریافتی برای گروه های مختلف درآمدی برآورد گردید. سپس با استفاده از نتایج آن و داده های خام طرح هزینه درآمد خانوار شاخص های درصد فقر خانوار و ضریب جینی برای دوره 1381 تا 1397 محاسبه شد. در نهایت بر پایه نظریه «بهینه پرتو» آثار تحریم ها بر رفاه خانوارها نشان داده شد. یافته ها: پس از تشدید تحریم ها بر اقتصاد ایران در سال 1389، کمبود دریافت کالری(کمتر از استاندارد) از دهک اول به سمت دهک چهارم در خانوارهای شهری و تا دهک سوم برای خانوارهای روستایی پیش رفته است. روند فقر پس از سال 1390 با تشدید تحریم ها، الگوی افزایشی از خود نشان داده است. الگوی نابرابری درآمد تحت تاثیر قانون هدفمندی یارانه ها تا 1392 کاهشی بوده، از سال 1392 به بعد تحت تاثیر بازار ارز و به دنبال آن بازگشت تحریم ها، پیامد منفی بر رفاه خانوارهای ایرانی بجا گذاشته است. بحث: دستیابی به اهداف اقتصادی و رفاهی نیازمند تعیین جامعه هدف برای دریافت های حمایتی است. مقررات زدایی از بازار کسب و کار و همگرایی بین سیاست ها و قوانین از مهم ترین راهکارهای کاهش اثرات منفی تحریم بر شاخص های رفاهی خانوارهای ایرانی می باشد.
عاملیت زنانه در مواجهه با خشونت نمادین در طبقه متوسط(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۶
۱۲۹-۸۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خشونت نمادین نوعی از خشونت علیه زنان است که در آن خشونت از جنبه های آشکار و بدنی خارج شده و به صورت پنهان و نمادین درآمده است. از آنجا که پژوهشهای صورت گرفته در خصوص خشونت خانگی در داخل کشور عمدتاً به روش کمی انجام شده و به خشونتهای مستقیم و آشکار می پردازد، نیاز به انجام پژوهش حاضر، وجود داشته است. مبانی حساسیت برانگیز نظری پژوهش حاضر بر اساس نظریه منابع، نظریه انتخاب عقلانی کلمن و خشونت نمادین بوردیو بوده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی به شیوه نظریه مبنایی است که حاصل 15 مصاحبه عمیق در میان زنان تحصیل کرده در شهر مشهد است. یافته ها: 20 مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال کدگذاری داده ها در این پژوهش استخراج شد. مفهوم هسته «عاملیت زنانه در مواجهه با خشونت نمادین» نامیده شد و مقولاتی مانند دخالت اطرافیان شوهر، جهت گیری سوگیرانه کنش زناشویی همسر، ناپایداری در هنجارهای زندگی زناشویی، دسترسی پذیری پشتیبان های مکمل، آگاهی یابی فزاینده زنان، همسان همسرگزینی اقتصادی- اجتماعی به عنوان شرایط علی؛ همچنین پایداری/ تزلزل زندگی خانوادگی، فراز/ فرود منزلتی زنان در خانواده، تحدید/ تزاید در سطح خشونت خانگی و آرامش/ آشفتگی جو خانوادگی به عنوان شرایط پیامدی از داده های این پژوهش استخراج شدند. بحث: برخورداری زنان طبقه متوسط از منابعی چون تحصیلات عمومی و دانشگاهی و دسترسی بهتر به منابع مالی، حمایت اجتماعی و مراجع قانونی موجب شده است تا پتانسیل و امکان اعمال خشونت به گونه ای آشکار و مستقیم توسط همسرانشان توان بروز نیابد، اما در معرض نوعی خشونت غیرملموس تر و پنهانی تر، قرار گیرند. در این میان نوعی مدیریت و بروز عاملیت زنانه در راستای زدودن و یا حداقل تعدیل خشونت نمادین در عرصه زندگی زناشویی به گونه ای هوشمندانه و به گونه ای که انعکاس رفتارهای مذکور کمترین هزینه را متوجه طرف مقابل کند، توسط زنان بروز می یابد.
رابطه بین قاچاق کالا و سرمایه های اقتصادی، انسانی و اجتماعی مرزنشینان (شهرستان بانه در استان کردستان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
139-105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر در تحقیقات توسعه ای اعم از تحقیقات اقتصادی و اجتماعی و اکولوژیک به مناطق مرزی و تأثیرات مرزی توجه بسیاری صورت گرفته است. این رغبت و علاقه وافر به مناطقی که در امتداد مرزهای همگرایی کشورها قرار گرفته اند به طور مشخصی از این تصور نشئت گرفته که این مناطق جغرافیایی ویژه، ممکن است موجب ایجاد سازگاری و همسانی اقتصادی در همگرایی بین کشورها شوند. مردمی که در مناطق مرزی مقیم هستند مناطقی که به عنوان نقاطی استراتژیک و عرصه انواع مبادلات مرزی مطرح هستند؛ آیا با وجود پدیده ای به نام قاچاق کالا معیشتشان تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت؟ و اگر تحت تأثیر این پدیده هستند این تأثیر در چه جهتی خواهد بود؟ در این تحقیق اثرات قاچاق کالا بر معیشت مرزنشینان و سبک زندگی موردبررسی قرار گرفته یا به عبارتی اثرات قاچاق کالا بر میزان سرمایه اقتصادی، انسانی و اجتماعی ساکنان روستاهای مرزی بررسی شده است. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی و علی- مقایسه ای است که داده های آن با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شدند. جامعه آماری را خانوارهای ساکن در روستاهای مرزی شهرستان بانه که در عمق حداکثر 25 کیلومتری مرز قرار داشتند را شامل می شد. در انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری خوشه ای در سه سطح فاصله 5 ، 15 و 25 کیلومتری استفاده شد که تعداد 380 خانوار به عنوان نمونه آماری موردبررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج از تفاوت معنادار ضریب نفوذ قاچاق، در سطوح مختلف مرزی، حکایت داشت و هرچه فاصله از مرز، کمتر، میزان تکرار قاچاق افزایش پیدا می کرد. با توجه به نتایج می توان گفت افرادی که معیشت وابسته با قاچاق کالا داشتند ازلحاظ سرمایه اقتصادی در سطح بالاتری قرار داشته اما ازلحاظ سرمایه انسانی و اجتماعی از میزان پایین تری برخوردار بودند. همچنین عموم مرزنشینان بر این باور بودند که قاچاق کالا بر وضعیت معیشتی آنها تأثیر مثبت داشته و در صورت مسدود شدن مرزها وضعیت اقتصادی آنها تحت تأثیر قرار می گیرد. بحث: درواقع قاچاق کالا یا کولبری به عنوان یک شیوه معیشتی جایگزین، موجب ارتقای سطح سرمایه های معیشتی، خصوصاً سرمایه اقتصادی خانوارهای وابسته به قاچاق شده بود، هرچند که به طور ضمنی در لابه لای این پژوهش به این امر اشاره شده که قسمت اعظم سود انواع تجارتهای غیررسمی همچون قاچاق، نصیب افراد متنفذ و کسانی شده که به طور غیرمستقیم در این امور درگیر و یا تا حدی نقش نظارتی داشتند.
رضایتمندی مهاجران روستا-شهری از زندگی در کلان شهرها (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
۳۰۰-۲۶۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مهاجرت روستا- شهری یکی از ویژگیهای معمول نواحی روستایی کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران است. کلان شهرها به عنوان مکان تمرکز جمعیت، سرمایه، امکانات و خدمات همواره کانونهای اصلی جذب مهاجران روستا- شهری بوده اند. تبیین اثرات و پیامدهای مهاجرت بر مهاجران در قالب رضایتمندی از زندگی در شهر، چشم اندازی از احتمال ادامه سکونت در شهر یا تغییر مکان مجدد مهاجران به دست دهد که در پس زمینه آن، مسائل اصلی محیط های روستایی در دفع جمعیت نیز قابل استنتاج است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، سرپرستان آن دسته خانوارهایی است که در آخرین تحرک مکانی خود جهت اقامت دائم از نقاط روستایی به شهر اصفهان مهاجرت کرده اند. داده های موردنیاز تحقیق از طریق پرسشنامه گردآوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آماری t تک نمونه ای، رگرسیون چندگانه، t دو نمونه مستقل و ضریب همبستگی پیرسون و بهره گیری از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها: رضایتمندی کلی مهاجران از انجام مهاجرت بالا است. رضایت از کیفیت زندگی، وضعیت شغلی و هزینه-درآمد خانوار بالاتر از حد متوسط است. رضایت از کیفیت زندگی و وضعیت شغلی اثر مثبتی بر رضایتمندی از مهاجرت دارند. میانگین رضایتمندی مهاجرانِ درون استانی و برون استانی تفاوت معناداری با هم ندارد. سطح رضایتمندی از وضعیت شغلی و هزینه-درآمد خانوار در سنین بالاتر، کمتر است. بین مدت اقامت پاسخگویان در شهر و ابعاد سه گانه رضایتمندی رابطه ای وجود ندارد. بحث: احساس رضایتمندی از زندگی برای همه افراد جامعه ازجمله جمعیت مهاجر، به خودی خود امری مطلوب و یکی از اهداف غایی همه برنامه ریزیهاست. ولیکن، نکته مهم این است که سیاستگذاریها و برنامه ریزیها باید به گونه ای باشد که عوامل زمینه ساز رضایتمندی، در نواحی روستایی نیز ایجاد و توسعه یابند. در غیر این صورت، با مهاجرت جمعیت روستایی، بر مسائل و مشکلات روستاهای مهاجرفرست و شهرهای مهاجرپذیر افزوده خواهد شد.
پیش بینهای وضعیتهای هویتی د ر بین د انشجویان؛ نقش شخصیت عامل، سرمایه اجتماعی، هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی د ر پیش بینی هویت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۸
۱۰۷-۷۵
حوزههای تخصصی:
مقد مه: مطابق با نظریات روان شناسی، کسب هویت تحت تأثیر عوامل مختلفی ازجمله عوامل روان شناختی است. هد ف از پژوهش حاضر بررسی نقش شخصیت عامل، سرمایه اجتماعی، هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی د ر پیش بینی هویت بود . روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود . 633 نفر از د انشجویان د وره کارشناسی د انشگاههای شهر تهران د ر سال تحصیلی ۹۷-۹۶ به روش نمونه گیری تصاد فی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و ابزارهای پژوهش شامل ابزار گسترش یافته سنجش عینی هویت من-2 (EOM-EIS-II)، مقیاس چند اند ازه ای شخصیتِ عامل (MAPS)، پرسشنامه سنجش سرمایه اجتماعی، سیاهه هوش اخلاقی (MCI) و سیاهه سرمایه روان شناختی (PCI) را کامل کرد ند . تحلیل د اد ه ها با استفاد ه از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره با نسخه 24 نرم افزار SPSS انجام شد . یافته ها: میان عاملیت شخصیت، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و سرمایه روان شناختی با وضعیتهای هویتی تحقق یافته و تعلیقی رابطه مثبت وجود د ارد . به طور عکس، رابطه میان عاملیت شخصیت، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و سرمایه روان شناختی با تشتت هویت منفی بود . د ر رابطه با انعقاد هویت نیز، تنها سرمایه اجتماعی و سرمایه روان شناختی به طور مثبت و معناد اری با آن رابطه د اشتند . بحث: با توجه به یافته ها، می توان بیان کرد که وضعیتهای هویتی مختلف با توجه به سطوح متفاوت رویارویی با بحران هویت و احساس تعهد نسبت به هویتِ شخصی به طور متفاوتی با سازه های فرد ی (عاملیت شخصیت، هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی) و اجتماعی (سرمایه اجتماعی) رابطه د ارند .
ارائه مدل ادراک مدیران مدارس از چالش های اخلاق حرفه ای درجامعه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
221 - 231
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ادراک مدیران مدارس از چالش های اخلاق حرفه ای در جامعه مدرن انجام شد.روش: این مطالعه ازنظرهدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا آمیخته بود. جامعه پژوهش دربخش کیفی خبرگان آموزش وپرورش شهرگرگان باسابقه مدیریت و سیاست گذاری بودند که طبق اصل اشباع نظری 20 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در بخش کمی مدیران و معاونان مدارس متوسطه دوره اول و دوم شهر گرگان درسال تحصیلی 98-1397 به تعداد 256 نفر بودندکه طبق فرمول کوکران تعداد 153 نفر آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته ادراک مدیران و چالش های اخلاق حرفه ای استفاده شدکه روایی پرسشنامه ادراک مدیران با روش میانگین واریانس استخراج شده 61/0 و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ و مرکب به ترتیب 94/0 و 87/0 و روایی پرسشنامه چالش های اخلاق حرفه ای با روش تحلیل عاملی اکتشافی و میانگین واریانس استخراج شده تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ و مرکب برای کل و همه عوامل آن به ترتیب بالاتر از 60/0 و 70/0 بدست آمد.داده ها با روش های کدگذاری باز،محوری وانتخابی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8.8 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که چالش های اخلاق حرفه ای دارای 164مفهوم اولیه، 38کد باز، 19کد محوری و 9 کد انتخابی بود که کدهای انتخابی و محوری شامل قانون مداری (شامل دو کد قانون پذیری وآگاهی قانونی)، اخلاق مداری (شامل دو کد عدالت محوری و نگاه معنوی)، دانش مداری (شامل سه کد به روز بودن، مطالعات تطبیقی و نشر دانش)، منش رهبرانه (شامل دو کد نگاه پدرانه و منبع انگیزشی)، مسئولیت پذیری متعهدانه (شامل دو کد تعهد کاری و کارآیی)، رقابت پذیری (شامل دو کد قانون رقابت و مزیت رقابتی)، توسعه محوری (شامل دو کد قوانین کارآمد وزیرساخت اجتماعی- فرهنگی)،اقتدارگرایی سازنده (شامل دو کد قاطعیت اجرایی وتعامل سازنده) و آینده نگری (شامل دو کد برنامه محوری و نیازسنجی) بودند. یافته های بخش کمی نشان دادادراک مدیران بر چالش های اخلاق حرفه ای و چالش های اخلاق حرفه ای بر هر نه عامل اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برنامه ریزان و مسئولان برای مقابله با چالش های اخلاق حرفه ای می توانندزمینه راجهت بهبودقانون مداری،اخلاق مداری،دانش مداری، منش رهبرانه،مسئولیت پذیری متعهدانه، رقابت پذیری،توسعه محوری،اقتدارگرایی سازنده وآینده نگری فراهم نمایند.
ارائه مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
289 - 299
حوزههای تخصصی:
هدف: تجربه برند نقش مهمی در ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان دارد. بنابراین، هدف این مطالعه ارائه مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی بود.روش: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کارشناسان حوزه بازاریابی ورزشی به ویژه فوتبال، مسئولان و اعضای هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و باشگاه های لیگ برتر و بازیکنان و مربیان شاغل در سطوح حرفه ای فوتبال بودند که 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی بودند که به صورت آنلاین توسط نمونه ها تکمیل و روایی صوری و محتوایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها با روش های آلفای کرونباخ و ترکیبی مناسب ارزیابی شد. داده های با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS26 و Smart PLS3 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که پرسشنامه 16 نفر از نمونه ها به دلیل ناقص بودن از تحلیل ها حذف شد و تحلیل ها برای 384 نفر انجام شد. همچنین، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که تجربه برند تیمی دارای 10 مولفه در 4 بعد نقش باشگاه (با 4 مولفه عملکرد باشگاه، عملکرد تیم، عملکرد بازیکن و تلاش و پیگیری مدیریت)، تصویرسازی برند تیم (با 2 مولفه توسعه وجهه مثبت باشگاه و تداعی برند باشگاه)، نقش مسئولین ورزشی (با 2 مولفه برگزاری بهتر لیگ و کیفیت ارائه خدمات) و حفظ برند تیم (با 2 مولفه وفاداری هواداران به باشگاه و توقعات هواداران) و تجربه برند حامی دارای 12 مولفه در 4 بعد معرفی برند حامی (با 2 مولفه مفهوم سازی برند حامی و فرهنگ سازی حمایت از برند)، سازماندهی برند حامی (با 3 مولفه تدوین برنامه های حمایتی، توسعه ارتباطات حامی و تطابق حامی و جامعه هدف)، ارتقای برند حامی (با 5 مولفه بازاریابی تخصصی، تبلیغات برند حامی، نقش رسانه های اجتماعی، بهره وری از فناوری اطلاعات و توسعه درآمدزایی و سهم بازار) و نهادینه سازی برند حامی (با 2 مولفه ایجاد رضایت و وفاداری و خلق ارزش برند) بود. بار عاملی همه سوال ها بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده همه ابعاد بالاتر از 40/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه ابعاد بالاتر از 80/0 به دست آمد. علاوه بر آن، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی برازش مناسبی داشت و هر دو متغیر تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی بر مدل کلی و مولفه های مربوط به خود اثر مستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).نتیجه گیری: مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی پژوهش حاضر می تواند برای متخصصان و برنامه ریزان حوزه ورزشی مورد استفاده قرار بگیرد و با استفاده از ابعاد و مولفه های آن می توان زمینه را برای ایجاد مزیت رقابتی فراهم کرد.
بررسی نقاط گسست تعاملات اجتماعی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
161 - 190
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فضاهای شهری بر تعاملات اجتماعی شهروندان شهر تهران انجام شده است. تمرکز این تحقیق بر نقاط گسست تعاملات اجتماعی در فضای شهری است. روش کار کیفی است و مصاحبه ها با تکنیک مصاحبیه مسئله محور طرح و نتایج از طریق تحلیل تماتیک تحلیل شده اند. مبنای تحلیل، سی مصاحبه ای بوده که از شهروندان تهرانی در مناطق مختلف شهر گرد آمده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شهروندان تهران برای حضور در تعاملات اجتماعی به واسطیه برخی عوامل فضایی، محدود و مشمول پرداخت هزینه می شوند؛ آن عوامل، مطابق یافته ها، عبارت اند از اقتصاد تعامل، کالایی شدن فضا و شکاف های اقتصادی که مناطق مختلف شهری را عملاً به جزیره هایی فروبسته تبدیل کرده است. توضیح این مطلب ذیل سه تم کلی آمده است: اقتصاد تعامل، دوپارگی شهر و واکنش های اجتماعی. هریک از این تم ها ذیل مقولاتی مشخص بسط یافته اند: مقولاتی که ذیل تم اقتصاد تعامل قرار می گیرند عبارت اند از: بهای دسترسی و کالایی شدن فضا؛ مقولاتِ ذیل تم دو پارگی شهر عبارت اند از: شکاف اقتصادی و جزیره ای شدن روابط اجتماعی؛ سرانجام ذیل تم واکنش های اجتماعی، این مقولات قرار می گیرند: پالادیومی شدن، چانه زنی یا اعتراض، دوری جستن یا غریبگی پیشه کردن. مطابق نتایج، شهروندان تهران تمهیداتی جبرانگر برای ادامیه حیات شهری خود اتخاذ کرده اند که عبارت اند از شبیه شدن به سبک زندگی طبقات فرادستی، چانه زنی برای داشتن حق اعمال نظر در ساخت وسازهای شهری و درنهایت دوری جستن و غربیگی پیشه کردن. بنابر یافته ها، دو راه کار نخست مقتضی پرداخت هزینه های مالی و سیاسی است. به این ترتیب، مطلوب ترین گزینیه پیش روی شهروندان تهران در اغلب موارد غریبگی پیشه کردن و انزواست.
تعارض نهادهای ذی مدخل در پروژه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
191 - 224
تحلیل نحویه موضع گیری و استدلال مسئولین موافق و مخالف طرح های شهری، می تواند زمینه های ذهنی کنش گران صاحب قدرت شهری (ازجمله نهادهای رسمی مدیریت و سیاست گذاری) را در راستای کشف دلایل اصلی و ریشه ای عدم موفقیت طرح ها تبیین نماید. چنین تحلیلی نه تنها بر «متن» موضع گیری های سیاست گذاران متمرکز است، بلکه به زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اظهارات نیز متوجه است. به عبارت دیگر، تحلیل استدلال موافقان و مخالفان سیاست های شهری، به جای تمرکز بر گفتگوی میان ایشان، به تحلیل انتقادی «گفتمان» آنها می پردازد که به صورت توأمان در برگیرندیه «متن» و «فرامتن» (انگیزه ها، پیش فرض ها و ابعاد پنهان موجود در یک متن) است. روش تحقیق پژوهش حاضر، کیفی و براساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف[1] است. براین مبنا، این مقاله در قالب سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به تحلیل چرایی شکل گیری، روند اجرا و پیامدهای طرح پیاده راه 17 شهریور تهران (1391) می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مواردی مثل نیازهای شهر و شهروندان و بررسی های مطالعاتی_کارشناسی، ولو به صورت ظاهری، هم از طرف مسئولین مدافع و هم ازسوی مسئولان منتقد پروژه، به دلیل ارزش و مقبولیتی که در اذهان عمومی داشته، مورد تأکید قرار گرفته اند؛ اما در این پروژه، عوامل پنهان و مهم تری شکل دهندیه اساس گفتمان کنشگران سیاست گذاری و اجرای پروژه بوده اند. این عوامل شامل قدرت مداری و تخصص محوری در اداریه امور شهری، موضع گیری ها و برخوردهای سیاسی، رکود و مشکلات اقتصادی، فقدان مدیریت مشارکتی و یکپارچیه شهری و عدم باور به حقوق شهروندی، به عنوان مهم ترین چالش های موجود در پس اجرای این پروژه است. براین اساس، عوامل پیش گفته توانسته اند موجب محدودیت و به حاشیه رفتن نقش برنامه ریزان و طراحان شهری شده و فعالیت های آنان را جهت دار نمایند.
<br clear="all" />
[1]. Fairclough
Identifying the Factors Promoting the Professional Ethics of School Principals with Dematel Approach and Content Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The main purpose of this article was to identify the dimensions and components of promoting professional ethics in the education system for school principals. Methodology: The research method was mixed (qualitative-quantitative). In order to conduct this research, in addition to the documentary study, the content analysis technique with MAXQDA12 software was used to identify the factors and components. The statistical population in this study was all experts in the field of professional ethics. After the interview, 25 theoretical saturations were conducted and all interviews lasted between 90 and 120 minutes. In addition, semi-structured interviews with university experts in 2019 were conducted in the form of open and pivotal and selective codes, and to determine the validity and reliability of these components and indicators, the content validity method and Cronbach’s alpha (0.824) were used. Findings: According to the semi-structured interviews, 202 open codes with 2651 referrals, 19 core codes and 5 selective codes (educational, organizational, individual, socio-cultural and behavioral) were extracted to promote professional ethics. Then, according to the researcher-made questionnaire, exploratory factor analysis was used to confirm the indicators and components. All components were approved with a factor load above 0.6 and Butler coefficient with 0.9 indicated a high correlation between experts. Conclusion: Professional ethics is one of the basic and serious needs in various sectors of education in the country and can provide the grounds for overcoming this situation of recession and lack of trust and confidence and cultural confusion.
The Role of Scaffolding in Nature School to Promote Sustainable Development in Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The overall purpose of this study was to investigate the role of Scaffolding in nature school in order to promote sustainable development in education. This research was practical in terms of purpose and survey in terms of descriptive method. Methodology: the present study was practical in terms of purpose and survey in terms of descriptive method. This statistical population consisted of 75 principals, deputies and teachers of the nature school in Mazandaran province. According to Cochran's formula, 63 people were selected as a sample using simple random sampling method. Scaffolding questionnaire with 60 questions and sustainable development questionnaire with 25 questions were used to collect data. The face and content validity of the tools were confirmed by experts and their reliability was calculated using Cronbach's alpha coefficient for Scaffolding questionnaire 0.92 and sustainable development 0.89. Structural equation test was used to analyze the data. Findings: The results showed that; The role of Scaffolding in nature school on sustainable development in education is positive and significant and the proposed model has a good fit. Conclusion: Scaffolding is an important concept in teaching and learning in which teachers and students create meaningful relationships between teachers 'cultural knowledge and students' daily experience.
Predicting Flourish in Female Adolescents by Maternal Character Strengths: the Mediating Role of Emotional Regulation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to predict Predicting flourish in female adolescents by maternal character strengths: the mediating role of emotional regulation. Methodology: This was an applied study conducted based on a descriptive-correlational design. The statistical population consisted of 3996 secondary high school students from Rey city during the academic year of 2018-2019. For sample size, a total of 350 students were chosen according to Kerjcie and Morgan’s table and using multi-stage cluster sampling. Research tools included an actualization questionnaire developed by Soleymani et al. (2015), Seligman and Peterson’s character strengths questionnaire (2004), and emotion regulation questionnaire (Gross and Jhon, 2003). The reliability of questionnaires was confirmed by professors and their credibility by Cronbach’s alpha (α = 0.85). Data were analyzed through correlational tests and structural equations in Spss24 and Amos20. Findings: From the results, maternal character strengths directly (by a path coefficient of 0.65) and indirectly (through emotion regulation; with a Path coefficient of 0.21) influences girl’s actualization (p<0.001). Also, emotion regulation affects actualization with a Path coefficient of 0.58. Research variables predicted 51 % of the variance of secondary high school girl’s actualization (R2=0.51). Conclusion: Education and empowering character strengths, as well as regulating maternal emotions, improves girl’s actualization
تبیین رابطه بین شبکه های اجتماعی مجازی موبایل محور با سلامت اجتماعی شهروندان (پژوهشی بر مبنای رویکرد حوزه عمومی هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
159-185
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین رابطه بین شبکه های اجتماعی مجازی موبایل محور با سلامت اجتماعی شهروندان با توجه به رویکرد حوزه عمومی هابرماس می باشد. جامعه آماری تحقیق شهروندان ساکن در مناطق شمال و جنوب تهران بوده که تعداد 550 نفر از شهروندان به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. جهت سنجش سلامت اجتماعی از مقیاس کییز و مقیاس الگوی ارتباطی گفت و شنود و همنوایی فیتنرپاتریک و ریچی برای بررسی الگوهای ارتباطی در خانواده مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش، بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و میزان مشارکت اجتماعی و انطباق اجتماعی به ترتیب به مقدار 0.13 و 0.10=r رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، یافته ها بیانگر رابطه مثبت و معنادار بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و سلامت اجتماعی شهروندان با ضریب همبستگی (0.14=r و 0.001=sig) می باشد. بر این اساس، تعاملات اجتماعی ناشی از حضور فعال در شبکه های اجتماعی مجازی باعث ایجاد حس مشارکت و انطباق با گروه های خودی می شود و بدین ترتیب موجبات تقویت و افزایش سلامت اجتماعی افراد را فراهم می آورد.
برساخت اجتماعی پیامدهای کنش های اقتصادی بازاریابان در شرکت های بازاریابی شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش روزافزون حیات اقتصادی جوامع، زندگی و حیات انسانی بدون مبادله غیرقابل تصور است و در تمامی کنش ها و فعالیت ها گونه های مختلفی از داد و ستد را شاهد هستیم. به موجب گستردگی روزافزون و تخصصی شدن بیش از حد روابط اقتصادی، دامنه روابط و تعاملات انسانی به طرز فزاینده ای رو به تزاید نهاده است و بازاریابان به منظور دستیابی به بهترین نتیجه و موفقیت در امر فروش و اقناع مشتریان به خرید، ناگزیر به بهره گیری از اصولی از تعاملات هستند. این تعاملات و روابط انسانی در بستر منطق سود که در اکثریت جوامع حکمفرماست، حالتی کالایی و ابزاری به خود می گیرد. بازاریابی شبکه ای از چنین ساختاری تبعیت می کند. در این پژوهش با بهره گیری از روش مردمنگاری انتقادی و در قالب رویکرد پنج مرحله ای کارسپیکن به برساخت اجتماعی پیامدهای کنش اقتصادی بازاریابان در شرکت های بازاریابی شبکه ای پرداخته شده است. بدین منظور پس از بررسی و فعالیت غیر رسمی در 4 شرکت از شرکت های بازاریابی شبکه ای، به ثبت نام رسمی و یک سال مشاهده مشارکتی پنهان در یکی از این شرکت های بازاریابی شبکه ای اقدام شد و سپس مصاحبه هایی عمیق با 16 نفر از اعضای انصرافی که سابقه عضویت داشتند، به عمل آمد. اعتبار یافته ها نیز به وسیله مشارکت طولانی و مشاهده مداوم در میدان تحقیق کنترل اعضا، خودبازبینی محقق و همچنین توصیف غنی مورد تأیید قرار گرفت. ازجمله تم های اصلی استخراج شده: فشار هنجاری برای خرید و فروش اجباری، حداکثرسازی سود، کنجکاوسازی محصولی، استراتژی های فروش عامه پسند، فروش ذوقی، خرید هنجاری هژمونیک، خودسرزنش گری افراطی بودند. نتایج به طورکلی نشان دهنده ی این واقعیت بود که شرکت های بازاریابی شبکه ای فرایند حداکثرسازی سود خود را دنبال می کنند و بازاریابان شبکه ای نه تنها درکل سودی نمی برند بلکه همچنین ضررهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی را متحمل می شوند.