فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
غفلت از نگاه آینده پژوهانه و آینده نگارانه به تحولات ارتباطی آینده و اثرات متأثر از آن در کشور در حال توسعه ایران، همواره پیشگامی در ساخت آینده جامعه را با کندی روبه رو خواهد کرد و در نتیجه، برنامه ریزی کوتاه مدت به جای بلندمدت، بی تفاوتی به آینده به جای ارتقای دانایی نسبت به آینده و خلأ قانونی و یا اجرایی نشدن قانون به جای همگامی قانونی براساس آینده، شکل خواهد گرفت. هدف اصلی در این پژوهش، تحلیل ساختاری اثرات متقابل مهم ترین چالش های اجتماعی ایران در رویارویی با شبکه های اجتماعی مجازی است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، اکتشافی و ازنظر اجرا، بر رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) مبتنی است. روش پژوهش به طور کلی بر الگوی پوپر مبتنی است؛ در مرحله تجزیه وتحلیل اطلاعات، نتایج پژوهش با به کارگیری روش تحلیل ساختاری اثرات متقابل و بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و میک مک به دست آمد. براساس تحلیل ساختاری ماتریس درباره اثرات متقابل مستقیم و غیرمستقیم برای مشخص شدن چالش های اجتماعی ایران در رویارویی با آینده شبکه های اجتماعی مجازی، چنین نتیجه گیری شد که در هر دو اثرات مستقیم و غیرمستقیم، مسئله نافذ و دارای اثرگذاری زیاد و تأثیرپذیری کم در سیستم یافت نشد؛ اما مسائلی مانند جنبش و ظهور جوانان نوگرا، ظهور هویت دیجیتال و تغییر سطح مجرمیت از مهم ترین چالش ها محسوب می شوند که هم تأثیرگذاری زیاد و هم تأثیرپذیری زیاد در سیستم دارند.
نگاهی به چالش های رهبران مرزگستر دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
۹۵-۷۲
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع آمیخته اکتشافی متوالی بود؛ بنابراین، بخش کیفی پژوهش به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی، مدیران و رهبران دانشگاهی با سوابق مدیریتی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری معیاری و با در نظر گرفتن اشباع نظری در یافته ها، درمجموع با تعداد 12 نفر مصاحبه انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل داده ها نیز روش تحلیل مضمون بود. برای پایایی داده های بخش کیفی، از روش بازبینی توسط مشارکت کنندگان در پژوهش استفاده شد. یافته های بخش کیفی نشان داد، چالش های مرزگستری رهبران دانشگاهی در سه دسته چالش های فردی (مهارتی و ادراکی)، سازمانی (ساختاری و زیرساختی – مالی) و محیطی (نهادی – اجتماعی) طبقه بندی شد. در بخش دوم پژوهش؛ با توجه به اینکه هدف، اعتباریابی مضامین اصلی و فرعی احصا شده بخش کیفی بود، بنابراین از رویکرد کمی و روش پیمایشی استفاده شد. جمع آوری داده ها، توسط پرسشنامه محقق ساخته شامل 15 سؤال در مقیاس پنج درجه ای لیکرت و متشکل از ابعاد چالش های فردی، سازمانی و محیطی انجام شد. پایایی پرسشنامه، با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب برای چالش های فردی (813/0)، سازمانی (861/0) و محیطی (771/0) به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS16 و آزمون های تی تک نمونه ای و فریدمن بهره گرفته شد. نتایج بخش کمی نشان داد، با توجه به اینکه، میانگین چالش فردی (25/4)، چالش سازمانی (45/4) و چالش محیطی (25/4) از میانگین (3) بیشتر بود؛ بنابراین، از دیدگاه مدیران و رهبران دانشگاهی، امتیاز همه ابعاد چالش ها بیشتر از حد متوسط بوده و بر اساس مقدار t در سطح (01/0 = p)، نتایج معنادار بود. ازاین رو می توان گفت، هریک از ابعاد کشف شده بخش کیفی، موردتوافق بالای مشارکت کنندگان در پژوهش بود. همچنین، اولویت بندی چالش ها، به ترتیب چالش های سازمانی، فردی و محیطی به دست آمد.
کرونا و داغ ننگ: روایت بهبودیافتگان بیماری از تجربه طرد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
367 - 398
شیوع ویروس کووید 19، توأم با پیامدهایی چون تمایزگذاری و فاصله اجتماعی در میان افراد جامعه بوده و فجایع روحی-روانی بسیاری را برای جامعه به میراث گذاشته که تا سال ها شاهد اثرات ناخوشایند آن بر جسم و روان افراد خواهیم بود. هدف از پژوهش حاضر، روایت بهبودیافتگان مبتلا به بیماری کرونا از تجربه ی طرد اجتماعی است. این پژوهش با بهره مندی از افکار و آراء گافمن و تعداد دیگری از نظریه پردازان حوزه ی جامعه شناسی، داده های خود را به میانجی رویکرد کیفی و استفاده از روش تحلیل روایتِ مضمونی و انجام مصاحبه با 16 نفر (11 مرد و 5 زن) از بهبودیافتگان بیماری به دست آورده است. نمونه ها به صورت هدف مند انتخاب شده اند. یافته های به دست آمده از تجزیه و تحلیل مفاهیم، نشان دهنده ی 11 تِم اصلی شامل: اختلالات روحی-روانی، گسست روابط اجتماعی، فروکاست منزلت اجتماعیِ افراد، دگردیسی میدان دین و گزاره های دینی، تضعیف اعتماد اجتماعی، کاهش ارزش های اخلاقی-انسانی، شکل گیری هویت پنهان، بیکارشدن، رونق بازارِ دلالیِ کالاهای بهداشتی، ترس از روایت بیماری، تبعیض در دریافت خدمات درمانی؛ 22 مفهوم محوری و 59 مقوله ی عُمده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تجربه ی طرد اجتماعی از جانب بیماران مبتلا به ویروس کووید 19، با پیامدهای مخربی چون از دست دادن پایگاه اجتماعی، انزواطلبی، اخراج از حلقه های گروهی و تشدید ترس و اضطراب درونی و در نهایت، رشد تنش و التهاب اجتماعی در سطح گسترده را به همراه دارد. از طرفی نیز وضعیت پیش آمده سبب سوءاستفاده برخی سودجویان و دامن زدن به بحران موجود به میانجی احتکار کالاهای بهداشتی-درمانی و متعاقباً گران فروشیِ این اجناس می شود. در نهایت یافته ها حاکی از نوعی خشونت نمادین در قبال مبتلاشدگان به کرونا و واپس زدن آنها از حلقه های گروهی و اجتماعی است.
تبیین الگوی تبدیل روستا به شهر با تأکید بر حق به سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: شهر قلعه نو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
76 - 97
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی تبدیل روستا به شهر با تأکید بر حق به سکونتگاه های روستایی در شهر قلعه نو انجام شده است. روش مطالعه در این پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای است. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه عمیق استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش ساکنان شهر قلعه نو هستند. برای انتخاب جامعه نمونه پژوهش از روش های نمونه گیری غیراحتمالی مبتنی بر هدف و نمونه گیری نظری استفاده شده است. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری (20 نفر) صورت پذیرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA 2020 استفاده شده است. در مرحله استخراج مقولات طی کدگذاری باز و محوری داده ها، کدهای اولیه حاصل از کدگذاری باز طبقه بندی و مقوله بندی شدند. به این ترتیب آن دسته از مقولاتی که رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند در یک مقوله اصلی قرار گرفتند. در نتیجه کدگذاری داده ها و فشرده سازی 25 مفهوم در کدگذاری باز، در کدگذاری محوری 5 مقوله اصلی به دست آمد. پیامد های منفی ساختار اجتماعی و هویتی، مهم ترین هدف های تبدیل روستا به شهر، تغییرات ایجاد شده پس از شهر شدن، تحقق حق به فضای زیست و سازوکارهای حاکم در تبدیل روستا به شهر مقوله های اصلی و محوری اند که بر مبنای آنها نظریه داده بنیاد تحقیق شکل گرفته است
بررسی نقش اندازه جمعیت نسل ها در اشتغال آنها در ایران ( 1395- 1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
159 - 200
حوزههای تخصصی:
طی سال-های اخیر سیاستهای جوان سازی جمعیت در ایران مورد توجه قرار گرفته است؛ اما دو دیدگاه متفاوت نسبت به تأثیر این سیاست نرخ اشتغال وجود دارد؛ یک عده افزایش جمعیت جوان را به علت عدم تعادل بین عرضه و تقاضا باعث افزایش بیکاری دانسته اند؛ و عده ایی دیگر معتقدند که چون نیروی جوان تحرک و جابه جایی بیشتری برای یافتن شغلی متناسب دارند؛ باعث افزایش فرصت های شغلی توسط شرکت ها جهت جذب نیروی جوان می شوند. لذا در این پژوهش با هدف«بررسی نقش اندازه جمعیت نسل ها بر روی اشتغال ایران» و با استفاده از روش تحلیل ثانویه، جامعه آماری را که شامل افراد در سن فعالیت به تفکیک گروه های سنی(19-15سال...،64-60سال) در طی بازه زمانی1395-1350در سطح کشور می باشد؛ با تکنیک تحلیل داده ها مورد بررسی قرار داده؛ و با کنترل متغیرهای مستقل اقتصادی، جمعیتی و اجتماعی-فرهنگی در پی پاسخ به این سوال هستیم که آیا با افزایش جمعیت یک نسل اشتغال آن نسل کاهش خواهد یافت یا خیر؟ یافته ها نشان داد پس از کنترل متغیرها، نه تنها رابطه ی معکوس بین جمعیت و اشتغال نسل ها وجود ندارد؛ بلکه در گروه های سنی39-35سال، 44-40سال، 59-55سال و 64-60سال رابطه ی مستقیم و قوی و در سایر گروه های سنی رابطه ی معناداری مشاهده نمی شود.
مطالعه کیفی پیامدهای درمان اجباری اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
167 - 200
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به رغم اینکه هزینه های هنگفتی صرف درمان اجباری اعتیاد در کشور می شود، اما مطالعات کافی در خصوص اثربخشی و مفید بودن این طرح صورت نگرفته است؛ بنابراین این مطالعه با هدف شناسایی پیامدهای درمان اجباری اعتیاد انجام گرفته است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، اکتشافی و از نظ ر نوع مطالعه از نوع تحقیقات کیفی اس ت. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر مشتمل بر دو گروه متخصصان حوزه اعتیاد و افراد دارای تجربه درمان اجباری اعتیاد است. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و تعداد افراد مورد مطالعه نیز بر اساس معیار اشباع اطلاعاتی، 22 نفر است. تکنیک مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، «مصاحبه نیمه ساخت یافته» است و برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد پژوهش از تکنیک های اعتباریابی توسط مشارکت کنندگان، تکنیک ممیزی و حضور طولانی در میدان مطالعه و برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون بهره گرفته شد. یافته ها: بعد از کدگذاری و تحلیل داده ها، شش مضمون اصلی و هجده مضمون فرعی استخراج شد. مضامین حاصل از کدگذاری داده ها عبارت اند از: «ضعف خودمدیریتی»، «انفعال و بی ارادگی»، «محرومیت و خلأ وجودی»، «درمان مقطعی و سطحی»، «نادیده گرفتن اصول اخلاقی و حرفه ای» و «تثبیت موقعیت ورشکسته». نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که در درمان اجباری اعتیاد، پزشکی شدن درمان و درمان موقتی که بر مصرف دارو اتکا دارد، رجحان پیدا کرده است. بر این اساس، نظام درمان اعتیاد، نیازمند مجموعه ای از فعالیت های چندجانبه و سیستمی در سطوح مختلف سیاستی، مدیریتی، اجرایی و پرسنلی است که بتواند «انطباق پذیری» بیماران را به منظور بازپیوند اجتماعی و تأمین سلامت روانی و اجتماعی آن ها افزایش دهد.
تفسیری فراگیر از امنیت اجتماعی در مطالعه موردی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های امنیت اجتماعی بر هویت، ارزش ها و باورهای جامعه به عنوان اساس جامعه بودگی که انسجام و بقاء جامعه درگرو آن است، تاکید دارند. امنیت اجتماعی، مفهومی زمینه مند است که درهر جامعه ای با ابتنای بر دغدغه های اساسی و انسجام بخش آن جامعه صورت بندی می شود. بنابه این مهم امنیت اجتماعی موضوع پژوهش های بسیاری در جامعه ایران بوده است. بااین حال تنوع و تفرق یافته های پژوهش ها که هر یک وجهی از این مفهوم را موضوع تحقیق خود قرار داده اند، دستیابی به تعریفی فراگیر از امنیت اجتماعی را ناکام گذاشته است. با این وصف مقاله پیش رو با رویکردی توصیفی و تحلیلی و بکارگیری روش فراترکیب، تلاش دارد تا گستره متنوع پژوهش های این حوزه را احصاء و نتایج را بصورت نظام مند تجزیه و تحلیل کرده و با ترجمه آنها به-یکدیگر، تفسیری جامع از این مفهوم در جامعه ایران را ارائه کند. داده ها به شیوه اسنادی جمع آوری شد. براساس یافته های پژوهش؛ مطالعات امنیت اجتماعی در هشت محور احساس امنیت، ارزشهای اسلامی، نیروی انتظامی، فضای شهری، خانواده، زنان، رسانه های جمعی و هویت طبقه بندی شدند. ارائه تفسیری جامع از امنیت اجتماعی با جایابی گستره دغدغه های اساسی جامعه در ذیل مفهوم بسط یافته هویت-مدرن، اسلامی و ایرانی- پی گیری شد. نتیجه این که توازن عناصر هویت ساز جامعه ایرانی مبنای امنیت اجتماعی و عدم تعادل آنها ناامنی اجتماعی است.
فراتحلیل مطالعات انجام شده درباره ادراک عدالت و رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
111 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بهره گیری از روش فراتحلیل به منظور تبیین رابطه عدالت و رفتار شهروندی در نظام های سازمانی ایران است. بر این مبنا، 59 سند پژوهشی (در قالب مقالات علمی) که در فاصله زمانی 1385-1397 و با هدف تبیین ارتباط میان عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی به انجام رسیده و در فصلنامه های معتبر داخل کشور چاپ شده اند، به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پژوهش های برگزیده شده عمدتاً به روش پیمایشی، در جوامع آماری گوناگون، با حجم نمونه متفاوت (40-400) و با به کارگیری ابزارهای برخوردار از پایایی و اعتبار به انجام رسیده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار جامعه فراتحلیل (CMA2) بهره گرفته شد. بررسی مفروضات فراتحلیل حاکی از ناهمگنی اندازه های اثر و فقدان خطای نشر در میان اسناد پژوهشی بود. یافته ها نشان دادند که اندازه اثر عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی معادل با 44/0 بوده که بر مبنای نظام تفسیری کوهن، تأثیر نیرومندی محسوب می گردد. همچنین، شاخص زمان انجام پژوهش، موقعیت جغرافیایی، نوع سازمان، جنسیت و قومیت آزمودنی ها بر رابطه عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی تأثیری تعدیل کننده داشتند. بدین لحاظ، ادراک عدالت سازمانی با سپری شدن زمان تأثیر بیشتری بر رفتار شهروندی داشته و ادراک عدالت سازمانی در مناطق شرقی و جنوب شرقی کشور، در سازمان های ورزشی، در میان زنان و فارس زبان ها، تأثیر بالاتری بر بروز رفتارهای شهروندی کارکنان نسبت به سایر موقعیت ها داشته است.
بررسی دلایل افول هنر آوانگارد در روسیه و نسبت آن با تصلُّب ایدئولوژی در بازه زمانی پیش از انقلاب اکتبر تا پایان دوران زمامداری استالین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همان طور که همه می دانیم مبانی فکری مارکس متأثر از فلسفه هگل بود و به همین دلیل وی در مواجهه با دوگانه معروف هنرمستقل و هنرمتعهد (کانت - هگل) طرف هنرمتعهد هگلی را می گرفت. از لحاظ نظری، این سوگیری به معنای رد خودمختاری و استقلال اندیشمند و مردود دانستن تفرّد سوژه خلاق در ساحت خلق اثر است، اما در عمل خواهیم دید که با توجه به ذات انسان باورانه ادعاهای اتوپیاگرایانه کمونیستی (برابری جامعه بی طبقه)، لاجرم سویه های اومانیستی در آراء متقدم مارکس نیز مشاهده می شود. همین سویه هاست که موتور محرکه هنرمندان نوگرای چپ در سال های منتهی به انقلاب اکتبر شد. در این نوشتار سعی شده تا به جستجوی ریشه های رشد هنرآوانگارد (هنر مارکسیستی پیش از انقلاب اکتبر) در آراء متقدم مارکس پرداخته و حتی الامکان نشان داده شود که چگونه کم رنگ شدن این آموزه ها و سنگینی کفه ترازوی اندیشه مستقل متعهد به سمت رویکرد هگلی و تصلّب نظام ایدئولوژیک، اسباب افول اندیشه نوگرا در فاصله زمانی پسا مارکس [پیش از انقلاب] تا اوج ایدئولوژی استالینیستی را در سپهر اندیشه چپ، فراهم کردند. این مقاله مطالعه ای موردی در باب «نسبت هنر و ایدئولوژی» است که به قبل و بعد انقلاب اکتبر روسیه اختصاص یافته اما به لحاظ نظری، نتایجی قابل تعمیم دارد.
سازگاری و مشاجرات زناشویی زوجین در دوران شیوع کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
561 - 572
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا و میزان شیوع آن در جامعه مشکلات روان شناختی زیادی را به دنبال دارد. هدف پژوهش حاضر سازگاری و مشاجرات زناشویی زوجین در دوران شیوع کووید 19 بود. روش پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کل زوجین زیر 40 سال یکی از شهرستان های غرب ایران تشکیل دادند. از میان این زوجین 79 نفر به صورت حضوری و آنلاین در پژوهش شرکت نمودند. برای گردآوری داده ها از مقیاس سازگاری زوجی اصلاح شده [RDAS] (باسبی و همکاران، 1995) و مقیاس محقق ساخته مشاجرات زناشویی (1399) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t همبسته استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان زوجین میانگین سازگاری زناشویی و ابعاد آن (توافق، رضایت و انسجام) در زمان شیوع کووید 19 کاهش و میزان مشاجرات زناشویی (داد زدن، پرخاشگری کلامی، دعوای فیزیکی، قهر کردن، تهدید کردن، توهین کردن و تحقیر کردن) افزایش یافته است. نتایج تلویحات مهمی درباره توجه به پیامدهای زناشویی ویروس کرونا در میان زوجین دارد و برنامه ریزی در جهت کاهش مشکلات زناشویی به صورت حضوری و آنلاین در این زمینه پیشنهاد می شود.
پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
613 - 631
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی، اختلال روانی جدی و پیچیده ای است که حاوی یک الگوی فراگیر بی ثبات در روابط بین فردی، خودانگاره، عواطف و تکانشگری است که از اوایل بزرگ سالی آغاز می شود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مقاطع مختلف در دانشگاه های شهر تهران بودند که 372 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات، مقیاس فرم کوتاه تمایزیافتگی خود دریک (2011)، پرسش نامه دلبستگی بزرگ سالان بشارت (2011)، مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و پرسش نامه ارزیابی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین تمایزیافتگی خود و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد و همچنین دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین سبک های دلبستگی و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو با توجه به نتایج فوق در یک نتیجه گیری کلی سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان به طور مجزا می توانند ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند.
تحلیلی دیگر از رفتار زیست محیطی زنان: ورود مفهوم نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات حوزه جامعه شناسی محیط زیست، جنسیت اغلب به عنوان متغیر زمینه ای وارد تحلیل می شود که موجب تبیین ناقص رفتار زیست محیطی زنان و مردان در حوزه خصوصی شده است. هدف این مقاله بررسی رابطه الگوی رفتار زیست محیطی زنان و مردان در حوزه خصوصی (خانه) با پایگاه اقتصادی آنان است. در چهارچوب نظری، از مفهوم نابرابری جنسیتی برای تبیین تفاوت های رفتار زیست محیطی بهره برده شده که با مفاهیم تقسیم کار جنسیتی، دسترسی بیوگرافیکی و تخصص گرایی، عاملیت بیشتر زنان در رفتارهای مسئولانه زیست محیطی در حوزه خصوصی، نسبت به مردان را بحث می کند. پژوهش به روش پیمایش با جامعه آماری شهروندان بین 18 تا 75 سال ساکن در شهر قزوین انجام شده و نمونه ها از طریق شماره گیری ارقام تصادفی مبتنی بر چارچوب شماره تلفن با حجم 390 نفر انتخاب شده اند؛ داده ها نیز از طریق مصاحبه تلفنی با سؤالات بسته چندگزینه ای جمع آوری شده است. یافته ها حاکی از آن است که میانگین رفتار زیست محیطی زنان در حوزه خصوصی در سه سطح اقتصادی شاغل، شاغل تمام وقت و شاغل با قدرت نظارتی، بیشتر از مردان است؛ این نشان می دهد که ساختار فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر نابرابری جنسیتی، الگوهای رفتاری در حوزه خصوصی را حوزه تخصصی زنان تعریف کرده و به این علت میزان رفتار زیست محیطی زنان نیز با هر پایگاه اقتصادی در این حوزه بیش از مردان است.
تفاوت نسلی مرتبط با نگرش های جمعیت شناختی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ملاحظات نسلی مرتبط با نگرش های جمعیت شناختی در ایران بررسی شده است. اصولاً ضرورت و اهمیت این قبیل مطالعات و پژوهش ها در روند فزاینده فرایند موسوم به «تغییر شکل ویژگی های جمعیت شناختی» ریشه دارد که از مهم ترین نشانه های جوامع معاصر محسوب می شود. در همین چارچوب، پرسش کلیدی پژوهش این است که آیا نگرش های جمعیت شناختی تابعی از متغیر تعلق نسلی است؛ به عبارت دقیق تر، آیا ما در عرصه نگرش های جمعیت شناختی شاهد شکاف نسلی یا هم گرایی نسلی هستیم ؟ تجزیه وتحلیل های این پژوهش، بر یک بررسی پیمایشی مبتنی است که جمعیت نمونه آن را در مجموع، تعداد 5200 نفر مردان و زنان ساکن نقاط شهری و روستایی دوازده شهرستان منتخب ایران تشکیل می دهد. به طور خلاصه، نتایج تجزیه وتحلیل ها نشان داده است ملاحظات نسلی مرتبط با نگرش های جمعیت شناختی هم در چارچوب ترکیب و آمیزه ای از دو نظریه جایگزینی نسلی و نظریه تغییرات نگرشی میان نسلی تبیین و تأیید می شوند و هم بر این نکته مهم صحه می گذارند که نباید به سادگی ملاحظات نسلی مرتبط با نحوه نگرش به مجموعه درهم تنیده ای از مؤلفه های جمعیت شناختی مشتمل بر سن ازدواج دختران، سیاست افزایش جمعیت، ترجیحات فرزندآوری، طلاق و مهاجرت را منحصراً در قالب یکی از دو گزینه شکاف نسلی یا هم گرایی نسلی تقلیل داد.
Presenting Model of Rotation from Centralization to Reducing of Focus on the Field of Formality and Power in Decision-Making of Staff Levels in Education in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of tis research was presenting model of rotation from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making of staff levels in education of Tehran. Methodology: Present research in terms of purpose was applied and in terms of implementation was quantitative. The study population was the principals and employees of the staff level of education ministry and the principals and teachers of secondary high schools of Tehran city in the academic years of 2018-19, which based on Cochran's formula from them, were selected 440 people by simple random and multi-stage cluster sampling methods. To collect data was used from 37-items researcher-made questionnaire that its content validity was confirmed by experts and the structure validity of instrument was confirmed by factor analysis and its reliability was calculated 0.94 by Cronbach's alpha method. Data were analyzed with exploratory factor analysis and structural equation modeling methods in SPSS and AMOS software. Findings: The findings showed that the model of rotation from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making had six components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based. Also, the mentioned model had a good fit and all six components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based had a significant direct effect on the rotation from centralization to reducing of focus (P<0.05). Conclusion: Regarded to the results of the present study through improving the components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based can be achieved from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making.
بررسی تأثیر جنسیت بر محتوا در آثار گُلی ترقی بر پایه نظریه لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های جامعه شناسی زبان، زبان شناسی جنسیت است که به بررسی تأثیر جنسیت نویسنده بر محتوای اثر می پردازد. زبان از عناصر بنیادی در داستان نویسی به شمار می رود. یکی از مباحث مهم در بررسی زبان، توجّه به جنسیّت و رابطه آن با زبانِ اثر است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند میان زبان و نوشتارِ زنان و مردان تفاوت بسیاری وجود دارد. در این مقاله، به شیوه استقرایی و تحلیلی زبان زنانه و مردانه در مجموعه آثار «گُلی ترقی» براساس نظریه های زبان شناسان اجتماعی و ازمنظر دستور زبان مقایسه شده است، تا میزان تأثیر جنسیت نویسنده بر زبان داستان و سطح موفقیت او در ایجاد زبانی متناسب با جنسیت شخصیّت های هم جنس و غیرهم جنس ، ارزیابی شود. برای این منظور، زبان زنانه و مردانه در حیطه دستور زبان براساس متغیرهای پیشِ رو مورد بررسی قرار گرفت؛ واژگان ازقبیل: دش واژه ها و رنگ واژه ها، و جملات ازقبیل: تعدیل کننده ها و تصدیق گرها. یافته ها نشان می دهد، زبان شخصیّت ها تحت تأثیر جنسیت نویسنده قرار دارد و کلیشه های زبان زنانه در این اثر با بسامد بیشتری تکرار شده است. هم چنین براساس متغیرهای فوق مشخص شد، نویسنده از بسیاری جهات توانسته زبانی متناسب با جنسیت شخصیت ها به کار بگیرد. در مواردی که تناسبی بین زبان و جنسیت، به ویژه در شخصیت های زن دیده نمی شود، بیشتر به دلیل روحیات نویسنده و تعمد اوست، که خواسته زنان را در برابر سلطه گری جامعه مردسالار حاکم فراهنجار نشان دهد.
سرمایه اجتماعی زمینه ساز توسعه اقتصادی(موردمطالعه: منطقه آزاد ارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
245 - 270
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی، سرمایه اجتماعی است. سرمایه ای که زیربنای توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی یک شهر و حتی یک کشور است. این پژوهش با هدف ترسیم مدل سرمایه اجتماعی برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی مناطق آزاد به انجام رسیده است؛ روش پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد می باشد؛ تکنیک جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و روش نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند می باشد که تا مرحله اشباع نظری جمع-آوری داده ها ادامه یافته است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان فعلی وسابق منطقه آزادارس می باشند که از بین آنان، 15 نفر به عنوان مطلع کلیدی انتخاب و با آنان مصاحبه شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که از جمله شرایط مداخله گر موثر در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس بر پایه سرمایه اجتماعی می توان به مواردی مانند عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل سیاسی و دولتی و برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی اشاره کرد؛ استراتژی های مربوط به سرمایه اجتماعی که در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس از دید پاسخگویان حائز اهمیت می باشند عبارتند از: اعتمادسازی، آموزش و آگاهی، شبکه سازی و گسترش روابط اجتماعی و مشارکت مدنی که نظارت راهبردی به عنوان مقوله مهم و موثر در این زمینه مطرح می باشد؛ در بررسی پیامدهای توسعه اقتصادی منطقه آزاد با در نظر گرفتن نقش سرمایه اجتماعی پاسخگویان به مواردی مانند افزایش تولید داخلی، افزایش میزان اشتغال و افزایش ظرفیت داخلی با تاکید بر منابع انسانی اشاره داشته اند. در نهایت در بررسی راهبردهای موثر نیز، توجه به مقوله عوامل سیاسی و دولتی به عنوان راهبرد موثر در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس مطرح شده است.
بررسی ارتباط بین اعتماد اجتماعی وگرایش به مشارکت داوطلبانه در فعالیت های جمعیت هلال احمر (نمونه مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مشارکت اجتماعی در جهت ایجاد و گسترش جامعه مدنی و هویت بخشی به فضای عمومی جامعه مؤثر بوده و از این لحاظ نیز دارای اهمیت قابل توجه است. با توجه به اهمیت مقوله مشارکت اجتماعی، پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخت به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی می باشد که آیا بین اعتماد اجتماعی با گرایش به مشارکت داوطلبانه در فعالیت های جمعیت هلال احمر ارتباط وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افراد داوطلب مشارکت کننده در فعالیت های جمعیت هلال احمرشهر اصفهان می باشد که تعداد 384 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و معادلات ساختاریSmart PLS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین اعتماد اجتماعی و شاخص های آن یعنی اعتماد بنیادیی، اعتماد غیررسمی، اعتماد نهادی و اعتماد تعمیم یافته با مشارکت داوطلبانه در فعالیت های جمعیت هلال احمر ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تأیید می شوند. همچنین نتایج حاصل از مدل تجربی نیز نشان می دهد که اعتماد اجتماعی بر مشارکت داوطلبانه در فعالیت های جمعیت هلال احمر تأثیر متوسط داشته (53/0) و متغیر اعتماد اجتماعی در مجموع (28/0) از واریانس متغیر مشارکت داوطلبانه در فعالیت های جمعیت هلال احمر را تبیین می کند.
پدیدارشناسی مکان در زیست جهان دانشجویی (مورد مطالعه: دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۹۹-۶۲
حوزههای تخصصی:
زیست جهان دانشجویان، به عنوان قشری که در آینده گروههای مرجع جامعه خواهند بود، با تمام پیچیدگی ها و ابعاد و عناصر و جزئیات می بایست مورد پژوهش و توصیف عمیق قرار گیرد. بنابراین مکان تعاملات غیررسمی دانشجویان به عنوان بخشی از این زیست جهان دارای اهمیت است که در این پژوهش به آن توجه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، توصیف عمیق ادراک ذهنی دانشجویان از مکان های تعاملات غیررسمی خود است. برای دستیابی به معنای ذهنی دانشجویان از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. برای این منظور با 21 دانشجوی دانشگاه تهران از دانشکده های مختلف مصاحبه عمیق پدیدارشناسی انجام شد. در پدیدارشناسی توصیفی، آنچه که به عنوان روش تحلیل توصیه می شود، روش استویک-کولایزی- کین است. دانشجویان به معانی ذهنی گوناگونی از جمله احساس امنیت، آزادی و راحتی، پویایی و تعامل راحت میان دختر و پسر و رشته های گوناگون، بقای دوستی، اتلاف وقت و بی هدفی، افزایش دایره دوستان و همچنین احتراز از سیستم رسمی و نظارت آن بر جمع های دوستانه و تعاملات خود در درون دانشگاه اشاره می کنند. دانشجویان به دنبال دگر مکان ها و مکان های سوم بعنوان مکان هایی که بیرون از سیستم های برنامه درسی رسمی و یا ماشین های سیاسی به آن می پیوندند، هستند. بدین معنا که از مکان های شناخته شده دانشگاه که هنجارها و قواعدی برای آنها تعریف شده است عبور کرده و مکان های جدیدی مناسب با زیست خود و نیازها و ترجیحات خود و دوستانشان انتخاب و در آن مکان به تعاملات خود می پردازند. به نظر می رسد حضور دانشجویان در مکان ها و ایجاد پاتوق های دوستانه تمام ویژگی های مکان سوم را دارد. از جمله اینکه آنها با میل خود به این مکان ها رفت و آمد می کنند، هیچ یک نقش میزبان را ایفا نکرده و همگی احساس آسایش و راحتی دارند. مکان سوم به توسعه شبکه اجتماعی آنها و ایجاد دوستی های جدید در دانشجویان کمک می کند. مکالمه و گفتگوی مفرح و سرگرم کننده مهم ترین وجه تمایز مکان سوم از دیگر مکان هاست. پاتوق های دانشجویان همانند دیگر مکان های سوم، دسترسی پذیر هستند و همانطور که ادراکات ذهنی دانشجویان نشان داد در دسترس بودن یکی از مهم ترین ویژگی های مورد نظر دانشجویان برای ایجاد دورهمی های دوستانه است. یکی از ویژگی های مکان سوم سرزندگی است، دانشجویان در جمع های دوستانه خود در درون و یا بیرون از دانشگاه بدنبال گذراندن اوقات خوش و گفت و شنود و خنده و سرگرمی هستند.
جایگاه اجتماعی زنان نوازنده در نگاره های ایران و هند؛ مطالعه موردی: عصر صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده دهم هجری، هند و ایران تحت حکومت دو خاندان برجسته صفویان و گورکانیان به قدرت های بزرگی تبدیل شدند. اوج قدرت صفویان در ایران با شکوه قدرت گورکانیان در هند همزمان، و این همزمانی، به ایجاد ارتباطات میان دو کشور منجر شد. ظهور سبک نقاشی مخصوص هندی که به سبب مهاجرت نقاشان ایرانی به هند به وجود آمد، در تاریخ هنر هند اسلامی بسیار مهم است. در این برهه تاریخی در هند، مینیاتور سخت مورد توجه بوده و با درخشش خاصی جلوه گر شده است. اولین آثار هندی در این زمینه به طورکلی برگرفته از آثار ایرانی عصر صفویه بود که علاوه بر تفاسیر ادبی، حاوی محتویات جامعه شناختیی و رخدادهای تاریخی این عصر بود. همین امر زمینه تفحص در شاخه های گوناگون این دوره را بر اساس نگارگری به امری ضروری مبدل ساخته است. تصاویر این دوره در دو کشور حاکی از آن است که زنان ایرانی و هندی در این دوره نه تنها به عنوان رقصنده که در جایگاه نوازنده نیز فعالیت می کردند. با توجه به نگاره های مورد بازبینی، چنین به نظر می رسد که زنان نوازنده جز در مجالس خصوصی که گاه در حضور شخص پادشاه و گاه به صورت کاملاً زنانه و بدون حضور مردان برگزار می شدند در دیگر اماکن حضور نداشته اند. همچنین به نظر می رسد نوازندگان زن، تنها در حال نوازندگی سازهای خاصی نشان داده شده اند که می تواند نشانگر مهارت بیشتر زنان در آن دسته از سازها نسبت به مردان باشد. با این حال تفاوت هایی نیز در تصاویر مورد استفاده از زنان نوازنده و همچنین سازهایی که مورد استفاده آنان بوده، در دو کشور وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است که با نگاهی تطبیقی و تحلیلی بر نگاره های دو مکتب ایران و هند به این مهم دست یافت که آیا بانوان نوازنده در دو کشور جایگاهی برابر داشته اند و تنوع سازهای مورد استفاده آنان به چه صورت بوده است؟ نتایج به دست آمده از بررسی 20 نگاره از هر مکتب و استفاده از منابع مکتوب به عنوان شاهد بوده است. این پژوهش با روش تطبیقی و تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات آن با روش کتابخانه ای-اسنادی صورت گرفته است.
وضعیت سرمایه اجتماعی ایرانیان در سال 1393(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۲
۳۷۷-۳۱۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرمایه اجتماعی سازه یا مفهومی پیچیده و چند بعدی است و به پدیده ای دلالت دارد که منبع اصلیِ زایش آن، حوزه تعاملات اجتماعی است. سرمایه اجتماعی را می توان به عنوان منبعی در نظر گرفت که در نتیجه روابط اجتماعی در گذشته ایجاد شده و در زمان حال، کنش جمعی را تسهیل می کند. روش: پژوهش حاضر به دنبال توصیفِ وضعیتِ سرمایه اجتماعی با تکیه بر چهار مؤلفه اصلی تشکیل دهنده آن یعنی اعتماد اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی و هنجارهای اجتماعی در کشور ایران در سال 1393 است. این پژوهش از نوع مطالعات کمی - توصیفی است که از طریق پیمایش و با ابزار پرسشنامه و در قالب یک مطالعه مقطعی در آذر و دی ماه سال 1393 صورت پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل افراد 15 سال و بالاتر ساکن در مناطق شهری و روستایی کشور ایران است. در این پژوهش، با روش نمونه گیری تصادفیِ سیستماتیک و خوشه ای، تعداد 37 هزار و 200 نفر به عنوان حجم نمونه از سراسر ایران انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که مردم ایران به افراد و گروههای نزدیک تر، اعتماد بیشتری دارند، در فعالیتهای جمعی آنها بیشتر مشارکت می کنند و در صورت لزوم، حمایت اجتماعی بیشتری از ایشان بعمل می آورند. بحث: از این مطالعه می توان چنین نتیجه گرفت که وضعیت سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی در ایران متفاوت است و مردم دارای سرمایه اجتماعی درون گروهی بیشتری هستند. با توجه به این امر، تقویت سرمایه اجتماعی به ویژه در بُعد روابط انجمنی، مشارکت اجتماعی، تقویت نهادهای مدنی و ایجاد انگیزه در کنشگران و فعالان مدنی که می تواند به افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی در جامعه منجر شود، توصیه می شود.