فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
23 - 40
حوزههای تخصصی:
مناسب سازی مکان های عمومی در مجتمع های مسکونی علاوه بر ارتقاء سطح کیفیت محیط مسکونی می تواند تعاملات و روابط اجتماعی بین ساکنین را تا حد زیادی افزایش دهد. چنانچه این فضاها پاسخگوی نیازهای و خواسته های فردی و اجتماعی ساکنین باشند، می توان بخشی از فعالیت های زندگی را از فضای داخلی به فضای باز مجتمع ها منتقل و کمبودهای زندگی در واحدهای مسکونی با مساحت کم را جبران نمایند. با درک این موضوع مسئله اصلی پژوهش حاضر نیز نقش مؤلفه های کالبدی و ادراکی –روان شناختی فضاهای عمومی در ارتقای تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی منطقه 22 شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر کمی-کیفی و دارای ماهیت کاربردی و روش انجام آن نیز توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز ساکنین مجتمع های مسکونی پارسیا، باران و عرفان در منطقه 22 کلان شهر تهران می باشد. حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر 359 نفر محاسبه شد. شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی (مشاهده و پرسشنامه محقق ساخته) است. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری در محیط AMOS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین متغیرهای کالبدی و تعاملات اجتماعی با ضریب 315/0 رابطه معناداری برقرار است. همچنین بین دو متغیر ادراکی-روان شناختی با متغیر تعاملات اجتماعی نیز رابطه معنادار برابر 666/0 برقرار است. رابطه معناداری دو متغیر کالبدی و متغیر ادراکی-روان شناختی نیز برابر 0.590 محاسبه شد. بار عاملی ضریب رگرسیونی تأثیر مؤلفه های کالبدی، ادراکی روان شناختی بر تعاملات اجتماعی نیز به ترتیب برابر 567/0 و 736/0 می باشد. که تأثیر متغیرهای فوق بر تعاملات اجتماعی را در سطح بالایی تائید می نماید. با بررسی هر یک از این مؤلفه ها و ر فضاهای عمومی مجتمع های مسکونی، انتظار می رود که سطح تعاملات اجتماعی ساکنین به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در بافت فرسوده شهرها با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهر زابل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 19
حوزههای تخصصی:
با گسترش شهرنشینى مباحثى مانند تاب آورى شهرى براى پایدار کردن شهرها در مقابل حوادث طبیعى و انسانى مورد توجه قرار گرفته است. وقوع حوادث طبیعی نظیر سیل، زلزله و طوفان اغلب تأثیرات مخربی بر سکونتگاه های انسانی مى گذارد و ساختمان ها و زیرساخت ها را ویران و عوارض اجتماعی- اقتصادی پردامنه اى بر جوامع تحمیل مى کند. بنابراین، در این پژوهش، به سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در بافت فرسوده شهر زابل با رویکرد آینده پژوهی پرداخته شده است. این پژوهش، با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و با بهره گیری از نرم افزار سناریو ویزارد به سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در بافت فرسوده شهر زابل در افق 1420 پرداخته است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی است. جامعه آماری تحقیق، 30 نفر از کارشناسان و متخصصان در زمینه های شهرسازی، مدیریت بحران و آینده پژوهی بوده که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که 15 عامل کلیدی در سنجش تاب آوری اجتماعی شهر زابل نقش دارد که 45 وضعیت احتمالی در آینده برای آنها در نظر گرفته شد و به صورت ماتریس اثرات متقاطع 45×45 طراحی گردید؛ سپس با اخذ نظرات کارشناسان و بر اساس تحلیل های نرم افزار سناریو ویزارد، 6 سناریو قوی استخراج گردید. از میان 6 سناریو قوی، 2 سناریو (سناریوهای 2 و 4) در حالت مطلوب قرار دارند که شرایط ایده آلی را برای تاب آوری اجتماعی در بافت فرسوده شهر زابل نشان می دهد و 4 سناریوی دیگر (سناریوهای 1 و 3 و 5 و 6) در حالت بحرانی قرار دارند که لزوم برنامه ریزی جهت مقابله کاهش تاثیرات منفی ناشی از وقوع آن ها دیده می شود.
بررسی علل گردشگری خانه های دوم شهری در ایام شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
63 - 78
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا به دلیل جدید بودن، سهولت و سرعت انتقال همراه با پوشش گسترده رسانه ها موجب اضطراب بین المللی و اعمال محدودیت های مسافرتی توسط سازمان بهداشت شد. در ایران از مردم خواسته شد تا سفرهای غیرضروری را لغو کنند اما با شروع تعطیلات گردشگران بسیاری به شهرهای گردشگر پذیر ازجمله شهرستان رامسر در استان مازندران سفر کردند؛ با توجه به تعطیلی مراکز اقامتی و گردشگری، بخش غالب گردشگران ورودی به شهرستان رامسر گردشگرانی بودند که مالک خانه دوم در این شهر هستند و گردشگران خانه های دوم محسوب می شوند، اگرچه نظریه ها و دیدگاه های مختلفی در زمینه گردشگری خانه های دوم وجود دارد در پژوهش حاضر سعی شد تا انگیزه های تمایل به گردشگری خانه های دوم در زمان شیوع ویروس کرونا موردبررسی قرار بگیرد؛ در این راستا با توجه به بررسی ادبیات نظری این حوزه متغیرهای مالکیت، شرایط اقلیمی، ویژگی های شخصیتی که از عوامل مهم تمایل به گردشگری خانه های دوم هستند و همچنین بررسی تأثیر وضع قوانین و مقررات محدودکننده سفر بر گردشگری خانه های دوم در شهرستان رامسر به عنوان یکی از مکان های پرتردد در استان مازندران پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش گردشگرانی بودند که در بهار و تابستان 1399 با توجه به شیوع ویروس کرونا به شهرستان رامسر سفر کردند. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد و به منظور بررسی روایی محتوای پرسشنامه با کارشناسان مربوطه حوزه گردشگری مشورت های لازم صورت گرفت و برای بررسی پایایی از روش آلفای کرونباخ شد، که برابر با 8/0 بود. برای تحلیل داده ها و اولویت بندی متغیرها از نرم افزار SPSS22 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که مالکیت خانه های دوم، قوانین و مقررات، ویژگی های شخصیتی و ویژگی های منطقه به ترتیب بیشترین شدت ارتباط را با گردشگری خانه های دوم در ایام قرنطینه داشتند.
تحلیل رویکردهای حاکم بر مدیریت شهری مشهد درباره توان یابان و معلولان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1175 - 1197
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، تصویری کامل از فعالیت پنج دوره شورای اسلامی شهر مشهد درباره «شهر و معلولان در شهر مشهد» ارائه شده است. شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و با بهره گیری از روش های کمی-کیفی انجام شده است. در گام اول، با مطالعه منابع داخلی و خارجی، جهت گیری های کلی برنامه ریزی ها در راستای حضور معلولان در فضای شهر مشخص شد. در ادامه، در قالب تکنیک های تحلیل فضایی، الگوی پراکنش معلولان در شهر مشهد سنجیده شد. نتایج بیانگر الگوی خوشه ای در استقرار توان یابان در شهر و ضرورت توجه به این الگو در برنامه ریزی ها را مطرح کرده است. سپس با مراجعه به آرشیو مصوبات شورا (شامل 4530 مصوبه و بررسی هریک از آ ن ها) به شناسایی مصوبات مرتبط با معلولان، شامل 89 مصوبه (96/1 درصد کل مصوبات و میانگین ۱۸ مصوبه برای هر دوره) و ذخیره سازی آن ها در فایل اکسل اقدام شد. دسته بندی از داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی صورت گرفت. در ادامه بهره گیری از روش تحلیل محتوا (در قالب کدگذاری باز، محوری و انتخابی)، رویکردهای حاکم بر برنامه ریزی هر دوره و درنهایت کل دوره درباره ارتقای فضای شهر برای توان یابان را آشکار کرد. نتایج در کدگذاری باز، شناسایی ۱۲ موضوع کلیدی در کدگذاری محوری، چهار محور مهم و در کدگذاری انتخابی، سه مقوله مرکزی حضورپذیری، توجه به نیازهای اولیه و توجه به ارتقای جایگاه اجتماعی، سلامت و بهداشت توان یابان بود. تفسیر اطلاعات، حاکی از تغییر در رویکردهای هر دوره شورا در موضوعات گوناگون بود. نتایج بیانگر نبود رویکرد منسجم و هماهنگ در دوره های موردنظر در مواجهه با معلولان در فضای شهر مشهد است. از دیگر سو، محور رویکردها، عمدتاً حمایتی (تکیه بر وابستگی فرد توان یاب به دیگران در فضا)، به جای مناسب سازی (تکیه بر بهبود وضعیت فضای شهر برای حضور قائم به ذات و مستقل فرد توان یاب) است. در همین راستا پیشنهادهایی در قالب سه دوره زمانی کوتاه، میان مدت و بلندمدت ارائه شده است.
بافت های فرسوده فرصتی برای توسعه درون زای شهری در راستای تأمین مسکن محله سرچشمه منطقه سه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده مهم ترین پتانسیل شهرها برای استفاده از زمین، جهت اسکان جمعیت، تأمین فضاهای باز و خدماتی و نیز بهبود محیط زیست محسوب می شوند. از سوی دیگر این بافت ها راهکاری عملی برای جلوگیری از گسترش کالبدی شهر از زمین های توسعه نیافته پیرامون شهری و توسعه زمین های خالی و متروکه داخل متاطق شهری است که می تواند به احیاء و تجدید حیات شهری کمک نماید. در این راستا هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی ظرفیت پذیری بافت فرسوده در جهت تولید مسکن می باشد. این پژوهش از حیث ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی –تحلیلی و از حیث هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. در جهت رسیدن به اهداف پژوهش با به کارگیری داده های مکانی و انج ام تحلیل های مربوطه در سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل تصمیم گیری چن د معی اره AHP,VIKOR,SAW اقدام شده است. جامعه آماری این پژوهش متخصصین حوزه شهری شهر اصفهان و حجم نمونه از طریق اشباع نظری به تعداد 30 کارشناس است. روش نمونه گیری هم به صورت نمونه گیری گلوله برفی می باشد. نتایج حاصل از دو روش ویکور و ترکیب وزنی خطی نشان می دهد که از مجموع کل مساحت محله سرچشمه، در مدل ویکور حدود 336354.29 مترمربع و در مدل ترکیب خطی وزنی حدود15213.59مترمربع ظرفیت بالا جهت تولید مسکن دارا می باشند. ازآنجایی که تعداد پیکسل های در آستانه مطلوبیت در مدل ویکور بیشتر است خروجی مدل ویکور در جهت استفاده از بافت فرسوده جهت تأمین مسکن آتی در اولویت می باشد.
کاربست آینده پژوهی در برنامه ریزی حفاظتی بافت تاریخی (مورد نمونه: عرصه ثبت جهانی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
417 - 437
حوزههای تخصصی:
حفاظت از بافت های با ارزش تاریخی تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی قرار دارد که با شناسایی این عوامل می توان تأثیرات واردشده بر بافت های با ارزش تاریخی را شناخت و برای هر شرایطی برنامه ریزی کرد. حفاظت از بافت های تاریخی و میراثی، از ضرورت های برنامه ریزی برای این نوع بافت ها است، اما وجود محیطی پیچیده و در حال تغییر، حفاظت را دچار چالش می کند که ازجمله این چالش ها می توان به تداوم فرسودگی و ازدست دادن جمعیت بومی اشاره کرد. استفاده از روش های نوآورانه آینده پژوهی، این امکان را برای برنامه ریزان شهری فراهم می کند تا با چالش ها و عدم قطعیت های محیطی مقابله کنند؛ بنابراین، به منظور تدوین ادبیاتی آینده محور برای مواجهه و حفاظت از بافت های تاریخی، این تحقیق با به تصویرکشیدن آینده های بافت تاریخی شهر، ابتدا به شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر حفاظت بافت تاریخی یزد می پردازد. سپس با تجزیه وتحلیل این عوامل و استفاده از روش تحلیل اثر متقابل، سناریوهای آینده بافت تاریخی را تدوین می کند. روش جمع آوری اطلاعات، اسنادی و میدانی (مصاحبه) است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 10 نفر از متخصصان شناسایی شدند که دارای دانش و تجربه در موضوع تحقیق هستند. این افراد شامل اعضای هیئت علمی (در حوزه شهرسازی، مرمت و آینده پژوهی)، مهندسان مشاور در حوزه بازآفرینی و مرمت بافت تاریخی یزد، اعضای پرونده ثبت جهانی و مسئولان در پایگاه بافت تاریخی یزد و مسئولان بافت تاریخی در شهرداری یزد هستند. با بررسی مطالعات اسنادی و توصیفی، عوامل کلیدی مؤثر بر حفاظت بافت تاریخی یزد شناسایی و با نظر متخصصان تحقیق، این عوامل کلیدی تدوین و تنظیم شدند. 22 عامل کلیدی شناسایی شده به وسیله متخصصان تحقیق، ارزش گذاری شد که به کمک نرم افزار میک مک، داده های تحقیق از نظر تأثیرگذاری و تأثیرپذیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان می دهد مهم ترین پیشران های مؤثر بر آینده بافت تاریخی، میزان وابستگی درآمد دولت به اقتصاد نفتی، توان رقابت پذیری بین المللی و الگوی مصرف است که از برخورد این پیشران ها، هشت سناریو برای بافت تاریخی یزد می توان متصور شد. با درنظرداشتن منطق هر سناریو، فضای موجود در آن سناریوها تدوین شده است که در این میان، ارکان شهرسازی بافت تاریخی یزد (حفاظت، دسترسی، حفظ عملکردهای با ارزش، توسعه کالبدی، پویایی اجتماعی-فرهنگی، بهبود اقتصادی، هم زیستی با محیط زیست و حفظ ارزش های انسانی) در هر سناریو بررسی شد.
ارائه مدل یکپارچهمدیریت آلودگی های محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی بر اساس چهارچوب DPSIR (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
340 - 354
حوزههای تخصصی:
امروزه سکونتگاههای غیررسمی، شاخصه اصلی گسترش شهرنشینیِ ناپایدار در دنیا بهشمار میآیند. مشکلات محیطزیستی این سکونتگاهها، درهمتنیدگی جدی با جنبههای اقتصادی و اجتماعی فعالیتهای انسانی دارد؛ چهارچوب نیروی محرکه، فشار، وضعیت، اثر، پاسخ (DPSIR) روشی انعطافپذیر است که هم فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی و هم فاکتورهای محیطزیستی را در ارزیابی آلودگیهای محیطزیستی در نظر میگیرد. در این پژوهش با روش مشاهده مبتنی بر پیمایش میدانی، فراتحلیل مطالعات پیشین، مطالعات کتابخانهای و بررسی اسناد بالادستی و سندهای توسعهشهری مشهد، مؤلفههای اصلی DPSIR در موضوع پژوهش شناسایی شدند؛ سپس با استفاده از روش مصاحبه نیمهساختاریافته با گروه خبرگان بر مبنای شاخصهای استخراجشده اصلی، نظر ایشان، گردآوری و با استخراج و دستهبندی عوامل مطرحشده توسط خبرگان و حذف همپوشانیها با عوامل اولیه استخراجشده توسط نویسندگان و تلفیق گویههای همسو، عوامل نهایی مؤثر در آلودگی محیطزیستی سکونتگاههای غیررسمی مشهد شناسایی شدند. در ادامه با تحلیل عوامل نهایی، مدل مفهومی یکپارچهمدیریت آلودگیهای محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد بهدست آمد. افزایش جمعیت ناشی از نرخ بالای مهاجرت به شهر مشهد و توسعه نامتوازن فضایی- کالبدی سکونتگاههای غیررسمی، ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر این سکونتگاهها، در کنار پایین بودن سواد محیطزیستی ساکنان و نبود حکمروایی خوب شهری، بهعنوان مهمترین نیروهای محرکهدر ایجاد آثار آلودگیهای محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد شناسایی شدند. متناسب با این آثار، پاسخهایی نشانگر سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه پایدار این سکونتگاهها ارائه شدند. در چهارچوب DPSIR، ارتباط بین پاسخها و اثرات متقابل است و این انعطافپذیری را دارد تا با پایش اثرات، راهکارها تعدیل یا تشدید یا جایگزین شوند.
کاربست تئوری زمینه گرایی در طراحی ورودی شهرکرمانشاه از سمت همدان
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به فضای ورودی شهر در جریان رشد شتابان شهرنشینی، این فضاها را با بحران بی هویتی روبه رو کرده است. دستیابی به طراحی دارای کیفیت قابل فهم ، رجوع به زمینه طرح راه برون رفت از این مسائل است. هدف از این پژوهش؛ حفظ و تداوم هویت پیشین، ارتباط مخاطب با هویت مکان از طریق ارتباط بصری با عناصر نمادین، ایجاد مکث از طریق ارتباط بصری با نشانه ها و عناصر نمادین محلی در طراحی ورودی شهر کرمانشاه (از سمت همدان) است. روش پژوهش در این پژوهش ترکیبی است. در این پژوهش با رویکرد تفسیرگرایی، سعی شد به این سؤال که افراد، هویت ورودی شهر کرمانشاه از سمت همدان را چگونه درک و ارزیابی می کنند؟ پاسخ داده شود. در این راستا داده ها از طریق فنون مصاحبه عمیق و مشاهده و بازدید میدانی، گردآوری و موردبررسی قرار گرفتند. نمونه گیری، هدفمند بوده و مصاحبه ها پس از 30 نمونه به اشباع نظری رسید. در تحلیل داده های مصاحبه، از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. در نهایت نتایج برگرفته از تحلیل تماتیک و مشاهدات میدانی طبقه بندی و تفسیر شد. نتایج این پژوهش نشان داد عدم به کارگیری عناصر محیطی (انسانی و طبیعی) در ورودی شهر کرمانشاه باعث شده تا ورودی شهر، فاقد مؤلفه های یک ورودی متمایز باشد. مهم ترین عناصر محیطی شناسایی شده به عنوان نشانه و نمادهای بومی کرمانشاه عبارت اند از ؛ طاق بستان، طاق گرا، مصالح سنگ و پوشش گیاهی منطقه، که در صورت کاربست این عناصر در ورودی شهر بر اساس رویکرد زمینه گرایی می توانند باعث هویت بخشی به ورودی و آن را واجد مؤلفه های یک ورودی متمایز نمایند.
تدوین چارچوبی برای سنجش تجربه ماندگار گردشگران خارجی سفرکرده به شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
81 - 96
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری سهم عمده ای در ایجاد ارزش افزوده برای کشورها داشته و امروزه به عنوان یک منبع عظیم درآمد ارزی و داشتن ظرفیت های فراوان در ایجاد اشتغال در کانون توجه دولت ها قرارگرفته است. ایران کشوری با پیشینه تاریخی چند هزارساله و با داشتن ابنیه تاریخی فراوان، مناطق بکر طبیعی و آب وهوای متنوع می تواند به مقصد جذابی برای گردشگران در سطح جهان تبدیل شود و تجربه منحصربه فردی را برای آن ها به ارمغان آورد. لذا پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و رتبه بندی ابعاد تجربه ماندگار گردشگران سفرکرده به شهر تهران است. پژوهش جاری ازنظر هدف کاربردی-توسعه ای و ازنظر روش گردآوری اطلاعات توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش گردشگران خارجی سفرکرده به شهر تهران در سال 1398 هستند که برای تعیین حجم نمونه آماری از الگوی کومر و ولی استفاده شد و تعداد نمونه 400 نفر در نظر گرفته شد. جهت انتخاب اعضای نمونه آماری از روش نمونه گیری ترکیبی و برای جمع آوری داده ها از دو روش کتابخانه ای برای مرور ادبیات پژوهش و روش میدانی (توزیع و جمع آوری پرسشنامه) استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان مورد تائید و پایایی آن به وسیله ضریب آلفای کرونباخ (875/.) مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد ابعاد تجربه ماندگار گردشگران خارجی سفرکرده به شهر تهران به ترتیب شامل موارد زیر است: 1. تجربه پدیده های جدید و خوب، 2. تجربه منحصربه فرد، 3. تجربه بهبود خود، 4. تجربه حسی، 5. تجربه ایده آل ها، 6. تجربه تعامل با افراد محلی، 7. تجربه کیفیت خدمات، 8. تجربه راهنماهای محلی، 9. تجربه اخت پیدا کردن. تجربه های پدیده های خوب و جدید در رتبه اول و تجربه اخت پیدا کردن در رتبه آخر اهمیت ازنظر گردشگران خارجی سفرکرده به شهر تهران قرار گرفت.
تبیین عوامل مؤثر بر جذابیت مقاصد گردشگری شهری مطالعه موردی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
97 - 11
حوزههای تخصصی:
اهمیت جذابیت مقاصد گردشگری برای محققین و متولیان صنعت گردشگری روشن است. این اهمیت به دلیل تأثیر بر رفتار گردشگران یعنی انتخاب مقاصد گردشگری موردتوجه قرارگرفته است. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف تبیین عوامل مؤثر بر جذابیت مقاصد گردشگری شهری با استفاده از رویکرد مدل ساختاری تفسیری تدوین شد. از لحاظ هدف انجام این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری، اساتید دانشگاهی و خبرگان حوزه موضوع موردنظر بود که به روش نمونه گیری هدفمند 20 نفر از اساتید دانشگاه ها و متخصصین عرصه پژوهش به منظور انجام پژوهش انتخاب شده اند. نتایج حاصل از پیاده سازی مدل ISM نشان داد که مدل موردنظر دربرگیرنده هفت سطح است. تأثیرگذارترین، سطح هفتم می باشد که دو عامل چشم انداز طبیعی و امکانات زیرساختی را شامل می شود. این سطح به طور مستقیم بر سطح بعدی یعنی سطح ششم که دربرگیرنده عامل امکانات رفاهی است تأثیر می گذارد. سطح پنجم دربرگیرنده دسترسی مناسب و کیفیت زیست محیطی بود که از سطح ششم تأثیر و بر سطح چهارم که دربرگیرنده رویدادهای ویژه و منابع تاریخی بود، تأثیر می گذارد. در سطح سوم عوامل تعاملات اقتصادی و رفتار جامعه محلی، در سطح دوم امنیت محیطی و تبلیغات رسانه ای و در نهایت در سطح اول شهرت و اعتبار مقصد و تصویر ذهنی قرار داشت سطح اول در واقع تأثیرپذیرترین سطح می باشد. همچنین نتایج حاصل از پیاده سازی مدل میک مک نشان داد که از بین نواحی چهارگانه، ناحیه سوم که مربوط به خوشه پیوندی است، دارای بیشترین عامل بود این عوامل شامل تعاملات اقتصادی مردم با گردشگران، شکل و چشم انداز طبیعی، رفتار جامعه محلی، رویدادهای ویژه، عوامل، امکانات رفاهی، کیفیت زیست محیطی مقصد است. همچنین خوشه وابسته که تحت تأثیر خوشه های پیوندی و خوشه محرک می باشد دربرگیرنده عوامل امنیت محیطی، وضعیت شهرت و اعتبار مقصد گردشگری، و تصویر ذهنی از مقصد بود.
بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر تمایل به سفر گردشگران به مقصد شهری رامسر در طول دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
خطر همه گیری کووید-19 نه تنها به تهدید زندگی و مرگ ومیر محدود نمی شود، بلکه منجر به تشدید نگرانی ها و سایر رفتارهای احساسی منفی می شود و ممکن است بر قصد گردشگر برای سفر تأثیر منفی بگذارد و یا به طور کل منجر به ارزیابی دوباره فرآیند انتخاب مقصد شود؛ همچنین ممکن است بی تأثیر باشد. پژوهش حاضر نیز باهدف بررسی تأثیر عوامل ذهنی بر تمایلات گردشگران به سفر در دوران همه گیری کووید-19 صورت پذیرفته است. این پژوهش، ازنظر هدف، تبیینی، و بر اساس ماهیت از نوع کمّی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی است. جامعه آماری پژوهش، افرادی هستند که در زمان همه گیری کووید-19، اقدام به مسافرت به شهر رامسر نمودند. تعداد نمونه آماری 440 نفر برآورد شد. داده ها از طریق پرسشنامه مجازی جمع آوری شدند و طبقه بندی و تحلیل داده ها از طریق نرم افزارهای SPSS25 و SmartPLS3 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که ادراک احساسی خطر سفر گردشگران (یعنی نگرانی های گردشگران از کووید-19 در ابعاد مختلف) نسبت به سایر متغیرها بیشتر بوده است. در آزمون فرضیات دریافت شد که خود کارآمدی ادراکی گردشگران بر درک آن ها از کووید-19 تأثیر منفی می گذارد. به علاوه، ادراک گردشگران از کووید-19 بر ادراک شناختی و احساسی خطر سفر و نیز تمایلات گردشگران تأثیر مثبت گذاشته است. به علاوه ادراک گردشگران از کووید-19 و ادراک شناختی و احساسی خطر سفر بر تمایلات گردشگران نسبت به سفر به رامسر در زمان شیوع کووید-19 تأثیرگذار بودند. به عنوان مهم ترین پیشنهاد، اتخاذ و اجرای راهبرد "ارتباطات سفر مبتنی بر کووید-19" در مقصد گردشگری رامسر" توصیه می گردد.
تحلیل الگوی مسیریابی کودکان 10 تا 14 سال با تأکید بر رشد شناختی (مطالعه موردی: محله لشگر قاسم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت بررسی رشد در حیطه ی رشته روانشناسی کودک تبلور می یابد. از سویی دیگر مقوله ی رشد شناختی به عنوان منبع آگاهی بخش درزمینه رشد کودکان است و در فرآیند مسیریابی کودکان تأثیر دوچندان دارد. توجه به این امر در فضاهای شهری می توانند سبب سهولت مسیریابی موفق کودکان شود. هدف از این پژوهش تحلیل الگوی مسیریابی با تأکید بر رشد شناختی کودکان 10 تا 14 سال می باشند روش تحقیق در پژوهش حاضر کاربردی است. در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از محدوده استفاده شده است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی با استفاده از فورمول کوکران است و تکمیل پرسشنامه توسط 106 نفر از کودکانی در بازه ی سنی 12-10 سال و 106 نفر از کودکان در بازه ی سنی 14-12 تکمیل گردیده است. تحلیل داده ها برای تحلیل الگوی مسیریابی کودکان با تأثیرپذیری از رشد شناختی در محله لشگر به صورت کمی از روش تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار لیزرل محاسبه گردیده است. در تحلیل داده ها برای ارزیابی ارتباط مابین مسیریابی و رشد شناختی پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات حاصل با روش های آماری آزمون تی وابسته، آزمون فرضیات کلموگروف-اسمیرنف تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که کودکان در بازه ی سنی 12-10 سال، بیشتر به رنگ نماها، فرم بنا و ساختمان هایی که فرم و عملکرد شاخصی دارند اشاره کرده اند، همچنین کودکان در بازه سنی 14-12 سال به نشانه های شاخص که دارای کالبد متمایز نسبت به سایر ابنیه در محله داشته اند.
تحلیل کیفیت زندگی شهری در محلات شهری با تأکید بر رویکردهای روش شناسی تطبیقی مکانی مطالعه موردی منطقه 6 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
35 - 52
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد روزافزون جمعیت و گسترش شهرها، ارزیابی کیفیت زندگی شهری از اهمیت بالایی برخوردار است. این ارزیابی ها به سازمان ها و مدیران شهری چشم انداز مناسبی را جهت تدوین برنامه های آتی و تخصیص هزینه کرد بودجه ها را می دهد. دراین بین روش های مختلفی جهت ارزیابی کیفیت زندگی شهری وجود دارد که از میان آن ها روش استفاده ترکیبی از تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره می تواند ارزیابی کیفیت زندگی شهری را باقابلیت های منحصربه فرد و تکمیل سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) ارائه دهد. در این پژوهش از روش OWA که یکی از روش های مهم تصمیم گیری چند معیاره است با دو رویکرد محلی و سراسری در سه درجه ریسک پذیری 3/0، 5/0، 7/0، تغییر اندازه پیکسل به 30،15 و 60 متر و استفاده از فیلترهای 3*3،5*5 و 7*7 باهدف ارزیابی کیفیت زندگی شهری استفاده شد. بررسی ها روی شش محله شامل: انقلاب اسلامی، ولیعصر، دانشگاه تهران، قائم مقام، بهجت آباد و پارک لاله و لایه های آلودگی هوا، ترافیک، دسترسی به خدمات سلامت، کیفیت پیاده رو، دسترسی به فضای سبز و تراکم_ جمعیت نشان داد به کارگیری رویکرد محلی و سراسری، تغییر در اندازه پیکسل و درجات مختلف ریسک پذیری می تواند هرکدام به صورت توأم و یا جداگانه تأثیر مستقیم و بسیار زیادی بر نتایج کار بگذارد. به طوری که با تغییر هرکدام از موارد ضمن تغییر قابل توجه در مساحت طبقه بندی در بسیاری از موارد، رتبه مناطق هم دچار تغییر شد. در بررسی رویکردهای مختلف استفاده از درجه ریسک پذیری 7/0 و اندازه پیکسل 30 و 60 با فیلتر 5*5 نتایج بهتری را نسبت به ارزیابی های میدانی به همراه داشته است. بنابراین با توجه به حساسیت بالای متغیرهای بیان شده و تأثیر مستقیم وزن هر لایه، باید دقت بالایی در انتخاب متغیرها و وزن دهی کارشناسان صورت گیرد.
تبیین دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری مطالعه مورد: فضاهای سبز شهر رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
115 - 130
حوزههای تخصصی:
فضاهای سبز شهری به مثابه کانون های سبز و طبیعی اند که انسان امروز شاید برای گریز از محیط پرهیاهوی شهری به آن ها پناه می آورد. هرچند همین جذابیت ها در برخی موارد سبب شده که این فضاهای سبز ارزشمند، دچار تغییر و تحولات نامطلوبی بعضاً ناشی از ساخت وسازهای سرمایه گرایانه شوند. پژوهش حاضر باهدف تببین دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری نوشته شد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که به منظور بررسی پایایی چندین بار توسط اساتید و کارشناسان مورد بازبینی قرار گرفت و به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روش ترکیبی و آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج نشان دهنده روایی موردقبول ابزار گردآوری پژوهش است. جامعه آماری پژوهش حاضر را شهروندان ساکن شهر رفسنجان مشتمل بر 161909 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید که به منظور اطمینان بیشتر تعداد 400 پرسشنامه جمع آوری شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی در محیط نرم افزار pls استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ازنظر دل بستگی به مکان محدوده موردمطالعه در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد که فعالیت های مکان تأثیر مثبت و معناداری بر دل بستگی به مکان دارد، ضریب مسیر به دست آمده برابر با 598/0 بود. از دیگر نتایج این پژوهش آن بود که مؤلفه های فعالیت های مکان عملکرد مکان، حضور پذیری، زیبایی بصری، مشارکت پذیری مکان و قابلیت های مکان بر دل بستگی به مکان تأثیر مثبت و معناداری دارد از بین مؤلفه های استخراج شده قابلیت مکان با ضریب مسیر 406/0 دارای بیشترین تأثیر و شاخص مشارکت پذیری مکان با ضریب مسیر 111/0 دارای کمترین تأثیر بر دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری بود.
بررسی عوامل مؤثر برمهاجرت معکوس از شهر به روستا( نمونه موردی : شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
183 - 195
حوزههای تخصصی:
مهاجرت معکوس فرایندی است که سه مرحله تولد وزندگی در روستا، مهاجرت به شهر و سکونت در آنجا و سپس، بازگشت مجدد به روستا را شامل می شود. هدف این پژوهش عوامل موثر بر مهاجرت معکوس از شهر به روستا است. پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی، و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل خانوارهای دارای مهاجرت معکوس از شهر به روستا در شهرستان سرپل ذهاب که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 326 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری سهمیه ای استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو بخش توصیفی (شاخص های گرایش به مرکز و پراکندگی) و شاخص های استنباطی (همبستگی و رگرسیون) با استفاده از دو نرم افزار spss و amos استفاده شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که تسهیلات آموزشی r= 0/34) )، فن آوری های نوین ارتباطی (r= 0/69)، دسترسی به منابع (r= 0/75)، ایجاد درآمد r= 0/72) ) و مهاجرت معکوس از شهر به روستا رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
نوسازی شهری؛ بررسی نقش سرمایه اجتماعی-فرهنگی در مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده شهری(مطالعه موردی شهرهای گنبد وگرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
211 - 223
حوزههای تخصصی:
نوسازی شهری به عنوان یکی از راهکارها؛ تدبیری در مواجه با فرسودگی پهنه بافت های فرسوده می باشد. سرمایه اجتماعی با شامل شدن ارزش هایی چون اعتماد و مشارکت و همبستگی در پهنه سکونتی، مفهومی است که در فرآیند نوسازی شهری در دهه های اخیر اهمیتی ویژه یافته است. مشارکت در نوسازی بافت فرسوده تحت تاثیر عوامل مختلفی است که سرمایه اجتماعی و فرهنگی مهم ترین پیش نیازهای آن است. مقاله با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی-فرهنگی بر مشارکت شهروندان گنبدی و گرگانی در نوسازی بافت فرسوده انجام شد. چارچوب نظری مبتنی بر نظریات پاتنام؛ کلمن و بوردیو است. روش تحقیق؛ پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. نمونه گیری به روش خوشه ای و حجم نمونه382 نفر از ساکنین بافت فرسوده می باشد. یافته ها نشان می دهد سرمایه اجتماعی-فرهنگی بر مشارکت ساکنین تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون گرا و برون گرا؛ سرمایه فرهنگی با شاخص های سرمایه فرهنگی عینیت یافته؛ سرمایه فرهنگی تجسم یافته؛ سرمایه فرهنگی نهادینه شده بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته اند.
بررسی و ارزیابی اثرات شکوفایی شهری بر زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: شهر سراوان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
20 - 34
حوزههای تخصصی:
هر شهر در راستای نیل به شکوفایی، دستخوش فراز و نشیب هایی می شود؛ گاهی بروز عواملی به شکوفایی آن کمک می کند و در مواقعی نیز برخی مشکلات، این شکوفایی را در معرض خطر قرار می دهد. درک روشن و استفاده از این عوامل در برنامه ریزی و اصلاح سیاست ها و حمایت از برخی ساختارها و مکانیسم های تأثیرگذار بر شکوفایی اهمیت زیادی دارد؛ به همین دلیل، شناخت عوامل تشویق کننده و بازدارنده شکوفایی در هر شهر ضروری است. هدف از تدوین این پژوهش، بررسی و ارزیابی اثرات شکوفایی شهری بر زیست پذیری شهری در شهر سراوان بوده است. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش، جزء پژوهش های توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و پیمایشی انجام شده است. ابزار اصلی تحقیق، پرسشنامه است. حجم جامعه آماری، 60014 نفر و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان می دهد شهر سراوان از نظر وضعیت شاخص های شکوفایی شهری در وضعیت مناسبی قرار ندارد. شاخص کیفیت زندگی با مقدار بتای 0/314 بیشترین و شاخص توانایی تولید با ضریب بتای 0/126 کم ترین تاثیر را بر زیست پذیری شهر سراوان داشته است. شاخص زیرساخت ها با ضریب بتای 0/254، شاخص برابری و عدالت اجتماعی با ضریب بتای 0/212 و شاخص پایداری زیست محیطی با ضریب بتای 158/0 به ترتیب در رتبه های دوم تا چهارم تاثیرگذارترین شاخص های شکوفایی شهری بر زیست پذیری شهر سراوان قرار دارند. همچنین، در میان شاخص های شکوفایی شهری در شهر سراوان، شاخص زیرساخت ها با میانگین 3/235 بالاترین میانگین و شاخص پایداری زیست محیطی با میانگین 2/277 کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است.
مدل متناسب حکمروایی خوب شهری برای کلانشهرهای کشور و تحلیل یکپارچه وضعیت فعلی (مورد مطالعه: مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
55 - 74
حوزههای تخصصی:
در کشورهای پیشرفته برای حل مشکلات مدیریت شهری به خصوص در کلانشهرها مدیریت شهری بر مبنای نظریه حکمروایی خوب شهری میباشد. مدل های مختلف جهانی و منطقه ای برای حکمروایی خوب شهری تعریف شده است و هر یک دارای ابعاد و مولفه های مختلفی میباشد. برای استقرار حکمروایی خوب شهری در کلانشهرهای کشور لازم است مدل بومی حکمروایی شهری برای هر شهر به صورت مجزا تهیه شود. هدف تحقیق این است که اولا الگوی متناسب حکمروایی خوب شهری برای کلانشهرهای کشور را در قالب مولفه ها، ابعاد و معیارهای متناسب به صورت موزون احصاء کرده و ثانیا با انجام تحلیل یکپارچه رئوس راهبردهای حرکت به سمت حکمروایی خوب شهری را به دست آورد. در این تحقیق الگوهای مختلف حکمروایی شهری در سطح بین المللی بررسی شده و ابعاد و مولفه های آنها احصاء شده و به صورت تجمیع یافته با توجه به مشابهت ها و موضوعات آنها ارائه شده است. سپس برای بومی سازی مدل و متناسب سازی آن با شرایط کلانشهرهای کشور از نظرات خبرگان به صورت پنل دلفی استفاده شد. مورد مطالعه این تحقیق شهر مشهد بود و 42 نفر از منتخبان خبرگان هفت ذینفع و ذینفوذ اصلی شهر مشهد به عنوان خبرگان و پنل دلفی از طریق نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده و در پنل دلفی شرکت کرده و ابعاد و معیارهای حکمروایی خوب شهری را نمره دهی نمودند و بعضی موارد را نیز به آنها افزوده یا حذف کردند. سپس با توجه به ابعاد و معیارهای نهایی ، وضعیت فعلی کلانشهر مشهد را نمره دهی و نقاط قوت و ضعف را مشخص کردند. در نهایت الگوی بومی و متناسب حکمروایی خوب شهری برای شهر مشهد بر اساس مولفه ها، ابعاد و معیارها با وزن هریک از آنها مشخص شد، ارزیابی وضعیت فعلی مشهد بر مبنای این الگو با نمره به مولفه ها، ابعاد و معیارها انجام شد و راهکارهای حرکت از وضعیت فعلی به سوی چشم انداز حکمروایی خوب شهری تعیین گردید. برای اعتبار سنجی نتایج حاصله و ارائه راهکارهای اجرایی دو جلسه فوکوس گروپ با خبرگان منتخب نماینده طیف های مختلف فوق برگزار و نتایج در فوکوس گروپ تایید شد.
بررسی الگوی تحقق محله پایدار با رویکرد نوشهرگرایی مطالعه موردی: محله شهید هاشمی نژاد (پاچنار) مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
93 - 108
حوزههای تخصصی:
نوشهرگرایی در پاسخ به نتایج اجتماعی، زیست محیطی و پراکنش ناشی از توسعه های حومه ای در امریکا به وجود آمد و به یکی از رویکردهای جدید در شهرسازی قرن بیستم تبدیل گردیده و تمرکز آن توجه به انسان در برنامه ریزی شهری است. مفهوم تراکم بخشی از جنبش نوشهرگرایی در بخش محلی است بدین صورت که تراکم بهینه موثر بر تحقق مفهوم محله چگونه باید باشد، مورد توجه قرار می گیرد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های اثر گذار بر تراکم ساختمانی بر اساس نظریه نوشهرگرایی در محله شهید هاشمی نژاد و سپس ارائه الگوی پیشنهادی تراکم ساختمانی در این محله می باشد. روش تحقیق حاضر مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی می باشد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه گرد آوری شده است. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با 343 نفر تعیین شده و نمونه گیری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. از فرایند تحلیل شبکهANP جهت تحلیل داده ها و وزن دهی معیار ها و شاخص ها استفاده که با پرسش از ۱۵ خبره دانشگاهی در رشته های مرتبط بدست آمده است. 6 معیار (جمعیتی، دسترسی به خدمات، دسترسی پذیری، کالبدی فضایی، زیست محیطی و اقتصادی) و 24 زیر شاخص در سطح محله بررسی گردید که شاخص جمعیتی با ضریب وزنی 0.43 از 1 دارای بیشترین تاثیرگذاری را در نحوه توزیع تراکم ساختمانی در حوزه مورد مطالعه (محله شهید هاشمی نژاد) داشته اند. در انتها با روی هم اندازی لایه شاخص ها در نرم افزار GIS تراکم پیشنهادی برای این محله ارائه می گردد که نتایج حاصل نشان می دهد بیشترین تراکم پیشنهادی (زیاد و خیلی زیاد) در حاشیه خیابان های اصلی و مرز محله می باشد و هر چه به عمق بافت محله پیش می رویم از شدت تراکم کاسته می شود.
کاربست تاثیر شناختی «شاخص خاطره» بر ارتقای حس تعلق ساکنان محلات جدید و قدیم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
73 - 84
حوزههای تخصصی:
محیط انسان ساختی که انسان در آن زندگی می کند، صرفاً ابزار علمی یا نتیجه رویدادهای بی هدف نیست، بلکه واجد ساختار بوده و معنا را تجسم می بخشد. این معنا و ساختارها بازتاب فهم انسان از محیط طبیعی، انسان ساخت و وضعیت وجودی کلی اوست. معنایی را که انسان از محیط انسان ساخت، به صورت فردی و یا اجتماعی درک می کند، سبب ایجاد خاطراتی در ذهن او می گردد که در نهایت سبب افزایش حس تعلق ساکنین نسبت به فضای زیستی می شود. هدف این پژوهش، کشف عوامل خاطره ساز و ارزیابی میزان تأثیرگذاری آن بر ارتقای حس تعلق ساکنین محلات نسبت به فضای زیستی شان است. حس تعلق، امری چند بعدی است و عوامل متفاوتی در ارتقای این حس نقش دارد. بر اساس ادبیات موجود، خاطره به عنوان یکی از معیارها برای برآورد حس تعلق افراد نسبت به محل سکونتشان استخراج گردید. به منظور ارزیابی الگوی نظری، سه محله سنگ سیاه، اسحاق بیگ و بازار مرغ از میان محلات قدیمی و سه محله آبیاری، اصلاح نژاد و هوابرد از میان محلات جدید شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیدند و پرسشنامه ای متناسب در میان آنها توزیع شد. پژوهش حاضر کاربردی بوده و به شیوه همبستگی و با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی تدوین گردیده است. داده های پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss ورژن 24 و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و Tukeyو Anowa و SamplesT- Test Paired و ضریب همبستگی پیرسون مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پژوهش بر همگن بودن محلات انتخابی در بافت جدید و قدیم از نظر تشابه ویژگی ها به طور مجزا و اهمیت عامل خاطره بر ارتقای حس تعلق در تمامی محلات دلالت دارد. بر این اساس، تأثیر خاطرات اجتماعی نسبت به خاطرات کالبدی بر ارتقای حس تعلق ساکنین محلات بیشتر بوده است. در مجموع، شاخص عناصر خاطره ساز از خاطرات کالبدی و آشنایی با محله از خاطرات اجتماعی بیشترین تأثیر و عامل ابنیه تاریخی از خاطرات کالبدی و سازمان های مردم نهاد از خاطرات اجتماعی کمترین تأثیر را در ارتقای حس تعلق ساکنین نسبت به فضای زیستی دارد.