فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای مهم برای کنترل و مدیریت این پدیده، رویکرد حکمروایی خوب شهری است. حکمروایی خوب شهری را می توان شیوه و فرایند اداره ی امور شهری با مشارکت سازنده ی بخش های دولتی، خصوصی و جامعه ی مدنی به منظور نیل به توسعه ی پایدار شهری، ایجاد شهر سالم و ارتقای کیفیت زندگی تعریف کرد. در پژوهش حاضر، پهنه های اسکان غیر رسمی شهر ایلام با رویکرد حکمروایی خوب شهری مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. برای محاسبات آماری و تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزارهای آماری SPSS ،Excel و تکنیک های آماری از جمله آزمونT، آزمون F و روشANOVA استفاده شده است. اطلاعات پژوهش به دو شیوه ی کتابخانه ای و پیمایشی(با استفاده از پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل شش هزار خانوار ساکن سکونتگاه های غیررسمی شهر ایلام و حجم نمونه 397 نفر سرپرست خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ، استفاده شده است، که مقدار محاسبه شده 0.86 به دست آمده است. ارزش گذاری متغیرها با بهره مندی از طیف لیکرت صورت گرفته است. نتایج بررسی ها براساس شاخص های حکمروایی خوب شهری مشارکت، پاسخگویی، قانونمندی، عدالت، شفافیت، مسئولیت پذیری، اثربخشی و کارآمدی نشان می دهد که میزان بهره گیری از حکمروایی خوب شهری در ایلام در سطح پایینی قرار دارد. بر این اساس، هر چه حکمروایی خوب شهری و شاخص های آن به خوبی اجرا و نظارت شود، گسترش اسکان غیر رسمی بهتر کنترل می شود.
تبیین سیر تحول روابط بنادر سواحل مکران با نواحی پس کرانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
177 - 200
حوزههای تخصصی:
بنادر در طول تاریخ، جایگاه برجسته ای در توسعه مناطق پس کرانه ایداشته اند. بنادر سواحل مکران نیز با توجه به موقعیت راهبردی شان، ظرفیت گسترده ای برای تعامل با مناطق پس کرانه ای دارند. این بنادر طی دهه های اخیر، نتوانسته اند آن گونه که باید از فرصت های پیشِ رو بهره ببرند. همین امر موجب شده است محرومیت و نابرابری فضایی به خصوص در پهنه های پس کرانه محلی منطقه جنوب شرق ایران، بیش از سایر نقاط کشور دیده شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی سیر تحول تعاملات بنادر سواحل مکران با نواحی پس کرانه ای در طول 20 سال اخیر (بازه 1375-1395) است تا بر این اساس مشخص شود که بنادر سواحل مکران تا چه میزان توانسته اند طی دو دهه اخیر، تعاملات خود را با مناطق پس کرانه ای در سه سطح محلی، منطقه ای و ملی افزایش دهند. روش پژوهش کمّی و تکنیک مورد استفاده، تحلیل شبکه با استفاده از نرم افزار Gephi است. داده های مورد استفاده، شبکه تعاملات دوسویه کالایی میان بنادر سواحل مکران و کلیه شهرهای پس کرانه سرزمین ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد بندر چابهار طی دو دهه اخیر توانسته است به خوبی تعامل خود را با شهرهای پس کرانه ای در هر سه سطح ملی، منطقه ای و محلی ارتقا دهد. در عین حال بنادر دیگری همچون جاسک و پسابندر نیز توانسته اند جایگاه خود را نظام ساختار فضایی منطقه جنوب شرق تثبیت کنند و تعامل خود را با پس کرانه های محلی افزایش دهند. پیشنهاهای این پژوهش بر این موضوع تأکید دارد که بنادر سواحل مکران برای ارتقای نقش مؤثرتر خود بر پس کرانه های ملی و فراملی، لازم است ساختار فضایی خود را به سمت الگوی شبکه ای سلسله مراتبی شکل دهند. این الگو، درحقیقت مجموعه ای هم پیوند از عناصر ساختار فضایی را در قالب یک تعامل سلسله مراتبی شکل می دهد که بر مبنای آن، همه سطوح پس کرانه ای را از مقیاس محلی تا فراملی، در فرایند توسعه فضایی درگیر می کند.
تحلیل فضایی-زمانی فرم شهری در کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
487 - 506
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهری جهان در چند دهه اخیر، سبب گسترش فیزیکی و تغییرات اساسی در فرم شهرها شده است. فرم شهری به عنوان آرایش فضایی عناصر فیزیکی شهر، آثار معناداری بر فعالیت و سلامت جسمی و روانی، الگوهای حمل ونقل، تعاملات اجتماعی، کیفیت زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و بهزیستی انسان دارد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل فضایی-زمانی فرم شهری در کلان شهرهای ایران است. داده های جمعیتی و تصاویر ماهواره ای لندست برای استخراج تحولات جمعیت و اراضی شهری در هشت کلان شهر تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، کرج، قم و اهواز در سه مقطع زمانی 1366، 1379 و 1396 استفاده شد. متریک های سیمای سرزمین برای کمی سازی فرم شهری، تحلیل مؤلفه های اصلی برای شناسایی ابعاد فرم شهری و تحلیل خوشه برای دسته بندی کلان شهرها براساس ویژگی های فرم شهری به کار برده شد. یافته های پژوهش نشان داد در اغلب کلان شهرهای ایران، میان رشد جمعیت و رشد اراضی شهری، تناسبی وجود ندارد. در سه دهه اخیر، کلان شهرهای شیراز و تبریز بیشترین میزان پراکنده رویی شهری را تجربه کرده اند. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی، سه بعد شکل، چشم انداز و تراکم را برای فرم کلان شهرهای ایران شناسایی کرد. کلان شهرهای کرج و شیراز با ویژگی های پیچیدگی نسبتاً پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی بالا در چشم انداز شهری، تعدد پچ های کوچک، ارزش پایین متریک میانگین فاصله میان پچ های مجاور، تراکم بالای پچ های شهری و سهم پایین تر بزرگ ترین پچ شهری، به رشد پراکنده و بی نظم متمایل هستند. کلان شهرهای تهران و قم با ویژگی های پیچیدگی پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی نسبتاً بالا در چشم انداز شهری، تراکم پایین پچ های شهری و سهم بالای بزرگ ترین پچ از مساحت کلان شهر، متمایل به فرم شهری فشرده تر و منظم تر در مقایسه با سایر کلان شهرهای ایران هستند. سایر کلان شهرها به لحاظ فرم شهری، حد واسط الگوی فشرده و منظم کلان شهر تهران و الگوی پراکنده و بی نظم کلان شهر کرج قرار می گیرند.
سنجش مطلوبیت پیاده راه نادری شهر اهواز براساس مؤلفه های کیفی
منبع:
مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
120 - 134
حوزههای تخصصی:
امروزه حضور گسترده وسایل نقلیه و هم چنین سهم روزافزون معابر سواره در ساختار شهرها، مشکلاتی را ایجاد کرد و سبب گردیده که پیاده راه ها صرفاً به محل هایی برای گذر اختصاص داده شوند. در صورتی که پیاده راه ها می توانند نقش مکملی را در ارتباط با دیگر شبکه های حمل و نقل ایفا نمایند و سبب بهبود حیات مدنی در مراکز شهری گردند. در این پژوهش هدف سنجش مطلوبیت پیاده راه های شهری براساس مؤلفه های کیفی در پیاده راه نادری شهر اهواز است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، نظری-کاربردی و از لحاظ روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل افراد پیاده رو و ساکن مرکز تجاری شهر اهواز است که بصورت تصادفی 320 نفر از افراد پیاده رو و ساکن در طول یک هفته به حجم نمونه انتخاب شدند. پایایی داده ها بوسیله ی آزمون کرونباخ 813/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری SPSS بهره گرفته شد. نتایج تحلیل نشان می دهد که پیاده رو نادری شهر اهواز با ویژگی های یک پیاده رو مطلوب فاصله دارد. از میان شاخص های مورد بررسی، شاخص جذابیت و سرزندگی با میانگین96/2 و دسترسی با 82/2 نسبت به دیگر شاخص ها، از وضعیت مناسب تری برخودار هستند. لازم به ذکر است که امنیت، مبلمان و کاربری های مختلط در پیاده رو باید مورد توجه جدی قرار گیرد. تا شهروندان بتوانند آزادانه و با امنیت و آسایش کامل به پیاده روی و تفریح بپردازند.
طراحی منظر لبه مهران رود مجاور بازار تاریخی تبریز با کاربست تکنیک ترجیح بصریVPT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تدوین راهنمای طراحی منظر مهران رود بر مبنای نظریه ترجیحات محیطی کاپلان ها و با رویکرد طراح ی م شارکتی می باشد. لبه مهران رود مجاور بازار تاریخی تبریز به دلیل رویکرد طراحی بدون مشارکت مردم، در حلقه ای از فضاهای ناکارآمد احاطه گردیده است. مشارکت شهروندی نیازمند مداخله ترجیحات مردم در فرایند طراحی این منطقه اکولوژیکی از شهر می باشد. بدین منظور ابتدا کیفیت های بصری طراحی شهری بر اساس متغیرهای کاپلان ها دسته بندی شده و مبنای انتخاب تصاویر قرار گرفت. سپس با کاربرد تکنیک VPT تصاویر امتیازدهی شدند. جامعه آماری پژوهش، ساکنین، کسبه و عابرین محدوده مورد مطالعه بوده است. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام گرفت و حجم نمونه طبق فرمول کوکران، 200 نفر تعیین شد. این مطالعه نشان می دهد که اولویت بصری شهروندان بیشتر متمایل به متغیرهای پیچیدگی و خوانایی است. اگرچه کیفیت های مربوط به متغیرهای انسجام و رازآمیزی نیز باید در محیط حضور داشته باشند اما از اولویت پایین تری برخوردار می باشند. همچنین میان متغیرهای کاپلان ها و کیفیت های بصری معادل در طراحی شهری رابطه وجود دارد. میزان همبستگی میان متغیر انسجام و ریتم، پیچیدگی و تنوع، خوانایی و نفوذپذیری بصری، رازآمیزی و حرکت های موجی بیش از سایر متغیرها در گروه مربوط به خود می باشد. نوآوری این پژوهش توجه همزمان به ابعاد غیرقابل تفکیک عینی و ذهنی در ارزیابی منظر بوده است.
شناسایی مزیت ها و توان های اقتصادی نواحی روستایی با رویکرد شکل گیری فضای یکپارچه عملکردی (مورد شناسی: روستاهای شهرستان سروآباد- استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
113 - 148
حوزههای تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران، نیاز است که با شناسایی مزیت های نسبی نقاط سکونتی یک مجموعه، سعی شود که این نقاط در یک فضای عملکردی بر مبنای مزیت های شان با یکدیگر رقابت کرده و فرصت های برابر پیشرفت را برای آن ها فرآهم آورد. در این راستا نیز، در پژوهش حاضر ابتدا میزان پایداری اقتصادی روستاهای منطقه مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفت؛ در ادامه توانمندی های فعلی و مزیت های نسبی نواحی روستایی درجهت شکل گیری فضای همگن عملکردی در 7 محور شناسایی شدند جامعه آماری این پژوهش شامل روستاهای شهرستان سروآباد از استان کردستان به تعداد 72 روستا است. برای سنجش وضعیت پایداری روستاها از 17 متغیر اقتصادی استفاده شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از حیث روش انجام؛ توصیفی-تحلیلی بوده که درجهت گردآوری داده ها از روش اسنادی و پیمایشی بهره گرفته است. داده های حاصل ازطریق اطلاعات سرشماری 1395 نواحی روستایی شهرستان سروآباد، قضاوت شفاهی گروه دلفی و بازدیدهای میدانی حاصل آمد و تجزیه وتحلیل آن ها با بهره گیری از تکنیک تاپسیس، ابزارهای آمار فضایی (شاخص خود همبستگی موران، لکه های داغ)، مقایسه دودویی، انجام گرفت. نتایج تحقیقی حاکی از آن است که میزان پایداری اقتصادی روستاهای منطقه در حد نیمه مناسب و از لحاظ توزیع فضایی نرمال و تصادفی است. از لحاظ تقسیم بندی روستاها در سه سطح پایدار، نیمه پایدار و ناپایدار قرار گرفتند. 11 روستا از 72 یعنی کمتر از 16 درصد کل روستاهای شهرستان در طبقه پایدار، 25 روستا قریب به 35 درصد روستاهای منطقه، در طبقه نیمه پایدار توزیع یافته و 50 درصد (36 روستا) نیز در طبقه ناپایدار جای گرفته اند. همچنین توانمندی های فعلی و مزیت های نسبی نواحی روستایی در هفت محور، دارای مزیت های توسعه تجارت مرزی، تولید بادام درختی و گردشگری روستایی بر مبنای گردشگری غذایی؛ توسعه گردشگری روستایی بر مبنای طبیعت گردی، گردشگری فرهنگی و گردشگری سلامت (طبیعت درمانی، بهره گیری از گیاهان دارویی و...)؛ توسعه شیلات و تولید صنایع دستی؛ توسعه باغات و تولید توت فرنگی و فرآوری محصولات مرتبط با آن ها؛ دامداری و بهره گیری از توان های آب های معدنی و گیاهان دارویی؛ زراعت با تأکید بر کشت صیفی جات و کشت محصولات دیمی و آبی (گندم و جو)، تولید عسل و مزیت خدماتی-ارتباطی، شناسایی شدند تا با درنظرگرفتن منطقه به عنوان یک فضای عملکردی، فرصت های برابر توسعه به تمامی روستاها در یک نظم فضایی مطلوب، درجهت بهره مندی عادلانه از ثمرات توسعه داده شود. درنهایت نیز، راهکارهایی در راستای بهره مندی از مزیت های شناسایی شده درجهت حرکت در مسیر توسعه پایدار روستاها و شهرستان، ارائه شده است.
واکاوی سازوکار انقباض شهری و وابستگی آن با فرهنگ برنامه ریزی (مورد پژوهی: منطقه8 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارهای شهری همواره متحمل دگرگونی های دائمی بوده و متاثر از عوامل درونی و بیرونی، رشد و انقباض را در جمعیت خود تجربه کرده اند. برنامه ریزی برای شهرهای درحال انقباض دیگر تحت پیش گزاره های رشد شهری معنادار نیست و نیازمند تغییر به پارادایم دیگری است. از این رو چالش شهرهای در حال انقباض، پتانسیل ایجاد زمینه تغییر در فرهنگ برنامه ریزی را نیز دارا می باشند. انقباض شهری به عنوان پدیده ای که به لحاظ تجربی انگاشت پردازی شده، ناشی از میان کٌنِش محرک های متغیر انقباض در سطوح مختلف فضایی است که به کاهش جمعیت در مقیاس محلی منجر گشته و ممکن است با افت اقتصادی و تغییرات جمعیتی نیز همراه باشد. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل و محرکه های تأثیرگذار بر انقباض شهری در حال رخداد در منطقه ۸ کلانشهر تبریز و نیز بررسی پیامدها و اثرات ناشی از این پدیده بر برنامه ریزی می باشد که منجر به عدم توانایی منطقه در جذب و نگهداشت جمعیت شده است. بدین ترتیب در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق ترکیبیِ متوالیِ اکتشافی بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که پدیده انقباض شهری ناشی از مؤلفه هایی است که در بستر برنامه ریزی ساختار فضایی بررسی شده و متناسب با شرایط و ویژگی های هر محیط، تعیین می گردد. در منطقه مورد مطالعه نیز عوامل و محرکه های کاهش جمعیت شناسایی شده به ترتیب در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، آلودگی محیطی و منظر شهری بیش ترین میزان اثرگذاری بر رخداد این پدیده را دارا می باشند.
تحلیل تعادل فضایی در توزیع جمعیت روستایی در شهرهای کوچک استان گلستان (مطالعه موردی: شهرکلاله)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
106 - 120
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع نابرابری و عدم تعادلهای فضایی میان سکونتگاه های شهری و روستایی از مباحث مهم اقتصاددانان و برنامه ریزان منطقه ای می باشد. وجود دوگانگی اقتصادی، قطب های رشد و پراکندگی نقاط روستایی از آثار این پدیده است. از این رو به منظور دستیابی به توسعه ی متوازن و یکپارچه در فضای منطقه ای، ایجاد سلسله مراتب متعادل و نظام یافته ی سکونتگاه ها از نیازهای اساسی به شمار می آید که در این میان توجه به شهرهای کوچک یکی از راهکارهای تعادل بخشی به این وضعیت می باشد. این مطالعه با هدف شناخت وضعیت الگوی استقرار سکونتگاه ها، نحوه ی تمرکز و روند توزیع جمعیت در فضای منطقه ای شهرستان کلاله صورت گرفته است. در این راستا به عنوان نمونه 11 روستا در نظر گرفته شده و ابتدا از مدل های آنتروپی جهت سنجش میزان تمرکز جمعیت در شبکه ی سکونتگاه ها استفاده شده است یافته های به دست آمده از ضریب آنتروپی نشان دهنده عدم تعادل جمعیت در منطقه شهری کلاله با ضریب (0/572) می باشد. در واقع در منطقه شهری کلاله عدم تعادل فضایی حاکم است.
بررسی مقایسه ای مولفه های معماری همساز با اقلیم در وضعیت ساخت و سازهای بافت جدید و قدیم شهر یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳
92 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای مولفه های معماری همساز با اقلیم در وضعیت ساخت و سازهای بافت قدیم و جدید شهر یزد است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری آن 50 نفر از کارشناسان و خبرگان برنامه ریزی و مدیریت شهری است که تمام جامعه به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضرایب رگرسیون و برای تدوین راهبردها از روش SWOT استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد فضاهای شهری در بافت قدیمی شهر یزد منطبق بر اصول عملی طراحی اقلیمی است. اصول کلی طراحی در بافت قدیمی شهر یزد تاثیر زیادی در تعدیل شرایط سخت اقلیمی در بافت قدیمی این شهر داشته است. برابر بررسی های صورت گرفته ضعف ها و قوت ها در رابطه با معماری همساز با اقلیم در شهر یزد با ضرایب 9/05 و 7/63 بیشترین مقدار و نقاط فرصت ها و تهدیدات با ضرایب 7/01 و 6/074 کمترین مقدار را به خود اختصاص داده اند. در نتیجه وضعیت سازگاری ساخت و سازها در بافت جدید شهر یزد با وضعیت اقلیمی این شهر با نقاط ضعف بی شماری روبرو است. بر این اساس این مطالعه اقدام به تدوین راهبردهایی در این خصوص کرده است.
تبیین عوامل کالبدی رفتار فضایی در خانه های سنتی شهر میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی در کشور ایران دارای جنبه های گوناگونی از آسایش و آرامش فردی است که این امر با تأثیر از عناصر شکل دهنده محیط زندگی و پاسخگویی به توقعات و نیازهای انسان، اهمیت بیشتری یافته است. رفتار فضایی، در محیط جغرافیایی که در آن زندگی می کند، متأثر از عناصر تشکیل دهنده محیط و ساختار کالبدی پیرامون او، بر پایه ویژگی های روان شناختی، شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی شخص بوده که در فضا رخ می دهد. هدف این پژوهش اکتشاف عوامل مختلف در رفتار فضایی خانه های سنتی شهر میبد است. روش تحقیق موردنظر در این تحقیق با استفاده از روش گراندد تئوری، از طریق مصاحبه با متخصصین، عناصر و مفاهیم مؤثر بر رفتار فضایی خانه های سنتی با کد گذاری باز، محوری و انتخابی استخراج گردید و مشخص شد عوامل گوناگونی در بعد کالبدی رفتار فضایی در شکل گیری خانه های سنتی شهرستان میبد نقش دارند، اما ارتباط انسان با محیط بیشترین تأثیر تصورات از محیط کمترین تأثیر را دارند. سپس جهت بررسی میزان تأثیر هریک از متغیرها، پرسشنامه ای تدوین گردیده و در اختیار ساکنین قرار داده شده است و نتایج همبستگی با نرم افزار SPSS محاسبه گردیده است. نتایج حاکی از این امر است که تصورات از محیط همچنان که دارای فراوانی کمتری است با دیگر عوامل نیز همبستگی کمتری دارد و عوامل دیگری که دارای کمترین همبستگی می باشند، شامل تمایلات اجتماعی، لایه های اجتماعی و فعالیت های انتخابی هستند و عامل رابطه انسان با محیط، علاوه بر میزان فراوانی زیاد، دارای همبستگی بیشتری با دیگر عوامل است؛ عوامل دیگری که دارای همبستگی بیشتری می باشند شامل فرهنگ، فعالیت های مستمر و سازگاری هستند.
تحلیل نگرش جامعه محلی نسبت به اثرات گردشگری (مطالعه موردی: محله نقش جهان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: شناخت نگرش جامعه محلی در رابطه با توسعه گردشگری گامی مهم در توسعه گردشگری پایدار محسوب می شود. لذا ارزیابی نگرش جامعه محلی در مورد توسعه گردشگری جهت برنامه ریزی مطلوب برای آینده ضروری است. هدف تحقیق حاضر تحلیل نگرش ساکنان محله تاریخی- گردشگری نقش جهان در شهر اصفهان نسبت به گردشگری، و ارائه راهکارهای مناسب جهت افزایش رضایت ساکنان محله نسبت به توسعه گردشگری می باشد. روش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی_تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه (برای سنجش نگرش) و مصاحبه (ارائه راهکار) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق ساکنان محله نقش جهان می باشند که براساس تعداد ساکنان محله و با فرمول کوکران 366 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، و دیدگاه آنها نسبت به گردشگری ارزیابی شد. از این تعداد 60 نفر برای انجام مصاحبه و ارائه راهکار مشارکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از روشهای آماری تی تک نمونهای و تحلیل عاملی و برای ارائه راهکار از روش تحلیل محتوا استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد از دیدگاه جامعه محلی در محله نقش جهان اثرات مثبت گردشگری بیش از منفی بوده و جامعه میزبان نسبت به گردشگری رضایت نسبی دارند. بیشترین تأثیر مثبت بر حوزه های زیباسازی فضای شهری و فرصت اشتغال و تأثیر منفی در حوزه ازدحام جمعیت ارزیابی شد. از تحلیل مصاحبه 28 راهکار قابل عملیاتی در قالب 7 مقوله شامل توسعه ظرفیت های شغلی، جذب سرمایه، برنامه ریزی مشارکتی، تقویت تعامل جامعه میزبان و مهمان، فرهنگ سازی، تقویت امنیت شهری و تقویت زیرساخت های محله برای افزایش رضایتمندی جامعه محلی بدست آمد. نتایج: تسری منافع حاصل از گردشگری به کل محله، هم باعث ایجاد رضایتمندی جامعه محلی نسبت به گردشگری خواهد شد و هم با ارائه خدمات مطلوب تر به جامعه مهمان در رضایتمندی نهایی گردشگران، نقش مؤثری خواهد داشت.
تحلیل فضایی الگوی فقر شهری با تأکید بر شاخص های اجتماعی و عوامل مؤثر بر سازمان یابی آن، مطالعه موردی: (شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: روند شهری شدن در کشور های در حال توسعه با عدم تعادل های فضایی، قطبی شدن مناطق و گروه های اجتماعی و رشد بی قواره شهری مواجه بوده است. به طوری که ناپایداری بوجود آمده از این رشد ناموزون منجر به شکل گیری گستره های فقر در حوزه های شهری شده است. تحلیل فضایی این گستره ها، میزان محرومیت نواحی مختلف را مشخص کرده و الویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم می کند. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی نابرابری های موجود و نشان دادن الگوی فقر در بلوک های شهری اردبیل با تاکید بر شاخص های اجتماعی طی سال های 1385 تا 1395 و همچنین بررسی عوامل موثر بر سازمان یابی این پدیده می باشد روش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیل فضایی می باشد. جامعه آماری این تحقیق محدوده قانونی شهر اردبیل در سال 1385 و 1395 و حجم نمونه نیز تمامی بلوک های آماری سال های مذکور است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1385 و 1395 شهر اربیل و پرسشگری از نخبگان دانشگاهی و مدیران شهری استفاده شده است. برای نشان دادن وضعیت فقر اجتماعی از تکنیک خودهمبستگی فضایی با استفاده از تحلیل لکه های داغ در نرم افزار Arc GIS استفاده گردیده است. برای تحلیل الگوی پراکنش فقر اجتماعی نیز از از آماره موران و برای تحلیل داده های بخش دوم پژوهش(شناسایی عوامل تأثیرگذار بر گسترش و سازمان یابی فضایی پهنه های فقر اجتماعی) نیز مدل تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از بین 5142 بلوک شهری در شهر اردبیل در سال 1385، حدود 53 درصد در وضعیت خیلی محروم و محروم، 26 درصد در وضعیت متوسط و حدود 21 درصد در وضعیت برخوردار و کاملا برخوردار قرار داشتند. در سال 1395 نیز این درصدها به ترتیب 46، 22، 32 در بین 6439 بلوک شهری می باشد و این امر نیز نشان دهنده این می باشد که بلوک های شهری اردبیل از لحاظ شاخص های اجتماعی در سال 1395 نسبت به سال 1385 در وضعیت بهتری قرار دارند. نتایج: با توجه به گسترش پدیده ی فقر شهری در شهر اردبیل طی دهه های گذشته، توانمندسازی اقشار کم درآمد و فقیر شهر در این شهر بایستی با دیدگاه چندبعدی (و عدم توجه صرف به ابعاد کالبدی) صورت پذیرد. در این راستا، نقش تسهیل گر نظام مدیریتی شهر و تحقق برنامه ریزی پایین به بالا و رویکرد مشارکتی ضروری می باشد.
واکاوی تأثیر پارادایم عدالت شهری در کاهش نابرابری های محیطی (مطالعه موردی: فرحزاد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: بسط عدالت در جوامع مدنی و غلبه بر نابرابری های موجود، نیازمند تأویل پایه های فلسفی و اصول تحقق پذیری مفهوم عدالت شهری است. اهتمام به انجام این مقصود، از طریق تبیین سیر تفکر اندیشمندان مختلف درباره موضوع عدالت و نحوه تحقق فرآیند اجرایی آن صورت می پذیرد. از این روی، پارادایم نوین عدالت شهری، بر مبنای ابعاد سه گانه عدالت (قانون، اخلاق و مدنیت) و چهار وجه بنیادین آن (ماهوی، صوری، توزیعی و ساختاری) تدوین می گردد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر پارادایم عدالت شهری بر کاهش نابرابری های محیطی است. امکان سنجی تحقق این پارادایم در قالب موضع فرحزاد تهران صورت می گیرد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی - توسعه ای و از لحاظ روش تحقیق مورداستفاده، توصیفی - تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و میدانی بوده است. همچنین، جامعه آماری پژوهش، متشکل از ساکنین، کاربران، متخصصین و مسئولین شهری بوده است. یافته های حاصل، در نرم افزار SPSS و بر مبنای آمار توصیفی (گویه های کیفی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (وزن دهی به گویه های بوگاردوس، آزمون تی تک نمونه ای و هم بستگی پیرسون) تحلیل شده است. یافته ها: یافته های حاصل از داده های مقیاس بوگاردوس، بیانگر وجود فاصله اجتماعی زیاد و میزان نامطلوبی از پذیرش افراد، میان ساکنین فرحزاد است. همچنین، داده های آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل هم بستگی پیرسون در پرسش نامه دلفی و سنجش میزان کاربست پارادایم محلی عدالت شهری در طرح مصوب «سامان دهی محور شهری فرحزاد» مبین وضعیت مطلوب این طرح در ابعاد قانون محوری و اخلاق مداری، در برابر شرایط نامطلوب بُعد اجتماع گرایی از دیدگاه متخصصین است. نتایج: نتایج پژوهش، مبین وجود شکاف و کاستی عمیق در زمینه تحقق وجوه مختلف عدالت شهری در محدوده فرحزاد نسبت به مناطق اطراف می باشد. بر این مبنا، وجود ارتباط مستقیم میان عدالت توزیعی و عدالت ساختاری را در زمینه تحقق پارادایم عدالت شهری نمایان می گردد. این وجوه، در بٌعد صوری عدالت شهری و بر مبنای سیاست های تعاملی اتخاذ و پایش خواهند شد.
تحلیلی بر ساختار کالبدی-فضایی خانههای بافت میانه شهرها در تبیین مفهوم همپیوندی با زمینه بر پایه نظریه نحو فضا (نمونه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
196 - 215
حوزههای تخصصی:
ارتباط بین معماری و زمینه آن ارتباطی نقش گرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. نبود چارچوب نظری بومی برای بازشناخت مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری باعث گردیده است، روز به روز معماری و شهرسازی از هم نشینی با زمینه فاصله گرفته و تأثیرات این عدم تعامل مناسب زمینه و معماری را می توان در سیمای امروزی شهرهای ایران مشاهده کرد. هرچند باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری وجود داشته، لکن شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالش های بنیادی رو به رو است که نیاز به درکی عمیق تر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار می سازد. همواره مفهوم زمینه با پیچیدگی هایی همراه است که نیازمند تعریف و بررسی این مفهوم در بستر بومی معماری شهرها است. یکی از روش هایی که کالبد فضا را از منظر مطلوبیت عملکردی و ساختار کالبدی-فضایی مورد بررسی قرار می دهد، تکنیک نحو فضا است. این رویکرد که بیش از هر چیز به بررسی ساختار چیدمان فضا می پردازد، میزان راندمان یک ریز فضا بر پایه ساختار کالبدی پلان معماری را در یک نظام پیکره بندی فضایی معرفی می کند. در این پژوهش که هدف آن بررسی ساختار کالبدی خانه های بافت میانه شیراز در تبیین مفهوم هم پیوندی با زمینه است؛ به صورت نمونه موردی ساختار فضایی پنج خانه بافت میانه شهر شیراز در نرم افزار نحو فضا (<em>Deptmap ) مورد بررسی قرار گرفته است. مفاهیمی همچون خوانایی و ارتباط فضایی که از عوامل زمینه گرایی کالبدی محسوب می شود از طریق روش نحو فضا قابل بررسی بوده، لذا می توان شاخصه های هم پیوندی با زمینه کالبدی را در خانه های مورد نظر تحلیل نمود. به عبارتی، مطالعات نحو فضا، خوانایی یک پلان معماری را مولود سازمان فضایی آن در نهایت قرارگیری فضاها در مجموعه فضایی پیکره بندی شده می داند. به طور خلاصه می توان گفت، هدف این پژوهش ارائه یک تحلیل مفهومی از بررسی ساختار کالبدی-فضایی خانه های بافت میانی شهر شیراز در کنش متقابل با زمینه با استفاده از روش چیدمان فضا است. یافته های پژوهش گویای نقش پیکره بندی فضایی در بازیابی تأثیرات اصول هم پیوندی با زمینه در فرهنگ سکونتی به لحاظ مبانی کالبدی است.
ارائه الگوی منطقه بندی شهری بهینه در ایران (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
933 - 955
حوزههای تخصصی:
تعدد سازمان های موجود در کنار نوع سیستم اداری کشور باعث شده است تا اداره شهرها در ایران از سوی نهاد واحدی صورت نگیرد. از طرفی هریک از این سازمان ها برای تسهیل عملکردی و خدمات رسانی و همچنین پوشش کامل محدوده تحت مدیریت خود، با استفاده از دستورالعمل های سازمان بالادست خود اقدام به منطقه بندی اداری می کنند که تعدد قوانین موجود در این زمینه و بی توجهی به مقوله مدیریت یکپارچه شهری، هم پوشانی مناطق اداری را در شهرهای بزرگ سبب شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت منطقه بندی شهری و ارائه الگوی بهینه منطقه بندی در راستای مدیریت یکپارچه شهری ایران در شهر رشت صورت گرفته است. روش انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده که با استفاده از روش های آماری و زمین آماری اجرا شده است. نتایج بررسی وضع موجود مناطق اداری تحت نظارت پنج سازمان برق، گاز، آب و فاضلاب، مخابرات و شهرداری، نشان از منطقه بندی تصادفی و ناهمگن آن ها دارد که آزمون اسپیرمن وجود رابطه مستقیم بین وسعت مناطق موجود- تعداد تداخل آن ها و نیز مساحت هم پوشان مناطق اداری- فاصله از مرکز شهر را تأیید می کند. همچنین مشخص شد، شاخص های مورد استفاده سازمان ها، مناسب منطقه بندی نیستند؛ درحالی که شاخص پیشنهادی تراکم جمعیت از ضریب خودهم بستگی قابل قبولی در مناطق بهینه پیشنهادی برخوردار است، مناطق ارائه شده از نظر شکل هندسی و جمعیت تحت پوشش متوازن تر و همگن تر هستند. همچنین سنجش میزان تداخل مناطق اداری پیشنهادی نشان از وجود 9 محدوده هم پوشان بدون تلاقی مرز بین مناطق پیشنهادی است که هشت مورد از محدوده های فوق، بر مناطق پیشنهادی شرکت مخابرات منطبق هستند.
تحلیل تأثیرات همه گیری کرونا بر پایداری اجتماعی (نمونه موردی: محدوده بافت فرسوده ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1149 - 1173
حوزههای تخصصی:
همه گیرشدن ویروس کرونا و پیامدهای منفی آن نه تنها جامعه ایران، بلکه جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. پیامدهای منفی این اپیدمی در بهداشت و سلامت جوامع به گونه ای است که سبب گرفتارشدن جامعه به بحرانی همه گیر شده و تعاملات اجتماعی و برخی آداب و رسوم (فرهنگ)، به عنوان کنشگران اجتماعی، زمینه و بستر تسهیلگر در شیوع و تکثیر این ویروس بوده که ماهیتی اجتماعی و فرهنگی به آن بخشیده است. هدف از این تحقیق، تحلیل تأثیرات کرونا بر پایداری اجتماعی محدوده بافت فرسوده شهر ارومیه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، اولویت بندی و میانگین رتبه های هر شاخص از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. به منظور بررسی شاخص های عدالت و سلامت از تحلیل های مکانی به عنوان سنجش عدالت در دسترسی به فضاهای خدماتی استفاده شده است. با توجه به نتایج تحلیل فضایی، شاهد توزیع نامتعادل کاربری های خدماتی هستیم که مغایر با اهداف پایداری اجتماعی هستند. دسترسی به مراکز درمانی شرایط به نسبت مطلوبی دارند؛ به طوری که بیشتر افراد ساکن دسترسی مناسب به فضاهای درمانی درون بافت دارند و بقیه افراد به مراکز درمانی واقع در خارج از بافت دسترسی مناسب دارند. محدوده مورد مطالعه به لحاظ توزیع کاربری های فضای سبز و باز با مشکل جدی رو به روست؛ به طوری که بیشتر افراد ساکن به این گونه فضاها دسترسی ندارند و با کمبود سرانه مواجهند. همچنین به لحاظ توزیع کاربری های ورزشی و آموزشی به منظور استفاده دومنظوره از این کاربری ها، شاهد توزیع متعادلی در سطح محدوده هستیم، اما از منظر سطح و سرانه با محدودیت هایی روبه رو هستیم. با توجه به تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها به روش تحلیل مسیر شاخص های آموزش، کیفیت، مشارکت، امنیت و عدالت به ترتیب بیشترین شاخص های پایداری اجتماعی هستند که تحت تأثیر ویروس کووید 19 قرار گرفته اند.
تحلیل تطبیقی جغرافیای رسانه از تأثیر برنامه های تلویزیون شبکه دو سیما با موضوع سبک زندگی بر تاب آوری اجتماعی مناطق 1، 12 و 20 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور تحلیل مناسب از تأثیرات فرهنگی و جغرافیایی رسانه ها، استفاده از نتایج مؤلفه های تاب آوری اجتماعی، رهیافتی کلیدی است. در این راستا، مطالعه حاضر تلاش کرده است تا با هدف کاربردی و روش «توصیفی-تحلیلی» به تحلیل تطبیقی اثرگذاری برنامه های تلویزیون بر تحقق مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مناطق 1، 12 و 20 کلان شهر تهران بپردازد. با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، نظرات 384 شهروند بر حسب فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه بندی شده، گردآوری شد. نتایج نشان می دهد که کیفیت تحقق و برخورداری از مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در سه منطقه مورد مطالعه براساس آنالیز واریانس چندمتغیره متفاوت است. همچنین تحلیل اولویت برنامه ریزی برای تحقق بخشی به مؤلفه های تاب آوری در سه منطقه یادشده براساس مدل تاپسیس فازی نشان می دهد که شاخص اعتماد عمومی در منطقه 1 به عنوان منطقه مرفه شهری، شاخص مشارکت غیررسمی در منطقه 12 به عنوان منطقه متوسط شهری و شاخص حس تعلق مکانی در منطقه 20 به عنوان منطقه فرودست از اولویت بیشتری برای برنامه ریزی در راستای ارتقای تاب آوری اجتماعی برخوردارند. و راهبرد رسانه ای تلویزیون و شبکه دو سیما و در جغرافیای رسانه ای هدف، می تواند در راستای ارتقای اعتماد عمومی شهروندان و افزایش همبستگی اجتماعی، ارتقای شاخص مشارکت غیررسمی ازطریق همیاری و همراهی در تشکل های اجتماعی مناطق شهری و بهبود حس تعلق مکانی در مناطق فرودست برای ایجاد حس انگیزه و تعلق و هویت مندی اجتماعی قرار گیرد.
تبیین الگوی اکوشهری زیست پذیرکلانشهر تبریز با مدل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی الگوی اکو شهری زیست پذیر کلان شهر تبریز با استفاده از مدل فازی صورت گرفت. از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع مطالعه، توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های پژوهش با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری گردید. ضریب الفای کرونباخ برابر 819/0 می باشد که نشان از پایایی قوی دارد. جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان بالای 18 سال شهر تبریز بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با لحاظ ضریب خطای 3 درصد به تعداد 1068عدد تعیین گردید. نمونه های تحقیق با در نظر گرفتن تراکم خانوار در هر یک از مناطق ده گانه تبریز به صورت تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL مبتنی بر معادلات ساختاری و تحلیل چندمتغیره فازی در محیط GIS انجام گردید. طبق نتایج تحقیق کلان شهر تبریز در ابعاد اکوشهری دارای زیست پذیری متوسط می باشد و عدم تعادل در بین مناطق ده گانه مشهود است. نوآوری تحقیق ارائه الگوی اکوشهر زیست پذیر پایدار متکی بر مشارکت و همکاری مردم و مدیریت شهری برای زیست پذیر نمودن کلان شهر تبریز می باشد به طوری که بتواند برای سایر کلان شهرها به عنوان نقشه راه زیست پذیری مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل اثرگذاری شاخص های روستای خلاق بر پایداری سکونتگاه های روستایی (مورد شناسی: منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجارب حاصل از نظریات توسعه روستایی نشان دهنده ناکارآمدی برخی از طرح های گذشته روستایی است؛ بنابراین در بازه زمانی کنونی، رهیافت روستای خلاق به عنوان دیدگاهی نو و مؤثر در زمینه توسعه روستایی تلاش دارد تا بستر زندگیِ باکیفیت و خلاقانه را در مناطق روستایی مهیا سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرگذاری شاخص های روستایی خلاق بر پایداری سکونتگاه های روستایی سیستان انجام شده است. این پژوهش بر پایه روش، توصیفی-تحلیلی استوار بوده و از نظر هدف، کاربردی است. برای گردآوری اطلاعات روش های اسنادی و میدانی به کار رفت. نمونه آماری، شامل 20 روستا با جمعیت 9762 خانوار است که براساس فرمول کوکران، تعداد 308 نفر انتخاب و با روش تصادفی ساده از آن ها نظرسنجی شد. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش و بررسی تأثیر شاخص های روستای خلاق بر پایداری سکونتگاه های روستایی، آزمون T تک نمونه ای و نرم افزار Smart PLS به کار رفت. براساس مقادیر مربوط به ضریب مسیرها در مدل نهایی تحقیق، به طورکلی عامل خلاقیت با ضریب اثر (97/0 درصد) پایداری روستایی را تبیین می کند. همچنین مؤلفه های انعطاف پذیری، ابتکار، ترویج و آموزش، خطرپذیری، رهبری و مشارکت به ترتیب با ضرایب 182/0، 162/0، 148/0، 149/0، 155/0، 169/0 درصد به طور غیرمستقیم بر پایداری روستایی اثرگذارند. براساس آزمون (T تک نمونه ای)، میانگین به دست آمده برای تمامی ابعاد (متغیر مستقل و وابسته) بیشتر از میانگین نظری (3) است. در این بین مؤلفه های اجتماعی (با میانگین 45/3)، اقتصادی (با میانگین 37/3) و کالبدی (با میانگین 31/3) بیشترین اثرگذاری را بر پایداری و مؤلفه های ترویج و آموزش (با میانگین 46/3)، انعطاف پذیری (با میانگین 43/3) و ابتکار (با میانگین 42/3) بیشترین اثرگذاری را بر خلاقیت روستایی دارند.
امکان سنجی ارتقای کیفی منظر جوامع زیستی حاشیه تالاب ها براساس رویکرد اکولوژی ژرف نگر (مورد شناسی: روستای صراخیه در حاشیه تالاب شادگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظر و مجتمع های زیستی پیرامون تالاب ها، ازجمله مناطقی هستند که علی رغم وجود وابستگی و ارتباط متقابل میان ساکنان آن ها و تالاب و بهره مندی از خدمات متنوع این اکوسیستم طبیعی، در رویکردهای مطرح درجهت حفاظت و احیای تالاب ها کمتر مورد توجه قرار گرفته اند؛ به گونه ای که توجه و تأکید بر ابعاد کمّی و بیولوژیک تالاب موجب غفلت از نیازهای جوامع پیرامون تالاب و ابعاد کیفی زندگی آن ها شده است. این امر در درازمدت نه تنها تأثیر چندانی بر حفاظت و احیای تالاب ها نداشته، بلکه می تواند تهدیدی جدی برای جوامع زیستی که زندگی شان وابسته به تالاب هاست، باشد؛ ازاین رو اتخاذ رویکردی کل نگر که به همه ابعاد کمّی و کیفی موجود در یک منظر به طور همزمان توجه کرده و در پاسخگویی به نیازهای جوامع مؤثر واقع شود، امری ضروری است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای به دنبال امکان سنجی استفاده از مدل اکولوژی ژرف نگر درجهت ارتقای کیفی منظر مجتمع های زیستی حاشیه تالاب ها است؛ در این راستا ابتدا مفاهیم و پایه های 8گانه اکولوژی ژرف نگر از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری و سپس مدل پیشنهادی براساس 8 پایه اصلی اکولوژی ژرف نگر ارائه شد. مدل مذکور درجهت امکان سنجی در روستای صراخیه واقع در حاشیه تالاب شادگان در استان خوزستان به کار گرفته شد. نتایج حاصل نشان می دهد که مدل اکولوژی ژرف نگر با تکیه بر پایه های اصلی خود، توصیه ها و ارزش هایی را درجهت بهره مندی مناسب از محیط زیست در قالب سه مؤلفه شناخت، برنامه ریزی و اجرای طرح های حفاظتی و توسعه ای و نظارت و مشارکت ذی نفعان ارائه می دهد که موجب ایجاد رابطه ای متعادل میان انسان و طبیعت شده و ضمن پاسخگویی به نیازهای زیست محیطی، از طریق ارائه راهکارهایی در زمینه جذب اکوتوریسم، آموزش های زیست محیطی، نمایش سبک و شیوه زندگی جوامع زیستی حاشیه تالاب و... در رشد اقتصادی جامعه، حفظ و احیای ارزش های فرهنگی-معنوی بستر مؤثر واقع شده و بدین طریق موجب ارتقای کیفی منظر جوامع زیستی حاشیه تالاب می شود.