فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری بر رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی کشورها مؤثر است. طبیعت گردی از شاخه های صنعت گردشگری است که درآمد حاصل از آن، فرصتی برای مناطق گردشگری به منظور حفاظت از منابع طبیعی و تنوع زیستی فراهم آورده است. طبیعت گردی در ایران با دارابودن شرایط اقلیمی و طبیعیِ کم نظیر و مناطق بسیار جذاب طبیعی، از ظرفیت بالایی برای رشد و توسعه برخوردار است. این پژوهش با هدف تعیین الگوی توسعه طبیعت گردی ایران صورت گرفته است. ابزار اصلی پژوهش، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با افراد متخصص در حیطه موضوع مورد مطالعه بود. با استفاده از نظریه داده بنیاد، عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدهای توسعه طبیعت گردی کشور ایران در شش مقوله اصلی و 19 مقوله فرعی طبقه بندی شده است. نتایج نشان می دهد که الگوی توسعه طبیعت گردی کشور ایران از این عوامل تشکیل شده است: مقوله های علّی (وجود جاذبه های طبیعت گردی، گسترش تقاضای طبیعت گردی تنوع فرهنگی، تنوع اقلیمی) که بر پدیده محوری، یعنی توسعه طبیعت گردی (بهره وری اقتصادی طبیعت گردی، توسعه متوازن مناطق شهری و روستایی، توسعه پایدار طبیعت گردی) تأثیر می گذارند؛ عوامل زمینه ای (مشارکت ذی نفعان گردشگری، حفاظت و نگهداری از منابع طبیعی، آموزش و پژوهش ویژه طبیعت گردی)؛ عوامل مداخله گر (ایمنی و امنیت مناطق طبیعی، سرمایه گذاری دولتی و بخش خصوصی، پشتیبانی حاکمیت از طبیعت گردی، تبلیغات منفی خارجی) که بر راهبردها اثرگذارند؛ راهبردها (ترویج فرهنگ طبیعت گردی، بهره برداری متوازن از مناطق طبیعت گردی، مدیریت یکپارچه بازاریابی طبیعت گردی، کارآمدسازی مدیریت طبیعت گردی، توسعه زیرساخت های طبیعت گردی، متنوع سازی فعالیت های طبیعت گردی با تمرکز بر ویژگی های محیطی) هستند؛ پیامدها (توسعه اجتماعی-فرهنگی، توسعه اقتصادی آسیب رسانی منابع طبیعی) که ناشی از به کارگیری راهبردهای توسعه طبیعت گردی هستند.
تحلیلی بر چگونگی و دلایل اقامت مهاجرین روستایی وارد شده به شهر در بدو ورود و تحرک سکونتی آنها در مراحل بعد از سکونت اولیه (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
109 - 122
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع مهاجرت و تحرک سکونتی در نواحی مختلف شهر به دلیل رابطه ی اجتناب ناپذیر علت و معلولی بین مهاجرت های درون شهری و ساختار اجتماعی فضایی شهر ، به ویژه در تحلیل اکولوژی اجتماعی شهرها مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل چگونگی و دلایل اقامت مهاجرین روستایی در بدو ورود به شهر بجنورد و تحرک سکونتی آنها در مراحل بعد از سکونت اولیه انجام شده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و داده های مورد نیاز از طریق پیمایشی( پرسشنامه ) گردآوری شده است. نمونه ها به روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده انتخاب شده اند.حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر تعیین شده است. واحد تحقیق خانوار می باشد، از این رو نمونه ها از بین سرپرستان خانوارها انتخاب شده اند. داده های گردآوری شده با استفاده از روشهای آماری توصیفی و آزمون های آمار استنباطی از جمله آزمون کای اسکوئر و با کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که از نظر سکونت اولیه، 67.5 درصد از این افراد در بدو ورود در بافت بیرونی و از لحاظ جهات جغرافیایی 37.8 درصد در شمال شرق و 29.6 درصد در قسمت جنوب غرب شهرسکونت اختیار کرده اند. در رابطه با علت سکونت در بدو ورود ، اکثر مهاجران وارد شده یعنی 43.8 درصد پاسخگویان ارزان بودن قیمت یا اجاره مسکن را بعنوان علت اصلی انتخاب این مناطق برای سکونت خود ذکر کرده اند. تحرک سکونتی مهاجرین در مراحل بعد از سکونت اولیه عمدتا در داخل مناطق درآمدی مشابه انجام شده است. یعنی بهبود وضعیت مالی اکثر مهاجرین روستایی در حدی نبوده است که باعث تحرک سکونتی آنها از محله سکونت اولیه به مناطق با درآمد بالاتر صورت گرفته باشد.
ارزیابی وضعیت مدیریت بافت های اکولوژیک شهری مطالعه موردی: منطقه 9 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، کم توجهی به پتانسیل های گردشگری پهنه های اکولوژیک شهری و عدم مدیریت درست در حفظ آن ها در منطقه 9 شهر اصفهان باعث از بین رفتن برخی باغ ها و اراضی کشاورزی و عدم استفاده بهینه از جاذبه های این پهنه ها گردیده است. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت مدیریت بافت های اکولوژیک شهری در منطقه 9 شهر اصفهان می باشد. روش تحقیق توصیفی –تحلیلی بوده و تجزیه وتحلیل داده ها با روش STAR و آماره T انجام شده است. جامعه آماری شامل گروه خبرگان و حجم نمونه تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در زمینه بافت های اکولوژی شهری در اصفهان است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که مدیریت بافت های اکولوژیک شهری دارای سه بعد مشتمل بر مدیریت بافت (با چهار شاخص ازجمله قانون گذاری، برنامه ریزی، مدیریت منابع و کنترل و نظارت)، بافت اکولوژیک (شامل دو شاخص حفاظت و توسعه و بهسازی) و اکوتوریسم (چهار شاخص اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی) است. نتایج روش STAR، نشان می دهند که وضعیت فعلی مدیریت بافت اکولوژی منطقه 9 شهر اصفهان مطلوب نیست و نتایج حاصل از آماره T، بیانگر آن است که میانگین بعد مدیریت بافت، بافت اکولوژیک و اکوتوریسم به طور معناداری پایین تر از حد متوسط (3) برآورد شده است. همچنین مقدار آماره T برای این سه بعد به ترتیب برابر با 15/7-، 13/0- و 15/9- است. همچنین بر اساس نتایج حاصل، به طور عمده شهرداری و جهاد کشاورزی در مدیریت بافت اکولوژی منطقه 9 شهرداری اصفهان، نقش دارند. بر اساس نتایج حاصل از انجام این پژوهش می توان گفت، ضعف در قوانین، عدم برنامه ریزی مناسب و توجه نکردن به کاربری های اصولی، سبب شده که وضعیت اکولوژیکی منطقه در حال حاضر در شرایط مطلوب نباشد. در این راستا راهبردهایی نظیر ارتقاء کیفی ساختار و هماهنگی دستگاه های ذی ربط؛ همراهی مردمی در طرح جامع گردشگری و حفظ منابع و تأمین امینت؛ بهره برداری از حقوق مالکانه و عواید اقتصادی آن؛ ارتقاء وضع کیفی فضاها و پهنه های طبیعی موجود و حفظ و توسعه پهنه های اکولوژیک در مدیریت اکوتوریسم بافت های اکولوژیک شهری منطقه 9 شهر اصفهان مؤثر است.
چارچوب بهینه گلخانه خورشیدی مبتنی بر عملکرد انرژی در ساختمان های مسکونی اقلیم سرد ایران (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش مصرف انرژی در ساختمان بسیاری از محققان را به سمت بررسی راه های کاهش مصرف سوخت های فسیلی سوق داده است، یکی از اقدامات برای استفاده مقرون به صرفه تر و منطقی تر از منابع انرژی در ساختمان های مسکونی، استفاده از سامانه های خورشیدی غیرفعال یا فضای خورشیدی است. در این مقاله اثرات معیارهای مختلف گلخانه خورشیدی بر میزان دریافت انرژی و کاهش هدر رفت انرژی ارائه شده است. برای رسیدن به اهداف موردنظر مدل هایی از یک واحد مسکونی دارای گلخانه خورشیدی با تغییراتی بین مدل ها مورد بررسی قرار گرفت. انرژی مورد نظر با استفاده از مدل سازی پارامتریک در نرم افزار گرس هاپر و مشاهده مدل در نرم افزار راینو و شبیه سازی انرژی با استفاده از انرژی پلاس محاسبه شد. شبیه سازی ها طبق معیارهای هواشناسی شهر سنندج انجام گرفت. متغیرها در حالت های زیر بیشترین میزان دریافت انرژی را داشتند: جهت گیری در حالتی که نزدیک به جنوب بوده و با 20 درجه چرخش به سمت غرب و یا شرق، درصد جدار نورگذر در دیوار خارجی به جدار کدر (در گلخانه خورشیدی الحاقی که دیوار خارجی طرفین بازشو نداشته و جبهه جنوبی آن کاملا شیشه است) برابر با 50% نسبت به سایر حالت ها مطلوب تر بود. بیشترین طول یعنی 5 متر به دلیل افزایش جبهه رو به جنوب بیشترین میزان دریافت انرژی را داشت، اما عمق مطلوب برابر 1متر بوده و با کاهش یا افزایش آن از انرژی خورشیدی جذب شده کاسته می شود. همچنین عملکرد عایق حرارتی از جنس پلی یورتان با ضخامت 10 سانتی متر کمترین کارایی را از لحاظ کاهش اتلاف انرژی در فضای گلخانه داشت، در حالی که سایر عایق های حرارتی مورد بررسی با اختلاف اندکی کارایی مشابهی را در هدررفت انرژی داشتند.
تبیین مدل مفهومی معنای نماهای آپارتمان های مسکونی از دیدگاه ساکنان (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
147-160
حوزههای تخصصی:
نمای بنا از مهمترین عنصر در شکل پردازی یک بناست و بر حس ارزیابی ناظران از کلیت کالبد تأثیرگذار است. نمای بناها در ارتباط مستقیم با ساکنان بنا است که لازم است واجد مؤلفه های معنادار محیطی باشد تا زمینه ادراک و خوانش مطلوب را برای ساکنان فراهم آورد. امروزه ادراک معانی نماها بیشتر در حوزه شهرسازی مورد توجه قرار گرفته و معانی نماها در مقیاس معماری و از دید ساکنان بناها کمتر مورد پژوهش متخصصان عرصه معماری قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه مدل مفهومی از معنای مؤثر بناهاست. از همین رو پژوهش می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مدل مفهومی معنای آپارتمان های مسکونی اردبیل از دیدگاه ساکنان چیست؟ این پژوهش دارای رویکردی ترکیبی است. بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و بخش کمی با استفاده از تحلیل همبستگی انجام گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با ساکنان اردبیل بوده است و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخت بوده که روایی و پایایی آن بررسی شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است و با استفاده از شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده ها تجزیه و تحلیل شدند. پس از استخراج عوامل مؤثر بر معنا در نما، مدل مفهومی معنای نماهای آپارتمان های مسکونی اردبیل تبیین شده است. عوامل مختلفی در معنادهی نما مؤثرند که این معناها در بستر عوامل کالبدی، عوامل زمینه ای و مداخله گر شکل می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که تحلیل عوامل مؤثر در معنادهی نماهای آپارتمان های مسکونی که بر مبنای نظر 25 نفر از ساکنان صورت گرفت، به شناسایی عوامل سازنده معنا در نما منجر شد که در قالب مدل مفهومی ارائه شده است. با توجه به یافته های بدست آمده از تحلیل همبستگی و تحلیل کمی، می توان بیان نمود که روایی مدل مفهومی و روابط عوامل آن به طور کلی مورد تأیید قرار گرفته است
توسعه محلی و رویکرد تسهیلگری اجتماع محور (محله جعفرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدنبال تحول جریان توانمندسازی و بازآفرینی در ایران، نگرش جدیدی که بر پایه تجارب نزدیک به سه دهه فعالیت ارتقاء اجتماعی صورت گرفته، فرایند تسهیل گری اجتماعی محله محور است. این دیدگاه بر این باور متکی است که ارتقاء در توانمندسازی از توسعه اجتماعی آغاز می شود و مقیاس آن نیز محلات شهری می باشد. تسهیلگری دربرگیرنده مجموعه نگرشها، دانش و مهارتهایی است که به افراد بویژه دست اندرکاران برنامه های توسعه کمک می کند تا ارتباط موثری با مخاطبین خود برقرار نمایند. تسهیلگری دانش و مهارت کارکردن با گروه است. دفاتر تسهیلگری با رویکرد اجتماع محور به دنبال توسعه اجتماعی محلات کمتر برخوردار هستند و با مشارکت اهالی محله و شناسایی نیاز جوامع محلی و افزایش سرمایه اجتماعی و اعتمادسازی در جامعه به دنبال توانمندسازی محلات هستند. این الگو در ایران توسط حوزه معاونت اجتماعی وزارت کشور مدتی است در بسیاری از محلات محروم و آسیب پذیر آغاز شده و در محله جعفرآباد نیز در سال 1397 بنیان گذاشته شده است. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی فعالیت ها و اقدامات دفتر تسهیلگری و توسعه محلی جعفرآباد مورد بررسی قرار گرفته شده است. دفاتر تسهیلگری و توسعه محلی با رویکرد اجتماع محور و مشارکت جامعه محلی با هدف ارتقای وضعیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، محیطی و مسکن خانوارهای ساکن در محلات فرودست شهری تأسیس و زیر نظر سازمان اجتماعی کشور فعالیت خود را مطابق شرح خدمات انجام می دهند . این دفاتر به عنوان کانون تمرکز نیروهای محلی و فرامحلی در امر توسعه بوده و هدایت و راهبری فعالیتها را با هدف تجمیع نیروها، پرهیز از موازی کاری، جلوگیری از تداخل فعالیتها و اقدامات، ایجاد بانک اطلاعاتی جهت ارزیابی و پایش و میزان اثربخشی نهایی فعالیت ها، گروه سازی، مطالبه گری و میانجی گری نهادی را به عهده دارد .
شناخت و تحلیل سیاست های توسعه گردشگری (مورد مطالعه: شهر دهدز - شهرستان دزپارت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
45 - 60
حوزههای تخصصی:
توسعه هر مکان جغرافیایی به ظرفیت های طبیعی و انسانی آن وابسته است. آنچه که می تواند توسعه هر مکان را تسریع یا کند نماید، نوع تصمیم گیری ها و سیاست های حاکم در آن بخش از سطوح کلان تا خرد است. توسعه گردشگری نیز از این سیاست ها، مستثنی نیست. بنابراین بخشی از توسعه گردشگری منوط به سیاست های مورد تاکید است. هدف این تحقیق شناخت و سپس تحلیل سیاست های توسعه گردشگری در دو سطح کلان و خرد به صورت مطالعه موردی در شهر دهدز شهرستان دزپارت است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده های میدانی است. روش گردآوری داده ها در مرحله اول مصاحبه و کنکاش در اسناد مختلف علمی و اجرایی و سپس تکمیل پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان ادارات منطقه دزپارت تشکیل داده اند. با توجه به نبود آمار دقیق در این زمینه، تعداد 50 نفر مورد پرسشگری قرار گرفتند. روایی پرسش نامه انجام و پایایی آن نیز با ضریب کرونباخ بالای 70/0 تایید شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که تمامی سیاست های خرد و کلان توسعه گردشگری در سطح کمتر از 05/0 معنادار هستند. بر اساس نتایج آزمون دو سیاست تقویت پیوندهای فرهنگی میان منطقه با استان های همجوار با میانگین 82/4 و تشکیل سایت اطلاعات گردشگری با میانگین 58/4 به عنوان مهمترین سیاست های کلان توسعه گردشگری و دو سیاست دیدگاه مثبت مدیران نسبت به ظرفیت گردشگری با میانگین 76/4 و تنوع مشاغل خدماتی با میانگین74/4 به عنوان مهمترین سیاست های خرد گردشگری شناخته شده اند. نتیجه رگرسیون نیز تایید نمود که در مجموع سیاست های کلان و خرد بررسی شده بیش از 71 درصد می توانند متغیر توسعه گردشگری را تبیین نمایند، اما سیاست های کلان تاثیرگذاری بیشتری نسبت به سیاست های خرد دارند.
نقش عوامل کالبدی– فضایی در امنیت فضای شهری (مطالعه موردی: مناطق 6، 10و 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه شتابان شهرگرایی، یکی از دغدغه های مدیران و برنامه ریزان شهری افزایش آسایش و رفاه شهروندان است. در این ارتباط، ارتقا حس امنیت شهروندان یکی از اولویت های برنامه ریزی شهری محسوب می شود. برای تحقق پذیری و افزایش امنیت شهری، گاهی اقداماتی فیزیکی همچون حفاظت، حراست، کنترل در فضاهای شهری طرح ریزی می شود، درحالیکه افزایش احساس امنیت شهروندان به لحاظ بکارگیری ابزارهای برنامه ریزی کالبدی-فضایی از اهمیت بیشتری برخوردار است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تأثیرگذاری معیارهای کالبدی-فضایی در ایجاد احساس امنیت ساکنان است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد کاربردی، تلاش بر بررسی ایفای نقش عوامل کالبدی-فضایی در افزایش میزان احساس امنیت شهروندان دارد. نمونه های موردی با توجه به شناخت ویژگی های کالبدی-فضایی در سه منطقه کلان شهر تهران با دارا بودن بافت اداری، بافت فرسوده و بافت تاریخی انتخاب شده است. در ادامه با بهره گیری از ده عامل مؤثرکالبدی-فضایی بدست آمده از نظریات اندیشمندان و پژوهشگران در زمینه امنیت شهری، بوسیله پرسشنامه با روایی و پایایی گویه های آماری، میزان امنیت شهروندان در مناطق 6 ، 10 و12 پایش و تحلیل شده است. در فرآیند انجام پژوهش از روش های تفسیری، پیمایشی، میدانی و در پایان به منظور مطالعات تطبیقی میان سه منطقه شاهد در کلان شهر تهران از روش ویکور استفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که از دیدگاه شهروندان در منطقه 10 امنیت بیشتر و نقش آفرینی عامل نظم محیطی به عنوان مهم ترین معیار قابل توجه بوده و منطقه 12 به دلایل متعدد از جمله فضاهای رهاشده میزان کمتری امنیت احساس می شود.
رویکرد آینده نگاری در بازآفرینی محلات فرسوده شهری با تاکید بر مسکن پایدار (مورد مطالعه: محله سرتپوله سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های قدیمی شهرها که زمانی از انسجام فضایی و عملکردی مناسب و منسجمی برخوردار بوده اند، اکنون در پی تغییر الگوی زیست و شکل گیری نیازهای جدید دچار نارسایی های کالبدی - فضایی شدیدی گردیده اند. این تنگناها و تبعات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن، به گونه ای دو سویه موجب پایین آمدن کیفیت زندگی در بافت های قدیمی شهری شده است. بنابراین هدف این پژوهش بازآفرینی محله سرتپوله شهر سنندج با رویکرد آینده پژوهی برای دستیابی به مسکن پایدار می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش به منظور انتخاب آگاهانه ی شرکت کنندگان، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است (انتخاب گروهی از خبرگان شهری). با استناد به توضیحات فوق، جامعه آماری این پژوهش 40 تن از کارشناسان خبره در حوزه ی مسائل شهری، شامل کارشناسان شهرداری سنندج (مناطق شهری مختلف)، مهندسان مشاور و برخی از اساتید دانشگاهی متخصص در حوزه ی مورد مطالعه هستند، سپس داده ها از طریق نرم افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پراکندگی متغیرها در محور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری عوامل، حاکی از ناپایداری سیستم در بازآفرینی محله سرتپوله است. و در نهایت با توجه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم عوامل، 18 عامل اصلی بعنوان پیشران های کلیدی در آینده ی بازآفرینی محله سرتپوله با تأکید بر تأمین مسکن پایدار مورد شناسایی قرار گرفتند. از بین پیشران های مورد بررسی، متغیرهای بخش اقتصادی و مالی بیشترین تأثیر را بر تأمین مسکن در زمینه ی بازآفرینی محله سرتپوله داشتند.
تحلیلی بر مواضع بازیگران کلیدی در فرایند مدیریت رشد شهری (مطالعه موردی: شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و گسترش کالبدی-فضایی شهرها در سراسر جهان، زمانی اتفاق افتاد که شهرها توانایی ارائه خدمات به جمعیت شهری به سرعت در حال رشد خود را نداشتند و این امر موجب پراکنده رویی و از بین رفتن اراضی لبه شهرها، افزایش شهرک های غیرقانونی و حاشیه ای شد. رشد شهر به مثابه یک فرامسئله متأثر از موضوعات متعدد و متنوع بسیاری است. علاوه بر عوامل فضایی موضوعاتی مانند ساختارهای اجتماعی- اقتصادی، تصمیم سازان (ارگان ها، سازندگان، مالکان)، تصمیم ها (اهداف، راهبردها، سیاست ها) و نظامات (از قبیل تفکیک زمین و روندهای قانونی) نیز بر رشد شهر اثرگذارند. سیاست های مدیریت رشد شهری در برابر رشد سریع و بی رویه حومه ها و مقابله با چالش هایی مانند پراکنده رویی مطرح شده است. درواقع مدیریت رشد به عنوان استفاده هوشمندانه از ابزار برنامه ریزی، قوانین و ابزارهای مالی دولت ها برای جهت دهی به رشد و توسعه شهری است. هدف از پژوهش توصیفی –تحلیلی حاضر بررسی و تحلیل بازیگران مدیریت رشد شهری در کرج است. از روش مکتور نیز برای سنجش مواضع و قدرت بازیگران بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که اثرگذارترین بازیگر، دولت است. درواقع از تفاضل میزان اثرگذاری دولت از میزان اثرپذیری آن از دیگر بازیگران، عدد 469 به دست می آید؛ در حالی که این عدد برای توسعه دهندگان 21۴- است؛ بنابراین قدرت نسبی دولت از همه بازیگران دیگر بیشتر است و بازیگر مسلط محسوب می شود.
تحلیل شاخص های پیاده مداری در بخش مرکزی شهرها (مورد مطالعه: پیاده راه صف (سپهسالار) و خیابان سی تیر شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
335 - 359
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری پیاده پاسخی به نیاز متعالی انسان در شهر است. در دهه های اخیر، ایده پیاده راه سازی و سپس ایده پیاده راه مداری در راستای زیست پذیرکردن هرچه بیشتر شهرها و کمک به بهبود کیفیت فضاهای شهری مطرح شده است. درواقع این جنبش ها ایده ای برای انسانی ترشدن شهرها، احیای مراکز و سرزندگی شهری بوده است. هدف این تحقیق تحلیل شاخص های پیاده مداری در پیاده راه صف (سپهسالار) به عنوان نمونه عینی پیاده راه شهری و بهره گیری از این شاخص ها برای ارزیابی خیابان سی تیر است که ماهیت شبه پیاده راهی در بخش مرکزی شهر تهران دارد. برای این منظور از شاخص مبلمان شهری، زندگی شبانه، امنیت، تنوع، کاربری، زیبایی شناختی و مقیاس انسانی برای تحلیل و سنجش دو مورد مطالعه استفاده شد. به دلیل ناپارامتریک بودن داده ها، برای مقایسه تفاوت ارزیابی وضعیت پیاده مداری از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف دونمونه ای، به منظور ارزیابی وضعیت برای دو گروه زنان و مردان از آزمون ناپارامتریک مقایسه ای دو گروه مستقل و برای سنجش گروه های سنی در استفاده از این دو فضا از آزمون کروکسال والیس بهره گرفته شد. درنهایت برای سنجش میزان رضایت از وضعیت پیاده مداری، از رگرسیون ترتیبی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد میزان رضایت استفاده کنندگان از شاخص های موردبررسی در خیابان سی تیر، بیشتر از پیاده راه صف است. همچنین رضایت مردان از وضعیت پیاده مداری در پیاده راه صف بیشتر از زنان است. این در حالی است که در خیابان سی تیر، تفاوت معنی داری بین جنسیت مشاهده نمی شود. وضعیت پیاده مداری برای گروه های سنی در هر دو فضای مورداستفاده تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد. به طورکلی در رضایت از شاخص های پیاده مداری در خیابان سی تیر، با وجود ماهیت شبه پیاده راهی از نمونه اجراشده یعنی پیاده راه صف تا حد زیادی موفق عمل کرده است. خیابان سی تیر از بین متغیرهای موردبررسی فقط در متغیر مقیاس انسانی دچار ضعف است که یکی از دلایل آن، عبور خوردرو از داخل این پیاده راه است و در صورت ترددنکردن وسایل نقلیه، قابلیت ایجاد پیاده راه مطلوبی در بخش مرکزی تهران را خواهد داشت. درحالی که پیاده راه صف در متغیرهایی مانند زندگی شبانه، مبلمان شهری، تنوع و زیبایی شناختی دچار ضعف است و به دلیل تجاری بودن کاربری آن، وضعیت اقتصادی آن رو به رکود است.
امکان سنجی تحقق پروژه های انتقال حق توسعه براساس شناسایی و پهنه بندی حوزه های مستعد توسعه (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
529 - 553
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های حل مشکل رشد بی رویه شهرها، برنامه انتقال حق توسعه TDR [1] است. در این پژوهش، مناطق مختلف شهر شیراز که با چالش گسترش ناموزون و تخریب گسترده باغ ها و فضاهای سبز مواجه است، در چارچوب مفهوم انتقال حق توسعه مطالعه شده است. روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی-تحلیلی است که در آن عوامل مؤثر بر تحقق رویکرد انتقال حق توسعه به منظور حفظ اراضی باارزش کشاورزی و تاریخی شهر شیراز شناسایی و همچنین نواحی مناسب برای اجرای این پروژه در شهر با توجه به شاخصه های رویکرد انتقال حق توسعه تعیین شدند. حجم نمونه برای اولویت بندی و ارزیابی معیارها با روش گلوله برفی تعیین و تعداد 15 پرسشنامه به وسیله کارشناسان برنامه ریزی شهری آشنا با بافت شهر شیراز تکمیل شد. در تحلیل داده ها، از روش های توصیفی و مقایسه ای و برای مکان یابی نواحی مناسب این رویکرد نیز از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. نتایج این تحقیق، پهنه بندی نواحی مستعد توسعه در شهر شیراز است. این مهم از برهم نهادن نقشه های شاخص های تعداد طبقات، متوسط اندازه قطعات و دانه بندی، میزان نزدیکی پهنه ها به شبکه شریانی درجه 1 و درجه 2 شهری، میزان نزدیکی به نواحی خدمات شهری و مراکز تجاری، روند گرایش ساخت وسازها به وسیله توسعه دهندگان در پهنه های مختلف شهری، روند گرایش سکونت مردم در پهنه های مختلف شهری، بررسی طرح های بالادست و سیاست های کلان توسعه انجام شده است. همچنین ضوابط مرتبط با شاخص های پیش گفته به منظور تحقق پروژه های انتقال حق توسعه در شهر شیراز نیز ارائه شده است. از جمله این ضوابط می توان به ارائه تراکم تشویقی در صورت تجمیع قطعات ریزدانه بافت فرسوده، بازنگری منطقه بندی محدودیت طبقات در نواحی میانی، گسترش ارائه خدمات به صورت محلی و ناحیه ای در پهنه های جنوبی و شرقی و ایجاد نواحی خدماتی و مراکز جاذب جمعیت در پهنه شرقی شهر اشاره کرد.
تبیین چارچوب بهینه تحقق پذیری بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
615 - 635
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهمی که بسیاری از مراکز شهرها و به ویژه بافت های تاریخی با آن مواجه اند، عدم انطباق ساختار فضایی این بافت ها با نیازها و فعالیت های امروزی است. در سال های اخیر، بی توجهی به بافت های تاریخی، آن ها را از جریان زندگی دور کرده است. این بافت ها از یک سو با فرسودگی و چالش های بسیاری از جنبه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند و از سوی دیگر ظرفیت ها و ارزش های هویتی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری دارند که این امر بازآفرینی را به اقدامی مهم و ضرورتی انکارناپذیر در مواجهه با آن ها تبدیل کرده است. این بافت ها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و احیای فضاهای خلاق، شکل گیری صنایع خلاق و جذب و نگه داشت گروه های خلاق برخوردار هستند. به همین سبب الگوی بازآفرینی خلاق مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق در زمینه مراکز شهری به ویژه مراکز تاریخی از ظرفیت قابل توجهی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران است؛ چرا که این بافت علی رغم ارزش های هویتی با فرسودگی مفرط به ویژه در سال های اخیر روبه رو بوده است. رویکرد این پژوهش آمیخته است و از روش دلفی به منظور تدوین شاخص ها و از روش تحلیل محتوای کیفی داده های متنی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی شهر تهران استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بافت تاریخی تهران با دوگانه ای از دارایی ها و محدودیت های ساختاری در مواجهه و تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق روبه رو است که نتیجه آن همچنان افت کیفیت بافت و عدم بهره گیری حداکثری از توان و ظرفیت های موجود در بافت بوده است. در چنین شرایطی رویکرد بازآفرینی خلاق می تواند به الگویی مناسب برای بافت تاریخی و به موتوری برای توسعه اقتصادی و فرهنگی شهر تهران تبدیل شود. در این پژوهش به منظور ارائه چارچوب تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران، شاخص ها و مفاهیم استخراج شده در قالب مفاهیم در ارتباط با فرایند بازآفرینی و مفاهیم مربوط به محتوا و محورهای موضوعی بازآفرینی، در سه بخش شاخص های بازآفرینی خلاق، ساختارهای پیشران و محدودکننده تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق و راهکارهای مواجهه بازتنظیم می شوند.
رابطه بین میزان پیاده روی با تاکید بر برنامه ریزی محله محور و علائم اضطرابی شهروندان تویسرکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
37 - 51
حوزههای تخصصی:
پیاده روی به عنوان یکی از اجزای اصلی سامانه حمل ونقل شهری مطرح می باشد .در کشورهای در حال توسعه به این موضوع توجه چندانی نشده است .از این رو باید همانند دیگر اجزای سامانه حمل ونقل شهری به پیاده روی و مشکلات آن توجه جدی شودو راه حلهای مناسبی برای ساماندهی فضای حرکت پیاده روی در شهر و محله که از هم مهمتر تامین ایمنی لازم می باشد ارائه گردد. هدف از مقاله حاضر تعیین رابطه بین میزان پیاده روی با تاکید بر برنامه ریزی محله محور و علائم اضطرابی شهروندان تویسرکان بود ه است جامعه آماری پژوهش کلیه ساکنین محله های شهر تویسرکان است. و روش پژوهش کاربردی است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار 23spss استفاده شده است. . که جهت انجام نمونه گیری از شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شددر نهایت با استفاده از فرمول کوکران و مرحله غربالگری، با توجه به شرایط ورود به مطالعه در موردآزمودنی ها که شامل نمرات لازم در آزمون سلامت عمومی و عدم اجرای پژوهش بود با در نظر گرفتن احتمال ریزش 30 نفر به عنوان حجم نمونه محاسبه شد. از اینرو ، تعداد 30 نفر از ساکنین واجد شرایط فوق که در سال 1397-1396 در شهر تویسرکان مشغول به زندگی بودند انتخاب شدند که به صورت تصادفی، 15 نفر در گروه آزمون و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش مشخص شد. و نتایج بررسی جامعه آماری ساکنین محله های شهر تویسرکان با توجه به پیاده روی و تاکید بر برنامه ریزی محله محور تأثیر بر کاهش "علائم اضطرابی" (اندازه اثر حدود 59 درصد) دارد.
تبین بازآفرینی بافت های فرسوده شهری با روش تلفیقی FEMAو SMART PLS (مورد شناسی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه بافت های فرسوده و تاریخی شهر، قلب تپنده سیستم شهری در دوره های تاریخی بوده اند، ولی با به انزوا رفتن این بافت ها، مجموع شهر نیز تحت تأثیر این بافت ها قرار گرفته و متحمل آثار زیان باری شده است. بافت های فرسوده شهر می توانند آثار زیان بار و با شدت غیرقابل جبران ایجاد کنند. بدین جهت لازم است آثار و پیامدهای احتمالی این بافت ها مشخص شوند و متناسب با آن ها اقدامات لازم درجهت متعادل سازی با دیگر بافت های شهری صورت گیرد. این تحقیق باهدف بازآفرینی بافت های فرسوده شهر زنجان سعی دارد، ازطریق شناسایی پیامدها و خطر های بالقوه بافت های فرسوده، اقدام به استخراج عملگرهایی کند که براساس آن، بافت های فرسوده بازآفرینی شوند. بدین جهت از ارزیابی ریسک امنیتی زیرساخت، درجهت شناسایی ریسک های بافت های فرسوده شهر، مشخص سازی عدد اولویت ریسک و تعیین عملگرها استفاده شده است. همچنین درجهت تأیید قابلیت عملگرها در بازآفرینی بافت های فرسوده از محیط PLS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که بیشترین اثر زیان بار بافت های فرسوده در شهر زنجان مربوط به افزایش آلودگی، افزایش ناهنجاری ها و کاهش تعلق خاطر بوده است؛ در این راستا شش مؤلفه درجهت ساماندهی بافت های فرسوده پیشنهاد شده اند که در این میان توجه به ذی نفعان در ساماندهی بافت ها، بهره گیری از رشد هوشمند شهری و مدیریت شهری با مشارکت شهروندان بالاترین ضریب تأثیر را داشته اند.
بررسی اثرات گردشگری فیلم بر روی تصویر ادراک شده مقصد و انگیزه سفر گردشگران به آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
117 - 127
حوزههای تخصصی:
شهرها مقصد اصلی گردشگری به شمار رفته و امروزه گردشگری به یکی از موتورهای محرکه توس عه ش هری و بازسازی آن تبدیل شده است. از سویی دیگر با ظهور اینترنت رفته رفته بر قدرت رسانه به عنوان یک عنصر اساسی در شکل دهی تصویر ذهنی افزوده شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر گردشگری فیلم بر تصویر ادراک شده مقصد و انگیزه گردشگر در سفر به استان آذربایجان شرقی است، در این پژوهش تلاش شده است تأثیر گردشگری فیلم بر ابعاد مختلف تصویر ادراک شده مقصد شامل منابع طبیعی، زیرساخت عمومی، زیرساخت گردشگری و محیط اجتماعی و ارتباط آن باانگیزه گردشگران برای سفر به شهر تبریز بررسی شود که این پژوهش ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است و ازنظر هدف، در گروه پژوهش های کاربردی جای می گیرد. جامعه آماری تحقیق، گردشگران ورودی به استان آذربایجان شرقی می باشند که از سایت های گردشگری فیلم استان دیدن کرده اند و حداقل یکی از دو فیلم «تبریز در مه» یا «شهریار» را دیده اند. نمونه موردمطالعه با روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شده و حجم نمونه شامل 206 گردشگر می باشد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه با طیف 5 سطحی لیکرت استفاده شد که اعتبار صوری و محتوایی و پایایی آن با آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و LISRELو روش آماری تحلیل مسیر با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش متوالی هم زمان بر اساس مراحل بارون و کنی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تأثیر گردشگری فیلم بر تصویر ادراک شده از مقصد و انگیزه گردشگران، تأثیر معناداری است. از سوی دیگر تصویر ادراک شده از مقصد نیز بر انگیزش گردشگران برای سفر به تبریز تأثیر معناداری دارد.
تحلیل اقتصادی ارتقاء زیست پذیری مجتمع های مسکونی انبوه با به کارگیری رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی (محله بهار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش مجتمع های مسکونی انبوه، افزون بر پاسخ به نیاز فعلی مسکن، مشکلی برای نوسازی در آینده ی شهرها می باشد. فرسودگی، افت زیست پذیری یک مجموعه مسکونی آپارتمانی (همچون محله بهار در جنوب شهر اصفهان) و اختلافات مالکیتی ناشی از آن، تهدیدهایی برای ورود سرمایه گذاران به منظور نوسازی می باشد. در این مقاله با هدف به کارگیری ظرفیت های رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی به منظور ارتقاء زیست پذیری در مجموعه مسکونی انبوه محله بهار برپایه سودآوری برای بخش خصوصی، پشتیبانی بخش عمومی از ارزش ها و منافع بخش خصوصی، ایجاد فضای رقابتی و بیشینه نمودن منافع مشترک بخش های عمومی و خصوصی، یک پژوهش کاربردی دوگانه توصیفی-تحلیلی در دستورکار قرار گرفته است. با انجام تحلیل هایی چون تحلیل ذینفعان برپایه ماتریس قدرت-منفعت، تحلیل متون مدون و تحلیل نظرات ذینفعان کلیدی، گزینه های چهارگانه ساخت وساز در زمینه سرمایه گذاری برای ارتقاء زیست پذیری در مجتمع های انبوه مسکن در محله بهار اصفهان برپایه رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی طراحی و با تحلیل ارزش خالص فعلی[1] و تحلیل نرخ بازده داخلی[2] میزان سودآوری هر یک از گزینه های پیشنهادی محاسبه شده است. یافته های برآمده از تحلیل تمایل توسعه گران بخش مسکن، برای اختیار هر یک از گزینه های سودآور برای ارتقاء زیست پذیری نشان می دهند تشکیل تعاونی (همکاری گروهی)، ارائه مستندات توسط هیأت مدیره مجتمع های مسکونی انبوه (شفافیت)، اعطای تراکم بیشتر از تراکم پیشنهادی از سوی کمیسیون ماده 5 (ارزش افزوده)، خروج همه مالکان از پروژه و خرید کلیه واحدهای مسکونی از مالکان مهم ترین شرایط سرمایه گذار بخش خصوصی برای ورود به فرایند مشارکت با بخش عمومی در راستای ارتقاء زیست پذیری مجتمع های مسکونی در محله بهار هستند. [1]. Net present value (NPV) [2]. Internal rate of return (IRR)
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توسعه گردشگری ورزشی در فضاهای شهری: شهرستان گنبدکاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
90 - 100
حوزههای تخصصی:
در سراسر جهان، فضاهای شهری، برای سالیان متمادی در زمره با اهمیت ترین مکان ها برای اهداف گردشگری بوده اند. بگونه ای که، امروزه، مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک برای چنین فضاهایی، نیازمند دیگاه های پویا و نظام یافته ای دارد که با استفاده از ابزارها و محرک های شهری، می توان پیشبرد آنها را تضمین نماید. از جمله این محرک ها، صنعت گردشگری بویژه گردشگری ورزشی است. براساس استعدادهای گردشگری ورزشی کشور، در مناطق مستعدی مانند شهرستان گنبدکاووس، دستیابی به برنامه ریزی و مدیریت هدفمند، ضروری بنظر می رسد. از اینرو، پژوهش حاضر، جهت تدوین و انتخاب استراتژی؛ از تحلیل استراتژیکی استفاده کرده که نیازمند شناسایی و تحلیل قوت ها و ضعف های درونی و فرصت ها و تهدیدهای بیرونی محیط مورد بررسی دارد. ماتریس SWOT از جمله تکنیک هایی است که می توان جهت تحلیل استراتژیک از آن بهره برد. این ماتریس، قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدات محیطی را ارزیابی می کند، اما نتایج آن، توانایی ارزیابی تناسب گزینه های تصمیم، براساس عوامل و رتبه بندی آنها را ندارد. بنابراین، در این پژوهش، از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) برای محاسبه وزن و اهمیت هرکدام از معیارها و زیرمعیارهای شناسایی شده، استفاده گردیده است. براساس نتایج حاصله، فرصت های بیرونی با وزن نسبی 0.375، قوت های داخلی با 0.342 و تهدیدهای بیرونی با 0.178 و در نهایت ضعف های داخلی با 0.105 بترتیب اولویت قرار گرفتند. علاوه برآن، نتایج نشان می دهد که مهم ترین استراتژی کاربردی برای توسعه گردشگری ورزشی فضاهای شهری شهرستان گنبدکاووس، استراتژی SO با شاخص مطلوبیت 0.437 می باشد
مدل اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور و بروز گردشگری هوشمند، توجه مدیران و سیاست گذاران مقصدها را به فرصت هایی که از تطبیق راهبرد هوشمندی در سطح مقصدهای گردشگری ایجاد می شود، جلب کرده است تا بتوانند با اتخاذ رویکرد نوآورانه و هوشمندانه، مزیت رقابتی در گردشگری ایجاد و رقابت پذیری مقصدها را افزایش دهند. این پژوهش در پی شناسایی و ارائه مدلی بوده که در آن سازوکار اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری در ایران تبیین شده باشد؛ بدین منظور و برای ایجاد فهم و ادراک عمیق از ابعاد، عوامل و چگونگی اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری در مقصدهای گردشگری شهری، رویکرد کمّی اتخاذ و دو مرحله پژوهشی تدوین شد. در مرحله اول با روش تحلیل داده های آرشیوی، به گردآوری و تلفیق پژوهش های پیشین و تعیین مؤلفه ها و شاخص های سنجش هوشمندی و رقابت پذیری مقصدهای گردشگری پرداخته شده و یافته ها با استفاده از نظر خبرگان گردشگری اعتبارسنجی شد. در مرحله دوم با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و ابزار پرسشنامه، اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری براساس نظر خبرگان در سطح مقصدهای دوازده گانه شهری منتخب سنجیده شده و به تأیید مدل ارائه شده، پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان داد که براساس مدل تحقیق، هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری اثرگذار است و هوشمندی روی هم رفته توانسته است 88 درصد از تغییرات رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری را پیش بینی کند. ارائه مدل اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری، تعیین مؤلفه ها و شاخص های هوشمندی و رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری، وجوه تمایز این تحقیق نسبت به تحقیقات پیشین بوده اند.
تحلیل ارتباط میان دو مفهوم هویت مکان و دلبستگی به مکان درفضاهای باز شهری (نمونه موردی: باغ ارم شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
173 - 188
حوزههای تخصصی:
ارتباط احساسی میان انسان و مکان در حوزه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است که از جمله آنها در ادبیات معماری و شهرسازی است. ارتباط در سطوح مختلفی شکل گرفته و در قالب مفاهیم مختلفی نیز معرفی می شود که از جمله آنها می توان به مفاهیم دلبستگی به مکان و هویت مکان اشاره نمود. تاکنون پژوهش های متعددی در ارتباط با هر کدام از موارد مذکور در حوزه ادبیات معماری و شهرسازی به انجام رسیده و نحوه نمود هر کدام از آنها در فضاهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است؛ این در حالی است که در ارتباط با چگونگی ارتباط نظری میان این دو مفهوم، پژوهشی صورت نگرفته است. با این توضیح پژوهش حاضر در پی بررسی نحوه ارتباط میان دو مفهوم دلبستگی به مکان و هویت مکان و نحوه نمود پذیری این دو مفهوم در یک فضای باز شهری به عنوان بستر میدانی تحقیق است. به همین منظور مجموعه باغ ارم شیراز به عنوان نمونه موردی تحقیق انتخاب و با بررسی نحوه نمود این دو مفهوم برای کاربران این فضا، چگونگی ارتباط میان مفاهیم مذکور مورد تحلیل قرار گرفته است. پژوهش حاضر ترکیبی از روش های کمی و کیفی در گردآوری و تحلیل داده ها است و در این خصوص از روش های کتابخانه ای و میدانی به منظور گردآوری داده ها و از روش های تحلیل محتوا و نیز آزمون های آماری به منظور تحلیل آنها استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش، استفاده کنندگان از باغ ارم شیراز در فصول بهار و تابستان بوده و حجم نمونه در این خصوص 326 نفر از این افراد انتخاب شده است که به صورت تصادفی در سطح باغ از آنها پرسش به عمل آمد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که اولاً میان دو مفهوم دلبستگی به مکان و هویت مکان در فضاهای باز شهری، ارتباطی معنادار وجود دارد؛ به این ترتیب که افزایش دلبستگی به مکان باعث شکل گیری هویت مکان برای استفاده کنندگان می شود. همچنین عواملی چون احساسات فردی، پیکره بندی فضایی و زمان، هم در شکل گیری دلبستگی به مکان و هم در شکل گیری هویت مکان، به ترتیب دارای بیشترین اولویت هستند؛ این در حالی است که عامل خاطرات و رویدادها در دلبستگی مکان و عامل کنش های اجتماعی موجود در محیط، تاثیر بیشتری در شکل گیری هویت مکانی دارند.