فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه توسعه دغدغه خاطر بسیاری از کشورهاست که هدف آن بهبود بخشیدن به شرایط کیفی زندگی انسان است. برای رسیدن به الگوی توسعه مطلوب یا استفاده صحیح از منابع و فرصت ها و توزیع عادلانه امکانات، مشارکت مردم راهکار اصلی و محوری به شمار می رود. بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی میزان تحقق پذیری شاخص های مشارکت فعال مردمی در راستای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت می پردازد. روش بررسی: نوع پژوهش کاربردی- تطبیقی و روش پژوهش، تحلیل محتوا است و از روش اطلاعات کتابخانه ای و میدانی در انجام پژوهش استفاده شده است. در روش میدانی از تکنیک پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل50 نفر از نخبگان و کارشناسان در دسترس می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری T تک نمونه ای و کروسکال والیس و همچنین جهت تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از مدل استراتژیک SWOT استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از آزمون t نشان داده است که یک رابطه معناداری بین متغیرهای مستقل مورد مطالعه در پژوهش حاضر و تحقق پذیری الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت وجود دارد. بنابراین متغیرهای مستقل مورد مطالعه بر تحقق پذیری الگو اثرگذار می باشند. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس نیز نشان داده که تمایل مردم به مشارکت در ارتباط با شاخص های و متغیرهای مورد سنجش در جهت تحقق پذیری الگو از وضعیت مطلوبی برخوردار است. نتایج بدست آمده از مدل سوات
توانمندسازی سکونتگاه غیر رسمی شهرک شهید رجایی مشهد
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد شتابان شهرنشینی و افزایش میزان مهاجرت به شهرها، کمبود و گرانی مسکن در کلان شهرها پدیده ناهنجار سکونتگاه های غیر رسمی را به وجود آورده است، که همراه با رشد بیکاری ، زمینه آسیب های اجتماعی را فراهم می سازد. در مقاله حاضر ، راهبردهای اساسی توانمندسازی سکونت گاه غیر رسمی شهرک شهید رجایی مشهد مشخص شده است. روش بررسی: نوع پژوهش کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی _تحلیلی می باشدو از روش کتابخانه ای و میدانی درانجام پژوهش استفاده شده است. ابتدا برای شناسایی وضعیت شهرک شهید رجایی مشهد در سال 1400 با جامعه آماری 232616نفر از فرمول کوکران استفاده نموده و 383 نفر از ساکنان محدوده به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.سپس با استفاده از این اطلاعات نقاط قوت،ضعف، فرصت و تهدید محدوده را به منظور طراحی ماتریس SWOT شناسایی کردیم. در نهایت برای امتیازدهی به هریک از موارد ماتریس SWOT به منظور شناسایی راهبردها و اولویت بندی آن ها با استفاده از ماتریس QSPM، تعداد 50 پرسشنامه بین سازمان های مسئول و نخبگان دانشگاهی که دارای تخصص کافی پیرامون مسائل حاشیه نشینی می باشند به روش هدفمند توزیع گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد راهبرد کلی در محدوده برای اجرای توانمندسازی تدافعی بوده و راهبردهای ساماندهی کالبدی، محیطی و جمعیتی با ایجاد زیرساخت ها و تسهیلات شهری ،استفاده بهینه از زمین های موقوفه آستان قدس رضوی برای کاهش آسیب های اجتماعی و کالبدی محدوده، توسعه متعادل عناصر شهری، تامین مسکن مناسب و زیباسازی در طراحی، ضمن حفظ هویت فرهنگی محدوده با بهره گیری از مصالح بومی و تلفیق آن با مصالح جدید، راهبردهای مهم توانمندسازی شهرک شهید رجایی محسوب می شوند.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری، پژوهش موردی: شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه دست یابی به توسعه پایدار شهری، به یکی از اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری تبدیل شده است. به طوری که از این طریق بتوانند، از منابع و ایجاد رابطه متعادل و متوازن میان انسان، اجتماع و طبیعت، به اهداف موردنظر خود دست پیدا نمایند. به همین منظور، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سطوح پایداری شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ برخورداری از شاخص های پایداری شهری با تأکید بر ابعاد اجتماعی، کالبدی و خدمات شهری می باشد که در قالب سه شاخص کلی و 22 شاخص فرعی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. قلمرو مطالعه، شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. در این پژوهش، شاخص ها مورد بررسی با استفاده از مدل ANP توسط کارشناسان خبره وزن دهی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و رتبه بندی و تعیین درجه پایداری شهرستان ها، از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور استفاده شد. بر اساس مدل ویکور، شهرستان های مذکور در سه دسته توسعه یافته، نسبتاً توسعه یافته و محروم از توسعه، دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که شکاف بین توسعه یافته ترین شهرستان (بویراحمد) با محروم ترین شهرستان (لنده)، کاملاً مشهود بوده و نشان می دهد توزیع فضایی خدمات و امکانات، برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت عدالت نبوده است. به همین جهت، روند توسعه در سطح شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد نابرابر می باشد. بنابراین، مسئولان استان باید سیاست گذاری های خود را متوجه نواحی محروم و کمتر توسعه یافته کنند تا شکاف موجود بین نواحی را برای رسیدن به پایداری کاهش دهند.
ارائه چارچوبی تحلیلی برای سنجش الگوی شبکه معابر: مقایسه تطبیقی محدوده های خودسازمان یافته شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1341 - 1361
حوزههای تخصصی:
فرم شهری نمایانگر ویژگی های کالبدی شهر و فرایندهای غیر کالبدی (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) نمود یافته در کالبد است و شبکه معابر یکی از اجزای مهم و پایدار آن محسوب می شود. این مقاله درصدد آن است تا با ارائه یک چارچوب تحلیلی و معرفی شاخص های مناسبی که وجوه مختلفی از الگوهای شبکه معابر را هدف قرار می دهند، امکان بازشناسی روش مند این الگوها را فراهم آورد و در این فرایند، سه بُعد پیکره بندی، ترکیب بندی و ساخت (که به این ترتیب با شاخص های توپولوژیک، ریخت شناسی و متریک متناظرند) را به کار گرفته است. نوآوری پژوهش را نیز می توان در دو جنبه به کارگیری رهیافت شبکه در مدل سازی (در مقابل توصیفات کیفیِ متداول در پژوهش های داخلی) و تولید چارچوب تحلیلی با انباشت مجموعه شاخص های متفاوت و متناسب با اطلاعات در دسترس، برشمرد. پژوهش پیشرو به تحلیل الگوهای شبکه معابر (که به دودسته خود سازمان یافته و از پیش طراحی شده تقسیم بندی می شود) در محدوده های خود سازمان یافته که بدون هیچ طرح از پیش اندیشیده شده ای طی زمان به وجود آمده اند (و عموماً بی نظم، تودرتو و پرپیچ وخم توصیف می شوند) می پردازد و ویژگی ها و قاعده مندی های مشترک حاکم بر آن ها و وجوه تشابه و تفاوت آن ها را ردیابی می نماید. به کارگیری چارچوب تحلیلی در پانزده محدوده مطالعاتی خود سازمان یافته در شهر تهران نشانگر آن است که نه تنها الگوی پیکره بندی شبکه معابر در تمامی محدوده ها با یکدیگر مشابه و از نوع T-tree است، بلکه تحلیل های تری پلات انجام شده هم مؤید تشابه الگوی ترکیب بندی و ساخت شبکه معابر در این محدوده ها علی رغم وجود برخی تفاوت ها است که از وجود نظمی مشابه اما پیچیده و پنهان در آن ها حکایت دارد.
تأثیر سیاست های فضایی در توسعه پایدار شهرهای بیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
355 - 374
حوزههای تخصصی:
محیط زندگی بشر همواره تحت تأثیر اقلیم بوده و خواهد بود. شهرها از جمله محیط هایی هستند که از نظر اقلیمی متفاوت اند و برنامه ریزی های محیطی ویژه برای مدیریت آن ها احساس می شود. مطالعه اثرگذاری تصمیمات سیاسی در فضای جغرافیایی شهرها با تأکید بر عنصر اقلیم در توسعه و پایداری آن ها تأثیر اساسی دارد. بنابراین، روابط متقابل سیاست و فضا در شهر از موضوعات مهم مورد بررسی جغرافی دانان عصر حاضر است. برای بررسی این روابط، درک شرایط جغرافیای طبیعی بسیار حائز اهمیت است. شهرها از نظر اقلیمی مختلف اند و دارای ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی و زیست محیطی خاص خود می باشند. در این مقاله کاربردی، با روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای سعی بر آن است که، علاوه بر ویژگی های شهرهای بیابانی، نوع سیاست های فضایی در این شهرها بررسی شود. سؤال مطرح شده در اینجا این است که شرایط جغرافیایی طبیعی شهرهای بیابانی به ویژه آب و هوا در نوع و روش سیاست ها و سیاست گذاری مدیران شهری چه اثری دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد نوع و روش سیاست های فضایی در شهرهای کویری و بیابانی با توجه به شرایط جغرافیای طبیعی متفاوت از سایر شهرهاست. بنابراین، شهرهای کویری و بیابانی دارای شرایط و استعدادهای خاصی هستند و با اینکه دارای محدودیت هایی نسبت به سایر شهرها می باشند، شرایط اقلیمی دارای نقش بنیادی در تدوین و اجرای سیاست های متنوع در این شهرها در جهت رسیدن به توسعه و پایداری است.
ارزیابی و تحلیل ریسک آسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله (مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه ایران به دلیل قرار گیری روی کمربند زلزله همواره در معرض خطر وقوع زلزله بوده است. شکل گیری گسل های بزرگ و وجود میدان های تنش فعال، ایران را مستعد وقوع زلزله ها کرده است. تحقیق حاضر، با توجه به ماهیت مسئله و موضوع مورد بررسی از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و هدف آن ارزیابی و تحلیل آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی اردبیل در برابر زلزله می باشد، جامعه آماری پژوهش 34 روستای بخش مرکزی است که دارای 28272 نفر جمعیت و 8151 خانوار می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 356 نفر برآورد گردید. جهت ارزیابی آسیب پذیری روستاهای مورد مطالعه از دو شاخص و 14 نماگر بر اساس مطالعات سایر محققین بهره گرفته شد. روایی صوری پرسشنامه توسط متخصصین مورد بررسی قرار گرفت و پایایی کل آن بر اساس آلفای کرونباخ 87/0 برآورد گردید، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که از نظر سطح آسیب پذیری لرزه ای با استفاده از مدل Topsis ، بیش از 73 درصد روستاها با ریسک آسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی بالا و بسیار بالا در برابر خطر زلزله قرار دارند. محاسبه آسیب پذیری کلی روستاها در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که 41 درصد روستاها آسیب پذیری متوسط و 59 درصد آسیب پذیری بالا و بسیار بالا قرار دارند. ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی منطقه، بیانگر آسیب پذیری بالا و خیلی بالا در روستاهای محدوده مورد مطالعه بوده و این تهدیدی جدی برای افزایش خطر در منطقه می باشد.
ارزیابی کمی توانمندی ها و اولویت های توریستی باغ های ایرانی در نواحی خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاذبه های طبیعی و از جمله باغ ها از پتانسیل های بالایی در جذب گردشگر برخوردارند. ارتباط و نزدیکی این جاذبه ها با جاذبه های تاریخی، که عمدتاً درون باغ ها نیز هستند، اهمیت آن ها را دوچندان می کند. استان کرمان، که یکی از استان های واقع شده در نواحی خشک ایران است، دارای باغ های زیادی است. هدف از این پژوهش ارزیابی توانمندی باغ های شهرستان کرمان در جذب گردشگر با استفاده از مدل پرالونگ است و عیار گردشگری هر باغ از میانگین چهار شاخص «زیبایی ظاهری»، «علمی»، «تاریخی- فرهنگی»، و «اجتماعی- اقتصادی»، که در پنج سطح متفاوت نمره دهی می شوند، به دست می آید. در جمع آوری اطلاعات نیز از روش های کتابخانه ای، اسنادی، و پیمایشی استفاده شده است. به منظور بررسی دقیق و امتیازدهی در طی مراحل پژوهش، ضمن بررسی منطقه، از فعالان حوزه گردشگری در استان و همچنین استادان گروه برنامه ریزی و مدیریت گردشگری استفاده و چهار باغ شازده ماهان، بیرم آباد، باغ موزه هرندی، و فتح آباد برای این تحقیق انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که از نظر عیار گردشگری باغ شازده با امتیاز 7 / 0 رتبه اول را به خود اختصاص داده است. با توجه به آمار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری، و صنایع دستی و یافته های مدل پرالونگ، در جذب گردشگر، باغ شازده در رتبه اول و باغ های فتح آباد، هرندی و بیرم آباد در رتبه های بعدی قرار دارند. از نظر زیبایی، بیشترین امتیاز را باغ شازده به دلیل وجود درختان کهن سال، جریان آب، و ساختمان زیبا کسب کرده است. از لحاظ ارزش علمی باغ موزه هرندی با امتیاز 69 / 0 رتبه اول را در اولویت بندی کسب کرده است که از دلایل آن می توان به وجود موزه باستان شناسی (آثار ارزشمندی در آن نگهداری می شود) اشاره کرد. به طور کلی بر اساس مدل تحقیق در چهار باغ مورد مطالعه، امتیاز ارزش تاریخی- فرهنگی (75 / 0) و ارزش زیبایی ظاهری (74 / 0) بسیار بالاتر از امتیاز ارزش های اجتماعی- اقتصادی (52 / 0) و علمی (55 / 0) است که نشان از زیبایی باغ های مورد مطالعه و همچنین ارزش تاریخی آن ها دارد.
شناسایی شاخص های مؤثر در زیست پذیری مناطق شهری (مطالعه موردی مناطق 1، 5 و 8 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری شهری یکی از مهم ترین و نوین ترین مباحث در تئوری های جدید شهرسازی و برنامه ریزی است که باهدف پیشبرد شهر به سوی مطلوبیت هرچه بیشتر مطرح شده است. هدف این پژوهش کاربرد تحلیل عاملی در شناسایی شاخص های مؤثر در زیست پذیری محلات شهری است. ابتدا زیست پذیری از دیدگاه نظری و سپس ویژگی های مناطق شهر اصفهان موردسنجش و بررسی قرارگرفته اند. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر مبنای ماهیت توصیفی- تحلیلی است. برای شناسایی شاخص های مؤثر در زیست پذیری از تکنیک طیف لیکرت 5 درجه ای استفاده گردید. یافته ها نشان دهنده ی این است که بین مناطق شهری اصفهان ازنظر زیست پذیری تفاوت وجود دارد. با توجه به سطح بندی انجام گرفته، محلات جلفا و رزمندگان دارای بیشترین سطح زیست پذیری هستند که علت قرارگیری این محلات در یک طبقه مشابهت های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی آن هاست زیرا ساکنان این دو محله به طور نسبی از کیفیت سیستم حمل ونقل، هویت اجتماعی، برخورداری از امکانات و رضایت مندی از محل سکونت خود راضی بوده اند. محله ی درب کوشک با توجه به قرارگیری در مرکز شهر و مواجهه با مسائل اقتصادی و فرهنگی و کالبدی دارای سطح زیست پذیری متوسط است بیشترین نارضایتی در این محله مربوط به عدم کیفیت سیستم حمل ونقل بوده است. محلات سیچان، عباس آباد و خانه اصفهان در پایین ترین سطح زیست پذیری جای گرفته اند و اولین اولویت توجه را به خود اختصاص داده اند. با توجه به اینکه شرایط زیست پذیری در مناطق مختلف متفاوت است، درنهایت هدف این پژوهش دستیابی به شاخص های مؤثر در زیست پذیری مناطق شهری و شناسایی وضعیت محلات و عوامل مؤثر بر آن است.
ارزیابی عملکرد خطوط اتوبوسرانی شهر اصفهان با مدل تحلیل پوششی داده ها (مطالعه موردی: خطوطی که با خط یک مترو همپوشانی دارند)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فقدان یک سیستم حمل و نقل کارا یکی از موانع رشد و توسعه هر کشوری بشمار می رود. در میان انواع حمل و نقل درون شهری نقش اتوبوسرانی برجسته تر از سایر روش هاست. با توجه به اینکه خطوط اتوبوسرانی بیشترین نقش و سهم را در حمل و نقل درون شهری کشور را دارند، بنابراین باید از کارآیی لازم برخوردار باشند. در این پژوهش کارآیی خطوط همراستا با خط یک مترو در اصفهان با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها، مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش بررسی: روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف ازنوع کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات در حوزه کتابخانه ای بوده است. به منظور تحلیل داده ها و ارزیابی عملکرد، اطلاعات عملکردی 15 خط به عنوان واحد های تولیدی یا DMU ها در بازه زمانی نه ماهه اول سال 1400، شامل 5 متغیر ورودی و یک متغیر خروجی از طریق سامانه مدیریت مکانیزه ناوگان(AVL) مستقر در شرکت واحد اتوبوسرانی اصفهان استخراج و با استفاده از نرم افزار DEA SOLVER وDEAFrontier نسبت به ارزیابی کارآیی آن ها اقدام گردید. یافته ها و نتیجه گیری: از مجموع 15 خط مورد مطالعه، خطوط شماره10،17،70،81و82 با توجه به نسبت ورودی ها و خروجی و شرایط موجود از کارآیی لازم برخوردار نبوده اند که از این تعداد سه خط 17،70 و81 به صورت خصوصی اداره می شوند. موضوع مهم در این پژوهش کارآیی بیشتر خطوطی است که میزان مسافر جابجا شده بیشتری داشته و همپوشانی کمتری در آن ها بوده که نشان از اهمیت متغیر حجم مسافر در ارزیابی کارایی خطوط اتوبوسرانی می باشد.
تحلیل واگرایی و شکاف گروه های درآمدی از لحاظ تأمین مسکن در کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1281 - 1302
حوزههای تخصصی:
تأمین مسکن ارزان قیمت برای گروه های کم درآمد موجب حفاظت از خانوارهای فقیر در بازار رقابتی مسکن می شود. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تحلیل واگرایی و شکاف گروه های درآمدی از لحاظ تأمین مسکن در کلان شهر اصفهان و بررسی شاخص های کمی و کیفی مسکن در کلان شهر اصفهان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری مربوط به محدوده قانونی شهر اصفهان در سال 1395 است. از مدل های SAW و Topsis، روش «ابونوری»، شاخص دسترسی و شاخص تقاضای مناسب مسکن برای تحلیل داده ها استفاده شده است. متغیرهای پژوهش مشتمل بر نوع تصرف، سطح زیربنا، کیفیت ابنیه، نوع مصالح، تعداد اتاق و بعد خانوار، برخورداری از تسهیلات مسکن درزمینه گروه های کم درآمد شهر اصفهان است.
یافته های پژوهش نشان می دهد مقدار ویژه مدل های SAW و Topsis، برای گروه های کم درآمد از میانگین متوسط پایین تر می باشد. بالا بودن ضریب تغییرات در بین گروه های درآمدی حاکی از واگرایی وجود شکاف در بین گروه های درآمدی می باشد. درنتیجه، بر اساس نتایج حاصل از محاسبات مدل های SAW و Topsis، وضعیت کمی و کیفی شاخص های مسکن در بین گروه های کم درآمد در شهر اصفهان در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نتایج حاصل از روش ابونوری بیانگر آن است که ضریب جینی هزینه مسکن برای خانوارهای شهری تا سال 1384 روندی نزولی داشت، اما از سال 1385 به بعد شکاف در حال افزایش می باشد. همین طور منحنی لورنز، به افزایش نابرابری در طول زمان صحه گذاشته است. بر اساس شاخص دسترسی به مسکن، دهک کم درآمد در سال 1383 با پس انداز کامل درآمد 75 روز خانوار، می تواند یک مترمربع مسکن را خرید کند؛ اما در پایان سال، 1395 این عدد به 206 روز رسیده است. همچنین در سال 1383، خانوارهای دهک اول با تقریباً 49 سال کار کردن می توانستند مسکن موردنیاز خود را تهیه نمایند، اما در سال 1395 این میزان به 103 سال رسیده است. نتایج برآورد تقاضای مؤثر مسکن در دهک های درآمدی ازنظر مساحت زیربنا در شهر اصفهان بیانگر آن است که دهک اول تا چهارم در سال 1383 از 4 تا 11 مترمربع توان تأمین مسکن را داشته اند؛ اما این اعداد در سال 1395 به 9/1 تا 5 مترمربع کاهش یافته است.
طراحی الگوی همراستایی برنامه و بودجه در شهرداری تهران با استفاده از متدولوژی سیستم نرم (SSM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
52 - 67
حوزههای تخصصی:
عدم همراستایی برنامه و بودجه در سازمان های عمومی مشکلی همیشگی است. با این حال، کاهش شکاف ها برای ایجاد دولتی کارآمد و اثربخش ضرورتی انکارنشدنی است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای همراستایی برنامه و بودجه شهرداری تهران است. با توجه به پیچیدگی مساله پژوهش، طراحی مدل براساس روش شناسی سیستم نرم و نگاشت شناختی، در قالب یک مطالعه کیفی با رویکرد توصیفی-اکتشافی انجام شد. جامعه مورد بررسی شامل ذینفعان و طرف های درگیر با برنامه و بودجه بوده که شامل طیف وسیعی از نهادها و بخش های داخلی شهرداری تهران هستند. جهت انتخاب نمونه با 25 نفر از افراد صاحب نظر با روش گلوله برفی مصاحبه به عمل آمد و فرآیند مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در نهایت نگاشت ذهنی هر کدام از آنها ترسیم شده و با تجمیع این نقشه ها تصویر غنی شده از مساله تحقیق ایجاد شد. جهت تبیین تعاریف ریشه ای از رویکرد CATWOE استفاده شد و بر اساس تعاریف ریشه ای ارائه شده مدل مفهومی فعالیت ها استخراج گردید. بر اساس نتایج حاصله، عدم ارتباط بین برنامه و بودجه در شهرداری تهران صرفا یک مساله فنی (ارتباط بین کدینگ برنامه و بودجه) نیست بلکه تحت تاثیر عوامل ریشه ای درون و برون سازمانی از جمله نبود قوانین پشتیبان، ضعف در سیستم بودجه ریزی، ضعف ساختار برنامه، ضعف در سازوکارهای نظارت درون و برون سازمانی بر برنامه و بودجه، ضعف های مالی و حسابداری، الزامات زیرساختی، نبود هماهنگی بین ذینفعان و... است که در این راستا 11 فعالیت هدفمند و اقدامات متناظر با هر کدام از آن ها برای همراستایی برنامه و بودجه شهرداری تهران پیشنهاد شده اند.
نقش شهرهای مرزی در توسعه ژئوپولیتیک گردشگری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل مهم برای دستیابی به توسعه، نقش درآمدی توریسم و جذب گردشگر درون کشورهاست که این مهم همواره در گرو داشتن فضای ملی و سرزمینی منسجم و شهرهایی با کارکرد بهینه است. موفقیت در زمینه توریسم، در گروِ داشتن آثار تاریخی و دیدنی، شهرهای زیبا و توسعه یافته، مردمان با فرهنگ و دانش و آگاهی بالا، دولتمردان عاری از القای تفکرات شخصی، نظام برنامه ریزی کارامد و ... است. در این میان می توان گفت که نقش شهرها در جذب گردشگر درجات بالاتری را دارا می باشند. شهرهای مرزی به دلیل داشتن نقش امنیتی و دروازه ورود کالا و انسان، می توانند در جذب گردشگر، موفق عمل کنند. ایجاد بازارچه های مرزی، وجود رودخانه و عوامل طبیعی، وجود بناهای تاریخی مانند قلعه و یا نوع مرز در این گونه شهرها، از عوامل جذب توریسم به شمار می روند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و سایت های اینترنتی، به دنبال بررسی نقش و جایگاه شهرهای مرزی در توسعه ژئوپولیتیک گردشگری و جذب گردشگر است. سؤال اصلی این مقاله این است که: آیا شهرهای مرزی با استفاده از ژئوپولیتیک گردشگری می توانند در جذب توریسم و توسعه گردشگری موفق باشند؟ نتایج نشان می دهند که شهرهای مرزی با توجه به موقعیتشان، توانایی توسعه ژئوپولیتیک گردشگری و در جذب گردشگر، قابلیت بالایی را دارند.
اثرات مهاجرت بر تحولات اقتصادی مناطق روستایی پیراشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای کلان شهر هایی از جمله تهران، با توجه به موقعیت نسبی، مهاجرپذیر بوده؛ و پیوسته مهاجرت بر تحولات اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی روستا های پیراشهری این کلانشهر تاثیرگذار است. در این راستا، یکی از مهمترین تحولات در روستا های پیراشهری تهران با تمرکز بر مهاجرت، تحولات اقتصادی می باشد. در این بین، هدف پژوهش حاضر، سنجش تحولات اقتصادی و پیامدهای حاصل از مهاجرت در روستاهای پیراشهری کلانشهر تهران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی، حاصل از روش های کمی و کیفی است و برای گردآوری داده ها از روش های پرسشنامه ای و مصاحبه کمک گرفته شده و در بخش کمی با توجه به حجم جامعه آماری 9591 خانوار، حجم نمونه خانوارهای مورد پرسشگری بر پایه فرمول کوکران برابر 380 خانوار تعیین شد و در بخش کیفی نیز، حجم نمونه نخبگان مورد مصاحبه با روش نمونه گیری هدفمند 36 نفر تعیین شد. یافته های تحقیق در بخش کمی پژوهش نشان داد که شاخص تولید با میانگین 2/2 و شاخص اشتغال با میانگین 13/4 به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را از اشتغال پذیرفته است. همچنین نتایج در بخش کیفی پژوهش نیز نشان داد، مهاجر پذیری موجب رویه شدن سفرهای روزانه برای اشتغال، متنوع شدن الگوی درآمدی روستا، سرمایه ای شدن زمین و مسکن روستا، تحول در بنیادهای تولیدی روستا و رخنه بی انگیز گی در اشتغال به فعالیت های کشاورزی شده است.
باز طراحی پیاده روهای پیرامون میدان فاطمی و خیابان ولیعصر تهران به منظور ارتقاء احساس تعلق به مکان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هر مکانی روح و ویژگی های خاص خود را دارد که بر مبنای آن خصلت ویژه خود را بروز می دهد. انسان نیازمند آن است تا حس مکان را درک کند . در نتیجه حس مکان نوعی تعامل صمیمی و هم ذات پنداری با مکانی است که انسان در آن سکونت دارد. با توجه به اینکه میدان ولیعصر از میادین قدیمی و پرتردد تهران بوده و دارای اهمیت زیادی است. از این رو در پژوهش حاضر به بررسی باز طراحی پیاده رو این میدان در جهت ارتقا حس مکان با حدفاصل میدان ولیعصر تا خیابان فاطمی پرداخته شده است. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش آمیخته ترکیب روش های تحلیل کمی و کیفی می باشد. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای – اسنادی صورت گرفته است. جامعه آماری شهروندان منطقه 6 تهران و محدوده مورد مطالعه بوده که با فرمول کوکران و به طور تصادفی تعداد 384 نفر انتخاب شده اند. و تجزیه و تحلیل داده ها با spss و آزمون هایی همچون همبستگی، رگرسیون، جدول ضرایب و غیره انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان میدهد که با طراحی پیاده رو در این محدوده، می توان موجبات ارتقای حس تعلق مکان را در میان شهروندان فراهم نمود. زیرا پیاده رو با توجه به ماهیت خود به عنوان یک فضای عمومی از کالبد و فعالیت محیط پیرامون خود تأثیر پذیرفته و متناسب با نیازهای هر مکان شکل می گیرد. طراحی پیاده رو در این منطقه فرایند پیچیده ای داشته که مبتنی بر شناسایی مشکلات و مسائل بالقوه و تحلیل جامع از شرایط کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و ... در آن بوده است و براساس انتخاب زمان مناسب برای تبدیل مسیر به پیاده رو، مدیریت بهره برداری و نگهداری، هماهنگی با تمامی ارگان های متولی مسائل شهری، نداشتن نقش عمده در ساختار شبکه سواره اصلی شهر، دارا بودن ارزش های تاریخی، معماری و شهری بوده است.
تحلیل و سطح بندی مناطق پانزده گانه کلان شهر اصفهان برمبنای رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
1107 - 1124
حوزههای تخصصی:
به دنبال رشد سریع جمعیت، گسترش شهرها و افزایش جدایی گزینی شهر از طبیعت، مشکلات متعددی ازجمله آلودگی هوا، کاهش پویایی اجتماعی در ارتباط با طبیعت، عدم همخوانی طبیعت با کالبد شهر، هدر رفتن منابع طبیعی و معضلات ترافیکی ناشی از کاهش استفاده از گزینه های حمل ونقلی سازگار با محیط طبیعی گریبان گیر شهرها و به ویژه کلان شهرها شده است. رویکرد نوین برنامه ریزی شهری بیوفیلیک با در نظر گرفتن ارتباط شهر و شهروندان با طبیعت به عنوان اصل اساسی در برنامه ریزی، در راستای رفع مشکلات فوق ارائه گردیده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی چندبعدی برای سنجش رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک در مقیاس کلان و تحلیل و سطح بندی مناطق پانزده گانه کلان شهر اصفهان برمبنای رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک می باشد. در این راستا از پارادایم پژوهش مختلط (شامل روش های کمی و کیفی به صورت ترکیبی) استفاده شده و اطلاعات موردنیاز از طریق روش های کتابخانه ای و میدانی (از نوع پرسشنامه) گردآوری شده است. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل فضایی (تحلیل شبکه، تحلیل فاصله اقلیدسی و درون یابی) و سنجش ازدور، جهت سطح بندی مناطق از روش شکست های طبیعی و نیز برای وزن دهی به سنجه ها و مؤلفه ها از روش سوارا بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از عدم توازن میان مناطق پانزده گانه کلان شهر اصفهان به لحاظ برخورداری از امکانات و پتانسیل های طبیعت محور می باشد به گونه ای که از یک سو در مناطق مرکزی و غربی به خصوص مناطق 1، 3 و 9 عمده شرایط و زیرساخت های برنامه ریزی شهری بیوفیلیک تجمع یافته اند و از سوی دیگر مناطق 14 و 15 در محروم ترین وضعیت به لحاظ رویکرد برنامه ریزی شهری بیوفیلیک می باشند.
مطالعه رفتار زیست محیطی زنان روستایی با استفاده از تئوری ارزش- عقیده- هنجار، مطالعه موردی: روستای دیوا شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
1143 - 1159
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت و تخریب شدید محیط زیست توسط انسان از یک سو و عدم شناخت و استفاده از ظرفیت های انسانی موجود در کنترل و کاهش معضلات زیست محیطی، سکونتگاه های انسانی را با مشکلات فراوانی روبرو نموده است. با توجه به اینکه بسیاری از مشکلات زیست محیطی از انسان ها ناشی می شود، رفتارهای زیست محیطی انسان از مهم ترین و مؤثرترین عوامل بر محیط زیست است. به نحوی که ضمن تأثیر بر مسائل محیط زیستی، تحت تأثیر آن ها قرار می گیرد. هدف این تحقیق مطالعه رفتارهای زیست محیطی زنان روستای دیوا در شهرستان بابل می باشد روش پژوهش کیفی است و جامعه آماری شامل کلیه زنان روستای دیوا است که حجم نمونه 20 نفر که به اشباع نظری ختم گردید و نمونه گیری به شیوه هدفمند بود. در این پژوهش از تئوری ارزش-عقیده- هنجار برای بررسی اثرگذاری عوامل مهم بر رفتار زیست محیطی زنان روستایی استفاده شده است. نتایج حاصل از مصاحبه ها نشان می دهد بر اساس دسته بندی باورها و رویه های زنان روستایی پیرامون طبیعت و محیط زیست، آن ها رفتارهای محیط زیستی متفاوتی داشتند این رفتارها شامل مؤلفه های سبک زندگی حفاظتی، آگاهی از پیامدها، هنجارهای شخصی، ارزش های زیست بوم و جهان بینی اکولوژیکی است. همچنین می توان گفت متغیرها بر یکدیگر و بر رفتار محیط زیستی زنان موثر بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به نقش برجسته هنجارهای شخصی و لحاظ نمودن اعتقادات و آموزه های دینی و مذهبی، حفاظت محیط زیست می تواند به عنوان یک هنجار اعتقادی و اخلاقی موردتوجه قرار گیرد. نکته مهم دیگر افزایش آگاهی و دانش محیط زیستی زنان روستایی است که با شناخت اثرات فعالیت ها بر محیط زیست روستا می توانند آن ها را مدیریت نموده و اثرات را به حداقل کاهش دهند.
ارائه چارچوب سه مرحله ای نقش تسهیلگر در توسعه گردشگری پزشکی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
149 - 163
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه یک سفر مطمئن برای درمان و یا پیشگیری از بیماری، نیازمند به حضور منبعی مطلع در زمینه مقاصد و کشورهای مناسب و مجهز می باشد (تسهیلگران گردشگری پزشکی)، در این پژوهش سعی در ارائه چارچوب نقش های تسهیلگران گردشگری پزشکی که زیرشاخه گردشگری سلامت است، در مراحل قبل، حین و بعد از سفر بیمار شده است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و روش جمع آوری داده های پژوهش پیمایشی، و جامعه آماری شامل فعالان حوزه گردشگری پزشکی شهر اصفهان بوده و تعداد نمونه 78 نفر از اساتید دانشگاه ها، پزشکان، کارکنان سازمان گردشگری، آژانس های گردشگری و هتل های موجود در شهر اصفهان بوده است که درنهایت 66 پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردیده است. روایی با استفاده از تجربه خبرگان متخصص و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تائید قرارگرفته است. تحلیل داده ها، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کمک نرم افزار spss و آزمون های دوجمله ای، علامت و آنتروپی شانون صورت گرفته و یافته های پژوهش نشان داده است که نقش های تسهیلگران گردشگری پزشکی قبل از سفر شامل برنامه ریزی، مذاکره با ارائه دهندگان خدمات، راهنمایی قانونی و مشاوره با پزشک، هماهنگی مربوط به درمان، فعالیت های ترویجی برای جذب بیمار، اتصال بیمار به کادر درمانی، کمک به یافتن مرکز درمانی، انجام سفر و انتخاب مقصد، رعایت حریم خصوصی، بررسی مشروعیت پزشکان و مراکز درمانی، برنامه ریزی برای حمل ونقل، حذف لیست انتظار طولانی، ویزا و در حین سفر، شامل راهنمایی برای بهره مندی از امکانات مقصد، امور پیش از درمان، گردش در مقصد، ملاقات با پزشک، برقراری روابط فرهنگی و اجتماعی، ایجاد محیط نقاهت، مراقبت باکیفیت، به صرفه و به موقع، مترجمی، در مرحله بعد از سفر، مطرح کردن پیشنهادهایی برای بهداشت مبدأ، بر عهده گرفتن مسئولیت آسیب های احتمالی بعد از بازگشت، ادامه درمان در خانه، حل مشکلات بیمار در مبدأ، ارزیابی رضایت بیمار و کیفیت درمان بوده است.
ارزیابی تأثیر سیاست های جمعیتی دولت بر پایداری سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری جمعیتی حاصل رشد آگاهی در سطوح جهانی در مورد مسائل و موضوعات محیطی، اجتماعی، اقتصادی، فقر و نابرابری و نگرانی ها درباره یک آینده سالم برای بشر است. بنابراین، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سیاست های جمعیتی دولت بر پایداری جمعیتی سکونتگاه های روستایی شهرستان کرمان پرداخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته و نرم افزار excel می باشد. جمع آوری اطلاعات به صورت پیمایشی و اسنادی بوده است. و با استفاده از تحلیل رگرسیون و کاربرد مدل های FAHP و FVICOR، به تحلیل داده های پژوهش پرداخته شد. بنا بر نتایج به دست آمده در تحلیل رگرسیون پایداری جمعیتی به مقدار 20 درصد توسط سیاست های جمعیتی به عنوان متغیر پیش بینی تبیین شده است. بنابراین رابطه بین سیاست های جمعیتی با پایداری جمعیتی در سطح 99 درصد معنادار می باشد. در مدل های مورد استفاده در بین شاخص های مورد بررسی، بیشترین وزن، به شاخص اجتماعی با دارا بودن وزن 562/0 و کمترین وزن به شاخص اقتصادی با وزن 190/0 اختصاص داده شد. براین اساس، می توان چنین بیان نمود که معیار اجتماعی مهمترین تأثیر را در بین عوامل تأثیر گذار داشته است. و در اولویت بندی که در بین روستاها انجام گرفته: بالاترین رتبه از لحاظ شاخص های سه گانه در بین روستائیان به قناتغستان و عرب آباد و کمترین رتبه به سکنج اختصاص یافت. لذا شرایط موجود نشان از آن است که: سیاست های جمعیتی دولت در راستای پایداری جمعیت در دو روستای فوق موثر بوده ولی در دیگر روستاها چنین روندی محقق نشده است.
ارزیابی و تحلیل اثرات مشاغل خانگی در ساختار اجتماعی از دیدگاه روستاییان با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری (مطالعه موردی: مناطق روستایی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشاغل خانگی در مناطق روستایی در راستای ماندگاری آن ها و عدم مهاجرت بسیار بااهمیت است و بررسی آن می تواند در راستای اشتغال پایدار باارزش باشد. این امر در مناطقی که دارای تعداد زیاد روستا با جمعیت زیاد و اغلب بدون درآمد ثابت اند، از جمله مناطق روستایی استان اصفهان، از اهمیت بسزایی برخوردار است که موجب توسعه پایدار می شود. هدف از این مقاله ارزیابی و تحلیل اثرات مشاغل خانگی در ساختار اجتماعی از دیدگاه روستاییان با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی – علّی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه روستاییان شاغل در مشاغل خانگی استان اصفهان است که بر طبق اعلام مرکز آمار ایران در آبان سال 1395 برابر با 78704 نفر بوده اند. از فرمول کوکران برای محاسبه حجم نمونه آماری استفاده شد؛ بر این اساس، حجم نمونه برابر با 268 خانوار برآورد شد. در ادامه با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی، پرسش نامه ها در میان 112 روستای استان اصفهان (برای هر شهرستان استان اصفهان (24 شهرستان) 4 روستا انتخاب شده است) که به صورت تصادفی در سال 1398 انتخاب شده اند توزیع شد. نتایج نشان می دهد اعتبار اندازه گیری شده هر پنج مدل اندازه گیری و نیز مدل پنج عاملی مرتبه دوم برای بررسی مشاغل خانگی قابل قبول است. درنهایت، آسیب های اجتماعی (31 / 0)، مشارکت و ارتباطات اجتماعی (28 / 0)، نظام بهداشت و سلامت (63 / 0)، ساختار جمعیتی (43 / 0)، و کاهش مهاجرت (21 / 0) بارهای عاملی را تبیین می نمایند.
تحولات پژوهش های شهریِ شهر تهران در قرن اخیر؛ با تاکید بر مطالعات اجتماعی و برنامهریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
54 - 69
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تحولاتی که در یکصد سال اخیر در پژوهشهای شهری تهران بهخصوص در حوزههای اجتماعی و مدیریت و برنامهریزی صورت گرفته، پرداخته شده است. روش پژوهش، مرور سیستماتیک بوده است. تحولات پژوهشهای شهری تهران در شش دوره قابل تقسیم است: 1) دوره دهههای 1300 تا 1320 که دوره شکلگیری نهادی و فعالیتهای اجرایی در شهر تهران است. 2) دوره دوم، شامل دهههای 1320 و 1330 است. در این دوره مطالعات محدود شهری از تهران وجود دارد و اغلب نیز توسط مستشاران و مشاوران خارجی انجام گرفته و دولت راهبر اصلی مطالعات است. 3) دوره دهههای 1340 و 1350، دوره شکلگیری پژوهشهای شهری به معنای واقعی کلمه در تهران است. 4) دوره چهارم، شامل مطالعات دهه 1360 است. این دوره، تداوم مطالعات دوره قبلی است و در آن مسائل و مشکلات شهری همچون مهاجرت، حاشیهنشینی، معضلات شهری، حملونقل و ترافیک همچنان مطرح هستند. اما بحث عمران و طرحهای عمرانی با غلظت بیشتری مطرح است. سه دوره قبلی، دورههای نگاه مهندسی یا تکنوکراتیک به شهر و معضلات شهری است. 5) دوره پنجم دهه 1370 را شامل میشود. این دوره، دوره تغییر پارادایمی در مطالعات شهری تهران است. در این دهه ما شاهد توجه به مردم، مشارکت، رضایت و نگرش آنها و همچنین، حرکت به سمت مردم در برنامهریزیهای شهری تهران هستیم. 6) دوره ششم، دهههای 1380 و 1390 را شامل میشود. در این دوره، توسعه انسانمحور به معنای واقعی کلمه مطرح میشود و به نوعی ما با توسعه انسانی و توسعه پایدار روبهرو هستیم.