فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری به یکی از بزرگترین و پرمنفعتترین صنایع در اقتصاد جهان تبدیل شده و به عنوان بستری جهت ایجاد تغییرات اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از نقاط روستایی کشورهای در حال توسعه به شمارمیرود.علاوه بر این، سود صنعت گردشگری در نواحی روستایی صرفا در بهره اقتصادی خلاصه نمی شود، بلکه این مزایا را میتوان از زوایای مختلفی همچون بهبود کیفیت زندگی روستائیان و سرمایه اجتماعی ارزیابی کرد. هدف تحقیق حاضر, بررسی نقش گردشگری مذهبی در توسعه روستایی، با تاکید بر کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی میباشد. نوع تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (آزمون فریدمن و آزمون ویلکاکسون) صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق، شامل خانوارهای روستای قپچاق که طبق سرشماری سال 1390، دارای 963 خانوار و 3562 نفر جمعیت می باشد، طبق فرمول کوکران تعداد نمونه لازم 242 خانوار بدست آمد. یافتههای تحقیق نشان میدهد، گردشگری مذهبی در بین ابعاد اقتصادی, کالبدی, اجتماعی و زیست محیطی تنها در بعد کالبدی بهبود وضعیت کیفیت زندگی خانوارهای روستاهای مورد مطالعه به همراه داشته است، همچنین یافتههای تحقیق در ارتباط با سرمایه اجتماعی خانوارهای روستاهای مورد مطالعه نشان میدهد، در بعد انسجام وضعیت خانوارهای مورد مطالعه بعد از گسترش گردشگری مذهبی بهبود داشته، اما در ابعاد مشارکت و اعتماد اجتماعی، بعد از گسترش گردشگری مذهبی از سطح این ابعاد کاسته شده است.
تبیین ژئوپلیتیکی کلانشهرهای جهانی تاملی بر تفاوت یابی مفهومی شهر جهانی و جهان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای جهانی پدیدهای نوظهوری هستند که در متن اقتصاد جهانی به عنوان مکان های پیوند دهنده شبکه اقتصاد جهانی عمل می کنند و سبب شکل گیری فضای جریان ها و به وجود آمدن کانون های قدرت نوظهور در نقشه جغرافیای سیاسی جهان شده اند. تاکنون، 54 شهر جهانی توسط پژوهشگران گروه تحقیقاتی پیتر تیلور شناسایی شده و بر اساس برخی شاخص های انتخابی که عمدتا در چهار حوزه اقتصاد، فرهنگ، امکانات زیربنایی و ارتباطات است، در سه رده شهرهای جهانی آلفا (10 شهر)، بتا (10 شهر) و گاما (34 شهر) طبقه بندی شده اند. پیرو همین طبقه بندی به نظر می رسد شهر اول با شهر پنجاه و چهارم تفاوت هایی عمیق دارد. لذا «شهر جهانی» یا «ورلد سیتی» با «جهان شهر» یا «گلوبال سیتی» تفاوت بنیادی دارد. به طور کلی هنگامی که یک کلان شهر در چارچوب اقتصاد جهانی جایگاهی را کسب نماید و به عنوان یکی از گره های شبکه اقتصاد جهانی در فضای جریان ها به رقابت با سایر شهرها بپردازد از وضعیت کلان شهری به وضعیت «شهر جهانی» ارتقا یافته است و از هر چندین ده «شهر جهانی» یک مورد تبدیل به «جهان شهر» می شود. مقاله حاضر ضمن تبیین مفهوم «شهر جهانی» و «جهان شهر»، سعی دارد با ترسیم تفاوت های این دو، ابهام مفهومی آنهارا برطرف کند. هدف مقاله اثبات تفاوت میان «شهر جهانی» و «جهان شهر» و حوزه های نفوذ ژئوپلیتیکی آنها به صورت مجزا است. شاخص های مورد استفاده منبعث از مطالعات پیشین از جمله فرضیه های ورلد سیتی فریدمن و گلوبال سیتی ساسن و به ویژه شاخص های 12 گانه پژوهشگران گروه پیتر تیلور در حوزه شهرهای جهانی است. بر اساس نتایج تحقیقاتی گروه تیلور، ده شهر جهانی برتر، به عنوان شهرهای جهانی آلفا شناسایی شده اند که شش مورد آنها، یعنی نیویورک، لندن، پاریس، توکیو، هنگ کنگ و سنگاپور «جهان شهر» محسوب می شوند. شش شهر دیگر این گروه، در صورت ادامه روند پیشرفت، در آینده به جایگاه جهان شهری دست می یابند. همچنین «شهرهای جهانی» گروه های بتا و گاما، صرفا به عنوان شهرهای جهانی، با درجه اهمیت متفاوت، تابع چهار «جهان شهر» فوق هستند. لذا مفهوم «شهر جهانی» صراحتا متفاوت از «جهان شهر» است. جهان شهرها کانون های اصلی فرماندهی اقتصاد جهانی محسوب می شوند که در راس سلسله مراتب شبکه شهرهای جهانی قرار گرفته اند
امکانسنجی تجمیع تیپ روستاهای جلگهای به منظور توسعه پایدار در گیلان
حوزههای تخصصی:
تجمیع تیپ روستاهای بخش جلگه¬ای گیلان با هدف تغییر شیوه سکونت روستائیان این محدوده از حالت پراکنده به نیمه پراکنده و به منظور کاهش مسائل و مشکلات عدیده این روستاها و فراهم نمودن بستری مناسب برای الگوی جدید استقرار در قالب برنامهریزی توسعه کالبدی و به منظور دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. از این رو پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی- تحلیلی میباشد. اطلاعات موردنیاز این پژوهش از طریق روشهای اسنادی و مطالعات میدانی بهصورت تکمیل پرسشنامه تخصصی مدیران ازسه ناحیه جلگهای شرق، مرکزی و غرب گیلان بدست آمده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که دیدگاه مدیران درزمینه تجمیع تیپ روستاها با توجه به اثرات، نتایج و پیامدهای آن در روستاهای جلگه¬ای، مثبت و امکانپذیر است ولی با توجه به ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روستاهای این نواحی و موانع فرهنگی و اجتماعی موجود در سر راه آن، این برنامه در کوتاه مدت و یا میان مدت عملی و امکانپذیر نمیباشد. فرهنگ سازی، تهیه و تدوین قوانین و مقررات، حمایت مسئولین و دولت و استفاده از تجارب و نظریات متخصصین و کارشناسان امر برنامهریزی توسعه روستایی ازجمله راهکارها و اقداماتی است که میتواند مقدمات اجرای این برنامه را فراهم و روند عملی شدن آن را تسریع نماید
نقش احساس مکانی در سازماندهی سیاسی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان علاوه بر بعد مادی، از بعد غیرمادی نیز برخوردار بوده و احساساتی در ساکنان خود ایجاد می کند. بواسطه این احساسات، نوعی تعلق به مکان در افراد ایجاد شده که منجر به شکل گیری هویت مکانی می شود. این نیروی معنوی حس مکان نامیده می شود.
سازماندهی سیاسی فضا نیز عبارت از فرآیندی است که طی آن بخشی از سطح زمین که توسط مرز محدود شده، برای ایفای نقش های سیاسی سازماندهی می شود.
پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل برخی تنش های رخ داده در نتیجه فرآیند سازماندهی سیاسی فضا در مقیاس جهانی به بررسی روابط متقابل این فرآیند و احساس مکانی با تاکید بر نقش احساس مکانی در امر سازماندهی سیاسی فضا می پردازد.
متغیر وابسته پژوهش، سازماندهی سیاسی فضا و متغیر مستقل، احساس مکانی است. سوال اصلی نیز این است که آیا مولفه احساس مکانی تاثیری در اجرای فرآیند سازماندهی سیاسی فضا دارد؟ در بیان فرضیه تحقیق، به نظر میرسد بین دو متغیر سازماندهی سیاسی فضا و احساس مکانی ارتباطی متقابل وجود داشته و احساس مکانی نقش کلیدی در انجام فرآیند سازماندهی سیاسی فضا دارد.
یافته های پژوهش نشان می دهد احساس مکانی از مولفه های کلیدی در سازماندهی سیاسی فضاست که ارتباط متقابلی بین آنها وجود دارد. به این ترتیب که نه تنها احساس مکانی، زیربنای سازماندهی سیاسی فضاست، بلکه نحوه انجام سازماندهی سیاسی فضا نیز در کیفیت احساس مکانی افراد تاثیر داشته و می تواند موجب تحریک احساسات آنان در جهت منفی و یا مثبت باشد.
بررسی کمی و کیفی اشکال فرسایش و فرآیندهای دامنه ای (مطالعه موردی: حوضه سیاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشکال مختلف فرسایش و فرآیندهای دامنه ای که تخلیه مواد حاصل از فرسایش دامنه ها را به عهده دارند، یکی از مسایل مهم زیست محیطی ایران است. برای کنترل یا کاهش آثار تخریبی آنها باید عوامل موثر بر این فرآیندها ارزیابی شود. به منظور شناخت این عوامل در این مطالعه، ابتدا با استفاده از عکس های هوایی، نقشه های توپوگرافی و مشاهده های زمینی، اشکال فرسایش و فرآیندهای دامنه ای موجود در منطقه شامل فرسایش شیاری، سولیفلوکسیون، خزش، لغزش، ریزش و فرسایش کنار رودخانه ای شناسایی و تعیین حدود گردید. سپس ویژگی های هر یک از این اشکال و فرآیندها از نظر نوع سازند، توپوگرافی، تراکم زهکشی و عوامل اقلیمی به تفکیک، اندازه گیری و محاسبه شد. جهت تعیین روابط بین اشکال فرسایش مشاهده شده در منطقه و پارامترهای محاسبه شده و همچنین شناخت مهم ترین عوامل موثر در ایجاد آنها، از تحلیل های آماری رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج حاصله، بیانگر آن است که متغیرهای: نوع سازند، ارتفاع، بارش و شیب منطقه، نقش بیشتری در تحول و تنوع اشکال مختلف فرسایش و فرآیندهای دامنه ای داشته اند.
نقش روند گشترش کالبدی شهر تبریز در ایجاد تغییرات کاربری اراضی حومه شهر و روستاهای حوزه نفوذ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"کلان شهرها به جهت برخورداری از تزاید جمعیت و نیز تاثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی، همواره دگرگونی ها و تغییرات عمده ای را بر نواحی پیرامونی خود تحمیل می کنند. تخریب زمین های زراعی، نابودی فضاهای سبز، گسترش حاشیه نشینی و بالاخص تغییر کاربری اراضی حومه و نیز روستاهای حوزه نفوذ، از جمله آنهاست.
تحقیق حاضر جهت پاسخگویی به این سوال اصلی که آیا تغییرات کاربری اراضی روستاهای مورد مطالعه متاثر از توسعه کالبدی شهر تبریز می باشد؟ شکل گرفته و جهت رسیدن به این سوال، تحقیق به روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و بهره گیری از داده ها و تصاویر ماهواره ای (تصاویر چندزمانه ای سنجنده TM و +ETM) انجام و پس از تجزیه و تحلیل، نتیجه کلی زیر حاصل گردیده است: توسعه کلان شهر تبریز و تغییر دیدگاه های اقتصادی از بخش کشاورزی به صنعت و خدمات و به عبارتی تحولات اقتصادی و اجتماعی منبعث از تغییر مناسبات شهر و روستا به صورت مجموعه ای مرتبط با یکدیگر در شکل گیری این تغییرات موثر بوده اند."
بررسی کیفیت زندگی در شهرهای کوچک با تأکید بر بعد سلامت فردی و اجتماعی (مطالعه موردی: شهر نور، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی در دهه های اخیر و بی توجهی به ابعاد کیفی زندگی انسان، پیامدهای نامطلوب بر سطح سلامت فردی و اجتماعی شهرها به دنبال داشته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی کیفیت زندگی شهر نور به عنوان شهری کوچک، با تأکید بر بعد سلامت فردی و اجتماعی است. بدین منظور مؤلفه های کیفیت محیط زیست، کیفیت محیط کارکردی و کیفیت اجتماع در ارتباط با بعد سلامت، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز، از طریق مطالعات و بازدیدهای میدانی و تکمیل پرسشنامه با حجم نمونه ای بالغ بر 320 خانوار از بین همه محلّات شهر و به شیوه تصادفی ساده سهمیه ای جمع آوری گردید و با بهره گیری از آمارهای توصیفی و آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس، فریدمن و کای اسکوئر یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله، نشان می دهد که در شهر مورد مطالعه، مؤلفه های کیفیت محیط زیست، کیفیت محیط کارکردی در وضعیت پایین تر از سطح متوسط و کیفیت اجتماع در وضعیت متوسط قرار دارد. بیشترین ضعف در ارتباط با مؤلفه کیفیت محیط زیست مربوط به وضعیت نظافت و لایروبی رودخانه های شهر، در ارتباط با مؤلفه کیفیت محیط کارکردی، وضعیت پارک های شهر به لحاظ امکانات مناسب برای معلولان و سالخوردگان و مؤلفه کیفیت اجتماع مربوط به کمبود استفاده از نظرات شهروندان در طرح های شهری است. در مجموع، شهر نور به لحاظ بعد سلامت فردی و اجتماعی در وضعیت متوسط قرار دارد.
ارزیابی و مقایسه روشهای تلفیق تصاویر ETM+ و پانکروماتیک اسپات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش تعداد سنجنده ها و همچنین حجم بسیار بالای اطلاعات اخذ شده از آنها، نیاز جدی به تلفیق تصاویر سنجنده های مختلف احساس می شود. در این روشها با ترکیب تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا و تصاویر چند طیفی، تصاویر جدیدی تولید می شوند که ضمن حفظ خصوصیات طیفی تا حد زیادی قدرت تفکیک مکانی آنها افزایش می یابد. ابتدا بعد از اعمال تصحیحات هندسی، موزائیک رقومی ماهواره لندست تولید شد. سپس با انتخاب باندهای مناسب و روشهای PCA، Brovey، IHS، و روش تبدیل موجک اقدام به تلفیق مشاهدات ماهواره های لندست واسپات منطقه ورزنه اصفهان گردید. در نهایت با استخراج تقاطعها و عوارض و مقایسه آن با نقشه موجود، دقت تلفیق تصاویر و همچنین هیستوگرامهای مربوطه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتندکه روش موجک از نظر دقت طیفی و روش IHS از نظر دقت هندسی بهترین نتیجه را نسبت به بقیه روشها داشته اند.
طراحی پایدار فضاهای گردشگری کوهستانی (مطالعه موردی: پارک طبیعت کوهسار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیازها و ویژگیهای کلان تهران از نظر محیط زیستی و نیاز به توسعه مناطق تفرجی- فراغتی، ضرورت پیش بینی اهداف و برنامه ریزی ویژه ای را برای اجرای طرحهای توسعه و احیای منابع طبیعی را میطلبد. روند تخریب محیط زیست در مناطق کوهستانی، بویژه در دامنة جنوبی البرز در کنار عواملی مانند موقعیت جغرافیایی، رشد جمعیت و توسعة شهری و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت این منطقه را بیش تر نمایان ساخته. از این رو شایسته است طراحی چنین فضاهایی در چارچوب طرحی نظام مند و اصولی هدایت شود. هدف این تحقیق، ارائه راهکارهای طراحی پایدار سیمای کوهستانی و امکان توسعه در قالب کالبدی- عملکردی است. حفظ میراث طبیعی، توسعة گردشگری با تأکید بر حفظ و ارتقای کیفیت محیطی و ایجاد محیط مطلوب برای تحقیق و تفرج از جمله اهداف طراحی این محیط ها میتواند باشد. نتایج قابل پیش بینی، کاهش تعارض در مناطق بکر با استفاده از روش زون بندی و با تأکید بر حفظ و توسعة کیفیت طبیعی و نگه داری زیستگاهها و تقلیل تعارضات منفی انسانی در سطح منطقه ای است. برای دستیابی به اهداف حفاظت و در نهایت رسیدن به اصولی برای گردشگری پایدار و ارایة الگویی برای طراحی با حداقل خسارت به طبیعت و درنتیجه رسیدن به طراحی پایدار همراه با در نظر گرفتن ملاحظات محیطی منطقه، مد نظر است. در گام آخر با انطباق یافته های تحقیق، طرح راهبردی پارک طبیعت کوهسار- تهران با هدف رعایت اصول طراحی پایدار، توسعة گردشگری، ارتقای کیفیت محیطی و در نهایت با انتخاب گزینه بهینه، طراحی و ارایة طرح بخشی صورت پذیرفت
مقایسه ارزیابی آسیب پذیری آبخوان به روشهای DRASTIC و منطق فازی مطالعه موردی: دشت گل گیر مسجد سلیمان
حوزههای تخصصی:
به منظور دست یابی به یک روش مناسب جهت حفاظت منابع آب زیرزمینی از آلودگی هایی که در آینده آن ها را تهدید می کند، سیستم های ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی توسعه یافته اند. در حال حاضر روشهای مختلفی جهت پتانسیل یابی آلودگی آب های زیرزمینی وجود دارد. این روش ها بر این اساس هستند که بعضی از مناطق دارای استعداد بیشتری برای آلوده شدن نسبت به سایر مناطق می باشند. در این تحقیق آسیب پذیری آبخوان دشت گل گیر بررسی شده است. دشت گل گیر در شرق استان خوزستان واقع شده است. این دشت به دلیل دارا بودن منابع غنی آب زیرزمینی و خاک حاصل خیز از کشاورزی پر رونقی برخوردار است. به دلیل گسترش زیاد فعالیت های کشاورزی کیفیت آب زیرزمینی تحت تاثیر مواد شیمیایی کشاورزی به ویژه نیترات می باشد. به همین دلیل ارزیابی آسیب پذیری در تصمیم گیری های مدیریتی این دشت اهمیت دارد. از میان روشهای موجود جهت ارزیابی آسیب پذیری، از مدل DRASTIC و استنتاج فازی بهره گرفته شده است. اصول مدل DRASTIC بر پایه ترکیب شاخص های تاثیرگذار هیدرولوژیکی و هیدروژیولوژیکی بر انتقال و یا عدم انتقال آلودگی می باشد و در محاسبه شاخص آن از منطق بولین استفاده می شود. منطق بولین می تواند موجب نتیجه گیری های غلط در مورد مقادیر نزدیک مرز دسته بندی ها شود. استفاده از منطق فازی می تواند به افزایش دقت نتایج به خصوص در مورد مقادیر مرزی کمک کند. نتایج این تحقیق توانایی مدل سازی فازی پارامترهای هیدروژئولوژیک که از عدم قطعیت ذاتی برخوردارند را تایید می نماید.
بررسی اثرات خشکسالی در جامعه عشایری استان سیستان و بلوچستان و راههای مقابله با آن
حوزههای تخصصی:
خشکسالی عبارت است از کاهش غیر منتظره بارش درفاصله زمانی معین، به گونه ای که به دلیل این کاهش نوعی از سازش سیستمهای حیاتی منطقه در معرض نابودی قرار گیرد، از آنجا که کوچ نشینی و معیشت وابسته به آن، نوعی سازش فرهنگی انسان با محیط به شمار می رود، پدیده خشکسالی به دلیل ماهیت بر هم زننده تعادل و سازش سیستمها، معیشت مبتنی بر کوچ را به طور جدی به چالش می کشاند. از سال 1377 متاسفانه بخشهای وسیعی از ایران، از جمله استان سیستان و بلوچستان با خشکسالی روبرو شده اند، این درحالی است که بر اساس نتایج سرشماری عشایر کوچنده در سال 1377، عشایر استان حدود 5 درصد جمعیت کل استان و 6/9 درصد خانواده های عشایر کشور را شامل شده و از این حیث چهارمین استان عشایرنشین کشور به شمار می رود. با توجه به استمرار پدیده خشکسالی در سالهای بعد، که هنوز هم ادامه دارد، نه تنها بخش قابل توجهی از مراتع به عنوان مهمترین منبع تامین علوفه دامی از بین رفته است، بلکه دام، که اساس اقتصاد زندگی عشایر را تشکیل می دهد، نیز خسارت جبران ناپذیری دیده و به تبع آن فرآورده های آن نیز کاهش یافته و یا از بین رفته است. البته در طول این سالها از سوی اداره کل امور عشایری و دیگر دستگاههای ذی ربط استان، اقداماتی صورت گرفته که تا حدودی مؤثر بوده است. نوشتار حاضر به اثرات خشکسالی در امور دامی و فرآورده های آن در سطح استان و اقدامات انجام شده از سوی اداره عشایری می پردازد.
سیاست دولت و مناسبت های بین قومی (مورد: قوم بلوچ و سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس این پژوهش بر این سؤال استوار است که بین سیاست های دولت و روابط بین اقوام چه رابطه ای وجود دارد. برای پاسخ به این پرسش، تأثیر سیاست های دولت بررفتار متقابل اقوام بررسی شده است. این پژوهش از نوع اسنادی- میدانی است و با استفاده از روش های مختلف مثل پرسش نامه، مصاحبه، بررسی میدانی، نظرسنجی از استادان و کارشناسان به واکاوی مسئله پرداخته است. نمونة آماری این پژوهش به صورت انتخابی و از بین شصت نفر از استادان، کارشناسان ملی و منطقه ای و همچنین نخبگان قومی بوده است. نتایج پژوهش با نرم افزار Spss تجزیه و تحلیل شده است. سیاست های دولت از یک سو باعث ایجاد رابطة بدبینانه بین سیستانی ها و بلوچ ها شده و از سوی دیگر به واگرایی بین قوم بلوچ و دولت مرکزی کمک کرده است.
تحلیل تغییرپذیری عملکرد محصول گندم دیم با رویکرد تغییرات اقلیمی (منطقه مورد مطالعه استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر میزان رشد محصولات کشاورزی دارد، گندم یکی از محصولات استراتژیک جهان میباشد که تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم قرار دارد. تحقیق حاضر در استان خراسان رضوی به منظور مطالعه تغییرپذیری میزان عملکرد گندم دیم با توجه به میزان تغییر پارامترهای اقلیمی از جمله دما و بارش صورت گرفته است که برای همین منظور از دادههای یازده ایستگاه هواشناسی استفاده شد. پارامترهای اقلیمی مذکور برای دوره رویش گندم از اکتبر تا ژوئن، برای دوره آماری از سال 1984 تا 2003 بر مبنای دسترسی به داده¬های میزان عملکرد گندم در نظر گرفته شد. برای هر ایستگاه، میزان ضریب همبستگی بین عملکرد گندم و پارامترهای اقلیمی محاسبه شد و نهایتاً مدل رگرسیونی برای ایستگاهها به منظور شناسایی پارامترهای اقلیمی مؤثر در برآورد میزان عملکرد گندم محاسبه شد. شش ایستگاه منطقه دارای مدل رگرسیونی معنیدار بوده و سایر ایستگاههای منطقه در دوره آماری فاقد مدل میباشند. پیرو انجام مدل نقطهای، مدل منطقه¬ای عملکرد نیز برای استان محاسبه شد و با مدلهای ایستگاهی مقایسه شد. در مدل منطقه¬ای پارامترهای مجموع بارش ماه ژانویه، فوریه، میانگین دمای ماه ژانویه، میانگین حداکثر دمای ژانویه و حداقل دمای ماه مارس در میزان عملکرد گندم دیم بیشترین تأثیر را دارند. نتایج اخذ شده نشان میدهد که پارامترهای مقدار بارش و میزان دمای دوره سرد سال در تعیین میزان عملکرد گندم دیم در منطقه خیلی مؤثر است. در نهایت سناریوهای پیشبینی برای مدل منطقه¬ای و ایستگاههایی که دارای مدل بودند، محاسبه شده و میزان تغییرپذیری عملکرد گندم با توجه به تغییر پارامترهای اقلیمی از میانگین نرمال محاسبه شد. نتیجه نشان میدهد که عملکرد محصول گندم در شهرستانهای استان خراسان رضوی براساس تغییرات دادههای بارش و دما بین 200 تا 534 کیلوگرم در هکتار در مدل منطقهای قابل تغییر است.
تحلیل دینامیکی پیامدهای اجتماعی- اقتصادی شرکت کشت و صنعت روژین تاک در شهرستان کرمانشاه با استفاده از نرم افزار ونسیم(Vensim)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از راهبردهای توسعه ی روستایی راه اندازی صنایع فرآوری محصولات کشاورزی و همچنین کشت و صنعت ها در مناطق روستایی می باشد. اگرچه این کارخانجات با هدف بهبود زندگی کشاورزان در مناطق روستایی احداث می شوند، با این حال نباید پیامدهای آن ها را نادیده گرفت. با توجه به پیچیدگی پیامدهای اجتماعی- اقتصادی طرح های توسعه، استفاده از تحلیل دینامیکی به عنوان تکنیکی مؤثر در تحلیل پیامدهای اجتماعی- اقتصادی ضروری به نظر می رسد. لذا هدف از این پژوهش کیفی تحلیل دینامیکی پیامدهای اجتماعی و اقتصادی شرکت کشت و صنعت روژین تاک در شهرستان کرمانشاه می باشد. جامعه ی مورد مطالعه ی این پژوهش را کشاورزان بالای 30 سال که قبل از احداث کارخانه ی روژین تاک در روستاهای تپه افشار، احمدوند، تازه آباد، توللی، سرابله و نظام آباد واقع در منطقه ی میان دربند و الهیارخانی زندگی می کردند، تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و از طریق تکنیک گلوله برفی از مجموع این روستاها 120 نفر انتخاب شدند. در این تحقیق به منظور گردآوری اطلاعات از تکنیک های مصاحبه ی انفرادی و گروه متمرکز بهره گرفته شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از یک مدل سیستم دینامیکی با استفاده از نرم افزار ونسیم(Vensim) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل دینامیکی نشان داد که شرکت کشت و صنعت روژین تاک در منطقه ی الهیارخانی و میان دربند رابطه ی مستقیمی با موارد زیر داشته است: 1. ترویج کشت گوجه فرنگی 2. توسعه ی کسب و کار بخش کشاورزی و غیر کشاورزی3. اشتغال زایی 4.کاهش هزینه ی حمل و نقل محصول 5. تغییر الگوی کشت. بعلاوه افزایش درآمد و بهبود وضع اقتصادی یکی دیگر از پیامدهای مثبت ایجاد صنایع تبدیلی است که منجر به مهاجرت معکوس به روستاهای مورد مطالعه شده است. از طرفی افزایش بار ترافیکی از جمله تغییراتی است که منجر به آلودگی صوتی و تصادف در منطقه شده است. سیاست گذاران توسعه ی روستایی استان می توانند نتایج این مطالعه را مبنایی برای سنجش ریسک در برنامه ریزی صنایع روستایی آینده به کار گیرند. .
تبیین نابرابری های آموزشی و ارائه مدل توسعه آموزشی به منظور آمایش و نیل به عدالت آموزشی مورد شناسی: مناطق آموزشی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نابرابری های آموزشی مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی با استفاده از تحلیل شاخص های آموزشی انجام گرفته است. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری، مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی است. شیوه جمع آوری آمار و اطلاعات به صورت اسنادی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تاپسیس، ضریب پراکندگی، تحلیل رگرسیون، تحلیل مسیر و شبکه های عصبی استفاده شده است. نتایج رتبه بندی مناطق با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که بین مناطق آموزشی استان نابرابری وجود دارد و از 24 منطقه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی منطقه بوکان به عنوان برخوردارترین و منطقه صومای برادوست به عنوان محروم ترین مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی هستند. با استفاده از مدل ضریب پراکندگی برای اندازه گیری نابرابری معلوم می شود بیشترین میزان نابرابری با 0.828 در شاخص های دانش آموزی و کمترین میزان نابرابری با 3/0 در شاخص های پیشرفت تحصیلی بوده است. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص های امکانات دانش آموزی دارای بیشترین و شاخص های امکانات فیزیکی دارای کمترین تأثیرات بر نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بوده اند. نتایج پیش بینی با استفاده از شبکه عصبی نیز نشان می دهد، بیشترین تأثیر را بخش شاخص های اقتصادی و کمترین تأثیر را شاخص نیروی انسانی در پیشگویی نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی داشته اند.
تحلیل فضایی رابطه ی سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار شهری مورد : شهرهای استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل فضایی رابطه ی میان سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار شهری به روش توصیفی- تحلیلی در شهرهای استان آذربایجان غربی صورت گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش، 36 شهر واقع در استان آذربایجان غربی با 43 شاخص مختلف برای سنجش توسعه ی پایدار شهری و تعداد 384 نفر از ساکنان این شهرها برای مقوله ی سرمایه ی اجتماعی در 5 مؤلفه میباشد. یافته های تحقیق نشان میدهد که به لحاظ توسعه ی پایدار شهری از مجموع 36 شهر در استان، ارومیه در سطح توسعه ی خیلی بالا، مهاباد، خوی و بوکان در سطح توسعه ی بالا، 6 شهر در سطح توسعه ی متوسط و بقیه ی شهرها در سطح توسعه ی پایین و خیلی پایین قرار دارند که بیانگر وجود شکاف عمیق میان شهرهای استان در مؤلفه های توسعه ی پایدار شهری است. از نظر سرمایه ی اجتماعی نیز چهار شهر مهاباد، بوکان، خوی و ارومیه در سطح خیلی بالا، 7 شهر در سطح بالا، 12 شهر در سطح متوسط و 13 شهر در سطح پایین و خیلی پایین قرار دارند. میانگین سرمایه اجتماعی در شهرهای استان به طور متوسط 96/2 یعنی به میزان 28/59 درصد بوده است که بیشترین آن متعلق به شهر مهاباد با حدود 6/76 درصد و کمترین میزان آن مربوط به شهر فیرورق با حدود 4/48 درصد است. همچنین، نتایج نشان میدهد که از بین ابعاد پنج گانه سرمایه ی اجتماعی، چهار بُعد مشارکت اجتماعی با بیشترین تأثیرات (395/0)، علاقه فراوان به جامعه، تعاون و همیاری و روابط خانوادگی و دوستان دارای رابطه ی معنادار با توسعه میباشند و تنها مؤلفه ی اعتماد اجتماعی دارای رابطه ی معنادار با توسعه نمیباشد. به طور کلی رابطه ی میان سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار شهری در آذربایجان غربی به میزان 67/0 با سطح اطمینان 99 درصد میباشد. بر این اساس میتوان اظهار نمود که توسعه از طریق ابعاد متعدد خود (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) سرمایه ی اجتماعی را محقق میکند. از سوی دیگر سرمایه ی اجتماعی نیز همچون پدیده ای نیرومند از طریق سطوح ماهوی (ایجاد شبکه های اعتماد و پیوند مستحکم و نیرومند کنشگران) زمینه ایجاد توسعه پایدار را فراهم میآورد.
اقلیم و معماری (با تأکید بر معماری سنتی خاورمیانه)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در دامنه های شمالی شاه جهان با استفاده از GIS (مطالعه موردی: حوضه اسطرخی شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی زمین لغزش یکی از روش هایی است که می توان به کمک آن مناطق بحرانی را به لحاظ پایداری شیب مشخص کرده و از نقشه های پهنه بندی به دست آمده در برنامه ریزی های توسعه پایدار استفاده کرد (کرم، 1381، 25). حوضه اسطرخی شیروان در استان خراسان شمالی در دامنه های شمالی ارتفاعات شاه جهان واقع شده، یکی از زیر حوضه های حوضه بزرگ اترک محسوب می شود. یکی از مشکلات عمده این حوضه وقوع زمین لغزش های متعدد و نسبتا بزرگ است که خسارات زیادی را به بار آورده است. برای شناسایی حرکت های دامنه ای، آنچه بیش از همه لازم می نماید، شناخت همه جانبه عوامل و فرآیندهایی است که به طور مداوم بر روی دامنه ها اثر گذاشته، آنها را به سمت بی ثباتی و یا ثبات سوق می دهد.بر همین اساس، در این مطالعه از روش شاخص آماری AHP2 به منظور پهنه بندی زمین لغزش بهره گرفته شد. عوامل متعددی در این پهنه بندی لحاظ شدند که عبارتند از: بارندگی، درجه حرارت، ماندگاری برف، لیتولوژی، فاصله از گسل، خطواره ها، واحدهای مورفولوژی، سایه و آفتاب، شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، تراکم زهکشی، فاصله از رودخانه، گروه های هیدرولوژیک خاک، کاربری اراضی، فاصله از روستا و پوشش گیاهی. در این روش با توجه به وسعت پهنه های لغزشی در هر یک از کلاس های پارامترهای مختلف مورد مطالعه، ارزش وزنی برای هر یک از سلول ها در نظر گرفته شد و نهایتا مجموع ارزش های وزنی برای هر سلول با همپوشانی لایه های مختلف مورد مطالعه به دست آمد. سپس نقشه طبقات خطر زمین لغزش در چهار گروه خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تهیه شد. بر اساس نقشه پهنه بندی به دست آمده حدود 1.8 درصد از مساحت حوضه در پهنه خطر بسیار زیاد، 20.9 درصد در پهنه خیلی زیاد، 56.9 درصد در پهنه خطر متوسط و 20.4 درصد در پهنه خطر پایین قرار می گیرد.
پهنه بندی زمین لغزش در حوضه آبخیز توتکابن با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"زمین لغزش نوعی حرکت دامنه ای است که منجر به جابجایی مواد سطحی دامنه های پرشیب می شود. دامنه های شمالی رشته کوه البرز تحت تاثیر شرایط محیطی و اقلیم مرطوب دارای پتانسیل بالایی از لحاظ وقوع حرکات دامنه ای نسبت به سایر نقاط کشور است. حوضه تحت بررسی (حوضه توتکابن) در شهرستان رودبار قرار دارد. ثبت بیش از 100 لغزش دراین حوضه طی بررسی های میدانی نشان دهنده استعداد بالای این حوضه جهت وقوع لغزش می باشد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر، پهنه بندی زمین لغزش و همچنین مشخص کردن پتانسیل مناطق مختلف این حوضه از لحاظ وقوع لغزش جهت کاستن خسارات ناشی از آن بوده است.
پس از ثبت لغزش های موجود و انتقال آن بر روی نقشه اقدام به مشخص کردن مناطق ناپایدار با توجه به متغیرهای ضخامت رسوب، جهت دامنه، شیب، فاصله از آبراهه، پوشش گیاهی، سنگ شناسی و ارتفاع شده است. برای این منظور از سه مدل امتیازدهی متغیرهای موثر، ارزش گذاری لایه های اطلاعاتی و تراکم سطح استفاده شده است.
ابزار اصلی کار تحقیق استفاده از نرم افزارILWIS و تکنیک کار مقایسه میزان تاثیرگذاری متغیرها با استفاده از روش های ذکر شده بوده است، نتایج تحقیق از طریق ارایه نقشه های پهنه بندی در قالب نرم افزار مذکور و تجزیه و تحلیل پهنه های در معرض مخاطره به نتایج پهنه با خطر نسبی خیلی کم، خطر نسبی کم، خطر نسبی متوسط و بالاخره پهنه های با احتمال وقوع زیاد و خطر خیلی زیاد تقسیم شده است، و مشخص شده که مناطق بخش شرقی و شمال غربی حوضه دارای بیشترین پتانسیل زمین لغزش و مناطق شمالی و جنوبی آن خطر کمی را جهت وقوع زمین لغزش داشته و پایدار می باشند. بدیهی است برنامه ریزی برای منطقه به ویژه در راستای احداث سازه هایی نظیر راههای ارتباطی بناها و ساخت و سازهای مسکونی و روستایی باید با توجه به ضریب پایداری دامنه ها صورت پذیرد."