فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
«فناوری اطلاعات و ارتباطات»(ICT ) مجموعه ابزارها، ماشین ها، دانش فنی، روش ها و مهارت های استفاده از آن ها برای تولید، دادوستد، پردازش، انباشت، بازیافت، جابه جایی، انتقال و مصرف «اطلاعات» است که طی روند جهانی شدن، توانسته است امکان شکل گیری شبکه های رسمی و غیررسمی گوناگون را در اختیار افراد، گروه ها وسازمان ها قرار دهد و «زمان» و «مکان» را برای بسیج آن ها وشکل بخشی به حرکت-ها و جنبش ها فشرده سازد. «منطقه خاورمیانه و شمال افریقا» با موقعیت جغرافیایی ویژه، استقرار سه تنگه مهم (هرمز، باب المندب و سوئز)، حجم عظیم ذخایر انرژی و مسیرهای انتقال آن دارای اهمیت ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی خاصی است. همچنین عناصر مشترکی مانند دین، زبان، نژاد وگذشته ی استعماری، سرعت پخش پدیده ها را حتی به طور طبیعی در سراسر این گستره ی به هم پیوسته افزایش می دهد. در سال های اخیر، به ویژه در اواخر سال 1389(2011)، «فناوری های اطلاعات و ارتباطات» توانسته اند نقش مهمی در گسترش خیزش های این منطقه ایفا نمایند. به نظر می رسد، دگرگونی های سیاسی درکشور مصر به دلیل توان تأثیرگذاری بالای ویژگی های منحصر به فردش در جهان اسلام و عرب، که از گذشته پیشرو تحولات فکری بوده، در تعیین مسیر آینده فرآیندهای جغرافیای سیاسی منطقه نقش مهمی خواهد داشت. این مقاله به شیوه ی توصیفی- تحلیلی به این می پردازد که چگونه تحولات سیاسی در «خاورمیانه و شمال آفریقا»، به خصوص درکشور«مصر»، تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات، به ویژه «شبکه های اجتماعی»، قرارگرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این فناوری ها توانسته اند در مدت زمان کوتاهی ازطریق ارتقای سطح آگاهی های مردم، ایجاد دگرگونی در نوع و نحوه ی خواسته ها، تشدید و سازماندهی اعتراضات، جذب طرفداران درون وبرون مرزی با مهندسی کردن انتشار خبرهای مربوط به قیام نه تنها در ایجاد تحولات، بلکه در تسریع آن در سراسر منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقا، به ویژه مصر، نقش مهمی ایفا نمایند.
جمعیت و مسکن در ایران
حوزههای تخصصی:
تحلیلی از وضعیت مناطق چهارگانه حفاظت شده در روند عمومی تخریب طبیعت
حوزههای تخصصی:
اثرات برداشت آب از آبخوان ایرانشهر بر روی دبی پایه رودخانه بمپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"آبخوان ایرانشهر یکی از آبخوان های تقریبا متعادل استان سیستان و بلوچستان محسوب می گردد. وجود رودخانه دائمی بمپور که زهکش سفره آب زیرزمینی ایرانشهر است موید این مطلب می باشد. با این وجود با توجه به خشکسالی های اخیر دبی پایه رودخانه بمپور با روند نزولی روبرو شده است. از این رو ارزیابی هیدرولوژیکی و مدیریت این آبخوان ضروری به نظر می رسد.
در این مقاله علاوه بر تهیه مدل آبخوان، پیش بینی نوسانات سطح آب زیرزمینی و تاثیر آن روی دبی پایه رودخانه بمپور در شرایط متفاوت با استفاده از مدل، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا با توجه به اطلاعات موجود و بازدیدهای صحرایی، ارزیابی هیدروژئولوژیکی دشت انجام گرفت و سپس مدل آبخوان طراحی گردید.
برای تهیه مدل آذرماه 1378 به عنوان شرایط پایدار حاکم بر آبخوان مشخص شده است. سپس با در نظر گرفتن مدل مفهومی آبخوان و تهیه کلیه فایل های ورودی به مدل، واسنجی مدل با نرم افزار (PMWIN) Processing MODELOW Windows برای شرایط پایدار به منظور بهینه نمودن مقادیر پارامتر K و فاکتور Conductance کف زهکش و مرزهای جریان، صورت گرفته است.
در ادامه واسنجی برای شرایط ناپایدار ابتدا مقادیر پارامتر S بهینه و با ثابت بودن آن در دوره های بعدی، مقادیر پارامتر تغذیه ناشی از بارندگی و آب برگشتی چاه ها بهینه شده است. در نتیجه واسنجی مدل به مدت یک سال (دی ماه 1378 تا آذر ماه 1379) و صحت سنجی آن نیز به مدت یک سال (دی ماه 1379 تا آذرماه 1380) انجام شد. نتایج حاصل توانایی مدل را برای انجام کارهای مدیریتی تایید می کند. بر اساس نتایج خروجی مدل در دو سال واسنجی، میزان خروجی سالانه نسبت به ورودی آن بیشتر می باشد که با سیر نزولی هیدروگراف واحد دشت مورد مطالعه و چاه های مشاهده ای واقع در محدوده مدل، مطابقت دارد."
تحلیل مهاجرت به شهر قم
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل تأثیرگذار بروز وندالیسم در مبلمان شهری (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی عوامل تأثیرگذار در بروز وندالیسم در مبلمان شهری پرداخته است. در این پژوهش، به صورت ترکیبی از نظریات آنومی، تئوری میلر و کلارک استفاده شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی، ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه، جامعه آماری شهر تبریز و نمونه آماری 384 نفر از شهروندان شهر تبریز است که براساس فرمول کوکران به دست آمده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد از بین اقدامات مربوط به تخریب اموال عمومی در مبلمان شهری، دل نوشته های روی دیوارها با 8 درصد، بیشترین مقدار و شکستن لامپ های روشنایی معابر عمومی و فضاهای سبز با 4/6 درصد کمترین مقدار را دارد. نتیجه آزمون یو من– وایت نی نشان داد میزان وندالیسم با استناد به مقدار 33/3 Z=؛ 05/0P< در بین مردان وزنان متفاوت است. نتیجه آزمون پیرسون نشان می دهد گرایش به وندالیسم با متغیر پایگاه اجتماعی و اقتصادی (394/0- R=؛ 000/0P=) رابطه معناداری دارد و نتایج تحلیل مسیر با مقدار 223/0= 2R نشان می دهد عوامل فردی و روانی برابر با 29/0 درصد، عوامل خانوادگی 33/0 درصد، عوامل اجتماعی 44/0 درصد، عوامل اقتصادی 11/0 و درنهایت، شرایط و وضعیت مکانی برابر با 37/0 درصد در وندالیسم در مبلمان شهری تأثیرگذار هستند.
نقدی بر مقاله ""استثناگرایی در هویت فضای مدنی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تنوع شرایط آب و هوایی فلات ایران با توجه به گسترش آن در حد فاصل حدود 18 عرض جغرافیایی شمالی و تضاد ارتفاعی بین چاله های پست (کمتر از 26 متر از سطح دریای آزاد) و کوه های با بلندای بیش از 4000 متر (از سطح دریای آزاد) و تغییر رژیم های اقلیمی در این منطقه در دوره های یخچالی و بین یخچالی از موضوعات چالش برانگیز در مطالعه روند تکاملی اجتماعات انسانی در این سرزمین بوده است. مطالعات متعدد در زمینه علوم زمین و جغرافیای طبیعی نظریات متفاوتی را در مورد چگونگی شرایط آب و هوایی در دوره های یخچالی (سرد) و بین یخچالی (گرم) ارائه کرده اند. یکی از بحث های مهم در این رابطه چگونگی ارتباط نحوه سکونت انسان در این دو دوره در این فلات است. جمع بندی بیشتر این نظریات (و به ویژه کارهای جدید) نشان میدهد که جماعت های روستایی و شهری دارای تمدن (دارای خط، علم، اقتصاد تولیدگر، تجارت و هنر) پس از آخرین عصر یخچالی در بخش های جنوب شرقی و جنوب غربی فلات ایران و حاشیه آن در اطراف دریاچه ها یا دلتاهای رودخانه ای مهم پدید آمده است و در عصر یخچالی (سرد) یا امکان چنین تحولی فراهم نبوده و یا تکامل بشری هنوز به آن سطح نرسیده بوده است. مقاله ""استثناگرایی در هویت فضای مدنی ایران"" (رامشت و باباجمالی، 1388) مدعی است که در عصر سرد (همزمان با دوره یخچالی) فلات ایران شاهد شکوفایی تمدن بوده است که با عمده تحقیقات موجود در این زمینه مغایرت دارد. هدف این مقاله، با توجه به مدارک و مطالعات متعدد موجود، بحث درباره درست یا اشتباه بودن این دیدگاه است.
ارزیابی آسیب پذیری روستاها از خطر زلزله مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلایای طبیعی و از آن جمله وقوع زلزله در اغلب موارد تأثیرات مخربی بر سکونتگاههای انسانی داشته و تلفات سنگین مادی و معنوی بر ساکنان آن وارد می سازد. ساختمانها و زیرساخت های سکونتگاه های انسانی توسط بلایای طبیعی تخریب شده و عوارض نامطلوب اقتصادی و اجتماعی پردامنه ای بر آنها تحمیل می شود. سکونتگاههای روستایی به عنوان بستر زندگی و فعالیت انسان، پدیده ای فضایی است. زیر ساخت های نامناسب واحدهای سکونتگاهی روستایی و نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی موجود میان شهرها و روستاها باعث نابسامانی فضایی در شبکه سکونتگاهی کشور شده و آسیب-پذیری آنها را در مقابل بلایای طبیعی به علت تمرکز جمعیت و فعالیت در نواحی وسیع و متراکم و امنیت نابسامان سکونتگاهها، به طور مداوم افزایش داده است. با توجه به موقعیت کشور و وضعیت روستاها در نقاط آسیب پذیر از لحاظ زلزله، ضرورت دارد این مسأله مورد توجه قرار گیرد. در این میان آگاهی از میزان آسیب پذیری یک سکونتگاه روستایی پیش از بحران، در تعیین جهت گیریهای توسعه آتی همان سکونتگاه و جلوگیری از خسارات جبران ناپذیر مالی و جانی اهمیت بسیار زیادی دارد. هدف این مطالعه و تحلیل آسیب پذیری سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی شهرستان مرند می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 74 روستای بخش مرکزی شهرستان مرند است که به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفته اند. در این مسیر استفاده از تکنیک TOPSIS و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین روش AHP برای وزندهی لایه ها استفاده شد. محاسبه آسیب پذیری روستاها در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که 73/29 درصد روستاها آسیب پذیری متوسط و 54/40 درصد روستاها آسیب پذیری بالا و بسیار بالا دارند. ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاههای روستایی منطقه مورد مطالعه، بیانگر آسیب پذیری بالا و خیلی بالا در بیش از 40 درصد روستاهای محدوده مورد مطالعه بوده و این تهدیدی جدی برای افزایش خطر در منطقه می باشد.
فناوری های جدید نورپردازی و ارتقای حس تعلق شهروندان (مطالعه موردی: بدنه های شهری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس تعلق، از جمله مفاهیم مهم و مؤثر در ارتباط انسان و محیط است. این مفهوم، ناشی از احساس های فرد نسبت به مکانی است که با آن ارتباط برقرار می کند. از نگاه جغرافیای انسانی، حس تعلق، نقشی اساسی در ارزیابی کیفیت محیط و منظر شهری در شهرهای معاصر دارد. عوامل مختلفی از جمله رویکردهای شناختی، احساسی، کالبدی و اجتماعی، حس تعلق و دلبستگی به مکان را به وجود می آورند که در این پژوهش، به مفهوم کالبدی- اجتماعی حس تعلق در منظر شهری توجه شده است. امروزه با گسترش زندگی شبانه، مفاهیم مربوط به کیفیت مکان مناظر شهری در شب نیز همانند روز، اهمیت یافته اند. هدف این پژوهش، ارزیابی رابطة نحوة نورپردازی با یکی از عوامل کلیدی سنجش کیفیت مکان، یعنی مفهوم حس تعلق است و نقش فناوری های جدید نورپردازی در ارتقای مفهوم کالبدی- اجتماعی حس تعلق و تأثیر آن در تبدیل محیط به شهری انسانی تر را بررسی می کند. به این منظور، عوامل فنی و تکنیک های نورپردازی در 14 نمونه از بدنه های شهری- که به صورت خوشه ای در دو منطقه از شهر تهران انتخاب شدند- ارزیابی شدند. پژوهش از نوع پیمایشی است که در آن، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهره گرفته شده است و سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی تحلیل شده اند. یافته ها نشان دهندة آن است که به کارگیری فناوری های جدید نورپردازی در رونق معماری شبانه و درنتیجه، ارتقای حس تعلق شهروندان تهرانی سهم بسزایی دارد.
اولویت بندی تناسب اراضی در فرآیند مکان گزینی فضای سبز شهری با استفاده از فنون تحلیل چند معیاری مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضایسبزشهریازمهمترینکاربریهایشهریاستکهازآنهمانندششهایتنفسیشهرهایادمی کنند. از آن جا که اهداف اصلی برنامه ریزی شهری،سلامت، آسایش و زیبایی می باشد، مکان یابی فضای سبز شهری نیز به عنوان یکی از مهمترین عناصر محیط شهری سهم زیادی در مطلوبیت و مطبوعیت فضا از نظر شهروندان دارد.بنابراین توجه ویژه به ساماندهی مکانی فضایی این کاربری، گامی مهم در تامین رفاه و آسایش شهروندان محسوب می شود.با توجه به تعدد معیارهای مطرح در مکان گزینی فضای سبز شهری در تحقیق حاضر سعی شده است با انتخاب منطقه1شهرداری تبریز به عنوان مطالعه موردی، کاربرد عملیاتی استفاده از TOPSIS به عنوان یکی از فنون تحلیل چند معیاری(MADM) در فرآیند تحلیل تناسب اراضی در مکان گزینی فضای سبز شهری مورد آزمون قرار گیرد. در این تحقیق بعد از شناسایی عوامل تاثیرگذار در مکانیابی فضای سبز،اقدام به تهیه نقشه های معیار شده و پس از آن استانداردسازی داده ها و وزن دهی آنها انجام گرفته است.در نقشه نهایی، زمین های منطقه برای انتخاب مکان مناسب کاربری فضای سبز اولویت بندی شده است.بررسی نتایج بکارگیری مدل در محدوده مورد مطالعه نشان می دهد که پیکسل های معرفی شده در خروجی حاصل از مدل،دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابرایناستفادهازتکنیک های کاربردی مثل تکنیک TOPSIS و توانمندی های GIS می تواند متولیان امور شهریرادر تصمیم گیری بهتر در جهت تخصیص اراضی برای کاربری های مورد نیاز به طور اعم و کاربری فضای سبز به طور اخص یاری رساند.
ارزیابی جابه جایی سکونتگاه های روستایی پس از زلزله(نمونة موردی: اسطلخ کوه بعد از زلزلة سال 1369 در گیلان- زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پس از وقوع سوانح، برنامه های بازسازی اغلب با دو رویکرد درجاسازی و جابه جایی انجام می شوند. تجارب مختلف جهانی نشان می دهند که برنامه های جابه جایی به میزان اندکی موردقبول اهالی واقع می شوند؛ به صورتی که سایت های جدید یا ترک می شوند یا به رونق قبل خود بازنمی-گردند. این، درحالی است که تجربة جابه جایی روستای اسطلخ کوه شهرستان رودبار نشان از پذیرش سایت جدید روستا دارد؛ به صورتی که اهالی در گسترش و بهبود وضعیت آن تلاش می کنند. هدف از نگارش مقالة حاضر، بررسی روند بازسازی روستای اسطلخ کوه پس از گذشت 20 سال با هدف کشف دلایلی است که ساکنان جابه جایی را پذیرفته اند و نیز دست یابی به دستاوردها و عوارض آن است.
روش: در مقالة حاضر، از روش تحقیق کیفی و ابزارهای جمع آوری اطلاعات مانند مشاهده، مصاحبة عمیق و نیمه عمیق و بررسی اسناد کتابخانه ای بهره برده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی ها حاکی از آن است که جابه جایی این روستا در جلب مشارکت مردمی با موفقیت همراه بوده است و در سرعت انجام روند بازسازی به موفقیت های شایان توجهی دست یافته است. به نظر می رسد مواردی مانند مالکیت زمین های روستای جدید، فاصلة مناسب از سایت قدیم و دسترسی به آن و نیز مشارکت اهالی و شورای اسلامی روستا در فرایند بازسازی و ... از دلایلی هستند که اهالی، روستای جدید را پذیرفته اند؛ اما بازسازی عوارضی منفی نیز برای روستا به وجود آورده است.
محدودیت ها: دسترسی اندک و گاهی نبود اطلاعات بازسازی، مسیر نامناسب دسترسی به روستا و مشکلات مرتبط با جامعة هدف ازجمله سواد اندک و مسن بودن افراد محدودیت های پژوهش هستند.
راهکارهای عملی: به نظر می رسد برای کاهش خطر سوانح ازطریق بازسازی، بایستی ستادهای معین بازسازی در منطقه درزمینة جابه جایی بررسی های بیشتری انجام دهند.
اصالت و ارزش: این تحقیق از این نظر دارای اهمیت است که می تواند مسیری برای تعیین شاخص-های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فرهنگی جابجایی های پس از سوانح درراستای پذیرش این رویکرد توسط مردم باشد.
ارزیابی پایداری محلات شهری در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار و به تبع آن توسعه پایدار محله ای مفهومی است که در سال های اخیر در مجامع علمی مطرح شده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل، بافت و مدیریت شهری دارد. امروزه پایدارترین و مؤثرترین برنامه های توسعه ای آنهایی اند که مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای خانواده ها و جمعیت های محله ای تدوین و ارائه گردند. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با تأکید بر «جامع نگری» بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش از میان چهار بافت مشخص در شهر سقز، از هر بافت یک محله برای نمونه انتخاب شده و در هر محله با توزیع و تکمیل پرسش نامه و بهره گیری از مدل ELECTRE وضعیت پایداری بافت های شهری مشخص شده اند. در این تحلیل 8 شاخص در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی به کار رفته است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان پایداری محلات تحت مطالعه بدین ترتیب اولویت بندی می شود: محله «ناوقلا» در بافت قدیمی با 3 امتیاز به عنوان محله پایدار شناخته می شود که از دلایل آن می توان به هویت محلی، حس تعلق مکانی، مشارکت ساکنان در امور مربوط و سرزندگی در ساختار کالبدی این محله اشاره کرد. محله «سی ودومتری» در بافت میانی با 1 امتیاز به عنوان محله نیمه پایدار شناخته می شود. محله های «شهرک دانشگاه» در بافت نسبتاً جدید و «بهارستان» در بافت جدید با کسب امتیاز 2- به عنوان محله ناپایدار شناخته می شوند. از دلایل ناپایداری این محله ها می توان به کم توجهی مدیران شهری، نبود ظرفیت قابل تحمل محله و فقدان مشارکت ساکنان در کارهای جمعی محله اشاره کرد.
هیدروژئومرفولوژی کاشان و اثرات آن در آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منطقة خشک و نیمه خشک کاشان واقع در ایران مرکزی علیرغم ضعف شبکة زهکشی، نقش جریانات سطحی در فرسایش لندفرم ها،تولید رسوب و تحوّلات مرفولوژیکی منطقه دارای اهمیت بسزایی است. در منطقه، بارش های رگباری وکوتاه مدّت، روانابهای سطحی ضعیفی را ایجاد نموده که ازکوهستانهای اطراف به سمت چاله های مرکزی جریان یافته و با فرسایش مکانیکی و شیمیایی در مسیرخود به ویژه درجنوب منطقه و فراهم آوردن موّاد رسوبی، در تحول ناهمواری ها مؤثر می باشد. آبهای سطحی در دامنه ها با توجّه به نوع سنگ، ساختار زمین و مرفولوژی منطقه، الگوهای بستر رودخانه ای و پوشش گیاهی، در سطح دشت ها انواع اشکال حاصل از کاوش آب مانند فرسایش شیاری، آبراهه ای و سولیفلوکسیون، همچنبن لند فرم های تراکمی مانند مخروط افکنه ها،رسوب های بادبزنی و دشت های سیلابی رابوجود آورده است. رودخانه های مهّم منطقه(در جنوب و جنوبغربی) که در حال حاضر از میـزان آب کمی برخـوردارند، ویژگی مرحلة بلـوغ را نشان می دهند. این مسئله نمایانگر شرایط مرطوب تر اقلیم منطقة خشک در گذشته ای نه چندان دور است. معضلات محیطی این گونه مناطق نتیجة عملکرد عوامل متعدّدی است که در نهایت شامل پارامترهای اقلیمی و افزایش تأثیر فعّالّیت های اقتصادی انسان بر محیط می باشد. از اینرو مدیریّت توسعة پایدار برای هماهنگ کردن مسائل محیطی و اکولوژیکی با برنامه ریزی مبتنی بر امکانات و ویژگی های منطقه الرامی می نماید.
رویکرد فازی و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب روش های تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روش ها تک بعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار می داند. دوم، این روش ها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم می نمودند. توجه به سایر محرومیت ها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعه های فازی طی دهه های گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده فقر، جایگاه ویژه ای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در این گونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روش های فازی و مدل سازی زمین آماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای در سال 1391 جمع آوری شده است. در این پژوهش از میان روش های سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روش های زمین آماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدل های زمین آماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بوده اند. نتایج در قالب پهنه بندی علمی صورت گرفته به وضوح نشان دهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.
تکتونیک فعال در رشته کوه بینالود با تکیه بر بررسی های مورفوتکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه مورد مطالعه، بخشی از رشته کوه بینالود است که بین عرض های جغرافیایی´11 ْ36 و´30 36 شمالی و طول های جغرافیایی´35 58 و 59 شرقی واقع شده است. هدف این پژوهش بررسی دقیق نقش تکتونیک فعال در توسعه ساختارها، براساس بررسی های مورفوتکتونیکی و مورفومتری است. اولین گام به منظور انجام مطالعات مورفوتکتونیکی در منطقه مورد مطالعه، تهیه اطلاعات لازم و موجود از قبیل نقشه هاست. در این راستا، نقشه های توپوگرافی با مقیاس 50000/1 تهیه گردید و به وسیله نرم افزار ArcGIS دیجیتایز شد. سپس محاسبات مورفومتری به طور دقیق و کامل به وسیله این نرم افزار انجام گرفت و نتایج حاصل تفسیر شد. با توجه به اندیس های مورفومتری محاسبه شده (نامتقارن بودن حوضه آبریز، سینوسیتی پیشانی کوه، درصد مسطح شدگی پیشانی کوهستان، و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن) منطقه مورد مطالعه به طور کلی از نظر تکتونیکی فعال است، ولی با توجه به تقسیم بندی انجام شده، فعالیت نسبی در همه جا یکسان نیست. وجود آبراهه های گسلی (تاثیر زمین ساخت بر ایجاد شبکه آبراهه ها) و مخروط افکنه های جوان در راس مخروط افکنه های قدیمی، گواه بالاآمدگی شدید در امتداد گسل های جوان مجاور دشت است، و این نظر را تحکیم و تقویت می کند که بینالود به خاطر موقعیت خاص زمین ساختی که دارد (محل برخورد صفحات ایران و توران و زمین درز پالئوتتیس) از لحاظ تکتونیکی فعال و در حال بالا آمدن است.
اسکان غیر رسمی، اولویت بندی چالش های محله جعفرآباد شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، اندک اندک محلات نابسامان و سکونتگاه های غیر رسمی، به طور عمده در حاشیه شهرهای بزرگ کشور، خارج از برنامه رسمی توسعه شهری و به صورت خودرو شکل گرفته و گسترش یافته است. این پدیده در مطالعات شهری یکی از آسیب های شهری معرفی شده است. تجمع اقشار کم درآمد و مشاغل غیر رسمی در سگونتگاه های غیر رسمی، شیوه ای از شهرنشینی ناپایدار را به وجود آورده و زمینه ساز بسیاری از آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی شده است. در فرایند آسیب شناسی شهری یکی از مراحل بسیار مهم، شناخت دقیق و همه جانبه از آسیب است. به گفته ای، تنها با شناخت دقیق از عوامل ایجاد آسیب است که می توان راهکارهای حل آن را نیز ارائه کرد. چالش های حاشیه نشینی را می توان به پنچ دسته کلی تقسیم کرد، چالش های اقتصادی، چالش های اجتماعی، چالش های آموزشی، چالش های بهداشتی و چالش های مربوط به امور رفاهی که مبنای کلی این مطالعه است. بنابراین، هدف این پژوهش شناخت و اولویت بندی مسائل و مشکلات موجود پدیده اسکان غیر رسمی در محله جعفرآباد شهر کرمانشاه است که برای این امر از روش پژوهش پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن شامل1500 خانوار حاشیه نشین محله جعفرآباد شهرستان کرمانشاه است. در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران و با احتمال خطای 1/0، تعداد 128 خانوار برای نمونه مورد مطالعه، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز به کمک ابزار پرسش نامه جمع آوری شد. یافته های پرسش نامه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزار Expert Choice مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که عامل اقتصادی، اصلی ترین چالش در منطقه است و عوامل اجتماعی، آموزشی، رفاهی و بهداشت در رتبه های بعدی قرار دارند.
برنامهریزی راهبردی توسعه اقتصادی با رویکرد مشارکتی مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان لنگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه مشارکتی، رویکرد مورد تأکید برنامهریزان در مسیر برنامهریزی «با مردم و برای مردم» است. «برنامهریزی راهبردی» نیز از مناسبترین شیوهها برای دستیابی به اهداف و چشماندازهای ترسیمشده در دیدگاههای آیندهنگر بهشمار میآید. در نوشتار حاضر با توجه به هدفگذاریهای صورتگرفته برای ارتقای سطح اقتصادی اجتماع محلی در بخش مرکزی شهرستان لنگه در افق 10ساله، رویکرد توسعة محلی و مشارکتی در چارچوب برنامهریزی راهبردی با تکیه بر مدل تجزیه و تحلیل SWOT ، مبنا قرار گرفته است. بر این اساس، با تشکیل هستههای مشارکتی (FGD) در چهار دهستان طی مدت 10 ماه، تلاش شد تا از تمامی امکانات و قابلیتهای منطقه در زمینههای مختلف سازمانی و نهادی، فردی و اجتماعی برمبنای برنامهریزی راهبردی بهنحوی مطلوب استفاده شود. درمجموع یافتههای پژوهش حاضر، ضمن ارائه راهبردهای مناسب برای تحقق چشمانداز توسعه در محدوده مورد مطالعه، نشان میدهد که اهداف موردنظر از طریق تعریف پروژههای تولیدی دستیافتنی و تحققپذیر خواهد بود.
سنجش جدایی گزینی اکولوژیکی شهری با استفاده از شاخص های اندازه گیری تک گروهی (مطالعه موردی: شهر تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدایی گزینی شهری، موضوعی مهم در بسیاری از شهرهای جهان است و از گذشته تاکنون، بسیاری از محققان به این مبحث پرداخته اند. جدایی گزینی شهری، موجب تمرکز شدید بر فقر و پیدایش طبقات پایین می شود. انواع مختلفی از جدایی گزینی شهری وجود دارد؛ مانند جدایی گزینی درآمدی و قومی- نژادی که به سازوکار (مکانیسم)های موجود در یک شهر بستگی دارد. برنامه ریزان شهری، به منظور برنامه ریزی برای جامعه ای بهتر، به آگاهی از نحوة اندازه گیری جدایی گزینی و تجزیه و تحلیل نتایج آن نیاز دارند. برای سنجش جدایی گزینی شهری، روش های متعدد و متفاوتی وجود دارد. تنوع قومی، از ویژگی های بارز شهر تکاب است و شواهد نشان می دهد این ویژگی، بر مکان گزینی مسکونی ساکنان این شهر اثرگذار بوده است؛ بنابراین، این شهر انتخاب شد تا روش های متنوعی از اندازه گیری جدایی گزینی شهری تک گروهی با استفاده از نرم افزار GIS و نرم افزار تحلیلگر جدایی گزینی معرفی شوند و کاربرد آن ها نیز نشان داده شود. نتایج نشان می دهد چهار مرحلة هجوم و توالی اکولوژیکی، در تکاب به طور کامل اتفاق افتاده است. شاخص ها و نرم افزارهای ذکرشده نیز با فرمول و نحوة محاسبة ویژة خود، وقوع پدیدة جدایی گزینی را به میزان بالا در این شهر تأیید می کنند که در برنامه ریزی ها باید به آن ها توجه شود.
اثر الگوی بزرگ مقیاس گردش جوی ـ اقیانوسی «انسو» بر تغییرپذیری فصلی اقلیم در ایران: آثار «النینو» و«لانینا» بر تغییرپذیری بارشهای بهاری در آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با استفاده از «شاخصهای دمای سطح آب» نقش پدیده جوی ـ اقیانوسی انسو در تغییرپذیری بارشهای بهاری استان آذربایجان شرقی مطالعهشده است. نتایج حاصل از بهکارگیری روش تحلیل همبستگی «پیرسون» بیانگر ارتباط معنادار مثبت بین شاخصهای 2+1Nino و3Nino و بارشهای بهاره ایستگاههای آذربایجان شرقی است. این امر به معنای افزایش میزان بارشهای بهاری به هنگام النینو(فاز مثبت یا گرم) و بر عکس آن، یعنی کاهش بارشها در فاز منفی یا لانینا (فاز سرد) است. در بین ایستگاههای مطالعه شده بیشترین میزان همبستگی بارش بهاری با شاخصهای انسو در ایستگاه میانه و مراغه است و کمترین میزان همبستگی در ایستگاه سراب محاسبه شده است. مقادیر ضریب همبستگی محاسبه شده بین بارش و شاخصهای انسو بیانگر نقش عوامل جغرافیایی در میزان تأثیرپذیری از پدیده انسو میباشد؛ به این معنا که در استان آذربایجان شرقی از غرب به شرق و از شمال به جنوب بر میزان همبستگی یا به عبارت دیگر بر میزان تأثیرپذیری بارش از پدیده انسو افزوده میشود که اوج این افزایش در ایستگاه میانه قابل مشاهده است.