فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۳٬۷۲۱ تا ۲۳٬۷۴۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
منبع:
سرزمین سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
21 - 38
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها از جمله بلایای طبیعی محسوب شده که هر ساله خسارات جانی و مالی قابل ملاحظه ای به جوامع بشری وارد می آورند. در راستای اجتناب از خطر، شاید به طور مستقیم قابل سنجش ترین نوع خطر باشد. تهیه نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش برای تعیین مناطق با خطر بالا در همین راستا صورت می گیرد. هدف از این مقاله بررسی خطر زمین لغزش روستای ولدیان از طریق تهیه لایه های اطلاعاتی و عوامل مؤثر بر خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی و روش آنبالاگان در مقیاس 1:250.000 است. لایه های اطلاعاتی زمین شناسی، شیب، بارندگی، زلزله و جهت شیب به عنوان عوامل مؤثر بر خطر وقوع زمین لغزش منطقه شناسایی و به منظور تحلیل خطر مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحلیل نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش به دست آمده مشخص نمود که حدود 9% از سطح روستا در محدوده خطر «خیلی بالا» و33% در محدوده خطر «بالا» قرار می-گیرد. این واقعیت بیان گر حساسیت زیاد روستا نسبت به پدیده لغزش است.
تبیین دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری مطالعه مورد: فضاهای سبز شهر رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
115 - 130
حوزههای تخصصی:
فضاهای سبز شهری به مثابه کانون های سبز و طبیعی اند که انسان امروز شاید برای گریز از محیط پرهیاهوی شهری به آن ها پناه می آورد. هرچند همین جذابیت ها در برخی موارد سبب شده که این فضاهای سبز ارزشمند، دچار تغییر و تحولات نامطلوبی بعضاً ناشی از ساخت وسازهای سرمایه گرایانه شوند. پژوهش حاضر باهدف تببین دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری نوشته شد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که به منظور بررسی پایایی چندین بار توسط اساتید و کارشناسان مورد بازبینی قرار گرفت و به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روش ترکیبی و آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج نشان دهنده روایی موردقبول ابزار گردآوری پژوهش است. جامعه آماری پژوهش حاضر را شهروندان ساکن شهر رفسنجان مشتمل بر 161909 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید که به منظور اطمینان بیشتر تعداد 400 پرسشنامه جمع آوری شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی در محیط نرم افزار pls استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ازنظر دل بستگی به مکان محدوده موردمطالعه در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد که فعالیت های مکان تأثیر مثبت و معناداری بر دل بستگی به مکان دارد، ضریب مسیر به دست آمده برابر با 598/0 بود. از دیگر نتایج این پژوهش آن بود که مؤلفه های فعالیت های مکان عملکرد مکان، حضور پذیری، زیبایی بصری، مشارکت پذیری مکان و قابلیت های مکان بر دل بستگی به مکان تأثیر مثبت و معناداری دارد از بین مؤلفه های استخراج شده قابلیت مکان با ضریب مسیر 406/0 دارای بیشترین تأثیر و شاخص مشارکت پذیری مکان با ضریب مسیر 111/0 دارای کمترین تأثیر بر دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری بود.
معماری احیاکننده در ارتقای کیفیت مسکن و بافت فرسوده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
بافت فرسوده یکی از معضلات اصلی کلان شهرهای ایران است که بیشترین نمود آن در شهر تهران است. مطالعات صورت گرفته پیرامون زلزله احتمالی شهر تهران حاکی از آن است که این بلای طبیعی یک فاجعه انسانی بزرگ برای تهران خواهد بود. این موضوع از زمانی به بعد تصمیماتی عاجل را می طلبید که هرچه سریع تر این بافت نوسازی شود اما به نظر می رسد تعجیل در تصمیم سبب شد تا بسیاری از مسائل انسانی و کیفی در نظر گرفته نشود. درواقع به رویکردی کل نگر نیاز بود تا ضمن تسریع و تعجیل موارد و مؤلفه های متعددی را در نظر گیرد. معماری احیایی یا احیاکننده به عنوان یک رویکرد کل نگر که از معماری پایدار مشتق شده است می تواند در ساخت وساز در بافت فرسوده مورداستفاده قرار گیرد. معرفی و تبیین مفهوم معماری احیاکننده به عنوان یک رویکرد کل نگر است که بتوان بر مبنای آن به عنوان یک تئوری و چارچوب مفهومی در ارزیابی میزان مطلوبیت معماری و سازگاری آن با انسان و محیط در بافت فرسوده و بهسازی شده استفاده کرد. استفاده از روش دلفی و از طریق مصاحبه و همچنین بررسی اسناد و ادبیات تحقیق؛ 6 بعد، 34 شاخص مرتبط با پژوهش استخراج و در قالب شاخص اجماع (اهمیت، قطعیت و اولویت) شاخص هایی که می تواند بر روی عدم تحقق معماری احیاکننده در ارتقای کیفیت مسکن و بافت فرسوده تأثیرگذار باشد. شاخص های تدوین شده بر مبنای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری (مقایسه زوجی) بر یکدیگر رتبه بندی شدند. در بخش نهایی تحقیق مبتنی بر تحلیل اکتشافی به کمک نرم افزار Micmac، در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع تحلیل شدند. بر اساس نتایج پژوهش رویکرد معماری احیاکننده به عنوان یکی از بسترهای زمینه ساز پایداری، احیاء و ارتقاء کیفیت مسکن و بافت فرسوده قادر خواهد بود تا از طریق ابعاد اثرگذار خود به این مهم دست یابد و به ترتیب ابعاد اکولوژیک؛ عملکردی؛ طراحی و کالبدی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی؛ ذهنی و ادراکی، بیشترین اثر و اهمیت را دارا می باشند. مطابق نتایج اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم پیشران های کلیدی، 3 شاخص تغییر روند معماری و بهره گیری از اصول پایداری، ارتقای عملکرد محیط، سازمان دهی مناسب سلسله مراتب دارای بیشترین اثرگذاری مستقیم و 3 پیشران انعطاف پذیری فعالیت ها و عملکردها، متعادل کردن نیازها و همزیستی رضایتمند و توسعه سرمایه گذاری دارای بیشترین اثرپذیری غیرمستقیم در فرآیند کاربست معماری احیاکننده در ارتقای کیفیت مسکن و بافت فرسوده در شهرهای ایران خواهند بود.
اولویت بندی سرمایه گذاری در مناطق نمونه گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان سوادکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه مناطق نمونه گردشگری یکی از مهم ترین مباحث مطرح شده در صنعت گردشگری است. بنابراین یکی از شروط لازم برای برنامه ریزی و توسعه گردشگری، شناسایی جایگاه مناطق از نظر بهره مندی از توانمندی های گردشگری و اولویت بندی آن ها بر اساس معیارهای مختلف سرمایه گذاری و توسعه آن ها است. هدف تحقیق حاضر اولویت بندی سرمایه گذاری در مناطق نمونه گردشگری شهرستان سوادکوه است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات میدانی بوده است. در این پژوهش از تکنیک دلفی برای شناسایی شاخص ها و از تکنیک AHP جهت اولویت بندی سرمایه گذاری در مناطق نمونه گردشگری شهرستان سوادکوه استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که شاخص قرار داشتن در محور گردشگری و همجواری با دیگر جاذبه های گردشگری با وزن نسبی 25/0 بیش ترین وزن و شاخص وضعیت دسترسی (0302/0) کمترین وزن را در بین شاخص های مورد نظر در این پژوهش به خود اختصاص داده است، همچنین بر اساس امتیاز نهایی گزینه ها، منطقه نمونه گردشگری جوارم دارای بیش ترین امتیاز (166/0) و منطقه نمونه گردشگری گردنه سر (026/0) دارای کمترین امتیاز جهت سرمایه گذاری می باشد.
ارزیابی ابعاد سرزندگی در پیاده راه های شهری، مطالعه موردی: پیاده راه اسفریس اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
89 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی ابعاد سرزندگی در پیاده راه اسفریس شهر اردبیل و ارائه راهکارهای مؤثر در ارتقای سرزندگی پیاده راه می باشد. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است، جامعه آماری شهروندان هستند که به پیاده راه مراجعه کرده اند و چون نامشخص می باشد از فرمول برآورد حجم نمونه برای جامعه آماری دارای حد نامعین استفاده شد که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر از شهروندان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند ، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده که میزان پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ 75/0 به دست آمده نشان دهنده پایایی خوب پرسشنامه می باشد. 31 مؤلفه در چهار بعد کاربری و فعالیت، کالبدی، دسترسی و ارتباطات و زیست محیطی انتخاب شدند و در راستای پاسخ به مسئله تحقیق از تحلیل مبتنی بر آزمون های آماری متناسب در محیط SPSS (تی تک نمونه ای و فریدمن) استفاده شد، در رابطه با نوآوری پژوهش حاضر می توان بیان داشت تا کنون پژوهشی درباره سرزندگی پیاده راه اسفریس صورت نگرفته است. نتایج نشان می دهد، میانگین بعد کاربری و فعالیت، بعد کالبدی، بعد دسترسی و ارتباطات و بعد زیست محیطی به طور معنادار بیش تر از معیار میانگین (عدد 3) است که نشان دهنده وضعیت نسبتا مطلوب و تاحدی بالاتر از حد متوسط می باشد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد که رتبه بندی ابعاد از نظر شهروندان معنادار است و شهروندان رتبه بندی متفاوتی از ابعاد سرزندگی پیاده راه دارند.
سرمایه های اجتماعی و کیفیت زیستی در کانون های کوچک شهری. مطالعه تطبیقی شهرهای کوچک استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
195 - 212
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی اگر چه مفهومی نوین و نوپا در عرصه مطالعات انسانی و شهری است اما این مفهوم ریشه در روابط نوع بشر دارد. امروزه این امر مسلم است که رسیدن به توسعه،جامعه مدنی، معیارهای جهان شمول و بستر مناسب برای زیست اجتماعی تنها با وجود سرمایه اجتماعی شکل می گیرد. هدف اصلی این مطالعه به دنبال یافتن رابطه میان اندازه جمعیتی شهرهای کوچک و تولید سرمایه اجتماعی و نقش آن ها در کیفیت زیستی مردم آنها می باشد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی استفاده از منابع کتابخانه ای و پیمایشی(پرسشنامه) برای سنجش کیفیت زیستی ساکنان شهرهای کوچک استان گیلان می باشد. داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار Spss شده و سپس برای تعیین رابطه میان سرمایه های اجتماعی با ارتقاء کیفیت زیستی شهروندان از آزمون های توصیفی نظیر میانگین و آزمون های استنباطی پیرسون و تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی آن است که اولاً شهرهای کوچک استان از لحاظ تشکیل سرمایه های اجتماعی متفاوت بوده و در بعضی از معیارها دارای وضعیت خوب و در بعضی دیگر وضعیت ضعیف حاصل شدند. همچنین سرمایه های اجتماعی رابطه معناداری با اندازه های جمعیتی آنها داشته و میزان این سرمایه های در شهرهای پرجمعیتی آنها چون آستانه، رضوانشهر و فومن دارای وضعیت مطلوب و در شهرهای کم جمعیتی چون ماسال، املش و سیاهکل وضعیت نامطلوب بوده است. ثانیاً ارتباط متقابل و معناداری میان سرمایه های اجتماعی و ارتقاء کیفیت زیستی ساکنان با توجه به اندازه های جمعیتی درشهرهای کوچک وجود دارد.
تحلیلی پیرامون برنامه های آموزش جغرافیا در دانشگاه های ایران (مطالعه موردی: طرح ایجاد دوره کارشناسی جغرافیا و برنامه ریزی روستایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم بهار ۱۳۸۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
23 - 39
حوزههای تخصصی:
در جهانی که به واسطه گسترش مرزهای علوم و فنون به سرعت تغییر و تحول می یابد، قلمرو چشم اندازهای جغرافیایی نیز تغییر شکل می دهند. به تبع آن جغرافیا و نیز جغرافیدانان از این تغییرات تاثیر پذیرفته و نمی توانند بی تفاوت باشند . در جامعه ما نیز با توجه به تحولات ایجاد شده در زمینه های مختلف، در جهت مرتفع ساختن تنگناها و مشکلات محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، برنامه های آموزشی را باید به شکلی هدایت نمود که از یک طرف خلأ ناشی از عدم به کارگیری این دانش در مقیاس وسیع در کشور پر شده و از سوی دیگر با تحول و هدایت آموزش جغرافیا در دانشگاه ها ومؤسسات آموزش عالی کشور، جایگاه واقعی آن در سرزمین آرایی وآماده نمودن مکان ها برای انسان و تأمین بهروزی گروه های انسانی در حدی که در قلمرو و حیطه این علم بوده و به علمیت آن بیافزاید، نشان داده شود . در این مقاله نگارنده، بابهره گیری از تجربیات، منابع و اطلاعات به بررسی موضوعاتی ؛ مانند محتوای برنامه های آموزشی و جنبه های کاربردی آن قبل و بعد از انقلاب فرهنگی، تغییر و تحول در عناوین دروس با حفظ علمیت جغرافیایی آن، جایگاه جغرافیا در ساختار نظام آموزش عالی کشور و ایجاد تخصص در رشته و گرایش های جغرافیا اشاره داشته و سپس به ارائه طرح ایجاد دوره کارشناسی جغرافیا و برنامه ریزی روستایی بر اساس نیازهای موجود، به عنوان نتیجه گیری و پیشنهاد پرداخته شده است.
Analysis of Socio-Cultural Challenges Facing Local Managers in the Process of Rural Development (Case Study: Central District of Rasht County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Design/Methodology/Approach- This is an applied research in which a descriptive-analytical method has been adopted for data collection and analysis. The study data was obtained through documentary analysis and field studies. The statistical population of this study includes 63 villages in the central district of Rasht County. All Dehyars and members of the Islamic Council of these villages (n=284) were interviewed and filled out the questionnaire. Data analysis was performed using statistical methods (t-test and weighted mean). The social challenges facing local managers with 18 items and cultural challenges with 8 items were subjected to analysis at three levels. Findings- The results suggested that local managers of villages in the central district of Rasht County confront serious social and cultural challenges in the process of rural development. Poor collaboration of villagers with local village managers in rural development plans and projects with a mean of 4.42, reverse migration and social problems caused by the construction of second houses with a mean of 4.41 and migration of youths from villages to the city and non-participation in Council elections with a mean of 4.40 were the major social and ethnic challenges. Also, tribal differences in the villages with a mean of 4.35, lack of solidarity between local managers and people in tackling rural problems with a mean of 4.34 and poor work culture with a mean of 4.13 were also the most important cultural challenges facing local managers in the villages at the central district of Rasht County. Research Limitations/Implications- The disagreements between local managers, reluctance to provide information on research topic and the difficulty of reaching managers in the villages were the main limitations of the present study. Appointing a member of the village management body as a spokesperson and setting the criterion of permanent residence in the village as a precondition for the nomination of the executive director were among executive strategies offered in the present study. Practical Implications- Changing the management style from person-centered to participatory management in the administration of rural affairs, monitoring the inflow of non-indigenous people into the village in order to safeguard its social and cultural structure, building a suitable infrastructure to keep young and active forces in rural areas and encouraging them to study in the fields pertained to planning and rural development, participating in the decision-making structure of local management, fostering interaction between local managers and villagers through a management system based on law obedience and transparency and ultimately stimulating villagers to engage in teamwork and its effective results in the process of achieving comprehensive rural development. Originality/value- Recognizing the main challenges facing local managers in a district of Guilan province can play a prominent role in improving their efficiency in the process of achieving rural development. The results of this research can be useful for district and county managers.
شناسایی و امکان سنجی پهنه های مساعد برای ایجاد مراکز اقامتی گردشگری با استفاده از مدل (AHP) و (GIS) (مطالعه موردی: دهستان گلمکان شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آمار و گزارش های سازمان جهانی گردشگری، امروزه جریان گردشگری به یکی از پررونق ترین و گسترده ترین فعالیت های اقتصادی جهان تبدیل شده به طوری که در بیش از 150 کشور، یکی از پنج منبع اصلی درآمد و ارزآوری محسوب می شود. در همین راستا فعالیت های مربوط به میهمان داری و پذیرایی گردشگران یکی از بخشهای اصلی اقتصاد گردشگری را تشکیل می دهد که ظرفیت بالایی برای ایجاد اشتغال و درآمد بویژه در نواحی روستایی دارا می باشد. باتوجه به این مهم و همچنین اثرات مثبت فعالیت های گردشگری دراقتصاد محل و زندگی افراد کم برخوردار، شناخت ظرفیت های گردشگری نواحی و مناطق به منظور ساماندهی فعالیت ها و مکان های گردشگر پذیر در جهت افزایش رضایت گردشگران و نشت اقتصادی بیشتر برای جامعه میزبان و همچنین حفاظت زیست بوم ها اهمیت فراوان یافته است. در این رهگذر این پژوهش شناسایی پهنه های مساعد و مجاز دهستان گلمکان شهرستان چناران به عنوان یک تفرجگاه پیرامون شهری را به منظور استقرار اقامت گاه های دائم و موقت گردشگری هدف قرار داده است. روش انجام پژوهش توصیفی – تحلیلی با اهدف کاربردی است که از طریق مطالعات اسنادی و میدانی محقق شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سلسله مراتبی (AHP) و همچنین نرم افزار GIS استفاده شده است. در روش سلسله مراتبی AHP ابتدا عوامل مؤثر پهنه بندی به کمک متخصصین مربوطه شناسایی و سپس بوسیله روش سلسله مراتبی، وزن دهی شده و در انتها معیارهای (لایه ها) بدست آمده با توجه به وزن هر معیار بوسیله توابع overley در نرم افزار GIS تلفیق شده و امتیاز هر پهنه با توجه به کل عوامل مؤثر و وزن آنها بدست آمده است. نتایج پژوهش نشان می دهد معیارهای طرح شده عمدتاً بر بنیان جاذبه های طبیعی ناحیه استوار است براین اساس پهنه های موجود در دهستان گلمکان جهت استقرار مراکز اقامتی و کمپ های گردشگری به سه دسته ممنوع، مشروط و مجاز تقسیم می شود. از یافته های دیگر پژوهش وجود تنها 17 درصد پهنه های مجاز با پتانسیل بالا برای استقرار مراکز اقامتی است که باید برای سرمایگذاری و احداث تأسیسات مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی شاخص های برند پایدار در مقاصد گردشگری ساحلی (مطالعه موردی: منطقه ساحلی چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
19 - 47
حوزههای تخصصی:
برندسازی پایدار؛ مفهومی با توجه به اصول چهارگانه پایداری است که هم زمان تصویر ذهنی مخاطب و منافع ذینفعان را درنظر داشته و ارائه تصویر مطلوب مقصد گردشگری در ذهن مخاطب را در گرو رعایت اصول اساسی پایداری می داند که نیازمند برنامه ریزی و مدیریت همپیوند مقصد گردشگری با رویکرد مشارکتی و مبتنی بر منابع مقصد و تشریک مساعی جامعه محلی است. این پژوهش درصدد شناسایی شاخص های برند پایدار به منظور بهره مندی از آن ها در فرآیند برندسازی پایدار گردشگری مقاصد ساحلی است. از نظر روش شناسی توصیفی بوده و بر شیوه اسنادی و نظر خبرگان استوار است. در این پژوهش، متغیرها و شاخص های برند ساز در مقاصد گردشگری ساحلی با رویکرد عوامل چهارگانه پایداری شناسایی شده و نحوه عملیاتی کردن آن ها از طریق استخراج معیارهای سنجش در مقصد ساحلی «چابهار» ارائه گردیده و با تهیه پرسشنامه و جمع آوری دیدگاه های خبرگان مورد تایید قرار گرفته است. به عبارتی به منظور برندسازی مقصد گردشگری ساحلی با توجه به ابعاد چهارگانه توسعه پایدار گردشگری (اکولوژی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و نهادی)، هشت شاخص اصلی(مطلوبیت، منظر ساحلی، امنیت، مشارکت، سرمایه گذاری، اشتغال، قوانین و مقررات، تمرکز قدرت) و بیست شاخص فرعی استخراج، تدوین، طراحی، عملیاتی و تایید شده است.
Comparing the Effects of Inflation on the Expenditure and Income of Urban and Rural Families in Iran Using a Panel Data(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
Purpose- After the beginning of a new round of sanctions against Iran in 2010-2011, many disorders were introduced in the Iranian economy including increased inflation and reduced purchasing power. It has significantly affected on the welfare of families and, hence. The study objective is to compare the effects of inflation on the costs of the social welfare and income among rural and urban families.Design/methodology/approach - The study adopts a descriptive-analytical methodology and urban and rural families in 31 provinces of Iran constitute its units of analysis. The data was comprised of family expenditure on food and non-food items in urban and rural areas during the period of 2011-2017 (at the height of sanctions) together with inflation. The panel data was analyzed using STATA 15 software package.Finding: The findings showed that inflation has increased income and, as a result, has increased costs and that a one percent increase in inflation has increased non-food costs as much as 0.43 and 0.35 and food costs as much as 0.18 and 0.22 for rural families. Similarly, by a one percent increase in inflation in urban areas of Iran, families’ non-food costs have increased by 0.20 and 0.16 and their food costs have increased by 0.11 and 0.24.Overall, inflation has led to a lower increase in the expenditure of rural families, so that a one percent increase in inflation has increased the costs for urban families as much as 0.32 and for rural families as much as 0.15. Therefore, the inflation caused by sanctions has increased the gap between urban and rural area and, as a result, increased macroeconomic instability. Considering the mutual effect of income distribution, unemployment, inflation and cost on each other, the policy of adjustment of income distribution and tax on income and wealth should be implemented in an exponential manner to reduce inequality. Also, in the face of inequality, in the early stages of development, politicians can control or reduce the upward trend in poverty and inequality by using the tools of transfer payments, social security insurances, unemployment insurances, etc.Originality/value: The results of this research can help organizations in charge of dealing with the effects of inflation in urban and rural areas to have a deeper insight into the existing conditions so that they can reduce the negative effects of inflation on life by using the solutions provided.
تحلیل پدیدارشناختی از ابعاد ریخت شناسی مکان در ورودی های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر ارائه مدلِ تحلیلیِ ابعاد ریخت شناسانه ورودی ، مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی و بررسی ورودی های اصلی شهر تهران می باشد. روش تحقیق کیفی-کمی بوده است. در بررسی نمونه از روش تحلیل اسنادی و مشاهده کامل (کارشناس محور) و از روش پیمایش (108 نفر) استفاده شده و داده ها به صورت کیفی-کمی تحلیل شده اند. از آن جا که بررسی مشکلات ورودی های شهری از منظر رویکرد پدیدارشناسی بررسی نشده، نوآوری پژوهش از حیث رویکرد و انتخاب نمونه موردی است. نتایج تحلیل کارشناسانه نشان داد که ورودی ها از حیث جهت یابی نسبتا مطلوب و از حیث شناسایی نامطلوب هستند. نتایج تحلیلی پرسش نامه ها، ضمن تأیید رویکرد کارشناسانه نشان دادند که ورودی ساوه در ابعاد شناسایی و با امتیاز عددی 77.8 ٪ (مجموع امتیاز طیف کم و خیلی کم) در نامناسب ترین وضعیت است و از حیث کاراکتر جهت یابی نیز در وضعیت متوسط (56 ٪) قرار دارد. در این میان ورودی دماوند با امتیاز 66.7 ٪ در بهترین وضعیت است. در رابطه با انواع هویت قابل تشخیص، ورودی ساوه تنها شامل عنصر طبیعی است و ورودی دماوند از حیث پوشش گیاهی (88 ٪) و فعالیت قابل انجام (63 ٪) در بهترین وضعیت قرار دارد. همچنین، ورودی کرج، بعد از دماوند به دلیل وجود عناصر کالبدی (64 ٪) و کاربری های شاخص (66 ٪)، مطلوب ارزیابی شده است. در تمامی ورودی ها طیف غایی درون بودگی محقق نشده و تنها در ورودی دماوند (11 ٪) این سطح، بسیار کم ادراک شده است. براساس یافته ها، برای ایجاد ورودی مطلوب باید به هویت «شناسایی» و «جهت یابی» توجه داشت. نوآوری این پژوهش در انجام مطالعه ای برای شهر تهران می باشد.
ارائه مدل بازاریابی گردشگری روستایی با رویکرد کیفی تحلیل تم (مطالعه موردی: شهرستان رودسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه گردشگری روستایی، آثار و پیامدهای متنوع و گسترده ای را بر جای می گذارد و با توجه به ظرفیت های طبیعی و فرهنگی موجود در روستاها، می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان، حفاظت از میراث طبیعی، تاریخی و فرهنگی و در نهایت توسعه یکپارچه و پایدار روستایی داشته باشد.
هدف: هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل بازاریابی گردشگری روستایی در شهرستان رودسر با استفاده از روش تحلیل تم بوده است.
روش شناسی تحقیق: به منظور اجرای پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاری از متخصصین حوزه گردشگری و بازاریابی استفاده شده است. حجم نمونه با منطق نمونه گیری نظری و قضاوتی و تا حصول اشباع نظری در مجموع 12 نفر را در برگرفت. کد گذاری داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا به انجام رسید.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهرستان رودسر است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد مدل بازاریابی گردشگری روستایی در شهرستان رودسر با 11 تم اصلی و 67 تم فرعی شامل: جاذبه ها، زیرساخت، فرهنگ، سرمایه گذاری، موقعیت زیست محیطی، قابلیت دسترسی به امکانات، نیروی انسانی ماهر، هزینه سفر، ترفیع، قوانین و مقررات و آموزش تبیین شده و تم های نیروی انسانی ماهر و فرهنگ با ضریب مسیرهای 78/0 و 55/0 به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را بر گردشگری روستایی دارند.
نتایج: بر اساس این تحقیق مدل بازاریابی گردشگری روستایی در شهرستان رودسر به ترتیب اولویت شامل 11 عنصر می باشد. با توجه به فقدان مدل و مدل جامع تبیین کننده بازاریابی در گردشگری روستایی، دانستن اینکه عناصر، مؤلفه ها و مقوله های بازاریابی گردشگری روستایی از استراتژی تحقیق کیفی چگونه استفاده می کنند، حائز اهمیت است. استفاده از مدل بازاریابی گردشگری روستایی و توجه به عناصر تشکیل دهنده آن منجر به موارد زیر می شود: 1. گردشگری روستایی به عنوان راهبرد توسعه روستایی 2. گردشگری روستایی به عنوان سیاستی در بازسازی سکونتگاه های روستایی 3. گردشگری روستایی به عنوان ابزاری برای توسعه پایدار و حفاظت از منابع طبیعی.
ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در پایداری شهری (مطالعه موردی: شهر ایذه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
33 - 48
حوزههای تخصصی:
ر این میان، نبود مدیریت یکپارچه شهری یکی از علت های اساسی تمامی مسائل و مشکلات می باشد. توسعه و گسترش شهر ایذه نیز که متاثر از رشد جمعیت و مهاجرت روستاییان حوزه نفوذ به این شهر است، شیوه مدیریت شهری در این شهر را دچار مشکلات فراوانی کرده است. در این راستا این پژوهش به ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در پایداری شهری شهر ایذه پرداخته است. روش پژوهش به کارگرفته شده از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان و کارشناسان شهری (شوار و شهرداری) است که بر اساس آخرین سرشماری جمعیت این شهر برابر 122013 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر با 383 نفر می باشد. برای بررسی دیدگاه شهروندان پرسشنامه ای در قالب 5 شاخص از جمله: اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، کالبدی-فیزیکی، سیاسی و زیست محیطی طراحی گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل های آماری در فضای نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از پرسشنامه نشان داد که پایداری مدیریت شهری مربوط به هر شاخص، کمتر از ارزش میانگین می باشد و سطح معنی داری(sig) نیز تأیید کننده آن است. بنابراین براساس نظرات شهروندان پایداری شاخص های مدیریت شهری در وضعیت نامناسبی قرار دارد. تفاوت بدست آمده از میانگین شاخص ها گویای آن است که پایداری مدیریت شهری از سطح متوسط به پایین است و در وضعیت کنونی مدیریت شهری ایذه مطابق میل هیچکدام از دو گروه شهروندان و کارشناسان نیست.
دیالکتیک فضای لوفور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنری لوفور، جامعه شناس و فیلسوف مارکسیست فرانسوی، مُبدِع نظریه تولید فضاست. تحلیل بقای نظام اقتصادی سرمایه داری از طریق فضا و همچنین تاثیرات دولت و مردم بر فضا، از جمله مسائلی هستند که لوفور را به نظریه پردازی درباره فضا به عنوان یک محصول اجتماعی رهنمون کردند. لوفور به دنبال بررسی این موضوع بود که دولت چگونه بر کاربران فضا، از طریق فضا، هژمونی خود را اعمال می کند و همچنین به دنبال تغییری در مفهوم پردازی های رایج درباره فضا در علوم انسانی بود. لوفور با استفاده از منطق دیالکتیکی هگلی-مارکسی و تلقیِ خاصّ خود از این منطق به مفهوم پردازی درباره فضا پرداخت. از نظر وی فضا فی نفسه (در مفهوم دکارتی) مفهومی تهی است و اصالتا باید فضا را اجتماعی در نظر گرفت. فضا از نظر لوفور، بودگاهی است که در آن نزاع طبقاتی رخ می دهد و همچنین محل تسلط دولت با ویژگی های سرمایه دارانه است، از همین نقطه نظر لوفور به این نتیجه می رسد که فضا سیاسی نیز هست. به عبارتی از نظر لوفور، نه تنها فضا ناشی از شرایط و روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تولید می شود، بلکه در بازتولید آن شرایط و روابط نقشی مستقیم و اساسی ایفا می کند.
تعیین مؤلفه های تأثیرگذار در برند آفرینی شهری (مطالعه موردی: شهر پره سر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در جهان توسعه یافته، شهرها به صورت شرکت های رقیب عمل می کنند و تلاش دارند تا سهم بیشتری از بازار سرمایه، استعدادهای برجسته و توجه جهانی را به خود اختصاص دهند. برند آفرینی شهری ابزاری برای دستیابی به مزیت رقابتی، افزایش سرمایه گذاری درونی، و گردشگری است. در برندآفرینی شهری همواره سعی می شود با ایجاد و ترکیب منسجم از ویژگی های احساسی و کارکردی آن شهر، تصویری متمایز و منحصر بفرد در ذهن مخاطبان ایجاد گردد. از اینرو هدف از تحقیق حاضر تعیین مؤلفه های تأثیرگذار در برند آفرینی شهری برای شهر پره سر استان گیلان است. از لحاظ روش شناسی، طرح تحقیق آمیخته اکتشافی و در دو مرحله انحام شده است؛ در مرحله اول از روش پژوهش کیفی داده بنیاد، و در مرحله دوم از روش کمی توصیفی – پیمایشی و معادلات ساختاری استفاده شد. در ابتدا با 15 نفر از نخبگان دانشگاهی و اجرایی که بصورت هدفمند و براساس شاخص اشباع نظری انتخاب شده بودند و با شهر آشنایی کامل داشتند مصاحبه های نیمه ساختاریافته و اکتشافی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده های کیفی به روش داده بنیاد و تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه به روش تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی بوده است. جامعه آماری مرحله کمی این پژوهش، شامل مردم یا افرادی بودند که از شهر دیدار کردند و تعداد نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر بود. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از روش مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SmartPLS و spss21 استفاده شد.
The Impact of Geopolitical tourism on Convergence of Space political units (Case Study: Iran-Azarbayejan)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Vicinity in its various dimensions (Geographical, Political, cultural and etc ) has Fundamental importance in convergence and common understanding of the political units. This factor led to Convergence and sustainable security in various aspects of economic, socio-cultural and environmental . Therefore, Health infrastructure, cultural heritage, economic interests and ... have important from the perspective of Geopolitical tourism . Accordingly, this study has raised the question that is the geographic proximities such as Geographical neighbors, Identity – historical, Common cultural heritage, Health, environmental problems, economic interests, political and etc, in relation to Iran and Azarbayejan (Geopolitical tourism) of the two countries can be resulted in sustainable convergence and security. Explaining the question has been done by the Analytical - Descriptive method and the collection of Data and Information have been done by library study . The results show that in the world of highly evolved, that threats Show themselves In newer dimensions day by day, Geopolitical Tourism can determine the convergence And common understanding between political units - Space of geopolitical contexts. In the meantime, whatever this proximities more and deeper, Tourism geopolitical power as a parameter in the field of convergence and convergence of political - space units - would be more practical. Since the two countries of Iran and Azerbaijan have a variety of cultural, social, environmental, economic interests, etc proximities, Geopolitical Tourism can provide the contexts of shared understanding and the convergence between the two countries.
پهنه بندی و تحلیل فضایی فقر شهری، مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
105 - 124
حوزههای تخصصی:
فقر شهری یکی از بزرگ ترین و مهم ترین چالش های فرا روی جامعه مدرن است. این پدیده تبعات منفی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی برای شهر و ساکنین آن به دنبال دارد. بنابراین شناسایی عوامل تشکیل دهنده و نحوه توزیع آن در سطح شهر کمک شایانی به مدیریت و برنامه ریزی شهری است. هدف پژوهش، تحلیل پراکنش فضایی شاخص ها و نماگرهای فقر در سطح بلوک های آماری شهر همدان است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی می باشد. شاخص های فقر بر اساس داده های خام بلوک های آماری شهر همدان در سال 1395 استخراج شده است. برای شناسایی بهتر شاخص های موثر در فقر شهری و تشکیل ساختار جدید برای آن از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتیجه آن، تقلیل 18 شاخص فقر به 4 عامل اصلی بوده که درمجموع 8/62 درصد از واریانس تجمعی را تبیین نموده اند. برای انجام تحلیل فضایی، از روش لکه های داغ در محیط نرم افزار ArcGIS استفاده شد، که طبق آن مهم ترین پهنه های فقر در قسمت های شمال شرقی، شرق و غرب همدان و پهنه مرفه در قسمت های مرکزی و جنوب غربی تمرکزیافته است. درمجموع پهنه فقر 36/ 27 درصد مساحت و 84/48 درصد جمعیت و پهنه رفاه 47/20 درصد از مساحت و 85/7 درصد جمعیت شهر را به خود اختصاص داده است و باقیمانده فضای شهر، در پهنه متوسط جای گرفته اند. همچنین با استفاده از نرم افزار Geoda، خودهمبستگی فضایی فقر شهر در سطح محدوده موردبررسی قرار گرفت و آماره موران با ضریب 677/0 نشان داد که الگوی فضایی فقر در شهر همدان از الگوی خوشه ای با تمرکز بالا برخوردار است.
بررسی فرایندهای مورفودینامیکی شکل دهنده دره خضرآباد بر اساس شواهد و تحلیل رسوب شناسی حوضه
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
87-114
حوزههای تخصصی:
رسوب و ویژگی های آن از مهم ترین و متقن ترین شواهد و داده در بررسی شرایط محیطی از جنبه های مختلف اعم از شرایط زیستی، اقلیمی (نوسانات و تغییرات)، تکتونیکی و حتی شرایط باستان شناختی و تمدنی است. بنابراین، رسوب را از وجوه و نقطه نظرهای مختلفی مانند جنس، مواد تشکیل دهنده، ذرات و قطر آن ها، ریشه درختان و آثار و بقایای جانوران موجود در آن ها و... بررسی و مورد آزمایش قرار می دهند. مطالعه حاضر به بررسی دانه سنجی رسوبات در حوضه آبریز خضرآباد که در غرب شهر یزد قرار گرفته است، جهت شناخت و درک فرآیندهای حاکم و اثر گذار بر تغییر ناهمواری ها و همچنین تغییرات اقلیمی گذشته می پردازد. جهت این امر، پس از بازدید میدانی از حوضه شش نمونه رسوب در طول دره-رودخانه خضرآباد برداشت و پس از انتقال به آزمایشگاه، شستشو و خشک گردیدند. سپس مقدار حدود 300 گرم برای هر نمونه در دستگاه گرانولومتری به مدت 15 دقیقه قرار داده شدند. قطر الک های مورد استفاده در این آزمایش از درشت به ریز به ترتیب 2000، 1000، 550، 355، 250، 125، 63 میکرون بوده است. پس از مشخص کردن درصد رسوب روی هر الک به کمک نرم افزار Gradistat، عوامل آماری رسوب شناسی از قبیل میانگین (Mz)، میانه (Md)، انحراف معیار جامع (SDI)، چولگی جامع (SKI) و کشیدگی منحنی (Ku) بدست آمد. نتایج آزمایش حاکی از چند خاستگاه و ژنز بودن رسوبات است به گونه ای که فرآیندهای جریانی، یخچالی و تکتونیکی را می توان به ترتیب از مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد این رسوبات قلمداد کرد. از این نظر، در کواترنر، حوضه تحت تاثیر شرایط یخبندان و ذوب یخ قرار داد، علاوه بر آن تکتونیک نیز حوضه (بخش های میانی حوضه) را تحت تاثیر قرار داده است. همچنین، بررسی پارامترهای آماری حاکی از وجود سیلاب های بزرگ در منطقه مورد مطالعه است؛ چرا که انحراف معیار در برخی از نمونه های رسوب بسیار بالا است.
پهنه بندی ناپایداری های ژئومورفولوژیکی ناشی از زلزله ازگله (21 آبان 1396،Mw=7.3) در استان های ایلام و کرمانشاه با مدل ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
21-41
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه و پهنه بندی ناپایداری های ژئومورفولوژیکی حاصل از زمین لرزه ازگله در ایلام و کرمانشاه با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه ویکور است. منطقه تحت تأثیر این زلزله بسیار مستعد وقوع انواع حرکات و ناپایداری های ژئومورفولوژیکی است. دلایل آن، وجود چین خوردگی های جوان زاگرس همراه با عملکرد گسل های قطع کننده آن هاست که خردشدگی های شدیدی را در منطقه ایجاد کرده اند. برای انجام این تحقیق ابتدا با استفاده از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و عملیات میدانی ناپایداری های ژئومورفولوژیکی شاخصی که در تشدید خسارات ناشی از زلزله مؤثر بوده اند شناسایی و تعیین موقعیت شدند. عمده ترین این ناپایداری ها شامل زمین لغزش ها، ریزش ها و بهمن های سنگی، جریان ها، گسیختگی های تاج تپه ها و فرونشست زمین که منجر به مسدود شدن راه ها، تخریب منازل مسکونی، آلودگی منابع آب وخاک، تخریب اراضی کشاورزی، باغات و ... شده است. سپس با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه VIKOR اقدام به پهنه بندی ناپایداری ها در 5 طبقه گردید. به منظور صحت سنجی، نقشه پهنه بندی با نقشه توزیع ناپایداری های ژئومورفولوژیکی شاخص در اثر زمین لرزه انطباق داده شد. نتایج نشان داد که دو طبقه ناپایداری زیاد و خیلی زیاد خیلی زیاد و طبقه خطر زیاد مجموعاً با مساحتی بالغ بر 6558 کیلومترمربع یعنی بیش از 28 درصد از منطقه مطالعاتی را به خود اختصاص داده اند و از بین عوامل مؤثر در وقوع ناپایداری ها، عوامل زمین شناسی، فاصله از گسل و شیب به ترتیب با 23/0، 22/0 و 15/0 امتیاز بیشترین تأثیر در ایجاد ناپایداری های منطقه را دارا هستند. نتیجه انطباق نقشه پهنه بندی با نقشه توزیع ناپایداری های بیانگر انطباق بیشتر ناپایداری ها ازجمله زمین لغزش ها، ریزش های سنگی و فرونشست ها با طبقات خطر بالاست.