فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
279 - 301
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to examine the protracted border problems of Indonesia - Timor Leste, especially unresolved segments in the Noel Besi - Citrana area. The method used in this research is qualitative research with a case study approach. The findings in this study show that the protracted land boundary problem between Indonesia and Timor Leste, namely the unresolved segment Noel Besi-Citrana, is caused by differences in interpretation between Indonesia and Timor Leste of the 1904 Treaty. Therefore, the Noel Besi River and its estuary, as contained in the 1904 Treaty, are still a matter of debate between Indonesia and Timor Leste. The error in the 1904 Treaty was to define an object using two definitions, geometrically and toponymical, which caused later debate. This condition has an impact on the social conditions of border communities, to be prone to conflict due to the unclear territorial boundaries of the country.
واکاوی بازآفرینی بافت های فرسوده از منظر برندسازی شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
163 - 186
حوزههای تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری به عنوان یکی از نوین ترین پارادایم های باززنده سازی بافت فرسوده تأثیر شگرفی در کیفیت زندگی و پایداری ساکنان آن دارد که تلفیق آن با رویکردهای خلّاقانه ای نظیر برندسازی شهری می تواند باعث رشد و تعالی بافت فرسوده و افزایش ضریب رقابت پذیری شهر شود. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر تحلیل و مدل سازی بازآفرینی بافت های فرسوده شهری شهرکرد از منظر برند سازی شهری است که برای این منظور بافت فرسوده شهرکرد به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر هدف توصیفی-همبستگی و نحوه گردآوری داده ها به صورت اسنادی و میدانی است. جامعه آماری شامل ساکنان بافت فرسوده شهرکرد به تعداد 8292 نفر است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 367 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه برای تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی ساده تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف، تحلیل عاملی و معادله های ساختاری در نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین تأثیرگذاری را مؤلفه مداخله های کالبدی فضایی (با ضریب مسیر 508/0) بر بازآفرینی مؤثر بافت فرسوده شهرکرد دارد و پس از آن به ترتیب مؤلفه های بازاریابی و ارتقا مکان با ضریب 355/0، مداخله های غیرفضایی با ضریب 214/0 و تأثیرات غیرمستقیم بازاریابی با ضریب 180/0 در رده های بعدی تأثیرگذاری قرار می گیرند. افزون بر این، نتایج به دست آمده از پژوهش نشان از تأثیرگذاری مثبت، قوی و معنا دار متغیر برندسازی بر بازآفرینی بافت فرسوده شهری با ضریب تأثیر 833/0 دارد؛ بدین معنا که با تغییر یک واحد در عوامل و مؤلفه های برندسازی شهری، متغیرهای بازآفرینی شهری نیز به صورت زیادی در جهت موافق تغییر می کنند.
تدوین مدل مفهومی ارزیابی کیفی پوسته های ساختمانی با رویکرد زیست تقلیدی جهت بهبود اکولوژی شهری، مطالعه موردی: اقامتگاه بارین اسکی شمیرانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی جهت استفاده از رویکرد زیست تقلیدی در طراحی پوسته های ساختمانی در راستای بهبود اکولوژی شهری انجام شده است. تحقیق از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی بوده و داده های مورد نیاز به کمک مطالعات کتابخانه ای و میدانی ساختمان هایی که با رویکرد زیست تقلیدی طراحی شده بودند تأمین گردید. برای این منظور ابتدا رویکرد زیست تقلیدی شناسایی شد سپس بیست نمونه از پوسته هایی که توسط معماران در سراسر دنیا با استفاده از این رویکرد طراحی شده بودند بررسی گردید و مؤلفه ها و معیارهای مرتبط استخراج گردیدند. پس از حذف معیارهای تکراری و تنظیم آن ها نظام وابستگی معیارها سنجیده شد و به کمک فرآیند تحلیل شبکه ای با نظر سنجی از بیست تن از نخبگان و متخصصان این حوزه میزان اهمیت هر معیار مشخص گردید و با کمک نرم افزار سوپر دسیژنز وزن دهی شد. سپس برای مؤلفه های عملکردی، کالبدی و شکلی معیارها و زیرمعیارهای مربوطه با توجه به میزان اهمیت آن ها مشخص گردید و مدل مفهومی ارزیابی کیفی پوسته های ساختمانی با رویکرد زیست تقلیدی تدوین شد. نوآوری این تحقیق بررسی رویکرد زیست تقلیدی در پوسته های اجرا شده ایرانی بوده که در این راستا با استفاده از مدل ارزیابی کیفی تدوین شده، ساختمان بارین اسکی در شمیرانات ارزیابی شد تا با توجه به نقاط قوت و ضعف آن طراحان ایرانی بتوانند تصمیمات موثرتری در طراحی پوسته های ساختمانی با توجه به رویکرد زیست تقلیدی که از رویکرد های نوین پایداریست، بگیرند.
ارزیابی توزیع کاربری های مختلف شهر کرمان با تاکید بر جهت توسعه آتی شهر کرمان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: الگوهای کاربری اراضی شهری در طول زمان دچار تغییرات اساسی می شوند که در ایجاد این تغییرات، نقش انسان و فعالیت های او از همه بیش تر می باشد. از این رو مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در آینده با توجه به تغییرات آن ها در گذشته، به مدیران و برنامه ریزان شهری در اتخاذ تصمیمات بهتر برای جهت دهی به توسعه آتی شهر بسیار کمک خواهد کرد. در راستای موارد مذکور، هدف تحقیق حاضر آشکارسازی تغییرات و مدل سازی توسعه شهر کرمان کمک خواهد کرد. برای نیل به این هدف، از تصاویر سنجنده های TM ،ETM+ و OLI ماهواره لندست به ترتیب برای سال های 2010 تا 2020 به منظور تهیه نقشه های کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه استفاده گردید. به علاوه پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق شامل فاصله ازراه ها و جاده ها، فاصله از مراکز آموزش عالی و فاصله از مراکز نظامی در نظر گرفته شد. درمرحله پیش پردازش پس از اعمال تصحیحات هندسی، رادیومتریک و اتمسفری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال، در سه کلاس اراضی ساخته شده، اراضی بایر و پوشش گیاهی نقشه های کاربری اراضی تهیه شدند. در مرحله دوم، تغییرات صورت گرفته از لحاظ مساحت، روند و توزیع مکانی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت در مرحله بعد براساس این تغییرات و سه متغیر مستقل، مدل سازی پتانسیل تبدیل کاربری چند لایه انجام شد. این روش می تواند برای پیش بینی تغییرات آینده مورد استفاده قرار گیرد.روش بررسی: روش ﺗﺤﻘیﻖ ﺗﻮﺻیﻔی- ﺗﺤﻠیﻠی اﺳﺖ، دادهﻫﺎى ﺗﺤﻘیﻖ ﺑﻪ روش اﺳﻨﺎدى و میداﻧی و مراجعه به سازمان ها ﺗﻬیﻪ ﺷﺪه. انواع کاربری ها در سطح شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفت و نسبت هر یک به دست آمد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پیش بینی سال 1405 گویای این واقعیت است که در صورت ادامه روند کنونی تغییرات تا سال 1405 ، مساحت 1357 هکتار نسبت به وضعیت کنونی افزایش خواهد یافت و مساحت طبقه های اراضی بایر و پوشش گیاهی به میزان 1077 و 472 هکتار کاهش می یابد. نتایج این مطالعه می تواند به برنامه ریزان و مدیران شهری برای درک بهتر شرایط فعلی و اتخاذ تصمیم های مناسب در آینده، برای مدیریت مناسب پوشش زمین کمک کند.
بررسی اثرات مشاغل خانگی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
131 - 151
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش بی بدیل مشاغل خانگی در روند توسعه اقتصادی روستاها و همچنین جوامع روستایی، تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر آن ها بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی در بین مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان سرخس به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل 290 نفر از مددجویان کمیته امداد امام خمینی شهرستان سرخس بودند که در قالب طرح اشتغال خانگی، تسهیلات دریافت کرده اند که 201 نفر از آنها، به عنوان نمونه تحقیق، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق بررسی و اعمال نظرات اساتید راهنما و مشاور و کارشناسان کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان سرخس و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ تایید شد. نتایج تحقیق نشان داد، مشاغل خانگی بر ابعاد اقتصادی و اجتماعی نمونه مورد مطالعه در سطح 99 درصد اطمینان، اثر داشتند. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که بین متغیر سطح تحصیلات و سابقه فعالیت در مشاغل خانگی با اثرات اقتصادی آن ها در جوامع روستایی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد، اثرات اقتصادی و اجتماعی مشاغل خانگی از دیدگاه گروه های جنسیتی و افراد شرکت کننده در دوره های آموزشی مرتبط با شغل، تفاوت معنی داری داشتند.
تحلیل وضعیت شاخص های زیست پذیری در روستا-شهرهای پیرامون شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری یکی از مباحث و تئوری های نوین در برنامه ریزی روستایی است که در بیشتر کشورها به عنوان یک اصل راهنما در چارچوب گفتمان پایداری در سیاست گذاری ها گسترش یافته است. در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه شاخص های زیست پذیری در روستا-شهرهای پیرامون شهر همدان پرداخته است. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی بوده که به روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق خانوار های ساکن روستا-شهرهای موردمطالعه به تعداد 3900 خانوار بود که 246 خانوار با استفاده از فرمول کوکران و به روش انتساب متناسب به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های موردنیاز علاوه بر مرور عمیق کتابخانه ای و اسنادی ادبیات، ابزار اصلی گردآوری داده های میدانی، پرسشنامه محقق ساخته بود که شامل دو بخش ویژگی های فردی و شاخص های زیست پذیری با عنایت به هدف تحقیق بود. روایی ابزار تحقیق توسط متخصصان موضوعی در دانشگاه انجام گرفت و محاسبه پایایی نیز با ضریب آلفای کرونباخ (92/0-83/0) تأیید شد. تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تی تک نمونه ای، همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS26 و Smart PLS4 انجام گرفت. نتایج بیانگر تفاوت معنی دار بین روستاهای موردمطالعه بود به گونه ای که در تمام ابعاد زیست پذیری روستای شورین دارای میانگین بیشتر نسبت به روستاهای دره مرادبیگ و حیدره بود. متغیرهای مستقل در آمد غیرکشاورزی، فاصله تا شهر و تعداد خدمات با متغیر وابسته سطح زیست پذیری رابطه مثبت و معنی دار داشتند. درنهایت مشخص گردید که در متغیر وابسته زیست پذیری روستایی به ترتیب عامل های فیزیکی-زیرساختی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، محیطی و نهادی بیشترین تأثیر رادارند.
پویش جمعیتی و الگوهای پوشش زمین در منطقه کلان شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهری و تمرکز فزاینده آن در مناطق کلان شهری، از بارزترین تحولات سکونتگاه های ایران معاصر است. پویش های فضایی - زمانی جمعیت، منجر به تغییرات پیچیده ای بر الگوهای پوشش زمین شده است. این مقاله با هدف بررسی و تحلیل تحولات فضایی - زمانی جمعیت شهری و الگوهای پوشش زمین ناشی از آن در چند دهه اخیر در منطقه کلان شهری اصفهان صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از تحلیل داده های سرشماری و آمار بلوک های شهری همچنین روش طبقه بندی تصاویر ماهواره لندست انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در طی دهه های اخیر افزایش مطلق جمعیت شهری از محدوده 35 کیلومتری به محدوده 25 کیلومتری شهر اصفهان رسیده است. همچنین نتایج نشان می دهد که پویش فضایی - زمانی جمعیت شهری در منطقه کلان شهری اصفهان در مرحله تمرکزگرایی و توسعه گسترده قرار دارد. متناسب با پویش فضایی - زمانی جمعیت شهری، الگوی تغییرات پوشش زمین نیز دستخوش تحولات گسترده ای شده است و مهم ترین الگوی رشد شهری ناشی از تحولات جمعیتی در منطقه کلان شهری اصفهان حاکی از آن است که الگوی نیمه متمرکز این منطقه در دهه 1360 به سمت الگویی متمرکز و فشرده در دهه 1390 سوق پیداکرده است.
خوانش پیشران های موثر بر توسعه گردشگری پایدار شهری با تأکید بر توان اکولوژیک (مطالعه موردی: منطقه 22 کلان شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشران های توسعه گردشگری پایدار شهری با تاکید بر توان اکولوژیک اهمیت بسیاری دارد. این بررسی نه تنها به ما کمک می کند تا فرآیند توسعه را بهبود بخشیم، بلکه به شناخت بهتر از نیازها و مسائل زیست محیطی شهرها نیز کمک می کند. با تحلیل پیشران های اکولوژیک، می توانیم به طور موثرتری به تدوین و اجرای سیاست ها و برنامه های محیط زیستی در شهرها بپردازیم و از منابع طبیعی محافظت بیشتری داشته باشیم. این بررسی می تواند به توسعه گردشگری پایدار کمک کند و باعث افزایش آگاهی افراد و ارتقاء فرهنگ محیط زیستی در جامعه شود. در این راستا، این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشران های موثر بر وضعیت آینده توسعه گردشگری پایدار در منطقه 22 کلانشهر تهران با تاکید بر توان اکولوژیک آن را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونه گیری هدفمند و پیشران های توسعه، 36 نیروی پیشران در 5 بعد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، مدیریتی و زیست محیطی است که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیسم نشان داد که 599 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. نظام خوشه بندی پیشران ها حاکی از تمرکز پیشران های دوگانه است. از مجموع 36 نیروی پیش برنده توسعه، 12 پیشران کلیدی شامل تشویق به مشارکت مردم در فرآیند توسعه شهری، ارتقاء سطح زندگی و رفاه اجتماعی، توسعه صنایع محلی و کارآفرینی، حفظ مناظر طبیعی و فضای سبز درون شهری، توسعه مدیریت محلی و کارآمد در حوزه گردشگری، ارتقاء توانمندی های محلی برای مدیریت بحران ها و ریسک ها، ایجاد سیاست ها و آیین نامه های پایداری، ترویج همکاری و تعامل اجتماعی، کاهش آلودگی هوا، آب، و خاک، ایجاد اشتغال محلی، ارتقاء فرهنگ محلی و هویت منطقه ای و توسعه برنامه ریزی شهری شفاف و اشتراکی شناسایی شده است.
ارزیابی و تحلیل مؤلفه های مؤثر بر توسعه درونی بافت های فرسوده شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
215 - 238
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل متخصصین حوزه مربوطه (شهرداری، بنیاد مسکن و راه و شهرسازی) می باشد که به روش دلفی دومرحله ای 30 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه، اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جهت تحلیل اطلاعات از آزمون های آماری تی تک نمونه ای، رگرسیون و SWARA استفاده شده است. نتایج حاصل نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد که توسعه درونی بافت های فرسوده شهر زاهدان دارای میانگین 2/45 می باشد که از حد مبنای (3) پایین تر است. بنابراین توسعه درونی بافت-های فرسوده شهر زاهدان دارای وضعیت مناسب و مطلوب نمی باشد. نتایج رگرسیون نشان می دهد که از بین ابعاد مؤثر بر توسعه درونی بافت های فرسوده شهر زاهدان، بعد اجتماعی بامقدار ضریب بتای 0/544 دارای بیشترین تأثیر و بعد دسترسی با مقدار بتای 0/224 درای کمترین تأثیر می باشد. نتایج تکنیک تصمیم گیری سوارا حاکی از آن است از بین ابعاد توسعه درونی، بعد اقتصادی با وزن نهایی 0/237 در رتبه اول، کالبدی با0/202در رتبه دوم، دسترسی با 0/173در رتبه سوم، اجتماعی با 0/149 در رتبه چهارم، زیست محیطی با 0/128 در رتبه پنجم و نهایتاً بعد اداری –قانونی با وزن نهائی 0/111 در رتبه آخر قرار گرفته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت ظرفیت های توسعه درونی بافت های فرسوده شهر زاهدان از منظر اجتماعی، دسترسی، کالبدی، زیست محیطی و ... نیازمند تدوین قوانین، ضوابط، استانداردها، تسهیلات و اعتبارات است تا بتوان کیفیت مسکن را بهبود بخشید.
ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری از منظر عینی و ذهنی (مطالعه موردی: خیابان های اصلی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
143 - 156
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فضاهای عمومی که از عناصر مهم شهری محسوب می شوند، نقش تعیین کننده ای در کیفیت زندگی شهروندان دارند و تعاملات و رفتارهای اجتماعی مردم شهر را منعکس می کنند. این فضاهای عمومی دارای خصوصیات و عناصری هستند که کیفیت آنها می تواند ارتقا یابد تا زندگی دلپذیرتر و پایدارتری در شهر فراهم شود. بنابراین شناسایی معیارهای مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی شهری نقش مهمی در توسعه اصولی شهرها و ایجاد محیط شهری مطلوب دارد. هدف: این پژوهش با بررسی فضاهای عمومی خیابان های اصلی شهر رشت، عوامل مؤثر بر کیفیت آنها را از منظر عینی و ذهنی شناسایی و ارزیابی نموده است. روش شناسی: برای ارزیابی عینی کیفیت خیابان ها از مشاهده میدانی و تکمیل چک لیست استفاده شده است و برای ارزیابی کیفیت خیابان به صورت ذهنی از پرسشنامه بهره گرفته شده است. تحلیل داده ها و سنجش کیفیت فضاهای عمومی خیابانها با استفاده از مدل تاپسیس انجام گرفته و جهت میزان همبستگی دو متغیر کیفیت عینی و کیفیت ذهنی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: در این پژوهش فضاهای عمومی خیابان های اصلی شهر رشت در 11 خوشه مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته ها و بحث: میزان رابطه همبستگی بین دو کیفیت خصوصیات عینی و ذهنی مقدارR=0.68 محاسبه شده است. از لحاظ مقایسه برخورداری خوشه های مختلف از کیفیت های فضای عمومی خیابان ها از منظر عینی و ذهنی خوشه های11، 6، 7 دارای ضرایب تاپسیس بالای 0.5 هستند و خوشه های 1، 2، 3، 4 و 10 با ضرایب تاپسیس کمتر از 0.5 دارای پایین ترین مقدار کیفیت فضاهای خیابانی هستند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که بخش های مرکزی و شمالی شهر که عمدتاً شامل گروه های اجتماعی متوسط و نسبتاً مرفه هستند، از کیفیت فضای خیابانی بالاتری برخوردارند، در حالی که بخش های جنوبی و جنوب غربی شهر رشت که عمدتاً در برگیرنده طبقات اجتماعی پایین تر و حاشیه نشینان هستند، کیفیت پایین تری دارند. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که بین خصوصیات عینی و ذهنی کیفیت خیابان های شهر رشت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
بررسی نقش گردشگری در توسعه پایدار شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اکولوژی انسانی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
665 - 684
حوزههای تخصصی:
گردشگری قومی به عنوان یکی از انواع گردشگری فرهنگی، تأثیرات عمده ای بر ابعاد مختلف توسعه پایدار، به ویژه در زمینه های اجتماعی-فرهنگی، کالبدی و اقتصادی و زیست محیطی دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی نقش گردشگری قومی در توسعه پایدار شهر تبریز بوده است. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی است و داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل گردشگران داخلی و خارجی و ساکنان تبریز است که حداقل یک بار به این شهر سفر کرده اند یا در آن زندگی می کنند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران با جامعه آماری نامحدود و سطح اطمینان ۹۵ درصد، ۳۸۴ نفر برآورد شده است. نمونه گیری به صورت تصادفی و از بین گردشگران و ساکنان شهر تبریز انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های معادلات ساختاری (SEM)، همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS, Spss تحلیل گردیده اند. نتایج تحقیق نشان داد که گردشگری قومی تأثیرات مثبت و قابل توجهی بر ابعاد مختلف توسعه پایدار در تبریز دارد. در بعد اجتماعی-فرهنگی، آداب و رسوم محلی و صنایع دستی محلی با ضریب مسیر ۰.۴۸ تأثیر مثبتی بر تقویت هویت فرهنگی و روابط اجتماعی دارند. در بعد کالبدی، اقامت در خانه های محلی با ضریب مسیر ۰.۴۳ به حفظ فضای شهری و تقویت ارتباط با معماری بومی کمک می کند. در بعد اقتصادی، صنایع دستی محلی با ضریب مسیر ۰.۵۰ و مشارکت جوامع محلی با ضریب مسیر ۰.۴۵ نقش مهمی در ایجاد اشتغال پایدار و توزیع منافع اقتصادی در بین مردم محلی ایفا می کنند. این تحقیق نشان می دهد که گردشگری قومی می تواند به عنوان یک عامل مهم در توسعه پایدار تبریز عمل کند و در صورت مدیریت صحیح، می تواند به بهبود وضعیت اقتصادی، حفظ هویت فرهنگی- اجتماعی، حفظ کالبد منابع طبیعی کمک کند.
شناسایی راهکارهای موثر اکولوژی انسانی در توسعه پایدار زیرساخت های ورزشی کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اکولوژی انسانی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
708 - 724
حوزههای تخصصی:
توجه ناکافی به اصول اکولوژی انسانی، سبب تخریب منابع طبیعی، نادیده گرفتن ظرفیت های انسانی و در نهایت، فقدان تطابق زیرساخت های ورزشی با نیازهای واقعی جامعه می گردد. لذا، تحلیل نقش اکولوژی انسانی در برنامه ریزی و اجرای زیرساخت های ورزشی کشور ایران، از جمله مسائل کلیدی در راستای تحقق توسعه پایدار محسوب می شود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی می باشد و به روش کیفی با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه شرکت کننده در پژوهش شامل: خبرگان مرتبط با موضوع بودند؛ که 15 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و مراحل تجزیه وتحلیل اطلاعات در نرم افزار مکس کیو دی ای نسخه 2020 انجام شد. درنهایت، 96 مضمون فرعی شناسایی شد که در قالب 7 مضمون اصلی : طراحی و مدیریت اماکن ورزشی پایدار، برنامه ریزی رویدادهای ورزشی سبز، سیاست گذاری و برنامه ریزی ورزشی سبز، مدیریت منابع انسانی، آموزش و ترویج فرهنگ زیست محیطی، نوآوری و فناوری در ورزش های سازگار با اکولوژی انسانی، توسعه ورزش های طبیعت محور، قرار گرفتند. درک عمیق تعاملات میان منابع طبیعی، اجتماعی و فناوری، کلید دستیابی به زیرساخت های ورزشی پایدار است. در حوزه طراحی و مدیریت اماکن ورزشی، استفاده از فناوری های سبز مانند سیستم های مدیریت انرژی هوشمند و طراحی مبتنی بر اقلیم، به عنوان راهکاری برای کاهش هزینه های عملیاتی و اثرات زیست محیطی، محسوب می شود. رویدادهای ورزشی به عنوان مولد تأثیرات محیطی و اجتماعی، نیازمند رویکردهای جامع تری در زمینه مدیریت پسماند، حمل ونقل و مصرف انرژی هستند. همچنین، توسعه ورزش های طبیعت محور و ترویج اکوتوریسم ورزشی با رعایت دستورالعمل های زیست محیطی، منجر به ارتقای تعامل انسان با طبیعت و بازسازی زیستگاه های آسیب دیده می شود.
تحلیل فضایی عرصه های مد در فضاهای شهری؛ (مورد پژوهی: آرایشگاه های زنانه در منطقه 9 شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
65 - 86
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوعات گوناگونی فضای شهرها را متاثر از خود کرده است. مُد و ابعاد مکانی آن ازجمله این مسائل است. دراین راستا مطالعه حاضر برآن است تا نحوه شیوع و الگوی انتشار آرایشگاه های زنانه(بعنوان یکی ازمصادیق مد)را در منطقه۹شهرمشهد مورد بررسی قرار دهد. مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی، جامعه آماری کلیه آرایشگاه های منطقه۹(شامل۱۲۳۷ آرایشگاه)و متغیرهای تحقیق نیز شامل موقعیت مطلق و نسبی، سال تاسیس ومدت زمان فعالیت هر آرایشگاه(بر حسب موقعیت جغرافیایی)، جمعیت محدوده و قیمت زمین-اجاره بوده است. در گام اول ازطریق مطالعات اسنادی، مفاهیم و نظریات مربوط به انتشار فضایی جمع آوری ومدل مفهومی تحقیق تدوین گردید. در گام بعد ضمن جمع آوری اطلاعات یکایک آرایشگاه ها، اقدام به تشکیل پایگاه اطلاعات مکانی درمحیطARC-GISگردید. در این پایگاه موقعیت کلیه آرایشگاه ها بر روی نقشه شهر مشهد مشخص شد. همچنین با بهره گیری از لایه های جمعیت و فضایی سازی قیمت زمین-اجاره واستفاده از مدل های تحلیل فضایی(نظیر مکعب زمانی-فضایی، نقاط داغ-سرد، مرکزثقل و جهت پراکنش) و مدلهای آماری(نظیراسکاتر و ضریب همبستگی) اقدام به تحلیل موضوع شد. نتایج نشان داد درمدت موردبررسی،۵۹% از آرایشگاه ها(با میانگین فعالیت2.3سال)تعطیل شده اند. معیارهای مرتبط با ثبات آرایشگاه ها نشان داد که شاخص جمعیت(بصورت مطلق) و قیمت زمین(بصورت نسبی) تاثیر چشمگیری در تداوم فعالیت آنها ندارد در حالیکه تعداد آرایشگاه ها در یک موقعیت(آستانه حضور)، ارتباط بیشتری با پایداری آنها دارد. درمجموع محلات چهارچشمه، هنرستان، سرافرازان و رضاشهر پایدارترین محدوده ها جهت فعالیت آرایشگاه ها شناسایی گردید نتایج تکمیلی نشان داد که انتشار آرایشگاه ها درفضا درسه مرحله رخ می دهد که دراثنای آن، رویکرد آرایشگاه ها از الگوی دسترسی برای همگان به سمت تمایل به موقعیت های خاص درحال تغییر است. به نظرمی رسد «برندشدن» نقش مهمی در این تغییر دارد.
تحلیل جامعه شناختی مصرف در میان گردشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در وضعیت مصرف مسئولانه، گردشگر تاثیر رفتار مصرف را بر محیط زیست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ مقصد در نظر می گیرد؛ و بطورهوشیارانه تاثیرات مثبت را به حداکثر و تاثیرات منفی را به حداقل می رساند. با توجه به اهمیت مصرف مسئولانه به خصوص اهمیت این نوع رفتار در میان گردشگران این تحقیق تلاش داشته است تا تحلیلی جامعه شناختی از مصرف مسئولانه با تاکید بر نظریه بوردیو ارائه کند.روش شناسی: این تحقیق با تاکید بر رویکرد کمی و با تمرکز بر راهبرد پیمایش صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق گردشگران مراجعه کننده به اماکن گردشگری استان مازندران بوده است. اطلاعات تحقیق از طریق پرسشنامه از میان 385 نفر از گردشگران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای گردآوری گردید.یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر تاثیر انواع سرمایه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نمادین بر رفتار مصرف مسئولانه گردشگران بوده است. سازه سرمایه ( با 4 بعد) تاثیر مستقیم و مثبت (Beta= 0/76) بر رفتار مسئولانه گردشگران داشته است. در واقع با افزایش سطح سرمایه گردشگران مصرف آنها نیز مسئولانه تر خواهد شد. همچنین سازه سرمایه (با 4 بعد) توانسته است 57 درصد متغیر وابسته ( مصرف مسئولانه) را تبیین کند.نتیجه گیری و پیشنهادات: در میان ابعاد سرمایه، سرمایه فرهنگی بیشترین نقش را در مصرف مسئولانه در میان گردشگران داشته است. نوآوری و اصالت: براساس یافته های تحقیق، واقع فرهنگ علاوه بر تاثیرگذاری بر ویژگی های شخصی و روان شناختی خریدار بر نحوه تصمیم گیری خریدار نیز تاثیر دارد.
ارزیابی توزیع فضایی و سطح دسترسی ایستگاه های آتش نشانی شهر نیشابور با استفاده از تحلیل شبکه در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
100 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به حیاتی بودن سرعت عملکرد مراکز آتش نشانی در رسیدن به محل حادثه و نیاز به بررسی توزیع فضایی این مراکز برای مشخص کردن مناطق دور از سطح پوشش استاندارد، هدف اصلی از مقاله حاضر، مشخص نمودن توزیع فضایی - زمانی ایستگاه های آتش نشانی شهر نیشابور و تعیین مناطق خارج از سطح پوشش است تا در نتیجه مناطق نیازمند به ساخت این مراکز مشخص گردد.
روش و داده: روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. داده های مورد استفاده در این تحقیق، داده راه ها، ایستگاه های آتش نشانی و محدوده شهر نیشابور است. سپس برای تحلیل توزیع فضایی – زمانی ایستگاه های آتش نشانی در مسیرها، از افزونه تحلیل شبکه در نرم افزار arcgis 10.8 استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که توزیع فضایی – زمانی ایستگاه های آتش نشانی شهر نیشابور، در زمان استاندارد (۴ دقیقه) رسیدن به محل وقوع حادثه، فقط در مرکز شهر مطلوب است؛ اما حاشیه غرب، شمال، شمال غربی، جنوب و جنوب غربی شهر، تحت پوشش این مراکز، در محدوده زمانی استاندارد نیستند.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده و تحلیل فضایی سطح شهر نیشابور، بیانگر این مطلب است که حدود ۲۵ کیلومترمربع از محدوده حاشیه شهر نیشابور، در محدوده عدم دسترسی مراکز آتش نشانی و ۱۴ کیلومترمربع از مرکز شهر، در محدوده دسترسی قرار دارند؛ بنابراین اولویت ساخت مراکز آتش نشانی جدید، در مناطق حاشیه شهر به خوبی نمایان است. بر اساس یافته های این تحقیق، می توان به این نتیجه رسید که به دنبال گسترش افقی شهر، تأسیس کاربری های ضروری بسیار حائز اهمیت است؛ بنابراین می توان با استفاده از روش های نوین چون سیستم اطلاعات جغرافیایی و ابزارها و افزونه های پرکاربرد آن، در زمینه بررسی و تجزیه و تحلیل کاربری های شهری، قدم برداشت.
نوآوری: بررسی توزیع فضایی ایستگاه های آتش نشانی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و ارزیابی سطح دسترسی به محل حادثه با در نظر گرفتن محدودیت ها. همچنین نتایج این تحقیق، می تواند مدیران شهری را در منطقه مورد مطالعه، در شناسایی و تأسیس ایستگاه های آتش نشانی بیشتر و منطقی تر، کمک کند.
مطالعه و تحلیل آینده نگری کاربرد بازآفرینی هوشمند در احیای بافت مرکزی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
80 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر، بازآفرینی شهری به یک استراتژی حیاتی برای مقابله با چالش های بسیاری از شهرها تبدیل شده است، به ویژه در زمینه افزایش سریع شهرنشینی و نیاز به توسعه پایدار. مطالعه در زمینه آینده پژوهی در بازآفرینی بافت مرکزی شهری، به خصوص از طریق رویکرد شهر هوشمند، به بررسی راه حل های نوآورانه برای احیای هسته شهری کلان شهرهایی همچون تهران می پردازد. مفهوم آینده پژوهی شامل پیش بینی سیستماتیک روندها و چالش های آینده است که به برنامه ریزان شهری و تصمیم گیرندگان این امکان را می دهد تا به توسعه های احتمالی پیش رو فکر کرده و استراتژی های مؤثری طراحی کنند. در زمینه تهران، بافت مرکزی شهری دارای تلفیقی از اهمیت تاریخی و چالش های مدرن، از جمله ازدحام ترافیکی، زیرساخت های ناکافی و نابرابری های اجتماعی است. با استفاده از روش های آینده پژوهی، ذی نفعان می توانند عوامل کلیدی تغییر و نیازهای نوظهور جمعیت را شناسایی کنند. رویکرد شهر هوشمند، فناوری و تجزیه وتحلیل داده ها را در برنامه ریزی شهری ادغام می کند و مدیریت منابع شهری را پاسخ گو و کارآمدتر می سازد. این رویکرد بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان از طریق خدمات، زیرساخت و پایداری محیط زیست تمرکز دارد. در تهران، اجرای فناوری های هوشمند می تواند به طور قابل توجهی به بازآفرینی هسته شهری کمک کند. علاوه بر این، تحلیل بازآفرینی شهری با لنز آینده پژوهی و اصول شهر هوشمند از اهمیت مشارکت جامعه و برنامه ریزی مشارکتی تأکید می کند. درگیر کردن جوامع محلی در فرایند تصمیم گیری اطمینان می دهد که راه حل های توسعه یافته نه تنها به چالش های فنی پاسخ دهد، بلکه با نیازها و آرزوهای شهروندان نیز هم راستا باشد. در نهایت، اجرای مؤثر یک رویکرد شهر هوشمند مبتنی بر آینده پژوهی می تواند به هسته شهری پایدارتر و مقاوم تر در تهران منجر شود و به رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و کیفیت زندگی بهتر برای ساکنان آن کمک کند. مواد و روش هااین مطالعه با هدف ارائه راهکارهای علمی و عملی در جهت تحول و ترقی شهرهای هوشمند و تأثیر مثبت آن ها بر بازآفرینی شهری در ایران طراحی شده است. تحقیق به طور کلی به عنوان یک مطالعه توسعه ای و کاربردی طراحی شده و به دو مرحله کلیدی به نام های مرحله شناختی و مرحله اکتشافی تقسیم می شود. در مرحله شناختی، محققان به جمع آوری داده ها از منابع مختلف پرداخته اند. برای این منظور، روش های متنوعی از جمله مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، انجام پیمایش و مصاحبه با خبرگان استفاده شده است. در این مرحله، داده های کیفی ابتدا از طریق پرسشنامه های باز و مصاحبه ها گردآوری شدند. همچنین، داده های کمی نیز به صورت عددی، با استفاده از روش وزن دهی بر مبنای پرسشنامه های دلفی، تهیه شده اند. اعضای پنل دلفی متشکل از 29 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و مشارکت کردند. هدف آنالیز اطلاعات جمع آوری شده این است که با به کارگیری روش فراترکیب، دیدگاه ها و نکات کلیدی مؤثر در تحولات مرتبط با بازآفرینی هوشمند شناسایی شوند. از طریق مرور سیستماتیک ادبیات مربوطه، شش بعد اصلی شامل: کالبدی و دسترسی، عملکردی، زیست محیطی، زیست پذیری، اقتصادی، و اجتماعی/فرهنگی تعریف و مورد تحلیل قرار گرفتند. در ادامه، 33 مؤلفه و 107 شاخص به عنوان معیارهای کلیدی استخراج شدند. سپس، این شاخص ها در اختیار گروه دلفی قرار گرفتند و از اعضای این گروه خواسته شد تا به هر یک از شاخص ها امتیاز دهند و به شناسایی و معرفی عوامل بالقوه ای بپردازند که می توانند بر عدم تحقق اهداف بازآفرینی تأثیر منفی بگذارند. در مرحله اکتشافی، تمرکز بر شناخت نظرات و دیدگاه های ذی نفعان به عنوان یک عامل ضروری مطرح است. در این راستا، با جمع بندی داده ها و استفاده از رویکرد سیستمی و تحلیل محیطی، تلاش شده است تا پیشران های اصلی مؤثر بر موفقیت یا عدم موفقیت فرایند بازآفرینی شناسایی و سناریوهای ممکن آینده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. این سناریوها به منظور برنامه ریزی بهینه و اتخاذ تصمیمات استراتژیک در زمینه بهبود وضعیت کنونی شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان تدوین شده اند.یافته هادر قدم نخست با استفاده از روش فراترکیب 6 بعد، 33 مؤلفه و 107 شاخص استخراج شد. در فاز اکتشافی به منظور شناسایی عوامل اثرگذار و بهره گیری از رویکرد سیستمی و پویش محیطی، پیشران های کلیدی شناسایی و با تبیین وضع موجود، سناریوهای محتمل آینده شناسایی و تحلیل شدند. نتایج تحلیل دلفی نشان می دهد بازآفرینی هوشمند در ابعاد عملکردی (0/3456)، کالبدی و دسترسی (0/2345)، اجتماع/فرهنگ (0/1789)، اقتصادی (0/1234)، زیست محیطی (0/0678) و سپس زیست پذیری (0/0498) اثرگذاری بیشتری در ارتباط با تحولات و بازساخت فضایی بافت مرکزی شهر تهران بازی خواهد کرد. براساس رویکرد پژوهش، بخش مرکزی تهران به چند خرده حوزه درک پذیر قابل تقسیم است. هدف از این تقسیم، تعریف زیرحوزه های غالب و درک پذیر برای ارائه برنامه ها و آینده های کوچک مقیاس تر و سریع الوصول تر برای هر حوزه مبتنی بر رویکرد شهر هوشمند، ضمن توجه به برقراری تعادل میان این اندام واره های ناحیه مرکزی است. تدقیق و تشخیص این حوزه ها در هسته قدیمی و مرکزی شهر، افراط ها و کاستی ها را در هر حوزه نمایان خواهد کرد که می تواند به پتانسیل سنجی و آینده پژوهی آن ها در خصوص کاربست شهر هوشمند بینجامد. در بخش مرکزی کلان شهر تهران خرده حوزه های زیر قابل تمییز هستند:1. حوزه اقتصادی که این ناحیه با عملکرد غالب تجاری و تجمع مغازه های عمده فروشی و خرده فروشی قابل تشخص است.2. حوزه فرهنگی آموزشی که با عملکرد و فعالیت غالب کاربری های فرهنگی و گردشگری که رو به تخریب و نابسامانی است، همراه است.3. حوزه مسکونی که اکنون بخش کوچکی از این نواحی را به خود اختصاص داده و جابه جایی و تخلیه این خرده حوزه ها بسترساز زندگی ناسالم شهری شده است.4. حوزه اداری خدماتی که با عملکرد غالب انتشارات و چاپخانه ها، مؤسسه ها و ادارات، بانک ها، پذیرایی ها و... که در حال حاضر نمود بیشتری دارد. ارزیابی اولیه ساختار فضایی بافت مرکزی نشان می دهد ساخت و بافت شهری به شدت تحت تأثیر فرسودگی، عدم تعادل و توزیع نامناسب کاربری ها و گسیختگی در ساختار مورفولوژیک قرار دارد. این مسائل به ویژه شامل تقسیم کار فضایی ناکارآمد است.مطابق نتایج، 5 پیشران؛ طراحی سیستم های انعطاف پذیر و مدولار، خوانش زیباشناسی و بهره گیری از فرهنگ مصور در بازآفرینی رویدادمدار، امتزاج عناصر و فرایند بازآفرینی با محیط پیرامون، انعطاف پذیری در عملکرد و طراحی مکان های هوشمند عوامل کلیدی خواهند بود که با تشریح اقدامات و بازیگران براساس ماتریس مشارکت کارکنان پروژه، حوزه مسئولیت، تحقیق و توسعه، حمایت فنی، مدیریت تحقیق و توسعه، تخصیص منابع و مدیریت قائل است. نگرش کلان حاکم بر این پژوهش معتقد است که بافت مرکزی شهر تهران (به عنوان هسته های عملکردی فضایی)، ۴ کارکرد ویژه شهر هوشمند را بازتولید کرده و در مسیر هوشمندی در حرکت است: 1) توسعه مراکزی تجاری و مال ها؛ 2) توسعه خدمات تخصصی فناور؛ 3) توسعه خدمات پشتیبان، شرکت های دانش بنیان و استارت آپ ها؛ و 4) گذار از بافت تاریخی به بافت فرهنگی کارکردی.نتیجه گیریبررسی ها نشان می دهد روش های موجود برنامه ریزی شهری نتوانسته اند مشکلات بافت های تاریخی کلان شهر تهران را حل کنند و نیاز به رویکردی جدید احساس می شود. ساختار فضایی و عملکردی بخش مرکزی تهران ابتدا نظم خاصی داشت که ناشی از ویژگی های محیط طبیعی و اجتماعی اقتصادی آن بود. اما با تغییرات تاریخی و ظهور مدرنیسم، این ساختار دچار تغییرات جدی شده و به شکل ناهمگون درآمده است. گسترش کالبدی فضایی، توزیع نامتناسب کاربری ها و استقرار نامتعادل جمعیت به ظهور بافت های ناکارآمد منجر شده است. این نواحی، شامل بافت های تاریخی و میانی، دارای کیفیت زندگی سطح پایینی هستند و با چالش هایی نظیر مسکن نامناسب، کاربری های ناسازگار، کمبود فضای سبز و زیرساخت های ناکافی مواجه اند. اگر به این مشکلات توجه نشود، ممکن است در آینده به مسائل بزرگ تری تبدیل شوند. بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری که برای ساماندهی مناطق ناکارآمد طراحی شده اند، به دلیل نگرش تک بعدی و عدم توجه به ساختارهای انسانی، شکست خورده اند. مفهوم بازآفرینی هوشمند به عنوان یک رویکرد جامع در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی مطرح شده است. این رویکرد می تواند فرایند حل مسائل شهری را تسهیل کند و استانداردهای کیفیت زندگی را برای نسل های حاضر و آینده تأمین کند. مدیریت بازآفرینی مکان های مرکزی باید به گونه ای باشد که ایده ها و سیستم های نوآوری را جذب کند تا فعالیت های اجتماعی افزایش یابد. در نهایت، اجرای پروژه های بازآفرینی هوشمند در بافت مرکزی کلان شهر تهران نیازمند همکاری بین دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. استفاده از فناوری های نوین و تشویق مشارکت عمومی می تواند کلید موفقیت این فرایند باشد و بهبود کیفیت زندگی ساکنان را تضمین کند. برقراری ارتباط مؤثر میان شهروندان و ایجاد فضاهای مناسب برای زندگی و کار می تواند تحولات مثبت و پایداری در بافت مرکزی کلان شهر تهران ایجاد کند.
اثرات بحران آب بر تدوین سناریوهای هیدروپلیتیک محورِ فراروی حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
396 - 375
حوزههای تخصصی:
امنیت، ثبات، توسعه و رفاه در دستور کار همه نظام های سیاسی است که با منابع آب در دسترس پیوندی مستقیم، هم افزا و فزاینده ای یافته اند. از این رو، تامین آب کارویژه حاکمیتی است. طی یک سده گذشته، دسترسی واحدهای سیاسی- فضایی و جوامع، به منابع محدود آب شیرین درگیر تنگناهای بنیادی فراوانی شده است. حوضه آبریز زاینده رود طی دهه های اخیر درگیر یک رشته مسائل با خاستگاه درون و برون حوضه ای شده است که به خشکیدن بخش اعظم آن انجامیده و به همان نسبت نیز امنیت و توسعه جوامع ساکن را متاثر کرده است. مقاله حاضر که ماهیتی کاربردی دارد به تبیین بازتاب بحران آب بر سناریوهای هیدروپلیتیک محورِ فرارویِ حوضه آبریز زاینده رود پرداخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش توصیفی-تحلیلی است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانه ای و میدانی( مصاحبه- پرسشنامه) گرد آوری و با بهره گیری از نرم افزار های Micmac،Scenario Wizard و مدل آنتروپی شانون بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان داد که از 31 وضعیت احتمالی پیونددار با هفت سناریو با سازگاری قوی و محتمل، وضعیت هایی که سناریوهای هیدروپلیتیک محور فراروی حوضه آبریز زاینده رود را بحرانی بیان می کنند، بیشترین وضعیت های احتمالی ممکن را در بر می گیرند. بنابراین، تاثیر بحران آب بر وضعیت هیدروپلیتیک محور فراروی حوضه آبریز زاینده رود بحرانی نمود یافت و راهکار مدیریت بهینه منابع آب در سطح ملی و متناسب با آن در سطح حوضه آبریز زاینده رود، مناسب ترین راهکار برای جلوگیری از رخداد وضعیت بحرانی حوضه آبریز زاینده رود شناخته شد.
ارزیابی و کارایی تکتونیک فعال شمال غرب صحنه با استفاده از شاخص های مورفوتکتونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
125 - 155
حوزههای تخصصی:
منطقه مورد مطالعه در شمال غرب شهرستان صحنه و از نظر زمین شناسی در پهنه زمین درز کوهزایی زاگرس یعنی مرز پهنه سنندج سیرجان و زاگرس مرتفع قرار دارد. در این منطقه واحدهای سنگ شناسی مختلفی از جمله افیولیت ملانژ میانراهان شامل گابرو و بازالت های بالشی و همچنین سنگ های آهکی رخنمون دارند. گسل های فراوانی با سازوکارهای مختلف در این منطقه شکل گرفته اند که از مهمترین آن ها می توان به گسل جوان زاگرس و گسل رورانده زاگرس اشاره کرد. در این پژوهش برای بررسی ریخت زمین ساخت منطقه، شاخص های متعددی از جمله شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی (T)، شاخص انتگرال هیپسومتری (HI) و منحنی انتگرال هیپسومتری (Hc) ، شاخص گرادیان طولی آبراهه یا شیب جریان – طول رود (SL)، شاخص نسبت شکل حوضه زهکشی (BS)، شاخص نسبت طول حوضه زهکشی به میانگین عرض آن حوضه (Bl/Bmw) و شاخص دامنه ناهمواری (RA) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. بررسی زمین ساخت فعال نسبی (IAT) با استفاده از شاخص های فوق نشان می دهد که منطقه از فعالیت نسبی متوسط (اغلب حوضه ها) تا زیاد (حوضه های 1،16،17،18،22،23) برخوردار است. بررسی دقیق شاخص ها این موضوع را نشان می دهد که در حوضه هایی که گسل های راندگی از آن عبور کرده اند، کج شدگی و عدم تقارن حوضه ها رخ داده است. همچنین در جنوب شرق منطقه که گسل صحنه و گسل رورانده زاگرس بهم پیوسته اند شاخص گرادیان طولی رود بیشترین مقدار را نشان می دهد. نکته قابل توجه دیگر این است که در بخش هایی که گسل امتدادلغز صحنه عبور کرده است، جابجایی آبراهه ها رخ داده است که شواهد این جابجایی در عکس های هوایی و یا تصاویر ماهواره ای به خوبی قابل تشخیص و اندازه گیری است. مقدار جابجایی آبراهه ها، در این منطقه بیش از 2.5 کیلومتر برآورد شده است.
تحلیل اثرات حکمروایی مطلوب در توسعه یکپارچه منطقه ای (مورد مطالعه: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
132 - 149
حوزههای تخصصی:
بررسی اثرات مکانی- فضایی حکمروایی در توسعه یکپارچه منطقه ای یکی از موضوعات مهم در نظام برنامه ریزی و مدیریت منابع در قلمرو سرزمین است. هدف از تدوین این مقاله تبیین و تحلیل نقش و اثرات حکمروایی مطلوب در دستیابی به توسعه یکپارچه منطقه ای است تا از این طریق بتوان سیاست گذاری توسعه فضایی آینده استان لرستان را پایش و ارزیابی نمود. با این توصیف، سوال راهبردی این است که حکمروایی شایسته منطقه ای به چه میزان در توسعه یکپارچه منطقه ای اثرگذار بوده است؟ برای پاسخ به سوال پژوهش، از استراتژی قیاسی مبتنی بر روش شناسی کمی استفاده شده است. در این راستا، جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و نخبگان اجرایی شاغل در نهادهای توسعه ای نظیر سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان لرستان، استانداری لرستان و مشاورین ذیصلاح در استان است که با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه ای، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری داده ها مبتنی بر روش میدانی و ابزار گردآوری بر اساس شیوه کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته است. افزون بر این، روش و ابزار تحلیل داده ها با استفاده روش استنباطی مبتنی بر شاخص های برازش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری و بهره گیری از نرم افزار smart PLS است. نتایج پژوهش نشان داد از بین متغیرها و شاخص های تحقیق«مداخله ساختارهای قدرت و حاکمیت در منطقه » و «شفافیت در فرایندهای تصمیم گیری و تصمیم سازی» به ترتیب بیشترین و کمترین همبستگی با متغیر حکمروایی منطقه ای را به خود اختصاص داده است. این مطالعه نقش حیاتی حکمروانی شایسته منطقه ای را در تقویت توسعه یکپارچه منطقه ای برجسته می کند و بر اهمیت تصمیم گیری فضایی و فرآیندهای شفاف در دستیابی به رشد پایدار و فراگیر توسعه یکپارچه منطقه ای تأکید می کند.
ارتباط پارامترهای کمّی و کیفی آب های زیرزمینی با ویژگی های مخروط افکنه های دشت های جنوبی البرز مرکزی (کرج تا تاکستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
130 - 158
حوزههای تخصصی:
آب زیرزمینی به عنوان جزئی از یک سیستم تعاملی با سطح زمین در قلمرو تأثیرپذیری ژئومورفولوژی قرار دارد و به میزان زیادی تحت تأثیر و کنترل لند فرم ها و فرآیندها است و می تواند بر میزان کمیت و کیفیت آب زیرزمینی اثر بگذارد. یکی از لند فرم های مهم ژئومورفولوژی مناطق خشک و نیمه خشک ایران مخروط افکنه هاست که محیط بسیار مناسبی را برای ذخیره سازی آب زیرزمینی فراهم می آورد. در این پژوهش سعی شده به تحلیل ارتباط تغییرات کمی و کیفی آب های زیرزمینی با ویژگی های مخروط افکنه ها در دشت های جنوبی البرز مرکزی پرداخته شود، تا از این طریق بتوان روشی مناسب و مبتنی بر پارامترهای ژئومورفیک را برای پتانسیل یابی کمی و کیفی آب های زیرزمینی ارائه داد. بر این اساس به وسیله تصاویر ماهواره ای و نقشه های توپوگرافی ابتدا مرز 23 مخروط افکنه ترسیم و 11 پارامتر مورفومتری شامل زاویه جاروب، مساحت، حجم، تقعر، شیب، ارتفاع رأس و قاعده، طول، طول قاعده، شعاع و اختلاف ارتفاع مخروط افکنه استخراج گردید. همچنین ارتباط عمق سطح ایستابی، دبی آب چاه و میزان هدایت الکتریکی آب زیرزمینی با پارامترهای مورفومتری در 587حلقه چاه آب با استفاده از تحلیل های آماری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد تغییرات دبی، هدایت الکتریکی و عمق سطح ایستابی به ترتیب با میزان 63%، 27 % و 54% تحت تأثیر مورفومتری مخروط افکنه ها قرار دارد. با افزایش میزان مساحت، طول، شعاع و طول قاعده مخروط افکنه ها میزان دبی آب چاه ها افزایش پیدا می کند و با افزایش حجم و تقعر میزان هدایت الکتریکی نیز افزایش می یابد. یافته های این پژوهش نشان داد ویژگی مخروط افکنه ها می تواند به عنوان روشی در ارزیابی تغییرات کمی و کیفی آب های زیرزمینی در مناطق خشک مورداستفاده قرار گیرد.