فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۹ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
247 - 279
حوزههای تخصصی:
مجموعه رادیومتر تصویربرداری مادون قرمز مرئی (VIIRS) یکی از ابزارهای کلیدی روی فضاپیمای سازمان ملی امریکا در مدار قطبی (Suomi NPP) است که با موفقیت در 28 اکتبر 2011 پرتاب شد که نسل جدیدی از قابلیت های تصویربرداری با وضوح متوسط عملیاتی پس از AVHRR در NOAA، MODIS در ماهواره های Terra و Aqua را امکان پذیر می کند. VIIRS نظارت عملیاتی محیطی و پیش بینی عددی آب وهوا با 22 باند تصویربرداری رادیومتریک با طول موج های 41/0 تا 5/12 میکرومتر را پوشش می دهند. به منظور آشکارسازی تأثیر بارش بر پوشش گیاهی استان لرستان، میانگین ماهانه شاخص استاندارد بارش SPI با استفاده از داده های بارش 7 ایستگاه هواشناسی استان محاسبه شد. سپس با استفاده از تصاویر مادون قرمز به صورت میانگین هفتگی در دوره زمانی 2021-2013 (اول آوریل تا پایان ژولای) اخذ شده از سنجنده Suomi NPP به بررسی وضعیت پوشش گیاهی پرداخته شد. نتایج نشان داد میزان همبستگی شاخص استاندارد بارش با شاخص NDVI، VCI،TCI و VHI به ترتیب 0037/0، 0048/0، 174/0 و 150/0 است. شاخص TCI همبستگی بیشتری با شاخص SPI داشته و به عنوان یک روش ترکیبی از سنجش ازدور و اطلاعات ایستگاه های هواشناسی برای بررسی شرایط پوشش گیاهی در استان لرستان مناسب است. پوشش گیاهی همه ساله با درجات مختلفی از خشکسالی روبه رو بوده و شدیدترین خشکسالی پوشش گیاهی در 2021 در بیشتر مناطق استان به ویژه قسمت های مرکزی، جنوبی و شمال شرقی استان رخ داده است. در سال های 2013، 2015 و 2018 خشکسالی پوشش گیاهی با شدت کمتری رخ داده و در 2016،2018، 2019 و 2020 پوشش گیاهی در شرایط مطلوب تری قرار داشته است.
عوامل مؤثر بر تمایل خانوارهای روستایی شهرستان باغملک برای حفاظت از آب در بخش خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
132 - 147
حوزههای تخصصی:
از اصلی ترین عواملی که امروزه باعث تهدید توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی می شود، کمبود آب است یکی از دلایل اصلی کمبود آب، افزایش تقاضای آب برای فعالیت های خانگی به ویژه در اقتصادهای درحال توسعه است. چراکه افزایش آگاهی مردم و توجه بیشتر به سلامتی و مسائل بهداشتی باعث بالاتر رفتن مصرف آب در این زمینه شده است. بنابراین نیاز به شناخت عواملی که باعث افزایش تمایل خانوارها نسبت به حفاظت از آب می شود، مهم است و باید موردتوجه ویژه قرار گیرد. ازاین رو هدف این مقاله تبیین عوامل مؤثر بر تمایل خانوارهای روستایی جهت حفاظت از آب در بخش خانگی است. اطلاعات موردنیاز پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخت گردآوری شدند. داده های گردآوری شده به وسیله نرم افزارهای SPSS و Amos و با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را خانوارهای روستایی در چهار دهستان شهرستان باغملک استان خوزستان (3005=N) خانوار تشکیل می دهند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 340 سرپرست خانوار انتخاب شدند. افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب موردمطالعه قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل مسیر نشان داد، سازه های اثربخشی واکنش درک شده، خودکارآمدی درک شده، هنجار اخلاقی، اطلاعات و آگاهی و عادت، تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری بر تمایل رفتاری خانوارهای روستایی جهت حفاظت از آب دارند و درنهایت نیز نظریه توسعه یافته انگیزش حفاظت می تواند 54 درصد از تغییرات متغیر تمایل رفتاری خانوارهای روستایی را نسبت به حفاظت از آب پیش بینی کند. در این راستا توصیه می گردد نهادهای محلی و سازمانهای دولتی حامی حفاظت از منابع طبیعی به ویژه آب با برگزاری کلاس های آموزشی، کارگاه ها و سمینارها در ذهن مخاطبان دغدغه حفاظت از آب و لزوم توجه به آن را به وجود آورده و همچنین مشارکت مردم و تمایل آنان را به حفاظت از آب افزایش دهند.
شناسایی و تحلیل تاب آوری نواحی ساحلی در برابر مخاطرات طبیعی (مطالعه موردی: بندر ماهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
31 - 52
حوزههای تخصصی:
جوامع انسانی در طول تاریخ کماکان با مخاطرات روبرو بوده و همواره اثرات زیان باری را متحمل شده اند. مخاطرات محیطی نه تنها به لحاظ تعداد، بلکه با افزایش تنوع و میزان خسارات به ویژه در نواحی مستعد در حال وقوع اند. ارتباط نزدیک با محیط، محرومیت، عدم آگاهی و آمادگی موجب افزایش آسیب پذیر شدن نواحی ساحلی می شود. با این وجود پدیده هایی اجتناب ناپذیر بوده و تنها راه مقابله با آن، مدیریت آنها است. یکی از رویکردهای رویارویی با مخاطرات و بحران های محیطی، تاب آوری است. بندر ماهشهر با قرارگیری در معرض انواع مختلف مخاطرات، در شرایط آسیب پذیری بالایی قرار دارد و سنجش میزان تاب آوری آن ضرورت دارد. هدف از این پژوهش، تحلیل تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در مناطق 5 گانه بندرماهشهر است. پژوهش حاضر کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی-تحلیلی است. ابزار مورداستفاده، ترکیبی از پرسشنامه محقق ساخته است. پرسشنامه ها در پنج منطقه بندر ماهشهر توزیع و تکمیل شد. برای تحلیل رابطه عوامل مؤثر بر تاب آوری از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. برای گویه های توصیفی از روش های آماری مد، میانه، میانگین، واریانس، چولگی و کشیدگی بهره گرفته شده است و برای وزن دهی و مشخص ک ردن عوام ل تأثیرگ ذار ب ر تاب آوری، از روش ه ای تصمیم گیری چندمعیاره (مدل سلسه مراتبی فازی) و رتبه بندی وضعیت شاخص های تاب آوری در مناطق پنج گانه بندر ماهشهر از روش واسپاس استفاده شده است. نتایج وضعیت کلی تاب آوری در محدوده مورد مطالعه، که تابعی از شاخص ها و متغیرهای تشکیل دهنده آن است، نشان داد میانگین حاصل شده پایین تر از حد متوسط قرار دارد. دلیل اصلی وضعیت نامناسب تاب آوری در محدوده مورد مطالعه را می توان به ضعف برخورداری از شاخص های اقتصادی و کالبدی نسبت داد. براساس وزن دهی شاخص اقتصادی در رتبه اول قرار گرفت که تأثیر مستقیم با تاب آوری دارد. رتبه بندی مناطق نشان داد که منطقه 3 وضعیت بهتری نسبت به سایر مناطق دارد.
پیامدهای محیط زیستی و اجتماعی تأمین منابع آب سرزمینی از دریا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
419 - 439
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیر نمک زدایی آب دریا بر محیط زیست و اجتماع است. با توجه به مشکل کمبود آب جهانی، نمک زدایی آب به عنوان راه حلی استراتژیک برای تأمین آب شرب و آبیاری در مناطق خشک و کم آب اهمیت یافته است. روش تحقیق شامل مرور و تحلیل داده های موجود از مطالعات پیشین و جمع آوری اطلاعات از منابع علمی معتبر بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد فرایند نمک زدایی تأثیرات مثبتی از جمله افزایش دسترسی به آب شرب تمیز، کاهش بیماری های ناشی از آب آلوده، و بهبود کیفیت زندگی در مناطق خشک و ساحلی بر اجتماع دارد. این تحقیق همچنین مزایای زیست محیطی این فرایند را مانند کاهش فشار بر منابع آب شیرین طبیعی بررسی کرده است. با این حال، اثر منفی زیست محیطی نیز وجود دارد که شامل تولید پساب شور و احتمال آلودگی آب های دریایی است. نتیجه گیری این مطالعه نشان می دهد با مدیریت صحیح و به کارگیری تکنولوژی های پیشرفته می توان اثر منفی زیست محیطی را کاهش داد و از مزایای اجتماعی و زیست محیطی نمک زدایی بهره مند شد. این مطالعه با هدف ارائه دیدگاهی جامع و متعادل در مورد تأثیرات نمک زدایی آب انجام شده و اهمیت آن را در بهبود شرایط اجتماعی و حفاظت از محیط زیست برجسته می کند.
ارائه الگویی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک نمونه موردی : شهرهای کوچک شمال استان همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا با روشن ساختن ظرفیت های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدارشهرهای کوچک، به پی یافتن پاسخ این پرسش بپردازد که مؤلفه های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک کدامند؟ تا برای ارائه راهکارهای اجرایی بهره ببرد. پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و اکتشافی – تبیینی با روش ترکیبی(کیفی-کمی) است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مسئولان اجرایی شهرهای کوچک شمال استان همدان و با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی و تاکتیک تحلیل محتوای مصاحبه(تحلیل تم) و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA 2020 و نرم افزار iMindMap 9 مؤلفه های شهرسازی وکالتی در شهرهای کوچک و نمودار شبکه مضامین ارائه شد. در بخش کمی تحقیق توصیفی و از نوع زمینه یابی است و جهت سنجش نسبت روایی محتوایی و انجام مراحل تکنیک دلفی از آزمون های T تک نمونه ای و ضریب کندال تحت نرم افزار کمی SPSS نسخه 26 استفاده شد و جهت سنجش مطلوبیت برازش الگوی کمی پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی به کمک آزمون های روایی همگن بودن، روایی همگرا و واگرا و آزمون پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ تحت نرم افزار PLS نسخه 3 انجام شد. نمونه آماری بر مبنای اشباع نظری و تئوریکی بر اساس کدهای استخراجی از مصاحبه با پنل خبرگان و 384 نفر از شهروندان و شهرهای کوچک شمال استان همدان که شامل شهرهای کبودرآهنگ، رزن و دمق انتخاب شد. در پژوهش انجام شده شهرسازی وکالتی با 7 مولفه مالی، مسئولیت پذیری، مشارکتی، توانمندسازی، عدالت، تصمیم سازی و آموزشی معرفی شدند. در بین ابعاد شهرسازی وکالتی، بیشترین میانگین با مقدار 65/3 مربوط به ابعاد مسئولیت پذیری و آموزشی بوده و کمترین میانگین با مقدار 42/3، مربوط به بعد تصمیم سازی بود که در بین نظر عموم مردم با نخبگان و مسئولین تفاوت معنی داری در مولفه های موثر شهرسازی وکالتی، وجود نداشت. باتوجه به نتایج به دست آمده الگوی شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک از برازش مطلوبی برخوردار بودند تا با استفاده از این الگوها راهکارهای اجرایی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک ارائه شود.
پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در حوضه آبریز رود زرد، با استفاده از مدل تحلیل چند معیاره ی ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
19 - 38
حوزههای تخصصی:
سیلاب از پرحادثه ترین مخاطرات طبیعی ایران می باشد که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر شده است. حوضه آبریز رود زرد نیز از این شرایط مستثنی نیست، به طوریکه رخداد این پدیده در طی چند سال گذشته به آسیب پذیری برخی مناطق مسکونی، اراضی زراعی و باغات در این حوضه منجر شده است. با توجه به اهمیت موضوع، با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ابتدا لایه های شیب،جهت شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، بارش، کاربری اراضی، تراکم زهکشی و فاصله از رودخانه، به عنوان، معیارهای موثر در وقوع سیلاب حوضه شناسایی شدند. سپس لایه ها توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید، ارزش گذاری و استاندارد سازی نقشه های معیار، با استفاده از روش فازی انجام گرفت. در مرحله بعد لایه های مد نظر به روش کریتیک وزن دهی شدند و در نهایت، تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش ویکور انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین عوامل موثر در ایجاد سیلاب عامل شیب با ضریب وزنی 157/0، ارتفاع با ضریب وزنی 133/0 و کاربری اراضی با ضریب وزنی 127/0 به ترتیب مهم ترین عوامل ایجاد سیلاب در حوضه رود زرد هستند. به علاوه به ترتیب 78/ 10 و 71/16 درصد از مساحت حوضه، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارد که نشانگر پتانسیل این حوضه برای وقوع سیلاب می باشد. نواحی شرقی و شمالی و شمال شرقی و بخشی از قسمت های جنوب حوضه شدت سیل خیزی زیادتری دارند، از مهمترین دلایل سیل خیز بودن این قسمت ها میزان ارتفاع بالاتر که سبب جذب رطوبت بیشتر و در نتیحه بارش بیشتر می شود شیب زیاد(بالای27درصد) سبب حرکت بیشتر نزولات جوی در این بخش ها می شود ،پوشش گیاهی با تراکم کم، شکل نه چندان کشیده حوضه و اقدامات ناچیز حفاظتی منابع آب وخاک، باعث شده حوضه از پتانسیل سیل خیزی بالایی برخوردار باشد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب می تواند کمک مؤثری در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی حوضه داشته باشد.
مقایسه روش های سنجش از دور برآورد تبخیر و تعرق واقعی روزانه با استفاده از تصاویر چندطیفی لندست 8(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: کشاورزی سنگ بنای اقتصاد جهانی است و به مثابه منبع اصلی غذا و مواد خام برای صنایع مختلف عمل می کند. بااین حال، تقاضای فزاینده غذا به دلیل رشد جمعیت، تهدید قابل توجهی برای امنیت غذایی است، به ویژه زمانی که دسترسی محدود به منابع آب شیرین را در نظر بگیریم. شایان ذکر است که کشاورزی به تنهایی حدود 70 درصد از منابع آب شیرین جهان را مصرف می کند، که بر نیاز حیاتی برای مدیریت و افزایش بهره وری آبیاری برای تضمین تولید پایدار مواد غذایی تأکید دارد. در نتیجه مدیریت و افزایش بازده آبیاری امری ضروری است. در قلب تعیین نیاز آب آبیاری، مفهوم تبخیر و تعرق واقعی محصول (ETa) نهفته است، که نشان دهنده اتلاف آب، ترکیبی از تبخیر خاک و تعرق گیاه است. برآورد دقیق ETa در بهینه سازی روش های آبیاری، به حداکثر رساندن عملکرد محصول و به حداقل رساندن مصرف آب بسیار مهم است. برای این منظور، مدل ها و ابزارهای مختلفی برای تخمین ETa با هدف ارائه روش های کاربرپسندتر و کارآمدتر برای کشاورزان و پژوهشگران ایجاد شده اند. با توجه به مطالعات انجام شده و کاربرد وسیع مدل های برآورد ET، لازم است تمرکز بر روش های دقیق و سریع تعیین این پارامتر افزایش یابد. لذا هدف این مطالعه مقایسه روش های برآورد سنجش از دوری ETa کاربرپسندانه تر، از جمله سامانه EEFLUX، ابزار METRICTOOL و روش انتخاب خودکار پیکسل سرد و گرم مدل های SEBAL و METRIC است.مواد و روش ها: Earth Engine Evapotranspiration Flux یا به اختصار EEFLUX نسخه ای از مدل METRIC است که بر روی سیستم موتور Google Earth کار می کند. METRICTOOL، ابزاری جدید در ArcGIS براساس مدل METRIC است. این ابزار پیش پردازش و شناسایی خودکار کالیبراسیون بالقوه و معرفی داده های ورودی را تسهیل کرده، زمان محاسبات را تا ۵۰ درصد کاهش می دهد و جایگزینی کاربرپسندتر از دیگر پلتفرم های موجود پیاده سازی مدل METRIC است. روش انتخاب خودکار پیکسل سرد و گرم شامل ایجاد یک نقشه باینری از پیکسل های واجد شرایط که با استفاده از یک طبقه بندی کننده ساده مبتنی بر قانون شناسایی می شوند، و استفاده از الگوریتم جست وجوی جامع برای شناسایی پیکسل های گرم و سرد، مطابق با معیارهای تعریف شده است. برای برآورد ET با استفاده از روش های نام برده، از 6 تصویر ماهواره ای Landsat 8 در طول دوره کاشت محصول گندم زمستانه مزارع دانشگاه تهران واقع در محمدشهر کرج استفاده شد. ارزیابی روش های مذکور با استفاده از تبخیر و تعرق مرجع یونجه (ETr) با استفاده از روش FAO-Penman–Monteith به عنوان داده مرجع انجام شد.نتایج و بحث: RMSE سامانه EEFLUX، ابزار METRICTOOL، SEBAL و METRIC خودکار به ترتیب 2.45، 0.33، 0.39 و 2.76 به دست آمد. با توجه به نتایج محصول تبخیر و تعرق سامانه EEFLUX به رغم اختلاف عددی با دیگر روش ها همبستگی معناداری با آن ها داشت. مثلاً R2 بین ETa این سامانه و ابزار METRICTOOL 0.91 برآورد شد. نتیجه آن است که گرچه داده های این سامانه به دلیل استفاده از داده های هواشناسی جهانی CFSV2 در ایران برای مطالعات محلی از دقت کافی برخوردار نیستند، اما در مطالعات مناطق با وسعت بالا یا جهانی نتایج قابل قبولی به دست می دهند. ابزار METRICTOOL و مدل METRIC خودکار بیشترین همبستگی (R2=0.99) و نزدیکی عددی را با یکدیگر داشتند و به ترتیب با RMSE 0.33 و 0.39 دقت بالاتری نسبت به مدل SEBAL خودکار دارند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج عددی رویکرد انتخاب خودکار پیکسل سرد و گرم می تواند دقت مشابهی در مقایسه با ابزار METRICTOOL داشته باشد. بدین ترتیب رویکرد خودکار کارایی مدل را از نظر زمان و بازده افزایش و می تواند خطای انسانی در تخمین تبخیر و تعرق را برای کاربران جدید یا بی تجربه کاهش دهد و این مدل ها را در دسترس عموم کاربران قرار دهد. همچنین داده های EEFLUX می توانند در مطالعات با وسعت بالا برای اقدامات مدیریتی کارایی لازم را داشته باشند.
پایش خشکسالی با استفاده از داده های سنجنده MODIS و مقایسه با شاخص هواشناسی SPI در دوره های کوتاه مدت مطالعه موردی: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
166 - 186
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از پیچیده ترین بلایای طبیعی است که آسیب های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را به همراه دارد و غالباً به عنوان یک پدیده خزنده بیان می شود. پایش خشکسالی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند نمایانگر شدت خشکسالی در مناطق با کمبود داده بارش هواشناسی بوده و کاستی مکانی و زمانی آن را جبران کند. در این پژوهش ، خشکسالی استان گلستان با استفاده از شاخص های SPI، TCI،VCI وVHI و به کمک تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس مورد بررسی قرار گرفته است ؛ ازاین رو، ابتدا نقشه های شاخص خشکسالی VHI، VCI و TCI استخراج شد. یافته ها در بررسی شاخص TCI نشان داد که سال 2000 بیش از 80 درصد منطقه مورد مطالعه خشکسالی شدید را تجربه کرده است. همجنین در سال های 2010، 2017 و 2018 نیز بخش قابل توجهی از منطقه مورد مطالعه در موقعیت خشکسالی شدید قرار داشتند. با بررسی شاخص VCI مشخص شده است که بیشترین گستره خشکسالی بسیار شدید متعلق به سال های 2001، 2008 و 2011 بوده است. نقشه ها همچنین نشان می هد که خشکسالی بسیار شدید هواشناسی در سال 2008 نمود پیدا کرده است. در بررسی شاخص VHI طی دوره زمانی 21 ساله در منطقه مورد مطالعه نشان داد که سال های 2000، 2001، 2002، 2008، 2010، 2011، 2014، 2015، 2017، 2018 و 2021 وضعیت بحرانی خشکسالی را تجربه کرده اند. همچنین ، در سال های 2000، 2008 و 2018 بالای 60 درصد از مساحت منطقه در وضعیت خشکسالی خیلی شدید واقع شده است . بررسی مقادیر ضریب همبستگی نمایه ها VCI،VHI و TCI با شاخص هواشناسیSPI ، نشان داد که شاخص SPI، بیشترین ضریب همبستگی را با شاخص TCI و کمترین ضریب همبستگی را با شاخص VHI دارد. به طورکلی بخش اعظم منطقه مورد مطالعه در گستره کلاس های خشکسالی خیلی شدید و شدید قرار گرفته است که نیازمند توجه به مدیریت بهینه منابع آبی در این نواحی است.
تجزیه و تحلیل و پهنه بندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی ، مطالعه موردی: حوزه آبریز خیاوچای، مشکین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
59 - 40
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیست محیطی جدی است که می تواند بر جنبه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدل های تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاح شده موسوم به مدل RUSLE می باشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنه بندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی حوضه آبریز خیاوچای مشکین شهر می باشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگی باران (R)، فرسایش پذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوشش گیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P) است که به ترتیب عامل فرسایندگی باران با استفاده از داده های بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ارتفاعی و کاربری اراضی می باشد در محیط سامانه اطلاعات مکانی (GIS) تهیه شده اند و پس از روی هم گذاری لایه ها، مقدار فرسایش سالانه خاک بین 0 تا 54/150 تن بر هکتار در سال در سطح حوضه برآورد شد. در گام بعد شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی که در رخداد فرسایش خاک موثر هستند شامل شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص انحناء دامنه (Curvatore)، شاخص انحناء مقطع (Profil Curvatore)، شاخص انحناء سطح (Plan Curvatore) و شاخص پوشش گیاهی عادی (NDVI) در محیط ArcMap ایجاد و نقشه های پهنه بندی تهیه شدند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد عامل توپوگرافی با ضریب همبستگی 92/0 درصد بیش ترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. در بررسی دیگر ارتباط بین شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی با میزان فرسایش سالانه خاک انجام گرفت و نتایج نشان داد که شاخص های تفاضل پوشش گیاهی نرمال شده و انحناء مقطع به ترتیب با ضریب همبستگی 57/0 و 05/0 نسبت به شاخص های دیگر به ترتیب بیش ترین و کم ترین تاثیرگذاری را دارا می باشند. نتایج این پژوهش امکان تلفیق شاخص های موثر هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی بر فرسایش و نیز امکان استفاده از سایر شاخص های موثر و قابلیت های RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک را تایید می نماید.
نقش فناوری دیجیتال بر شکل گیری تصویر ذهنی مثبت در مقاصد گردشگری شهری، مطالعه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 70
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری دیجیتال دنیای بازاریابی را در همه زمینه ها تسخیر کرده است. دسترسی به محتوا دقیق از طریق فناوری های دیجیتال می تواند بر تصویر ذهنی گردشگران نقش مثبتی داشته باشد. اهمیت این امر برای متولیان صنعت گردشگری نیز روشن است. تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش فناوری دیجیتال بر تصویر ذهنی مثبت در مقاصد گردشگری شهر اردبیل با استفاده از روش کمی و کیفی و از نظر هدف کاربردی نگاشته شده است. جامعه آماری تحقیق در فاز کیفی کارشناسان حوزه گردشگری و بازاریابی اردبیل می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند 15 نفر از خبرگان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه بوده است. در فاز کمی نیز مدیران ارشد، میانی و دانشجویان ارشد و دکتری حوزه گردشگری و بازاریابی بودند که تعداد 385 نفر به عنوان حجم نمونه مشارکت داده شدند. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS، Amos انجام شده است. با بررسی و دسته بندی داده های توصیفی حاصل از مصاحبه ها 23 شاخص و 3 بعد تصویر معنایی، تصویر فیزیکی، تصویر اجتماعی شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین موضوع در بحث فناوری دیجیتال بر تصویر ذهنی گردشگران، تأکید بر تصویر معنایی است که در آن شناسایی هدف و تعیین مراحل آن و بهزیستی ذهنی و روان شناختی مخاطبان نقش مهمی داراست. در واقع با ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات، این امکان میسر شده است تا در بستر اینترنت و به صورت آنلاین علاوه بر شناسایی مخاطبان، نیازها و اهداف آن ها را درک کرد. این امر کمک می کند تا هر فرد مطابق با شرایط مکانی و زمانی اش ترجیحات و علایق دلخواه خود را دریافت کند.
بررسی کارایی مدل های الگوریتم جنگل تصادفی (RTC)، حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی (SVM) در تشخیص تغییرات پهنه آبی دریاچه نئور و تاثیر این تغییرات در دمای سطح زمین با استفاده از مدل LST در بازه زمانی 2002 تا 2022(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
21 - 1
حوزههای تخصصی:
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی (RTC)، مدل حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شده و کارایی هر کدام توسط ضریب کاپا برآورد گردیده و مشاهده شد که مدل SVM از بیشترین میزان ضریب کاپا ( 87/0) برخوردار است. برای استخراج شاخص LST نیز از باندهای 6 لندست 5 و 10 لندست 8 بهره گرفته شده و مشاهده شد که بخش غربی دریاچه با افزایش دمای سطح زمین مواجه گردیده است. در طول دوره زمانی 2002، 2013 و 2022 تغییرات قابل توجهی در پهنه آبی دریاچه نئور و پوشش های گیاهی مجاور آن مشاهده شد. زمین های بایر بیشترین وسعت را در تمام دوره های مورد مطالعه داشته است. پوشش گیاهی بر اساس مدل SVM حدود 04/1 کیلومتر مربع افزایش یافته است. مساحت سطح دریاچه بر اساس مدل MLC در سال 2002 معادل 19/3 کیلومتر مربع برآورد گردید. مساحت پهنه آبی در مدل MLC در بازه زمانی 2002 تا 2022 حدود 56/1 کیلومتر مربع کاهش یافته و این میزان کاهش برای مدل های RTC و SVM به ترتیب معادل 67/0 و 69/0 کیلومتر مربع می باشد.
آینده پژوهی شهرهای رقابت پذیر در زمینه گردشگری با رویکرد سناریونگاری، مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
59 - 76
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یک صنعت با بازدهی بالا، در چند دهه اخیر موردتوجه کشورهای مختلف قرارگرفته است. شهر اصفهان، از شهرهای با جاذبه های فراوان است که پتانسیل بسیاری برای رقابت با دیگر شهرها دارد. بدین منظور، این پژوهش با هدف آینده پژوهی شهر اصفهان به عنوان یک شهر رقابتی در حوزه گردشگری با رویکرد سناریونگاری تدوین شده است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی می باشد. در راستای تجزیه وتحلیل اطلاعات، با تکیه بر رویکرد آینده نگاری، روش تحلیل ساختاری و بالانس اثرات متقابل با استفاده از نرم افزارهای میک مک و سناریوویزارد به کار گرفته شده است. پس از بررسی پیشینه و مبانی نظری، 221 شاخص شهرهای رقابت پذیر مستخرج از منابع معتبر و به روز به کمک فن دلفی-فازی پالایش گردید. در مرحله بعد، با استفاده از روش تحلیل ساختاری، به شناسایی پیشران های کلیدی از میان 39 شاخص پالایش شده پرداخته شد. با تحلیل خروجی های نرم افزار، شاخص های سرمایه گذاری، کیفیت زیرساخت های گردشگری، اثربخشی بازاریابی برای جذب گردشگران و برنامه ریزی بازاریابی به سبب تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مناسب بر سیستم موردبررسی، به عنوان شاخص های کلیدی شناسایی و در آخرین مرحله، با بهره گیری از روش بالانس اثرات متقابل، به تدوین و گسترش سناریوها پرداخته شد. 27 سناریو به کمک نرم افزار سناریوویزارد حاصل گردید که در سه دسته سناریوهای قوی و محتمل، سناریوهای با سازگاری بالا و سناریوهای ممکن و ضعیف طبقه بندی گردیدند. در انتها سبدهای سناریو پیش روی آینده گردشگری شهر اصفهان تشکیل داده شد. بر اساس نتایج، اگر شهر اصفهان بخواهد آینده مطلوبی در زمینه گردشگری داشته باشد، بایستی به کنترل و توسعه سه شاخص مذکور برای جذب گردشگران بپردازد.
Investigating the Impact of Internet of Things and Artificial Intelligence on Environmental Sustainability Performance (Case Study: Hotel Industry)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Artificial intelligence enhances energy infrastructure efficiency, reduces waste in distributed energy systems, and ensures long-term durability. Additionally, green Internet of Things technology is positively linked to green innovation practices promoting sustainability. In this context, the primary objective of this study is to examine the impact of the Internet of Things and artificial intelligence on environmental sustainability performance, considering the mediating influence of green supply chain management within the hotel industry. This study is designed as applied research, and the data collection method is descriptive and correlational. The statistical population comprises hotel managers in Urmia City, with a sample size of 34 hotels determined using "Krejcie and Morgan" and "Cohen" tables. Sixty-four questionnaires were distributed among hotel managers in Urmia City. A standard questionnaire, validated by experts, was used to collect data. Its reliability was estimated using Cronbach's alpha coefficient. Structural equation modeling was used for data analysis, revealing that the Internet of Things and artificial intelligence positively impact green supply chain management. Furthermore, a positive relationship was observed between green supply chain management practices and environmental sustainability performance. This study suggests that adopting the Internet of Things and artificial intelligence technologies can enhance the efficiency of green supply chain management processes, emphasizing the importance for managers to grasp the impact of these two emerging technologies on overall supply chain performance.
ارزیابی و تحلیل تناسب مکانی توسعه اکوتوریسم در محدوده شهرستان تبریز با استفاده از روش OWA و کمیت سنج های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
132 - 110
حوزههای تخصصی:
شهرستان تبریز در استان آذربایجان شرقی نیز با پتانسیل بالایی که از لحاظ دارا بودن جاذبه های طبیعی و شرایط اقلیمی مناسب بخوردار است در این پژوهش به منظور به ارزیابی تناسب مکانی اکوتوریستی مناسب با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و با استفاده از روش (OWa) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) ابتدا با توجه به وضعیت منطقه مورد مطالعه و نظرات کارشناسان گردشگری طبیعت و ارزیابی گزسنه های موثر در ارزیابی تناسب مکانی توسعه اکوتوریسم بررسی صورت گرفت و تمامی گزینه ها به لایه های اطلاعاتی تبدیل شدند و در نهایت با استفاده از تکنیک AHP FUZZY با روش OWA در محیط GIS با ترکیب 16 لایه اطلاعاتی نقشه تناسب مکانی توسعه اکوتوریسم منطقه مورد مطالعه تهیه شد. براساس نتایج به دست آمده از نقشه تناسب مکانی توسعه اکوتوریسم در منطقه مورد مطالعه 8/52493 هکتار و یا به عبارتی 48/23 درصد از منطقه در سطح بسیار مطلوب، 8/50017 هکتار یا 38/22 درصد از منطقه مورد مطالعه مطلوب و 1/51709 و یا به عبارتی 13/23 در سطح متوسط قرار دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد نامناسب ترین مناطق از جهت توسعه اکوتوریسم 3/24659 و یا به عبارتی 03/11 درصد کل محدوده را در بر میگیرد. منطقه مرکزی شهرستان تبریز توان اکوتوریستی بالایی برخوردار می باشند. این پهنه به لحاظ معیارهای تحقیق در وضعیت بسیار مطلوبی قرار دارد. به طوری از نظر مهم ترین معیارها اول یعنی فاصله از چشم اندازهای طبیعی، فاصله از جاذبه های تاریخی، مذهبی و باستانی و فاصله از امکانات و خدمات دارای به علت نزدیکی به شهرهای هم جوار از جمله خود تبریز به عنوان مرکز استان دارای وضعیت مناسبی نسبت به سایر نقاط شهرستان تبریز است؛ از نظر فاصله از راه های ارتباطی این پهنه مستعد به دلیل قرارگیری چهارراه ارتباطی راه آهن و تراکم جاده ای اطراف شهر تبریز به عنوان مهم ترین شهر و مرکز استان بسیار محسوس است؛
نقش ویژگی های زمینه ای شهروندان در مواجهه با عوامل استرس زا محیطی در فضای شهری (مورد مطالعه: منطقه 10شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط یکی از عوامل مهم در آرامش روانی و استرس شهروندان است. براین اساس مطالعه حاضر تلاش دارد استرس تجربه شده در فضای شهر را برحسب ویژگی های اکتسابی وغیراکتسابی شهروندان در منطقه۱۰شهرمشهد مورد سنجش قراردهد و همچنین نشان دهد آیا سابقه سکونت در محیط می تواند سبب انعطاف پذیری فرد در مواجهه با عناصر استرس زا محیط شود؟ مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی است که با بررسی منابع مرتبط و تدوین مدل مفهومی، اقدام به دسته بندی عناصر استرس زا محیط شهری در سه دسته محیط مسکونی(با۱۶متغیر)، عناصرحرکتی(شامل۱۵متغیر)و کاربری های عمده(با۱۴متغیر) شد. حجم نمونه باتوجه به نوع آزمون های آماری،250نفر از ساکنین منطقه10تعیین گردید. داده های جمع آوری شده پس از کدگذاری و ورود به نرم افزارSpss، با بهره گیری از روش های آمارتوصیفی و استنباطی نظیر نظیر آزمون تی، همبستگی، خط ترند و ضریبR2 و همچنین جداول متعامد مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان دادکه عناصرمحیطی، سطح استرس بیشتری را در بین متاهلان(درمقابل مجردان)، زنان(درمقایسه مردان)، افراد مسن(درمقابل جوانان) و افراد باسوادتر (درمقابل افرادکم سوادتر) به همراه داشته است. از سوی دیگر بررسی سابقه سکونت نیز نشان داد که باافزایش آن، سطح استرس تجربه شده افراد از محیط شهری کاهش می یابد که این موضوع بیشترین اثر را بر افراد مسن و افراد با سطح تحصیلات بالاترداشته است. یافته های تکمیلی مشخص کرد که استرس تجربه شده افراد از یک محیط در محیط های دیگر نیز انتشار می یابد. ازاین رو سطح آرامش فرد از محیط مسکونی، می تواند نقش مهمی در احساس وی از محیط های پیرامونی داشته باشد. درنهایت توجه به مقیاس های انسانی و تلاش به منظور اهمیت دادن به ساختار محله در برنامه ریزی ها می تواند نقش مهمی در انعطاف پذیری افراد در مواجهه با عناصر استرس زا محیطی داشته باشد.
تحلیل نقش تاب آوری کالبدی بر توزیع فضایی ناامنی غذایی نواحی روستایی در دوره همه گیری کرونا، مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
205 - 220
حوزههای تخصصی:
تأمین غذا جهت تحقق امنیت غذایی از اهداف مهم توسعه در تمامی کشورها تلقی می شود، کاهش ناامنی غذایی برای دولت ها به عنوان یک دستاورد مهم سیاسی و اجتماعی قلمداد می گردد. شیوع همه گیری کرونا دارای اثرات مختلفی بر نواحی روستایی بود، این اثرگذاری تحت تاثیر عوامل مختلفی رخ داد، یکی از عوامل اصلی جهت کاهش ناامنی غذایی روستائیان سطح تاب اوری کالبدی این نواحی می باشد. در همین راستا تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به سؤالات زیر است که وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه در چه سطحی قرار دارد؟ و بین شاخص های تاب اوری کالبدی و توزیع فضایی ناامنی غذایی در روستاهای مورد مطالعه چه رابطه ای وجود دارد؟ هدف تحقیق حاضر ابتدا شناخت وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه و سپس شناخت نقش شاخص های تاب اوری کالبدی بر ناامنی غذایی در دوره همه گیری کرونا است. نوع تحقیق حاضر کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان زنجان است که به صورت تمام شماری این روستاها بررسی شده اند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش تجزیه وتحلیل داده ها نیز به صورت آمار توصیفی و تحلیل فضایی (رگرسیون وزن دار جغرافیایی و آماره موران) است. جهت تحلیل اثرات شاخص های تاب آوری کالبدی- زیست محیطی بر ناامنی غذایی از رگرسیون وزن دار جغرافیایی استفاده شده است، بر همین مبنا براساس نتایج بدست امده از این ابزار تحلیل فضایی، پهنا برابر با 168/0، مربع های باقی مانده برابر با 2964، عدد موثر برابر با 15.12، زیگما برابر با 4.64 و مقدار ضریب تعیین که میزان ارتباط خطی بین دو متغیر را اندازه گیری می کند برابر با 67/0 محاسبه شده است، بنابراین می توان گفت تاب آوری کالبدی بر روی ناامنی غذایی روستاهای مورد مطالعه موثر می باشد.
پایش تغییرات زمانی-مکانی خشک سالی هواشناسی و تحلیل روند متغیرهای اقلیمی در استان خوزستان بین سال های 2000 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
73 - 94
حوزههای تخصصی:
کاهش اثرات خشک سالی و مدیریت بهینه منابع آب، متاثر از پیش آگاهی برنامه ریزان منطقه ای از مناطق تحت تاثیر خطر ناشی از وقوع خشکسالی است. به همین دلیل ارزیابی و بررسی این پدیده می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. این پژوهش باهدف پایش تغییرات زمانی- مکانی خشک سالی هواشناسی و تحلیل روند متغیرهای اقلیمی در استان خوزستان در طول دوره آماری 2000 تا 2020 با استفاده از شاخص بارش- تبخیر و تعرق استاندارد (SPEI) و نرم افزارهای ArcMap، XLSTAT و RStudio انجام شد. همچنین برای بررسی روند تغییرات در بازه مورد مطالعه آزمون های من-کندال و شیب سن نیز به کار گرفته شد. پس از محاسبه خشکسالی، تاثیر این پدیده بر روی پهنه آبی دو تالاب هورالعظیم و شادگان برای سال های 2000، 2006، 2015 و 2020 بررسی شد. نتایج بررسی خشک سالی با شاخص SPEI نشان می دهد که خشک سالی و ترسالی شدید درسطح خوزستان به ترتیب در سال های 2017 و 2004 رخ داده است. بررسی نتایج نشان داد بین تغییرات سطح تالاب های بیان شده با مسئله خشکسالی رابطه مستقیمی وجود دارد و با افزایش شدت خشکسالی مساحت پوشش آبی تالا ب ها کاهش می یابد و با افزایش ترسالی مساحت آب در تالاب ها افزایش می یابد. همچنین نتایج نشان داد که بررسی شیب روند تغییرات حاصل از آزمون سن برای بارش و دما در ایستگاه ها به ترتیب بین 87/1- تا 38/3 و 016/0 تا 25/2 متغیر بود. بیشترین شیب تغییرات با روند افزایشی بارش در مناطق غرب و مرکز استان مشاهده گردید و شیب تغییرات منفی بارش بیشتر در مناطق جنوبی رخ داده است. همچنین، تحلیل دما با این آزمون نشان داد دما در تمام ایستگاه ها با شیب نسبتاً ملایم در بازه مورد بررسی روند مثبت و رو به افزایش داشته است. شایان ذکر است وجود روند افزایشی و کاهشی نشان دهنده ی وجود تغییر و نوسانات اقلیمی است. بنابراین، بررسی این موضوع و ارائه راه کارهایی به منظور مدیریت منابع آب در زمان بحران امری ضروری به نظر می رسد.
روستا شهرها و نقش آن ها در پایداری سکونتگاه های پیرامونی (مورد مطالعه: شهر توحید)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روستا شهرها، از موفق ترین نمونه های سکونتگاهی هستند که تأثیر بسزایی در راستای رفع ناموزونی های منطقه ای و نابرابری های ناحیه ای دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی و سنجش نقش شهر کوچک توحید در توسعه ی پایدار سکونتگاه های ناحیه ای است، این پژوهش از نظر هدف کاربردی - نظری و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و از مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و پیمایشی استفاده گردیده است. جامعه آماری پژوهش برابر با (374) نفر تعیین و برآورد شده است. برای انتخاب نمونه های آماری از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون T تَک نمونه ای و آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS و تحلیل تراکم جمعیتی (Kernel density) از نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج تحلیل آزمون های آماری جهت بررسی تأثیر و نقش شهر کوچک توحید در ابعاد پایداری سکونتگاه های حوزه نفوذ نشان داد که بعد مدیریتی با (34/3) دارای بالاترین امتیاز و شاخص های اجتماعی – فرهنگی با (61/2 ) دارای کمترین امتیاز می باشد. یافته های پژوهش نشان از ارتباط مستقیم و معنادار بین ابعاد توسعه می باشد. در نهایت نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد، مؤلفه های چهارگانه مورد مطالعه با سطح معناداری کمتر از 05/0، بر تقویت شهر توحید در راستای تقویت توسعه ناحیه ای اثرگذار می باشند. بر اساس تحلیل فضایی (تراکم جمعیتی) به عمل آمده بین عوامل جغرافیایی از قبیل دوری و نزدیکی و میزان رابطه با شهر رابطه ی معناداری وجود دارد. یعنی روستاهایی که در فاصله نزدیک تری از شهر واقع شده اند رابطه بیشتری با شهر داشته درنتیجه تمرکز جمعیت در آن ها بیشتر و پایداری آن ها بیشتر و برعکس نیز صادق است. باید گفت شهرهای کوچک مخصوصاً در ارتباط با سکونتگاه های پیرامونی، تأثیرات عمدتاً مثبت و بعضاً منفی مختلفی را در ابعاد گوناگون بر نواحی پیرامونی بر جای می گذارند که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
روش جدید مبتنی بر اعداد Z برای ارزیابی آسیب پذیری ویژه آب های زیرزمینی مطالعه موردی: دشت های اردبیل و قروه-دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
122 - 98
حوزههای تخصصی:
سیستم های ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلاینده ها توسعه یافته اند. یکی از روش های شناخته شده برای تعیین حساسیت آب های زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آب های زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z به عنوان نسل جدیدی از منطق فازی برای تخمین آسیب پذیری ویژه آبخوان ها استفاده کرده است. در این مطالعه، از پارامترهای مدل DRASTIC (ورودی ها) و مقادیر غلظت نیترات (خروجی) در دو سناریو برای برآورد آسیب پذیری ویژه آبخوان های دشت های اردبیل و قروه- دهگلان استفاده شد و نتایج به دست آمده با نتایج مدل DRASTIC به عنوان مدل معیار مقایسه شد. تجزیه وتحلیل نتایج نشان داد که مدل سازی مبتنی بر اعداد Z به دلیل درنظرگرفتن قابلیت اطمینان داده ها و تخصیص وزن مناسب به قوانین، کیفیت نتایج را نسبت به منطق فازی کلاسیک به میزان 53 درصد (برای سناریوی اول)، 184 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت اردبیل و 127 درصد (برای سناریوی اول)، 311 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت قروه_دهگلان بهبود بخشید. همچنین بر اساس نتایج، ممکن است کیفیت قوانین استخراج شده برای مدل مبتنی بر اعداد Z در دشت هایی با ضریب تغییرات داده بالاتر، پایین باشد (برای مثال ضریب تغییرات داده بالای دشت اردبیل نسبت به دشت قروه_دهگلان در این مطالعه)، بنابراین در این شرایط، نتایج مدل مبتنی بر اعداد Z ممکن است بهبود قابل توجهی نسبت به نتایج منطق فازی مرسوم نداشته باشد. روش پیشنهادی در این مطالعه به دلیل قابلیت بالای آن می تواند برای طراحی کنترل کننده های هوشمند مدیریت آب زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
رویکرد حق به شهر و تغییرات کاربری زمین شهری راهی به سوی شهر پایدار و عادلانه، مطالعه موردی:کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم با مدیریت و برنامه ریزی ناموفق به نفع مالکان و توسعه گران در حال اتفاق است و منجر به ناپایداری و ناعادلانه شدن فضای شهری شده است. مطالعات موجود بیشتر به نمایش فضایی تغییرات، علل، پیش ران ها و فرایندها و ساختارهای این تغییرات پرداخته و کمتر این مطالعات با رویکرد تجویزگرایانه به راه حلی برای عادلانه و پایدار شدن این تغییرات پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تجویزی مبتنی بر رویکرد حق به شهر برای تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم (مطالعه موردی:کلانشهر تهران) است که بتواند در طرح ها و برنامه های شهری به صورت تجویزی، راه حلی برای آثار منفی تغییرات کاربری زمین شهری ارائه دهد. در این پژوهش مبتنی بر راهبرد کیفی، از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در ارائه مدل تجویزی از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و تجویزهای مناسب از این رویکرد برای هرکدام از عوامل موثر بر تغییرات کاربری زمین شهری استخراج شده و با روش تحلیل تماتیک مدل تجویزی ارائه شده است. مدل تجویزی ارائه شده نشان می دهد که تجویزهای منبعث از رویکرد حق به شهر برای عوامل و شاخص های موثر بر تغییرات کاربری زمین می تواند از آثار کالایی شدن فضا کم کرده و شرایط را برای زایاشدن فضا مناسب تر کند و طی این فرایندها شهر به اجتماعی شدن فضا و افزایش قدرت اقتصادی بخش عمومی نزدیک تر می شود. تحقق این دو نتیجه شرایط را برای ایجاد شهری عادلانه و پایدار محیا می گرداند. مدل تجویزی ارائه شده با سیستم استنتاج فازی اعتبارسنجی شده که متخصصان اذعان داشتند که این مدل از لحاظ معیارهای مورد مطالعه از سطح قابل قبولی برخوردار است.