فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۲۱ تا ۶٬۲۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال بازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
42 - 57
حوزههای تخصصی:
جزیره ی حرارتی شهری (UHI)، بیانگر نقش انسان در تغییر محیط زیست است که ممکن است وضعیتی شدید و غیر قابل برگشت از تغییرات اقلیمی و محیطی برای شهروندان ایجاد کند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه جزایر حرارتی شهری و عوامل مورفولوژی شهری شامل کاربری اراضی، شیب و ارتفاع از سطح دریا با استفاده از سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در شهر اهواز است. برای این منظور نقشه کاربری اراضی به روش حداکثر احتمال در مناطق 8 گانه شهر اهواز و نقشه های ارتفاع از سطح دریا و شیب در محیط نرم افزار Arc Map تهیه شد. برای ارزیابی صحت طبقه بندی نقشه کاربری اراضی، خطای تصویر طبقه بندی شده با یک تصویر مرجع حاوی تعدادی نقاط کنترل زمینی مقایسه گردید. نقشه دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا روی مجموعه داده های ماهواره لندست 8 در محیط نرم افزار ENVI تهیه شد. نتایج نشان داد که نقشه کاربری ارضی تهیه شده دارای ضریب کاپای 86 درصد و صحت و اعتباری مطلوب می باشد. در بخش تحلیل رابطه بین کاربری اراضی و جزایر حرارتی، نتایج حاکی از آن است که منطقه هشت شهر اهواز با میانگین دمای 3/43 و منطقه چهار با میانگین دمای 6/32 به ترتیب بیشترین و کمترین دما را به خود اختصاص دادند. با مقایسه درصد طبقات کاربری در مناطق هشت و چهار شهر اهواز می توان گفت که کاربری صنعتی باعث افزایش میانگین دمای مناطق شهری و کاربری فضای سبز باعث کاهش میانگین دمای مناطق شهری خواهد شد. مناطق با شیب صفر تا 5/1 درصد دارای میانگین دمای 34 درجه و مناطق با شیب 10 تا 37 درصد دارای میانگین دمای 41 درجه سانتی گراد هستند. در مناطق شهری دارای ارتفاع پایین تر از سطح دریا و مناطق شهری با ارتفاع 64 تا 80 متر از سطح دریا میانگین دمای به ترتیب 34 و 41 درجه سانتی گراد است. با توجه به تغییرات کم شیب و ارتفاع از سطح دریا در شهر اهواز و اینکه بخش زیادی از شهر در مناطق مسطح و کم ارتفاع قرار دارد، می توان گفت وجود صنایع حرارت زا می تواند عامل اصلی افزایش دمای سطحی شهر اهواز باشد که به عنوان یک راهکار در راستای برنامه ریزی شهری باید صنایع مذکور به مرور زمان به خارج از شهر منتقل شوند.
مسأله یابی اصل برابری در توزیع خدمات شهری در رویه قضایی (مورد مطالعه: آرای دیوان عدالت اداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبسوط پیشینه و هدف: امروزه با توجه به ناموفق بودن عملکرد دولت متمرکز در اداره مطلوب امور عمومی به ویژه در شهرها، توجه ویژه به موضوع تمرکززدایی به عنوان راه حلی مناسب و یکی از موضوعات مهم در مدیریت نوین عمومی در سطح گسترده ای مطرح است. با کوچک شدن اختیارات دولت متمرکز و سیاست های ملی از طریق انتقال اختیارات و مسئولیت ها به واحدهای محلی، حاکمیت پاسخگوتر و فراگیرتر ایجاد می شود و تمرکززدایی اثربخشی در بخش خدمات عمومی و توزیع خدمات را افزایش می دهد. لذا هدف این پژوهش، بررسی و واکاوی آرای دیوان عدالت اداری با مؤلفه های مرتبط با اصل برابری در توزیع خدمات عمومی در راستای بهره مندی شهروندان است تا رویکرد دیوان در این حوزه مورد سنجش قرار گیرد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر در حوزه توزیع خدمات شهری در رویه قضایی با مراجعه به اسناد مکتوب و تحلیل دادنامه ها با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات میدانی با هدف کاربردی انجام شده است. ابتدا اقدام به جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه بالغ بر پانصد نمونه از آرای صادره از دیوان عدالت اداری شد. جامعه آماری تحقیق را رویکردهای قضات دیوان عدالت اداری تشکیل می دهد و با روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای و مؤلفه های مرتبط با اصل برابری از جمله برابری در مقابل قانون، تبعیض روا و ناروا، حقوق مالکانه اشخاص و حمایت قانونی از شهروندان به عنوان داده های تحقیق و انطباق آنان با آرای صادره از دیوان عدالت اداری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها و بحث: در قانون اساسی ایران به موضوع برابری در میان اصول مربوط به تمرکززدایی هیچ اشاره ای صورت نگرفته است. البته، نمی توان انکار نمود که قانون اساسی ایران در جاهای دیگر نظیر مقدمه و در برخی از اصول قانون اساسی (نظیر اصول نوزدهم، بیستم، بندهای 3، 8، 9، 14، 15 از اصل سوم) به طور مؤکد، هرچند به شیوه خاص خود به این اصل پرداخته و از آن حمایت نموده است. اصل برابری که می توان آن را در ردیف هنجارهای دارای ارزش قانون اساسی دانست، در حقیقت همه ی ایرانیان را بدون ملاحظات نژادی و زبانی، تحت حاکمیت قانون برابر، دادرسی برابر و اداره عمومی برابر قرار می دهد. از طرفی از زاویه رابطه اصل برابری با مباحث تمرکززدایی، در راستای مرتفع نمودن خلأهای قانونی و توسل به رویه قضایی اداری با ظرفیت های موجود در آرای دیوان عدالت اداری به عنوان مهم ترین راهکار برون رفت از این موانع و دستیابی به نظام تمرکززدایی محلی مطلوب تا اصلاح قوانین، از حیث معیاری که دیوان عدالت اداری از اصل برابری پیرامون واحدهای محلی ارائه می دهد، مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین از نظر موضوعی پژوهش حاضر نسبت به سایر پژوهش های مرتبط، به صورت تفصیلی به آرای صادره از دیوان عدالت اداری از حیث تلاقی اصل برابری با تمرکززدایی محلی می پردازد و از طرفی با مفاهیم و مؤلفه هایی از جمله حقوق مالکانه اشخاص، رفع تبعیضات ناروا و غیره که همگام با اصل برابری است به عنوان ابزاری مناسب، در اختیار دیوان عدالت اداری در راستای محدودکنندگی نظام تمرکززدایی محلی مورد استفاده قرار گرفته است که منجر به تفاوت مطالعه حاضر، با پژوهش های انجام شده، گردید. نتیجه گیری: با بررسی آرای دیوان عدالت اداری صراحتاً به اصل برابری استناد نشده است اما با ملاحظه آرای صادره با مفاهیم و مؤلفه هایی از جمله حقوق مالکانه اشخاص، رفع تبعیضات ناروا و غیره که همگام با اصل برابری است، می توان رد پای اصل مزبور را جستجو نمود. دیوان رویکردی مثبت نسبت به استفاده برابر شهروندان از خدمات شهری داشته و مانع اعمال تبعیض نهادهای مختلف در بهره مندی شهروندان از خدمات عمومی در واحدهای محلی شده است؛ بنابراین آشنایی دقیق با حدود و ثغور اصل برابری و مفاهیم مرتبط با آن، می تواند ضرورت آن را برای تمرکززدایی اصولی فراهم و از تهدیدات ناشی از آن جلوگیری نماید.
تحلیل فضایی ضعف های مدیریت بحران در مناطق زلزله زده ؛ مطالعه موردی: شهرستان ثلاث باباجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف: با عنایب به بررسی پیشینه پژوهش می توان گفت پژوهش های قبلی در مورد ارزیابی مدیریت بحران، ارائه الگوی مدیریت بحران، ارائه راهکار برای اندازه گیری میزان آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله و از این قبیل هستند. لذا تفاوت پژوهش حاضر با پژوهش های پیشین در این است که آسیب های مدیریت بحران را به صورت فضایی نشان می دهد. علاوه بر این با توجه به شرح وظایف کارگروه های چهارده گانه مدیریت بحران با تاکید بر رویکرد مدیریت یکپارچه (که در هیچ کدام از آنها صورت نپذیرفته است) تحقیق حاضر به دنبال پر کردن این خلاء پژوهشی است. مواد و روش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی-عملی است. شیوه گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و پیمایشی بوده است، به این نحو که برای استخراج شاخص های مدیریت بحران زلزله و تدوین مبانی نظری از روش اسنادی و ابزار فیش برداری؛ و برای سنجش شاخص های پژوهش در محدوده موردمطالعه از شیوه پیمایشی و ابزار پرسش نامه محقق ساخت بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده کارشناسان و متخصصان حوزه شهر و مدیریت بحران شهری است که نسبت به موضوع موردبحث آگاهی و تخصص کافی رادارند. با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، نمونه گیری به صورت غیرتصادفی-هدفمند بوده که حجم آن نیز تا رسیدن به اشباع علمی یعنی 50 نفر در نظر گرفته شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های آماری t-test تک نمونه ای مستقل جهت بررسی میانگین ابعاد مدیریت بحران زلزله؛ و همچنین از آزمون کروسکال والیس برای رتبه بندی مؤلفه های پژوهش استفاده شد. در بخش پایانی برای نشان دادن پراکندگی فضایی وضعیت آسیب های مدیریت بحران در شهرستان ثلاث باباجانی از آمار فضایی در محیط نرم افزار GIS و روش درون یابی IDW استفاده شده است. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت شاخص های مدیریت بحران حاکی از این است که درمجموع، وضعیت مدیریت بحران در برابر زلزله شرایط مطلوبی نیست. بالاترین و پایین ترین میانگین ها در هر پنج دهستان ثلاث باباجانی به یکدیگر نزدیک بوده و از الگوی واحدی پیروی می نمایند. به لحاظ مکانی نیز باید گفت که به طور کلی با دور شدن از مرکز شهرستان به سمت حاشیه به خصوص به سمت مرزهای جنوب غربی و شمالی شهرستان، شاخص های مدیریت بحران وضعیت بدتری را نشان می دهد. به عبارت دیگر هرچه از مرکز سیاسی شهرستان یعنی شهر تازه آباد واقع در دهستان دشت حر دور شویم وضعیت شاخص های مدیریت بحران بسیار نامطلوب است. این موضوع نشان می دهد که به تبع ساختار سیاسی متمرکز کشور و منطقه، فعالیت ها و خدمات در بخش مدیریت بحران نیز به صورت متمرکز ارائه می شود. علاوه بر این ساختار محیط طبیعی نیز مزید بر علت شد تا بخش شرقی شهرستان یعنی دهستان های زمکان شمالی و جنوبی وضعیت نامطلوبی را نشان دهند چرا که در این محدوده ها شیب زمین و ارتفاع از سطح زمین زیاد است از این رو خدمات رسانی در مراحل مختلف موجب اختلال و کاستی می شود. نتیجه گیری: ایده عمومی پژوهش حاضر این بوده است که زمینه ها و فرایندهای سیاسی حاکم بر سیستم مدیریت ایران در مقیاس منطقه ای نیز به همان شکل عمل می کند. به عبارت دیگر، الزامات ساختاری در مقیاس منطقه ای همچنان بر تمرکز در نقاط معدود دامن می زند. مطالعات مشابهی که توسط دیگر محققان درباره مدیریت بحران در مناطق مختلف ایران انجام شده با نتایج این پژوهش همسویی نشان می دهد چراکه اغلب آن ها بر نقش تمرکزگرایی و عدم مدیریت یکپارچه در مناطق و استان تأکید کرده اند. به این ترتیب بر پایه نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت: مادام که یک نظم سکونتگاهی نتواند مسئله مدیریت بحران در حوزه های مختلف پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی را حل نماید، همچنان تحت الزامات مدیریت بخشی باید شکاف بین نقاط سکونتگاهی و عدم مدیریت یکپارچه را تجربه و تحمل کند. بدیهی است تا هنگامی که زمینه ها، فرآیندها و سازوکارهای فرادست ملی و منطقه ای تمرکزگرا اصلاح نشوند، مدیریت در مقیاس ملی، منطقه ای و محلی به تعادل و توازن پایدار نخواهد رسید.
واکاوی شبکه روابط فضاییِ بازار خرما در نواحی روستایی ناحیه مَکُّران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش تولیدی و صادراتی محصول خرما و وابستگی معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به فعالیت نخلداری در مناطق خرماخیز کشور از جمله در ناحیه مکران، پرداختن به مسائل و شبکه روابط بازار این محصول اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا اقتصاد نخلداری در روستاهای این ناحیه غالباً بر کشاورزی خرده پا و سنتی استوار بوده و به لحاظ کارکردهای توزیعی، مبادله ای و مصرفی با چالش های عدیده ای روبرو است. از این رو هدف پژوهش حاضر کاوش و تحلیل شبکه روابط فضایی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) به منظور توسعه کارکردی بازار خرما در روستاهای ناحیه مکران است. این پژوهش بر روش آمیخته (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 17493 نخلدار و 32 کارشناس کشاورزی است. حجم نمونه به روش هدفمند- احتمالی در مرحله کیفی 111 نخلدار و 16 کارشناس و در مرحله کمی 376 نخلدار و 32 کارشناس تعیین شد. براساس «روش آمیخته متوالی» داده های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده های کمّی به وسیله نرم افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شدند. سپس تحلیل و استنتاج نهایی طبق استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفت. نتایج نشان داد که روابط فضایی چندگانه ای بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) وجود دارد و یا در حال پدیدار شدن است. در این میان دلالان خرما با ایجاد شبکه ای قوی از روابط فضایی، بازار خرما را به زیان تولیدکنندگان به تسخیر درآورده و به عنوان کلیدی ترین کنشگر، نقش و عاملیت یافته اند. در وجه غالب ضعف و ناکارآمدی کنشگران اصلی (نخلدار و دولت) و هم پیمانی کنشگران سرمایه و سردخانه با دلالان منجر به چنین پیامد زیانباری شده است؛ هر چند این روابط فضایی با مشارکت کنشگران جدید (نخل های غیربومی، سردخانه و ... ) در حال دگرگونی است.
تحلیل اثرات اجتماعی و اقتصادی یکپارچه سازی اراضی در شهرستان تربت جام مورد: شرکت سهامی زراعی نیل آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ﻣﻬﻤﺘﺮیﻦ ویﮋگی های بخش کشاورزی در ﻣﻨ ﺎﻃﻖ روﺳ ﺘﺎیی ای ﺮان، ﭘﺎییﻦ ﺑﻮدن ﺑﻬﺮه وری ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻮﻟیﺪ اﺳﺖ. قطعهﻗﻄﻌﻪ ﺑﻮدن اراﺿی زراﻋی از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در ایﻦ اﻣﺮ می باشد و مناسب ترین راﻫکﺎر، اﺟﺮای ﻃﺮح های یکﭙﺎرﭼﻪ ﺳﺎزی اراﺿی اﺳت. از مهم ترین آثار اجرای طرح های یکپارچه سازی اراضی کشاورزی، آثار اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی است. بر این اساس پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، توسعه ای و کاربردی است که به منظور گرد آوری اطلاعات، برحسب مقتضیات پژوهش از مطالعات پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل 1448 خانوار سهام دار شرکت سهامی زراعی نیل آباد تربت جام است که با استفاده از فرمول کوکران 174 سهام دار به عنوان نمونه انتخاب و مورد پرسش گری واقع شدند. داده ها و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار استنباطی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، در بُعد اجتماعی- فرهنگی، شاخص افزایش دانش کشاورزان با میانگین 93/3 و در بعد اقتصادی- معیشتی، شاخص هزینه مصرف آب، با میانگین 82/3 نسبت به سایر شاخص ها افزایش معناداری را نشان می دهد. به طور کلی میانگین اثرات یکپارچه سازی اراضی در قالب شرکت سهامی 47/3 است که بالاتر از میانگین عددی 3 و در حد متوسط تا مطلوب ارزیابی گردیده است. بنابراین شرکت سهامی زراعی نیل آباد در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی سهام داران تاثیر نسبتاً مثبتی داشته است. با اینحال، با گذشت ۵۰ سال از فعالیت شرکت، اکنون پایین رفتن سطح آب های زیر زمینی، عدم وجود صنایع مکمل در زنجیره تولیدی، افزایش اعضای اولیه از ۲۷۶ نفر به حدود ۲۰۰۰ نفر به عنوان عواید بگیر، عدم رضایت سهام داران از هیات مدیره شرکت سهامی زراعی، مهم ترین مسائل شرکت از دیدگاه مدیران و سهام داران است.
تحلیل تأثیر ادراک از خطر بر میزان تاب آوری جوامع محلی در برابر سیلاب (منطقۀ موردمطالعه: روستاهای شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره ادراک مخاطرات و آگاهی از اثرهای آنها براساس ماهیت عقلایی زیستی بشر و تمایل وی برای بقا، موجب تلاش برای کاهش احتمال وقوع مخاطرات و ارت ق ای آم ادگ ی در برابر اثرهای احتمالی می شود. در این راستا، در پژوهش حاضر، تأثیر ادراک از خطر سیلاب بر میزان تاب آوری جوامع محلی در خانواده های روستایی شهرستان بینالود بررسی و تحلیل می شود. این پژوهش ازنظر روش، توصیفی تحلیلی و از حیث هدف، کاربردی است. واحد تحلیل در این پژوهش، 190 خانوارهای روستایی منطقه با استفاده از فرمول کوکران و با خطای 07/0 تعیین شده است. نتایج تحلیل آزمون های آماری نشان دهنده این است که شاخص های بعد ادراک احساسی و شناختی به ترتیب با میانگین 5/3 و 1/3 بیشترین تأثیر و سپس عملکردی با میانگین 5/2 کمترین مقدار را در سطح نمونه ها دارد؛ همچنین نتایج ارزیابی میزان اثرگذاری ابعاد ادراک خطر بر میزان تاب آوری با استفاده از آزمون رگرسیون نشان دهنده این است که از بین ابعاد ادراک خطر، بعد شناختی بیشترین اثر را در تاب آوری روستاهای مطالعه شده داشته است. از سویی، براساس نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس، اختلاف معناداری بین تاب آوری گروه های با سطح ادراک خطر متفاوت در جوامع محلی وجود دارد و گروه های با سطح ادراک متوسط بیشترین میزان تاب آوری را بین سایر گروه ها دارد؛ همچنین زنان روستایی درک بیشتری از سیلاب و احتمال وقوع آن داشته و درنتیجه تاب آوری آنها بیشتر است. از طرفی، مقایسه ادراک و تاب آوری بین افراد بیمه شده و نشده نشان دهنده آن بود که افراد بیمه شده ادراک و تاب آوری بیشتری نسبت به افراد بیمه نشده دارند.
Conceptualization of Geo-security as an Interdisciplinary Approach (Case Study: Neighboring Countries of Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
314 - 338
حوزههای تخصصی:
As an academic field in the study of politics through geographic and naturalistic approaches, geopolitics gives various explanations to political phenomena. In addition, security studies are a new sub-branch of international relations that deals with security issues. Geo-security is a new interdisciplinary field of study that deals with the security of geographic relations between countries. It is a sub-concept of geopolitics. In an attempt to analyze geo-security, you can see that it consists of three main concepts: territoriality, conflict, and scarcity. Borrowed from geopolitics, social science, and economics, these concepts emphasize continuum relations of nation-states from war to peaceful settlements. Conceptualization of geo-security necessarily needs to claim that it can make a new understanding of relations among nations. The present research aims to analyze Iran’s foreign policy towards its neighboring countries. The findings not only show all the main issues about Iran’s relations with its neighbors, but also help to manage these relations and make a shift from a conflictual approach to a cooperative one.
تحلیل اثرات مگامال ها بر پایداری جوامع محلی (مطالعه موردی: شهرهای شهرستان عباس آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از وجوه توسعه یافتگی شهرها، احداث مراکز تجاری بزرگ مقیاس با عنوان مال ها و مگامال هاست. در شهرستان عباس آباد، از شهرستان های ساحلی شمال کشور به دلیل رونق گردشگری، 18 مرکز تجاری بزرگ مقیاس احداث شده است که به نظر می رسد آثار گوناگونی بر ابعاد پایداری (کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) شهرهای این شهرستان گذاشته است؛ بنابراین هدف اصلی این تحقیق، تحلیل اثرات مگامال ها در شهرستان عباس آباد از دیدگاه کارشناسان و مردم است که به طور ملموس با این تأثیرات مواجه شده اند. روش تحقیق از نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی گردآوری شد و جامعه آماری شهرهای شهرستان است که با استفاده از فرمول کوکران 386 نفر نمونه آماری تخمین زده شد و با روش تصادفی طبقه بندی شده، پرسشنامه از شهرهای شهرستان به نسبت جمعیتشان برداشت شده است. با پرسشنامه تعیین ارجحیت، وزن نهایی معیار ها به وسیله 9 کارشناس و با روش مقایسه زوجی تعیین شد و با مدل ویکور فازی، شهرهای شهرستان از نظر پایداری تحلیل شدند. نتایج درخصوص معیارهای 78 گانه تحقیق نشان داد، معیارهای درآمد، قیمت زمین و مسکن، اجاره بها و قیمت کالا و خدمات مهم ترین معیارهای سنجش پایداری هستند و اینکه شهرهای عباس آباد، کلارآباد و سلمان شهر به ترتیب با مقادیر ویکور 444/0، 450/0 و 533/0، رتبه های اول تا سوم پایداری (ناشی از ایجاد مراکز تجاری) را کسب کرده اند. همچنین میانگین پایداری کل شهرستان در حد متوسط با مقدار ویکور 475/0 ارزیابی شد که نشان می دهد مگامال ها بر پایداری شهرستان اثر گذاشته اند و میزان آن را در مقایسه با قبل از احداث مگامال ها کمتر کرده اند
مکان یابی بازارهای محلی روستایی (مطالعه موردی: مراکز دهستان استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﺑﺎزارﻫﺎی محلی روﺳﺘﺎیی از ﻣﺼﺎدیﻘی اﺳﺖ کﻪ ﺗﺤﻮل ﺑﻨیﺎدی در کﺎرکﺮد، ﺗﻮﻟیﺪ، اﺷﺘﻐﺎل، ﺗﻐییﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر اﻗﺘﺼﺎدی و کﺎﻟﺒ ﺪی روﺳ ﺘﺎﻫﺎ ایﺠﺎد ﻣیکﻨﻨﺪ. مزیت بازارها، عرضه مستقیم محصولات تولیدی توسط تولیدکنندگان و کاهش هزینه فروش و بازاریابی کشاورزان به دلیل فروش مستقیم محصول است. پژوهش حاضر قصد دارد بازارهای محلی روستایی را که از عمده ترین روش های متحول کننده ی توسعه ی روستایی محسوب می شوند، مکان یابی نماید. تحقیق از حیث هدف، کاربردی و از نظر نحوه ی گردآوری اطلاعات، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری متشکل از 135 روستا با مرکزیت دهستان در استان خراسان رضوی می باشد. ابزار گردآوری داده ها و سنجش متغیرها، پرسش نامه است. پرسش نامه با بهره گیری از آزمون کرونباخ با رقم 0.853 از پایایی مطلوبی برخوردار می باشد. داده ها با بهره گیری از نرم افزار spss در قالب روش های آزمون فریدمن، درخت تصمیم گیری و k-means cluster تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در بین 68 شاخص، میانگین رتبه ای شاخص های مرتبط با جاذبه های گردشگری، فعالیت های مرتبط با بازار و زراعت و باغداری به ترتیب رتبه های 1 تا 3 را احراز کرده اند. براساس تحلیل درخت تصمیم گیری 31 روستا برای استقرار بازارهای محلی دائمی در رده مناسب طبقه بندی گردید. تحلیل خوشه بندی بر اساس ضریب تاثیر به ترتیب 2، 25 و 5 روستا را در اولویت 1 تا 3 برای اجرا بازار محلی قرار داد. بر اساس نتایج، 20 روستا مناسب برای ایجاد بازار محلی جاده ای و 89 روستا برای استقرار بازارهای محلی دوره ای مناسب تشخیص داده شدند. هم چنین در هر کدام از روستاهای منتخب که از خدمات ICT بهره مندند و روستاییان از سواد الکترونیکی مناسب تری برخوردار می باشند، می توان از بازارهای مجازی که فاقد مرز و محدودیت هستند، بهره جست.
ارزیابی و پهنه بندی خطر فرونشست با استفاده از الگوریتم تطبیقی MABAC و ANP (مطالعه موردی: دشت اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
43 - 68
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطرات پیشروی دشت های کشور، مخاطره فرونشست است. پدیده فرونشست زمین به دلایل مختلف ازجمله برداشت بیش ازحد منابع آب زیرزمینی و تغییرات جوّی سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان در زمین های کشاورزی، جاده ها، خطوط انتقال نیرو و انرژی شده است؛ ازاین رو پرداختن به علل و عوامل تأثیرگذار جهت کنترل و مدیریت خطر دارای اهمیت است. دشت اردبیل نیز به خاطر تغییرات اقلیمی و افت سطح آب های زیرزمینی در سال های اخیر یکی از مناطق مستعد جهت مخاطره فرونشست است. هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی خطر فرونشست در این دشت است. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت ایجاد فرونشست در دشت اردبیل (شیب، کاربری اراضی، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، افت سطح آب، فاصله ازشهر و روستا)، شناسایی شدند و سپس نسبت به تهیه لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی اقدام گردید. در مرحله بعد وزن دهی عوامل موردبررسی، با استفاده از روش ANP و در محیط نرم افزار Super Decision انجام گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد. درنهایت، نقشه حاصله در پنج رده با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه بندی گردید. با توجه به نتایج مطالعه، عوامل افت سطح آب، فاصله از رودخانه و لیتولوژی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 29/244 و 59/370 کیلومتر مربع از مساحت این دشت، در طبقات بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. درنهایت می توان اظهار داشت، نظر به توان بالای دشت اردبیل، از لحاظ رخداد فرونشست، بایستی اقدامات حفاظتی، مدیریتی در سطح دشت اردبیل مورد توجه مسئولان و دستگاه های ذیربط قرار گیرد.
تبیین کنشگران منتفع و مکانیزم انتفاع از روندهای جهانی مواد اعتیادآور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۹
161 - 194
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضاهای جغرافیایی کنونی در مقیاس های محلی تا کروی، هر یک به نحوی متأثر از روندهای تجارت جهانی مواد اعتیادآور هستند. روندهای کشت، تولید، ترانزیت، توزیع و مصرف دارای ویژگی های پویایی و پیچیدگی هستند. کنشگران عرصه ژئوپلیتیک مواد اعتیادآور، راهبردهای خود را بر مبنای ویژگی های ژئوپلیتیکی و فضای جغرافیای سیاسی تحت کنترل خود طراحی و انتخاب می کنند. هدف از این پژوهش، دسته بندی کنشگران منتفع از تجارت جهانی مواد اعتیادآور به منظور تقویت منابع در حوزه این تجارت و ایجاد زمینه علمی برای مطالعات آتی در هنگام مواجهه با کنشگران فعال در روندهای مواد اعتیادآور و تعیین گروه دربرگیرنده بازیگران مدنظر، با بررسی مکانیزم و سطح انتفاع آنان است. از جایی که در آرای نوواقع گرایان، کنشگران غیردولتی از اجزای مؤثر دستگاه های جهانی هستند، دسته بندی کنشگران منتفع از تجارت غیرقانونی موصوف می تواند در تعیین راهبردهای نوین مقابله ای کارآمد باشد.
روش: پژوهش حاضر از نوع آمیخته است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در بررسی اسنادی منابع کتابخانه ای، تبیین کنشگران ژئوپلیتیکی روندهای مواد اعتیادآور در مقیاس های فضایی، مسیر بالکان را محور قرار می دهد.
یافته و نتیجه گیری: ازاین رو، در چارچوب نظریه واقع گرایی ساختاری، با روش بررسی اسنادی و کتابخانه ای منابع دست اول فارسی و غیرفارسی، کنشگران منتفع از ژئوپلیتیک روندهای جهانی مواد اعتیادآور در شش دسته شامل کنشگران فردی، سازمان های جنایی، جنبش های مسلح، دولت های افیونی، دولت های متخاصم و بازیگران پنهان از حیث هدف و مکانیزم انتفاع، در دو گروه ۱- کنشگران دارای اهداف ژئوپلیتیکی و ۲- کنشگران دارای اهداف ژئواکونومیکی مورد تحلیل قرارگرفته اند.
ارزیابی پتانسیل گردشگری به منظور شکل گیری گردشگری خلاق (مطالعه موردی: شهرستان بهشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
21 - 38
حوزههای تخصصی:
رسیدن به یک جامعه ی خلاق نیازمند وجود طبقه خلاق است و به نظر می رسد یکی از روش های مناسب برای شناخت و جذب طبقه خلاق استفاده از صنعت گردشگری باشد. خلاقیت در حوزه گردشگری نگرش نو به ابعاد ساختاری شهر و منطقه است. بنابراین پژوهش حاضر درصدد است تا با ارزیابی توان گردشگری شهرستان بهشهر؛ پتانسیل ها و ظرفیت های این شهرستان را در راستای ایجاد گردشگری خلاق بررسی کند. پژوهش حاضر با توجه به ماهیت خود، کاربردی- توسعه ای و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز از دو روش مطالعات اسنادی و مطالعات میدانی (پرسشنامه) به دست آمده است. جهت بررسی متغیرهای پژوهش چهار شاخص عمده گردشگری شامل: جاذبه های تاریخی و معماری، جاذبه های طبیعی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساخت و همچنین پنج شاخص اساسی تحقق شهر خلاق مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و ارزیابی توان گردشگری شهرستان بهشهر از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری فریدمن و T استفاده شده است. نتایج پژوهش در ارتباط با ایجاد گردشگری خلاق حاکی از آن است که شهرستان بهشهر از نظر شاخص های مورد بررسی دارای پتانسیل و ظرفیت زیادی است. همچنین نتایج حاصل از آزمون تی در ارتباط با بررسی تحقق پذیری گردشگری خلاق در شهرستان بهشهر حاکی از آن است که در میان مؤلفه ها، سرمایه اجتماعی از سطح بالاتری و مؤلفه رهبری و مدیریت از سطح پایین تری نسبت به سایر مؤلفه ها برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نیز نشان می دهد که چهار شاخص سرمایه اجتماعی، ریسک پذیری، ابتکار عمل و نوآوری، انعطاف پذیری و پذیرش در وضعیت مطلوبی از نظر ایجاد گردشگری خلاق قرار دارند.
ساماندهی امنیت محلات شهری با رویکرد شناسایی کانون های جرم زا (مطالعه موردی: منطقه 4 شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
555 - 564
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در طی سال های اخیر در مجامع علمی جهان علاقه و توجه وافری به تحلیل رابطه مکان و بزهکاری و مطالعه تاثیر متقابل انسان و محیط و شرایط و زمینه ها در شکل گیری الگوهای مکانی بزهکاری به وجود آمده است. این نگرش نو سبب شده است تا اقدامات پلیسی و اعمال قانون برای مقابله با بزهکاری بر این پایه استوار شود. هدف: هدف این پژوهش آگاهی از نقاط جرم زای کانونی و نحوه اشاعه فضایی کانون های جرم زا و نیز پی بردن به علل اصلی و تاثیر گذار در کمیت نوع جرائم در محلات با توجه به شکل منطقه مورد بررسی بوده است. روش شناسی : این تحقیق از نظر ماهیت و نوع، کاربردی است و با روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات اسنادی و میدانی در قالب اصلاح نقشه پایه استفاده شده است. در این نوع تحقیقات، مدل تحقیق براساس تعریف متغیرهای تحقیق و نوع ارتباط بین آنها طراحی می شود و سپس با جانمایی داده های واقعی در آن، نتایج لازم به دست می آید. مدل ریاضی مورد استفاده در این تحقیق مدل نزدیک ترین همسایه در نرم افزار Spss بوده و برای ترسیم پراکندگی وقوع جرم از GIS استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: پژوهش منطقه4 شهر رشت را به صورت نمونه انتخاب کرده و به بررسی ویژگی های کالبدی و جغرافیایی آن که می تواند زمینه ساز وقوع جرم باشد پرداخته است. یافته ها و بحث: یافته های مطالعه نشان می دهد که برخلاف فرضیه تحقیق، کانون های جرم زا از مرکز منطقه به پیرامون اشاعه نیافته است و در حاشیه های منطقه به طور مستقل کانون هایی مستعد برای بزهکاری شکل می گیرد که با منطق نزدیکترین همسایه در تحلیل مکانی، تاثیرات آن چنان بر مرکز منطقه ندارد. نتیجه گیری: تحلیل ها نشان داد که برخی مکان های حاشیه ای منطقه به دلیل ساختار کالبدی خاص و همچنین ویژگی های اجتماعی و اقتصادی ساکنان آن، امکان و فرصت بیشتری برای وقوع جرم دارند. در نقطه مقابل برخی مکان ها مانع و بازدارنده فرصت های مجرمانه هستند. همین امر موجب می شود تا بزهکاران در انتخاب محل بزهکاری خود به دنبال کم خطرترین و مناسب ترین فرصت ها و شرایط مکانی برای ارتکاب عمل مجرمانه باشند.
ارزیابی مقایسه ای استفاده از مدل های آماری نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به منظور پهنه بندی نواحی حساس به زمین لغزش (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تجن میانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یک پدیده ژئومورفولوژیک طبیعی، در زمره بلایای طبیعی محسوب می شود که می تواند خسارات جانی و مالی فراوانی را به زندگی انسان ها تحمیل می کند؛بنابراین شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت کاهش خسارات امری ضروری است. هدف پژوهش حاضرارزیابی و ناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش درزیرحوزه آبخیزتجن میانی بابه کارگیری مدل های آماری نسبت فراوانی وآنتروپی شانون است.بدین منظور ابتدا 68 نقطه زمین لغزش برای منطقه شناسایی-واین نقاط به صورت تصادفی به دو گروه آموزش مدل(70 درصد)واعتبار مدل(30 درصد)تقسیم شدند.همچنین بر اساس مرور منابع،10 عامل شیب،جهت شیب،فاصله تاآبراهه،ارتفاع،کاربری-اراضی،سنگ شناسی،انحنای سطح، انحنای طولی،باران وشاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) به عنوان-عوامل مؤثردروقوع زمین لغزش درمنطقه موردمطالعه انتخاب شدند.درادامه نقشه حساسیت پذیری-زمین لغزش بااستفاده ازمدل های نسبت فراوانی وآنتروپی شانون وبراساس روش شکست طبیعی برای-منطقه موردمطالعه تهیه شد.درنهایت به منظور ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل ازمنحنی-مشخصه عملکرد (ROC) استفاده شد.نتایج حاصل از تأثیر عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون نشان داد که به ترتیب معیار های رطوبت توپوگرافی، کاربری اراضی و انحنای طولی با مقادیر وزن Wj به ترتیب برابر با 73/0، 66/0 و 65/0بیش ترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش در منطقه دارند. نتایج ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل با توجه به منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) برای آموزش واعتبار دو مدل نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به ترتیب برابر با 76/0، 72/0 و 62/0، 59/0 به دست آمدکه بیانگر عملکرد نسبتا خوب مدل نسبت فراوانی و عملکرد ضعیف تا مردود مدل آنتروپی شانون برای ارزیابی وتهیه نقشه حساسیت پذیری زمین لغزش درحوضه مورد مطالعه است.همچنین نتایج حاصل ازناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در حوضه تجن-میانی بااستفاده ازمدل نسبت فراوانی نشان دادکه به ترتیب 156/30، 066/17 و 206/5 درصد از مساحت حوضه درمحدوده حساسیت متوسط،زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.نتایج پژوهش حاضر می تواند جهت مدیریت وآمایش سرزمین توسط مدیران و برنامه ریزان به کارگرفته شود.
بررسی تطبیقی اثربخشی تولید فضای سواره و پیاده مداری بر کیفیت محیط زیست شهری (مورد: مناطق 22گانه کلانشهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کلانشهر تهران در دهه های اخیر با آلودگی های محیط زیستی زیادی مواجه بوده است و کیفیت آن تحت تأثیر قرار گرفته است. این وضعیت با افزایش روزافزون جمعیت و به تبع آن افزایش چشمگیر اتکا به وسایل حمل و نقل موتوری جهت سفرهای درون و برون شهری در این کلانشهر مقارن بوده است. هدف از این پژوهش، ارزیابی کیفیت محیط زیست شهر تهران و پیوستگی فضایی آن با متغیرهای حمل و نقل سواره محور و دوچرخه/پیاده محور می باشد. این پژوهش با روش کمی و با استفاده از داده های سالنامه آماری استان تهران در سال ۱۳۹۸ انجام شده است. از روش وزندهی آنتروپی شانون و تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره پرومتئه برای ارزیابی و رتبه بندی مناطق شهر تهران از نظر کیفیت محیط زیست، از خوشه بندی سلسله مراتبی در محیط SPSS برای خوشه بندی مناطق ۲۲گانه و از تحلیل خودهمبستگی موران دو متغیره در نرم افزار Geoda برای بررسی پیوستگی فضایی متغیرهای حمل و نقل با کیفیت محیط زیست استفاده شده است. نتایج بیانگر وجود تفاوت های فضایی عمده میان مناطق مختلف کلانشهر تهران از نظر کیفیت محیط زیست می باشد و مناطق 22گانه در چهار خوشه عمده تقسیم بندی شده اند. روابط مثبت و منفی بین متغیرهای حمل و نقل با کیفیت محیط زیست در قالب الگوهای مختلف فضایی در مناطق مشاهده گردید و خوشه ها و ناخوشه های فضایی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تولید فضای سواره محور و افزایش تولید سفر، تحت تأثیر ساخت فضای مصنوعی جاده ها در چرخه دوم انباشت سرمایه و سبک تولید انبوه خودرو فوردیسم، همبستگی فضایی منفی با کیفیت محیط زیست شهری دارد.
شناسایی پیشران های کلیدی موثر بر توسعه پایدار منظومه روستایی شهر بابک با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با رویکرد آینده پژوهی، به شناسایی مهمترین عوامل مؤثر بر وضعیت آینده توسعه پایدار منظومه روستایی شهربابک و بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی – پیمایشی و از نظر ماهیت، بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی ، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. با توجه به ماهیت پژوهش، از روش تحلیل ساختاری میک مک و تکنیک دلفی بهره گرفته شده است. در این راستا پس از برگزاری جلسات اولیه بحث با بیست نفر از کارشناسان و خبرگان در حیطه برنامه ریزی روستایی و منطقه ای شهرستان شهربابک، به عنوان جامعه آماری پژوهش، پنجاه متغیر اولیه در قالب شش بعد کلی شناسایی گردید. در ادامه، عوامل اولیه در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع در نرم افزار آینده نگار میک مک تعریف شد. آنچه از وضعیت صفحه پراکندگی عوامل می توان دریافت الگوی پراکندگی متغیرهای مؤثر حاکی از ناپایداری سیستم است. با توجه به امتیاز بالای تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، 15 عامل کلیدی در توسعه پایدار منظومه شهربابک تاثیرگذارند. فاکتورهای کلیدی مهم در بعد کالبدی؛ فاصله روستا از شهر اصلی، ایجاد زیرساخت ها، توسعه شبکه حمل و نقل ناحیه ای، در بعد مدیریتی؛ افزایش افزایش اعتماد، برنامه باوری و برنامه محوری منظومه ،مسئولیت پذیری، در بعد اقتصادی؛ وضعیت امنیت و ثبات شغلی روستاییان، توسعه گردشگری در منظومه، عوامل تاثیرگذار بر آینده توسعه پایدار منظومه شهربابک هستند.
ناهمگونی فضایی امنیت اکولوژیکی آبخیز سامیان، استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
77 - 94
حوزههای تخصصی:
امنیت اکولوژیکی حوزه آبخیز به ظرفیت زمین و سطح تقاضای مورد انتظار برای تضمین حیات جمعیت ساکن در آن وابسته بوده و ارزیابی منطقه ای آن برای پیشبرد برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های راهبردی ضروری است. به همین منظور، پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت ناهمگونی امنیت اکولوژیکی حوزه آبخیز سامیان واقع در بخش مرکزی استان اردبیل انجام شد. بر همین اساس، یک روش ارزیابی جامع مبتنی بر تحلیل ابعاد مختلف تأمین و تقاضای امنیت مادی و معنوی در سطح 27 زیرحوضه مفهوم سازی و پیاده سازی شد. نتایج نشان داد که مقدار متوسط هر دو مؤلفه تأمین و تقاضای امنیت اکولوژیکی در کل حوزه آبخیز برابر با 53/0 بوده است. هم چنین، از لحاظ شاخص امنیت اکولوژیکی (ESI)، کل حوزه آبخیز دارای وضعیت امن جزئی است. با وجود این، از لحاظ ناهمگونی فضایی، حداکثر مقدار شاخص امنیت اکولوژیکی (49/0) به زیرحوضه 22 واقع در قسمت مرکزی اختصاص داده شد. از ویژگی های کلی این زیرحوضه می توان به کاربری زراعت آبی اشاره کرد که موجب شده است منطقه از لحاظ امنیت اکولوژیکی در سطح بالایی قرار گیرد. هم چنین، حداقل مقدار این شاخص (43/0-) مربوط به زیرحوضه 27 واقع در بخش مرکزی استان است. شهر اردبیل مرکز استان اردبیل در این زیرحوضه قرار دارد و شهری بودن و نبود کاربری زراعت، جنگل و باغ از جمله ویژگی های این زیرحوضه است که منجر به قرار گرفتن این زیرحوضه در وضعیت ناامن شده است. توزیع مکانی شاخص امنیت اکولوژیکی نشان داد که وضعیت های امن، امن جزئی، ناامن جزئی و ناامن به ترتیب 12، 51، 33 و چهار درصد حوزه آبخیز سامیان را شامل شده اند.
فراتحلیل پیرامون کاربرد مدل های تحلیل فضائی در سنجش مخاطرات شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
۱۷۸-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
مدل های تحلیل فضایی به ارائه الگو و راهکار واحدی برای حل مسائل مختلف حوزه مطالعه ای می پردازد، یکی از کاربردهای این مدل ها در سنجش مخاطرات شهری است. در سال های اخیر با وقوع بحران های مختلف در جوامع شهری، سیستم مدیریت شهری و طرح های توسعه ای در پی دسترسی به الگوهای پیشگیری و مقابله با این بحران ها هستند، هدف این پژوهش مرور ادبیات پیرامون کاربرد مدل های تحلیل فضائی در سنجش مخاطرات شهری به شیوه فراتحلیل است، بنابراین این پژوهش با بررسی و جمع بندی مقالات خارجی انجام یافته(جامعه آماری پژوهش) در رابطه با این موضوع در پی شناسائی، تجزیه و تحلیل و جمع بندی راهکارهای پیشینه های مورد بررسی است. بحث جامعه آماری با چهار سنجه استاندارد تحلیل فضائی، شامل: توصیف و شناسائی پراکندگی مخاطرات، استدلال پراکندگی مخاطرات، درون یابی و برنامه ریزی فضائی صورت می گیرد. جامعه آماری پژوهش، تحقیقات و مقالات نمایه شده در پایگاه های علمی Sciencdirect، Willey، Web of Science در بازه سال 2021-2000 است که از بین 99 مقاله، 78 مقاله به شیوه غربال گری مطابق اهداف و شاخص های پژوهش انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته اند. تحلیل به دو صورت آمار توصیفی در نرم افزار SPSS و آمار استنباطی در نرم افزار جامع فراتحلیل CMA2 صورت گرفت. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش که بدنبال چگونگی کاربرد هر یک از این چهار مولفه در پژوهش های گذشته است، محقق برای هر مولفه به سنجش اندازه اثر(شاخص اندازه اثر r)، سوءگیری انتشار تحقیقات(آماره های QوI2)، ناهمگونی تحقیقات(آزمون رگرسیون ایگر، تعداد ناکامل بی خطر و اصلاح و برازش دووال توئیدی) و متغیرهای تعدیل کننده در تحقیقات بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که درمجموع در مولفه توصیفات پراکندگی مخاطرات، اغلب تحقیقات در مدل های بکار برده شده خود نتوانسته اند توصیف عمومی ملموس و مناسبی را ارائه دهند، اما در مولفه های استدلال پراکندگی، درون یابی و برنامه ریزی فضایی مخاطرات شهری بنا به نمره میانگین اندازه اثر، مدل های کاربردی بکار برده شده در تحقیقات به طور نسبی توانسته اند با مدل کاربردی تحلیل فضایی در تحقیقشان توجیه مناسب و نتایج ملموسی ارائه بدهند.
الگوی مسکن زیست پذیر: گامی به سوی افزایش زیست پذیری محلات شهری؛ مورد مطالعه: کلان شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول اساسی زیست پذیری ایجاد جامع قابل سکونت و امن برای شهروندان است که امکان دسترسی به مسکن مناسب را در سطح تراز اول زیست پذیری قرار داده است. مسکن یکی از اصلی ترین فضاهای سیستم شهری به حساب آمده که زیست پذیری آن همسو با زیست پذیری شهری است. مسکن زیست پذیر که زیربنای پایداری شهری محسوب می شود مستقیماً با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی، مدیریتی و زیست محیطی در ارتباط است. هدف پژوهش تدوین الگوی مناسب مسکن زیست پذیر محلات کلان شهر کرج است. تفاوت مطالعه حاضر با سایر پژوهش های زیست پذیری در پرداخت ویژه به مسکن از بعد زیست پذیری و همچنین ارائه الگویی مناسب در این زمینه است. جامعه آماری پژوهش کلان شهر کرج و سایر کلان شهرها با قابلیت تعمیم نتایج است. منبع داده ها متغیرهای مستخرج از مطالعات به روش تحلیل محتوا، روش دلفی و نظرسنجی از کارشناسان است. متغیرها در قالب 5 بعد، 24 شاخص و 75 زیر شاخص می باشند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از فرایند آینده نگاری و مدل تحلیل ساختاری تأثیرات متقابل در نرم افزار MICMAC صورت گرفته است. از مزیت های این روش می توان به امکان ارائه موقعیت و تأثیرات دقیق مؤلفه ها در الگوی پیشنهادی اشاره کرد که این امر امکان ترسیم شماتیک الگو را نیز فراهم می آورد. یافته ها حاکی از آن است الگوی مسکن زیست پذیر تلفیقی از عناصر در ابعاد 5 گانه در سطح خرد با سه سطح تأثیر (زیاد، متوسط، کم)تشکیل شده است. هر کدام از سطوح در الگو عناصر و زیرشاخص هایی را در بر می گیرند که می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات موجود در حوزه مسکن باشد. یافته های ارزش شناسی الگو با میانگین 4.8 از 5 نشان می دهد که الگو توانسته ابعاد مختلف مسئله را شناخته و در نظر داشته باشد و این امر بیانگر این است که الگو به خوبی تدوین شده است و قدرت تبیین کنندگی و قابلیت تعمیم آن بالا است.
پاسخ به ”نقد علمی و نقد پویش ساختاری–کارکردی“(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
1 - 26
حوزههای تخصصی:
رویکردهای متفاوت برنامه ریزی فضایی روشی برای معنا بخشی جهان پیرامونی ما است. رویکرد پویش ساختاری–کارکردی یکی از رویکردهایی است که در سال های اخیر در جامعه جغرافیدانانِ ایران درباره معنا بخشی به برنامه ریزی فضایی بر اساس محتوای اجتماعی و فضایی کشور ایران مطرح شده است. برخی از جنبه های روش شناسی رویکرد مذکور در سال 1395 و در مقاله ای با نام ”برنامه ریزی فضایی با رویکرد پویش ساختاری–کارکردی“ (برنامه ریزی) که در فصلنامه آمایش و برنامه ریزی فضا منتشر شد، مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت. استدلال کلی مقاله مذکور این بود که دو مفهوم فضا و انسان به مثابه مهم ترین ارکان برنامه ریزی فضایی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بر اساس پیش فرض های متناقض مفهوم سازی شده است. مؤلف رویکرد مذکور در مقاله ای که در سال 1397 با عنوان ”نقد علمی و نقد پویش ساختاری–کارکردی“ (نقد علمی) در فصلنامه جغرافیا منتشر شد، محتوا و شیوه تحلیل ها را در ”برنامه ریزی“ به سبب عدم دقت در فرایند ترجمه و در ارجاع به منابع علمی، استناد به منابع علمی ثانوی و عدم فهم محتوا و متن رویکرد پویش ساختاری–کارکردی نقد کرد. هدف مقاله حاضر این بود که پاسخ هایی را در ارتباط با انتقادهای مطرح شده در نقد علمی نسبت به مباحث مطرح شده در ”برنامه ریزی“ ارائه کند.