فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
چین در زمان فعلی برای ایران اهمیت ویژه ای قائل است که این ناشی از موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران است. در این راستا مشارکت جمهوری اسلامی ایران در این ابتکار همواره مورد درخواست چینی ها بوده است. امضای سند همکاری 25 ساله ایران و چین، میان جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک کشور نفت خیز و دارای نفوذ منطقه ای اما تحت تحریم آمریکا و چین به عنوان یک قدرت جهانی اما تحت فشار آمریکا، یک فشار راهبردی جدید در غرب آسیا برای آمریکا و متحدانش ایجاد نمود. از طرفی استان پهناور سیستان و بلوچستان در مسیر 2 کریدور از سه کریدور ترانزیتی بزرگ دنیا قرار دارد که این امر محور میلک- چابهار را به عنوان جاده ترانزیتی طرح توسعه جنوب شرق مطرح می کند. این منطقه به دلیل موقعیت و ویژگی های استراتژیک آن از منظر ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی دارای اهمیت فراوانی است. سیستان وبلوچستان و محور میلک - چابهار به عنوان یک فضای جغرافیایی واجد نقش آفرینی ژئوپولیتیک است. از آنجا که جغرافیا و موقعیت سیستان و بلوچستان نقش مهمی در مسیر طرح بزرگ یک کمربند یک راه چین دارد، بنابراین مساله این پژوهش فرصت ها و چالشهای سند همکاری 25 ساله ایران و چین با تاکید بر موقعیت سیستان و بلوچستان می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی انجام و داده های مورد نیاز تحقیق به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نوعی رابطه مبتنی بر وابستگی متقابل اقتصادی بین ایران و چین وجود دارد که قابل تأمل
تحلیلی آینده پژوهانه بر آمایش سرزمین در استان لرستان: شناخت پیشران های کلیدی و سناریوهای محتمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
323 - 342
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمین، به عنوان یکی از مهم ترین برنامه های توسعه ای در ایران، با هدف شناسایی پیشران های توسعه مبتنی بر پتانسیل های سرزمینی، نقشی حیاتی ایفا می کند. پژوهش حاضر، با رویکردی آینده پژوهانه و با تکیه بر برنامه های اولویت دار سند آمایش استان لرستان، در پی شناسایی مهم ترین پیشران های توسعه این استان است. این پژوهش از نظر راهبرد هدف گذاری کاربردی و از منظر روش توصیفی تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی و بر اساس روش دلفی فازی گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش شامل دوازده نفر از خبرگان و متخصصان صاحب نظر در حوزه های برنامه ریزی منطقه ای، فضایی، و آمایشی بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از روش های دلفی فازی، تحلیل اثرات متقاطع (MIC MAC)، و سناریونویسی (Scenario Wizard) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد پراکندگی پیشران های کلیدی و مؤثر بر وضعیت آینده آمایش سرزمین استان لرستان سیستمی ناپایدار دارند و پژوهش حاکی از آن است که از میان 21 پیشران بررسی شده در این تحقیق 10 پیشران به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر آینده وضعیت آمایش سرزمین استان لرستان ارجحیت دارد که بخش عمده ای از این عوامل کلیدی در گروه متغیرهای تأثیرگذار و دوگانه تمرکز دارند. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی سناریو های مطرح شده نشان از سیطره نسبی وضعیت های نامطلوب با 24 وضعیت (40 درصد) دارد. بنابراین می توان گفت بین روند توسعه آمایشی استان لرستان و مطلوبیت کامل فاصله وجود دارد.
Indonesian Defence Policy Under Jokowi Administration: Continuity or New Direction?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
237 - 260
حوزههای تخصصی:
Since the beginning, Indonesia’s foreign policy has adhered to the “free-active” principle. Nevertheless, the facts demonstrate that during President Sukarno’s administration, Indonesia’s foreign policy was considered to be leaning left and close to communist countries. During the Suharto era, Indonesia, on the other hand, grew closer to the West, specifically the United States and its allies. The succession of post-Suharto leadership, from Habibie, Abdurrahman Wahid, and Megawati to Yudhoyono, major countries particularly the United States, continues to influence the pattern of Indonesia’s foreign policy. This pattern of foreign policy appears to have also had an effect on Indonesia’s defence posture and orientation. The question that should be addressed is: to what extent do great powers influence Indonesia’s defence policy during Jokowi administration? In the midst of various issues ranging from the maritime fulcrum, the sink the vessels’ policy, the issue of purchasing Russian-made fighter aircraft, the Sukhoi Su-35, and China’s Belt and Road initiative projects, have triggered reactions from neighbouring countries and major powers. Using a historical explanatory approach, this article argues that Indonesia’s defence strategy has been influenced by great powers since its foundation. Furthermore, despite Jokowi’s efforts to show that Indonesia is an independent and neutral country it remains under the influence of great powers.
The Geopoliticization of TRIPS Rules on Access to Medicine(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
23 - 42
حوزههای تخصصی:
This article explores the concept of critical geopolitics to understand how international trade laws influence access to medicines within the framework of the TRIPS agreement. Classical geopolitics traditionally emphasizes how geographical features shape state strategy and global power dynamics, whereas critical geopolitics interprets geographical arrangements as constructs shaped by political, economic, and technological forces. By adopting a critical geopolitics approach, this article investigates how developed and developing nations use their ideas, actions, and interpretations of international trade laws to influence the implementation of TRIPS provisions in their favor. The TRIPS agreement, a multilateral treaty aimed at standardizing global intellectual property laws, often benefits developed nations by strengthening patent protections, which in turn restricts access to affordable generic medicines in developing and least developed countries. Despite the inclusion of safeguards and flexibilities designed to promote broader access to medicines, significant inequalities in access persist. This article examines the differential application of TRIPS across diverse national contexts, focusing on how developed and developing nations collaborate—or conflict—in balancing the need for strong patent protection with the imperative of public health access. By analyzing these geopolitical dynamics, the study illuminates the strategic actions employed by nations to navigate the intricate relationship between international trade law and access to pharmaceuticals. The findings offer important insights into the power imbalances that shape global health outcomes under the TRIPS regime.
گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی (TOD) در ایستگاه های جنوب خط یک مترو شهر اصفهان بر مبنای مدل گره-مکان-سیستم پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، شهرها، به محل اصلی زندگی انسان ها تبدیل شده است و شهرنشینی پایدار از جمله دغدغه های اصلی سکونتگاه های شهری امروزی محسوب می شود. رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی به عنوان یکی از راهبردهای یکپارچه سازی سیستم حمل ونقل و کاربری زمین مطرح شده است. گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی، موضوعی نوظهور محسوب می شود که به دنبال توجه به تفاوت های محلی برای سیاست گذاری توسعه پایدار است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در فاصله 500 متری از هفت ایستگاه مترو واقع در بخش جنوبی خط یک مترو شهر اصفهان با استفاده از مدل گره-مکان- سیستم پشتیبان می باشد. هدف از گونه بندی ایستگاه های مترو موردمطالعه، ارزیابی نحوه یکپارچگی حمل ونقل و کاربری زمین و ارائه پیشنهاد ها مکان محور برای تحقق توسعه پایدار است. بدین منظور ابتدا شاخص های گونه بندی با مرور ادبیات نظری معتبر استخراج شده و داده ها با استفاده از روش های کتابخانه ای و میدانی جمع آوری می گردد. سپس وضعیت ایستگاه ها از نظر شاخص ها، تحلیل و مقدار سه بعد گره، مکان و سیستم پشتیبانی برای هریک از آنها محاسبه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد، وضعیت حمل ونقل و کاربری زمین در پیرامون ایستگاه های سی وسه پل، کارگر و دانشگاه در حالت تعادل، در ایستگاه های آزادی، دفاع مقدس و کوی امام با غلبه سیستم حمل و نقل و در ایستگاه شریعتی با غلبه سیستم کاربری زمین می باشد و به طور کلی 5 گونه توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در جنوب خط یک مترو اصفهان وجود دارد.
تحلیلی بر نظریه های تبیین کننده مفهوم شهر در ایران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
189 - 204
حوزههای تخصصی:
تحلیل ماهیت شهر و عوامل به وجود آورنده آن از اهمیت زیادی در میان نظریه پردازان و پژوهشگران برخوردار است. از آنجا که شهرنشینی جریانی ریشه دار در تاریخ ایران زمین است، نظریات و دیدگاه های متفاوتی سعی کرده اند که با رویکردهای کلان و نظری به تبیین وجوه و عوامل موثر بر پیدایش شهر و مولفه های آن در ایران بپردازند؛ که از این میان می توان به نظریه شیوه تولید آسیایی، دیدگاه وبر در خصوص ماهیت شهرهای شرقی، نظریه سرمایه داری بهره بری، نظریه از شار تا شهر، نظریه آبادی و نظریه دولت و شهرنشینی اشاره نمود. این مقاله با تحلیل نظریات حاکم در عرصه فکری شهر و شهرسازی در ایران، به دنبال پاسخ به این سوال است که چه عوامل و مولفه های مشترکی را می توان در میان نظریه های مختلف به عنوان مهمترین عوامل موثر بر پیدایش و شناخت شهر در ایران محسوب نمود. بدین ترتیب این تحقیق اساسا بر مبنای مطالعات نظری استوار بوده و از روش اسنادی برای دستیابی به اهداف خود بهره می برد. نتایج حاصل از تحلیل نظریات مذکور نشان می دهد همه نظریات مورد بحث گرچه به نوعی پویایی نظام شهری در ایران از بعد تاریخی را توضیح می دهند ولی عوامل موثر بر برتری یک سکونتگاه به دیگر سکونتگاه ها برای شناخته شدن به عنوان شهر را تبیین نمی کنند. این پژوهش نشان می دهد شهر در ایران از نظر تاریخی اساسا در پیوند با دو عملکرد حاکمیتی و تجاری تعریف می شود و دخالت این دو عامل در شناخت سکونتگاه ها به عنوان شهر، بیشترین نمود را داشته است.
برآورد و ارزیابی خطر فرونشست زمین در محدوده حریم شهری استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
161 - 135
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین به پایین رفتن تدریجی یا ناگهانی سطح زمین در اثر عوامل مختلفی از قبیل فعالیت های تکتونیکی، استخراج معادن، میادین نفت و گاز و برداشت بی رویه آب زیرزمینی اطلاق می شود. در استان البرز نیز روند رو به رشد جمعیت و مهاجرت در سال های اخیر بر افزایش تقاضا و حجم برداشت آب از سفره های آب زیرزمینی افزوده، لذا با افت شدید سطح آب های زیرزمینی در معرض فرونشست می باشد. در این پژوهش ابتدا ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و در ادامه، نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره در بازه زمانی 2016 و 2023 اقدام گردید. نتایج استخراج اطلاعات با تکنیک تداخل سنجی نشان داد میانگین میزان فرونشست در محدوده حریم شهری شهرستان های ساوجبلاغ و کرج و نظرآباد و چهارباغ و فردیس، مقدار بین 15 الی 320 میلی متر می باشد. که با مشاهدات صورت گرفته بیشترین میزان فرونشست در بخش شرقی و سپس در بخش جنوبی و جنوب غرب است. با توجه به نتایج برآورد شده از پهنه بندی خطر فرونشست؛ معیارهای افت سطح آب، کاربری اراضی، شیب و زمین شناسی، به ترتیب با ضریب وزنی 16127/0، 141875/0، 130145/0 و128474/0 مهم ترین عوامل در ایجاد خطر فرونشست در محدوده مطالعاتی بوده که به ترتیب 31 و 23 درصد از محدوده، دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد.
ارزیابی محیط زیست شهر با رویکرد رشد هوشمند (مطالعه موردی: محله تهرانسر شمالی، منطقه 21 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
182 - 167
حوزههای تخصصی:
افزایش نگرانی های محیط زیستی در نتیجه گسترش پراکنده ی لجام گسیخته محدوده های شهری، عامل توجه به راهبردهای جدید برنامه ریزی شهری از جمله راهبرد رشد هوشمند شهری شده است. پژوهش حاضر در محله تهرانسر شمالی (باشگاه نفت) از منطقه 21 شهر تهران، با روش تحلیل همبستگی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع کاربردی و اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. یافته ها از بررسی های میدانی و پرسشنامه بدست آمده است و در راستای کسب شواهد علمی کافی برای دستیابی به هدف تحقیق، از تحلیل های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون در قالب نرم افزار spss استفاده شده است. طبق آخرین سرشماری صورت گرفته در سال 1395، جمعیت محله 60163 نفر بوده، و با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، 381 نفر برگزیده شده است. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد که از میان معیارهای مؤثر بر مدل کاربردی تهیه شده در پژوهش، معیار کالبدی کمترین و معیار آلاینده ها و پالاینده ها بیشترین تأثیر را بر محله داشته اند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین معیارهای پژوهش با مدل کاربردی آن رابطه معنی دار و مستقیمی وجود دارد، به این معنا که هرچه میزان همبستگی بین معیارها و مدل کاربردی در محله بالاتر باشد، سبب ارتقای محیط زیست محله و رضایت شهروندان می شود.
تبیین اثرات مهاجرت معکوس بر توسعه کالبدی و زیست محیطی روستاهای محال انزل شهرستان اورمیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین اثرات مهاجرت معکوس بر توسعه اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی روستاهای محال انزل شهرستان اورمیه سال 1400-1396 بود. طرح پژوهشی، توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش، 944 خانوار از شهر برگشته به روستاهای محال انزل بودند که از این تعداد، 275 خانوار با روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و به پرسشنامه ها به صورت تصادفی پاسخ دادند. داده ها با پرسشنامه، محقق ساخته که با پایایی 818/0 جمع آوری و با نرم افزارهای (SPSS-V.28) و (Lisrel-V.10) تجزیه و تحلیل شدند. پرسشنامه پژوهش دارای روایی تحلیل عاملی اکتشافی (847/0) و تحلیل عاملی تاییدی، مورد قبول بود. نتایج نشان داد بین مهاجرت معکوس، توسعه اقتصادی، توسعه کالبدی و توسعه زیست محیطی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (P≤0.01). مهاجرت معکوس دارای تاثیر مستقیم و مثبت بر توسعه اقتصادی (69/0)، توسعه کالبدی (56/0) و توسعه زیست محیطی (55/0) بوده (P≤0.01)، و هم چنین مهاجرت معکوس دارای تاثیر غیرمستقیم و مثبت (34/0) بر توسعه کالبدی و (28/0) بر توسعه زیست محیطی از طریق توسعه اقتصادی در روستاهای محال انزل شهرستان اورمیه بود (P≤0.01). مسئولین امر باید با بررسی وضعیت روستاها، در زمینه توسعه اقتصادی روستاها تلاش کنند تا باعث بهبود وضعیت زیستی و تحکیم و به روزرسانی ساخت خانه های روستایی شده و از این طریق باعث رشد و توسعه کالبدی و زیست محیطی روستاها شوند و شرایط زندگی در روستاها جهت مهاجرت معکوس را بهبود بخشند.
الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران: از منظر افزایش قدرت دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
215 - 239
حوزههای تخصصی:
ایران در زمره کشورهایی است که از موقعیت دریایی مناسبی برخوردار است و می تواند از موهبت های دریایی بهره مند شود. موقعیت جغرافیایی ایران بین دریای خزر از سمت شمال، خلیج فارس و دریای عمان از سمت جنوب، موقعیت دریایی مناسبی برای ایران به ارمغان آورده است. ایران می تواند با برخورداری از مزایای اقتصادی و دریانوردی تجاری، به ارتقاء جایگاه قدرت دریایی خود در عرصه منطقه ای و فرامنطقه ای کمک نماید. نوشتار پیش رو در پی تببین الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران به عنوان پیونددهنده فضای داخلی به فضای بین المللی است؛ امری که موجب ارتقاء قدرت دریایی کشور می گردد. روش تحقیق مقاله مزبور با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسناد مربوطه است. نتایج نشان می دهد، عواملی همانند ماهیت برّی ایران و بی توجهی تاریخی به سواحل جنوبی؛ ظرفیت جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی سواحل ایران(همانند: شرایط توپوگرافی و اقلیمی مناسب، سواحل طولانی، مجاورت با عرصه های اقیانوسی، تسلط بر شبکه های ارتباطی دریایی، ویژگی های ترانزیتی پیوندی و امکان اتصال کشورهای شمالی و جنوبی به یکدیگر)؛ نقش سواحل جنوبی ایران بویژه سواحل مکران در قدرت دریایی و همچنین اهمیت دریا در اسناد بالادستی، می تواند در تقویت سواحل و قدرت دریایی کشور مورد توجه بیش از پیش قرار گیرند. راهکارهای پیشنهادی باید متکی بر مواردی همانند وابسته سازی سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به سواحل ایران و بهره مند شدن از توسعه تکنولوژی دریایی در قالب یک استراتژی و دیپلماسی دریایی هوشمند به اجرا درآید.
تحلیل توزیع خدمات آموزشی شهر تبریز با تأکید بر عدالت فضایی، مورد مطالعه: مدارس متوسطه دخترانه در نواحی 5 گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
284 - 265
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی سرانه برخورداری از بسیاری از امکانات اجتماعی و اقتصادی را کاهش داده و پیامدهای آن به صورت کاهش سطح کیفیت زندگی در عرصه های مختلف شهری نمایان شده است. کلان شهر تبریز همچون اغلب شهرهای بزرگ کشور بستر نابرابری فضایی مناطق از بهره مندی از خدمات عمومی شهری به خصوص خدمات آموزشی است. لزوم توجه به کاربری آموزشی هم به عنوان اساسی ترین خدمات عمومی شهری با توجه به جوانی جمعیت کشورمان اهمیت بسیاری دارد. این پژوهش به تحلیل توزیع مراکز آموزشی شهر تبریز به خصوص مدارس دخترانه دوره متوسطه اول و دوم از نکته نظر عدالت فضایی پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش از نرم افزارسیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) برای تعیین شعاع عملکردی این واحدها استفاده شده است و سرانه این واحدها محاسبه و با سرانه استاندارد مقایسه شده و میزان کمبود و یا مازاد این خدمات تعیین شده است. به منظور رتبه بندی برای این مدارس شاخص هایی تعیین شده و با استفاده از تکنیک Topsis این شاخص ها وزن دهی شده و در نهایت مدارس از نظر شاخص های مورد نظر از عالی تا خیلی ضعیف رتبه بندی شده و توزیع آنها در سطح شهر تبریز نمایش داده شده است. نتیجه به این صورت است که بیشترین تعداد مدارس در رتبه مدارس ضعیف قرارمی گیرند و تنها 7 مدرسه با توجه به شاخص های موردنظر عالی هستند که در نواحی 1و 3 قرار دارند. مدیریت شهری مادرشهر تبریز نیازمند توجه به مناطق محروم از شاخص خدمات آموزشی است.
بررسی موانع بازدارنده توسعه فعالیت های گردشگری سالمندی (مطالعه موردی: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
421 - 401
حوزههای تخصصی:
گردشگری سالمندان به دلیل قابلیت و مزیت های رقابتی از توجه زیادی برخوردار است. شهر قم دومین مرکز زیارتی کشور بعد از شهر مشهد در سطح ملی است، بازار بالقوه ای که با برطرف کردن موانع سفر برای سالمندان می توان از مزیت رقابتی آن در عرصه جذب گردشگر سالمندان استفاده کرد. هدف این پژوهش ارائه چارچوبی برای شناسایی تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم موانع مؤثر بر عدم توسعه گردشگری سالمندان در شهر قم است. موانع توسعه گردشگری سالمندی در چهاربخش اصلی یعنی موانع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مدیریتی و سازمانی، نگرش دولتی دسته بندی شدند. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی توصیفی– تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شده. جامعه آماری شامل گردشگران سالمند و کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج حاکی از آن است که چهار عامل مورد بررسی بر عدم توسعه گردشگری سالمند اثر مثبتی دارند. نتایج آزمون T نیز نشان داد که همه موانع در سطح معناداری 0/05، بالاتر از میانگین معیار هستند و در این میان بالاترین میانگین به موانع اقتصادی (5/17) و موانع مدیریتی و سازمانی (2/10) کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است. اثرگذارترین عامل بر عدم توسعه گردشگری سالمند، موانع اقتصادی است (با ضریب بتای0/643) که 52 درصد از واریانس عدم توسعه گردشگری سالمند را تبیین می نماید. ضریب تولرانس 0/923 نیز حاکی از آن است که موانع اقتصادی پیش بینی کننده قوی و ملاک است.
بررسی نقش حکمروایی شهری در کاهش مخاطرات بافت تاریخی شهرها از منظر رهیافت بازآفرینی (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های کهن سمنان جزئی از پیکره و بدنه این شهر است و دارای ارزش های کالبدی، عملکردی، اقتصادی و فرهنگی است که با قابلیت ها و توان های بالقوه خود، یک سرمایه ملی محسوب می شود. این کالبد و ساختار در معرض تهدیدات بنیادی بوده و نیازمند تشخیص مسائل، چالش ها و ساماندهی آنها برای جلوگیری از مخاطرات می باشد. الگوی حاکم بر پژوهش به لحاظ هدف، شناختی - ارزیابی؛ به لحاظ روش، اسنادی کتابخانه ای و میدانی؛ از نظر زمانی، مقطعی و از نظر نوع داده، کمی -کیفی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و 380 مورد به عنوان حجم نهایی نمونه برای پژوهش تعیین شدند و شیوه انتخاب پاسخگویان از میان ساکنان محدوده مورد مطالعه، با نمونه گیری تصادفی انجام شده است. تجزیه و تحلیل ها در محیط Spss انجام و از آزمون های آماری مانند؛ تی تست، فریدمن و تاکسنومی عددی برای تجزیه و تحلیل ها استفاده شده است. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که متغیرهای حکمروایی خوب شهری، در سطح کمتر از 05/0 معنادار و وضعیت متوسطی در بافت فرسوده شهر سمنان دارند. همچنین نتیجه آزمون تأیید نمود که بهترین وضعیت مربوط به شاخص عدالت محوری با میانگین رتبه ای 24/4 بوده است. نتیجه آزمون همچنین نشان داد که وضعیت بازآفرینی بافت فرسوده ضعیف بوده می باشد. نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین رتبه متغیرها وجود دارد. بر اساس میانگین رتبه ها، متغیر امنیت با میانگین 4.997 در رتبه نخست و پس از آن به ترتیب آموزش، اقتصاد، بهداشت، فرهنگ، خدمات شهری و ورزش قرار گرفتند. همچنین نتایج تحلیل ها برای 27 شاخص نشان می دهد که ارزش های اجتماعی و توسعه انسانی بالاترین میانگین ها را دارند. شاخص های مرتبط با هویت تاریخی، توسعه درونی و بهداشت نیز عملکرد خوبی داشته اند. در مقابل، مشارکت مردمی ضعیف ترین عملکرد را داشته است. اکثر شاخص ها مانند مسئولیت پذیری، هویت، دل بستگی، تعامل، درآمد و زیرساخت ها در سطح متوسط به بالا قرار دارند.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در جاده ماسال به گیلوان با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یکی از خطرناک ترین مخاطرات طبیعی در نواحی کوهستانی همواره تأسیسات انسانی به ویژه جاده ها و محورهای ارتباطی را تهدید می کند و رخداد آن خسارات جانی و مالی بسیاری را همراه دارد لذا مطالعه و شناخت این مخاطره در جهت پهنه بندی خطر وقوع آن امری ضروری است. هدف از این پژوهش پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در جاده ماسال به گیلوان با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی می باشد. الگوریتم شبکه عصبی جزوه یکی از بهترین مدل های یادگیری ماشینی شناخته می شود که در عین سادگی توانایی حل مسائل پیچیده در امر پیش بینی و طبقه بندی را دارد. لذا در این جهت برای پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش 9 عامل تأثیرگذار به ترتیب: 1- زمین شناسی 2-پوشش گیاهی 3- شیب 4- کاربری اراضی 5- فاصله از جاده 6-جهت شیب 7- ارتفاع 8- فاصله از گسل 9- فاصله از رودخانه استفاده شده است. بنابراین داده ها بعد از تهیه و پیش پردازی وارد نرم افزار متلب 2018 شده و مدل سازی الگوریتم شبکه عصبی با 9 نورون ورودی 8 نورون میانه و 1 نورون خروجی طراحی و اجراشده و نتایج نشان داد که چهار عامل که بیش ترین ارزش وزنی را داشته به ترتیب مربوط به لایه های شیب با مقدار 24/0 درصد، پوشش گیاهی با مقدار 17/0 درصد، عامل فاصله از گسل با مقدار 14/0 درصد، زمین شناسی با مقدار 11/0 می باشد. و صحت سنجی نهایی از خروجی با استفاده از نمودار ROC نشان داد که مقدار AUC عدد 854/0 در بخش آموزش و 971/0 در بخش تست شبکه هر دو در حالت بسیار مطلوب قرار دارند و میزان خطا بسیار پایین است.
واکاوی زمانی-مکانی تمرکز بارش و پهنه بندی آن در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۰۸-۹۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی الگوهای مکانی و زمانی تمرکز بارش در استان مازندران می پردازد. لذا داده های بارش هشت ایستگاه هواشناسی در بازه زمانی 2002 تا 2021 مورد استفاده قرار گرفت و برای تحلیل داده ها از شاخص تمرکز بارش (PCI) استفاده شد. نتایج نشان داد بالاترین مقادیر PCI در مناطق غربی استان، به ویژه بابلسر و نوشهر، مشاهده شده که حاکی از تمرکز شدید بارش در فصول مشخصی است. در مقابل، مناطق شرقی استان توزیع یکنواخت تری از بارش را نشان می دهند. علاوه بر این، بررسی نوسانات بین سالانه PCI حاکی از روند افزایشی در برخی ایستگاه هاست که نشان دهنده افزایش تمرکز بارش در سال های اخیر است. تحلیل الگوهای مکانی PCI نیز نشان می دهد که مناطق جنوب غربی و شرقی استان، به دلیل عوامل توپوگرافی و فاصله از دریای خزر، تمرکز نسبی بارش را در ماه های خاصی تجربه می کنند. در مقابل، مناطق شمالی و شمال غربی استان به دلیل تأثیر سیستم های جوی مدیترانه ای و تغییرات اقلیمی اخیر، توزیع نامنظم و فصلی بارش را نشان می دهند. نتایج این پژوهش بر اهمیت در نظر گرفتن تغییرات مکانی و زمانی تمرکز بارش در مدیریت منابع آب و فرایندهای هیدرولوژیکی استان مازندران تأکید دارد. روند افزایشی PCI نشان می دهد که تدوین استراتژی های سازگار برای مقابله با چالش های ناشی از وقوع رویدادهای شدید بارش و دوره های خشک طولانی مدت ضروری است
اولویت بندی موانع مشارکت مردمی در اجرای طرح های بیابان زدایی: تجربه جوامع محلی از اجرای طرح های بیابان زدایی در شهرستان گرمسار، استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۲۱-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی موضوع پیچیده ای است، که هم ناشی از فرآیندهای طبیعی و هم فعالیت های انسانی است. این امر شامل تخریب زمین در اثر عوامل مختلفی مانند فرسایش بادی و آبی، تخریب پوشش گیاهی و کاهش منابع آب است. توسعه پایدار انسانی، به سه عنصر کلیدی بستگی دارد: مردم، منابع و مشارکت. هدف از این پژوهش، شناسایی معیارها و شاخص های مؤثر بر عدم مشارکت پایدار جوامع روستایی در طرح های بیابان زدایی، اولویت بندی این معیارها و شاخص ها بر اساس دیدگاه ساکنان محلی و ارائه راهکارهایی برای افزایش مشارکت روستائیان می باشد. جوامع در طرح های بیابان زدایی این تحقیق، روستاهای غیاث آباد، شورقاضی و محسن آباد شهرستان گرمسار می باشند، که دارای طرح های موجود بیابان زدایی هستند. بعد از ارزیابی اولیه مناطق، صحبت با ساکنین محلی، معیارها و شاخص های مناسب جهت تهیه پرسشنامه مشخص گردید و بین افراد توزیع گردید. جهت تحلیل پرسشنامه ها، آزمون فریدمن برای اولویت بندی شاخص ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، که معیار آموزشی، مهم ترین معیار عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی از دیدگاه جوامع محلی (رتبه 69/2) می باشد و معیارهای اجتماعی (63/2)، اقتصادی (35/2) و برنامه ریزی (33/2) از دیدگاه جوامع محلی در مراحل بعدی اولویت قرار گرفتند. همچنین، آزمون فریدمن نشان داد، که از دیدگاه جوامع محلی، شاخص عدم استفاده از گروه های مروج بومی، به ترتیب با میانگین رتبه 72/11 و 33/10 به عنوان مهم ترین شاخص موثر بر عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی شناسایی شدند.
تحلیل شاخص های سلامت محیط زندگی با رویکرد حق به محیط سالم (مورد مطالعه: منطقه 20 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جسم و روان در گرو زیستن در یک محیط سالم است. عوامل و پدیده های گوناگونی سلامت محیط زندگی را تعیین می کنند و شناخت آنها، زمینه ساز برنامه ریزی ارتقاء آنهاست. هدف این تحقیق، واکاوی مؤلفه های تاثیرگذار بر سطح سلامت محیط زندگی در منطقه 20 شهرداری تهران و آشکارسازی الگوی نابرابری فضایی آنهاست. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و در آن از داده های اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. برای توصیف و تحلیل داده ها، از توابع آماری و توابع سیستم اطلاعات جغرافیایی به ویژه ابزار تحلیل فضایی و درون یابی فضایی استفاده شده است. بر اساس تحلیل یافته های تحقیق، میانگین 29/2 در دامنه ارزش گذاری 1 تا 5، دلالت بر سطح ضعیف سلامت محیط شهری در محدوده مورد مطالعه دارد. بیشترین ضعف مربوط به مؤلفه های بعد اقتصادی به ویژه در میزان پس انداز، قدرت خرید کالاهای فرهنگی، توانایی مالی برای انجام سفرهای تفریحی و سرانه زیربنای مسکونی نمایان است. دسترسی به فضای سبز و بوستان های شهری و با ارزش متوسط 43/3 و 55/4 وضعیت مطلوب تری را نسبت به سایر شاخص ها نشان می دهند. از نظر توزیع مکانی نیز شاخص ها، در حاشیه های منطقه، سطح سلامت محیط به مراتب نامطلوب تر از پهنه های داخلی نمایان می سازند. گستردگی بافت فرسوده، ساخت و سازهای غیررسمی و وسعت نسبتاً زیاد فضاهای متروکه از عوامل داخلی مهم افت سطح سلامت محیط هستند. اما تأثیرپذیری محله های حاشیه ای منطقه در سه ضلع شرقی، جنوبی و غربی به دلیل مجاورت منطقه با حریم شهر در بالاترین سطح است. استقرار صنایع آلاینده، عبور کانال های فاضلاب شهری، فراوانی کارگاه های غیرمجاز و فاقد استاندارد، فزونی و تراکم مشاغل غیر رسمی، سکونت و اشتغال غیرقانونی اتباع بیگانه بیشترین تأثیر را بر افت سطح سلامت محیط حاشیه ها گذاشته است. با آن که سطح سلامت محیط در کل منطقه زیر متوسط بوده، تمایز بین محله های درونی و حاشیه ای از نظر دسترسی به مؤلفه ها و شاخص های شهر سالم محرز شده و بیانگر الگوی نابرابر مرکز حاشیه است که در نتیجه آن، وضعیت حق دسترسی به محیط سالم در محله های درونی منطقه به طور نسبی بهتر از محله های حاشیه ای پدیدار گردیده است.
مدل سازی رواناب ذوب برف توسط مدل SRM و برآورد پارامتر فاکتور درجه-روز با استفاده از تصاویر ماهواره ای تابش خالص (مطالعه موردی: حوضه آبریز کارده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر مطالعات برف در مدیریت منابع آب و جلوگیری از مخاطرات ناشی از بروز سیل و ازآنجاکه مدل سازی رواناب ذوب برف به دلیل تغییرات بسیار در پراکندگی توده های برف با کمبود یا فقدان داده چگالی برف در حوضه آبریز مواجه بوده و ایجاد ایستگاه های اندازه گیری برف در ارتفاعات کاری سخت و پر هزینه است، در این مطالعه تلاش شده با ابداع معادله ای جدید و با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور به روشی ساده تر و فیزیکی تر پارامتر فاکتور درجه-روز (α) را محاسبه کرده و سپس شبیه سازی با تعریف مقادیر محاسبه شده آن به روش های کلاسیک و جدید در کنار مقادیر سالانه و فصلی ضریب فروکش (k) برای مدل رواناب ذوب برف (SRM) انجام شده و نتایج حاصل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. به منظور ارزیابی عملکرد مدل و پارامترهای آن، شبیه سازی برای دوره های واسنجی و درستی سنجی به ترتیب برای سال های آبی 2012_2011 و 2013_2012 انجام شد و از محصول پوشش برف MODIS (MOD10A1) جهت برآورد سطح پوشش برف و برای برآورد مقادیر تابش خالص از محصول تابش خالص NEO (CERES-NETFLUX-E) استفاده گردید. نتایج نشان داد بهترین روش شبیه سازی رواناب در دوره واسنجی (2011-2012) استفاده از روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و کاربرد دو مقدار ضریب فروکش جریان فصلی با ضریب تبیین 72/0 و درصد اختلاف حجمی 17/4 است. در دوره اعتبارسنجی (2012-2013) نیز شبیه سازی رواناب با روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و یک ضریب فروکش سالانه با ضریب تبیین 51/0 و درصد اختلاف حجمی 38/4 بهترین نتیجه را از نظر ارزیابی معیارهای دقت مدل ارائه کرد.
ارزیابی خطر لرزه ای منطقه بدخشان (شمال شرق افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
133 - 150
حوزههای تخصصی:
منطقه بدخشان، در شمال شرق افغانستان دارای زمین شناسی پیچیده ای است. با استفاده از داده های کاتالوگ لرزه خیزی آسیای میانه با بروز رسانی (سال های 2011-1909) از سایت سازمان زمین شناسی آمریکا از سال 2011-2021 کاتالوگی تهیه گردید. با در نظر گرفتن آخرین زلزله با بزرگای 7.2 در سال 2015 ضرایب b به بیشترین مقدار 1.0 و a به مقدار 7.9 در سطح و عمق محاسبه گردید. افزایش مقادیر عددی a,b در نیمه مرکزی به طور کامل مشهود بوده است. نتایج حاکی از آن است روند حاضر، برخلاف راستای گسل اصلی شمال بدخشان (جهت شمالی- جنوبی) است. بیشترین فراوانی زلزله های ≥4 در عمق 70-150 کیلومتر، زلزله های ≥5 در عمق 300-150 کیلومتر و درنهایت زلزله های ≥6 در عمق 300-150 کیلومتر در راستای شرقی غربی رخ می دهد. این منطقه دقیقاً برخورد صفحه دالان پامیر به مرکز بدخشان می باشد. این مهم نشان می دهد در منتهی الیه دالان پامیر از شرق به غرب گسیختگی هایی در عمق های 0-150 کیلومتر در حال ایجاد شدن هستند. دو روند شرقی-غربی و شرقی- جنوبی مشهود است. در خصوص زمین لرزه های کم عمق مربوط به 50 کیلومتر بالایی پوسته، سازوکار غالب از نوع نرمال است که حکایت از کشش پوسته در این بخش دارد. جهت نیروی کششی با توجه به سازوکار ژرفی زمین لرزه ها، در امتداد شرقی-غربی است. همین مسئله، موضوع برخورد قاره ای و سپس فرورانش به سمت جنوب بدخشان را بیشتر تأیید می کند. نوآوری این پژوهش شناسایی روندهای لرزه ای است که در منطقه موردمطالعه به ندرت تحقیق شده است و کاربرد آن برای شناسایی نواحی پرخطر جهت ساخت وسازها می باشد.
تحلیل پایداری اجتماعی محلات و مسکن شهری به مثابه توسعه کالبدی پایدار در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر بر اینکه مقوله مسکن از اثرگذار ترین مباحث بر فرهنگ، هویت و به طور کلی بر زندگی انسان ها است، هدف پژوهش پیش رو دستیابی به راهکارهای پایداری در مسکن حائز اهمیت است. با رشد فراوان جمعیت و به تبع آن افزایش چشمگیر نیاز به مسکن و در نتیجه روند رو به رشد صنعت ساخت وساز مسکن، بخصوص در کلان شهرها، مقوله مسکن بیشتر از بعد پایداری اقتصادی و افزایش کمی ساخت و ساز بدون توجه به کیفیت سکونت موردتوجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر برای شناسایی مؤلفه ها و معیارهای اثرگذار بر پایداری اجتماعی مسکن شهر تبریز در دو مقیاس «محلات مسکونی» و «محیط داخلی مسکن» و با هدف ارائه راهکار هایی برای دستیابی به پایداری اجتماعی در محلات مسکونی قدیم و جدید شهر تبریز صورت پذیرفته است. در این پژوهش، ابتدا با تکنیک تحلیل محتوا به بررسی مطالعات پیشین مرتبط با مسئله پرداخته شد. پس از طبقه بندی نتایج پژوهش های پیشین، با استفاده از تکنیک دلفی از نظرات متخصصان و استادان این حوزه بهره گرفته شد. در نهایت با استفاده از روش پیمایشی-مقطعی، به تدوین پرسشنامه و سنجش میزان اهمیت مؤلفه ها و معیارهای نهایی از دیدگاه ساکنان محلات قدیم و جدیدالاحداث شهر تبریز پرداخته شد. بر اساس یافته ها، مؤلفه های «مطلوبیت کالبدی محله»، «خصوصیات فرهنگی-اجتماعی» و «کاربری و زیرساخت های اجتماعی محله» به ترتیب مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر پایداری اجتماعی محلات و مجموعه های مسکونی است. همچنین مؤلفه های «ارتباط مسکن با فضای باز و طبیعت زنده»، رعایت «محرمیت و حریم خصوصی» و «تنظیم شرایط محیطی مسکن» به ترتیب ازجمله تأثیرگذارترین مؤلفه ها بر پایداری اجتماعی در محیط داخلی مسکن می باشند.