فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فعالیت های کشاورزی خرده مالک در میان جوامع محلی، وابسته ترین بخش به اقلیم و آسیب پذیرترین به تغییرات و شوک های اقلیمی می باشند. از این رو، جوامع کشاورزی محلی به محور اصلی بحث های سیاسی و پروژه های پژوهشی درباره تغییر اقلیم تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهبردها و محدودیت های سازگاری نخل کاران با تغییرات اقلیمی در مناطق روستایی جنوب شرق فلات ایران انجام شده است. به دلیل وابستگی گسترده این منطقه به محصول خرما، کشاورزان خرما کار به عنوان جامع آماری این پژوهش انتخاب شده اند. در این مطالعه 300 نمونه خرد مقیاس سطح مزرعه از کشاورزان خرما در شهرستان سیب و سوران جمع آوری شده و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده است که کشاورزان درک خوبی از تغییرات اقلیم در منطقه مورد مطالعه داشته و دارای سازگاری نسبتاً مطلوب می باشند. استراتژی های اقتصادی (با ضریب اثر 927/0)، اجتماعی - فرهنگی (با ضریب اثر 915/0)، مدیریتی (با ضریب اثر 895/0) و دانشی - آموزشی (با ضریب اثر 874/0) به ترتیب مهم ترین راهبردهای سازگاری جوامع کشاورزی در برابر تغییرات اقلیمی برای تعدیل خطر کاهش تولید محصول خرما بوده است. محدودیت های سازگاری با تغییر اقلیم نیز بر اساس اهمیت شامل محدودیت مدیریتی (با میانگین 09/4)، زیرساختی- فیزیکی (با میانگین 86/3)، اجتماعی و فرهنگی (با میانگین 74/3)، اقتصادی (با میانگین 69/3) و دانشی - آموزشی (با میانگین 48/3) بوده اند. این مطالعه توصیه می کند که دولت ها بایستی ابزارها و امکانات لازم را برای تسهیل سازگاری با تغییرات اقلیمی در میان جوامع محلی توسعه و درک کشاورزان را از تغییر اقلیم و راهبردها و استراتژی های سازش با آن افزایش دهد. نتایج این سرمایه گذاری می تواند به طور مستقیم شامل افزایش تولید محصول، درآمد و پایداری جوامع روستایی و به طور غیرمستقیم منجر به امنیت مناطق مرزی گردد.
برداشت شن و ماسه از رودخانه و مخاطرات مربوط به تغییرات سرعت و پروفیل طولی در زمان های سیلابی؛ مطالعه موردی: حوضه آبریز رودخانه باراندوزچای استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
136 - 117
حوزههای تخصصی:
مدیریت حوضه های آبریز بدون توجه به نقش بهره برداران محلی و دولتی، سیاست های حفظ منابع آب و خاک را با ناکامی مواجه می نماید و در درازمدت آثار و تبعات منفی زیادی بر جای خواهد گذاشت. یکی از منابع تأمین کننده آب ورودی به دریاچه ارومیه، حوضه آبریز رودخانه باراندوزچای می باشد. استخراج شن و ماسه و بهره برداری از این رودخانه بدلیل افزایش مصرف گرایی جمعیت روز به روز در حال افزایش است. به دلیل ضرورت و اهمیت مدیریت و کنترل سیلاب ها در جلوگیری از بروز مشکلات اجتماعی و اقتصادی، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر برداشت خارج از استاندارد شن و ماسه بر دبی هیدرولیکی رودخانه انجام شده است. محدوده مورد مطالعه در رودخانه باراندوزچای واقع در استان آذربایجان غربی شهرستان ارومیه می باشد که در این تحقیق بخشی از رودخانه در طول جغرافیایی 490675 UTM و عرض جغرافیایی 4121955 UTM (بالادست) تا طول جغرافیایی 490995 UTM و عرض جغرافیایی 4125550 UTM (پایین دست) می باشد. در این پژوهش با استفاده از اطلاعات توپوگرافی قبل از برداشت مصالح کف و کناره رودخانه ها و استخراج دقیق شبکه نامنظم مثلثی (TIN) جهت بررسی ویژگی های ارتفاعی، با کمک افزونه HEC-GeoRAS که پل ارتباطی بین مدل هیدرولیکی HEC-RAS و ArcGIS است، اقدام به بررسی اثرات برداشت بی رویه شن و ماسه بر ویژگی های هیدرولیکی و هیدرولوژیکی رودخانه پرداخته شد. با توجه به اهداف پژوهش، اثرات برداشت 1 الی 2 متر دبی هیدرولیکی جریان مورد شبیه سازی قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که با برداشت عمقی یک الی دو متر از بستر رودخانه، سطح مقطع 1% کاهش و سرعت 1% افزایش می یابد
تحلیل رابطه بین حساسیت زمین لغزش ها با شدت فرسایش و تولید رسوب (مطالعه موردی: حوضه دارابکلا، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
245 - 265
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها از مهم ترین مخاطرات ژئومورفولوژیک به شمار می روند که موجب ناپایداری زمین و افزایش فرسایش و تولید رسوب می شوند. در ایران، بیشتر پژوهش ها بر پهنه بندی خطر زمین لغزش تمرکز داشته و نقش آن ها در فرآیندهای رسوبی کمتر بررسی شده است. هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین حساسیت زمین لغزش با شدت فرسایش و تأثیر آن بر رسوب دهی در حوضه دارابکلا (استان مازندران) است. نقشه حساسیت زمین لغزش با مدل نسبت فراوانی (FR) و با استفاده از لایه هایی مانند لیتولوژی، ارتفاع، شیب، جهت، کاربری اراضی و فاصله از جاده و آبراهه تهیه شد که دقت بالایی (p = 0.99) داشت. شدت فرسایش با مدل های MPSIAC و RUSLE برآورد و با مدل پایه BLM و شاخص های آماری اعتبارسنجی شد. مدل MPSIAC به دلیل دقت بیشتر، برای تخمین رسوب دهی در کلاس های مختلف حساسیت زمین لغزش به کار رفت. نتایج آزمون ANOVA تفاوت معنی دار بین کلاس ها را نشان داد و بیشترین رسوب (61.35 تن در هکتار در سال) در مناطق با حساسیت بسیار زیاد رخ داد. این نتایج بر لزوم درنظر گرفتن اثر مستقیم زمین لغزش ها در مدل های فرسایش و رسوب تأکید دارد.
بررسی اثر نوسانات اقتصادی بر نرخ رشد جمعیت شهری استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۵
217 - 250
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، نرخ رشد جمعیت در ایران با روندی کاهشی همراه بوده است؛ پدیده ای که به نظر می رسد تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته باشد. یکی از عوامل مؤثر در این روند، نوسانات شدید متغیرهای اقتصادی مانند: نرخ ارز، تورم، درآمد خانوار، رشد اقتصادی و نابرابری درآمدی است که می توانند از طریق افزایش هزینه های زندگی و نااطمینانی نسبت به آینده، بر تصمیم گیری خانوارها در زمینه ازدواج و فرزندآوری تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر نوسانات اقتصادی بر نرخ رشد جمعیت شهری استان های ایران، طی دوره زمانی ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۱، با استفاده از مدل بیزین پنل ور (Bayesian Panel VAR) انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که تورم و ضریب جینی بیشترین تأثیر منفی بلندمدت را بر نرخ رشد جمعیت شهری دارند. نرخ ارز نیز تأثیری منفی و نسبتاً معنادار دارد در حالی که رشد اقتصادی اثری مثبت ولی محدود از خود نشان داده است. درآمد خانوار نیز با وجود جایگاه مهم در ادبیات نظری، در این پژوهش کم اثرترین متغیر در میان عوامل مورد بررسی بوده است. این نتایج گویای آن است که تأثیر متغیرهای اقتصادی بر تحولات جمعیتی تابعی از عوامل ساختاری، منطقه ای و نهادی است و نمی توان اثر یک دست و یکنواختی را برای همه مناطق کشور مفروض دانست؛ از این رو در تحلیل های سیاست گذاری جمعیتی، توجه به زمینه های بومی در کنار متغیرهای اقتصادی، ضرورتی انکارناپذیر است.
Empowering Growth: A Systematic Review of Education’s Role in Enhancing Human Capital and Advancing National Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Education plays a pivotal role in shaping societal development, influencing economic growth, social stability, governance, and individual well-being. By enhancing skills, abilities, and individual competencies, education contributes to the accumulation of human capital at both the individual and societal levels. It expands personal freedoms by increasing capabilities, which in turn fosters democratic participation and social resilience. There are two primary theoretical approaches to understanding education’s impact on human capital: the productivity approach and the capability approach. While the productivity approach views education as a means to enhance workforce productivity, the capability approach emphasizes broader cultural and social advancements, seeing increased productivity as an intermediate rather than an ultimate goal. Adopting a systematic qualitative literature review (SQLR) methodology, this study synthesizes peer-reviewed journal articles, policy reports, and scholarly books from reputable sources such as Google Scholar, JSTOR, Scopus, and institutional reports from UNESCO and the World Bank. A thematic analysis was conducted following Braun and Clarke’s (2006) six-step framework, identifying key themes such as education’s role in economic mobility, governance, and global competitiveness. Findings highlight that nations with well-designed educational systems, such as Japan and China, have achieved sustainable economic growth by leveraging high-tech and knowledge-based production. The study concludes that an appropriate educational system is a primary prerequisite for any country’s development, as it determines its position in the global economy. This review underscores the importance of context-specific educational policies that align with broader societal needs. It offers insights for policymakers seeking to bridge the development gap through strategic investments in education.
نظرسنجی از جامعه معلولین در مناسب سازی فضای ورودی ادارات (مطالعه موردی: شهر رود زرد ماشین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۹
81 - 100
حوزههای تخصصی:
معلولان مانند سایر افراد حق دارند که به راحتی در فضاهای شهری به ویژه ادارات، بیمارستان هاو پیاده رو ها تردد کنند و در این رابطه با مشکل و مانعی مواجه نباشند. رعایت نکردن قوانین مناسب سازی و رفع موانع معماری در سطح شهر مشکلات عدیده ای برای افراد معلول، جانباز، افراد کم توان، سالمندان و...ایجادکرده است. این پژوهش با هدف سنجش نظر معلولین از مناسب سازی فضای ورودی ادارات در شهر رود زرد ماشین انجام شد. روش تحقیق بنا به ماهیت موضوع و اهدافی که برای آن پیش بینی شده، از نوع توصیفی تحلیلی و در زمره تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری معلولین و جانبازان شهر رودزرد ماشین به تعداد 100 نفر بصورت تصادفی انتخاب شده است. به منظور تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. عملیات استنباطی با استفاده از نرم افزارهای Excel و SPSS انجام گرفته است که برای تحلیل آنها از آزمون T و تحلیل فازی تاپسیس استفاده شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد براساس نتایج آزمون T میانگین کلی بدست آمده(70/4) که بزرگتراز میانگین (3)است. همچنین براساس تحلیل فازی تاپسیس شاخص ایجاد سطوح شیبدار(رمپ)در ورودی های مراکز عمومی با وزن نسبی(756/0)،شاخص همسطح بودن ورودی ساختمان با پیاده رو با وزن نسبی(747/0) و شاخص استفاده ازکفپوش غیرلغزنده در کف سرویس های بهداشتی با وزن(635/0) در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند.
کاربست تئوری جینجیکوب در تحلیل مرزهای پایش قلمرو در فضاهای شهری ازدیدگاه شهروندان بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۷)
71 - 94
حوزههای تخصصی:
تعامل اجتماعی شهروندان در فضاهای شهری شالوده زندگی شهری است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی و تبیین انگیزه شهروندان برای پایش و نظارت بر فضاهای شهری (با توجه به شاخص های کالبدی، فضایی، اجتماعی و اقتصادی سطح بندی و تراز محله) است. داده های این پژوهش به صورت کاربردی (مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی) و به گونه پیمایشی گردآوری شده است. جامعه هدف شهروندان 15 ساله و بیشتر بندرعباس بوده است. در این مطالعه از روش نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای استفاده و داده ها (با حجم نمونه 385 واحد) با مدل های استنباط آماری ناپارامتریک اسپیرمن، کندال تائو سی، کروسکال والیس، سامرز دی، کای دو و ... تحلیل شده است. نتایج نشان داد که 46 درصد شهروندان فضاهای شهریِ «دور از محله» و 66 درصد فضاهای شهریِ «نزدیک و مجاور محله» را قلمرو پایش و کنترل خود می دانستند؛ اما این دو شاخص فوق برای جمعیت بی سواد به ترتیب 70 درصد و90 درصد و برای تحصیلکردگان به ترتیب 50 درصد و70 درصد بود. تمایل به پایش فضای شهری در میان شهروندان ساکن محله های با سطح خیلی بالا و محله های با سطح خیلی پایین به طور میانگین 68 درصد و 82 درصد بود. همچنین، تمایل به پایش «فضای شهری دور از محله» در میان متولدین شهرهای کوچک استان هرمزگان 92 درصد و درمیان متولدین کلانشهر ها 35 درصد بود. باوجود انتظار اولیه، تأهل و سابقه سکونت شهروندان با علاقه به پایش فضای شهری ارتباط معنا داری نداشت. همچنین، برخلاف نظر جین جیکوب رویکرد شهروندان به پایش فضای شهری فقط تابع ساختار کالبدی، فضایی و طراحی شهری نیست، بلکه با عوامل متعدّدی چون سواد، سن، جنسیت، محل تولد، تأهل، فاصله تا محل زندگی، سطح و تراز اقتصادی- اجتماعی محله، قابل تبیین و توضیح است. درنهایت، نوآوری پژوهش حاضر این است تاکنون رویکرد شهروندان به پایش و نظارت بر فضای شهری و عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فضاییِ تبیین کننده و توضیح دهنده «مرزهای پایش قلمرو» در هیچ پژوهشی واکاوی نشده بود.
Responses to the Announcement of King Hussein of the Hejaz for the Caliphate in British and French Mandated Territories, 1924(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
148 - 170
حوزههای تخصصی:
This article discusses the responses to the announcement of King Hussein of the Hejaz for the caliphate in the French and British-mandated territories, which include Syria, Lebanon, and Palestine in 1924. This study uses a qualitative research method by analyzing the primary and secondary sources. This article finds that the announcement of King Hussein’s caliphate in Syria, Lebanon, and Palestine has provoked various reactions with strong support among the Arab populations in these regions. The findings also show that this support to restore the caliphate for the Arabs and the Quraysh was raised for proclaiming King Hussein as caliph. The most significant reaction of all, however, was in the French-mandated territories of Syria and Lebanon. This matter has caused an uneasy reaction from the French colonial to undermine support for King Hussein. His reign was short-lived. He lost his Hashemite kingdom and the caliphate in the same year, when the Saudi ruler, Ibn Saud immediately attacked his declaration as illegitimate and launched a military campaign in Hejaz. King Hussein went into exile to Cyprus, where he lived until he died in 1931.
تحلیل نقش و جایگاه هویت ملی در قدرت اقتصادی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
1 - 27
حوزههای تخصصی:
ارزش ها و خصوصیات مشترک هر ملت مستقل که افرادشان نسبت به آن ها خودآگاهی و شعور یافته اند و به واسطه آن ها به یکدیگر احساس تعلق می کنند، هویت ملی آن ها را شکل می دهد. هویت ملی دارای کارکردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی است و حکومت ها تلاش می کنند از این کارکردها در جهت تقویت علت وجودی کشور و بقای نظام سیاسی استفاده کنند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و مطالعه میدانی به دنبال بررسی نقش و تأثیر هویت ملی بر ابعاد اقتصادی یک ملت و کشور است. در بخش مطالعه میدانی و به منظور گردآوری نظرات اندیشمندان درمورد این تأثیرات، از ابزار پرسش نامه استفاده شد. با عنایت به محدود بودن جامعه آماری، نیازی به نمونه گیری نبود و پرسش نامه در اختیار 200 نفر از کارشناسان و خبرگان قرار گرفت و درنهایت بعد از پیگیری های فراوان تعداد 96 پرسش نامه تکمیل شده گردآوری شد و با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون تی تک نمونه مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش در بخش کتابخانه ای حاکی از آن است که تقویت هویت ملی موجب افزایش احساس تعلق سرزمینی و وطن دوستی در افراد یک ملت می شود و بر ایجاد روحیه خودباوری، نوآوری و استقلال اقتصادی یک ملت تأثیر مثبت دارد. بر این اساس، در بخش تولید، تلاش افراد یک ملت دارای هویت ملی قوی، تولید کالاها و خدماتی با کیفیت مطلوب و با استفاده از ظرفیت های داخلی و در بخش مصرف تأکید و تعصب افراد ملت بر خرید و مصرف کالاهای داخلی است. درنتیجه هویت ملی بر ساخت کالای باکیفیت داخلی، افزایش مصرف کالای داخلی، افزایش تولید، تقویت ارزش پول ملی، ایجاد اشتغال تأثیر داشته و درنهایت بر اقتصاد یک کشور تأثیر مثبتی دارد. یافته های میدانی و نتایج آمار توصیفی و آزمون آماری نیز تأییدکننده مطالعات نظری است و نشان می دهد کارشناسان نیز به تأثیرگذاری مؤلفه های هویت ملی بر تقویت ابعاد مختلف قدرت اقتصادی کشورها اعتقاد زیادی داشته اند.
شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه ی میان افزای شهر زابل با استفاده از تکنیک چانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد توسعه میان افزا پیشنهاد می شود که به جای زیر ساخت و ساز بردن زمین های حاشیه ای شهرها، اراضی خالی و اراضی بافت تخریبی مانده ی درون شهری هدف توسعه قرار گیرند. با توجه به این مهم، در این مقاله سعی شده است به شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه ی میان افزای شهر زابل با استفاده از تکنیک چانگ پرداخته شود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش انجام، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های پیمایشی (میدانی) است. جامعه آماری برای شناسایی موانع توسعه میان افزا شامل کلیه ساکنان شهر زابل در سال 1401 می باشد که حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران، 384 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری، تصادفی هدفمند بوده و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 80/0 محاسبه گردید. با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای (t-test) در نرم افزار آماری SPSS موانع شناسایی و همچنین برای اولویت بندی موانع پیش رو، اطلاعات و داده های موردنیاز از طریق واقعیت های موجود شهر مذکور و پرسشنامه که از 20 کارشناس مرتبط تهیه شد، سپس با استفاده از تکنیک چانگ (AHP- FUZZY) داده ها و اطلاعات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد مهم ترین مانع اجرای طرح توسعه میان افزای شهر زابل، شاخص اقتصادی با وزن نهایی (483) می باشد.
ارائه مدل مفهومی به منظور طراحی فضای اداری شهرداری با تاکید بر رویکرد اگزیستانسیال مبتنی بر ویژگی های جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی طراحی محیط کار رابطه مستقیمی با افزایش یا کاهش عملکرد ساختمانی دارد و عواملی وجود دارد که اگر در طراحی محیط کار مورد توجه قرار نگیرد کارهای اداری به درستی انجام نمی گیرد و در این صورت مواجهه با کاهش بهره وری اداری است. ویژگی های محیطی فضاهای کاری و تاثیر آن ها روی کارمندان از اهمیت خاصی برخوردار است. برای افزایش بهره وری در سازمان نیاز به تأمین شرایطی است که مهم ترین آن عامل انسانی است و نیروی انسانی انگیخته شده برای انجام وظایف خود مهم ترین عامل بهره وری است. هدف اصلی این پژوهش «تبیین مدل بهینه طراحی فضاهای اداری شهرداری با رویکرد اگزیستانسیال متاثر از جغرافیای شهرکرد» است. براین اساس در این پژوهش این سوال که مدل بهینه طراحی فضاهای اداری شهرداری با رویکرد اگزیستانسیال متاثر از جغرافیای شهرکرد کدام است مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در مرحله نظری «توصیفی- تحلیلی» و در مرحله بیان یافته «روش پیمایشی» بوده است و متغیرهای محیطی فضاهای اداری که با شاخص های روانشناسی وجودی تطبیق داده شده اند، در این پرسشنامه مورد سوال قرار گرفته اند. پس از پاسخ گویی و تکمیل پرسشنامه ها توسط جامعه مطالعاتی، داده ها و اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها در نرم افزارهای تحلیلی Amos و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج حاصل از پژوهش بر ساختمان های اداری نشان داده که مهم ترین پارامترهای محیطی اثرگذار بر عملکرد نیروی انسانی در محیط های اداری عبارتند از: رنگ، روشنایی، سطح آلودگی صوتی، دید و منظر، کیفیت هوای داخلی و آسایش حرارتی، طراحی، انعطاف پذیری، برقراری ارتباط، چیدمان فضای کار و مبلمان، رطوبت و ... که در دو گروه مولفه های روانی و فیزیکی قابل دسته بندی می باشند.
تدوین چارچوب مفهومی بازآفرینی شهری در فرآیند حکمروایی شهری، مطالعه موردی بافت قدیم شهر قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی فاکتورهای مؤثر بر بازآفرینی شهری قشم با در نظر گرفتن فرآیندهای حکمروایی شهری انجام شده است. برای این منظور با بهره مندی از روش گراندد تئوری، در ابتدا به بررسی ابعاد مختلف مسئله بازآفرینی شهری و ارتباط آن با حکمروایی شهری پرداخته شد. مطالعه از نوع کتابخانه ای - میدانی بوده و از حیث روش، مطالعه کیفی به شمار می رود. در ادامه مؤلفه ها و فاکتورهای مؤثر بر این دو متغیر بر اساس مطالعات اکتشافی ارزیابی شده و بر اساس آن، شش فاکتور اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی، قانونی و مدیریتی به همراه ریزفاکتورهای آنها به عنوان سازه های مدل وارد پرسشنامه شدند. بر اساس داده های بدست آمده از تحلیل مسیر می توان بیان نمود که تمامی متغیرهای مطالعه شده تأثیر معناداری بر بازآفرینی شهری در فرآیند حکمروایی شهری در قشم را نشان دادند. در این میان، متغیر اقتصادی (EQ) بیشترین تاثیر در بازآفرینی شهری در فرآیند حکمروایی شهری در قشم را دارد..سازه های مدیریتی و اجتماعی و زیست محیطی و در نهایت کالبدی (به ترتیب با ضریب مسیر برابر با 0.491 ، 0.453 ، 0.309 ، 0.291 و مقدار t=5.08، t=2.71، t=2.31 و t=1.99) در رتبه های بعدی قرار دارند.
تحلیل تعاملات میان گونه های مختلف فضاهای عمومی شهری و زیست پذیری در بخش مرکزی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری شهری، به عنوان مفهومی محوری در برنامه ریزی و طراحی شهری معاصر، بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان در محیط های شهری تأکید دارد. فضاهای عمومی شهری با نقش کلیدی در تسهیل تعاملات اجتماعی، فعالیت های فرهنگی و بهبود کیفیت محیطی، بستری حیاتی برای تحقق این هدف محسوب می شوند. این پژوهش با هدف تحلیل نظام مند تأثیر مؤلفه های کالبدی (مانند جذابیت، ایمنی، دسترسی و کیفیت محیطی) و غیرکالبدی (شامل تعاملات اجتماعی، رضایتمندی و پویایی فرهنگی) گونه های مختلف فضاهای عمومی (شامل میدان ها، پلازاها، پارک ها، خیابان ها، پیاده راه ها) بر ادراک زیست پذیری در منطقه مرکزی تهران انجام شد. در تمایز با مطالعات پیشین که عمدتاً بر یک گونه خاص متمرکز بودند، روش شناسی ترکیبی این پژوهش شامل دو بخش کیفی (مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصان و تحلیل مضمون داده ها) و کمی (پرسشنامه استاندارد با نمونه ای متشکل از 300 شهروند و تحلیل آماری با آزمون فریدمن، رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS26 است. یافته ها نشان داد مؤلفه های کالبدی به ویژه جذابیت فضایی، دسترسی و ایمنی، تأثیر مستقیم و معناداری بر زیست پذیری دارند. همچنین، مؤلفه های غیرکالبدی نظیر کیفیت زندگی، مشارکت اجتماعی و رضایتمندی ارتباط قوی با ادراک زیست پذیری نشان دادند. نوآوری این مطالعه در تلفیق روش های کمی و کیفی و ارائه چارچوبی جامع برای ارزیابی چندبعدی زیست پذیری است. نتایج بر ضرورت طراحی انسان محور فضاهای عمومی با تأکید بر همپیوندی مؤلفه های کالبدی و غیرکالبدی در فرآیندهای برنامه ریزی شهری تأکید دارد. این پژوهش به عنوان مرجعی علمی، راهبردهایی کاربردی برای سیاستگذاران و طراحان شهری به منظور بهینه سازی فضاهای عمومی در کلانشهرها و ارتقای پایداری زیست محیطی-اجتماعی ارائه می دهد.
بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رشدگردشگری از طریق نقش میانجی نوآوری باز (مورد مطالعه: شهرداری شهرستان خمام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۹
273 - 295
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی در رشد گردشگری ازطریق نقش میانجی نوآوری باز در شهرداری شهرستان خمام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها، پیمایشی است. همچنین از لحاظ روش آزمون فرضیات از نوع هم بستگی است؛ ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بوده که ازطریق طیف لیکرت نمره دهی شده است و پایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ سنجش شده است. برای سنجش متغیر رشد گردشگری از چهار سؤال، متغیر نوآوری باز از پنج سؤال، متغیر سرمایه اجتماعی با سه مؤلفه (سرمایه انسانی ساختاری رابطه ای) از هفده سؤال استفاده شده است. روش پژوهش حاضر، تحلیل توصیفی و استنباطی است که با استفاده از معادلات ساختاری و ازطریق نرم افزار اس .پی .اس. اس و پی. ال. اس، سنجش شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که سرمایه اجتماعی در رشد گردشگری ازطریق نقش میانجی نوآوری باز در شهرداری شهرستان خمام تأثیر دارد و متغیر نوآوری باز در رابطه سرمایه اجتماعی با رشد گردشگری نقش میانجی جزئی دارد. همچنین مشخص شد که مقدار t غیرمستقیم حاصل از آزمون سوبل 3/655 است که این مقدار از 1/96 بیشتر بوده و نشان دهنده تأثیر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی در رشد گردشگری با میانجی گری نوآوری باز است. ازآنجاکه میزان ضریب مسیر غیرمستقیم بین دو متغیر سرمایه اجتماعی و رشد گردشگری ازطریق متغیر میانجی نوآوری باز برابر با 0/327 است، تأکید می کند که نوآوری باز نقش میانجی جزئی دارد.
ارزیابی تأثیر اقدامات بیولوژیک روی هدررفت خاک به وسیله مدل RUSLE مبتنی بر سنجش از دور در حوزه آبخیز چیکان و مورزیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
68 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری بر هدررفت خاک با استفاده از مدل RUSLE، سنجش از دور و سیستم های اطلاعات جغرافیایی است. روش و داده: منطقه مورد مطالعه، آبخیز چیکان و مورزیان یکی از زیرحوضه های حوضه سد درودزن است. در این مطالعه با استفاده از مدل RUSLE و بر مبنای داده های سنجش از دور، میزان هدررفت خاک طی یک دوره 29 ساله در 4 مقطع زمانی (۱۳۷۱، ۱۳۸۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰) برآورد گردید. برای اندازه گیری، مقدار هدررفت خاک با استفاده از دستورالعمل های مربوطه در مدل RUSLE، نقشه عوامل فرسایندگی باران (R)، فرسایش پذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوشش گیاهی (C) و عامل حفاطت (P) در سطح حوضه تهیه شد. به منظور بررسی اثر اقدامات بیولوژیک آبخیزداری، با فرض ثابت بودن دیگر عوامل مدل طی دوره مورد مطالعه، تغییرات عامل C تحت اثر اقدامات بیولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از بررسی مقادیر فاکتور C نشان داد که مقادیر این فاکتور برای سال های ۱۳۷۱، ۱۳۸۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۰/۲۹±۰/۸۳، ۰/۲۸±۰/۸۰، ۰/۲۸±۰/۷۶ و ۰/۲۸±۰/۷۸ متغیر است. همچنین میانگین هدررفت سالانه خاک در حوضه ی چیکان و مورزیان تحت تأثیر اقدامات بیولوژیک طی سال های مورد اشاره با یک روند نسبتاً کاهشی به ترتیب برابر ۲۰/۱۹± ۱۶/۸۸، ۱۹/۵۲±۱۶/۳۲، ۱۸/۲۹±۱۵/۴۱ و ۱۸/۸۲±۱۵/۸۰ برآورد شد. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن بود که اجرای عملیات بیولوژیک طی این دوره، منجر به کاهش میزان فرسایش خاک گردیده است. در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان نمود که اجرای عملیات بیولوژیک می تواند یک اقدام مفید و قابل اطمینان برای کاهش فرسایش خاک در حوزه های آبخیز در معرض تخریب تلقی شود. هر چند دیگر کارکردهای این عملیات مانند تولید علوفه، کاهش رواناب، ارزش تفرجگاهی و ... نیز می تواند به کارکرد حفاظت خاک آن اضافه شود. پیشنهاد می شود در شرایط آب و هوایی متفاوت با استفاده از روش های گوناگون ارزیابی اقدامات بیولوژیک آبخیزداری بر میزان فرسایش و رسوب انجام شود. نوآوری، کاربرد نتایج: از مهم ترین جنبه های نوآورانه و کاربردی تحقیق می توان به بررسی چندزمانه میزان هدررفت خاک تحت تأثیر اقدامات بیولوژیک آبخیزداری با استقاده از تکنیک سنجش از دور اشاره نمود.
راهبردهای حفاظت از محیط زیست روستایی در شهرستان فریدونشهر
حوزههای تخصصی:
محیط زیست در مناطق روستایی، به واسطه شرایط خاص این مناطق، متفاوت و دارای اهمیت ویژه ای است؛ به ویژه آن که با توجه به گسترش فناوری، به مرور با چالش های جدیدی روبه رو شده است. در این پژوهش، هدف، شناخت عوامل مؤثر بر تخریب و در مقابل، حفظ محیط زیست سکونتگاه های روستایی در دهستان چشمه لنگان شهرستان فریدونشهر است. در این مطالعه، روش تحقیق توصیفی و مبتنی بر داده های پیمایشی است. جامعه آماری این مطالعه را دو گروه مردم محلی (خانوارهای روستایی) و کارشناسان آشنا با منطقه تشکیل داده اند. حجم نمونه، شامل ۱۳۰ سرپرست خانوار روستایی و ۱۵ کارشناس بوده است. از تحلیل عاملی در ارزیابی نظرات روستاییان و از مدل SWOT برای تحلیل نظر کارشناسان استفاده شد.نتیجه تحلیل عامل ها از دیدگاه مردم روستایی نشان داد که مجموعه اظهار نظرهای مطرح شده در نظرات مردم، در ۸ عامل به ترتیب اهمیت، تحت عناوین زیر معرفی شده اند: محیط زیست، ابعاد اجتماعی، عوامل کالبدی، آموزش و رسانه، برداشت محصول، فشار بر منابع آب، پراکندگی روستاها و نابرابری در دسترسی به منابع. هرکدام از این عوامل، طبعاً شامل تعدادی متغیر مؤثر در حفاظت از محیط زیست مناطق روستایی است.از دیدگاه کارشناسان نیز، به ترتیب، تقویت آگاهی و بینش روستاییان از طریق رسانه های جمعی و نظارت بر طرح های مرتع داری منطقه، مهم ترین عواملِ قوت و فرصت برای حفظ محیط زیست و ناهماهنگی دستگاه های مرتبط و ورود گردشگران شهری، به ترتیب، مهم ترین نقاط ضعف و تهدید برای محیط زیست منطقه محسوب می شوند.
الگویابی پراکندگی جمعیت در شهرستان های استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳۳
145 - 158
حوزههای تخصصی:
مدل سازی توزیع جمعیت در فضاهای جغرافیایی وظیفه مهمی در شناخت الگوهای جمعیتی محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر الگویابی پراکندگی جمعیت در فضاهای جغرافیایی استان هرمزگان است. این تحقیق بر اساس روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر را متخصصان و اساتید حوزه جمعیت شناسی و جغرافیایی استان هرمزگان تشکیل می دهند. به منظور بررسی و تحلیل الگوهای پراکندگی جمعیت از ضرایب موران گری و نرم افزارهای Excel،SPSS21 و Arc GIS استفاده شده است. نتایج تحلیل الگوی پراکندگی جمعیت در استان هرمزگان نشان دهنده خودهمبستگی فضایی و الگوی خوشه ای شدید است. نتایج تحلیل لکه های داغ در توزیع جمعیت استان هرمزگان نشان دهنده تمرکز لکه های داغ با سطح اطمینان 99 درصد در کل شهرستان قشم بخش جنوبی شهرستان بندرعباس، جنوب رودان شمال میناب و بشاگرد و نیمه غربی شهرستان بستک است. شهر بندرعباس با بیشترین جمعیت، 55.9 % از جمعیت استان را دربر گرفته که نشان دهنده تمرکز جمعیت در مرکز استان است. تجزیه و تحلیل توزیع و پخشایش جمعیت و بررسی وضع تراکم آن در کیلومترمربع در نواحی مختلف شهرستان های استان هرمزگان، ناموزونی شدید توزیع جمعیت در سطح این استان را نشان می دهد. همچنین در استان هرمزگان شاهد عدم تعادل پراکندگی شهرها و روستاها بر اساس فاصله از مناطق ساحلی هستیم. به این معنی که با کاهش فاصله از ساحل، جمعیت شهری بیشتری ساکن هستند. در مقابل، با افزایش فاصله از ساحل، جمعیت و نقاط روستایی بیشتر می شود. به این ترتیب می توان دریافت که پراکنش فضای جمعیتی در استان هرمزگان بسیار نامتوازن بوده و از تعادل فضایی لازم برخوردار نیست.
مطالعه مردم شناختی روستای دکاموند در شهرستان سلسله با استفاده از رویکرد مونوگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
59 - 80
حوزههای تخصصی:
دکاموند یکی از روستاهای کوهستانی در شهرستان سلسله و شهر الشتر است که دارای جاذبه های طبیعی منحصربه فرد و مکان های زیارتی می باشد. هدف از این پژوهش مطالعه مردم شناختی روستای دکاموند با رویکرد مونوگرافی در سال 1402 است. پژوهش حاضر به صورت کیفی، از نوع توصیفی با رویکرد مونوگرافی است. محقق با تکیه بر مشاهدات و پژوهش های میدانی که از طریق مصاحبه، مشاهده و عکس برداری انجام شده به گردآوری داده ها پرداخته است. جامعه موردمطالعه شامل کلیه افراد ساکن در روستای دکاموند می باشند. در توصیف ویژگی ها با رویکرد تک نگاری و به منظور شناخت کامل روستا سعی بر آن شده است تا تمامی سطوح تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی در نظر گرفته شود. در نهایت پیشنهادهایی از جمله ساماندهی گردشگران، آموزش برداشت اصولی و متعارف گیاهان دارویی از جمله موسیر، تأسیس صنایع و شرکت های گیاهی دارویی در منطقه موردمطالعه جهت ایجاد شغل، اجرای تمهیدات لازم جهت تأمین سوخت دامداران و جلوگیری از بوته کنی، طراحی برنامه زمان بندی شده برای ورود به چراگاه ها و استفاده ایلات و عشایر، تغییر شیوه دامداری دام سبک به پرورش گاو شیری اصیل و ... ارائه شد
تبیین گرانیگاه جریان های روستایی-شهری در راستای تعادل ناحیه ای، مطالعه موردی: شهرستان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
133 - 157
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل در تخصیص منابع و شاخص های توسعه، سبب گردیده که تعادل ناحیه ای و منطقه ای در سطح کشور با چالش های بسیاری روبرو شود. این چالش ها در سطح استان های جنوبی، از جمله استان بوشهر پررنگ تر می شود. لذا هدف این پژوهش ارائه الگویی جدید به نام گرانیگاه است تا بتوان به کمک آن، جریان های روستایی-شهری را در راستای تعادل ناحیه ای، تبیین و با دقت زیاد بردارهای نیرو را در ابعاد مختلف مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. به منظور کاهش محاسبات پیچیده ریاضی، شاخص ها و مؤلفه های تحقیق در ابعاد سه گانه اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیرساختی به ترتیب بر محورهای مختصات (X, Y, Z) منطبق گردید. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع کاربردی و با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی-تحلیلی و از نوع اکتشافی است. در خصوص گردآوری اطلاعات مربوط به مبانی نظری تحقیق و پیشینه پژوهش از روش کتابخانه ای و جهت جمع آوری اطلاعات برای پاسخ به سؤالات پژوهش و آزمون تحقیق از روش میدانی استفاده شده است. یافته های تحقیق مشخص نمود که گرانیگاه جریان های روستایی-شهری با دقت زیاد قابل تبیین است به گونه ای که مقدار بردار نیروی گرانیگاه جریان های اقتصادی در مناطق موردمطالعه (244/0)، گرانیگاه جریان های اجتماعی-فرهنگی (223/0) و گرانیگاه جریان های زیرساختی (244/0) حاصل گردید. نتایج پژوهش ثابت نمود که مقدار بردار نیروی جریان های روستایی-شهری در گروه اول از مناطق روستایی کمتر و در گروه دوم بیشتر از میزان گرانیگاه است.
تحلیل زمانی- مکانی تصادفات عابران پیاده با استفاده از سری زمانی و شاخص Moran’s I تفاضلی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 108
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: عابران پیاده، به دلیل نبودِ تدابیر حفاظتی، آسیب پذیرترین کاربران راه شناخته می شوند و ایمنی آنها در حوزه برنامه ریزی حمل ونقل بسیار حیاتی است. مطالعات متعددی که تصادفات عابران پیاده را تحلیل کرده اند معمولاً بر مدل های پیش بینی، عوامل خطر و الگوهای مکانی زمانی متمرکز بوده اند. این تحلیل ها بر اهمیت شناسایی مناطق پرخطر و اجرای اقدامات پیشگیرانه تأکید می کنند. تأثیرات خودهمبستگی مکانی و زمانی در درک الگوهای تصادفات بسیار مهم است و شاخص هایی مانند Moran’s I و تخمین تراکم کرنل، در این حوزه، کاربرد گسترده ای دارند. با توجه به موارد یادشده، مطالعه پیش رو تأثیر رشد سریع اجتماعی اقتصادی در تصادفات ترافیکی و نیاز به مداخلات ایمنی هدفمند برای حفاظت از عابران پیاده را، در شهر مشهد در ایران، به صورت برجسته و مؤثر نشان می دهد.
مواد و روش ها: در این پژوهش، با استفاده از تحلیل اکتشافی سری زمانی، تصادفات عابران پیاده به صورت ماهیانه و ساعتی در بازه ای پنج ساله (1394-1398) بررسی شده است. در گام بعد، وجود خودهمبستگی زمانی و همچنین روند در وقوع تصادفات عابران پیاده مورد بحث قرار گرفته و سپس، با استفاده از تحلیل یکنواختی سری زمانی، زمان تغییر در وقوع تصادفات بررسی شده است. درنَهایت، به منظور استخراج الگوهای مکانی تغییرات تصادفات عابران پیاده در بازه زمانی مطالعاتی، از شاخص Moran’s I تفاضلی استفاده شده است.
نتایج و بحث: با استفاده از تحلیل های سری زمانی، الگوی زمانی و وجود خودهمبستگی زمانی معنادار در مقادیر ماهیانه و ساعتی تصادفات عابران پیاده تأیید شد. نتایج آزمون من کندال با لحاظ کردن تأثیرات خودهمبستگی نیز وجود روند معنادار در تصادفات عابران پیاده را به ازای ماه های گوناگون سال و ساعات متفاوت شبانه روز تأیید کرد. همچنین، ازطریق تحلیل یکنواختی سری زمانی با استفاده از آزمون بیشاند، زمان وقوع تغییرات ناگهانی تصادفات در ساعت های متفاوت شبانه روز (7:00-8:00 صبح) و همچنین ماه های گوناگون سال (تیر و شهریور) شناسایی شد. نتایج استفاده از شاخص Moran’s I تفاضلی نیز همبستگی مکانی معنادار در تغییرات تصادفات عابران پیاده، بین دو بازه زمانی آغاز (سال 1394) و پایان زمان تحلیل (سال 1398) را نشان داد و نواحی دارای تمرکز تغییرات معنادار شناسایی شد.
نتیجه گیری: در این پژوهش، عابران پیاده به منزله یکی از آسیب پذیرترین کاربران راه مورد توجه قرار گرفته اند و تغییرات وقوع تصادفات مرتبط با آنها در بازه زمانی پنج ساله ای (1394-1398)، با استفاده از تحلیل های سری زمانی و همچنین تحلیل زمانی مکانی Moran’s I تفاضلی، در کلان شهر مشهد ارزیابی شده است. خودهمبستگی زمانی معنادار در مقیاس ماهیانه و ساعتی نیز در وقوع تصادفات به تأیید رسید و وقوع تصادفات عابران پیاده، در ماه های متفاوت سال و همچنین ساعات متفاوت شبانه روز، نیز روند مشخصی را نشان داد و درنَهایت، زمان وقوع تغییرات ماهیانه و ساعتی شناسایی شد. نتایج بیانگر خودهمبستگی زمانی مکانی معنادار در تغییر تصادفات، در حد فاصل برش زمانی ابتدا (سال 1394) و انتهای زمان تحلیل (1398)، به ازای ماه های متفات بود. درعین حال همبستگی زمانی مکانی معناداری، به ازای ساعات متفاوت، وجود ندارد و ازاین رو کوچک کردن مقیاس زمانی به از دست رفتن همبستگی های مکانی نیز منجر می شود. نتایج این پژوهش می تواند، در قالب گام نخست شناسایی و تحلیل الگوهای زمانی مکانی، تغییرات تصادفات عابران پیاده را شناسایی و کمک کند متخصصان حوزه ایمنی و تصمیم گیرندگان، با بازرسی های محلی، نواحی استخراج شده را ارزیابی نمایند.