فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
ارزیابی نظریّة انواع ادبی فارسی: کلید نگارش تاریخ ادبیّاتی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تیپ شخصیتی شخصیت های رمان شوهر آهو خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ها ساختارِِ روانیِ پیچیده ای دارند و در موقعیت های گوناگون و ارتباط با افرادِ متفاوت تغییرپذیرند. بنابراین، ارزیابی شخصیت افراد کار ساده ای نیست که بتوان بر اساس آزمون های متفاوت به نوع شخصیت هر فرد پی برد؛ اما روان شناسان برای شناخت نسبی هر شخصیت آزمون هایی مطرح کرده اند. تیپ نمای «مایرز بریگز» یکی از این روش هاست که به کمک آن می توان به شناخت چهار بُعد شخصیتی انسان دست یافت. این چهار بُعد شامل برون گرا درون گرا، حسی شهودی، فکری احساسی، و باساختار منعطف است که ترکیب این چهار بُعد موجب پیدایش شانزده تیپ شخصیتی می شود.
رمان شوهر آهو خانم، اثر علی محمد افغانی، با توصیف جزئیِ اعمال و رفتار شخصیت ها، گزینة مناسبی برای شناخت تیپ شخصیتی شخصیت های اصلی آن (سیدمیران، آهو، و هما) است. در این پژوهش، با توجه به اطلاعاتی که نویسنده از شخصیت های خود به خواننده می دهد، به عبارت های هر بُعد امتیاز داده شده است. و پس از تحلیل و بررسی هرکدام از این عبارت ها، تیپ شخصیتی سیدمیران برون گرا، حسی، فکری، و باساختار، تیپ شخصیتی آهو برون گرا، حسی، فکری/ احساسی، و باساختار، و تیپ شخصیتی هما برون گرا، حسی، فکری، و منعطف به دست آمد.
نقدی بر تصحیح گوی و چوگان قاسمی گنابادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصحیح مثنوی گوی و چوگان سروده قاسمی گنابادی (د.982) به ضمیمه دو فصلنامه آینه میراث، شماره 34، منتشر شده است. این جستار به نقد و بررسی آن اختصاص دارد. با احترام به مصحّحان ارجمند و سپاس از زحماتی که برای نوشتن برخی تعلیقات خوب کتاب کشیده اند. امّا سخن گفتن در مورد تصحیح اثری از قاسمی گنابادی، شاعری توانمند و پرکار و از سادات آزاده خراسان که تمامی ثروت خود را که دو هزارتومان می شده، در قرن دهم به آستانه مقدس ثامن الحج هدیه کرده است و خویشتن را وامدار هیچ درباری ننموده، کار پر مسؤلیتی است. انتظار می رفت برای تصحیح آثار یا اثری از وی وقت و مایه شایسته گذاشته شود.
در تصحیح مذکور نکاتی قابل بررسی و اصلاح است، از جمله: تاریخ سرایش مثنوی که در سال 947 سروده شده، اما به اشتباه سال 977 را استنتاج کرده اند. تاریخ تولد قاسمی گنابادی نیز سال 930 ذکرشده، که با توجه به سرایش مثنوی شاه اسماعیل نامه در سال 940، مثنوی های گوی و چوگان و لیلی و مجنون در سال 947، شاهرخ نامه، خسرو و شیرین و شاه طهماسب نامه در سال 950 و دیگر قراین و منابع، نادرستی تاریخ تولد ذکرشده برای قاسمی واضح است. مهم تر از همه در مقدمه و متن تصحیح شده، روش علمی در نظر گرفته نشده است و شیوه تصحیح، مشخص و یک دست نیست؛ علاوه بر وجود اشتباه هایی در تعلیقات، از ترقیمه خوانا و مهمّ نسخه ها تصویری و یا ذکری نیامده است. در این جستار، سهو و خطاها با دلیل، برشمرده شده است.
ترکیبات خاص اشعار صائب و بیدل بر اساس روابط نحوی و هسته معنایی ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صائب تبریزی و بیدل دهلوی از نامدارترین شاعران سبک هندی هستند که هر کدام به نوبه خود در شاخه ایرانی و هندیِ سبک هندی، شعر این دوره را متحوّل کرده اند. اکثر محققانی که در شعر بیدل به تحقیق و پژوهش پرداخته اند، ترکیبات خاص را به عنوان یکی از مهمترین عوامل غموض زبان در انحصار شعر بیدل دانسته و در نوع ساخت و معنی این نوع ترکیبات کمتر تأمل کرده اند. در اینجا با تکیه بر اشعار صائب و بیدل، ترکیبات خاص در هر دو شاخه ایرانی و هندی شعر سبک هندی بررسی شده است. ترکیبات هر دو شاعر ابتدا از نظر «هسته معنایی» در دو گروه ترکیبات «برون مرکز» و «درون مرکز» طبقه بندی شده، سپس بر اساس «روابط نحوی ترکیب»، مدل های گوناگونی از ژرف ساخت ترکیبات هر دو شاعر ارائه شده است.
ترکیبات خاص صائب و بیدل در ژرف ساخت دارای روابط نحوی گوناگونی مانند رابطه مسندی، فاعلی، مفعولی، متممی و ... است. از نظر ساختار معنایی، ترکیبات خاص این دو شاعر متنوع تر از ترکیبات عادی در زبان معیار هستند، به طوری که بعضی از این ترکیبات از نظر معنا در زبان وجود ندارند.
جریان دینی در رمان فارسی پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات داستانی معاصر، پس از انقلاب و تحت تأثیر آن، جریانی در داستان نویسی پدید آمد که تلاش کرد ثبت ارزش های دینی و مذهبی به مثابة فضیلت های انسانی را در دستور کار خود قرار دهد. هدف این پژوهش، کاوش در فراز و فرودها و دگرگونی های این جریان، ضمن در نظر گرفتن تنوع و تکثر در میان آثار و نویسندگان متعلق به آن بوده است. در این پژوهش، پانزده اثر داستانی از سه دورة زمانی شامل دوران انقلاب اسلامی، دورة سازندگی و دورة اصلاحات، به صورت هدفمند و برای ارائة تصویری همه جانبه از کوشش های نویسندگان ایرانی برای خلق رمان های دینی انتخاب و تحلیل شده است. در بررسی این رمان ها، برای تحلیل متن آثار و نیز تبیین نسبت آنها با بافت تاریخی، اجتماعی و سیاسی شان از روش های تحلیل گفتمان با تأکید بر مؤلفه های روایی استفاده شده است. در نگاهی کلی به این سه دهه می توان در خلق آثار متعلق به جریان دینی، روندهایی کلی و متناسب با گفتمان های غالب سیاسی و اجتماعی مشاهده کرد. در دهة شصت، نویسندگان نوقلمی به جرگة داستان نویسان پیوستند که قاطبه آنها را جوانان پرشور انقلابی تشکیل می دادند. انقلاب، جنگ و ارزش های حاکم بر آنها، اصلی ترین مضامین آثار این نویسندگان جوان را تشکیل می دهد و در غالب آثار آنها، بینش دینی متأثر از گفتمان سیاسی حاکم است. در دورة دوم، رمان های دینی انواع بیشتری از موضوع ها و مخاطبان را هدف می گیرد و می کوشد بینش خود را در قالب های متنوع تر و جدیدتری عرضه نماید. رمان های دورة سوم، دربردارندة توجه جدی نویسندگان به شکل قالب هنری برای انعکاس درونمایه منطبق با رویکرد و جهان نگری نویسندگان است.
بررسی تحول جایگاه زلیخا از واقعیت به تخیّل (با تأکید بر ویژگی های مثبت و منفی زلیخا در تلمیحات بعضی از شاعران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منظومه های عاشقانه ای که به نام یوسف و زلیخا سروده شده است و نیز ابیاتی که به این موضوع تلمیح دارند، شاعران ضمن الهام گرفتن از یک واقعیت بیرونی و با تکیه بر نیروی تخیل خویش، این داستان را ابزاری برای بیان مقصود و تأثیر بر مخاطب قرار داده اند. در این مقاله علاوه بر پرداختن به بیان تفاوت های موجود در روایت قرآن و تورات از ماجرای زلیخا، توصیف شاعران از شخصیت وی و تلمیحات شعری آنان مورد بررسی قرار گرفته است، در این سروده ها دو نگاه کلی دیده می شود، یکی نگاه عینی و منفی به شخصیت زلیخا که بیان گر شخصیت واقعی اوست و دیگر، نگاه مثبت به وی که گرچه از نظر تاریخی دارای اعتبار چندانی نیست و در واقع تعیین کننده ی جایگاه تخیلی او در شعر فارسی است اما به دلیل ارتباط زلیخا با حضرت یوسف و تأثیرپذیری او از این شخصیت الهی، جلب توجه شاعران را در پی داشته است. با وجود مقالاتی که در زمینه ی این داستان نوشته شده است اهمیت این جستار در این است که تا کنون تحقیق مستقلی درباره ی نوع نگاه شاعران به شخصیت زلیخا انجام نشده است. این تحقیق به صورت توصیفیتحلیلی انجام گرفته و سعی بر آن بوده است که از سروده های همه ی سبک های شعری استفاده شود هرچند که توجه به این ماجرا در اشعار شاعران سبک هندی به ویژه صائب تبریزی از نمود بیشتری برخوردار است.
تحلیل ریختاری قصّه حضرت هود (ع) در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشان دادن توانش های ارتباطی متون قرآنی با برخی از حوزه های نوین اندیشگانی در جهان امروز، از مهمترین رسالت های دانشمندان مسلمان است. این مقاله با همین هدف نگاشته شده است و نگارنده، قصّه حضرت هود (ع) را در ترجمه تفسیر طبری از دیدگاه نظریّه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ بررسی کرده است. شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آن ها، همچنین طرح برآمده از توالی خویش کاری ها در قصّه حضرت هود (ع) با نظریّه پراپ و تبصره های نظریّه او همخوانی بسیار نزدیکی دارد. در زمینه حرکت های داستانی، حرکت تازه ای در این قصّه دیده می شود که در الگو های شش گانه پراپ شناسانده نشده است و با آن ها تفاوت های بنیادین دارد. نظریّه پراپ برآمده از مطالعه قصّه های پریان روسی است و بهره گیری از این نظریّه در مطالعه قصّه های دینی، چنین کاستی هایی را هم به همراه دارد امّا از آنجا که در این نظریّه به ساختار ها توجّه شده، نه اَشکال جزئی و موردی، در مطالعه قصْه های دینی، بسیار سودمند است. نگارنده در پایان پیشنهاد می کند که پژوهشگران ایرانی، دیگر قصّه های قرآنی را نیز ریخت شناسی کنند تا با تطبیق آن ها ریخت نهایی قصّه های قرآنی به دست آید.
واکاوی و تحلیل گونه های مختلف اسطوره در شعر سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب از شاعران سوررئال معاصر است که در شعرش شاهد نوعی سیالیت هستیم. در شعر سهراب اساطیر جلوه و شکوه خاصی دارند. او با بیانی کلی و چشمانی دیگر به جهان می نگرد و از اساطیر مختلف به بیان های گوناگون یاد می کند. وی گاهی فقط از اساطیر ملی و یا مذهبی کهن یاد می کند و گاه نیز به اسطوره سازی با کمک حوادث و شخصیت های تاریخی دست می زند. اساطیر در شعر سهراب بیشتر از طریق روایت یادآوری می شوند و شاعر کمتر به ذکر نام مستقیم می پردازد؛ از این رو دریافت آنها در شعرش کمی دیریاب است. وی در عین حال به اساطیر مختلف اعم از اساطیر مذهبی و ملی پیش از اسلام و پس از اسلام و نیز اساطیر غیر ایرانی توجه داشته است. در این بین اشارة بسیار وی به نیلوفر به عنوان اسطوره ای مشترک بین ایران و هند قابل توجه است. علاوه بر این اساطیر آفرینش نیز در بین تمام اساطیر بیش از بقیه مورد توجه سهراب قرار گرفته است
حافظ و خود دیگر: بررسی زبان شناختی چندصدایی در تخلص غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی گفتمانی ابیات تخلص در غزل های حافظ پرداخته شده است؛ چنان که با نگاه گفتمان شناختی باختینی به ابیات تخلص حافظ روشن شد که هرچند در همة آن ها حافظ خود را خطاب قرار می دهد و بیت آخر را به عنوان امضای اشعارش به گونه ای نتیجه گیرانه می سراید، اما در این خطاب قرار دادن خود، یک گویندة واحد وجود ندارد؛ به عبارت روشن تر، این «خود» که در واقع طرف مکالمة حافظ است، هر بار موضعی متفاوت و نقطه نظری «دیگر» دارد. در این میان، این خطاب کنندة حافظ گاه با حافظ هم موضع و موافق می شود، او را می ستاید، از او دفاع می کند و گاه در مقابل او می ایستد، او را سرزنش می کند، با او به مخالفت برمی خیزد و حتی علیه او می شورد. با این تعبیر به نظر می رسد که نه فقط این تنها «صدا»ی حافظ نیست که می سراید، بلکه «صدا» های دیگر با نقطه نظر های گوناگون حافظ را «صدا می زنند» و به این ترتیب در لایه ای دیگر از متن با خواننده تعامل دیالوگی برقرار می کنند. آنچه این ابیات را از بیت های دیگر یک غزل متمایز می کند، این است که در ابیات تخلصی، حافظ به وضوح می گوید که «من باید دیگرِ خود شوم، من دیگرِ خود هستم».
در این مقاله کوشش شده ویژگی های گفتمان چندصدایی به صورت انگاره هایی عملیاتی پیشنهاد شود و به این ترتیب سه الگوی ساختاری چند آوایی و و سه الگوی محتوایی چندآوایی ( نقطه نظرهای گوینده و امکانات مفصل تر آن ها) در بیت های تخلصی حافظ به دست داده شود.
بررسی ساختارهای نحوی عنوان مقالات در رشته های زبان شناسی کاربردی، مهندسی عمران و دندانپزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عناوین بیانگر محتوای مقالات هستند، می توان از آنها به عنوان مهم ترین مولفه در بررسی میزان رجوع به مقالات یاد کرد، بنابراین بررسی ساختارهای نحوی و کاربردهای بلاغی آنها در عناوین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر بر آن بوده که ساختارهای نحوی مورد استفاده در عنوان مقالات در سه رشته مهندسی عمران، دندانپزشکی و زبانشناسی کاربردی را مورد بررسی قرار دهد. لذا، 420 مقاله به صورت تصادفی از 4 مجله معتبر در هر رشته انتخاب و ساختارهای نحوی عناوین آنها بر اساس مدل دیتز (1995) بررسی شد. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این مهم بود که اگر چه در ساختارهای نحوی مقالات رشته های مختلف تشابهاتی وجود دارند، تفاوت های مربوط به هر رشته قابل توجه و تأمل است. این تفاوت ها نه تنها در اجزای عناوین بلکه در طول و سبک آنها مشاهده شد. در واقع این موارد نشان دهنده وجود نقاط افتراق در قوانین نگارشی رشته های مختلف می باشد. علاوه بر این، از این طریق می توان به وجود تفاوت های ارتباطی و بلاغی در ماهیت تحقیق در هر رشته پی برد. این یافته ها می تواند در بررسی، درک و اجرای اصول انگلیسی با اهداف ویژه کمک شایانی داشته باشد.
خوانش هرمنوتیکی- بینامتنی بیتی از دیوان حافظ بر مبنای نظریه بینامتنی «مایکل ریفاتر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار بر آن است تا با تکیه و تأکید بر بیت «از حیای لب شیرین تو ای چشمة نوش/ غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست»، لایه های معنایی پنهان متن را بر اساس رویکرد تحلیل هرمنوتیکی- بینامتنی مورد نظر «مایکل ریفاتر» واکاوی نماید. اساس رویکرد هرمنوتیکی ساختارگرایانة ریفاتر بر این اصل استوار است که وجوه بینامتنی شعر، به کمک نادستوری ها (قاعده گریزی های ادبی) در گذر از سطح اولیه معنا (خوانش خطی) به سطح زیرین و ژرف ساخت شعر (خوانش غیرخطی) آشکار می شود. به عقیدة او، تلمیح یا نقل قول، هیپوگرامی است که پیشتر در متنی دیگر به فعلیت رسیده است و در متن حاضر به سبب نوع خوانش مخاطب، بازیابی و دلالت های آن کشف می گردد. از نتایج کاربست چارچوب نظری ریفاتر برمی آید که ماتریس اندیشة حافظ در این بیت، غنایی و رمانتیک است و هیپوگرام آن نیز کاملاً همسو و متناظر با معیارهای آن ماتریس بنا شده است. خواننده در فرایند خوانش، از سطح بینامتنیت آشکار به منظومة خسرو و شیرین نظامی (هیپوگرام کلیشه ای و توصیفی)، با یاری هیپوگرام های پیش فرض و معناییِ ذهن خویش، به کشف لایه های معنایی زیرین متن رهنمون می شود. در واکاوی زیرساخت معنایی متن، گویا حافظ با استفاده از تمام ظرفیت های معناآفرینی ایهام و جادوی مجاورت واژگان، در پی بازنمایی نوع مخاطبه و معاشقه با محبوب آرمانی خویش است.
تا جزایر ناخودآگاه تحلیل پنج داستان از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تا جزایر ناخودآگاه» نوشتاری است تحلیلی درباره پنج داستان مهم از دفتر اول مثنوی مولوی. تأویل این پنج داستان («شاه و کنیزک»، «وزیر و شاه جهود متعصب مسیحی کش»، «شیر و نخچیران»، «طوطی و بازرگان»، «پیر چنگی و عُمر») دربرگیرنده ساختار مشترکی از دیدگاه تأویل است. تأویل، با توجه به نشانه های موجود در متن، می تواند پلی باشد از جهان صورت به عالم معنا. درحقیقت در تأویل، معنا کشف نمی شود، بلکه بازآفرینی می شود. با توجه به این که مثنوی از متون باز و سیال است، داستان هایش ظرفیت تأویل دارند.
این مقاله، با استناد به نشانه های موجود در متن و تأویل صورت داستان ها، به ساختاری مشترک و هدف مند در زمینه شناخت انسان می رسد. همچنین، با استفاده از جدول ها و بررسی آن ها، این نتیجه به دست می آید که شخصیت های پویا در این داستان ها، نمادهایی از نفس واحد بشرند که برای رسیدن به کمال، مسیر مشترکی طی می کنند. آن ها از «نیمة خودآگاهی» به سمت «خودآگاهی» رشد می کنند و درنهایت، به مرحله «ناخودآگاهی» می رسند. «ناخودآگاه» از اصطلاحات رایج در روان شناسی یونگ است که در این پژوهش، با واژه «فنا»، که از اصطلاحات رایج صوفیه است، مطابقت دارد.
تاریخ باوری و اسطوره رهایی در رمان های رئالیسم سوسیالیستی ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مارکسیسم از جنبش های تأثیرگذار و در عین حال مناقشه آمیز فکری و فلسفی در جهان معاصر به شمار می-آید. بعضی از منتقدان، نظریه تاریخ او را فاقد خصلت علمی، بلکه رهیافتی دینی، تاریخ باورانه، اسطوره ای و حتی ادبی دیده اند. از این رو، فلسفه تاریخ مارکس را می توان به مثابه متن روایی نگریست و با ابزارهای نقد ادبی تحلیل کرد. شیوه رئالیسم سوسیالیستی برای بسط آرمان های مارکسسیستی در روسیه تدوین شد و در ایران نیز در میانه های دهه بیست در اوج اقتدار حزب توده رواج یافت. این مقاله می کوشد با استفاده از رهیافت ساختگرایانه تزوتان تودوروف در تحلیل حکایت های دکامرون، شباهت های ساختاری معروف ترین رمان های رئالیسم سوسیالیستی ایران؛ یعنی دختر رعیت، چشمهایش و همسایه ها را با رویکرد تاریخ باورانه مارکس بررسی کند. همه کنش های رمان های رئالیسم سوسیالیستی فارسی و فلسفه تاریخ مارکس را می توان براساس دستور زبان داستان تودوروف در سه گزاره بنیادین و تکرارشونده که گذار از یک تعادل به تعادل پایدار دیگری است، تبیین کرد: 1) استقرار نظم نوین استبدادی یا سرمایه داری (تعادل)؛ 2) ظهور آگاهی و کنش انقلابی مبارزان و توده ها (عدم تعادل) و 3) سرکوب و شکست گذرا در جریان مبارزه، با وعده و امید به تحقق قطعی و اجتناب ناپذیر جامعه بی طبقه (تعادل).
سبک شناسی گفته های داستانی در رمان الصبار سحر خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گفته های داستانی» ابزار بیان سخنان و اندیشه ها و بستری مناسب برای پیشبرد حوادث داستان است که بخش گستردة هر داستان را تشکیل میدهد؛ «راویتگر» باید بهگونهای آنها را در داستان بازنمایی کند که خواننده عمیقاٌ با داستان آشنا شود؛ از اینرو سبکشناسی بازنمایی گفتههای داستانی برای درک بهتر داستان ضروری مینماید. شیوههای بازنمایی گفتههای داستانی که از رابطة راویت گر با شخصیتهای داستانی به دست میآید، به پنج گونة مستقیم، غیر مستقیم، مستقیم آزاد، غیر مستقیم آزاد و گزارش روایتی تقسیم میشود.
مقالة پیشرو، به شیوة توصیفی ـ تحلیلی و ضمن ارائة جامعة کامل آماری از گفتههای داستانی، به تحلیل رمان الصبار (1976) میپردازد. یافتهها، نشان میدهد که شیوههای بازنمایی گفتة مستقیم، گزارش روایتی و گفتة مستقیم آزاد، به ترتیب بیشترین بسامد کاربرد را در رمان دارند؛ روایت گر، با استفاده از شیوههای گفتة مستقیم و مستقیم آزاد به شخصیتها اجازه داده تا به طور مستقیم با خوانندگان ارتباط برقرار کرده و آنها را با دغدغههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود آشنا نمایند؛ گاهی نیز خود زمام حوادث داستان را به دست گرفته و با شیوة گزارش روایتی، حوادث داستان را به پیش میبرد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوههای بازنمایی سخنان در رمان الصبار و تعیین بسامد کاربرد هر یک از شیوهها میباشد.
«کُر جهان گوش» یا «گَر چهارگوش»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهود زیباشناسانه و زیبایی شناسیِ شهودی در شعر و نقاشی سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از زیبایی و مصادیق آن موضوعی است که همواره در طی تاریخ به آن پرداخته شده و در متون عرفانی، فلسفی، روان شناسی، ادبیات، و غیره از آن سخن رانده اند. زیبایی امری نسبی است و هرکس تعریفی از آن دارد. فلاسفه ای چون افلاطون، ارسطو، هگل، کروچه، و دیگران هرکدام تعریفی از زیبایی داشته اند. گروهی زیبایی را نه در صورت، که در درون پدیده ها جست وجو می کنند و شهود را گامی در درک زیبایی های هستی می دانند. سپهری از کسانی است که در آثارش شهود و درک تجریدی پدیده ها نمود دارد و زیبایی را جز درک بی واسطه پدیده ها نمی داند. او برای بیان تجربه های شهودی اش از بسترهای گوناگونی چون زبان (شطح، پارادوکس، و حس آمیزی)، خواب و رؤیا، شعر، و هنر بهره می گیرد تا تجربه ذهنی و درونی خود را تجسمی بیرونی بخشد و همین تلاش او برای بیان تجارب است که زبان او را به سوی سمبلیسم سوق می دهد. سهراب با رسیدن به شهودِ زیباشناسانه به زیبانگری می رسد؛ و همه چیز را، حتی پدیده های ناگواری چون مرگ، غم، و اندوه، و پدیده های به ظاهر زشت و مانند آن را زیبا می بیند. در این مقاله کوشش ما بر آن است که جلوه های زیبایی شعر و نقاشی سهراب را نشان دهیم و ارتباط آن را با کشف و شهود هنری سهراب و نهایتاً شهود عرفانی او دریابیم.