فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یحظى دیوان فی دروب السبعین للعلامة السید محمد حسین فضل الله بأهمیة خاصة بقصائده الکلاسیکیة والحدیثة ولغته الصوفیة والشعور المتقد تجاه رؤیة الخالق والتأمل فی حصیلة العمر. إن ما کان مؤثراً فی نقل رسالة الشاعر هو الصور البیانیة وبنیة القصیدة. تحاول البنیویة (structuralism) شق طریقها فی سبیل الکشف عن العلامات الجدیدة وفهم العلاقات الداخلیة للعمل الأدبی. تحاول هذه المقالة التطرق إلى سیرة العلامة السید محمد حسین فضل الله وقریحته الشعریة والتعریف بدیوانه، إضافة إلى دراسة أسس النقد البنیوی فی بعض قصائده. لأجل ذلک، ستعنی المقالة بمستویین من مستویات اللغة الشعریة هما المستویات الخارجیة التی تمثل الوزن والقافیة الشعریة والبنیة الصوتیة والکلامیة والنحویة والترکیبات الحدیثة والمستویات الوسطی التی تتناول الصور الشعریة والعلامات والرموز مع الإشارة إلى الشواهد والأمثلة. یحاول هذا البحث تقدیم شرح أدق للأشعاربافتراض وجود نوع من الوحدة بین البنیة والمضمون.
فرو پاشی بیناذهنیّت در سلوک محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان سلوک اثر محمود دولت آبادی، از نمونه های خوبی است که می تواند از دیدگاه نظریه های روایت شناسی شناختی تحلیل و تفسیر شود. مسأله اصلی در این رمان بازنمایی کنش های ذهنی شخصیت محوری است. راوی سوم شخص نشان می دهد چگونه قِیس از طریق مرور رابطه با معشوقه پیشین خود، در تلاش است دلایل از هم پاشی تنها تجربه بیناذهنی زندگی خود را دریابد. آن طور که از گفتگوهای درونی او پیداست، تمایل سیری ناپذیر قِیس به شناخت دیگری سبب شکل گیری تئوری های ذهنی او نسبت به دیگران می شود تا از انگیزه ها، افکار و رفتار آنها سر در بیاورد. با توجه به اینکه میزان بازنمایی آگاهی و فعالیت های ذهنی شخصیت های داستانی از مشخصه های بنیادین تعریف روایت در روایت شناسی شناختی به شمار می رود، مقاله حاضر از یک سو در تلاش است نقش بازنمایی کنش های ذهنی شخصیت اصلی را در صورت بندی پیرنگ سلوک نشان دهد؛ و از سوی دیگر، دلایل شکل گیری و ازهم پاشی رابطه بیناذهنی قیس و نیلوفر را از منظر ذهن قیس بررسی می کند.
بررسی هرمنوتیک اشلایر ماخر در اشعار جان کیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردریش اشلایر ماخر، نخستین پژوهشگری بود که نظریه ی عام تفسیر را مطرح نمود. از نظر او هرمنوتیک براساس دوشاخص موازنه و تنزیل استوار است، موازنه به قیاس مفاهیم وکلمات می پردازد وتنزیل به معنای تجسم جسمانی هرچیز در عالم مکان می باشد. در حقیقت، تنزیل تجسم عینی آن چیزی است که در عالم معنا تجلی دارد. در هردو مفهوم نوعی نونگری به مفاهیم وتعینات گذشته مشهود است. به عبارت دیگر، این شیوه های جدید نگریستن به عالم طبیعت و اشیاء راه را برای مشاهدات و دریافت های تازه ای هموار می سازد که اگرچه به سرعت تحقق نمی یابند، لیک خوانندگان را بر آن می دارد تا با تأمل بیشتر در مفاهیم جدید به درک بهتر آنها نائل آیند. از این حیث، درنگ و تعلل در درک مفاهیم جدید از ویژگی های اصلی نظریه تفاوط ژاک دریدا به حساب می آید. لذا این مقاله می کوشد تا نشان دهد هرمونتیک ، کنش کلامی و تفاوط به چه شیوه هایی با یکدیگر ارتباط دارند وچگونه در اشعار کیتس نمایان شده اند؟
ارتباط کاربرد واژه با نگرش شاعر در ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی اصول کلاسیسم و نئوکلاسیسم در شعر پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی از شاعران سنت پذیر نوگرا، خردستا، اخلاق مدار و آرمان خواه عصرمشروطه است که در پیدایش ادبیات کلاسیسم و نئوکلاسیسم در ادب معاصر فارسی دخیل بوده است و در این زمینه از سرآمدان عصر خویش است. او شاعری اجتماعی با بینشی انسانی است که کوشش انسان عصر خویش را می ستاید و او را به خردورزی، دانایی محوری و تصمیم عاقلانه دعوت می کند. اگرچه این شاعر مکتب کلاسیسم به دنبال تبلیغ مسلک خاصی نیست اما خردمندی و اخلاق فردی و اجتماعی را می ستاید و به اصلاحات اخلاقی و اجتماعی می اندیشد و سعادت فرد و جامعه را خواهان است. پژوهش حاضر، بازنمایی اصول کلاسیسم و نئوکلاسیسم را در شعر پروین اعتصامی به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نقد تطبیقی بررسی و تحلیل کرده، نشان داده است که این شاعر معاصر به خردورزی، اخلاق مداری، آرمان گرایی و دوری از ناهنجاری گرایش دارد و در بند رستگاری ملی است. پروین میان سنت و مدرنیته ارتباطی مفید برقرار کرده است؛ یعنی هم دستاوردها و آموزه های سنتی را ارج می نهد و هم با رویِ باز به استقبال مضامین و افکار نو می رود، همان اصلی که در نگاه نئوکلاسیک ها مهم است. عقل ستایی و عقلانیت سرایی خمیرمایه اصلی شعر این شاعر عصر مشروطه است. او هم اختیار انسان را تبلیغ می کند و هم در انتخاب طرفین مناظره هایش شیوه ای نو و روزآمد دارد.
بی نظمی زمانی در منظومه خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه خسرو و شیرین نظامی، پس از مخزن الاسرار سروده شده و در واقع دومین منظومه نظامی است. این منظومه، یکی از منظومه های فاخر ادب فارسی است که بعد از نظامی، شاعران زیادی به نظیره گویی و استقبال آن روی آوردند. بررسی عنصر زمان روایی در این اثر و نشان دادن چگونگی بهره نظامی از آن در خلق داستان، می تواند روشنگر مباحث زیادی باشد و تفاوت او را در چگونگی روایت داستان با شاعران پس از او روشن و مبرهن سازد. در این پژوهش، به بررسی یکی از شاخصه های زمان روایی، یعنی زمان پریشی در خسرو و شیرین نظامی پرداخته شده است. بر اساس داده های این پژوهش، آشکار می شود که نظامی، با انواع زمان پریشی (گذشته نگر و آینده نگر) نظام خطی روایت را شکسته و هر تمهید زمانی برای او در حکم مقدّمه ای است برای کش دارتر کردن روایت. بسامد گذشته نگرهای مکرّر بسیار زیاد است و همین یکی از دلایل اطناب این منظومه است و اغراضی مانند: تأکید بر کنش انجام پذیرفته، تعلیل وقایع داستان، هنرنمایی نظامی در بیان چندباره موضوع و... را در بر می گیرند. بسامد زیاد گذشته نگرها نسبت به آینده نگرها نیز تعلیق خواننده در داستان را رقم می زنند.
آسیب شناسی و توصیف رهیافت های نقدی در تذکره تحفه سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی در فرهنگ ایران تاریخی کهن دارد و با دقّت در آثار کلاسیک از جمله تذکره ها، رد پای بسیاری از نظریه های نقدی نوین را می توان دید. تذکره ها سوای گزارش های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، و...، سرشار از اشارات نقدی اند. نگارنده می کوشد به منظور نمایش سلیقه نقادی و ادبی سام میرزا در تذکره تحفه سامی و تبیین گرایش های ادبی شاعران عصر صفوی، با روش مطالعات کتابخانه ای به دسته بندی انواع رهیافت های نقدی مؤلّف بپردازد و گستره و سبک نگره های نقدی او را به نمایش بگذارد و آسیب شناسی کند. نتایج نشان می دهد که به سبب به کارگیری زبان ادب به جای زبان خبر، کلّی گویی و ابهام پراکنی از ویژگی اصلی داوری های سام میرزا است و نقد صفات شعر، نقد شاعران و اخلاق آن ها از پربسامدترین رویکردهای نقدی او می باشد.
«تحلیل نشانه شناختی گفتگو در فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم اهمیت فیلمنامة داستانی و توجه پژوهشگران ادبی بر اولویت آن و خواندن آن همچون گونه ای از داستان روایی، این عرصه کمتر مورد نقد و تحلیل علمی قرار گرفته است. این مقاله بر آن است تا با توجه به جنبه های کاربردی نظریات گردآوری شدة کر الام در نشانه شناسی متن با تمرکز بر عنصر گفتگو و عوامل بافتی بیش از عرصه های دیگر در آن و بررسی اصولی چون؛ نظام نشانه ای فرا زبان (رمزگان مشترک، لهجة فردی، محدودیت زبان)، جهت گیری اشاره ای، صنایع بلاغی، تضمین دریافت و اصول مکالمه گرایس به تحلیل نشانه شناختی فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری بپردازد. داشتن نقش محوری کارکردهای نشانه ای گفتگو در این فیلمنامه آن را به اثری حائز اهمیت برای بررسی های نشانه شناختی اشاره شده تبدیل کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد شخصیت آقاجان در گفتگو با سایر شخصیتهای فیلمنامه علی رغم حضور فعالانه در گفتگو و درک شنونده و موقعیت گفتگوها (جهت گیری های اشاره ای) با زمینه سازی برای ایجاد نظام فرازبان با دو زیر مجموعة رمزگان و محدودیت زبان، نقض اصول مکالمه گرایس در چهار زمینة کمیت، کیفیت، ارتباط و شیوه، استفاده از صنایع بلاغی در چهار مورد (: این رانندة احمق، رستم، پیران و گم شدن)، بر آن است تا نشان دهد که چگونه با آشکارا ناقص کردن یا ناکامل بودن گفتار خود به بیش از آنچه گفته است نظر دارد ولی شخصیت های دیگر نمی توانند معنایی را که در ظاهر کلمات او وجود ندارد درک کنند.
ادبیات و مسأله شناخت: در دفاع از شناخت گرایی ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت گرایی ادبی، چنان که من آن را می فهم، دو دعوی عمده دارد: (1) برخی از آثار ادبی می توانند شناختی غیرپیش پاافتاده را به خواننده منتقل سازند و (2) ارزش شناختی اثر ادبی، بخشی از ارزش زیبایی شناختی آن است. در این مقاله، من از دعوی نخست دفاع می کنم. برای انجام این کار، نخست به سراغ افلاطون می روم و طرحی را از اشکالات معرفت شناختی او بر آثار ادبی که از موضع ضدشناخت گرایانه مطرح شده اند به دست می دهم و با صورت بندی مجدد آن ها از چشم اندازی تازه، زمینه ای را برای پژوهش معرفت شناسانه خود فراهم می آورم و سپس روند و روال هایی را که آثار ادبی از رهگذر آن ها، شناخت گزاره ای و غیرگزاره ای (شامل شناخت مبتنی بر چشم انداز، شناخت هم دلانه و شناخت چگونگی) را برای خوانندگان پدید می آورند، شرح و بسط می دهم. دفاع من از شناخت گرایی ادبی انواع متفاوتی از شناخت را از آثار ادبی قابل حصول می داند اما آگاهانه و عامدانه-برخلاف نظر نوام چامسکی و مارتا نوسباوم- از برتری بخشیدن آثار ادبی بر آثار فلسفی و علمی در ارائه نوعی خاص از شناخت پرهیز می کند.
مردمی یا مرد، می نقد و تحلیل بیتی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودکی سمرقندی از سرآمدان قلمرو شعر پارسی در سده سوم و چهارم هجری است که از انبوه اشعار او تنها حدود هزار بیت، آن هم به گونه پراکنده و برگرفته از میان آثار دیگر به دست ما رسیده است. فقدان نسخه کهن و اصیل، فاصله زمانی، دگرگونی های زبان فارسی، ضبط های مختلف منابع ثانوی و ... سبب شده است تا قرائت و مفهوم برخی از همین بیت های اندک این شاعر دشوار و دیریاب گردد. در این جستار قرائت های گوناگون و معانی ارائه شده مصححان از یک بیت از خمریّه مشهور رودکی به روش مقایسه ای تحلیلی نقد و بررسی شده است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که بر اساس موازین سبک شناسی، قواعد دستور تاریخی زبان فارسی، شواهد درون متنی و شواهد برون متنی قرائت متعارف بیت رودکی مقرون به صحت نیست. در نهایت، این مقاله ضبط صحیح بیت را پیشنهاد کرده، معنا و تفسیر آن را با این قرائت به دست داده است.
«عناصر مضمون آفرین در پنجاه غزل برگزیده از بیدل «(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیدل دهلوی شاعر معروف سبک هندی ، به منظور مضمون آفرینی، از هر شیء یا پدیده ای که در طبیعت می دیده بهره گرفته است تا اصول عرفانی، ارزشهای اخلاقی و سنت های عاشقانه را که همواره در متون ادبی موضوع سخن بوده است با تصاویری متنوع، بازآفرینی نماید. تداعی معانی در این میان نقش بسزایی دارد و شبکه هایی از تصاویر را ایجاد می کند که از سنت های شعری سبک هندی است، دراین مقاله به معرفی سه گروه از عناصر مضمون آفرین در پنجاه غزل از بیدل و شیوه مضمون آفرینی شاعر از آنها پرداخته ایم.گروه نخست، عبارتند از اشیاء نوساخته مانند آینه های شیشه ای، ظروف چینی، عینک، تفنگ- گروه دوم، عناصر عمومی شامل پدیده هایی مانند آبله و حباب یا شیئی مانند بوریاست گروه سوم؛عناصرهنری مانند سواد ، تصویر، نسخه. نگاه ژرف اندیش و تخیل نیرومند شاعر، به کشف روابطی پنهانی میان اشیاء و پدیده ها می انجامد که شاعر را به استفاده از اسلوب معادله، ناگزیر می سازد، آینه در گروه نخست از این بن مایه ها بیشترین بسامد را دارد، در گروه دوم؛ بوریا و درگروه سوم هنر نقاشی داری بیشترین بسامد است. کوشش بیدل در مضمون آفرینی بر ارشاد وتهذیب استوار است وبر وارستگی تاکید ویژه دارد.
نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه ساختارگرایی به متون ادبی، از منظرهای متعددی صورت پذیرفته است. یکی از این منظرها مطالعه روایی است. از میان ساختارگرایان روایت شناس، تزوتان تودوروف یکی از کامل ترین الگوها را برای مطالعه متون روایی به دست می دهد که شامل سه نمود معنایی، کلامی و نحوی است. این مقاله به بررسی نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار، از دیدگاه تودوروف می پردازد. در این پژوهش، تنها روایت کلان مصیبت نامه مطالعه شده است. حاصل پژوهش آنکه مصیبت نامه را می توان در یک پی رفت پایه و چهل ودو پی رفت فرعی مطالعه کرد که از راه زنجیره سازی به یکدیگر متصل و همگی در اپیزود سومِ (اپیزود گذارِ) پی رفت پایه درونه گیری شده اند. زنجیره سازی پی رفت ها، مراتب چهل گانه را از نظر روایی در طول یکدیگر قرار داده و این سفر چهل مرحله ای را در دل تحول بزرگ سالک به صورت درونه گیری قرار داده است.
ریخت شناسی قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بایستگی استفاده از دانش های نوین ادبی در ارزیابی متون قرآنی و نوشته های برآمده از معارف قرآنی در جهان امروز بر پژوهشگران مسلمان آشکار و گریزناپذیر است. در پژوهش حاضر ساختار قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری با استفاده از نظریه ریخت شناسی پراپ تحت ارزیابی قرار گرفته است. برای رسیدن به نتیجه ای مناسب تر، این قصه به چهار داستان بخش شده و شخصیت ها و خویش کاری های آنها در هر داستان هدف تحلیل انتقادی قرار گرفته است. شمارگان شخصیت های قصه و چگونگی خویش کاری های آنها تطابق ساختاری این قصه را با نظریه پراپ و تبصره های نظریه او به روشنی نشان می دهد. حرکت های سه داستان از چهار داستانِ این قصه از الگوهای حرکتی شش گانه پراپ پیروی کرده است؛ تنها در داستان دوم این قصه حرکتی دو مقطعی دیده می شود که با الگوهای حرکتی پراپ هم خوانی ندارد و حرکت تازه ای به شمار می رود. پراپ در آرای خود به ریشه های دینی قصه ها توجه زیادی داشته و نظریه ریخت شناسی او در مطالعه قصه یوسف(ع) بسیار کار گر افتاده است. ازآنجاکه پراپ به ساختار ها توجه داشته نه روساخت ها و جزئیات کمّیت زای قصه ها، آرای او در مطالعه قصه هایی غیر از قصه های پریان نیز کار گشاست. نگارنده در پایان پیشنهاد می کند، با بهره گیری از آرای پراپ، همه قصه های قرآنی و تفاسیر این قصه ها ارزیابی ساختاری شوند تا ساختار بنیادین این قصه ها به دست آید.
«یادآوری یک نکته در تصحیحِ کشف المحجوب هجویری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف المجوب پس از کتاب شرحِ تعرّف، قدیم ترین و در عینِ حال نخستین اثر مستقل است که در تصوّف و عرفانِ اسلامی به زبانِ فارسی نگاشته شده است. این اثر به رغمِ آن که در حوزه مباحثِ عرفان اسلامی، کتابی به شمار می آید که شرح یا ترجمه آثارِ پیش از خود نیست اما در محتوا و مضمون، تأثیر پذیر از منابعِ پیشین بوده است. هجویری در نگارشِ این کتاب، ضمنِ بهره مندی از افکار و اندیشه های مشایخِ متقدّم یا معاصر، به منابعِ موجود و مباحثِ مندرج در آن ها نیز نظر داشته است. یکی از این تأثیرپذیری ها، اخذ و اقتباسی است که او درخصوصِ مسأله «آگاهی یا عدمِ آگاهی ولی از مقامِ ولایتِ خویش» به عمل آورده است. با وجودِ آن که مؤلفِ کشف المحجوب، در بابِ موضوعِ مورد اشاره، مستقیماً از آرا و عقایدِ مشایخِ متقدّم متأثر بوده است و به ذکرِ مجددِ همان مطالب پرداخته اما در ذکرِ نامِ «ابوبکر بن فورک اصفهانی» به عنوانِ سرشناس ترین شخصیتِ عرفانیِ اواخر قرن چهارم هجری که بر عدمِ اطلاعِ ولی از ولایتِ خویش نظر داشته، برخلافِ پیشینیان عمل کرده است. در این مقاله سعی بر آن است ضمنِ بررسی موضوع، دلایل مترتّب بر این اختلاف، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
بررسی ایجاز در زبان طرح
حوزههای تخصصی:
شعر طرح، ایجاز زمانة ماست و از زیر مجموعه های شعر کوتاه به شمار می رود، اما با وجود کوتاهی، قابلیت دربرگیری تمامی دغدغه های انسان معاصر را داراست. حال اگر در این نوع شعر موجز، ذهنی توانمند و قلمی کارآمد، با گزینش کمترین واژگان و چینش هوشمندانة آن ها، بیشترین معانی را به نمایش بگذارد و به اصطلاح بلاغیون به ""ایجاز"" دست یابد، شگفتی ای با عنوان ""ایجاز در ایجاز"" آفریده است که از نظر نگارندگان، اوج هنر کلامی در شعر مدرن انسان معاصر به شمار می آید و دست یابی بر چنین شگردی، با توجه به فرم ویژة شعر طرح، اهمیتی به مراتب فزون تر می یابد.
در پژوهش پیش رو، کوششی در جهت نمایاندن کارکرد ایجاز در زبان طرح صورت گرفته است و برای دست یابی بر این مهم، نگارندگان، تمامی نمونه های موفق مکتوب مرتبط با موضوع مورد بحث را به صورت جستجوی کتابخانه ای، از نظر گذرانده و به تبیین علمی و کاربردی انواع مختلف ایجاز در شعر طرح پرداخته اند.
یافته های مقالة حاضر، نشان دهندة اهمیت فوق العادة ایجاز در شعر کوتاه- به طور اعم- و شعر طرح- به طور اخص- است. شعر طرح با فرم و ساختار کوتاه و ویژة خود، فرصت چندانی در اختیار شاعر قرار نمی دهد؛ بنابراین اگر شاعر معاصر خواهان نمایاندن تمامی جوانب زندگی انسان معاصر برای مخاطبان جدی شعر، در راه روشن و ساختار دلخواه شعر طرح باشد، تنها گزینش زبانی موجز و بیانی رعدآسا و تأثیرگذار و بهره گیری از صنعت ایجاز به بهترین شکل ممکن، تضمینی بر موفقیت او به شمار می رود.
نقد اسطوره شناختی «گنبد سیاه» هفت پیکر نظامی
حوزههای تخصصی:
در این جستار، یکی از داستان های هفت پیکر نظامی با عنوان «گنبد سیاه» براساس نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی تحلیل می شود. نخست این قصه را از نظر شکل و ساخت داستانی و خط سیر رویدادهای داستان براساس هرم فریتاگ بررسی کرده ایم. ساختار روایتی قصه گنبد سیاه مانند دیگر داستان های کلاسیک و پیشامدرن، از سیری خطی پیروی می کند که دارای سه مرحله شروع، اوج و فرود یا نقطه پایان است. سپس خوانشی دیگرگونه براساس آرکی تایپ های اسطوره ای آورده ایم ؛ چون مقوله سفر، آب، عدد، رنگ سیاه، اسرار و هبوط انسان که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان ها دارند و در این داستان سمبولیکی، ابزار روایت قصه قرار گرفته اند. آنچه موجب خوشی دیگرگونه از این قصه می شود، بررسی و تفسیر کهن الگوهایی است که به طور ناخودآگاه در بافت و روایت داستان به کار رفته اند برای نمونه، کهن الگوی سفر که یکی از مهم ترین بن مایه های اسطوره ای در دنیای اساطیر و افسانه ها و داستان هاست و کلیت داستان براساس همین مقوله سفر شکل گرفته است.
نقد تصحیح التدوین فی اخبار قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«التدوین فی ذکر اهل العلم بقزوین» تالیف ارزشمند و نفیس امام الدین عبدالکریم بن محمد بن عبدالکریم الرافعی القزوینی است. متاسفانه این کتاب چنان که باید و شاید مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار نگرفته است. تنها نسخه مصحَّح و چاپی این اثر به اهتمام شیخ بزرگوار جناب عزیزالله عطاردی به طبع رسیده است. نخستین بار مرحوم عطاردی این اثر را در حیدرآباد هندوستان در سال 1362 تصحیح کرد و منتشر ساخت. جدیدترین چاپ آن نیز در سال 1391 توسط انتشارات عطارد روانه بازار شده است. علی رغم تیراژهای متوالی، متاسفانه اغلاط گسترده ای از قبیل بدخوانی، اسقاط کلمه یا بخش هایی از جمله، اغلاط نگارشی، سهو مطبعی و جز آن در این کتاب راه یافته است. از سوی دیگر چاپ جدید این اثر در بسیاری موارد نه تنها از مشکلات چاپ های گذشته نکاسته بلکه نسبت به چاپ های نخستین این اثر به مراتب بی اعتبارتر و مغلوط تر است. این مقاله در پی آن است که با استمداد از نسخ خطی اصیل و موجود این اثر، پاره ای از مشکلات و ابهامات این متن را که تنها به مدد نسخ خطی آن قابل توضیح هستند به مخاطب بنمایاند.
مقاله به زبان فرانسه: سورئالیستی بیش از حد درون نما/بررسی دلایل ناکامی آنتونن آرتو در عضویت مکتب سورئالیسم (Un surréaliste trop introjectif; L’étude de la déception d’Antonin Artaud dans son adhésion au surréalisme)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد مضمونی روشی است که به ویژه از پدیدار شناسیِ هستی گرا نشأت می گیرد. هدف اساسیِ این روش بررسیِ مضامینی است که در یک متن به کار رفته اند و بدین منظور روی تکرار مفاهیم اساسیِ متن متمرکز می شود. در این روش، شیوه ی مطالعاتیِ باشلار به ویژه به تحلیل عناصر چهارگانه که توسط هر نویسنده به کار رفته می پردازد تا بدین وسیله، جوهره ی تخیّلِ مادی وی را نمایان سازد. این تخیّل توسط رؤیایی تبیین می شود که بر پایه ی ماده شکل می گیرد.
محمود دولت آبادی نویسنده ا ی ایرانی است که شهرت خود را به زبانی ممتاز مدیون است که توسط شناخت و انتخابِ بجای کلمات برجسته می شود. کلیدر بلندترین رمان وی، از هر جهت از این تسلط بر زبان بهره می گیرد.
هدف این جستار اینست که ابتدا سلطه ی عنصر خاک را در آثار دولت آبادی نشان دهد و سپس به بررسی امکان تلفیق چندین عنصر و تحولاتی که این تلفیق در آینده ی شخصیت های کلیدر ایجاد می کند، بپردازد.