فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بعد از تحول عمیقی که در سده هفتم هجری در عرفان اسلامی پدید آمد، هستی شناسی نیز به دو رکن دیگر معرفت عرفانی، خداشناسی و انسان شناسی، افزوده شد. بر این اساس در سنت دوم عرفانی، شناخت هستی صرفاً یک شناخت نظری نیست؛ بلکه این شناخت با رسیدن به مراتب کمال به دست می آید و معرفت خدا با معرفت انسان و هستی حاصل می شود. پیوند انسان شناسی و هستی شناسی برای کسب معرفت، افقهای تازه ای را به روی عرفای سنت دوم گشود. بدین ترتیب با تطبیق میان جایگاه انسان و هستی به عنوان دو عالم صغیر و کبیر، وجوه تازه ای از این دو عالم شناخته شد.
عزیز نسفی، یکی از عارفان نوآور در سنت دوم عرفانی، درباره هستی شناسی عرفانی طرحهای تازه ای به دست می دهد که درکلیات، قابل انطباق با سایر طرحهای هستیشناسانه سنت دوم است؛ ولی در جزییات، منحصر به فرد است. در این مقاله ضمن تحلیل دیدگاههای نسفی در باب هستی و مراتب گوناگون آن، محورهای فکری وی در مباحث هستی شناسانه تبیین و تشریح می شود.
این تحقیق از نوع مطالعه اسنادی و کتابخانه ای است و با روش توصیفی انجام گرفته است.
بررسی تطبیقی شخصیت، زندگی، احوال و اقوال ابراهیم ادهم و بودا
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، بودا و ابراهیم ادهم به عنوان دو شخصیت موثر در تفکرات عرفانی دو قوم هند و ایرانی مطرح هستند. بودا متولد شمال هند است و با پایان دادن به دوران ریاضت خود، راهی را انتخاب کرد که بعدها ، آن را «راه میانه» نامید. ابراهیم بن ادهم نیز از قبیله ای منسوب به بکربن وائل در بلخ است که عمل قهرمانانه او در ترک تعلقات دنیایی و روی آوردن ایشان به زهد و فقر و عالم درون، از او چهره ای محبوب و متفاوت از دیگر صوفیان ساخت. شباهتهای موجود در خصوص نحوه تحول و زندگی عرفانی این دو در طول ایام، باور افراد را به این نکته نزدیک ساخته است که ابراهیم، بودای عرفان اسلامی است. لذا در این مقاله بر آن شده ایم که ضمن بررسی کامل زندگی این دو عارف، شباهتها، تفاوتها و ویژگیهای خاص آنها را از متون معتبر استخراج نموده و در پایان به این نکته دست یابیم که نشانه های موجود در شخصیت و زندگی آنها، بیانگر تفاوت آنهاست، نه یکی بودنشان.
نقش قرائت و استماع قرآن در سیر و سلوک (در متون عرفانی زبان فارسی تا پایان قرن ششم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفا همواره به قرآن به عنوان سرچشمه اصیل و ناب عرفان اسلامی توجه داشته اند و بنای تمام مراحل و منازل سلوک را بر آن استوار کرده اند. علی رغم وضوح این موضوع که بنیاد زندگی، تفکّر و سیر استکمالی عرفا بر قرآن استوار است؛ اما برای تبیین نحوه نگرش عرفا به قرآن لازم است که دیدگاه ها و اقوال عرفا در باب قرآن بدقت بررسی و تحلیل شود. یکی از نکات مهم در متون عرفانی، توجه ویژه عرفا به تمثیل و استشهاد به آیات قرآن کریم برای اثر بخشی بیشتر کلام است. این موضوع سبب شده است که بعضی از این آیات به مشهورات خانقاهی تبدیل شود. علاوه بر آن از نظر عارفان، قرائت و سماع قرآن اهمیت بسزایی در سیر و سلوک عرفانی دارد. قرائت و سماع قرآن در مراحل مختلف سلوک و بویژه در طی مقامات و احوال عرفانی نقش پررنگی دارد. براین اساس سالک بوسیله این دو می تواند از عقبه های طریقت عبور کرده و به مقصود دست پیدا کند. این پژوهش بر آن است که با بررسی و تحلیل متون مهم عرفانی، جایگاه قرائت و سماع قرآن را در سیر و سلوک تبیین کند.
غربت اندیشی صوفیانه و بازتاب آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است و در بسیاری از حوزه های فکری چون فلسفه، عرفان، انسان شناسی، روان شناسی، ادبیات و مانند آن مجال بروز یافته است. در تصوف و عرفان اسلامی نیز غربت، حضوری قابل اعتنا دارد و صاحب ابعاد معنایی و تفسیرهای گوناگون است. در این مقاله پس از مقدمه ای کوتاه درباره مفاهیم چندگانه غربت (سنتی، مدرن و پسامدرن) و نگاهی کوتاه به مقوله غربت در فلسفه، علوم اجتماعی و روان شناسی، به بحث اصلی درباره غربت اندیشی صوفیانه تحت عناوینی چون «غربت روح در قالب»، «غربت انسان در دنیا»، «غربت عارف در میان اهل ظاهر» و «غربت در میان غیر اهل وطن» پرداخته می شود و با تمرکز بر اندیشه های مدون ابن عربی و برخی از بزرگان صوفیه و با استناد به پاره ای شواهد شعری، موارد ذیل تبیین می شود: 1-غربت مفهومی است آزموده انسان. 2- بیشتر عارفان به دلیل تأمل در ویژگی های روحی و روانی آدمی از چنین احساسی آگاهی داشته اند و برای آن ادله و تفاسیر گوناگونی ذکر کرده اند. 3-غربت با مفاهیمی بنیادی چون فنا و سیر و سلوک، شهرت گریزی و گمنامی و مانند آن پیوستگی دارد. 4-غربت صوفیانه با مفهوم سفر ارتباط دارد. 5- غربت و غربت اندیشی رنگ و بویی ملامتی دارد و از اصول ملامتیان است.
چهار نکته
مسأله «دعا» در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعا به عنوان یکی از عالی ترین مضامین الهی، همیشه مورد توجه بشریت بوده و هر انسانی به فراخور میزان درک فقر ذاتی خود به معناشناسی دعا و مسائل پیرامون آن پرداخته است. با غور و تعمق در آثار فلاسفه ای همچون ملا صدرا و عرفایی از جمله ابن عربی، اهمیت و توجه دعا و مسائل مرتبط با آن در نظر این دو متفکر برجسته می گردد. ملاصدرا با نگرش فلسفی خود به تبیین مباحثی چون اهمیت دعا و شرایط استجابت و عوامل موثر در آن پرداخته و ابن عربی با ذوق عرفانی خود در فص شیثی فصوص الحکم به طور مستقل و در ضمن آثار دیگرش به این بحث پرداخته است. اظهار فقر، خضوع و خشوع در برابر خداوند و... شروط مشترک استجابت دعا از منظر ایشان است. به گفته ایشان، درخواست شخص داعی از خداوند با اراده خود، موجب حصول مقوله دعا می گردد. رابطه دعا با «قضا و قدر» و «نظام علی و معلولی» یکی از عوامل مؤثر در اجابت دعا از نظر ملا صدراست که در آثار ابن عربی مشهود نیست؛ در مقابل، ابن عربی اقسام عطایای الهی و مراتب اجابت را با ذوق عرفانی خود به نگارش آورده است که در آثار ملا صدرا یافت نمی شود.
بررسی سِیرِ آراء و عقایدِ اهل تصوف درباره نظریه «بدایه الاولیاء، نهایه الانبیاء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنیادی ترین اصل و مهم ترین مسأله در تصوف و عرفان اسلامی، موضوعِ ولایت و شناختِ ولی است. اکثرِ قریب به اتفاقِ موضوعاتی که در عرفانِ اسلامی مجالِ طرح و بررسی یافته اند، برحولِ محورِ ولایت شکل گرفته و تکامل پیدا کرده اند. از زمانی که تصوف از مرحله زهد وارد مراحلِ پیچیده ترخود شد، بحث درباره ولی و مقامِ ولایت هم روی در رشد و کمال نهاد. در طول تاریخِ عرفان و تصوف اسلامی، مباحثی گوناگون و حاشیه های متعدد درباره موضوع ولایت و شخصیّتِ ولی شکل گرفته است. این مباحث در برخی موارد بسیار جنجال برانگیز شده و برای چندین قرن ذهنِ صاحبان اندیشه را به خود مشغول ساخته بودند. یکی از این مسائل مورد نزاع، نظریه «بدایة الاولیاء، نهایة الانبیاء» است. این نظریه، بیان کننده برتری مقامِ ولایت بر مقامِ نبوّت است؛ و به ظاهر، در مقابلِ نظریه «نهایة الاولیاء، بدایة الانبیاء» که بیان کننده برتری مقامِ نبوت بر مقامِ ولایت است، قرار دارد. در این مقاله، ضمن نشان دادنِ سیرِ تاریخی و فرایندِ شکل گیری این نظریه، به بررسی عقاید و آرایِ دو گروه درگیر در این نزاع فکری نیز توجه شده است. از دیگر مواردِ مورد نظر در این مقاله، تبیینِ چگونگی برقراری پیوند میان طرفداران هر دو گروه و توضیح درخصوصِ استدلال های مطرح شده برای پایان بخشیدن به این نزاع عقیدتی است
مکاشفات شبانه حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ در بسیاری از اشعار خود به تجربیات رویدادهای شبانه ای اشاره کرده که دربردارنده دستاوردهای عرفانی برای او بوده است و اغلب با کاربرد واژه «دوش» و استفاده از تعابیری نظیر «دوش دیدم که...»، آنها را به تصویر می کشد. این تعبیر با اصطلاح «طوارق» نزد عرفا مناسبت دارد. «طوارق» به معنای آن چه در مناجات شب بر دل عارف و سالک وارد می شود، از جمله اصطلاحات عرفانی است که مفهوم آن در اشعار شاعران عارف پیش از حافظ نیز مصادیقی دارد. از دیگر سو، ریشه یابی و تحلیل این رویاهای شبانه که بخش قابل ملاحظه ای از تجربیات عرفانی حافظ را دربرمی گیرد، با مباحث روانشناختی رویا و راه یافتن ذهن انسان به ضمیر ناخودآگاه در شب از راه-هایی مانند خواب، مستی، تخیل و... به دلیل تاریکی و ناشناخته بودن شب ارتباط می یابد و لذا می توان با تأمل در این گونه اشعار حافظ، شخصیت درونی و مدارج عرفانی او را بهتر شناخت. غایت این تحقیق، ریشه یابی و تحلیل تجربیات عرفانی در شعر حافظ است که با استفاده از روش روانشناختی یونگ در خصوص نقشی که ضمیر ناخودآگاه انسان در رسیدن به این گونه تجارب روحی دارد، صورت می پذیرد.
تأمّلات مرگ اندیشانه در چند متن منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به تحلیل و بررسی تأمّلات مرگ اندیشانه در متونِ مهمّ منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری می پردازد. پژوهش حاضر نشان می دهد که مرگ اندیشی در متون عرفانی قرن پنجم هجری در مقایسه با متون عرفانی سده های پیش از آن بسامد بیشتری دارد. این نکته می تواند نشان دهنده عمق و اصالت تجربه های صوفیان و عارفان و اراده معطوف به مرگ در وجود آنان باشد. سویة دیگر این بررسی نشان می دهد که در آثار صوفیان اهل قبض که متّصف به مقام خوف بودند، مرگ هراسی نمودِ بیشتری دارد، ولی در آثار صوفیان اهل بسط و سُکر، پدیده مرگ دوستی بیشتر تجلّی یافته است.
بایزید بسطامی در شبه قاره ی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های بایزید را نخستین بار هجویری، در قرن پنجم هجری در شبه قاره منتشر کرد. پس از آن سلسله های صوفیه ی هند مثل سهروردیه و چشتیه و نقشبندیه و شطاریه و قادریه هر یک به نوعی از اندیشه های بایزید تأثیر پذیرفتند و برخی از آن ها، بایزید را در سلسله ی سند خود جای دادند. مهمترین مسأله ی صوفیان شبه قاره در قبال بایزید، شطحیات او بود. هجویری نخستین کسی است که به تفسیر و تبیین شطحیات بایزید در شبه قاره دست زده و سنتی از خود به جای گذاشته که سایر صوفیه بعد از او در شبه قاره، تقریباً پا جای پای او گذاشتند. پس از هجویری، اکثر صوفیان در برابر او، حالت انفعالی به خود گرفتند و در آثار خود، جز آن چه در کتب پیشینیان درباره ی بایزید موجود بود، چیز تازه ای ارائه ندادند و برخی همچون احمد سرهندی نیز در عین احترام والایی که برای او قائل بودند، به نقد حالات و اقوال، خصوصاً شطحیات او پرداختند. این پژوهش در پی بررسی و تحلیل سنت به جا مانده از بایزید در شبه قاره است.
عشق پژوهشی؛ از خدا تا انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور اصلی این نوشتار، تحلیل روشمند موضوع عشق با نظری بر آموزه های کتاب مثنوی معنوی مولانا است. نویسنده مقاله بر اساس یک ساختار منطقی و الگوی نظری خاص درباره «عشق»، به جست وجوی این مفهوم در رابطه انسان و خدا می پردازد. در این جست وجو نویسنده، به برخی منابع و پایه های این آموزه ها در قرآن و سنت نیز نظر داشته است. بدین ترتیب برای بررسی و تحلیل معنا و مفهوم عشق در آموزه های دینی و عرفان الهی، بایستی در یک تحقیق جامع از «خدا پژوهی» به سمت «انسان پژوهی» حرکت کرد تا در نهایت بتوانیم به «عشق پژوهی» بُنیادینی دست یابیم. نوشتار کنونی بر اساس همین الگوی کلّی شکل گرفته است و مسأله را از زاویه این سه نگاه پی می گیرد.
بررسی دایره های تعالی در گلشن راز و مفاتیح الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز و شرح آن، مفاتیح الاعجاز، شرح تعالی و سلوک انسان و جهان هستی در حرکتی دوار و مستمر است. دایره های متعدد، نظام هستی را به معبدی مقدس که محل تجلی امر مینوی است، تبدیل می کنند. از حرکت های تودرتوی نظام هستی، تصویری ماندالایی شکل می گیرد. هر حرکت با تکرار چرخش پرگار، از نقطه ای مرکزی و ثابت برخوردار است. مرکز تمام دوایر تودرتو انسان کامل است؛ جایی که مرکز هستی، انسان، فراتاریخ، روان بشری، دایره ولایت و... بر هم منطبق می شود. انسان کامل در دو شکل هندسی دایره و مربع، ماندالا و تربیع، هر دو ظرفی هرمسی برای استحاله معنوی اند و هر دو فانی را به ابدیت می رسانند. نگرش یونگی به نظام این دایره ها، منجر به کشف ساحت روان شناختی آن ها می شود. فرآیند فردیت بر سیر مکاشفه انسان منطبق می شود و انسان روان شناخته ای که به مرکز درون رسیده است، سیر خود را بر نظام هستی فرافکنی می کند؛ لذا هستی نیز باید از تعین به سوی وجود که مرکز است، حرکت کند و با تجلی های جلالی و جمالی حق، لطف و قهر الهی را تجربه کند.
رابطة شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به رابطة مقوله های شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی پرداخته شده است. انگیزة انتخاب این موضوع تشکیک مولانا در تطابق عین و ذهن است و این خود یکی از اشتراکات او با فیلسوفان است؛ به همین دلیل، در بخشی از مقاله دیدگاه برخی از فیلسوفان درباره توانایی انسان در شناخت حقیقت به اختصار بررسی شده است. از دید مولانا امکان شناخت حقیقت به وسیله چشم حس، غیر ممکن است. او عوامل گوناگونی را بر بینش و شناخت انسان مؤثر می داند؛ عواملی چون تقدیر، نفس و انواع تمایلات درونی، شیطان، تغییر ناشی از زمان، تقلید و...؛ اما از تأثیر ذهنیات بیش از دیگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخلّ دید در مثنوی لزوماً برای رسیدن به تطابق میان عین و ذهن نیست، بلکه برای رسیدن به بینشی از گونه ای دیگر است؛ بینشی که خود طریقی بکر و فراتر از دریافت عقلی است که تنها معتقدان آن را درک می کنند. در این بینش فرد باید بتواند به مقام آخِر بینی برسد و هستی حقیقی را در ورای جهان نمودها مشاهده کند.
سطوح تعلیق و تثبیت معنای نظربازی در نگاه عارفانه غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظربازی در غزلیات سعدی نه تنها از منظر بسامد چشمگیر، که از نظر شیوه های اظهار هم متنوع است. تحقیقات پیشین عمدتاً با رویکردی محتوامحور و نگاهی عرفانی، به تبیین نظربازی پرداخته اند، اما لذت قرائت متنِ دربرگیرنده مفهوم نظربازی و نیز درک معنا یا معانی آن، در گرو کشف شیوه بیان راوی است. این نوشتار درصدد است تا نشان دهد که راوی غزلیات سعدی چگونه با ایجاد تصور تابوشکنی به مثابه نوعی تعلیق، ابتدا مخاطب را دچار نوعی پرسه کرده، سپس به معنای دلخواه خود می رساند. نتیجه حاکی است که راوی غزل برای طرح معنایی فلسفی یا عرفانی درباب کنش نظربازی، با درجاتی از تعلیق در سه لایه از بافت کلامی- بیت، غزل و کل غزلیات- سه سطح روایت می سازد که مخاطب در هریک از این سطوح، ظاهراً با شکلی از تابوشکنی روبه رو می شود. اما تنش به وجودآمده در هر سطح با توجه به بافت کلامی سطح بالا و یا در قیاس با هم، فروکش کرده، تصور تابوشکنی منتفی می شود. درنهایت مخاطب به سوی معنایی واحد یا غالب - اعم از فلسفی یا عرفانی- سوق داده می شود.
«استقامت نامه»، اثری ناشناخته از قرن نهم هجری در شرح اسرار و مفاهیم استقامت(مقاله علمی وزارت علوم)
کمال انسان و انسان کامل در نظر شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در جست و جوی پاسخ مستدل و برهانی به پرسش های مطرح پیرامون کمال انسان و انسان کامل در عرفان اسلامی است؛ کمال انسان در چیست؟ انسان کامل کیست و چه ویژگی هایی دارد؟ این کمال چگونه تحقق می پذیرد و از کجا آغاز شده و به کجا می انجامد؟ در این باره از اشعار مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری به عنوان الگوی کاربردی استفاده شده است. شیخ محمود شبستری با استفاده از مسئله حرکت به بیان مبحث تکامل می پردازد. به عقیده او حرکت بنیادی در هستی غیر قابل انکار است. در پی این حرکت همه چیز می خواهد به اصل خود بر گردد. در پایان همه هستی به تعادل می رسد و در نتیجه وحدت به جای کثرت می نشیند.
این حرکات شامل حرکت جوهری ، تجدد امثال ، و حرکت حُبّی بوده و در همه این حرکات انسان قافله سالار است که با نام های مختلف انسان کامل، ولی، امام و ... نمود می یابد و انسان تنها موجودی است که به غایت کمال که همان اتحاد با خداست دست می یابد. به عقیده شبستری کامل ترین انسان، پیامبر اکرم (ص) می باشد که هم ولی است و هم نبی؛ این سیر از ازل آغاز شده و تا ابد ادامه خواهد داشت و در تمام موجودات قرار دارد و همگی دنباله روی تکامل انسان اند،
نقد کتاب عرفان و تفکر از تأملات عرفانی مولوی تا عناصر عرفانی در طریق هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات و مطالعات تطبیقی امروزه در حوزة پژوهش های علمی ـ فرهنگی توجه پژوهش گران را به خود جلب کرده است. کمترین فایدة این گونه تحقیقات این است که زمینه ای را فراهم می آورند برای این که وام دهی و وام گیری داد و ستدهای آگاهانه، ناخواسته، و ناآگاهانه و تواردهای پنهان و آشکار میان دستگاه های فکری گوناگون و فرهنگ ها و تمدن های متنوع را بیان دارند. در میان آن ها در چند دهة اخیر، تطبیق اندیشه های عارفان نامدار ایرانی، خاصه مولانا جلال الدین محمد، با فلسفه های اگزیستانسیال از رواج بیشتری برخوردار شده و عنایت فزون تری را به خود جلب کرده است. این پژوهش بر آن است تا به بحث و نقد کتاب عرفان و تفکر، از تأملات عرفانی مولوی تا عناصر عرفانی در طریق تفکر هایدگر بپردازد. برایند تحقیق نشان از آن دارد که نویسنده در هفت فصل مطالب بسیار ارزنده ای در باب برخی از تفکرات عرفانی مولانا و اندیشه های فلسفی هایدگر در اختیار خواننده می گذارد. در فصل آخر با خوانش های دلخواهانه شباهت های موجود و یا بهتر است بگویم «شباهت سازی های» موجود را هم با اما و اگر و ... به دست می دهد، اما همین امر که باید حاکی از شباهت فکری این دو متفکر شرق و غرب باشد، از تفاوت های بنیادین آنان حکایت دارد که در این پژوهش بدان اشاره شده است.
معنای زندگی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تفکر غربی، «معنای زندگی» به عنوان یک مسأله شناخته میشود. از میان نظرات مختلف، یکی از دیدگاهها درباره معنای زندگی، دیدگاه عرفانی است که اگرچه تاکنون کمتر به آن نظر شده است، میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشها در باب این مسأله باشد. در پژوهش حاضر، ارکان معناداریِ زندگی، از دریچه نگاه یکی از مشاهیر عرفان اسلامی، محیالدین ابن عربی شناسایی می گردد و جایگاه انسان و اهمیت حضور وی در جهان هستی، بر مبنای دیدگاه «خدامحور» این عارف بررسی می شود. به این منظور، بر مبنای آرای ابن عربی، ابتدا بر شناختپذیری معنای زندگی صحّه گذاشته میشود و سپس، به دست میآید که ارزش و اعتبار والای وجود انسان نسبت به جهان، انگیزه متعالی عشق در آفرینش و معاد و ارتقای بینش عرفانی، معناداری زندگی انسان را در سه مفهوم «ارزش زندگی»، «غایت زندگی» و «فایده زندگی» اثبات میکند.
سماع اهل تصوف و رویکرد سعدی بدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سماع اهل تصوف و عرفان از دو منظر قابل بررسی است: یکی سماع رسمی که دارای آداب و رسوم و ترتیباتی خاص است و موافقان و مخالفان آن فراوانند؛ دیگر سماعی که ناظر بر مراتب تکاملی و تبدّلات وجودی سالک است. یکی از عمده ترین دلایل مخالفان با مکتب تصوّف، سماع ترسّمی است. از اسرارالتوحید برمی آید که از زمان ابوسعید ابوالخیر این اختلاف نظرهای عقیدتی در مورد سماع فراوان بوده است. برخی از صاحب نظران آن را غذای روح دانسته، از آن بر حالت و صفت روحانی تعبیر می کنند و سماع این جهان را سایه ای از آن حقیقت مجرد فرض می کنند و برخی دیگر آن را آلت شیطان دانسته اند. سعدی سماع را خاص هر کسی نمی داند و معتقد است که از هزاران تن، سماع تنها در یک نفر (آشنایان راه) اثر خواهد کرد. در این مقاله کوشیده شده است ضمن بررسی این اختلاف نظرها، به بررسی سماع از دیدگاه اهل سماع و رویکرد سعدی بدان پرداخته شود.
مذهب عشق الهی در غزلیات سعدی
حوزههای تخصصی:
سعدی اهل عرفان است و این عرفان عشق است، یعنی امری که در غزلیات او موج می زند و خاستگاه اندیشه و بیان او می شود. او با عشق تمام اسرار وجود را رصد می کند و برایش راه وصول به حقیقت است. سعدی عشق این سری و عشق آن سری را توأمان دارد و به جایگاهی می رسد که این دو به وحدت می رسند. اگرچه برخی مضامین این عشق را زمینی دانسته اند، اما او عارفی است که در سرتاسر غزل هایش به تبیین عشق الهی پرداخته و بر همین اساس است که به نزاع همیشگی میان عقل و عشق با توجهی خاص نگریسته است. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن بررسی ویژگی های عشق الهی در غزلیات سعدی، به عرفان شناختی سعدی در این عرصه پرداخته شود.