فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
اندرزهای عنصرالمعالی در قابوسنامه و مقایسه آن با نظرات تربیتی ژان ژاک روسو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا سعی می شود ویژگی های تربیتی «قابوسنامه» و اهمیت آن در حکمت عملی بیان شود و آنگاه مقایسه ای میان این اثر و آرا و اندیشه های تربیتی ژان ژاک روسو در کتاب «امیل» صورت گیرد. اهمیت و ضرورت این موضوع بدان جهت است که آرای تربیتی روسو در «امیل» مورد استناد منابع علوم تربیتی و روانشناسی تربیتی است. این در حالی است که منابع فارسی نظیر «قابوسنامه»، در این زمینه سرشار از موضوعات اخلاقی و تربیتی است و می تواند در اکثر مباحث دانش تربیتی و روانشناسی رشد مفید واقع شود. در این مقایسه به دیدگاه های مشترک و وجوه اختلاف در روش های «قابوسنامه» عنصرالمعالی و «امیل» روسو اشاره شده است و حاصل این مقایسه آن است که اثر عنصرالمعالی با آن که به شیوه اندرز بیان شده است نسبت به کتاب روسو، که دستورات تربیتی را به صورت تجویزی و الزامی مطرح می کند، فراگیرتر و عملی تر است.
حافظ و سید سراج الدین سگزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم حافظ شناسی در دوران معاصر، بحث و تحقیق درباره ی چگونگی و میزان تاثیر پیشینیان بر شعر حافظ است؛ چراکه در میان سخنوران فارسی، کمتر کسی به اندازه ی حافظ به اشعار شاعران دیگر توجه داشته و در دواوین آنها تفحص و کندوکاو نموده است. از این رو در دیوان او با توجه به میزان اشعار و تعداد غزلیات، بیش از دیوان هر شاعر غزلسرای دیگر، تضمین، اقتفا، استقبال، نقل مضامین و مفاهیم سروده های دیگران، به خصوص شاعران پیش از او وجود دارد. تاثر حافظ از شاعرانی چون سعدی، مولانا، کمال اسماعیل، جمال عبدالرزاق، ظهیر فاریایی، نظامی، عطار، خاقانی، انوری، معزی، ادیب صابر و ..... در منابع مختلف مورد بحث و تحلیل قرار گرفته ولیکن میزان اثرپذیری حافظ از یکی از شاعران ناشناخته شعر فارسی به نام سید سراج الدین سگزی، شاعر قوی دست قرن هفتم هجری، تا کنون مورد تحقیق و مطالعه قرار نگرفته است که این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار تا حد مقدور به این مهم بپردازد.
بررسی تحلیلی ساختار روایت در کشف المحجوب هجویری براساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت پردازی یکی از سنت های بسیار مهم در میان صوفیان بوده است. نویسندگان صوفی، همواره از حکایت به عنوان ابزاری برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کرده اند. هجویری یکی از کسانی است که در پروردن این حکایت ها و غنابخشیدن به آن ها، نسبت به بسیاری از نویسندگان دیگر موفق تر عمل کرده است؛ تا جایی که برخی بر این باورند که هجویری را می توان بهترین عارفانه نویس ایران دانست. حکایت ها و شبه حکایت های صوفیانه بخش مهمی از کتاب کشف المحجوب را به خود اختصاص داده اند. این حکایت ها از استحکام زیادی برخوردارند و هم از نظر ساختار و هم معنا، قابل تحلیل و بررسی هستند. هجویری این حکایت ها و شبه حکایت ها را در بخش-های گوناگون کتاب برای تأکید بر گفته های خود بهکار برده است.
حکایت های کشف المحجوب را می توان براساس نظریه های جدید ادبی
از جمله «روایت شناسی ساختارگرا» نیز بررسی کرد. از میان الگوهای
گوناگون روایت شناسی، الگوی روایت شناسی گرماس برای بررسی
حکایت های کشف المحجوب - که بسیار کوتاه و فشرده اند - مناسب تر به نظر می رسد. این الگو به طرز چشمگیری با طرح بسیاری از قصه های عامیانه سازگار است.
آژیرداس ژولین گرماس، پس از بررسی نظریة پراپ در ریخت شناسی قصه، تلاش می کرد به یک دستور زبان جهانی برای روایت دست یابد. وی در کتاب «معناشناسی ساختاری»، نظریة نشانه شناسی روایت را بنا نهاد و به این ترتیب، این برداشت که ساختار یک داستان با ساختار یک جمله همانند است، به یکی از فرضیات معیار در روایت شناسی تبدیل شد. در مقالة حاضر، ساختار روایی حکایت های کشف المحجوب هجویری بر اساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس و نیز چرخش ها و انعطاف پذیری این الگو در حکایت های صوفیانه بررسی شده است.
تفسیر روان شناختی «بوف کور» بر مبنای سبک شناسی تگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی تگا رویکردی در سبک شناسی است که از مرز توصیف زبان شناختی و تعبیر معنی شناختی یک اثر می گذرد و به تفسیر روان شناختی و تبیین جامعه شناختی آن می پردازد. این مقاله در صدد است با رویکرد فوق و با استفاده از متغیّرهای نقشی اندیشگانی، بینافردی(زمان و وجه)و متنی(تمهیدات پیوندی) تفسیری روان شناختی از بوف کور ارائه و به این سوال پاسخ دهد که از طریق این متغیّرهای نقشی به چه مشخّصههای سوررئالیستی می توان دست یافت. فرضیّه آن این است که با استفاده از متغیّرهای نقشی فوق می توان برخی مشخّصه های سوررئالیستی مانند ذهنیّت گرایی، درون گرایی، واقعیّت گریزی، سولی لوکی، نگارش خودکار و سیّالیّت ذهن را در این رمان نشان داد. مبنای نظری آن سبک شناسی تگا است که تلفیقی از روش سبک شناسی و دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان است. روش تحقیق، آماری - تحلیلی بوده و تحلیل داده های آن نیز با روش نمونه گیری خوشهای یک مرحله ای متناسب با حجم نمونه انجام شده است. نتیجه این که بوف کور با توجّه به شواهد زبانی، اثری انتزاعی، ذهنی، واقعیّتگریز و سوررئال است.
ویژگی های فنی و موضوعی داستان در آثار بهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهاء طاهر یکی از داستان نویسان برجسته مصر است و دارای 10 اثر داستانی است. وی اصولاً نویسنده ای رئالیست است که از امکانات فنی مکتب هنری رئالیسم به طور کامل بهره برده است. هدف ما در این مقاله، شناساندن ویژگی های تکنیکی و محتوایی داستان های بهاءطاهر است. از این رو، در بخش نخست به ویژگی های قالب داستانی در آثار او می پردازیم و با پیرنگ و کشمکش و داستان موقعیت، رمان دراماتیک و مکان های شهری در داستان های او اشنا می شویم و در بخش دوم به مضامین آثارش از قبیل انقلاب ژوئیه، مسائل مربوط به طبقه متوسط و روشنفکر، استعمار، و مساله فلسطین خواهیم پرداخت.
مطالعه شکلی و ساختاری داستان های کوتاه صادق چوبک
حوزههای تخصصی:
صادق چوبک متعلّق به نسل دوّم نویسندگان ایرانی است که پس از تثبیت داستان کوتاه، در ارائه نمونه هایی موفق در این عرصه کوشیدند. چوبک در داستان هایش به زندگی اقشار بینوا و فرودست پرداخت و از زبان و لحن آنان سود برد تا واقعیت های زشت و تلخ حیات را با دقّت و جزئیات تمام به تصویر کشد. او در این راه از امکانات و صناعاتٍ روایی ویژه ای استفاده کرد که بررسی مجموعه آنها موضوع تحقیق حاضر است. در این مقاله کوشش شده است همه اجزای روایی در داستان های کوتاه چوبک از طرح و شخصیّت گرفته تا زاویه دید، زبان، ... تجزیه و تحلیل شود.
تحفه خاقانیه
سهم سعدی در تکوین شعر غنایی فارسی
حوزههای تخصصی:
نویسنده مقاله معتقد است که سعدی در کلام خود از جادویی سحرآمیز بهره می گیرد که این چنین همگان را شیفته کلام خود می سازد. زبان در دست سعدی هم چون موم است و او این حداکثر بالقوه های کلامی یا منتهای زبان را با نزدیک تر ساختن زبان گفتار و زبان نوشتار از سویی و همآمیزی زبان نثر و زبان شعر از سوی دیگر میسر می سازد. در ادامه، نویسنده به بررسی این زبان خاص در شعر غنایی و سهم سعدی در ارتقای آن می پردازد.
مظاهر الإبداع فی مدائح أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد کان أبو تمام من أبرز الشعراء المادحین، حیث أبدی وأعاد فی المدح وسلک فیه طریقاً یختلف عمّا کان یسلکه الجاهلیون والإسلامیون. نشأ أبو تمام فی دمشق یعمل عند حائک ثم انتقل إلی حمص حیث نظم قصائده الأولی ووصل إلی المعتصم وصار شاعره الخاص، وقد کان قبل ذلک مطروداً محروماً من قبل الخلفاء الذین کانوا قبل المعتصم. یمتاز أبو تمّام بما فی مدحه من منطق و اتساع أفکار وحکم وأمثال سائره مبثوثه فی تضاعیف أبیاته، وبما فیه من عصبیه عربیه تحمله علی الإسراف فی ذکر مناقب العرب وتزیین الحیاه البدویه ومساکن الأعراب وقبائلهم.
فقد استطاع أبو تمام أن یحوّل قصائده التی مدح بها المعتصم واصفاً شجاعته وشجاعه جنوده، استطاع أن یحوّلها إلى ملاحم نابضه بالحیاه والحرکه لما بثّ فی جماداتها من روح الحیاه فجعلها متحرّکه ناطقه. وکما کان یبالغ فی مدحه کان یبالغ فی وصفه کذلک، فقد کان وصّافاً ماهراً، بل رسّاماً مصوّراً یعتنی بلوحاته أیّما اعتناء وهو لا ینسى فی رسمه للطبیعه ممدوحه رابطاً بینه وبین الطبیعه لیمنّ فی نهایه المطاف على ممدوحه، بشکل غیر مباشر طبعاً، أنّه مدحه بأفضل ما یکون من الأشعار ولیتخذ من ذلک ذریعه لیمدح شعره ویُعلی من شأنه أکثر من إعلاء شأن الممدوح.
سازکارهای زبانی شوخ طبعی: جناس و ابهام/ ایهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، عدم تجانس به منزلة یکی از سازکار های زبانی شوخ طبعی بررسی می شود. پرسش اصلی این است که عوامل سرگرم کنندگی و خنده در شوخ طبعی کدامند؟ به نظر می آید عوامل بسیاری، مانند رویکردهای روانی، ادبی و زبانی در ایجاد خنده مؤثرند. در این مقاله، عدم تجانس در سطوح ساختاری و کارکردی از جمله عوامل سرگرم کنندگی معرفی می شود. پس از اشاره به پیشینة مرتبط با بحث و واژگان مرتبط با شوخ طبعی، نظریة عدم تجانس زبانی در دو سطح ساختاری و کارکردی را با نگاهی به برخی از لطایف رسالة دلگشای عبید زاکانی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. در سطح ساختاری به جناس و بازی های کلامی از جمله همنامی، هم آوایی، همجنسی و همشکلی و نیز انواع تجنیس در زبان فارسی اشاره می شود. در سطح کارکردی به ابهام/ ایهام و کارکرد آن در سطح معنایی اشاره می شود. نتایج بررسی نشان می دهند که عدم تجانس زبانی از رهگذر برخی مؤلفه های سطوح ساختاری مانند تجنیس و سطوح کارکردی مانند ابهام/ ایهام، از جمله علل اصلی سرگرم کنندگی متون مطایبه آمیز به شمار می آیند. البته این مقاله زمینه را برای پرداختن به سایر نظریه های شوخ طبعی نیز هموار می کند.
بررسی «خواننده نهفته در متن» در سه داستان ادب پایداری از احمد اکبرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تحلیل آثار پدید آمده در گستره ادبیات پایداری کودک، بررسی خواننده نهفته در این آثار است. چمبرز بر این باور است که برای بازشناخت این خواننده، نیازمند روشی هستیم که در داستان های کودک و نوجوان، کودک را در مقام «خواننده» به رسمیت شناسد. با توجه به اهمیت این رویکرد و تازگی آن در مطالعه ادبیات کودک ایران، در این پژوهش کوشش شده تا سه اثر داستانی احمد اکبرپور در گستره ادب پایداری (اگر من خلبان بودم، شب به خیر فرمانده و قاب آسمانی) بر پایه دیدگاه چمبرز بررسی شود. چمبرز روش پیشنهادی خود را برای بررسی نگرش نویسنده به خواننده نهفته در متن، در چهار محور عرضه می کند: سبک نوشته، زاویه دید، طرفداری و شکاف های گویا. به کمک این چارچوب، می توان به چند نکته محوری زیر پی برد: ویژگی های خواننده نهفته در آثار یاد شده، نگرش آگاهانه یا ناآگاهانه نویسنده به کودک و نوجوان (کودک به عنوان بزرگسالی ناقص یا مانند موجودی با کیستی و زیست جهان مستقل) و سرانجام، دلایل مورد توجه قرار گرفتن برخی آثار از سوی مخاطبان. یافته های پژوهش نشان داد که این نویسنده کوشیده است تا با نزدیک شدن به دنیای متفاوت کودکی، تجربه هایی تازه از جنگ و دفاع مقدس به تصویر بکشد و با شرکت دادن کودکان در حوادث داستان و همراه شدن با آنان، فضایی فراهم آورد که کودک خود را تا حدی در آفرینش داستان سهیم بداند این مخاطب حتی می تواند در حوادث مربوط به جنگ نقشی تاثیرگذار داشته باشد.
موضوع و مضمون در غزل رهی معیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رهی معیری»، یکی از بهترین شاعران معاصر است که غزلیات فاخرش، هم از لحاظ مضمون و هم از لحاظ قالب، شورانگیز و قابل تحسین می باشند. آشنایی و الفت او با موسیقی و موسیقی دانان، دمخوری و دوستی با هنرمندان و بیش از هر چیز وجود سراسر شور و شوقش، رنگ و بویی خاص به سروده هایش داده است.
اگرچه «عشق» در غزل «رهی» بیش از هر موضوعی مورد توجه قرار گرفته است، اما او به مضامین دیگری چون: بی نیازی و وارستگی، گله از روزگار، وطن پرستی، توصیف زیبایی ها و نکوداشت هنرمندان و دانشمندان نیز توجه کرده است. قابلیت های شگفت انگیز ذاتی و اکتسابی رهی، او را در پرداختن به هر یک ازاین موضوعات، بسیار توانمند و موفق نموده است.
در این مقاله، - نگارنده- با گواه گرفتن سروده های شاعر- هر یک از این موارد را مورد بررسی قرار داده است.
نبراتُ الحزنِ فی حبسیات مسعود سعد سلمان وأسریات المعتمد بن عبّاد (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ ابتعادَ أیّ إنسانٍ عن الأهل والأصدقاء، أمرٌ محزنٌ یولد الإحساس بالألم والحزن، وغالباً ما یحدث هذا الأمر لِظروف خارجه عن إراده الإنسان کالأسر أو الانحباس. إنَّ الظروف المریره التی عاشها الشّاعرانِ مسعود سعد سلمان والمعتمد بن عبّاد فی الأیام التی قضیاها فی السّجن، ساقتهما إلى نظْمِ الأشعار التی تعبر عن عواطفهما تجاه الحیاه؛ فشعر السّجن عند مسعود سعد هو ما اصطُلح على تسمیته ب (الحبسیات)، وهذا الشعر عند المعتمد یسمّی ب (الأسریات). تمتاز هذه الأشعار بالمیزات التی جعلتها نوعاً خاصّاً من الأدب، ومِنْ هذا المنطلق یتصدى هذا البحث لدراسه شعر السّجن الذی ظهر فی الأدب الفارسی والعربی لیعرّف بالمضامین المشترکه فی هذینِ الأدبینِ وفق رؤیه تحلیلیه لدى الشّاعرینِ مسعود سعد سلمان والمعتمد بن عبّاد بالاعتماد على المنهج التوصیفی- التحلیلی.
من النتائج المتوخاه من هذه الدراسه نرى مدى تعلّق النصوص بعضها ببعض، فتنشأ المضامین المشترکه فی شعر مسعود سعد والمعتمد بن عبّاد عن إحساسهما المشترک تجاه الظروف المریرهالتی قضیاهافی السّجن.فالسّجن ومایترتب علیه من الآلام والمصائب کان السبب الرئیس لِنظمِ القصائد التی تَحْمِلُ صعوبهَ العیش فی غیاهب السّجن ومراره القیود والسلاسل وأثرها فی الروح والجسم والشّکوى من الدَّهر والتبرّم بالدّنیا ورثاء أهل البیت.
ادبیات معاصر: شکل داستانی
حوزههای تخصصی:
تلفیق احساسات ناهمگون و متضاد (گروتسک) در طنز و مطایبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک (Grotesque)مفهوم، فن یا سبکی در هنر و ادبیات است که در آن ادیب یا هنرمند تلاش می کند دو حس ناسازگار ترس (دلهره یا انزجار) و خنده (طنز و مطایبه) را هم زمان به مخاطب خویش القا کند. این مفهوم امروزه توصیف کننده دنیای پریشان و از خود بیگانه است؛ یعنی دیدن دنیای آشنا از چشم اندازی بس عجیب که آن را ترسناک و مضحک جلوه می دهد. بارزترین ویژگی هایی که یک اثر را گروتسک می سازد، عبارت است از: ناهماهنگی، افراط و اغراق، نابهنجاری و خنده آوری و ترسناکی. گروتسک از این نظر که نوعی تمسخر فیلسوفانه ناهنجاری هاست کارکردی شبیه به طنز دارد؛ امّا یکی از مهمترین شاخه های هنر و ادبیات که گروتسک به آن راه یافته است، طنز و مطایبه است که یکی ازگونه های آن را «کاریکلماتور» تشکیل می دهد. کاریکلماتور گونه ای نثر کوتاه، موجز، ساده و طنزآمیز است که با نگرشی متفاوت به دنیا و پدیده های پیرامون به قصد برجسته سازی توجه می کند. گروتسک در کاریکلماتورها؛ بخصوص کاریکلماتورهای پیشرو این سبک، یعنی پرویز شاپور، نمود ویژه ای دارد. گروتسک در کاریکلماتورها بیشتر زاده دو عنصر تناقض (ناهماهنگی) و اغراق و افراط است و کیفیت تصویری عجیب، ترسناک و مضحکی به آن می بخشد. از مهم ترین شگردهای گروتسک در کاریکلماتورها می توان به در هم ریختگی، ادغام سطوح، اغراق، دگردیسی و بهره گیری از همزاد و متضاد اشاره کرد. این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی به شناخت و بررسی مفاهیم گروتسک، چگونگی بروز و مضامین آن در کاریکلماتورها با ارائه شواهدی، پرداخته است.