فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۶۲۱ تا ۱۲٬۶۴۰ مورد از کل ۱۲٬۷۸۱ مورد.
منبع:
پژوهش های حسابداری و راهبری شرکتی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹
89 - 105
حوزههای تخصصی:
این مقاله به ارائه ی یک مدل هیبریدی جدید برای اعتبارسنجی مشتریان بانکی می پردازد که ترکیبی از الگوریتم ژنتیک، بهینه سازی بیزین و مدل یادگیری ماشینی XGBoost است. هدف اصلی این مدل، بهبود دقت و کارایی در ارزیابی ریسک اعتباری مشتریان و کاهش هزینه های مرتبط با بروز اشتباه در پیش بینی هاست. در این تحقیق، داده های واقعی مربوط به مشتریان بانکی مورد استفاده قرار گرفته و پس از پیش پردازش داده ها شامل نرمال سازی و مدیریت داده های گم شده، از الگوریتم ژنتیک برای انتخاب ویژگی های بهینه مورد استفاده قرار گرفته است. سپس، بهینه سازی بیزین به عنوان یک ابزار پیشرفته جهت تنظیم دقیق ابرپارامترهای XGBoost به کار گرفته شده است. نتایج حاصل شده از پژوهش، بیان گر عملکرد برتر مدل پیشنهادی در مقایسه با روش های متداول اعتبارسنجی است. مدل هیبریدی پیشنهادی توانسته است با دقت 76 /82 درصد و نرخ بازشناسی مطلوب برای مشتریان معتبر و غیرمعتبر، به ویژه در طبقه بندی مشتریان با ریسک بالا، برتری خود را نشان دهد. تحلیل های آماری و مقایسه عملکرد مدل با سایر روش های موجود، تأثیر مثبت انتخاب ویژگی و تنظیم بهینه ابرپارامترها را تأیید می کند. این مدل می تواند به عنوان یک ابزار عملیاتی برای بانک ها و مؤسسات مالی جهت کاهش ریسک اعتباری و بهبود مدیریت مشتریان مورد استفاده قرار گیرد.
بسط ماتریس توابع ریاضی در توسعه ی آینده نگرانه ی کارکرد بینامتنیّت در افشاء اطلاعات فراگیر برای ذینفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶
127 - 176
حوزههای تخصصی:
بینامتنیّت زاییده تفکرات پست مدرنیسم جهت توسعه دانش علوم انسانی در تمامی حوزه هایی است که می تواند ارتقاء سطح آگاهی و شناخت ذینفعان را توسعه بخشد. استفاده از این مفهوم در دانش حسابداری، کارکرد نوظهوری در عرصه افشاء اطلاعات برای ذینفعان تلقی می شود که می توانند به دلیل افزایش قابلیت های مقایسه پذیری، سطح تصمیم گیری های مالی را توسعه بخشد. لذا هدف این مطالعه توسعه ی آینده نگرانه ی کارکرد بینامتنیّت در افشاء اطلاعات فراگیر برای ذینفعان از طریق ماتریس توابع ریاضی می باشد. این مطالعه به لحاظ نوع نتیجه، کاربردی تلقی می شود و از منظر هدف، در دسته مطالعه های اکتشافی جایگذاری می گردد که با استفاده از مدل های کمی و کیفی اجرا شده است. مطالعه حاضر از یک نوع روش تحقیق تبعیت نمی کند، بلکه به فراخور هر بخش، روش مجزایی را در مسیر پاسخ به سؤال های تدوین شده بکار می برد. لذا می توان بر اساس ماهیت جمع آوری، این مطالعه را در دسته پژوهش های آمیخته قرار داد. جامعه آماری در بخش کیفی 11 نفر از خبرگان در عرصه ی مدیریت مالی و حسابداری بودند و در بخش کمی 30 نفر از مدیران مالی باتجربه شرکت های بازار سرمایه مشارکت داشتند. نتیجه در بخش کیفی از وجود 6 عامل برای ارزیابی کارکرد بینامتنیّت در افشاء اطلاعات حکایت داشت که بر اساس تحلیل دلفی مورد تأیید قرار گرفت. سپس با انتخاب 2 عامل از 6 عامل شناسایی شده به عنوان مبنای سناریوپرداری، با انجام تحلیل مضمون، 9 زیر عامل نیز ظهور یافتند. نتیجه کسب در بخش کمی نشان داد، مهم ترین سناریو توسعه کارکرد بینامتنیّت در افشاء اطلاعات فراگیر، سناریو سینوسی یا به عبارت توضیحی سناریوی بینامتنیّت عملیاتی می باشد که مهم ترین پیامد مشروعیت، یعنی مشروعیت اخلاقی را می تواند برای شرکت به همراه داشته باشد.
سودمندی بودجه ریزی مشارکتی در بیمارستان های دولتی و خصوصی: شواهدی از ایران
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه سودمندی بودجه ریزی مشارکتی در بیمارستان های دولتی و خصوصی غرب مازندران و شرق گیلان بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران مالی و حسابداران بیمارستان های غرب مازندران و شرق گیلان در 1403 بوده است. حجم نمونه آماری 123 نفر بوده است که بر حسب جدول کرجسی-مورگان، 97 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها نیز از طریق مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-22 و Smart PLS-3 صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد استفاده از بودجه در مدیریت عملیاتی تأثیر مثبتی بر ارزیابی و پاداش دهی مبتنی بر بودجه، مشارکت مدیران عامل در فرآیند بودجه ریزی و رضایت مدیران از بودجه ریزی دارد. ارزیابی و پاداش مبتنی بر بودجه و مشارکت مدیران عامل در فرآیند بودجه ریزی تأثیر مثبتی بر رضایت مدیران از بودجه ریزی دارد. ارزیابی و پاداش مبتنی بر بودجه و مشارکت مدیران عملیاتی در فرآیند بودجه ریزی نقش میانجی مثبتی بین استفاده از بودجه در مدیریت عملیاتی و رضایت مدیران از بودجه ریزی دارد. بودجه ریزی مشارکتی به عنوان یک ابزار مدیریتی می تواند به بهبود عملکرد بیمارستان های دولتی و خصوصی در ایران یاری رساند.
تأثیر ارزش برند بر رابطه بین محرک ها و موانع نوآوری با ریسک پذیری شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
81 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف: رابطه بین نوآوری و ریسک پذیری، موضوعی پیچیده و دووجهی است. از یک طرف، نوآوری می تواند ریسک پذیری را افزایش دهد و از طرف دیگر، با ایجاد مزیت رقابتی و عملکرد بالا، می تواند ریسک پذیری را کاهش دهد. شرکت ها برای حفظ مزیت رقابتی ناچار به پذیرش نوآوری های ریسکی هستند و برند قوی می تواند به عنوان سپر دفاعی در برابر پیامدهای منفی ریسک عمل کند. این موضوع در تقاطع دو حوزه کلیدی مدیریت یعنی مدیریت برند و مدیریت نوآوری قرار دارد. بررسی تعامل این ابعاد می تواند به توسعه راهکارهای جامع تری برای سیاست گذاری نوآوری و مدیریت ریسک بینجامد. با توجه به نبود بررسی های مستقیم پیرامون اثر برند در ساختار تصمیم گیری نوآورانه تحت شرایط ریسکی، پژوهش حاضر می تواند به توسعه مدل های تلفیقی بین مفاهیم بازاریابی (برند) و کارآفرینی (نوآوری و ریسک پذیری) کمک کند. در نتیجه، شناخت این نقش برای مدیران و تصمیم گیرندگان حیاتی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزش برند بر رابطه بین محرک ها و موانع نوآوری با ریسک پذیری شرکت های پذیرفته شده بورس تهران است. روش شناسی: پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش جزو پژوهش های توصیفی-پس رویدادی است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از داده های پانلی و مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده و برای سنجش متغیر ارزش برند از مدل داموداران(2015) و برای سنجش محرک ها و موانع نوآوری از الگوی نمازی و مقیمی(1398) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه شرکت های بورس تهران از ابتدای سال 1395 تا 1402 هستند که به روش حذف سیستماتیک، 139 شرکت انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد منابع مشهود و منابع نامشهود به عنوان محرک های نوآوری تأثیر مثبتی بر ریسک پذیری دارند، از بین متغیرهای مربوط به موانع نوآوری، موانع بازار و موانع مالی دارای تأثیر منفی معنی دار بر ریسک پذیری هستند ولی متغیر موانع دانشی تأثیر معنی داری بر ریسک پذیری ندارد. اثر تعاملی منابع مشهود و نامشهود با ارزش برند بیانگر عدم تأثیرگذاری منابع مشهود و تأثیرگذاری مثبت معنی دار منابع نامشهود بر ریسک پذیری شرکت های مورد مطالعه است. اثر تعاملی ارزش برند با موانع نوآوری(موانع بازار و مالی) حاکی از این است که برند قوی، اثر منفی موانع بر ریسک پذیری شرکت را کاهش می دهد ولی اثر تعاملی ارزش برند با موانع دانشی تأثیر معنی داری بر ریسک پذیری شرکت ها ندارد. یافته ها: ارزش برند درکنار منابع نامشهود با ایجاد هم افزایی بیشتر، سبب افزایش توان فنی شرکت ها برای ورود به پروژه های نوآورانه با ریسک بالا می شود. با افزایش ارزش برند، موانع بازار و موانع مالی نمی تواند سبب کاهش ریسک پذیری شرکت های مورد مطالعه شود که حاکی از این است که برند قوی، با ایجاد سهولت بیشتر در حوزه بازار و مالی، رفتار ریسک پذیری را تقویت می کند. می توان گفت ارزش برند به عنوان شمشیر دولبه عمل کرده و فشار زیاد برای حفظ برند، افزایش تمایل به بدهی بالا و سرمایه گذاری تهاجمی تر، هزینه بالای حفظ برند در شرایط رقابتی، سبب افزایش ریسک پذیری شرکت های مورد مطالعه می شود. با وجود موانع دانشی، ارزش برند قوی نیز نمی تواند ریسک پذیری شرکت ها را تحت تأثیر قرار دهد و موانع دانشی خود عاملی در عدم تعریف درست ارزش برند می باشد که مانع از ایجاد برند قوی می شود. همچنین ارزش برند نمی تواند کمبود دانش فنی را جبران و جایگزین دانش فنی ضعیف باشد و نیز موانع دانشی خود عاملی برای اجتناب از فعالیت های نوآورانه و جسورانه می شود.
تأثیر استراتژی های تحول دیجیتال بر رفتار خرید مصرف کنندگان
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
204 - 220
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر استراتژی های تحول دیجیتال بر رفتار خرید مصرف کنندگان انجام شده است. این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی و به روش توصیفی-پیمایشی تحلیلی است. جامعه آماری شامل مشتریانی است که در سال 1403 از فروشگاه اینترنتی کورش خرید کرده اند و نمونه گیری به صورت غیرتصادفی دردسترس انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و تحلیل های آماری از طریق نرم افزار Smart PLS 3.0 انجام شد. نتایج آزمون فرضیات نشان داد که استفاده از کانال های بازاریابی دیجیتال، تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار خرید مصرف کنندگان دارد. فرضیه اول که به تأثیر بازاریابی محتوا پرداخته بود، تأیید شد (ضریب مسیر 0.45). فرضیه دوم در مورد بازاریابی از طریق تلفن همراه نیز با ضریب مسیر 0.38 تأثیر مثبت و معنادار خود را نشان داد. همچنین فرضیه سوم که به تأثیر بازاریابی وابسته اشاره داشت، تأیید شد (ضریب مسیر 0.32). در نهایت، فرضیه چهارم که تأثیر بازاریابی هدف گذاری مجدد را بررسی می کرد، با ضریب مسیر 0.50 قوی ترین تأثیر را بر رفتار خرید مصرف کنندگان نشان داد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که استراتژی های تحول دیجیتال به ویژه بازاریابی محتوا، بازاریابی موبایلی، بازاریابی وابسته و هدف گذاری مجدد به طور مؤثری بر تصمیمات خرید مصرف کنندگان تأثیر می گذارند و می توانند در بهبود عملکرد برندها و افزایش تعامل مصرف کنندگان با برندها و محصولات مؤثر واقع شوند.
تاثیر نااطمینانی سیاست های اقتصادی بر ریسک سیستماتیک مطلوب و نامطلوب
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
102 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که سرمایه گذاران باید به آن توجه داشته باشند شرایط نااطمینانی اقتصادی است. سرمایه گذاران با این امید دارایی ها را خریداری می کنند که انتظار دارند در طول چند دوره بعد بازده کسب کنند. با افزایش نااطمینانی سیاست اقتصادی، بسیاری از شرکتها تغییرات عمده ای را در مدیریت ریسک سیستماتیک ایجاد می کنند. همچنین یکی از حوزه های مطالعاتی پژوهش های اخیر، تقسیم بندی ریسک سیستماتیک به ریسک سیستماتیک مطلوب و نامطلوب می باشد. بر همین اساس این پژوهش با توجه به اهمیت مفاهیم مذکور، به دنبال بررسی تاثیر نااطمینانی سیاست های اقتصادی بر ریسک سیستماتیک مطلوب و نامطلوب می باشد. در این پژوهش تعداد 144 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1402-1396 بررسی شده است. جهت آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون پانلی استفاده شده، یافته های پژوهش نشان می دهد که نااطمینانی سیاست های اقتصادی بر ریسک سیستماتیک مطلوب تاثیر منفی و بر ریسک سیستماتیک نامطلوب تاثیر مثبت و معناداری دارد.
بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی و گرایش احساسی سرمایه گذاران با نقش تعدیل گری تداوم فعالیت و گزارشگری شرکتی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
187 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی و گرایش احساسی سرمایه گذاران با نقش تعدیل گری تداوم فعالیت و گزارشگری شرکتی می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام پژوهش، سه فرضیه اصلی تدوین و 120 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 10 ساله بین سال 1397 تا 1402 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد: بین حاکمیت شرکتی و گرایش احساسی سرمایه گذاران رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین تداوم فعالیت بر رابطه بین حاکمیت شرکتی و گرایش احساسی سرمایه گذاران تاثیر مستقیم دارد؛ و گزارشگری شرکتی بر رابطه بین حاکمیت شرکتی و گرایش احساسی سرمایه گذاران تاثیر مستقیم دارد.
مدیریت سود در سال های پس از عرضه اولیه سهام و تأثیر آن بر عملکرد بلندمدت سهام شرکت های پذیرفه شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۵بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
40 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی الگوهای مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری جاری و بلندمدت در سال پس از عرضه اولیه سهام و سنجش اثر این الگوها بر عملکرد بلندمدت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. مدیریت سود به عنوان یکی از ابزارهای رفتاری مدیران، می تواند در دوره های حساس مانند پس از عرضه اولیه سهام، اثرات عمیقی بر شفافیت گزارشگری مالی، تصمیم گیری سرمایه گذاران و کارایی بازار داشته باشد. در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه های نمایندگی، علامت دهی، زمان بندی بازار و شفافیت اطلاعات، چهار فرضیه کلیدی طراحی شد تا تغییرات در سطح مدیریت سود و اثرات آن بر عملکرد سهام بررسی شود. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت هایی است که در بازه زمانی 1389 تا 1398 برای نخستین بار در بورس اوراق بهادار تهران عرضه اولیه شده اند. با اعمال محدودیت های ساختاری و اطلاعاتی، تعداد 35 شرکت به عنوان نمونه نهایی انتخاب شد. در این پژوهش، اقلام تعهدی اختیاری جاری و بلندمدت به تفکیک اندازه گیری شده اند و بازده غیرعادی سهام طی دوره 36 ماهه پس از عرضه اولیه به عنوان معیار عملکرد بلندمدت سهام در نظر گرفته شده است. برای آزمون فرضیه ها، از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون (برای مقایسه سطح اقلام تعهدی بین دو دوره) و مدل های رگرسیونی چندگانه (با و بدون کنترل اثرات سال و صنعت و خوشه بندی خطاها در سطح شرکت) استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه های اول و دوم نشان داد که تفاوت معناداری در سطح مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری جاری و بلندمدت بین سال عرضه اولیه و سال پس از آن وجود ندارد. این یافته ها با پیش بینی های نظری برخی از مطالعات پیشین همخوانی ندارد و نشان دهنده تأثیر شرایط خاص محیط اقتصادی و نهادی ایران است؛ جایی که فشارهای مالی، نظارتی و اطلاعاتی تنها به سال عرضه محدود نبوده و در دوره پس از آن نیز تداوم دارد. در مقابل، نتایج آزمون فرضیه های سوم و چهارم نشان داد که مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری جاری در سال پس از عرضه اولیه، تأثیر منفی و معناداری بر عملکرد بلندمدت سهام دارد. این یافته با نظریه نمایندگی و علامت دهی همخوان است، زیرا استفاده کوتاه مدت و فرصت طلبانه از اقلام تعهدی جاری می تواند منجر به ارسال اطلاعات گمراه کننده به بازار شود و در بلندمدت، اعتماد سرمایه گذاران را کاهش دهد. به ویژه در بازار سرمایه ایران، که سرمایه گذاران اتکای بیشتری به اطلاعات حسابداری دارند، واکنش منفی به چنین رفتارهایی شدیدتر است. از سوی دیگر، برخلاف انتظار، مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری بلندمدت تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد بلندمدت سهام دارد. این یافته می تواند به دلیل برداشت مثبت بازار از هموارسازی سود در فضای عدم اطمینان اقتصادی ایران باشد. همچنین ضعف ساختارهای نظارتی ممکن است منجر به تأخیر در شناسایی رفتارهای مدیریتی شده و در نتیجه، اثرات مثبت کوتاه مدت آن در بازار مشهود شود. در مجموع، نتایج پژوهش نشان می دهد که تحلیل رفتار مدیریت سود در ایران نیازمند درک عمیق تری از شرایط نهادی و ساختاری بومی است. همچنین، یافته ها می توانند برای سیاست گذاران، ناظران بازار سرمایه و سرمایه گذاران نهادی در تدوین سیاست های نظارتی مؤثر و تصمیم گیری های آگاهانه مفید واقع شوند.
تأثیر حق الزحمه حسابرسی، کیفیت حسابرسی و مالکیت هیئت مدیره بر جسورانه بودن مالیات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
136 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: در اقتصاد بیشتر کشورها مالیات، عمده ترین منبع مالی دولت در بخش درآمدی بودجه است. مالیات جسورانه موجب کاهش مالیات که عمده ترین منبع مالی دولت است، می شود و عوامل موثر بر آن اهمیت زیادی یافته است. بنابراین این پژوهش به بررسی تأثیر حق الزحمه حسابرسی، کیفیت حسابرسی و مالکیت هیئت مدیره بر جسورانه بودن مالیات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. روش شناسی: جهت آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون چندمتغیره بر اساس داده های ترکیبی به کمک نرم افزار ایویوز استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشند. نمونه آماری، شامل 130 شرکت طی سال های 1395 تا 1401 بوده که به روش حذف نظام مند انتخاب گردیده است. یافته ها: نتایج بررسی فرضیه های پژوهش نشان داد حق الزحمه حسابرسی، کیفیت حسابرسی و مالکیت هیئت مدیره بر جسورانه بودن مالیات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر مثبت و معنادار دارند. دانش افزایی: پرداخت حق الزحمه بالاتر به حسابرسان می تواند شرکت ها را در استفاده جسورانه تر از روشهای تقلب مالیاتی تشویق کند. حسابرسان با کیفیت بالا ممکن است به دلیل نگرانی از حفظ شهرت و منافع حرفه ای خود، به شرکت ها اجازه دهند تا به روش های پرریسک مالیاتی متوسل شوند. در نهایت، مالکیت اعضای هیئت مدیره شرکت، انگیزه ای برای محافظت از منافع مالی آنها در شرکت ایجاد می کند.
رابطه شاخص کل بورس با بازدهی اوراق خزانه و میزان تاب آوری نقدشوندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
1 - 24
حوزههای تخصصی:
بر اساس بررسی های به عمل آمده بازارهای مالی نقدشونده برای هر سرمایه گذاری ضروری می باشد، زیرا که افراد همواره به دنبال سرمایه گذاری مطمئن در بازارهای مالی هستند. اوراق خزانه به عنوان اوراق با ریسک پایین که متاثر از شرایط بازار سهام بوده است، مورد توجه بسیاری از سرمایه گذاران میباشد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین شاخص کل بورس و بازدهی اوراق خزانه است. در این پژوهش از 17 نماد اخزا از سال 1400 تا 31 شهریور ماه سال 1402 که روزهای معاملاتی بیشتری نسبت به سایر اوراق خزانه در بازار دارند، استفاده شده است. برای بررسی رابطه بین شاخص کل بورس و بازدهی اوراق خزانه با انجام سیصد و پنجاه رگرسیون، نشان داده میشودکه در حدود 65 درصد از اوراق خزانه در اکثر ماه ها رابطه منفی با شاخص کل بورس داشته اند. از طرفی در این پژوهش دریافتیم باتوجه به اهمیت تاب آوری نقدشوندگی اوراق برای سرمایه گذاران، هنگامی که شاخص روند صعودی را در پیش بگیرد، در اکثر مواقع حساسیت بازدهی اوراق خزانه به تغییرات شاخص بیشتر خواهد بود و در نتیجه تاب آوری نقدشوندگی آن کاهش بیشتری پیدا خواهد کرد. بنابراین با توجه به رابطه شاخص کل بورس و میزان نقدشوندگی این اوراق در شرایط مختلف بازار، افراد برای سرمایه گذاری مطمئن باید میزان تاب آوری نقدشوندگی این اوراق را مورد بررسی قرار دهند تا از زیان های احتمالی جلوگیری کنند.
بررسی اثرات حاکمیت شرکتی بر عملکرد سهام بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر بحران مالی کووید 19
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، به بررسی اثرات حاکمیت شرکتی بر عملکرد سهام بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر بحران مالی کووید 19 پرداخته است. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی همبستگی است که در آن برای تأیید یا رد فرضیات از روش های آماری استفاده شده است. برمبنای اطلاعات گردآوری شده از طریق داده ها، صحت و سقم فرضیات تحقیق آزمون و نتایج حاصله تحلیل می گردد. در این تحقیق رابطه بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته با استفاده از مدل رگرسیونی مورد بررسی قرار گرفت. و باتوجه به فرضیه های تحقیق از مدل رگرسیونی چند متغیره استفاده شده و همچنین به منظور تخمین مدل های تحقیق از تکنیک داده های تلفیقی استفاده شده است. در تحقیق حاضر از مدل PSTAR استفاده شده است و فرضیات تحقیق آزمون شده است. برای این منظور ابتدا تصریح مدل تحقیق صورت پذیرفته است، سپس آزمونهای پایایی با استفاده از آزمون ریشه لوین لین صورت پذیرفته و در ادامه برای آزمون فرضیات تحقیق مدل تحقیق با استفاده از روش PANEL STAR تخمین زده شده است با توجه به نتایج هر دو فرضیه تحقیق مورد پذیرش قرار گرفت.
تحلیل تجربی رفتار توده وار سرمایه گذاران در بازار سهام: شواهدی از شرایط مختلف اقتصادی و اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بورس اوراق بهادار به عنوان یکی از مهم ترین منابع تأمین مالی شرکت ها و بستر سرمایه گذاری پس اندازهای افراد جامعه، در سال های اخیر توانسته است بخش زیادی از سرمایه های داخلی را جذب و به عنوان بخشی از بازار سرمایه، نقشی اساسی در رشد و توسعه اقتصادی کشور ایفا کند. باوجود اهمیت نقش بازار سهام در اقتصاد ایران به بررسی دقیق رفتار سرمایه گذاران و واکنش های آنان در برابر تغییرات اقتصادی و اجتماعی کمتر توجه شده است. در این پژوهش، بررسی رفتار توده وار در بورس اوراق بهادار تهران در شرایط مختلف اقتصادی و اجتماعی نظیر قبل و بعد از نوسانات نرخ ارز، قبل و بعد از وقوع پاندمی کووید 19 و در شرایط بازارهای خرسی و گاوی طی دوره زمانی فروردین 1394 تا اسفند 1401 براساس شاخص کل قیمت سهام و شاخص 50 شرکت برتر بررسی شده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی (OLS)و رگرسیون چارکی انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی ازاین است که رفتار توده وار به طور درخور توجهی در بازار سهام ایران طی کل دوره بررسی شده و در بیشتر چارک ها (از چارک 05/0 تا 75/0) در هر دو شاخص مشاهده شده است. براساس نتایج به دست آمده وجود رفتار توده وار در دوره قبل از نوسانات شدید نرخ ارز به وضوح مشهود است؛ اما پس از آن، به دلیل عدم معناداری ضریب به دست آمده نمی توان وجود رفتار توده وار را تأیید کرد. نتایج پژوهش نشان داد که رفتار توده وار قبل از شیوع ویروس کووید در بازار سهام ایران وجود داشته است، اما پس از شیوع ویروس، این رفتار به طور درخور توجهی کاهش یافت و حتی در برخی موارد به رفتار توده وار معکوس تبدیل شد؛ علاوه براین، تحلیل ها نشان داد که در بازارهای خرسی و گاوی نیز رفتار توده وار به ویژه در چارک های پایین تر بازار مشهود بوده است.
استفاده از شبکه های عصبی کانولوشنالی جهت مدلسازی رابطه افق سرمایه گذار نهادی با ریسک پذیری بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
54 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: ریسک پذیری بانکی یکی از مؤلفه های بنیادین در سنجش پایداری مالی نظام های اقتصادی به شمار می رود و تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله ساختار مالکیت، نوع سهامداران و رفتار سرمایه گذاران قرار دارد. در این میان، افق سرمایه گذاری نهادی—اعم از کوتاه مدت یا بلندمدت—می تواند نقش تعیین کننده ای در نحوه مواجهه بانک ها با انواع ریسک های بازار ایفا کند. سرمایه گذاران نهادی با افق های متفاوت، رویکردهای گوناگونی در نظارت، تخصیص منابع و واکنش به نوسانات بازار اتخاذ می کنند که این تفاوت ها می تواند پیامدهای مستقیم بر سطح ریسک پذیری بانک ها داشته باشد. با توجه به پیچیدگی، چندبعدی بودن و غیرخطی بودن رابطه میان افق سرمایه گذاری و ریسک پذیری، استفاده از مدل های سنتی تحلیل مالی نظیر رگرسیون خطی یا شبکه های عصبی پیش خور با محدودیت هایی مواجه است. این مدل ها غالباً در شناسایی الگوهای پنهان، روابط غیرخطی و ویژگی های محلی داده های مالی ناکارآمد هستند. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، بهره گیری از شبکه های عصبی کانولوشنالی (CNN) برای مدل سازی دقیق تر رابطه افق سرمایه گذار نهادی با ریسک پذیری بانکی در داده های ساختاریافته بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش: این مطالعه از نوع کاربردی بوده و با رویکرد توصیفی-همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه بانک های فعال در بورس تهران طی سال های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۹ بود. داده های مربوط به افق سرمایه گذاری نهادی (کوتاه مدت و بلندمدت) و شاخص های ریسک پذیری بانکی استخراج گردید و به منظور پردازش توسط شبکه های کانولوشنالی، به ماتریس های ۴×۴ تبدیل شدند. سه مدل CNN با تعداد فیلترهای 64، 128 و 256 طراحی و آموزش داده شدند تا عملکرد آن ها در شناسایی الگوهای پیچیده و پیش بینی دقیق تر رابطه مورد نظر ارزیابی شود. برای سنجش کیفیت مدل ها از معیارهای دقت (Accuracy)، امتیاز F1 و سطح زیر منحنی ROC (AUC) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد که همبستگی میان افق سرمایه گذاری کوتاه مدت و ریسک پذیری بانکی برابر با 0.86 بوده که به مراتب قوی تر از همبستگی افق بلندمدت با ریسک پذیری (0.72) است. این یافته حاکی از آن است که سرمایه گذاران نهادی با افق کوتاه مدت، به دلیل واکنش پذیری سریع تر نسبت به تغییرات بازار، نقش مؤثرتری در کاهش ریسک های بانکی ایفا می کنند. از میان سه مدل طراحی شده، شبکه 64 فیلتری (CNN64) با دقت 0.829، امتیاز F1 برابر با 0.815 و AUC برابر با 0.842، بالاترین عملکرد را در مدل سازی رابطه مورد نظر داشت. این مدل توانست با استخراج ویژگی های محلی و شناسایی الگوهای پیچیده در داده های مالی، عملکردی به مراتب بهتر از مدل های سنتی ارائه دهد و اثربخشی شبکه های کانولوشنالی در تحلیل های مالی را به اثبات رساند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که شبکه های عصبی کانولوشنالی، به ویژه در ساختارهای سبک تر مانند CNN64، ابزار قدرتمندی برای تحلیل روابط پیچیده و غیرخطی در داده های مالی هستند. استفاده از این مدل ها در تحلیل افق سرمایه گذاری نهادی و ریسک پذیری بانکی، نه تنها دقت پیش بینی را افزایش می دهد، بلکه امکان تفسیر بهتر رفتار بازار، شناسایی الگوهای پنهان و اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری آگاهانه تر را فراهم می سازد. تمرکز بر افق کوتاه مدت به عنوان عامل مؤثر در کاهش ریسک های بانکی، می تواند راهگشای تدوین سیاست های نظارتی، طراحی ابزارهای کنترلی و توسعه راهبردهای سرمایه گذاری هوشمندانه تر در صنعت بانکداری باشد. پیشنهاد می شود در مطالعات آتی، از مدل های یادگیری ماشین متنوع تری مانند درخت های تصمیم گیری، مدل های تصادفی و شبکه های عمیق تر استفاده شود و تأثیر عوامل کلان اقتصادی نظیر نرخ بهره، تورم و سیاست های پولی نیز در تحلیل ها لحاظ گردد. همچنین، گسترش دامنه تحقیق به سایر بازارهای مالی، نمونه های بین المللی و بازه های زمانی بلندمدت می تواند به تعمیم پذیری نتایج، افزایش اعتبار بیرونی و توسعه نظری در حوزه مدیریت ریسک بانکی کمک شایانی نماید.
ارائۀ شبکۀ مضامین چالش های تأمین مالی ازطریق صندوق سرمایه گذاری پروژه و راهکارهای رفع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابزارهای تأمین مالی پروژه های زیرساختی موجود در بازار سرمایه اعم از ابزارهای تأمین مالی بدهی، سرمایه ای و تأسیس صندوق، نقش مؤثری در توسعه روش های تأمین مالی پروژه، بهره برداری به موقع از آن و به سرانجام رسیدن پروژه های نیمه تمام دارد. صندوق سرمایه گذاری پروژه یکی از روش های نوین تأمین مالی پروژه در بازار سرمایه محسوب می شود که در دهه اخیر تنها یک بار استفاده شده و اقبال مناسبی از این ابزار تأمین مالی صورت نپذیرفته است؛ بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، آسیب شناسی مدل فعلی تأمین مالی ازطریق صندوق پروژه و ارائه راهکارهای اصلاحی برای آن است. این پژوهش دارای رویکرد کیفی است. از منظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از منظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی محسوب می شود. در این پژوهش ابتدا با روش اسنادی (مطالعه کتب، مقالات، یادداشت ها و غیره) و مصاحبه با خبرگان، تمامی چالش های ناظر بر فرایند تأمین مالی ازطریق تأسیس صندوق پروژه استخراج، سپس با روش تحلیل مضمون، ذیل سه مضمون سازمان دهنده چالش های فرایندی و ساختاری، چالش های محیطی و چالش های قانونی و مقرراتی طبقه بندی شدند؛ درنهایت با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تأکید بر تجارب بین المللی، راهکارهای متناظر با هریک از چالش ها تبیین شد. از جمله این راهکارها می توان به تسهیلگری قوانین و مقررات، اصلاح اساسنامه صندوق پروژه، تجدیدنظر درخصوص حاکمیت شرکتی، حذف برخی ارکان و بازنگری در شرح وظایف ارکان اشاره کرد.
ارائه مدل ساختاری تفسیری عوامل موثر بر بهبود انطباق مالیاتی به روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مالیات یکی از عوامل تأثیر گذار بر رویه های حسابداری است و صورتهای مالی تهیه شده حسابداری مبنای محاسبه درآمد مشمول مالیات می باشد. برخورد دو گانه بین سازمان امور مالیاتی به عنوان متولی وصول مالیات از یک طرف و مودیان مالیاتی از طرف دیگر با مقوله مالیات دهی و مالیات ستانی عاملی مهم و چالشی بزرگ در امر جمع آوری مالیات شده است. روش انجام پژوهش حاضر به صورت آمیخته (کیفی- کمی) است. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و با استفاده از مصاحبه اکتشافی نیمه ساختمند با 15 نفر، که عمدتاً اساتید دانشگاهی و مدیران حوزه مالیاتی بودند، مصاحبه انجام شد و تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. در بخش کمی براساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر انتخاب شدند. در این بخش برای ارزیابی بهبود انطباق مالیاتی به روش داده بنیاد از پرسشنامه محقق ساخته که براساس کدهای بدست آمده در مرحله کیفی طراحی شد، استفاده شده است. روایایی و پایایی مولفه ها بررسی و آلفای کرونباخ همه مولفه های بالا 7/0 بوده و طی آن؛ مهم ترین مولفه های بهبود انطباق مالیاتی به روش داده بنیاد مورد سنجش قرار گرفته شد. در بخش کمی از طریق روش معادلات ساختاری، صحت مدل تحقیق، مورد تایید قرار گرفت و معلوم گردید که انتخاب مفاهیم، ابعاد و شاخص ها از دقت بالایی برخوردار بوده و می-تواند چارچوب مناسبی را برای تدوین سند چشم انداز مالیاتی فراهم نماید.
حمایت از مالکیت معنوی و نوآوری شرکتها : تحلیل نقش میانجی مخارج تحقیق و توسعه و محدودیت های مالی شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۵
123 - 170
حوزههای تخصصی:
امروزه دانش، نوآوری و تکنولوژی نقش غیرقابل انکاری در فرایند رشد و توسعه اقتصادی دارند و امنیت حقوق مالکیت معنوی از مهم ترین و چالش برانگیزترین عوامل مؤثر بر نوآوری است. بر همین اساس، در این پژوهش تأثیر حمایت از مالکیت معنوی بر نوآوری با توجه به نقش میانجی مخارج تحقیق و توسعه و محدودیت های مالی در ۱۱۹ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره ۱۳۹۷–1401 با روش تحلیلی- همبستگی موردبررسی قرار گرفت. نتایج آزمون فرضیه ها مبتنی بر الگوی رگرسیونی نشان می دهد که حمایت از مالکیت معنوی سبب توسعه نوآوری در شرکت ها می شود و مخارج تحقیق و توسعه و محدودیت های مالی نقش میانجی دراین ارتباط دارند. نتیجه گیری می شود که با افزایش حمایت از مالکیت معنوی از نوآوران در برابر تقلید و سرقت ایده و اختراع، شرکت ها برای سرمایه گذاری در فعالیت های نوآورانه بیشتر ترغیب شده و با دریافت حقوق انحصاری، سود و بازده سرمایه گذاری بیشتری کسب می نمایند. همچنین، تأیید اثر میانجی گری مخارج تحقیق و توسعه و محدودیت مالی نشان داد که با افزایش حمایت از مالکیت معنوی و ایجاد بازخورد مثبت برای سرمایه گذاران، محدودیت های مالی کاهش یافته و این خود باعث اختصاص بودجه بیشتری به فعالیت های نوآورانه می شود. نتایج این مطالعه می تواند به سیاست گذاران، تدوین کنندگان استانداردها و قانون گذاران کمک نماید تا با شناخت بیشتر از ابعاد و پیامدهای مثبت و منفی حمایت از مالکیت معنوی، نسبت به تقویت کارکردهای ملی آن اقدام نمایند و بر اساس آن، سیاست های تشویقی لازم برای ترغیب شرکت های حاضر در بازار سرمایه اتخاذ نموده و بدین ترتیب، فعالیت های نوآوری در شرکت ها را ترویج دهند .
تأثیر ویژگی های شخصیتی بر نگرش و درک ریسک و انتظارات بازده با نقش تعدیل گر سواد مالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برون گرایی و روان رنجوری بر نگرش ریسک، درک ریسک و انتظارات بازده سرمایه گذاران با توجه به نقش تعدیلی سواد مالی در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. این پژوهش کاربردی بوده و ماهیت تحقیق توصیفی، از نگاه نوع رویکرد، قیاسی از دید محیط انجام تحقیق از نوع میدانی است. هم چنین پژوهش حاضر از نظر روش انجام و مطالعه، پیمایشی از منظر واحد تجزیه و تحلیل پژوهش، افراد و افق زمانی انجام پژوهش مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر سرمایه گذاران سازمان بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه گیری به کمک روش نمونه گیری تصادفی انجام شد و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد۳۸۴ نفر تعیین گردید. در رابطه با جمع آوری اطلاعات در این روش، می توان گفت که برای مطالعه سوابق و پیشینه تحقیق و هم چنین مبانی و چهارچوب نظری از روش کتابخانه ای مشتمل برتحقیقات انجام پذیرفته لاتین و فارسی، مقالات و کتب و جستجو در سایت های علمی و تحقیقی داخلی و خارجی استفاده شده است. و جهت گردآوری و جمع بندی اطلاعات و داده ها و بررسی و واکاوی نتایج حاصله، از شیوه میدانی (پرسشنامه) بهره گرفته شد. فرضیه های تحقیق با ملاحظه پاسخ های سوالات و نتایج آن ها از طریق آمار استنباطی و توصیفی و بکارگیری آزمون های مناسب بررسی شد. برون گرایی و روان رنجوری بر درک ریسک، نگرش ریسک و انتظارات بازده سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معنی داری دارد. هم چنین سواد مالی بر تاثیر برون گرایی، درون گرایی بر درک و نگرش ریسک و انتظارات بازده سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران نقش تعدیلگر دارد.
تاثیر نقش عوامل موثر در تقلبات بر اساس مدل دیاموند بر مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ضرورت گزارش سود به عنوان یک منبع اولیه برای تصمیم گیری سرمایه گذاران، مدیران و تحلیل گران به خوبی قابل استناد بوده و گزارش سود به شیوه های مختلف مانند ارائه مبنایی برای محاسبه مالیات، معیاری برای ارزیابی موفقیت عملکرد شرکت، تعیین میزان سودهای قابل تقسیم، معیاری برای مدیریت توزیع سود، مدیریت یک واحد اقتصادی و سایر موارد به اقتصاد جامعه کمک می نماید. مدیران اغلب به منظور گمراه ساختن سهامداران نسبت به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت، سود را مدیریت می کنند (کیان و فقیه، 1402). ارزیابی ریسک تقلب یکی از مهم ترین فرآیندهایی است که حسابرسان در رسیدگی های خود انجام می دهند. در این راستا، پژوهش حاضر به مدل های دیاموند تقلب در ارزیابی ریسک تقلب می پردازد. مدل مثلث تقلب سه بعد فشار/ انگیزه، فرصت و توجیه سازی را به عنوان ابعاد تقلب معرفی می کند، این در حالی است که در مدل دیاموند، تقلب علاوه بر سه بعد مذکور، بعد توانایی را نیز در ارزیابی ریسک تقلب در نظر می گیرد (بهرامی و همکاران، 1399). روش : اطلاعات شرکت ها به کمک نرم افزار اکسل طبقه بندی شده و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز انجام شد. در این پژوهش از تکنیک داده های پانل استفاده شده است. مدل و نحوه اندازه گیری متغیرهای پژوهش به این شرح است:
بررسی اثر سرریزی بازار سنتی و نوین ارز با شاخص بورس تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
111 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثرات سرریز بازارهای مالی سنتی و نوین (بازار بورس اوراق بهادار، رمز ارز و ارز) با استفاده از مدل VAR طی دوره زمانی 16/11/1390 تا 20/10/1401 است. آگاهی از این روابط به منظور اتخاذ تصمیمات مناسب توسط سرمایه گذاران ضروری است لذا درک این روابط می تواند به سیاستگذاران در طراحی سیاست های مناسب و سرمایه گذاران در پیش بینی نوسانات کمک کننده باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که 1) بیت کوین از بازار ارز و بورس ایران متأثر نمی شود؛ همچنین این بازار بر دو بازار ارز و بورس نیز تأثیر معناداری ندارد؛ لذا سرمایه گذاران جهت پوشش ریسک پرتفو بازار رمزارز را می توانند برای سرمایه گذاری انتخاب کنند.2) بازار ارز و بازار بورس تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند هرچند تأثیرگذاری ارز بر بورس بیشتر و سریعتر می باشد؛ با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش ضروت دارد که دو سیاست گذار حوزه ارزی و بازار سرمایه در سیاست های خود هماهنگی لازم را اتخاد کنند تا به اصطلاح هر دو بازار از کمترین تلاطم برخوردار باشند بر این مبنا لازم است سیاست های بازار سرمایه و بازار ارز در هماهنگی با یکدیگر تنظیم شوند.
بررسی ارتباط بین وضعیت تأهل مدیریت عامل و کارایی تخصیص سرمایه شرکت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
129 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین وضعیت تأهل مدیریت عامل و کارایی تخصیص سرمایه شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران است. روششناسی: در این پژوهش به بررسی وضعیت تأهل مدیریت بر تخصیص سرمایه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد که از نظر هدف کاربردي است و از نظر روش تحلیل فرضیهها همبستگی است به دلیل اینکه این پژوهش به دنبال یافتن رابطة بین چندین متغیر است. یافتهها: نتایج یافتههای پژوهش نشان میدهد که مدیران مجرد بر اساس عدم تعهد کمتر در زندگی زناشویی نیز نسبت به مدیران با وضعیت تأهل از ریسکپذیری بیشتری برخوردارند و این امر باعث سرمایهگذاری در شرکت میگردد که در نهایت منجر به تخصیص سرمایه شرکت میشود. دانش افزایی: بر اساس رویکرد سنتی بازار سرمایه، انحرافات مربوط به تخصیص سرمایه عبارت است از همسویی نادرست منافع مدیریتی و سهامداران و عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران داخلی و خارجی شرکت و در همین راستا؛ مدیر عاملهای مجرد ریسک گریزی کمتری را دارند و از سویی ناکارآمدی تخصیص سرمایه بالاتری را برای سازمان به ارمغان میآورند.