فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعة حاضر ترسیم چارچوب مناسب برای طراحی و اجرای پروژه های مدیریت دانش در سازمان های تحقیقاتی و دانش بنیان با تأکید بر فرهنگ دانش است. ابتدا به روش کتابخانه ای متون نظری تحقیق بررسی شد. سپس، با استخراج شاخص ها و مؤلفه های مؤثر بر فرهنگ دانش، مدل مفهومی برای سنجش فرهنگ دانش طراحی شد. در پایان برای اعتبارسنجی ابزار تحقیق از طریق نظرسنجی و مصاحبه با خبرگان و در مرحلة بعد به منظور اعتبارسنجی ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بین محققان و کارکنان کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران توزیع و به روش اعتبار محتوا و اعتبار عاملی بررسی شد. برای پایایی ابزار اندازه گیری دو معیار همسازی درونی و آلفای کرونباخ به کار گرفته شد. از طریق مطالعة متون نظری و تحقیقات حوزة مدیریت دانش، اجزا، ابعاد، و عوامل مؤثر بر فرهنگ دانش شناسایی شده، سپس، مدل مفهومی فرهنگ دانش طراحی شد. نتایج ارزیابی متغیرهای ابزار نشان داد بین همة مؤلفه های مورد بررسی رابطة معناداری وجود دارد که نشان دهندة همسازی درونی بالای ابعاد پرسشنامه است. از طرفی، معیار آلفای کرونباخ با ضریب بالای 7/0 نشان دهندة پایایی ابزار بود.
بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد سازمانی: تأکید بر نقش تسهیم دانش و چابکی سازمانی با رویکرد کارت امتیازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های درون سازمان جزئی از منابع حیاتی در موفقیت آن محسوب می شود، بنابراین، توجه بیش ازپیش به شناسایی این ویژگی ها و نیز چگونگی تأثیر آن ها بر خروجی های سازمان در محیط به سرعت در حال تغییر امروزی، ضروری به نظر می رسد. هدایت کردن دانش موجود در سازمان امری انسانی و تابعی از فرهنگ سازمانی است. مدیریت دانش جنبة کاربردی فرهنگ سازمانی است و چگونگی بنیان نهادن تغییر فرهنگی، نیازمند ابتکار در مدیریت دانش است. همچنین، بررسی و مطالعه در زمینة چابکی با تأکید بر دانش محوری می تواند جهش بزرگی را در چابک سازی و عملکرد بالای سازمان ها ایجاد کند. هدف این پژوهش طراحی مدلی برای بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی، چابکی سازمانی و تسهیم دانش بر عملکرد استانداری چهارمحال وبختیاری است. این پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. داده ها از نمونة 274 نفری از کارکنان استانداری چهارمحال وبختیاری جمع آوری، و رابطة بین سازه های مدل پژوهش با مدل سازی معادلات ساختاری آزمون شد. نتایج پژوهش نشان داد فرهنگ سازمانی بر تسهیم دانش تأثیرگذار است. همچنین، تسهیم دانش بر چابکی سازمانی تأثیر می گذارد و عواملی مانند چابکی سازمانی و تسهیم دانش بر عملکرد سازمانی تأثیرگذارند. بنابراین، توجه به فرهنگ سازمانی و عوامل مؤثر بر گسترش تسهیم دانش و چابکی سازمانی می تواند به افزایش عملکرد سازمان کمک کند.
نوع شناسی ذهنیت های کارکنان سازمان های دولتی نسبت به آموزش های سازمانی: پژوهشی بر مبنای روش کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از کارکنان شایسته مزیت رقابتی مورد توجه بسیاری از سازمان های موفق دنیا است و در این زمینه سازمان ها هزینه های بسیار زیادی را برای جذب، نگه داشت و ارتقای چنین کارکنانی صرف می کنند. یکی از مهم ترین روش های تحقق این هدف، آموزش افراد به طور مداوم است به طوری که با شیوه های جدید کار آشنا شوند و خود نیز به ایجاد نوآوری در روش های انجام دادن کار بپردازند. هدف مقالة حاضر شناسایی ادراک و ذهنیت های کارکنان سازمان های دولتی دربارة دوره های آموزشی است و بدین منظور پژوهش حاضر با به کارگیری روش کیو انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی در مطالعة سازمان توسعة برق ایران وجود سه نوع ذهنیت علاقه مند، منفعت طلب، و منتقد به آموزش های سازمانی را در میان کارکنان تأیید کرد. کلیدواژگان
شناسایی مکانیزم های توسعه فرهنگ نوآوری مورد مطالعه سه شرکت از گروه مپنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، سازمان ها به اهمیت نوآوری برای بقای بلند مدت و پیشتازی در عرصه رقابت پی برده اند و نوآوری و خلاقیت به یکی از دغدغه های مدیران تبدیل گشسته است. همه مدیران به دنبال ایجاد سازمان نوآور هستند اما سوال اصلی این است که چرا علی رغم تلاش های زیاد، نوآوری در سازمان ها کم است. از سوی دیگر اصلی ترین عامل در شکل دهی رفتارها در هر سازمانی فرهنگ سازمانی است. درک فرهنگ از این جهت اهمیت دارد که یک مجموعه از عوامل قوی، پنهان و اغلب ناخوداگاه را شامل می شود که اگر این عوامل درک نشوند، می توانند هر تلاشی را برای هدایت رفتار سازمان در جهت اهداف مطلوب از بین ببرند. به این ترتیب فرهنگ نوآوری به عنوان مهمترین عامل در بروز رفتارهای نوآورانه تلقی می شود. از اینرو تحقیق حاضر درصدد شناسایی مکانیزم های توسعه فرهنگ نوآوری است. این تحقیق با رویکرد آمیخته صورت گرفته است. در بخش کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه، وضعیت موجود ابعاد مختلف فرهنگ نوآوری شناسایی شد و در بخش کیفی با استفاده از ابزارمصاحبه، در خصوص مکانیزم های موثر برای توسعه فرهنگ نوآوری، مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای با ۲۷۶ نفر از کارکنان صورت گرفت.
در نهایت دو مکانیزم اصلی که خود شامل ابعاد مختلفی بودند به عنوان مکانیزم های توسعه فرهنگ نوآوری شناسایی شد.
تاثیر اعتماد بر عملکرد شرکت های خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد در درون هر سازمان، باعث شکل گیری روابط خاصی می شود که این روابط منجر به تغییر در عملکرد سازمان می گردد. شرکت های خانوادگی، نوعی از سازمان ها هستند که به دلیل ویژگی های خاص آن، شکل گیری اعتماد و این روابط در آن بهتر شکل می گیرد. این مقاله با توجه به نظریه های موجود در این زمینه، سازوکار این تأثیر اعتماد بر شرکت های خانوادگی را بررسی می کند. روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق، شهرک سلیمان صباحی در شهرستان آران و بیدگل است که شرکت های آن به تولید فرش مشغولند. در هر شرکت 3 پرسشنامه کارگری و 1 پرسشنامه مربوط به صاحب شرکت، توزیع و در مجموع 163 شرکت خانوادگی بررسی شد. تحلیل مدل اندازه گیری و ساختاری توسط نرم افزار آموس انجام شد. نتایج، نشان می دهد که متغیر های تحقیق، 51 درصد از واریانس متغیر عملکرد شرکت را تبیین می کنند. آزمون های برازندگی نیز تطابق مدل نظری با داده های تجربی را تأیید کردند.
کاوش و طراحی مدل اجرایی اثربخشی آموزش سازمانی: مطالعه ای مبتنی بر نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدلی اجرایی برای اثربخشی آموزش کارکنان و مدیران بود. به این منظور بر مبنای طرح مطالعه کیفی و استفاده از مزیت های روش پژوهش نظریه زمینه ای، از طریق مصاحبه عمیق با کارکنان، مدیران و شرکت کنندگان دوره های آموزشی و مرور مبانی نظری و تجربه آموزش در گمرک و سازمان جهانی گمرک، مدل اجرایی اثربخشی آموزش ارائه شده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد کارکنان بر مبنای عوامل سازمانی مانند: ماهیت وظیفه ای سازمان، مسئولیت اجتماعی سازمان، پویایی سازمانی؛ عوامل شغلی مانند: حساسیت وظیفه، سطح تخصصی بودن وظیفه و سیالیت وظیفه در آموزش و توسعه حرفه ای مشارکت می کنند. مشارکت آن ها در آموزش و یادگیری حرفه ای از طریق: آمادگی فراگیر، انگیزه برای انتقال، ظرفیت فرد برای انتقال، خودکارآمدی عملکردی صورت می پذیرد. چگونگی تخصیص بودجه، حمایت مدیریت، اسناد بالا دستی آموزش، شایسته سالاری و چگونگی اجرای قوانین بستری خاص برای راهبردهای آموزش کارکنان و مدیران فراهم می آورند. همچنین راهبردهای ساختاری: انطباق ساختار با فرایند آموزش سازمانی، ایجاد مجتمع آموزش، ظرفیت سازی انسانی و توسعه ظرفیت؛ راهبردهای نیازسنجی؛ راهبردهای طراحی: تناسب محتوا، مکانیزم های انگیزشی آموزش، تقویم آموزشی، طرح انتقال؛ راهبردهای اجرا: زمان بندی آموزش، روش های بین فردی، آموزش بین المللی و مجازی (Clikc) و راهبردهای ارزشیابی: امتحان، تمرین، نگرش سنجی، تکالیف، سنجش عملکرد متأثر از شرایط مداخله گر سازمانی مانند: جایگاه سازمانی (تأثیرگذاری آموزش در سازمان)، عوامل ساختاری (موازی کاری، یادگیری سازمانی) و مسائل و مشکلات کارکنان (مسائل و مشکلات کاری، فردی، شرایط اقلیمی و رفتارهای سیاسی) هستند. یافته های پژوهش نشان داد راهبردهای اثربخشی آموزش در کنش و واکنش سازنده با عوامل زمینه ای و محیطی پیامدهای مثبت: بهبود کیفیت خدمات، افزایش منافع مالی و در نهایت شکل گیری یک گمرک یادگیرنده را به همراه خواهد داشت.
ارائه الگوی مدیریت تعالی در صنعت سیمان با رویکرد سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت تعالی در صنعت سیمان با رویکرد سرمایه انسانی انجام شده است. این پژوهش از نظر اهداف؛ کاربردی، از نظر داده؛ آمیخته اکتشافی و از نظر نوع مطالعه، الف؛ پیمایش مقطعی و ب؛ مبتنی بر نوع دلفی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متخصصان و خبرگان حوزه صنعت سیمان به تعداد 1000 نفر تشکیل داده اند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده و مبتنی بر جدول بولا 255 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در خصوص 216 شاخص طراحی شده محقق ساخته اظهار نظر نمودند. همچنین گروه نمونه 80 نفری را که بیش از 15 سال سابقه فعالیت در صنعت سیمان داشته اند و از بینش مدیریتی لازم و همچنین تحصیلات بالاتری برخوردار بودند انتخاب و نظرشان در خصوص الگو، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها از طریق تحلیل عاملی تائیدی مورد بررسی قرار گرفت. اعتبار ابزار مذکور بوسیله آلفای کرونباخ محاسبه و مقدار آن برابر 0.814 به دست آمد و به منظور بررسی روایی ابعاد و مؤلفه های مدیریت تعالی با رویکرد سرمایه انسانی از روایی سازه بهره برده ایم. آزمون آماری مورد استفاده در پژوهش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تائیدی می باشند. یافته ها نشان می دهد ارزش های ویژه 4 بعد داده، فرآیند، ستاده و بازخورد و 12 مؤلفه بزرگتر از یک است و درصد پوشش واریانس مشترک بین متغیرها برای این 4 بعد و 12 مؤلفه بر روی هم 45/72 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کند. افزون بر این، مقدار KMO برابر با 969/0 و معنادار بودن مشخصه آزمون کرویت بارتلت نیز در سطح 001/0 است . همچنین نتایج تحلیل عاملی تائیدی بیانگر این بود که مقادیر متناظر با هر یک از شاخص ها، مجذور کای ( ), 87/22، نیکویی برازندگی, (GFI) 98/0 شاخص تعدیل شده نیکویی برازش (AGFI)، 97/0 و ریشه خطای میانگین مجذورات تقریب (RMSEA)، 04/0 بیانگر این است که ابعاد و مؤلفه های الگوی مدیریت تعالی با رویکرد سرمایه انسانی مورد تائید است. در بخش کیفی نیز ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های الگوی مدیریت تعالی حاصل شده، از طریق فن دلفی (با سه بار ارسال) و بارش مغزی بین 30 نفر از خبرگان این حوزه (حلقه های کانونی) نیز مورد تائید قرار گرفتند.
طراحی الگوی جانشین پروری در سازمان های دولتی از طریق کاربست مدل سازی ساختاری-تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترک خدمت نیروها در پست های کلیدی و حساس درروند حرکت یک سازمان به سوی اهدافش مشکل جدی ایجاد می نماید. به طور خاص در بخش دولتی که در جذب نیروی کار باتجربه و متخصص با بخش خصوصی در رقابت است، نیاز به برنامه جانشین پروری و تربیت مدیران مجرب اهمیت زیادتری پیدا می کند. این پژوهش درصدد است که با کاربست روش تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری- تفسیری، الگوی جانشین پروری در سازمان های دولتی را ارائه دهد. در این پژوهش یکی از سازمان های دولتی کشور انتخاب شد و از مدیران و خبرگان آن در مورد برنامه جانشین پروری مصاحبه به عمل آمد. در ادامه با بهره گیری از روش کیفی تحلیل مضمون، مصاحبه های مذکور تحلیل شد و شبکه مضامین جانشین پروری با 32 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر استخراج شد و با بهره گیری از مدل سازی ساختاری- تفسیری، روابط بین متغیرها کشف شد. نتایج پژوهش نشان داد متغیرهایی چون تعهد مدیران ارشد به جانشین پروری، فرهنگ جانشین پروری و قوانین و اسناد بالادستی نقش مهم و کلیدی در تحقق جانشین پروری در بخش دولتی دارند و متغیرهایی چون نظام ارزیابی عملکرد مناسب، نظام آموزشی کارآمد و عدالت سازمانی خروجی های سیستم جانشین پروری هستند.
ارائه مدلی برای اعتیاد به خرید در میان زنان با استفاده از نظریه مفهوم سازی بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به طور فزاینده، خرید به عنوان یک فعالیت تفریحی و راه فراری از زندگی روزمره دیده می شود و حتی برای برخی از خریداران، خرید می تواند فراتر از تفریح و سرگرمی باشد و به اعتیاد و افراط تبدیل شود. مادی گرایی فرهنگی و توسعه تکنیک های جدید بازاریابی، پیامدهای بسیاری برای جوامع به همراه داشته است که یکی از آن ها پدیده درحال رشد اعتیاد به خرید(خرید وسواسی) است که از رفتارهای انحرافی مصرف کننده محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه مدلی برای اعتیاد به خرید در میان زنان است و جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان خانم دانشگاه کاشان هستند که 41 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه گردآوری شده و تجزیه و تحلیل با استفاده از نظریه مفهوم سازی بنیادی و نرم افزار N Vivo 10 انجام شده است. این پژوهش از نوع بنیادی است و از نظر هدف و دسته، در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد. نتایج به دست آمده در پنج دسته شرایط محوری، علّی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردی طبقه بندی و پیامدهای آن ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این عوامل باعث بالا رفتن سطح استرس، ایجاد خلق و احساسات بد و همچنین احساس نیاز و عطش به خرید می شود که در صورت نبود کنترل، به اعتیاد به خرید منجر می شود و پیامدهایی را برای فرد و اطرافیانش دارد. بسیاری از متغیرهای یافته شده در این پژوهش، برای اولین بار ارائه شده اند و مدل ارائه شده نسبت به مدل های پیشین از جزئیات بیشتری برخوردار است.
رابطه بین هوش اخلاقی با تسهیم دانش در میان دبیران مقطع متوسطه شهرستان ساوه.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
203 - 232
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین هوش اخلاقی با تسهیم دانش در میان دبیران مقطع متوسطه شهرستان ساوه صورت گرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل 440نفر از دبیران دبیرستان های شهرستان ساوه است که از میان آنان با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای-نسبی تعداد 205نفر که 105نفر مرد و 90نفر زن بود، به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استاندارد هوش اخلاقی ناروائز(2010) و تسهیم دانش لی(2001) بهره گرفته شد. روایی محتوا پرسشنامه مورد تائید متخصصین قرار گرفت؛ هم چنین به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار این ضریب برای هر یک از پرسشنامه ها به ترتیب 80/0 و 84/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS21 در بخش استنباطی(آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که میان هوش اخلاقی و ابعاد آن(رابطه مناسب با دانش آموزان، ایجاد جو حمایتی، تشویق به استقلال در پژوهش) با تسهیم دانش در میان دبیران مقطع متوسطه شهرستان ساوه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
طراحی الگوی همراستائی استراتژی های منابع انسانی با استراتژی کلان بانک: (مطالعه موردی بانک توسعه تعاون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به طراحی الگوی همراستائی استراتژی های منابع انسانی با استراتژی کلان بانک توسعه تعاون پرداخته است. استراتژی یک سازمان مشخص می کند که سازمان چگونه می خواهد برای سهام داران، مشتریان و شهروندان ارزش آفرینی نماید. بر اساس این دیدگاه، موضوع مدیریت منابع انسانی جایگاه ویژه ای را در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک سازمان داشته است. جامعه آماری این تحقیق کارکنان بانک توسعه تعاون می باشند که از مدیران و رؤسای ادارات، 79 نفر به عنوان خبرگان تعیین شده اند. همچنین جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. بر اساس هدف، تحقیق حاضر کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی است. از طرف دیگر این تحقیق دارای ماهیت میدانی می باشد؛ بدین معنا که بخش عمده ای از اطلاعات از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه توسط کارشناسان و خبرگان بانکی گردآوری شده است. با استفاده از روش های تجزیه و تحلیل SWOT و نیز روش دلفی، بر اساس فرایند تحقیق عوامل داخلی و خارجی شناسایی و فهرست گردید. سپس ماتریس عوامل داخلی و خارجی تنظیم و با بهره گیری از ماتریس داخلی و خارجی استراتژی های ورودی، نگهداری و خروجی منابع انسانی انتخاب و پیشنهاد شدند.
بررسی تاثیر هویت سازمانی و فرهنگ سازمانی در بروز رفتار شهروندی سازمانی با ارائه مدل مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر هویت سازمانی و فرهنگ سازمانی بر رفتار شهروندی
سازمانی بود
. جامعه آماری کلیه "" مدیران، معاونان، رئیسان و کارشناسان اداره کل آموزش پرورش
1394
به تعداد 500 نفر بودند که بر اساس جدول مورگان و به صورت - استان تهران "" در سال 1393
تصادفی طبقه ای
217 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های
استاندارد هویت سازمانی چنی، فرهنگ سازمانی رابینز و رفتار شهروندی سازمانی پودساکف استفاده شد
.
و برای انجام تحلیل استنباطی از نرم افزار
SPSS برای انجام آماره های توصیفی و فراوانی از نرم افزار
استفاده گردید
. در پژوهش حاضر، ضریب اطمینان 95 درصد در نظر گرفته شده است. Smart PLS
یافته ها نشان داد که بین هویت سامانی و فرهنگ سازمانی در بروز رفتار شهروندی سازمانی رابطه
مثبت و معناداری وجود دارد
. بیشترین تأثیر را هویت سازمانی و فرهنگ سازمانی بر بعد وظیفه شناسی و
نشان ،
GOF کمترین تأثیر را بر بعد احترام در رفتار شهروندی سازمانی دارد. حصول مقدار 0,735 برای
دهنده این است که برازش کلی مدل پژوهش فوق، قابل قبول و در یک پیوستار از ضعیف، متوسط تا
قوی، در سمت قوی قرار گرفته است
بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر تغییرات سازمانی با تأکید بر نقش میانجی هوش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهبران تحول آفرین به سطح بالایی از هوش سیاسی نیاز دارند تا بتوانند به صورت شایسته ای با مقاومت پنهان و آشکار برای تغییر و تحول سازگار شوند و آن را تسهیل کنند. اعمال نفوذ و قدرت وجودی رهبران، آن ها را در جهت ایجاد تغییر در کارکنان و سازمان یاری داده و به تحقق اهداف سازمانی کمک می کند؛ لذا هدف پژوهش، شناسایی سبک رهبری مؤثر در اجرای تحول اداری و تحلیل اهمیت و جایگاه مدیران برخوردار از توانمندی هوش سیاسی در پیاده سازی تغییرات سازمانی و برنامه های تحول اداری است. در این مقاله به بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر تغییرات سازمانی با میانجی گری هوش سیاسی در سازمان های دولتی استان گیلان پرداخته شده است؛ بنابراین ابتدا با مرور مبانی نظری، فرضیه های پژوهش نوشته شد و سپس با استفاده از پرسش نامه، داده ها جمع آوری شد. جامعه آماری پژوهش شامل سازمان های دولتی استان گیلان است که برنامه تحول اداری در سال های گذشته در آن ها اجراشده یا در حال اجرا است. از این جامعه آماری، 64 سازمان دولتی به روش تصادفی ساده برای نمونه آماری انتخاب شدند. پژوهش حاضر کاربردی و روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بوده که اطلاعات به روش میدانی جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی (PLS)استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که رهبری تحول آفرین با میانجی گری هوش سیاسی بر روی تغییرات سازمانی تأثیرگذار است. افزایش درک هوش سیاسی رهبران، موفقیت سازمانی را افزایش، اضطراب را کاهش و روابط خارجی سازمان را بهبود می بخشد.
مطالعة رابطة فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با به کارگیری مدل دنیسون در وزارت صنعت، معدن و تجارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترة ابعاد نفوذ فرهنگ بر رفتارهای اجتماعی، تمرکز این پژوهش بر ارتباط فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با بهره گیری از مدل دنیسون است. این پژوهش از نظر روش تحقیق توصیفی- همبستگی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعة آماری شامل مدیران و کارکنان وزارت صنعت، معدن و تجارت است که از میان 1253 نفر، با روش نمونه گیری تصادفی ساده 90 نفر انتخاب شد. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامة استاندارد دنیسون برای فرهنگ و پرسشنامة استاندارد ارگان (1988) برای رفتار شهروندی سازمانی جمع آوری شده و از طریق آزمون های اسپیرمن و رگرسیون چندگانه و آمزون کندال تجزیه وتحلیل شد. با توجه به یافته ها، مشخص شد هنگامی که رابطة بین متغیرهای مستقل و وابسته به طور مجزا بررسی می شود، هر چهار متغیر مدل فرهنک سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی ارتباط معنادار دارند، اما هنگامی که تأثیر همزمان آنها بررسی می شود، فقط عامل مشارکت باعث بهبود رفتار شهروندی سازمانی کارکنان می شود. این حقیقت نشان دهندة این است که سازمان برای بهبود رفتارهای شهروندی باید در جهت بهبود و تقویت مؤلفه های مشارکت یعنی توانمندسازی، تیم سازی و توسعة قابلیت های کارکنان بکوشد.
ارزیابی عملکرد با به کارگیری ترکیب مدل تحلیل پوششی داده ها و TOPSIS (مورد مطالعه: گروه مشاوران جوان شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت عملکرد از مباحث ویژة مدیریت استراتژیک منابع انسانی است و ابزار مناسبی برای ارتقای عملکرد کارکنان و سازمان محسوب می شود. در صورتی که مدیریت عملکرد متناسب با ملزومات و پیش نیازهای آن در سازمان طراحی و اجرا شود، می تواند بخشی از مسائل و مشکلات سازمان را شناسایی و برای حل آن ها، راهکارهای عملی ارائه کند. هدف این پژوهش، ارزیابی عملکرد گروه مشاوران جوان شهرداری مشهد طبق روش تحلیل پوششی داده ها و TOPSIS می باشد. نوع تحقیق از نظر هدف، توصیفی و کاربردی است که برای تهیة اطلاعات پژوهش، مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام گرفت. ابزارهای میدانی تحقیق نیز شامل مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه بوده است. در مقالة حاضر، پس از بیان اهمیت ارزیابی عملکرد، به معرفی روش تحلیل پوششی داده ها و تکنیک تاپسیس پرداخته و سپس کاربرد دو مدل ذکر شده در تعیین کارایی و رتبه بندی واحدهای این سازمان ارائه می شود. در نهایت با ارائه نتایج این روش در سازمان مورد نظر و ارائه پیشنهادهایی جهت بهبود وضعیت، پژوهش به پایان می رسد.
مؤلفه های رفتار فرانقشی در سازمانهای آموزشی از منظر آموزه های اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی مؤلفه های رفتار فرانقشی در سازمانهای آموزشی از منظر اسلام است. رفتار فرانقشی رفتاری داوطلبانه است، از انتظارات رسمی نقش فراتر رفته و مستقیماً به وسیله سیستم های پاداش رسمی سازمان شناسایی نمی شود. روش: روش پژوهش، بررسی اسناد و مدارک و تحلیل محتوای کیفی به شیوه استقرایی- قیاسی است. بدین منظور با استفاده از کدگذاری باز، داده های لازم از منابع اسلامی جمع آوری و مؤلفه ها معیّن شده است. یافته ها: مهم ترین مؤلفه های به دست آمده عبارتند از: وساطت معطوف به خیر، واکنش متعالی، اهتمام به نیکی مضاعف، اهتمامات معنوی، مساعدت پیش از طلب، همیاری هدفمند، تقویت روحیه و نشاط کاری، پرهیز از بزرگنمایی مشکلات، نقش سازنده در انتقاد و پیشنهاد و... . مبانی این مؤلفه ها نیز بر سه محور اساسی اعتقاد به حضور خداوند، باور معاد(ثبت اعمال) و محدودیت فرصت استوار است. نتیجه گیری: رفتارهای فرانقشی در دو شکل ایجابی و اجتنابی و به صورت فراکنشی، واکنشی و گاهی دوگانه بروز می یابند. نیت خالصانه و جلب رضای الهی نیز از شرایط مطلوبیت رفتار فرانقشی است؛ رفتارهایی که علاوه بر مد نظر داشتن افزایش اثربخشی در سازمان، بر رشد و تعالی فردی نیز تأکید می ورزند.
طراحی و تبیین مدل مطلوب فرهنگ سازمانی اسلامی برای مقابله با فساد اداری در سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل مطلوب فرهنگ سازمانی اسلامی برای مقابله با فساد اداری در سازمان ها تدوین شده است. در این مقاله تلاش شده تا با توجه به آموزه های دینی، مفاهیم ارزشی و نظریه های علمی مربوطه، ابتدا ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های فرهنگ اسلامی مورد شناسایی قرار گیرند؛ سپس به منظور سنجش روایی مدل، به مرحله آزمون گذاشته شوند. روش تحقیق حاضر ترکیبی (شامل دو طیف مطالعه کیفی-کمی) با رویکرد متوالی اکتشافی است: در بخش اول از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی (اسنادی-کتابخانه ای) و فراترکیب و در بخش دوم از روش پژوهشی میدانی- پیمایشی محدود استفاده شده است. این پژوهش از حیث هدف، ذیل تحقیقات توصیفی قرار می گیرد و از نظر نتایج در زمره تحقیقات کاربردی است و به لحاظ نوع داده، تحقیق کیفی به شمار می رود. با مطالعه منابع و تحقیقات متعدد در این زمینه، 4 نوع فرهنگ و 30 شاخص فرهنگی شناسایی شد که با تحلیل های صورت گرفته، در قالب ﯾﮏﻣﺪل ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ مدل مطلوب فرهنگ سازمانی اسلامی برای مقابله با فساد اداری در سازمان ها ارائه شده اﺳﺖ.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی سازمانی و سلامت سازمانی(با تأکید بر شفافیت و پاسخ گویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت سازمانی به منزله سازوکاری برای کنترل و پیشگیری از فساد اداری در سال های اخیر بسیار مورد توجه بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با سلامت سازمانی با دو بعد شفافیت و پاسخ گویی است. سرمایه اجتماعی در سازمان با سه بعد رابطه ای، ساختاری و شناختی در این بررسی مورد سنجش قرار گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کارکنان شرکت ملی گاز ایران به تعداد 1070 نفر می باشد. از این تعداد 204 نفر با استفاده از فرمول کوکران به شیوه نمونه گیری طبقه ای به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده های استخراجی از این نمونه با استفاده از نرم افزار spssو به وسیله آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش، همبستگی متوسط به بالای سرمایه اجتماعی سازمانی با سلامت سازمانی را نشان می دهد، این در حالی است که میانگین سلامت سازمانی در حد متوسط برآورد شده است و از مؤلفه های تأثیرگذار در تحلیل رگرسیونی می توان به ترتیب به اهداف مشترک، انتظارات، همکاری، میزان صمیمیت، تعهدات و چگونگی روابط، اشاره کرد. درمجموع نیمی (50 درصد) از تغییرات سلامت سازمانی توسط مؤلفه های موردسنجش سرمایه اجتماعی سازمانی در این پژوهش تبیین شده است.
نظام جبران خدمت مبتنی بر عملکرد: نقش تعدیل کننده تیپ های شخصیتی دیسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تفاوتهای موجود در میان تیپهای شخصیتی دیسک در زمینه پذیرش نظام پرداخت مبتنی برعملکرد و همچنین تعیین جایگاه این نظام در میان عوامل ذکر شده در مدل دوعاملی هرزبرگ بود. بدین منظور تعداد 300 نفر از روسای شعب بانک رفاه کارگران در 30 استان کشور به صورت تصادفی انتخاب شده و سه پرسشنامه شامل پرسشنامه عوامل دو گانه هرزبرگ، پرسشنامه پرداخت مبتنی بر عملکرد داولینگ و ریچادرسون و پرسشنامه مدلهای رفتاری دیسک برای آنان ارسال گردید. تحلیل 208 پرسشنامه بازگشتی با استفاده از بسته نرم افزاری SPSS نشان داد که در میان تیپهای شخصیتی مورد بررسی در خصوص پذیرش نظام جبران پرداخت مبتنی بر عملکرد تفاوت معناداری مشاهده می شود. در واقع تیپهای شخصیتی وظیفه مدار بیشترین علاقمندی را به این نظام نشان می دهند. علاوه بر این برای کارکنانی که دارای این تیپ شخصیتی هستند نظام پرداخت مبتنی بر عمکرد هم یک عامل نگهدارنده و هم یک عامل انگیزاننده محسوب می شود. همچنین بررسی رابطه میان عوامل انگیزاننده و نگهدارنده در میان سایر تیپهای شخصیتی نشان داد که مدل رفتاری دیسک به عنوان یک متغیر تعدیل گر در رابطه میان عوامل بهداشتی و انگیزشی و ابعاد سه گانه نظام پرداخت مبتنی بر عملکرد عمل می کند. در ادامه یافته های تحقیق مورد بحث قرار می گیرد و پیشنهادات پژوهش ارائه می شود.
تبیین مدل سازی پارادایم مذاکرات حسابرس- صاحبکار پیرامون گزارشگری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مراحل اصلی شکل گیری گزارش های مالی، فرایند مذاکره ای است که حسابرس و شرکت صاحبکار بواسطه ایجاد اختلاف نظر و تعارض وارد آن می شوند. نتایج حاصل از این مذاکرات در کیفیت گزارش های نهایی نقشی تعیین کننده دارد و در نتیجه می تواند برای خود افراد درگیر مذاکره، سازمان آنها و کل جامعه پیامدهایی را به همراه داشته باشد. هدف تحقیق حاضر مدل سازی این فرایند به روش نظریه برخاسته از داده ها و از طریق مصاحبه عمیق با خبرگانی از هر دو سوی مذاکره یعنی شرکای حسابرسی و مدیران شرکت ها پرداخته است. این تحقیق با انجام 30 مصاحبه به روش گلوله برفی به اشباع رسید. با توجه به سطوح مختلف عرضه کنندگان حسابرسی (موسسه حسابرسی و تیم حسابرسی مذاکره کننده) تلاش شده تا مدلی جامع از کلیه عوامل تعیین کننده در هر یک از این سطوح ارائه شود. بعلاوه در انجام مصاحبه ها موضوعات نیازمند مذاکره و چالش های موجود در این فرایند در هر سطح شناسایی گردید. بر اساس نتایج بدست آمده از مصاحبه ها علت اصلی ایجاد اکثر اختلافات و تعارضات بین حسابرسان و صاحبکاران که مذاکره را امری اجتناب ناپذیر می سازد عبارتند از: 1. علل دانشی (کمبود دانش با کیفیت طرفین مذاکره)، 2. علل اطلاعاتی (عدم تقارن اطلاعاتی) و 3. علل ارتباطی (ماهیت کسب و کار صاحبکار و شیفت کلیه ارتباطات به آخر سال) و 4. مشکل ابزاری (کیفیت قوانین و استانداردهای حسابداری). با توجه به مصاحبه ها، با شروع فرایند مذاکره به دلایل فوق، مهم ترین بسترهای لازم عبارتند از کیفیت دانش و مهارت های مذاکراتی طرفین مذاکره و رسالت آنها. همچنین بر اساس نظر خبرگان راهبردهای پیاده سازی پارادایم پیوسته و دستیابی به مذاکره برد-برد عبارتست از گفتگو منطقی و مستقل، اعتماد سازی، و مذاکره از مجرای مکانیزم های مناسب حاکمیت شرکتی. مهم ترین چالش های شناسایی شده در این فرایند عبارتند از عدم تخصص صنعتی حسابرسان، نگاه اشتباه صاحبکاران به حسابرسی و نبود مکانیزم های مناسب حاکمیت شرکتی است. در نهایت مدل بدست آمده از مصاحبه ها به تایید 2 نفر از مشارکت کنندگان و 2 متخصص حرفه ای و دانشگاهی رسید.