فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۲٬۹۱۰ مورد.
موانع انسانی مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی موانع به کارگیری کارآمد فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهت بهبود نظام پاسخ گویی به ذی نفعان (مطالعه ی موردی: شرکت های دولتی صنایع معدنی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد سازمان های کارا در ارایه ی خدمات و پاسخ گویی به مطالبات شهروندان به گونه ای سریع، آسان و مناسب طی چند سال اخیر در اغلب کشورهای جهان مورد توجه کارگزاران بخش عمومی قرار گرفته است. درک اهمیت، کاربرد و نقشی که فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند در بهبود نظام پاسخ گویی بخش عمومی ایفا نماید، سیاست گذاران جوامع مختلف را برآن داشته است، تا با در دستور کار قرار دادن، وضع خط مشی های مرتبط با آن و بسترهای نهادی و اجرایی، این فناوری را در بخش دولتی کاربردی نمایند. این مقاله نیز یکی از مسایل اساسی و چالش برانگیز کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات را در ایجاد نظام پاسخ گویی بخش دولتی را در قالب موضوع پژوهشی گفته شده، مطرح نموده و مورد تجزیه تحلیل قرار داده است. مهم ترین هدف مقاله شناسایی موانع اجتماعی، زیرساختاری، فاصله دیجیتالی، قانونی، امنیت اطلاعات، و مدیریت تغییر به عنوان مهم ترین موانع به کارگیری کارآمد فناوری اطلاعات و ارتباطات است، تا به این ترتیب بستر لازم در جهت بهبود نظام پاسخ گویی به ذی نفعان فراهم شود. در این راستا پژوهشگران ضمن مرور کامل مبانی نظری پژوهش و نیز انجام مصاحبه ها ی اکتشافی با خبرگان امر، با استفاده از روش توصیفی-پیمایشی به شناسایی مؤلفه ها و متغیرهای اصلی پژوهش پرداخته و با انتخاب اعضای نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، فرضیه های پژوهش را در شرکت های دولتی صنایع معدنی ایران مورد سنجش قرار داده اند. بر اساس یافته های پژوهش، مؤلفه های موانع اجتماعی، زیرساختاری، فاصله ی دیجیتالی و قانونی، بیشترین مانع، و موانع امنیت اطلاعات و مدیریت تغییر، به عنوان کمترین مانع در به کارگیری کارآمد فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهت بهبود نظام پاسخ گویی شرکت های دولتی صنایع معدنی ایران ایجاد کرده اند.
تحلیل شکاف استراتژیک ابعاد مدیریت دانش موسسات دانش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه گذشته مدیریت دانش نه تنها برای دنیای آکادمیک، بلکه برای دستگاه های دولتی قانون گذار، بنگاه های اقتصادی، سرمایه گذاران و سهام داران نیز به عنوان یک موضوع مهم مطرح گردیده است. اگر چه بیشتر پژوهش های انجام شده در حوزه سرمایه فکری و مدیریت دانش در بخش خصوصی انجام شده است، اخیرا سازمان های دولتی از قبیل دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی نیز، به پژوهش در این حوزه علاقه شدیدی پیدا کرده اند. دلیل عمده آن این است که هدف اصلی دانشگاه ها تولید و اشاعه دانش بوده و مهم ترین سرمایه گذاری های این سازمان ها در حیطه تحقیقات و منابع انسانی است. علی رغم این واقعیت که ورودی ها و خروجی های اصلی دانشگاه ها ناملموس است، اما ابزارهای محدودی برای سنجش و مدیریت آن ها وجود دارد.
به دلیل اینکه عموما ادراک افراد از مدیریت دانش به طور ذهنی و با استفاده از واژه های زبانی مبهم صورت می گیرد، این مقاله در صدد است تا رویکرد فازی را برای مدیریت دانش در موسسات دانشگاهی به کار گیرد و شکاف بین انتظارات و ادراکات کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی و آزاد یزد و اصفهان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در کل، دانشگاه های دولتی از وضعیت مطلوب تری در ابعاد مدیریت دانش نسبت به دانشگاه های آزاد برخوردارند. بیشترین شکاف مشاهده شده در دانشگاه های آزاد به ابعاد خلق دانش و سازمان یادگیرنده مربوط می شود.
بررسى استفاده بهینه از فناورى اطلاعات توسط رزیدنت ها در دانشگاه علوم پزشکى ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
شناخت قابلیت هاى فناورى اطلاعات وآگاهى از نیازها و علایق استفاده کننده نهایى بسیار ضرورى ست. به کارگیری نادرست فناورى نوین جهت انتقال دانش تخصصى، منجربه نارسایى فناورى و ائتلاف هزینه خواهد شد. هدف این مقاله بررسى میزان استفاده ى بهینه از این فناورى از دیدگاه استفاده کنندگان نهایى آن بود. روش بررسی: این پژوهش به روش پیمایشی؛وابزار گردآورى اطلاعات پرسشنامه ى محقق ساخته مى باشد. جامعه ی پژوهش 816 دستیار دانشگاه علوم پزشکى ایران اند که با نمونه گیرى 212 نفر انتخاب شدند. براى تجزیه و تحلیل داده ها از استفاده شد. SPSS نرم افزار ،Athens ، 47 درصد) فناورى ) ،PDA یافته ها: دستیاران استفاده از پست الکترونیک ( 48.6 درصد)، دستیاران دیجیتال مثل 35.8 درصد)، وبلاگ ( 35.2 درصد)، سرویس پیام ) ،Alert 38.5 درصد) فناورى آگاهى رسانى ) ،RSS 44.7 درصد)، فناورى ) 32.9 درصد) و گفت وگوى الکترونیک ( 31.2 درصد) را ) ،Pod cast کوتاه ( 33 درصد)، استفاده از فایل هاى صوتى الکترونیکی به میزان زیاد و بسیار زیاد به ترتیب مصادیق کاربرد بهینه فناورى اطلاعات تشخیص داده اند. نتیجه گیری: دسترسى آسان و بدون محدودیت هاى زمانى و مکانى به اطلاعات مورد نیاز، میزان تنوع و روزآمد بودن منابع، وجود نیروهاى متخصص در طبقه بندى و انتقال اطلاعات تخصصى، مستند بودن و قابلیت ردیابى اطلاعات نقش تعیین کننده در انتخاب نوع فرایند دارند.
استقرار نظام مدیریت دانش مبتنی بر سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8)
حوزههای تخصصی:
سازمان های عصر حاضر در یک محیط کاملا رقابتی و بسیار پویا فعالیت می کنند که مهم ترین سرمایه آنها، کارکنان شان می باشد. استمرار و تداوم مزیت رقابتی سازمان ها، در چنین شرایطی در داشتن کارکنان دانش گرا، خلاق و نوآور است که می توانند با اصلاح یا تغییر آگاهانه در کارکردها و فرآیندها مزیت پایدار برای سازمان خود خلق نمایند.
سیف الهی و داوری (1388) اشاره دارند که دانش، امروز در قلب اقتصاد جهان قرار دارد و مدیریت دانش در کسب موفقیت سازمان ها یک امر حیاتی تلقی می شود. بنابراین استقرار آن بیش از گذشته ضرورت یافته است. عوامل متعدد و بیشماری در موفقیت استقرار مدیریت دانش نقش دارند. یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی است. تحقیق حاضر در جامعه مورد مطالعه، یعنی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8، از سرمایه اجتماعی که باعث به اشتراک گذاشتن بهتر دانش، ایفا دانش سازمانی، ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری، روح تعاون، کمک به آموزش، افزایش فعالیت های مرتبط با ثبات سازمانی و درک مشترک می شود، در جهت افزایش آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش استفاده می گردد.
نتایج حاصل از ادبیات موضوع و یافته های حاصل از تحقیق میدانی، نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و عامل فرهنگ سازمانی، عامل ساختار سازمانی، عامل زیر ساخت و عامل محتوایی تغییر که از متغیرهای آمادگی مدیریت دانش هستند، رابطه معنی داری وجود دارد. در بررسی میزان همبستگی از یک طرف نتایج مطالعه نشان می دهد که بین وضعیت موجود پنج عامل آمادگی استقرار مدیریت دانش تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان گفت، عوامل مرتبط با آمادگی استقرار مدیریت دانش رتبه های یکسانی ندارند، بطوریکه بیشترین آن مربوط به محتوای تغییر و کمترین آن مربوط به ساختار سازمانی است.
سبکهای تصمیم گیری مشتریان بر اساس مدل اسپرولز و کندال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی سبک های تصمیم گیریِ مدل اسپرولز و کندال در بین مشتریان فروشگاه های زنجیره ای سپه شهر تهران سؤال اصلی این پژوهش به این صورت مطرح شد که اولویت و اهمیت سبک های تصمیم گیری مدل اسپرولز و کندال در بین مشتریان فروشگاه های زنجیره ای سپه شهر تهران چگونه است؟ نمونه آماری این تحقیق شامل 180 نفر از اعضای جامعه آماری بود که به طور تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه حضوری بود. نتیجه تجزیه و تحلیل داده های تحقیق بیانگر آن بود که پنج سبک در بین مشتریان فروشگاه های زنجیره ای سپه شهر تهران شناسایی شد.
نقش سیستم های خبره در مدیریت سازمان های نظامی طراحی موردی سیستم خبره عیب یابی سلاح های انفرادی (کالیبر کوچک) موجود در نیروی زمینی ارتش با استفاده از مدل وی پی اکسپرت
حوزههای تخصصی:
سازمان ها یا تغییر می کنند، یا نابود شده و از بین می روند. یکی از تغییرات مهم اواخر قرن بیستم، ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات است. فناوری اطلاعات یکی از عوامل مهم پیشرفت در جوامع امروزی است. این مبحث جدید به سرعت رشد کرده و تغییرات بنیادینی در جوامع ایجاد نموده است. امروزه در هر سازمان و یا شرکتی اعم از دولتی یا خصوصی، بحث به کارگیری فناوری اطلاعات مطرح است.
یکی از مهمترین بخش های مطرح در این زمینه، هوش مصنوعی و سیستم های خبره بوده است که ظهور این سیستم ها جهش بزرگی در این عرصه محسوب می شود. در این میان، بخش نظامی یکی از اولین حوزه هایی بوده که نسبت به طراحی و توسعه این سیستم ها تلاش نموده و بی تردید، یکی از موفق ترین بخش ها در این زمینه بوده است.
در این مقاله، پس از بررسی تغییرات به وجود آمده در جوامع و سازمان ها، به بررسی اهمیت هوش مصنوعی و سیستم های خبره با توجه به این تغییرات پرداخته می شود و پس از معرفی نمونه هایی از کاربردهای این سیستم ها در بخش نظامی، سیستم خبرة طراحی شده برای عیب یابی سلاح های انفرادی (کالیبر کوچک) موجود در نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با استفاده از VP-Expert ارائه می گردد.
هوش مصنوعی و کاربرد آن در حسابداری و امور مالی
حوزههای تخصصی:
الگوی تعالی سازمانی و سنجش کیفیت مدیریت فنآوری اطلاعات در کتابخانههای علوم پزشکی: بررسی موردی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی پزشکی در حکم سازمانهای خدماتی، به جهت ارتقای بیشتر کیفیت خدمات خود، پاسخگویی هر چه بیشتر به مراجعان و به منظور بهبود عملکرد سازمان مادر، نیازمند روشهای استانداردی برای سنجش و ارزیابی خدماتشان میباشند تا بر مبنای آن بتوانند نیازهای کاربران خود را که منتهی به عملکرد بهتر خدمات سازمان میشود، به طور مطلوب برآورده سازند. هدف از این تحقیق، سنجش سطح کیفیت مدیریت فنآوری اطلاعات در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور به عنوان موردی از کتابخانههای علوم پزشکی در کشورمان بود.
روش بررسی: مدل تعالی سازمانی EFQM (European Foundation for Quality Management) یکی از ابزارهای استاندارد ارزیابی کیفیت عملکرد است. در این پژوهش پیمایشی، جامعهی پژوهشی آن را کلیه مدیران و دست اندرکاران فنآوری اطلاعات در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز که 30 نفر بودند، تشکیل دادند. پیش از اجرای پرسشنامه، یک کارگاه نیز به منظور آموزش نحوهی پاسخدهی به پرسشنامه برای هر یک از این گروهها برگزار شد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامهی پژوهش از ضریب Cronbach’s alpha استفاده شد. مقدار آلفا عدد 9797/0 به دست آمد که نشاندهندهی پایایی بسیار قوی است. از آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد و میانگین، برای توصیف و به تصویر کشیدن وضعیت موجود استفاده شد، از آزمون t مستقل برای بررسی (معنیدار بودن) اختلاف بین معیارهای الگوی تعالی سازمانی در کتابخانههای دانشگاه مورد بررسی استفاده گردید.
یافتهها: بررسی به عمل آمده روشن ساخت که از مدل EFQM میتوان برای بررسی کیفیت عملکرد درکتابخانههای علوم پزشکی استفاده کرد؛ ضمن این که کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با کسب 4208/441 امتیاز از 1000 امتیاز، که 0304/203 امتیاز آن از 500 نمرهی شاخصهای توانمندسازها و 3904/238 امتیاز آن از 500 نمرهی شاخصهای نتایج میباشد، از سطحی متوسط برخوردار هستند.
نتیجهگیری: مدیریت کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و مسؤولان رده بالای تصمیم گیرنده در این دانشگاه بایستی به موارد مدیریت کیفیت فنآوری اطلاعات، وضعیت کارکنان و رضایت مشتریان توجه بیشتری کنند و در تقویت آنها بکوشند.
"
ارزیابی برخی از ابعاد دورههای آموزش ضمن خدمت ICDL (دورههای اخذ گواهینامه بینالمللی کاربری کامپیوتر) از دیدگاه کارکنان و سرپرستان دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: سازمان ها برای به روز کردن اطلاعات منابع انسانی خود، اقدام به برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت نموده اند که دوره های آموزشی ICDL (مدرک بین المللی کاربری کامپیوتر) یکی از مهم ترین این آموزش ها است. بنابراین تحقیق حاضر با هدف ارزیابی برخی از ابعاد دوره های آموزش ضمن خدمت ICDL از دیدگاه کارکنان و سرپرستان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گردید.
روش بررسی: در مطالعه تحلیلی حاضر، جامعه آماری شامل کلیه کارکنان رسمی و پیمانی و سرپرستان شاغل در واحدهای مختلف دانشگاه علوم پزشکی تبریز (4345) نفر بود که از این تعداد 4220 نفر کارکنان و 125 نفر سرپرست بودند. در این تحقیق تعداد 351 نفر به عنوان نمونه آماری کارکنان و 94 نفر نمونه آماری سرپرستان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار اندازه گیری این پژوهش دو پرسش نامه محقق ساخته بود که جهت تعیین اعتبار علمی ابزار از روش اعتبار محتوا و برای تعیین اعتماد علمی سؤالات پرسش نامه از روش آلفای Cronbach''s alfa استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های توصیفی و آمار استنباطی Mann–Whitney U، T-Test وKruskal Wallis بهره گرفته شد.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که سرپرستان بیش از کارکنان به نقش و اهمیت دوره ها عقیده داشتند (05/0P < ). بین دیدگاه دو گروه در مورد نقش دوره ها در افزایش دانش، مهارت و عملکرد شغلی کارکنان و هماهنگی دوره های ICDL با نیازهای شغلی کارکنان تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P < ). کارکنان بیشتر از سرپرستان به تاثیر عوامل مادی در ارتقای انگیزه کارکنان معتقد بودند (05/0P < ). همچنین گروه کارکنان میزان مهارت، دانش و تسلط مدرسان دوره ها را در ارایه مطالب درسی در حد بالا ارزیابی کردند. بین میزان مفید بودن دوره های ICDL در رسته های شغلی مختلف دانشگاه، اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0P < ) (دوره های فوق در رسته شغلی اداری مالی مفیدتر بودند).
نتیجه گیری: کارکنان دانشگاه باید از نقش و اهمیت دوره های ICDL بیشتر آگاه شوند، عوامل مادی را نیز باید در افزایش انگیزه شرکت آن ها در کلاس ها در نظر گیرند و با کاربردی نمودن دوره های ICDL می توان از سرمایه گذاری انجام شده، حداکثر استفاده را به عمل آورد.
"
بررسی اثرگذاری فناوری اطلاعات بر مدیریت خطر در کسب وکارهای متوسط و بزرگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت خطر به عنوان فرایندی مستمر و پیش بینیکننده، امری حیاتی در هر نوع فعالیت تجاری و صنعتی محسوب میشود. شناسایی خطرهای بالقوه و اقدام صحیح قبل از بُروز مسایل، حرکت سازمان را در رسیدن به اهداف مدنظر سرعت بخشیده و آثار نامطلوب را درطول حیات پروژه کاهش میدهد. این فرایند میتواند با کنترل تهدیدها نقش عمده ای در مدیریت راهبرد هر سازمان ایفا کند. امروزه در بسیاری از سازمان ها بعد از منابع انسانی، زیرساخت های اطلاعاتی مهم ترین سرمایهی راهبردی به حساب میآید، زیرا توانسته با فراهم آوردن اطلاعات معتبر سبب موفقیت های کاری شود. در این تحقیق ضمن بررسی اهمیت فرایند مدیریت خطر، فناوری اطلاعات به عنوان یکی از عوامل تسهیلکننده در شناسایی، ارزیابی و کنترل خطر پروژه ها معرفی میشود. روش بهکارگرفته شده در این تحقیق، روش پیمایشی و به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه استفاده شده است. پرسش نامه در شرکت های فعال در پروژه های نفتی میان متخصصان مدیریت خطر توزیع و پس از جمع آوری داده ها برای انجام آزمون فرضیه از آزمون دو جمله ای (نسبت) با جامعهی آماری 300 و حجم نمونهی 64 استفاده شده است. برای بررسی اثرگذاری فناوری اطلاعات بر فرایند مدیریت خطر، شاخص های زمان، هزینه و کیفیت تعریف شده است. تحلیل آماری داده های جمع آوری شده نشان میدهد که اثرگذاری فناوری اطلاعات بر شاخص زمان بیش از دیگر شاخص های هزینه و کیفیت است.
نقش N GO ها و تشکل های صنعتی در تحقیق و توسعه و مدیریت دانش
حوزههای تخصصی: