ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۲۰۶۱.

مبانی انتقاد هراکلیتوس از شاعران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هراکلیتوس شاعران انتقاد زبان لوگوس معما

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۲۷۶
در این مقاله پس از اشاره ای مختصر به اصول نظرات هراکلیتوس، به بررسی سبک بیان او می پردازیم و این شیوه ی معماگونه ی بیان را به دیدگاه او درباره ی زبان پیوند می دهیم. از این منظر، زبان دست کم یکی از معانی مورد اشاره ی هراکلیتوس در استفاده از مفهوم لوگوس است و بنابراین از نظر او تعمق در زبان راهی برای دست یافتن به حقیقت عالم است. مبتنی بر این تفسیر به بررسی قطعاتی خواهیم پرداخت که در آن ها هراکلیتوس به انتقاد از شاعران پرداخته است و نشان خواهیم داد که این انتقاد نیز می تواند اساسا مبتنی بر دیدگاه هراکلیتوس در خصوص زبان دانسته شود. هراکلیتوس این معنا را القاء می کند که شاعران ناتوان از دست یابی به عمق زبان هستند و به تعبیری از حل معمای زبان عاجزند. به این ترتیب به تعبیری می توان گفت که مقصود هراکلیتوس در نقد شاعران، به در کردن آنان از میدان رقابت در فهم زبان است.
۲۰۶۲.

الهیات سیاسی: چیستی و حدود یک مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الهیات سیاسی فرجام شناسی مشروعیت نظریه روند تاریخی سکولارشدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۶ تعداد دانلود : ۳۴۶
مطالعات الهیات سیاسی به طور روزافزون گسترده تر می شود اما پرسش ماهیت الهیات سیاسی همچنان مسئله ای محوری است. محور این جستار مسئله الهیات سیاسی در بنیادی دینی و تاریخی و حدود و امکان آن در مختصات سیاسی حقوقی جدید است. این مقاله ابتدا مختصری از موقعیت و پیشینه پرسش های آن را بررسی می کند؛ سپس چارچوبی اولیه را برای طرح مسئله الهیات های سیاسی بازسازی می کند. در استدلال آن: دو رویکرد اساسی تفکیک می شوند: اول، رابطه انواع فرجام شناسی و اشکال تحول یافته آن با فعلِ و سازوکار اجتماع یا قوای حاکمه؛ دوم، بنیان سیاسی الاهیاتی مشروعیت و توان توجیه ساختار نظمِ عمومی در هماهنگی با منظومه ای متافیزیکی. این چارچوب از یک سو، به تحلیل نسبت این دو مقوله، و از سویی به درکِ نظام مندترِ پرسش هایِ برآمده از این پیشینه تا تجدد کمک می کند. از نظرگاه این مقاله، بن مایه رویکرد نهایی به الهیات سیاسی شناختِ تبار مفاهیم و ساختارهای نظریه سیاسی حقوقی تجدد در نسبت با نهاد فکر الهیاتی است. در نتیجه گیری آن، رویکرد اخیر توان پاسخ به برخی نقدهای اساسی پیرامون امکان الاهیات های سیاسی و پرسش های غایت انگاری و باستان گرایی در مختصات سیاسی حقوقی تجدد را دارد.
۲۰۶۳.

دین و اسطوره: تحلیل و نقد رهیافت دین شناختی سوّاح(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره دین معنویت شریعت رویکرد تاریخی سواح

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۲۱۳
این پژوهش در پی تبیین و بررسی رهیافت دین شناختیِ فراس السواح (ز. 1941 م.) است. این جامعه شناس و دین پژوه سوری تبار با اتخاذ روش پدیدارشناسی، از مدخل اساطیرِ آغازین به مطالعه و شناخت دین پرداخته است. سؤال اساسی این است که رهیافت دین شناختیِ وی با چه چالش های نظری مواجه است؟ بررسی های این پژوهش که با روش تحلیلی و استنادی انجام شده، نشان می دهد که تمرکز بر رویکرد تاریخی و اسطوره ای، نظریه دین شناختیِ وی را با پاره ای از نقدها مواجه ساخته است. دنیوی ساختنِ بنیان اعتقادات و خاستگاه های سنّت های دینی، تن دادن به تأویل گرایی در عینِ نادیده انگاشتن ضوابط تأویل، تقلیل وحی به تجربه دینی، هموار ساختن راه برای قرائت های مختلف از دین، اتخاذ رهیافت ناواقع گرایانه نسبت به وجود برخی وقایع و شخصیت های مقدس در تاریخ ادیان، و ارائه تفسیری مبهم از فطرت توحیدی انسان از جمله این نقدها است.
۲۰۶۴.

تحلیل هستی شناسانه «لم یولد» با تاکید بر آرای ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوره توحید خداوند ابن‏سینا ملاصدرا آنتولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۴۰۰
سوره توحید، محفوف در مضامین عمیق فلسفی و هستیشناسانه است، که با توجه به سنخ استدلالی آن، تفاسیر فلاسفه اسلامی، مستمسک خوبی برای فهم میباشد. پژوهش حاضر در پی آن است که استدلال ها و نکات مربوط به «لم یولد» را، از منظر فلاسفه اسلامی (با محوریت تفاسیر هستیشناختی ابنسینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی)، مورد تحلیل مستقل و نقد تطبیقی قرار دهد. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی است. در طول پژوهش از نماد ها و جداول برای بازنویسی منطقی استدلال ها بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، استدلال ابنسینا [نفی مولودیت خداوند، مبتنی بر ناسازگاری لذاته بودن با مولودیت و نیاز به غیر]، جامع نمیباشد؛ این استدلال، با لحاظ مقدمات دیگر قابلیت اصلاح و تقریر نو دارد.   استدلال علامه طباطبایی [نفی مولودیت خداوند، مبتنی بر ناسازگاری صمدیت با مولودیت و نیازمندی]، بدلیل متفرع شدن بر «صمدیت» قابلیت نقد دارد. با ملاحظه انتقادی- ترکیبیِ استدلال ابنسینا و علامه طباطبایی میتوان استدلال جدیدی را سامان داد. استدلال اول ملاصدرا [ نفی مولودیت مبتنی بر تناقض مابین اقدم بودن واجب با تقدم والد]، بدلیل دخالت غیر ضروریِ مساله «اولویت»، قابل نقد و اصلاح است. استدلال دوم ملاصدرا [نفی مولودیت بدلیل استلزام امکان] پسندیده است.
۲۰۶۵.

پلورالیسم تاریخی و نسبی گرایی از نظر آیزایا برلین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پلورالیسم تاریخی رمانتیسم روشنگری نسبیت گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۵۰
پلورالیسم برلین وامدار تاثیرات عمیقی است که وی اولا از جریان کلاسیک یا روشنگری در راستای عینیت باوری و واقع گرایی تجربه محور و ثانیا از جریان رمانتیسم به عنوان قوی ترین جریان ضد تفکر روشنگری پذیرفته است. برلین برای جرح و تعدیل افراط گری های متدولوژیک تفکر روشنگری به سراغ آنتی تز این جریان یعنی جریان رمانتیسم رفته ودر برابر اصحاب روشنگری که تاریخ را به عنوان یک مجموعه دارای روابط علی و معلولی و به نوعی یک علم می نگریستند، جبهه گرفته سعی دارد بر این نظر پافشاری نماید که تاریخ برساخته اراده های آزاد انسانهاست نه الگویی از پیش داده و دارای چهارچوب از پیش تعیین شده. از سوی دیگر واقع گرایی و تجربه باوری کلاسیک مغز و هسته اصلی پلورالیسم تاریخی برلین است. او می خواهد در عین حال به واقع گرایی تاریخی نیز پایبند بماند لذا هرگونه تفسیر فراواقع گرایانه و متافیزیکی از پدیده های تاریخی را طرد کرده، سعی نمود تاثیرات مخرب نگرش روشنگری که به جبر باوری در همه اقسامش از جمله جبرباوری تاریخی می انجامید را با تلفیق انگاره های رمانتیکی تعدیل نموده با سنتز عناصر به زعم خود مثبت این دو جریان تاریخ باوری را به نفع آزادی و بر مهمل پلورالیسم بنشاند. با عطف توجه به این نکات، این نوشتار سعی بر آن دارد اولا سهم ایده های رمانتیک و روشنگری را در برداشت مفهوم تاریخ از منظر برلین روشن ساخته و تفسیری نوین از تاریخیت مد نظر او ارائه دهد. ثانیا قصد بر آن است تا مدلل سازیم تلفیق عناصراین دو جریان تعارضی در تاریخ باوری و اندیشه تاریخ نگری پلورالیستی وی ایجاد کرده است. یعنی باور به ایده های رمانتیکی او را در دام نسبیت گرایی تاریخی که در نقطه مقابل تجربه گرایی واقع گرایانه روشنگری است قرار می دهد. بنابراین این مقاله سعی دارد با روشی توصیفی - تحلیلی اثبات نماید اولا کدام یک از انگاره های دو سنت روشنگری و رمانتیسم در اندیشه برلین با یکدیگر تلفیق یافته اند و در وهله بعد تعارض پایدار تلفیق انگاره های رمانتیک و روشنگری یا کلاسیک در تاریخ باوری پلورالیستی برلین را بوضوح مدلل نموده و نقاط ناسازگار و متعارض این سنتز را شرح و بسط دهد.
۲۰۶۶.

بازخوانی «دلالت زبانی» در فهم و تفسیر کتاب و سنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان قرآن دلالت منطقی زبان صوری کاربردشناسی پیرس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۲۹۰
«طرح دلالت زبانی»، درمقابل «دلالت منطقی»، رابطه ی «لفظ» و «معنا» را در «زبان طبیعی» بازنمایی می کند. در این طرح، فرایند «دلالت»، وابسته به «کاربرد» و به وسیله ی عامل «تفسیر» انجام می گیرد اما دلالت منطقی، تنها تابع قرارداد است. مروری بر آثار زبان شناختی مسلمانان نشان می دهد که نظریه ی دلالت میان آنها به صورت طیفی از دلالت منطقی تا دلالت زبانی، و بیشتر متأثر از رویکرد منطقی است؛ حال آنکه قرآن کریم و روایات در فضای «زبان طبیعی» صادر شده اند. از این رو بایسته است دلالت الفاظ کتاب و سنت در ساختار دلالت زبانی تبیین گردد؛ نه دلالت منطقی. درنتیجه، دلالت الفاظ علاوه بر «سیاق متن» به «کاربرد» نیز وابسته و فعالیت «تفسیر» در آن نقش آفرین خواهد بود. براین پایه «کاربرد»، در تفسیر قرآن کریم: موقعیت الفاظ در فضای نزول و خطاب آیات، و در روایات: مورد و موقعیت صدور حدیث است. ریزگان و کاربست این رویکرد در علوم قرآن و حدیث، پژوهش هایی جداگانه می طلبد.
۲۰۶۷.

مسئله شر، خیر برتر، و اشکال اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئله شر تئودیسه های خیر برتر اخلاق کانتی دین و اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۸ تعداد دانلود : ۶۲۹
از جمله پاسخ های مهم به مسئله شر «تئودیسه های خیر برتر» هستند. این تئودیسه ها می کوشند خیر برتری بیابند که سازگاری وجود خدایی با اوصاف کمالی قدرت، معرفت و خوبی اخلاقی را توضیح دهند. پس از مرور کلیاتی درباره تئودیسه ها و شروط توفیق آنها، به یکی از نقدهای اصلی به آن می پردازیم: اشکال اخلاقی. مطابق این اشکال، اصولاً تئودیسه های خیر برتر ناقض اصلی اخلاقی هستند، مانند این اصل کانتی که همیشه باید با انسان ها به مثابه غایت فی نفسه و نه همچون وسیله صرف رفتار کرد، یا این که هدف وسیله را توجه نمی کند. در مقابل، می توان برای دفاع از تئودیسه های خیر برتر استدلال کرد که آن اصولِ اخلاقیِ مورد استناد استثناپذیرند. استدلال می شود که اگرچه این راه فرصتی برای دفاع از تئودیسه های خیر برتر فراهم می کند، به تنهایی کافی نیست، و مدافع تئودیسه ها باید توضیحی ارائه دهد که چگونه مثال های نقضی که وابسته به محدودیت های انسان هستند در مورد خدایی با اوصاف کمالی نیز ممکن است به کار آیند. با این حال، اولاً همچنان راه هایی پیش روی مدافع تئودیسه های خیر برتر هست که شاید به پاسخی درخور منتهی شود. ثانیاً لازم است فراتر از این سیاق الهیاتی نیز به اهمیت تئودیسه های خیر برتر توجه کرد، یعنی اهمیت دین شناسانه و اهمیت اخلاقی.
۲۰۶۸.

تبیین وجودی ملاصدرا از علم و نتایج آن در تبیین علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا علم وجود علم الهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۳۵۸
ملاصدرا ضمن توجه به دیدگاه متقدمان در تعریف علم، بر اساس مبانی وجودشناسی خود، تعریفی وجودی از علم ارائه می دهد که نقطه عطفی در علم شناسی حکمت متعالیه است. در این تلقی، علم عبارت از وجود چیزی برای چیز دیگر است. این تعریف با لوازم آن سبب ارائه تبیین های خاصی از سوی ملاصدرا درباره علم الهی شده است، به نحوی که سهم بسزایی در شکل گیری هندسه معرفتی علم الهی دارد. اضلاع این هندسه عبارت اند از زائد نبودن علم الهی بر ذاتش، حضوری بودن علم الهی، نفی صور در علم الهی، علم خداوند به جزئیات مادی، معلوم بالذات بودن معلومات الهی، علم و عالم و معلوم بودن خداوند، علم خداوند به خود، و علم اجمالی خداوند به غیر در عین کشف تفصیلی. بر اساس برون داد این پژوهش، توجه به تبیین وجودشناسانه ملاصدرا از علم باعث می شود که درک نحوه شکل گیری دیدگاه او درباره علم الهی، تمایز و وجوه ابداعی آن با سایر دیدگاه ها ممکن و یا حداقل سهل الوصول تر گردد.
۲۰۶۹.

گشایش معمای ایده «خداباوری شهودی» و وجود پرشمار خداناباوران: پژوهشی در علوم شناختی دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم شناختی دین خداباوری شهودی دین داری طبیعی خداباوری فطری خداناباوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۸ تعداد دانلود : ۴۳۴
در میان دانشمندان علوم شناختی دین، شماری پس از انجام یا بررسی آزمایش ها بر آن اند که همه انسان ها «خداباور شهودی» و «دین دار طبیعی» هستند. از دید این متفکران، سه قوه اساسی در درون ما شامل «قوه ذهن مندانگاری»، «قوه عاملیت باوری» و «قوه غایت باوری» در نتیجه تکامل جزو ساختار شناختی مان قرار گرفته است. این دانشمندان داشتن همین سه قوه و باورهای پیداشده از آنها را دین داری طبیعی می نامند و بر این اساس همه ما انسان ها را دین داران طبیعی یا خداباوران شهودی یا باورمند زاده شده می خوانند. بنابراین ساختار شناختی همه ما انسان ها به هنگام تولد به گونه ای است که زمینه دین داری را در وجودمان فراهم می سازد. یکی از اشکالاتی که در نگاه اول به این نظریه وارد می شود این است که اگر واقعاً خداباوری شهودی است، پس چرا شمار زیادی از انسان ها خداناباورند. در این مقاله بنا داریم به تبیین نظریه خداباوری شهودی در علوم شناختی دین بپردازیم و سپس در برابر اشکالِ وجود پرشمار خداناباوران از آن دفاع کنیم. پاسخ ما به صورت خلاصه چنین است که خداناباوری انواع گوناگونی دارد: «خداناباوری شناختی»، «خداناباوری انگیزشی»، «خداناباوری فرهنگی» و «خداناباوری تحلیلی». با این تقسیم بندی، خداباوری و خداناباوری در همه دسته ها جز دسته اول قابل جمع است. به عبارت دیگر، با این تحلیلِ برآمده از علوم شناختی دین، همان شمار زیاد خداناباوران را می توان خداباور شهودی دانست، گرچه خود التفات یا قبول نداشته باشند. از این رو به رغم شمار فراوان و روبه افزایش خداناباوران، می توان همچنان از نظریه خداباوری شهودی در علوم شناختی دین دفاع کرد.
۲۰۷۰.

From Physics to Metaphysics: Islamic Perspective and Contemporary Outlook(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Physics metaphysics revival of philosophy sensory experiences

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۱ تعداد دانلود : ۴۰۴
Before the advent of Modern Science, philosophy ruled over sciences. But, after the emergence of modern science, with the appearance of philosophers like Locke and Hume, empiricism which relied only on sense data became prevalent in most scientific circles. This was fortified by the advent of positivism of Aguste Comte which gave value only to the knowledge obtained from sensory experience. Thus, philosophy lost its status among scientists. But with the emergence of some schools of philosophy of science in the second half of the twentieth century, it became evident that all sciences are based on some general supra-scientific (metaphysical) principles. Then, some eminent physicists recognized the significant role of philosophy and several coalitions was formed between some eminent philosophers and physicists in several important universities of UK and USA, which has yielded fruitful results. With the revival of philosophy, religious studies, too, got momentum, and theists have used philosophical arguments to refute the challenges of atheists against theism.
۲۰۷۱.

Foundations of Quantum Approaches to Consciousness(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Quantum Consciousness Top-Down Causation Mind-Brain Interaction Eccles-Beck Theory Stapp theory Orch OR Theory Avicenna-Bohm Theory

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۴۱۶
As generally accepted, consciousness or mind and material brain are closely related to each other; but how? Quantum mechanics is a new pathway to understand the hard problem of consciousness and its relation to the brain. Consciousness has specific properties such as unity, irreducibility, non-locality, etc. The completely different features of classical physics (locality, reducibility, determinacy, etc.) hindered the success of scientists to study consciousness. But quantum mechanics with its features (non-locality, irreducibility, indeterminacy, etc.) gave scientists hope to study consciousness. Several quantum approaches to consciousness have been proposed in recent decades; the most important point about these approaches is that each one has used its own philosophy to determine its viewpoint about the mind’s nature and even its quantum approach. In general, all scientific theories are based on some metaphysical principles which come from the worldview of scientists. In this article four contemporary approaches are discussed: The Eccles-Beck, Stapp, Penrose-Hameroff, and Avicenna-Bohm theories; philosophical and scientific points are highlighted for each of them. Finally, the theory of Top-Down Causation is discussed because we think it can provide a fertile philosophical ground for theories of “mind-brain relation” and “quantum consciousness”.
۲۰۷۲.

بررسی تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه از حکمت مشایی و اشراقی بر پایه وجود رابط و مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی حکمت متعالیه حکمت مشایی حکمت اشراقی وجود رابط و مستقل ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۳۰۹
ارائه شناخت متقن از جهان هستی، از اهداف محوری سه مشرب فکری مشایی، اشراقی و صدرایی بر پایه اصول و مبانی خویش است. سوال اساسی در این نوشتار این است که وجه تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه صدرایی نسبت به دو مکتب مشایی و اشراقی چیست؟ در پاسخ باید توجه داشت که بارقههای اصالت وجود در مکتب مشایی، برخلاف حکمت متعالیه، خالی از رسوبات تفکر ماهیتگرایانه نیست. اصول هستیشناسی این مشرب تحت تاثیر هیات بطلمیوسی نضج یافته است. مکتب اشراق نیز متاثر از نگرش اصالت ماهوی است. بدین قرار هستیشناسی این دو مکتب مبتنی بر پایههای لغزان است. حکمت متعالیه با ابتنای بر اصول مبرهنی همچون اصالت وجود، تبیینی متمایز از جهان و مراتب آن ارائه مینماید. مبانی هستیشناسی حکمت متعالیه بر پایههای عقلانی استوار بوده و حتی قادر است برخی از مبانی عرفانی مانند وحدت وجود را نیز صبغه عقلانی بخشد و زمینههای تقریب این دو مشرب را نیز فراهم نماید. صدرالمتالهین با مبنای اصالت وجود و تحلیل اصل علیت، امکان ماهوی را به امکان فقری بازگرداند و وجود را به مستقل و رابط تقسیم کرد. هستیشناسی مبتنی بر این نگرش، انحصار در هستی را به ضلع نخست آن اختصاص میدهد و از این رهگذر به مرز وحدت وجود نزدیک میشود. بررسی و تعمیق این دستاورد با روش تحلیلی مقایسهای از اهداف این نوشتار است. نتایج نشان میدهد که هستی شناسی حکمت متعالیه برخلاف حکمت مشایی و اشراقی فارغ از رسوبات کثرتزای ماهوی و مبتنی بر اصول مستحکم بوده و وحدت حقیقی هستی را بازنمایی میکند.
۲۰۷۳.

تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل در اندیشه ی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ مرگ اندیشی اصالت زندگی هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۰ تعداد دانلود : ۶۱۲
تحقیق حاضر متمرکز بر بررسی موضع هایدگر در قبال تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل و نسبت میان مرگ، زندگی و اصالت است. برای نیل به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. دغدغه ی هایدگر پرسش از هستی با تحلیل بنیادین دازاین به مثابه ی زندگی محض در ساحت هستن به سوی مرگ است. اندیشیدن به مرگ بافهم ایستاده در نیست بودن دازاین و همچنین سایر مفاهیم بنیادی ازجمله اضطراب، وجدان و اصالت پیوند عمیق دارد. رهایی از ابتذال زندگی روزمره مبتنی بر نقطه ی عطف انتخاب وجه اصیل دازاین، یعنی مرگ است. مرگ عنصر فهم دازاین و وجدان نیز عنصر فهم اصالت در زندگی است. در این میان اضطراب پیش شرط اصالت و کاشف حجاب مرگ است. در تفکر هایدگر، جستجوی وجه اصیل دازاین با اتکا به مرگ و تاکید بر انتخاب فردی به دور از وجدان نااصیل کسان مشهود است. بنابراین، در هوش ستبر او، مرگ اندیشی از واجب ترین امور در ساخت زندگی اصیل است. اما رویکرد او نسبت به مرگ به منزله ی آغاز یا پایان زندگی، پدیده ی اصالت در دنیا یا آخرت و همچنین زندگی اصیل در اینجا یا آنجا، زمینه ساز نگاهی متفاوت به سنت متافیزیکی گذشتگان است.
۲۰۷۴.

عبور از واقع گرایی و ضد واقع گرایی: بررسی دیدگاه ناواقع گرایی نلسون گودمن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واقع گرایی ضد واقع گرایی ناواقع گرایی جهانسازی پراگماتیسم نلسون گودمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۸ تعداد دانلود : ۴۷۱
اختلاف میان واقع گرایی و ضدّ واقع گرایی درباره وجودِ عالم واقع و نسبت آن با ذهن انسان است. نلسون گودمن این اختلاف را اختلافی حقیقی و اصیل نمی داند و در این میان دیدگاه سومی را برگزیده و آن را «نا واقع گرایی» می نامد. دیدگاه ناواقع گرایی گودمن به طور کامل در نظریه «جهان سازی» او تبیین شده است. بر اساس این نظریه، جهان مستقل از ذهن وجود ندارد، بلکه انسان با ذهن و زبان خود، توصیف ها و نسخه هایی می سازد و هریک از این نسخه ها جهان خود را می سازند. در این مقاله، ابتدا دیدگاه کلی گودمن درباره مبحث واقع گرایی- ضدّ واقع گرایی و انگیزه ها و ریشه های نا واقع گرایی او بررسی شده است. در تبیین دیدگاه گودمن نشان داده ایم که وی متأثر از مبانی پراگماتیسم است و موضع او در دوگانه واقع گرایی-ضدّواقع گرایی جای نمی گیرد. سپس با تشریح نظریه جهان سازی و انتقادهای وارد شده به آن کوشیده ایم تا حد امکان به این انتقادها پاسخ دهیم. هر چند گودمن به وجود واقعیت فی نفسه اعتراف نمی کند، اما آن را انکار نمی نماید، بلکه نادیده می گیرد. همچنین ضمن بررسی انتقادها نشان داده ایم پاسخ بسیاری از آنها به طور ضمنی در عبارات گودمن وجود دارد. مهمترین انتقاد، به معیار تمایز نسخه های درست از نادرست مربوط می باشد. به نظر گودمن معیار درستی یک نسخه، «متناسب بودن در عمل» است و بر خلاف نظر منتقدان، این معیار، در واقع، معیاری عینی و معتبر می باشد.
۲۰۷۵.

سنخ شناسی مسائل فلسفی- کلامی در اندیشه اثیرالدین ابهری(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابهری رویکرد انتقادی مسائل فلسفی مسائل کلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۸
کشف نوآوری های ابهری در حوزه متافیزیک و کلام و تعیین جایگاه تاریخی وی در این دو ساحت، وابسته به سنخ شناسی مسائل فلسفی و کلامی در اندیشه های اوست. بر این اساس در جستار پیش رو: 1. مسئله شناسی (ساخت و طراحی مسائل فلسفی و کلامی)؛ 2. تعیین جایگاه طرح مسائل؛ 3. شناخت رویکردهای پذیرفته شده نزد ابهری و 4. سطح بندی آثار وی و همسانی یا تحول آن ها، بررسی می شود. برپایه یافته های این جستار، آثار فلسفی ابهری را در سه سطح می توان طبقه بندی کرد؛ آثار سطوح اول و دوم، بیشتر وام دار سنت رایج فلسفه نویسی به لحاظ محتوایی است، اما در آثار سطح سوم، مواجهه های انتقادی در برابر دیدگاه های نظام ارسطویی - سینوی و همچنین برخی ایده های فخررازی آشکار می شود؛ هرچند این زمینه های انتقادی، به طرح ایده های نوآورانه در حوزه متافیزیک نینجامیده است. پارادایم فکری ابهری، مشائی است؛ هرچند وی تمایلی به برخی دیدگاه های شیخ اشراق همانند تحلیل ادراک و برخی مسائل نفس نشان می دهد. وجودشناسی، مسائل مرتبط با واجب و بررسی شیوه های متکلمان، سه زمینه مهم آثار متافیزیکی ابهری است. ابهری در تک نگاشت کلامی خود، متأثر از مبانی کلامی اشعری است؛ اما در بیشتر آثار فلسفی، با اختصاص یک بخش به نقد مبانی و مسائل کلام اشعری، ازجمله: همسانی وجودی ممکن و حادث، بازگشت پذیری معدوم، نقد موجب انگاری فلسفی و مسئله عقول و نفوس پرداخته است. ابهریِ فیلسوف را می توان متفکری نقاد و نه طراح ایده های نوآورانه نامید؛ هرچند نقش او در نگارش آثار آموزشی با رویکرد تنقیحی ارزشمند است.
۲۰۷۶.

تکوین گفتمان تعهد اجتماعی در هنر معاصر غرب با تأکید بر هنر جنگ و صلح در دو دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر اجتماعی دوران معاصر هنر جنگ و صلح هنر سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۲۶۶
یکی از کارکردهای ارزشی هنر در دنیای معاصر، مبارزه علیه اشکال سلطه مانند سلطه نژادی، قومی، طبقاتی و سلطه از طریق جنگ بر مردمان سرزمینی دیگر است. این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش که گفتمان تعهد اجتماعی در هنر معاصر جهان، چگونه خود را مطرح کرده و نمود آن در نحوه بیان آثار هنری چگونه است؟ به روشی توصیفی تحلیلی، روند شکل گیری گفتمان تعهد اجتماعی در هنر جهان غرب از سده بیستم را مورد بررسی قرار داده و به تحلیل گفتمان انتقادی مصادیق آن در هنر دو دهه اخیر با موضوع جنگ و صلح پرداخته است. بنا بر نتیجه، بخش بزرگی از هنر معاصر، گفتمان تعهد اجتماعی را پذیرفته؛ اما جایگاه و نقش تعهد اجتماعی، به واسطه عملکرد جنبش های هنری معاصر، به شکلی بنیادی دگرگون شده است. اگر در گذشته با آثاری فرم گرا، وحدت گرا، با بیانی فردی در نقش کالایی خاص در موزه ها و گالری ها مواجه بودیم امروزه با آثاری مفهوم گرا، کثرت گرا، با تاکید بر بعد اجتماعی در حکم یک بیانیه در مکان های عمومی، خیابان ها، موزه ها و گالری ها مواجهیم و در نهایت، در این زمان هنر از چارچوب محدود خود جدا شده و به عنوان یک کنش، هنرمند را در نقش یک کنش گر نسبت به مسائل اجتماعی قرار می دهد.
۲۰۷۷.

بنیادهای هستی شناختی فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ دین انسان فطرت ارتباط جامعه طبیعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴
«فرهنگ» در تلقی غالب علوم اجتماعی، عام ترین و گسترده ترین مفهومی است که همه فراورده های غیر مادی و معنایی (و در برخی تعاریف حتی فراورده های مادی) را که بشر در طول حیات اجتماعی تاریخی پرفراز و فرود خود بدان دست یافته، پوشش می دهد. از جمله موضوعات مطرح در فلسفه فرهنگ و نیز در جامعه شناسی و مردم شناسی فرهنگ، سؤال از خاستگاه، منشأ، علل ایجادی و اعدادی و در یک کلام، مبانی هستی شناختی فرهنگ است. این نوشتار در صدد است با غور و تأمل در ارا و اندیشه های عرضه شده با رویکردهای مختلف به این سؤال در حد امکان پاسخ گوید؛ از این رو سؤال اصلی آن چیستی مصادر، منابع، مناشی، خاستگاه ها و زمینه های معرفتی و غیر معرفتی فرهنگ به مثابه یک کل (و بالتبع عناصر و مؤلفه های ان) است. روش آن در مقام گردآوری داده ها، اسنادی و در مقام تفسیر یافته ها، تحلیلی، تبیینی و استنباطی است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد فرهنگ یا منظومه فرهنگی بشر، درکل تحت تأثیر مجموعه درهم پیچیده ای از استعدادها و ظرفیت های فطری، ارتباطات چندگانه انسانی، عوامل محیطی (اعم از طبیعی و اجتماعی)، عوامل ماورایی (دین و تعالیم وحیانی) و تجربه های تاریخی متراکم تکون یافته و از طریق فرایند جامعه پذیری در امتداد نسل های متمادی استمرار یافته است.
۲۰۷۸.

درنگی در طبقه بندی های آستین و سرل از افعال مضمون در سخن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آستین سرل افعال مضمون در سخن هدف مضمون در سخن جهت تناسب شرط صداقت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۲۷۸
افعال مضمون در سخن، مهم ترین و محوری ترین افعال در نظریۀ افعال گفتاری به حساب می آیند. هر تلاشی برای تکامل یک طبقه بندی، باید دسته بندی آستین را از افعال مضمون در سخن به پنج مقولۀ اساسی حکمی، توضیحی، کرداری، رفتاری و التزامی به حساب آوَرد؛ اما از نظر سرل، طبقه بندی آستین، دسته بندی افعال مضمون در سخن نیست، بلکه دسته بندی های افعالِ جملات انگلیسی مضمون در سخن هستند. بدین سان، سرل معضلاتی را در طبقه بندی آستین فهرست می کند؛ از جمله وجود آشفتگی مداوم میان افعال جملات و اعمال، وجود هم پوشانی بسیار میان مقولات، وجود عدم تجانس زیاد در مقولات و غیره. از نظر سرل، بهتر است پنج مقولۀ اِخباری، تحریکی، التزامی، وصف الحالی و ایجادی را به عنوان انواع افعال مضمون در سخن در نظر بگیریم. همچنین سرل در طبقه بندی خود از افعال مضمون در سخن، دوازده معیار و جنبۀ مختلف از طبقه بندی ارائه می دهد که از میان این دوازده معیار، معیار هدفِ مضمون در سخن را به عنوان بنیاد طبقه بندی خود برمی گزیند که معیارهای جهت تناسب و شرط صداقت، از فروعات آن هستند؛ اما اولاً طبقه بندی کاملی از افعال گفتاری، چنان که سرل انجام داده است، وجود ندارد و اساساً نمی تواند وجود داشته باشد و ثانیاً، در طبقه بندی سرل، تبیین دقیقی از هدف مضمون در سخن انجام نشده است. بدین سان، بررسی نقادانۀ طبقه بندی های آستین و سرل از افعال مضمون در سخن، هدف اصلی این جستار است.
۲۰۷۹.

کارکرد تخیل در ساخت و فهم واقعیت در هرمنوتیک پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ریکور هرمنوتیک تخیل واقعیت زبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۶ تعداد دانلود : ۳۹۳
جدال واقعیت و تخیل از دوران باستان تا به امروز به اشکال مختلف بروز و ظهور داشته است. بر مبنای این دوگانگی، تخیل چیزی مقابل واقعیت تجربی قلمداد می شود که تنها قادر است احساسات آدمی را برانگیزد و با دلالتی ضمنی به چیزهایی اشاره کند که ساخته و پرداخته ی ذهن آدمی است و نقشی در شناخت ما ندارد. این جدال یکی از محوری ترین بحث های پل ریکور را شکل می دهد. او می کوشد تا با نقد و تحلیل نظریه های پیشین از این تقابل فراتر رفته و تأکید خود را بر وجه کارکردی تخیل و نفوذ آن در واقعیت بگذارد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با کاوش در نوشته های مختلف ریکور چهارچوبی از تحلیل او به دست دهد تا از این طریق نشان دهد چگونه تخیل در ساخت و پرداخت واقعیت نقشی عمده ایفا می کند. از این رو، نخست با تکیه بر آرا و نقدهای ریکور چرخش زبانی او در بحث تخیل را شرح می دهیم و سپس به کارکردها و پیامدهایی می پردازیم که از پس این ساز و کار زبانی آشکار می شوند. این کارکردها که می توان آنان را تألیف شاکله ساز و طرح افکنی معناهای ممکن نامید در سه گام تشریح می شوند. در این مسیر، می توان دید چگونه شاکله ای بوطیقایی با ابداع معنای تازه تصویری خلق می کند که با ارجاع غیر مستقیم خود به واقعیت از آن آشنایی زدایی می کند. در انتها نیز اشاره می کنیم که این فهم تازه از واقعیت چه تأثیری در نگرش ما به جهان دارد.
۲۰۸۰.

در باب امکان استخراج یک نظریه ی معنای زندگی از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم ( با تمرکز بر تراکتاتوس) و چیستی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراکتاتوس ویتگنشتاین متقدم معنای زندگی خوانش گرامری - استعلایی بی - زمانی مهمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱ تعداد دانلود : ۲۲۹
در این پژوهش در وهله اول در جستجوی نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با تأکید بر رساله منطقی- فلسفی هستیم. اما خوانش هایی که تا کنون از رساله منطقی- فلسفی بوده است، سخن گفتن از گزاره های فلسفی را میسر و ممکن نمی کند؛ چون همه آن ها به شکلی ظاهر فقرات 6.54 و 7 را پذیرفته اند که معنای ترک سخن گفتن از گزاره های غیر علمی است. بنابراین، سخن گفتن از یک نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با مانعی بزرگ روبرو می شود. به همین دلیل، بخش ابتدایی این نوشتار به بررسی و حل این مشکل و پیشنهاد خوانشی برای حل آن می پردازد. این کار  با اقتباس خوانش گرامری- استعلایی می شود. در مرحله بعد، پاسخ های ممکن ویتگشنتاین به مسأله معنای زندگی را از رساله منطقی-فلسفی عرضه می کنیم. در پایان، بهترین پاسخ ممکن ویتگنشتاینی را به مسأله معنای زندگی متمرکز بر رساله منطقی- فلسفی معرفی می کنیم . در آخر، معلوم می شود که ویتگنشتاین معنای زندگی را در گِروی نوعی جاودانگی می داند که متضمن بی زمانی است، نه نوعی جاودانگی متضمن زمانی بس دراز.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان