مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
تخیل اخلاقی
حوزههای تخصصی:
تخیّل به ویژه تخیّل اخلاقی، مقوله ای است که تعریف دقیق و تعیین مختصات آن، چندان مورد توجه قرار نگرفته و بررسی نقش آن در بسیاری از نظام ها و نظریه های اخلاقی ازجمله اخلاق اسلامی مغفول مانده است. برای رسیدن به این هدف، با ارائه تعریف پیشنهادی خود از تخیل اخلاقی، نسبت این تعریف با پاردایم های رایج بررسی می شود. پس از تبیین رابطه و تفاوت های تخیل اخلاقی با مفاهیمی چون خرافه یا ایمان به غیب، نقش و مدخلیت تخیل در دو سطح جداگانه تحلیل خواهد شد: سطح اصول شکلی و سطح هنجارهای اخلاق اسلامی. برای انجام این مهم، کارکرد تخیل در قاعده طلایی به عنوان یک اصل مهم در میان اصول شکلی اخلاق اسلامی تحلیل گشته، با بررسی فضایل و رذایلی چون قرض الحسنه، غیبت، زکات، قتل و احیا، نقش تخیل در ساحت هنجارها واکاوی خواهد شد.
نقد و بررسی رویکرد سواد اخلاقی از منظر عاملیت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقادی مفهومی جدید در عرصه تربیت اخلاقی به نام سواد اخلاقی است. در سالهای اخیر مفهومی با نام «سواد اخلاقی» مطرح شده و متناظر با آن رویکردی در تربیت اخلاقی شکل گرفته که تلاش دارد با تعریف اخلاق در قالب مفهوم سواد، آن را به مدرسه بازگرداند. نوشتار حاضر در نظر دارد تا با تحلیل منطقی و نیز تحلیل زبانی این ترکیب، برخی زوایا، افق ها و چالش های پیش روی آن را نشان دهد. تحلیل منطقی این ترکیب مفهومی نشان می دهد که در این ترکیب، مؤلفه هایی چون صلاحیت، دانش و اکتساب باید هم نشین مؤلفه هایی چون قاعده، ارزش و کنش انسانی باشند. از سوی دیگر، تحلیل زبان فنی-رسمی این حوزه نشان از حضور سه مؤلفه حساسیت اخلاقی، استدلال ورزی اخلاقی و تخیل اخلاقی در مقام مؤلفه های سازنده آن دارد. درنهایت، ارزیابی این دو نوع تحلیل در کنار الزامات عاملیت انسانی، چالش هایی را پیش روی این رویکرد قرار می دهد. این چالش ها عبارت اند از: کاهش گرایی در تفسیر از اخلاق در قالب سواد، تعارض های مفهومی مفاهیم زیرساز سواد اخلاقی، همپوشی مفهومی عناصر زیرساز سواد اخلاقی و تردید در کفایت سواد اخلاقی برای تحقق انسان اخلاقی.
سواد اخلاقی روحانیت در تعاملات اجتماعی (ابعاد و ساختار)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴ (پیاپی ۶۶)
77 - 112
حوزههای تخصصی:
اعتبار و حیثیت اجتماعی نهاد و سازمان روحانیت امروزه بیش از آنکه مرهون روایات مربوط به جایگاه عالمان دین یا حتی حالات معنوی ایشان باشد، مرهون نحوه حضور روحانیت در عرصه اجتماع است. اخلاق مداری در تعاملات اجتماعی، اصلی ترین سرمایه اجتماعی این نهاد است. در این نوشتار به ابعاد و ساختار بخشی از این اخلاق مداری می پردازیم که به سواد اخلاقی شهرت دارد. برای این منظور، از مدل مفهومی هرمان و توآنا بهره برده ایم و با استفاده از معارف دینی و به یاری ملاحظات فلسفه اخلاقی و یافته های روان شناسی اخلاق، این مدل را توسعه داده ایم. در این مدل، سه مؤلفه «حساسیت اخلاقی، استدلال اخلاقی و تخیل» سازه سواد اخلاقی را تشکیل داده اند. قبل از هر چیز، مؤلفه استدلال اخلاقی را به قضاوت اخلاقی تغییر داده و آنگاه لوازم مفهومی و روانی هر کدام از این مؤلفه و زیرمؤلفه هایشان را معرفی کرده ایم. نگاه بافت گروانه، خروج از خودمیان بینی، حساسیت فراموقعیتی و آشنایی با قواعد اخلاق، بخشی از لوازم یادشده اند. اصلی ترین توسعه مفهومی این مدل در بخش قضاوت اخلاقی است که از ماهیت عقلی و شناختی محض به سمت ترکیب شناخت-هیجان تغییر جهت داده است. این تغییر مفهومی بر همه ابعاد سواد اخلاقی تأثیر گذاشته و آن ها را غنا بخشیده است. این مدل می تواند کاستی های سواد اخلاقی روحانیت را در تعاملات اجتماعی نشان دهد و مبنای طراحی دوره های آموزشی یا بازبینی دروس اخلاق سطح یک حوزه علمیه قرار گیرد.
جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی از منظر کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
1 - 26
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش پیش رو شکاف میان نظر و عمل در اخلاق و عدم وضوح جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی است. هدف کلی این پژوهش مشخص کردن جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی کانت است. کانت از سه تخیل (تولیدی، بازتولیدی و خلاق) در آثار و اندیشه خویش سخن به میان آورده است که هریک دارای تعریفی مشخص و کارکردی متمایز است. با این حال می توان وجه اشتراک هر سه تخیل را در قابلیت ترکیب به معنای کلی آن دانست. بر اساس روش تحلیل استعلایی یا فرارونده در قالب سه تحلیل نشان داده شد که میان تخیل و اخلاق، شروط لازمی وجود دارد. بر اساس تحلیل اول، شرط لازم عمل اخلاقی اراده خیر است و شرط لازم تحقق اراده خیر، تخیل خلاق است. در تحلیل دوم نتیجه شد که شرط لازم برای تحقق امر مطلق، قدرت تصویر سازی خیال است و در بیانی دیگر نتیجه گرفته شد که شرط لازم تحقق امر مطلق، قوه تخیل است. در تحلیل سوم چنان نتیجه شد که شرط لازم امکان امر مطلق استفاده از تخیل به وسیله آزمایش فکری است. بر اساس روش استنتاجی و در قالب سه استنتاج جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی نشان داده شد. در اولین استنتاج نتیجه گرفته شد که برای تعلیم و تربیت اخلاقی باید به پرورش تخیل پرداخت. در دومین استنتاج به حاصل آمد که برای همدلی یا هر نوع تربیت اخلاقی به معنی امر مطلق، باید به پرورش خیال ورزی پرداخت. در سومین استنتاج چنان نتیجه شد که برای پرورش تخیل به جهت تعلیم و تربیت اخلاقی (تخیل اخلاقی) باید از روش آزمایش فکری استفاده کرد.
الگوهای فضیلت در روایت های تلویزیونی؛ تحلیلی از منظر الگوگرایی اخلاقی زگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، با تکیه بر نظریه «الگوگرایی اخلاقی» لیندا زگزبسکی، به بررسی ظرفیت های اخلاقی روایت های تلویزیونی، به ویژه سریال های ایرانی، در ارتقای معرفت اخلاقی و پرورش منش می پردازد. برخلاف نظریه های قاعده محور، زگزبسکی منشأ معرفت اخلاقی را در مواجهه زیسته با افراد فضیلت مند می داند؛ مواجهه ای که با تحسین اخلاقی آغاز می شود، با تخیل اخلاقی ادامه می یابد، و با تشبّه به الگو تکمیل می گردد. بر این اساس، روایت های داستانی، از جمله سریال های تلویزیونی، می توانند بستر مؤثری برای چنین مواجهه ای فراهم سازند. به لحاظ روش شناختی، مقاله ترکیبی از تحلیل مفهومی در فلسفه اخلاق و تحلیل روایت شناختی در مطالعات رسانه را به کار می گیرد. ابتدا مفاهیم بنیادین نظریه زگزبسکی همچون «تحسین اخلاقی»، «معرفت مواجهه ای»، و «تشبّه اخلاقی» تبیین می شود. سپس، پنج سریال شاخص ایرانی (هزاردستان، روزی روزگاری، قصه های مجید، امام علی، و روزگار قریب) بر اساس روایت تدریجی، شخصیت محوری، و پیچیدگی اخلاقی تحلیل می شوند. بنا بر این ها یافته ها نشان می دهند که این سریال ها با شخصیت پردازی تدریجی، بازنمایی تعارض های اخلاقی، و تحریک واکنش هایی چون تحسین یا انزجار شرایطی فراهم می سازند که مخاطب از موضع مشارکتی و همدلانه با شخصیت هایی چون مرادبیگ، رضا تفنگچی، دکتر قریب و بی بی روبه رو شود. این مواجهه، به ادراک غیرگزاره ای و درونی سازی فضیلت ها می انجامد. در نهایت، مقاله نشان می دهد که زمینه های فرهنگی-بومی سریال ها (زبان، تاریخ، حافظه جمعی) نقش مؤثری در تقویت الگوپذیری اخلاقی دارند.