مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
نقد
حوزههای تخصصی:
از نقد و انواع آن به مثابه داوری، ارزیابی، شناسایی، تحلیل، مرور، تفسیر و نظایر آن یاد شده است که همگی به صورت پسینی، ناظر بر نقد به مثابه مواجهه ای پرسشگرانه از متن تولید شده به قصد کنکاش و بررسی آن، هستند. این درحالی است که هدف این نوشتار، رها کردن نقد از تعریف شدگی معمول پسینی و در نتیجه ایجاد فهمی بنیادین و مبتنی بر نقد متن به گونه ای پیشنی است که در فرایند تولید به کنشگری می پردازد. به همین منظور، این نوشتار بر عناصر پیشازبانی و فرازبانی تأکید دارد که رویکردی غیرساختارگرایانه است و به مثابه شرایط ممکن، زمینه ساز تولید واقعی رویداد متن می باشند. پیش داده هایی فراتاریخی که حاوی چرایی و چگونگی شکل گیری متن می باشند. شرایط ممکن پیش داده های عینی و فرازبانی هستند. امکان هایی که در فاصله با تفسیر و تأویل قرار دارند که قلمرو ذهن است. شرایط ممکن در قلب نظریه تاریخ(هیستوریک) قرار دارند و با فرآیند های بلند مدت در پیوند می باشند. فرآیند هایی که از ابتدای شکل گیری متن در آن نقش دارند. توجه به شرایط ممکن که شرایطی فرامتنی در فرایند تولید متن هستند، متن را به متنی واقعی بدل می سازند. در این حالت است که نقد به مثابه شرط ممکن در ایجاد متن، به صورت پیشنی و فراتر از روایت زبانی و مختصات هرمنوتیکی، از آن در برابر هر گونه بررسی و داوری پیشینی حفاظت و پشتیبانی می کند. در این مقاله سعی شد به نقد با نگاهی متفاوت نگریسته شود و همین امر باعث شد تا نتایجی متفاوت از معمول استخراج شود و زمینه ساز تولید واقعی رویداد متن باشد.
نقدی بر کتاب در لفظ دری
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
110 - 129
حوزههای تخصصی:
دیوان ناصرخسرو یکی از دیوان هایی است که بخش هایی از آن تحت عناوین مختلف شرح و منتشر شده است. یکی از این آثار کتابی است تحت عنوان «دُر لفظ دری» که در آن دکتر کاظم دزفولیان قصایدی را شرح کرده است.این کتاب در 200 صفحه نوشته شده است و انتشارات طلایه آن را منتشر کرده است.در این مقاله به بررسی و نقد این کتاب می پردازیم و نکاتی را پیرامون بخش هایی از آن بیان خواهیم کرد.در این مقاله به برخی از اشکالات و ناراستی های کتاب اشاره شده است.با بررسی های دقیق در این مقاله خواهیم دید که نویسنده به بسیاری از جنبه های شعر ناصرخسرو توجه نکرده است و در مواردی نیز برخی ابیات را درست شرح نکرده است؛ لذا این شرح یکی از شرح های ناقصی است که تقریبا گرهی از دشواری های شعر ناصرخسرو را نگشوده است و ضروذی است نویسنده در چاپ های بعدی نسبت به اصلاح موارد ذکر شده و همچنین افزودن جوانب شرح نشده اقدام نماید.
تحولات نظریه اعتباریات پس از علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
70 - 89
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از ظرفیت های فراوانی در حل مسائل دانش فقه، اصول فقه، اخلاق، علوم اجتماعی، فلسفه و مابعدالطبیعه برخوردار است. ظرفیت های فراوان این نظریه، آن را در کانون توجه اندیشمندان پس از علامه طباطبایی قرار داده و بحث و گفت وگوهای وسیعی پیرامون آن شکل گرفته است. این بحث ها پیامدهایی برای این نظریه در پی داشته اند.از سویی با نقد، نقاط ضعف این نظریه را نمایان کرده و از آنها کاسته اند و در نتیجه به پویایی و تکامل آن تداوم بخشیده اند. اما از سوی دیگر، تصویری نامتوازن از این نظریه ارائه کرده و بخش هایی از آن را مورد توجه قرار داده و از دیگر بخش ها و ظرفیت های فراوان آن غفلت کرده اند. در نهایت هم تفاسیری از نظریه اعتباریات ارائه کرده اند که فهم این نظریه را در دهه های کنونی به مخاطره انداخته و این سؤال را به طور جدی طرح کرده است که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی به راستی منطبق با کدام یک از این تفاسیر است؟نوشتار پیش رو به توصیف تحولات نظریه اعتباریات روی آورده، و این توصیف را در دو بخش نقدها و تفاسیر دنبال کرده است.
واکاوی تجرد نفس ابن سینا در بوته نقد فیزیکالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
209 - 233
حوزههای تخصصی:
درباره ساحت های وجودی انسان دو دیدگاه کلی مطرح شده است. طرفدارانِ دیدگاه اوّل، به دو ساحت وجودی جوهر غیرمادی (نفس) و بدن مادی باور دارند و افعال انسان را اصالتاً به جوهر غیرمادی نسبت می دهند. پیروانِ دیدگاه دوم، انسان را تک ساحتی و منحصر در وجود جسمانی می دانند. آن ها تمام اعمال انسان را به فیزیک او به ویژه مغز، فرومی کاهند و منکر جوهر غیرمادی هستند. پژوهش حاضر با هدف تبیین دیدگاه اول، به واکاوی تجرد نفس ابن سینا در بوته نقد دیدگاه دوم پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. یافته ها و نتایج نشان می دهد ابن سینا با ارائه عناصر حجّت و انواع براهین در مقام اثبات تلاش نموده با تبیین چگونگی افعال نفس، تجرد نفس را نتیجه گیرد. بر این اساس، تجرد نفس در پارادایم ابن سینا بر سه محور تعقل، حلول و استقلال استوار است. فیزیکالیست ها معتقدند اعتقاد به وجود ماهیتی مستقل از جسم برای تبیین و توضیح ادراکات انسان، ناشی از عدم آگاهی لازم نسبت به عملکرد مغز و اعصاب و پیچیدگی های آن است. افزون بر این، این ادعا که تغییرات جسمانی به واسطه رابطه ابزاری جسم برای نفس است، قابل اثبات نیست. از این رو، انکار و اشکالات فیزیکالیستی بر سه محور توانایی مغز و اعصاب، ابهام فلسفه در تبیین منطقی رابطه نفس و بدن و جهل شناختی شکل گرفته است. ابن سینا با اقامه هفت استدلال در اثباتِ تجرد نفس، پاسخگوی اشکالات فیزیکالیستی متناظر است؛ امّا پاسخ به دو اشکالِ فیزیکالیستی در پارادایم ابن سینا مبهم باقی می ماند: اشکالِ تبیین ناپذیریِ پیوندِ نفس و بدن و اشکالِ مبتنی بر مقدمه مبتنی بر درک وجدانی.
جرقه هیوم در رؤیاهای کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
49 - 70
حوزههای تخصصی:
تعبیر رؤیاهای یک روح بین ازطریقِ رؤیاهای متافیزیک یکی از آثار مهم دوره، به اصطلاح، «پیشاانتقادی» ایمانوئل کانت است که در سال 1766، یعنی پانزده سال قبل از انتشار نقد عقل محض، منتشر شد. کانت در این جستار دعاوی امانوئل سوئدنبورگ، عالم و عارف سوئدی، را درباره دسترسی به یک جهان فرامحسوس متعالی بررسی و نقد می کند. مسئله مقاله حاضر این است که آیا کانت در نقد دعاوی سوئدنبورگ تأثیری از هیوم پذیرفته است؟ اگر چنین است، این تأثیر در کدام یک از مفاهیم اساسی رؤیاها به بیان درآمده است؟ در مقاله حاضر، برای بررسی اثرپذیری کانت از هیوم و چگونگی این اثرپذیری، رؤیاها را در پرتو کاوشی درخصوصِ فهم بشری هیوم خوانش می کنیم، اثری که گمان می رود کانت پیش از نگارش رؤیاها مطالعه کرده باشد. ازطریقِ تحلیل این دو اثر، درنهایت، نتیجه می گیریم که برخی از مهم ترین مواضع کانت در رؤیاها، ازجمله نقد متافیزیک، برداشت تجربی از علیت و نیز فهم متافیزیک به منزله «علم حدود عقل انسان»، تحتِ تأثیر مستقیم هیوم شکل گرفته اند.
بررسی، تحلیل و نقد نظریه مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
183 - 208
حوزههای تخصصی:
مجادلات کلامی بسیار در میان نحله های اسلامی، به ویژه اشاعره و معتزله، و مواجهه آنها با اصل بلاغت به جایی رسید که برخی از متکلمان وجود مجاز در قرآن را انکار کردند. علاوه بر آثار کلامی، این مقوله شاکله کتاب های بلاغی را نیز به خود اختصاص داد. به خصوص از روزگار سکاکی، گویا گرانیگاه مباحث مربوط به مجاز از آثار کلامی به آثار بلاغی منتقل شد. مباحث اصلی در این آثار بر سر تعریف مجاز و حقیقت، کیفیت شناخت این دو، انواع مجاز و... بوده است. می توان گفت اساس بسیاری از این مجادلات یا مشکل اصلی آنها توجه به یکی از جنبه ها و غلفت از دیگر جنبه های این موضوع بوده است. به نظر می رسد علی رغم کوشش ها و نکته سنجی های محققان مختلف در این آثار، به دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهش های امروزی حوزه مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداخته اند. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، به شیوه تحلیلی توصیفی، این موضوع از چشم اندازهای مختلف تحلیل و نقد شده است. ماحصل پژوهش نشان می دهد واژه محوری، درهم آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیم بندی های غیرضرور، بی توجهی به جنبه کاربردی زبان، هم پوشانی گونه های مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. درکنار این مسائل، باید از بی توجهی به نکته سنجی های دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. به نظر می رسد اگر به جنبه های اطلاع رسانی، کاربردشناسی و زمینه متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانی های تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. ازسوی دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این دو قرار می گیرد، ما را از دیگر دسته بندی ها بی نیاز خواهد کرد.
نقد شهرسازی و معماری ایران از دیدگاه سفرنامه نویسان سده های دهم تا دوازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
89-104
حوزههای تخصصی:
دوره صفوی، یکی از ادوار مهم فرهنگی و اجتماعی و از نقاط عطف تاریخ معماری ایران است. موقعیت ممتاز و جاذبه های اقتصادی ایران در آن روزگار سبب شد تا جهانگردان بسیاری به ایران آیند که سفرنامه هایشان، یکی از مهم ترین اسناد تاریخ معماری ایران به شمار می روند. کمبود اسناد و منابع مکتوب در باب شهرسازی و معماری، ضرورت مطالعه و تأمل در سفرنامه ها را دوچندان می کند. هدف تحقیق، بر نقد شهرسازی و معماری ایران در دوره صفوی از منظر سفرنامه نویسان اروپایی تمرکز دارد و در پی یافتن پاسخی برای این پرسش ها است که از دیدگاه جهانگردان اروپایی، چه انتقاداتی بر شهرها و بناهای ایران در سده های دهم تا دوازدهم هجری وارد شده است؟ و از انتقادات وارده، کدام یک قابل اعتنا و کدام ها، فاقد اعتبار هستند. تحقیق حاضر، یک تحقیق کیفی است که به شیوه تفسیری- تاریخی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که گزاره های انتقادی استخراج شده از متن سفرنامه ها، مواردی همچون سیمای شهر، نظم کوچه ها، پاکیزگی معابر، مخروبه بودن بناها، عدم توجه به تعمیر و نگهداری، عدم وجود مبلمان داخلی، هزینه های ساخت وساز و مواردی دیگر را در بر می گیرند. از نظر اعتبار گزاره ها، عبارات عینی که به دفعات تکرار شده اند، گزاره هایی قابل اعتبار هستند اما از آنجا که عبارات ذهنی به شنیده ها، باورها، تفسیرها و تحلیل های نویسنده اتکا دارند لذا در بررسی اعتبار علمی آن ها باید ملاحظاتی همچون هدف سفر و مأموریت نویسنده، مخاطب اصلی سفرنامه، عدم توانایی نویسنده در درک اعتقادات و باورهای ایرانیان، اغراض سیاسی و تعصبات نژادی، قومی و مذهبی نویسنده سفرنامه را نیز در نظر گرفت.
تأملی بر ادبیات نیازسنجی آموزشی از منظر برنامه ریزی درسی شاخه تحصیلی فنی وحرفه ای: یک کاوشگری انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
7 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تأملی انتقادی بر ادبیات نیازسنجی آموزشی از منظر برنامه ریزی درسی شاخه فنی وحرفه ای است. ازاین رو، از روش کاوشگری فلسفی انتقادی استفاده شده است. جامعه پژوهش از تمامی پژوهش ها، کتاب ها، مقاله ها و محتواهای منتشرشده در وبگاه ها و پایگاه های اطلاعاتی مرتبط با موضوع تشکیل شده است. از میان آن ها 127 مقاله، کتاب، سند، آیین نامه، پژوهش و گزارش ملی و بین المللی ازطریق نمونه گیری هدفمند بررسی و مطالعه شد. برای گردآوری داده ها و اطلاعات از فرم بررسی اسنادی استفاده شد. تحلیل اطلاعات نیز ازطریق تحلیل محتوای کیفی انجام شد. براساس یافته های پژوهش، مزایای ادبیات نیازسنجی آموزشی عبارت اند از: امکان استفاده از برداشت شکاف از نیاز و نیازسنجی، امکان تحقق بیشتر اهداف و اصول نیازسنجی، امکان نیازسنجی با الگوهای مبتنی بر تجزیه وتحلیل شغل، پوشش بیشتر ابعاد برنامه درسی ازطریق دیکوم، امکان کاربرد بیشتر دسته بندی روش ها و انواع نیازسنجی شامل آلفا، بتا، گاما و دلتا در نیازسنجی شاخه فنی وحرفه ای. همچنین، معایب این حوزه عبارت اند از: غیرمفیدبودن برداشت های خواسته ها و ترجیحات، کمبود و فقدان نیاز و نیازسنجی، کم توجهی به هدف تحقق برنامه ریزی مشارکتی و اصول مشارکت و رعایت ملاحظات فرهنگی، ناقص بودن بیشتر الگوهای موجود و پوشش ندادن ابعاد و زوایای کامل برنامه های درسی شاخه فنی وحرفه ای و کاربردی نبودن نیازسنجی هایی از نوع اپسیلون و زتا. بنابراین، باوجود مزایا و معایب ذکرشده، استفاده از ادبیات نیازسنجی در نیازسنجی شاخه فنی وحرفه ای نیازمند تأمل و به گزینی از ادبیات موجود و ارائه الگویی خاص این شاخه تحصیلی است.
تحلیل رویکرد تربیتی طالبوف در «کتاب احمد»: استنباط و نقّادی کاربست های آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
240 - 272
حوزههای تخصصی:
زمینه: میراث مکتوب بر جای مانده از گذشتگان که در پس هر یک داستانی خاص نهفته است، در فهم مطالعه ی تاریخ تربیتی بشر مؤثّر هستند. نقّادی آن ها از منظرهای گوناگون، تلاشی است برای حفظ آن ها از راه کاربست شان در زمان کنونی. هدف پژوهش حاضر، تبیین رویکرد تربیتی طالبوف، بیان کاربست های امروزین و نقّادی آن در کتاب احمد، است. برای دست یابی به این هدف، از روش های پژوهش اسنادی- کتابخانه ای، موردپژوهی و تحلیل محتوای کیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، کتاب سه جلدی کتاب احمد، نسخه ی چاپ دوم نشر شبگیر 1356، با مقدمه و حواشی محمدباقر مؤمنی است. یافته های پژوهش در چهار بخش تدوین شد. بخش نخست شامل معرفی کتاب احمد، بخش دوم به تبیین چگونگی تربیت در کتاب احمد در سه مرحله پرداخته است: ویژگی های متربی، سؤالات احمد و استخراج مفاهیم تربیتی از کتاب مذکور. در بخش سوم به استنباط کاربست های امروزین از نوع تربیت مدّنظر نویسنده پرداخته شد که کاربست های زیر حاصل شد: 1. شیوه ی برخورد مربی با متربیان، مهارت افزایی، اجازه ابراز وجود دادن 2. روش مند بودن در آموزش، مانند: روش گفت وگو، پرسش و پاسخ، سخنرانی و... 3. آموزش مسائل فراتر از کلاس و درس. 4. پیش برد آموزش های اخلاقی و دینی در کنار آموزش های علمی. در بخش چهارم، نقدهایی بر نوع تربیت طالبوف در کتاب احمد وارد شد از قبیل: توبیخ، سرزنش، نادیده گرفتن نقش مادر در تربیت متربی، عدم اجازه نقّادی به متربی، توضیحات طولانی و فراتر از درک مخاطب.از این رو، پیشنهاد می شود که معلمین از رویکرد تربیتی این کتاب در مدارس با دید انتقّادی بهره ببرند.
تحلیل دستوری بلاغی جمله واره قرآنی «ما لکم» و همسان های آن و بازتاب آن در ترجمه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو، نگارندگان انواع کاربست های الگوی «ما (ی پرسشی) + لام (حرف جر) + ضمیر یا اسم اشاره» را از قرآن کریم استخراج کرده و پس از طبقه بندی، تحلیل نحوی و بلاغی کرده و آنگاه گردانیده های فارسی این نمونه ها را از دو منظر بررسی کرده اند. یکی مطابقت مفهومی با نحو جمله و دیگر میزان بهره مندی از نکات بلاغیِ متنِ مبدأ. ازجمله نتایج این پژوهشِ مبتنی بر گزارش و تحلیل، آن است که مترجمان بیشتر با شمّ زبانی یا با ملاحظه قدر مشترکِ ترجمه های دیگر، پیام متن را به درستی دریافته و در متن مقصد گنجانیده اند؛ هرچند ممکن است استدلال یا تحلیل درستی در دفاع از ترجمه خود نداشته باشند. دیگر آنکه برخورداری از دانش زبانی کافی به زبان های هر دو سوی ترجمه، راه را بر نقدهای بی پایه و بی مایه می بندد و به مترجم کمک می کند در ترجمه خود از اختیارات بیشتری بهره مند باشد.
بررسی انتقادی دیدگاه یوسفی اشکوری پیرامون نقد دین علمی در مقاله «دین علمی و علم دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دین علمی» به معنای تفسیر علمی گزاره های دینی یا تبیین و اثبات علمی آنها از مباحثی است که مبتنی بر مساله رابطه علم و دین، ذهن برخی از دین پژوهان معاصر را به دلیل سلطه و رسوخ علوم تجربی در زندگی آدمیان به خود مشغول ساخته است؛ حسن یوسفی اشکوری در مقاله ای با عنوان «دین علمی و علم دینی» به نقد دو مقوله علم دینی و دین علمی پرداخته است؛ درباره علم دینی از سوی موافقان آن با انواعی از تقریرها در قالب مقالات و کتابهای گوناگون به مخالفان علم دینی پاسخ داده شده است؛ اما در تبیین و تحلیل مقوله دین علمی کمتر سخن به میان آمده است؛ یوسفی اشکوری، دین علمی را در سه سطح تصور دین علمی، اثبات پذیری باورهای دینی و همچنین تحقق عینی دین علمی، قابل نقد دانسته و در نتیجه بر نفی آن حکم رانده است؛ در این مجال با رویکرد تحلیلی- انتقادی، دیدگاه نویسنده مقاله نسبت به دین علمی بررسی شده که افزون بر عدم توانایی دیدگاه وی در نفی دین علمی، از امکان و تحقق دین علمی معتبر نیز دفاع شده است.
تحلیل رویکرد انتقادی هاشم الحسنی در مقایسه اعتبار شناختی الکافی کلینی و الصحیح بخاری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳شماره ۲۱
377 - 404
حوزههای تخصصی:
مطالعات اعتبارشناختی منابع حدیثی کهن فریقین از دیر زمان تا عصر حاضر همواره در دستور کار شمار زیادی از حدیث پژوهان فریقین بوده است. هاشم الحسنی، حدیث پژوه معاصر شیعی، یکی از این پژوهشگران حدیثی در دوران کنونی به شمار می آید. وی علاوه بر تألیف آثاری چند در راستای نگرش انتقادی به مهم ترین مباحث حدیث شناختی به ویژه احادیث موضوعه، کتاب مستقلی با عنوان «دراسات فی الکافی و صحیح البخاری» نگاشته است. او با انگیزه اعتبارسنجی، به بررسی مقایسه ای برخی از مباحث دین شناختی از طریق نقد و ارزیابی متنی و سندی روایات نقل شده در هر دو کتاب پرداخته است. الحسنی در این کتاب، در مورد محتوا و اسناد و راویان در الکافی و صحیح بخاری سخن گفته و با رویکرد نقد متنی و سندی -فارغ از تعصبات و جانب داری های غیرمعقول- محتوای این دو منبع را مورد نقادی قرار داده است. وی ابتدا، راویان غیرقابل اعتماد از هر دو منبع را استخراج و با معیارهای خود تضعیف کرده است. در گام بعد، برخی از موضوعات حدیثی مانند واجب الوجود، بَداء و تقیّه را با تطبیق مرویات هر دو جامع مورد تحلیل مقایسه ای قرار داده است.
گونه شناسی نقد الگوهای حکمرانی در عصرِ قاجار تا پیش از جنبشِ مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد، یکی از ویژگی های اندیشه جدید در ایرانِ عصرِ قاجار است. سرآغاز نقد در این دوره، نوشتجات فتح علی آخوندزاده بود که گستره وسیعی را دربر داشت. او، از مذهب تا رفتارهای فردی و اجتماعی را به نقد کشید و در آن، بیش از هر متفکری، صریح بود. اگرچه دیگر متفکران مدرنِ ایرانیِ آن روزگار، به اندازه او صریح نبودند، اما مضامینِ اساسیِ نقد را از او گرفتند. آخوندزاده «نقد» را از ادبیات و تاریخ شروع و مضامینِ اساسیِ آن را به سیاست کشاند. مسئله اساسیِ این پژوهش، توجه به «نقد» به مثابه سرآغازی برای تجددخواهی سیاسی است که در پرتو آن، الگوهای سیاسیِ سنتی و مدرن نقد شده و توجه به مسئله حکمرانی و نواقصِ آن از این محمل آغاز می گردد. براین اساس پرسش اصلیِ این پژوهش آن است که نقدهای روشنفکران به حاکمیت را چگونه می توان دسته بندی کرد؟که براساس مضامینِ آن می توان «نقد استبداد»، «نقدِ روش هایِ حکومتی بدونِ نفیِ مستقیمِ استبداد» و «نقدِ کوشش هایِ تجددخواهانه حکمرانی» دانست. که اولی با شکل گیری مفهوم «دیسپوت» در اندیشه آخوندزاده و تداوم آن در مفهوم «استبداد» بود. دومی، کوشش های کسانی چون ملکم و مستشارالدوله و مجدالملک بود و سومی، در اندیشه آخوندزاده در نقدِ کوشش هایِ قانون خواهانه عصرِ ناصری و نقدِ مشروطیت توسط طالبوف به وجود آمد.
نقد رتوریک فمنیستی موزیک ویدئو های بلک پینک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترند شدن موسیقی پاپ کره ای در صنعت موسیقی جهان مرزهای فرهنگی را در نوردیده است و گستره نفوذ آن در عرصه جهانی , مخاطبان پر شماری را برای آنها به ارمغان آورده است. یکی از گروه های پرطرفدار بلک پینک است که موزیک ویدئوهای آن تک جنسیتی است و دختران نوجوان گرداننده آن هستند. مقاله حاضر درصدد است با اتکاء به چارچوب مفهومی فمنیستی و با روش نقد رتوریک فمنیستی سه موزیک ویدئو پربازدید بلک پینک را با عنوان شات داوون (2022), دو- دو- (2018), بوم بایاه (2016) در قالب سه آرتیفکت مطالعه کند و کاربست استراتژیهای تحول آفرین توسط رتور را در به چالش کشیدن ارزش های جنسیتی هژمونیک واکاوی کند. تحلیل و تفسیر متن و تصاویر ویدئوها نشان داد: در هر سه آرتیفکت استراتژی خلق دیدگاههای چندگانه و چارچوب سازی مجدد, اقدام توسط رتور استفاده و در نماد بلک پینک استراتژی اجتماع نقیضین به کار برده شده است. مضامین اصلی در ویدئو بومبایا , دو-دو و شات داون به ترتیب عشق هوسی, خودمختاری دخترانه و استقامت و پیشرفت است. عناصری از انواع فمنیسم در ویدئو بومبایا , دو-دو و شات داون به ترتیب فمنیسم کاپ کیکی یا دخترانه, فمنیسم قدرتمند و فمنیسم قدرتمند-کاپکیکی است. همچنین عناصر فمنیسم لزبین به طور مستتر در همه ویدئوها وجود دارد.
نقد دیدگاه شیخ انصاری در مورد غرر شخصی و نوعی در باب شرط بودن علم به عوضین در بیع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
263 - 285
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعدی که در فقه معاملات به کار می رود قاعده فقهی «نفی بیع غرری» یا «نفی غرر» است. مرحوم شیخ انصاری در بحث شرط بودن علم به عوضین در باب بیع و به طور خاص، در اشیای مکیل و موزون، فرموده است که یکی از دلایل شرط بودن علم به عوضین و لزوم اندازه گیری مبیع با کیل و وزن، حدیث نهی از بیع غرری است و می افزاید از نسبت سنجی حدیث غرر با اخبار باب کیل و وزن استفاده می شود که مقصود از غرر در این جا غرر نوعی است. اما در بحث خرید و فروش پارچه، گوسفند و زمین با مشاهده، فرموده است چون روایتی برای تقدیر و اندازه گیری وارد نشده است، لذا غرر شخصی ملاک است. اما سؤالِ قابل طرح این است که این دو که در یک جا حکم به غرر نوعی شده است و در مورد دیگر حکم به غرر شخصی، چه فرقی دارند؟ آیا صرف نبود دلیل بر لزوم تقدیر در مورد دوم موجب شخصی بودن غرر می شود؟ این نوشتار با بررسی توصیفی و تحلیلی روایات باب مکیل و موزون و نسبت آن ها با حدیث نفی غرر، فرمایش مرحوم شیخ را مورد نقد قرار داده و این فرضیه را اثبات کرده است که با توجه به این که جعل احکام شرعی به نحو قضایای حقیقی است و در نتیجه، وجود حکم تابع وجود موضوع است، در همه جا ملاک قاعده غرر، همانند قاعده لاضرر، غرر شخصی است نه نوعی و بین این دو مسئله تفاوتی نیست. بدیهی است که تفاوت اثر غرر شخصی با اثر غرر نوعی نقش مهمی در حکم بیع ها و معاملات مجهول و مستحدثه خواهد داشت که ضرورت این بحث را نیز تضمین می کند.
سوژه معلق مقاوم؛ نقد گفتمان حاکم بر پرورش سوژه در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به تحلیل و نقد بخش هایی از اسناد بالادستی نظام آموزشی، شامل سه سند مبانی نظری تحول بنیادین آموزش وپرورش، سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و سند برنامه درسی ملی و نتایج آن در عرصه عمل آموزشی با هدف استخراج دلالت های مستقیم و غیرمستقیم در خصوص سوژه و پرورش آن می پردازد. پژوهش با طرح کیفی و دو روش انتقادی و تحلیل محتوای کیفی استقرایی در بررسی متن اسناد و سایر متون مرتبط انجام شده است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که «اسناد و گفتمان حاکم بر نظام آموزش وپرورش ایران، مؤید چه نوع سوژه ای است و چه نقدی بر این سوژه وارد است؟». یافته ها نشان می دهد که اگرچه در اسناد بالادستی سوژه مطلوب، غالباً با ویژگی های «سوژه مؤمن» توصیف شده است، اما دارای ابهامات و تناقض هایی است که موجب می شود سوژه محقق آن در عمل، مسیری متمایز با سوژه مطلوب، آرمانی و مصرح طی کند. دیگر این که برخلاف نقدهایی که سوژه پروری نظام آموزشی را با دوگانه نظام آموزشی غرب زده/دین زده تبیین می کند و علت شکست سیاست های آموزشی در پرورش انسان مطلوب را وارداتی بودن و تأثیرپذیری آن از فرهنگ غرب و یا دین زدگی و پرداختن افراطی به پرورش سوژه مؤمن و غفلت از سایر ابعاد انسان می دانند، باید گفت در حال حاضر در اسناد بالادستی و متعاقباً در عمل تربیتی، نوعی تعلیق، بلاتکلیفی و حصاربندی در خصوص قابلیت های انسان و حدود رشد و عاملیت او به چشم می خورد که منجر به شکل گیری و دامن زدن به تناقض و ابهام در خصوص نحوه مواجهه نظام آموزشی و دست اندرکاران تربیت با انسان و در نهایت پرورش «سوژه معلق» می شود. نتیجه این تعلیق، بنا به عاملیت ذاتی و بقاء سوژه (نه مرگ آن) می تواند مقاومت آشکار و پنهان در برابر گفتمان مدرسه، نه تنها در دانش آموزان، بلکه در معلمان و سایر دست اندرکاران شود.
ارزیابی میزان بهره مندی از وجوه تعاملی مخاطب در فرایند خوانش آثار معماری در سیستم آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
۱۰۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
چنانچه دانشجویان معماری در فرایند خوانش و ادراک مصادیق معماری بیش از هر چیز، بر شکل و فرم اثر تکیه کنند، آنگاه پیامدهایی چون غفلت از ارزشهای تاریخی- هویتی، معنا و مفهوم آثار را در پی خواهد داشت. ﺑﻨﺎﺑﺮایﻦ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ ﭘﺮﺳﺶ ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ آن اﺳﺖ ﮐﻪ تـوجه دانشجویان به هرکدام از وجوه ارتباطی اثر- مخاطب در فرایند نقد و مواجهه با اثر به چه میزان است؟ پژوهش پیش رو با هدف سنجش میزان توجه و بهرهگیری از وجوه ارتباطی از مطالعات میدانی و کتابخانهای به دو شیوهی کیفی و کمی بهره جسته است، بدین شرح که ابتدا جایگاه و اهمیت مواجهه و نقد در درک و دریافت دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت، در ادامه نیز وجوه ارتباطی اثر –مخاطب به روش تطبیقی و شیوهی تحلیل محتوا از تطابق دو رویکرد پدیدارنگر و تفسیرنگر استنباط گردید و به منظور ارزیابی میزان به کارگیری این وجوه در رابطه با نمونهی موردی مسجد شیخ لطف الله در دو دانشگاه هنر اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، از ادوات آماری چون پرسشنامه و نرمافزار spss، استفاده شد. مطابق با نتایج حاصل از آزمون و فاصله اطمینان محاسبه شده میتوان گفت که وجه بیداری خاطرات و وجه نمایشی اثر دارای میانگین بالاتر از حد متوسط بودهاند و در این بین وجه نمایشی اثر میانگین بالاتری نسبت به سایر وجوه داشته و به این معنی است که وجه نمایشی اثر تأثیر بیشتری داشته است و چنانچه تدابیر لازم در خصوص توجه به آن در فرایند نقد آثار معماری و همچنین فرایند طراحی صورت نپذیرد، نقش تهدیدآمیز آموزشی و تربیتی آن بر فرایند نقد دانشجویان معماری بهوضوح آشکارتر میگردد. همچنین وجه ارزششناختی و وجه اصالتگرای تاریخی، میانگین کمتر از حد متوسط داشتهاند و با توجه به مقادیر میانگین و فواصل اطمینان مربوط به هرکدام میتوان گفت وجه ارزششناختی میانگین کمتری نسبت به سایر وجوه داشته و به منزله تأثیر کمتر وجه ارزششناختی نسبت به سایر وجوه بر فهم دستاوردهای اثر میباشد و دلایل آن از سوی اساتید دانشگاه، غفلت از معنا و محتوای اثر در کنار گرایش به سبکها و شیوههای خاص در معماری گزارششده است.
صحبت جانکاه غوغایی زبان (اشارات و تأملات و اقتراحاتی در کتاب روشنفکران ایرانی و مسئله زبان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
169 - 184
حوزههای تخصصی:
نویسنده در کتاب روشنفکران ایرانی و مسئله زبان؛ رویکردهای روشنفکران ایران از دوره قاجار تا عصر حاضر توانسته مسئله زبان فارسی را از روزگار مشروطه، کمی پیش تر از آن، در ۵ بخش با مقدمه و مؤخره ای یا به تعبیر خودش پیش گفتار و پی گفتاری از منظر روشنفکران در این بازه زمانی فراخ بکاود و نظرها و دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد عمدتاً روشنگران را، نه روشنفکران، خیلی هوشمندانه و منتقدانه گردآوری و طبقه بندی کند و رویکردهای متفاوت روشنفکران را در مواجهه با مقوله زبان و زبان فارسی، طی بازه بیش از دویست ساله، ناظر به دوره های تاریخی و توجه عمده بر گفتمان مسلط، اپیستمه و صورت بندی دانایی و فضای معرفتی هر عصر، معرفی و تبیین کند. رعایت ترتیب زمانی موجب شده در هر رویکرد افرادی قرار بگیرند که اگر در گروه دیگری جای می گرفتند بایسته تر بود.
نقد مبانی فلسفی انسان فرهیختل ترسیم شده در سند آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، نقد مبانی فلسفی انسان فرهیخته در آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران است. روش ها: برای دست یابی به این هدف، از روش فلسفی (تحلیل تفسیری، انتقادی و استنتاجی) بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که مبانی فلسفی تربیت در سند در بستر دینی؛ یعنی اسلام شکل گرفته است، درنتیجه، بنیان های نظری در تربیت انسان فرهیخته آموزه های دینی و قرآنی است. بررسی مبانی فلسفی تربیت نشان داد که تصویر انسان فرهیخته را نمی توان تنها ذیل مبحث مبانی انسان شناسی مشاهده کرد. این تصویر در سند در لابه لای مباحث حوزه های هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی قابل بازیابی است. بسیاری از اهداف و ویژگی های اشاره شده در سند آموزش وپرورش در تربیت انسان فرهیخته، جنبه آرمانی داشته و تحقق آن ها در نظام آموزشی با توجه به امکانات آموزشی و پرورشی دشواراست. نتیجه گیری: با توجه به این که مباحث اساسی مطرح شده در هریک از مبانی فلسفی انسان فرهیخته در چگونگی و نوع تربیت انسان فرهیخته دخیل هستند و بین مبانی فلسفی انسان فرهیخته و مؤلّفه های اساسی آن رابطه وجود دارد؛ لذا انتظار براین است که در مرحله بازنگری سند نقدهای مطرح شده مورد توجه قرار گیرد. این نقد می تواند یک سری دستاوردهایی را برای نظام آموزشی کشور داشته باشد؛ می تواند به مبانی فلسفی سند آموزش وپرورش قوام و استحکام بخشد و نقاط قوت آن را نشان دهد و اگر کاستی ها و خلأهایی در آن وجود داشته باشد در جهت برطرف کردن آن ها تلاش شود.
سیر تاریخی دانش نقد در اروپا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
همزمان با پویشهای فلسفی و ادبی در یونان باستان، سخن پردازان حوزه تمدن غرب ، به دانش نقد توجه نشان دادند و به سنجش و داوری در باره محتوا و پیام سروده ها و نوشته های ادیبان پرداختند. سه فیلسوف نامدار یعنی سقراط، افلاطون و ارسطو با تحلیل شعر و نقد گفتار، مسائل نقد ادبی را قاعده مند ساختند و به تدریج، فن نقد در ادبیات اروپا جایگاهی ممتاز یافت. این نوشتار با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر آن است تا در نگرشی گذرا به تامل در روند جریان نظریه پردازی در حوزه نقد بپردازد و تطور و تعالی دانش نقد در تاریخ ادبیات غرب را تصویرسازی کند. نتیجه آن که نقادی با فلسفه آغاز شد و پرسشگری فلاسفه یونان، شاخصی برای ارزیابی متون ادبی گردید تا جایی که در دوره نوزائی، متون کلاسیک نیز در بوته نقد قرار گرفت و با چنین تفکر و میراثی، مکاتب نقد نوین پدید آمدند. مکاتبی که مبتنی بر ترکیب برترین آراء سازنده و روشنگرانه با تنوع جلوه های خود، ادبیات را به مثابه دانشی نظام مند و مستقل معرفی می کند.