مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
نظریه ذهن
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از نقایص اساسی کودکان با کم توانی ذهنی که در اغلب کارکردهای آن ها اختلال عمده ای ایجاد می کند، نظریه ذهن ضعیف است. هدف: این پژوهش به منظور طراحی بازی های آموزشی مبتنی بر نظریه ذهن و تعیین اثربخشی آن بر کفایت اجتماعی و عزت نفس کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف شهر تهران در مقطع ابتدایی دوم بود که در سال تحصیلی 1402- 1401 در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش 28 دانش آموز پسر بود که با نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 14 نفره آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزارهای پژوهش آزمون نظریه ذهن استیرنمن (1999)، مقیاس کفایت اجتماعی فلنر (1990) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) بود. برنامه مداخله ای طی 24 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا و دو ماه بعد، پیگیری انجام شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزشی پژوهش حاضر از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است. همچنین، این برنامه تأثیر معناداری بر بهبود نظریه ذهن، کفایت اجتماعی و عزت نفس داشت (001/0p< ) و این تأثیر با گذشت دو ماه همچنان پایدار بود. نتیجه گیری: والدین، معلمان، روان شناسان و مراکز توانبخشی می توانند از بازی های موجود در برنامه آموزشی این پژوهش جهت بهبود نظریه ذهن، کفایت اجتماعی و عزت نفس کودکان با ناتوانی هوشی خفیف بهره بگیرند.
بررسی ارتباط بین زبان بیان کننده حالات ذهنی و توانایی های نظریه ذهن در داستان های روایت شده کودکان تک زبانه دچارِ اختلالِ طیفِ اُتیسم و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
155-180
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از یک کتابچه مصور، زبان مورد استفاده برای توصیف افکار و احساسات شخصیت های داستان را در داستان های روایت شده کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم و کودکان با رشد زبانی طبیعی را مورد بررسی قرار می دهد (یعنی، زبان بیان کننده حالات درونی). نمونه پژوهش شامل 21 کودک دچار اُتیسم و 24 کودک طبیعی تشکیل بود که از نظر جنسیت؛ هوش و همچنین واژگان دریافتی و بیانی با یکدیگر همتا شده بودند. پژوهش حاضر دارای سه یافته مهم بود. اول اینکه، به رغم عملکرد مشابه در آزمون های استاندارد زبانی؛ تعداد پاره گفته ها و واژه های تولیدشده در داستان ها و گستره صفت ها و افعال تولیدشده در داستان های روایت شده توسط کودکان دچار اُتیسم در مقایسه با کودکان طبیعی کمتر بود. دوم اینکه، پس از کنترل طول داستان؛ در داستان های روایت شده توسط کودکان دچار اُتیسم در مقایسه با داستان های روایت شده توسط کودکان طبیعی کمتر به احساسات و عواطف شخصیت های داستان اشاره شده بود. در نهایت اینکه، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین استفاده کودکان از اصطلاحات بیان کننده عواطف و احساسات و عملکرد آنها در مجموعه ای از تکالیف تجربی که توانایی های نظریه ذهن را مورد ارزیابی قرار می دهند، رابطه ای خاص وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مهارت های ضعیف روایت داستان در کودکان دچار اختلالِ طیفِ اُتیسم ممکن است حداقل تا حدودی به نقص در توانایی آنها برای تفسیر افکار و حالات درونی دیگران ارتباط داشته باشد.
بررسی نقش نظریه ذهن بر تردید حرفه ای حسابرس و اثر تعدیلی آن بر ارتباط بین تردید حرفه ای و کیفیت حسابرسی در دیوان محاسبات کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۴۷۷-۴۴۶
حوزههای تخصصی:
نظریه ذهن موضوع مطرح در علوم اعصاب شناختی است. هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش نظریه ذهن بر سطوح تردید حرفه ای و همچنین به عنوان نقش تعدیلگر بر رابطه بین تردید حرفه ای و کیفیت حسابرسی در دیوان محاسبات کشور می باشد. جمع آوری داده ها و نتیجه نهایی، از راه استقرایی و از طریق پرسشنامه های تردید حرفه ای هارت (2013)، ذهن خوانی بارون-کوهن (2001)، واکنش های بین فردی دیویس (1983) و کیفیت حسابرسی نچل و همکاران (2013) انجام شده است. پایایی پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. پایایی ترکیبی و مقدار واریانس استخراج شده، آزمون و روایی آن نیز، از طریق مقایسه جذر میانگین واریانس استخراج شده هر متغیر با هم بستگی آن متغیر با سایر متغیرها آزمون شده است. یافته ها با استفاده از تجزیه و تحلیل های پاسخ های 330 حسابرسان دیوان محاسبات کشور در سال 1401 و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری نشان می دهد که بین نظریه ذهن و سطوح تردید حرفه ای حسابرسان دیوان محاسبات کشور رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و همچنین نظریه ذهن موجب بهبود ارتباط بین تردید حرفه ای و کیفیت حسابرسی در دیوان محاسبات کشور می گردد.
اثربخشی آموزش بازی های نمادین بر نظریه ذهن و شناسایی هیجان چهره کودکان مبتلا به اختلال زبان تکاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
17 - 28
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش بازی های نمادین، بر ارتقای نظریه ذهن و شناسایی هیجان چهره در کودکان مبتلا به اختلال زبان تکاملی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون، و گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی کودکان مبتلا به اختلال زبان تکاملی 5 تا 7 سال مراجعه کننده به مراکز خصوصی گفتاردرمانی مشهد تشکیل می داد که تعداد 30 کودک براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و پس از همتاسازی، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برنامه آموزش بازی نمادین در 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید. جهت جمع آوری داده ها از آزمون های نظریه ذهن و شناسایی هیجان چهره کودکان استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه در متغیرهای شناسایی هیجان چهره (01/0p<)، و نظریه ذهن سطح 1 و سطح 2 (05/0p<) در مرحله پس آزمون پس از حذف اثر پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. این درحالی است که در متغیرنظریه ذهن سطح 3 تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گواه وجود نداشت. بر مبنای یافته های این پژوهش پیشنهاد می گردد بازی های نمادین جزو برنامه های آموزشی کودکان به ویژه کودکان دارای مشکلات زبانی قرار گیرد تا موجب ارتقای توانمندی های شناخت اجتماعی آنها گردد.
طراحی یک برنامه آموزشی مبتنی بر بازی های گروهی و ارزیابی اثربخشی آن بر بهبود نظریه ذهن و عزت نفس کودکان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
247 - 276
حوزههای تخصصی:
یکی از نقایص اساسی کودکان با کم توانی ذهنی که در اغلب کارکردهای آن ها اختلال عمده ای ایجاد می کند، نظریه ذهن ضعیف است. این پژوهش به منظور طراحی یک برنامه آموزشی مبتنی بر بازی های گروهی و تعیین اثربخشی آن بر نظریه ذهن و عزت نفس کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف شهر تهران در مقطع ابتدایی دوم بود که در سال تحصیلی 1402- 1401 در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش 28 دانش آموز پسر بود که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 14 نفره آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزارهای پژوهش آزمون نظریه ذهن استیرنمن (1999) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) بود. برنامه مداخله ای طی 24 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا و دو ماه بعد، پیگیری انجام شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی پژوهش حاضر از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است. همچنین، این برنامه تأثیر معناداری بر بهبود نظریه ذهن و عزت نفس داشت (001/0p< ) و این تأثیر با گذشت دو ماه همچنان پایدار بود. والدین، معلمان، روان شناسان و مراکز توان بخشی می توانند از بازی های موجود در برنامه آموزشی این پژوهش جهت بهبود نظریه ذهن و عزت نفس کودکان با ناتوانی هوشی خفیف بهره بگیرند.
رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی با قلدری سایبری: نقش میانجی گر همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
161 - 176
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن نقش زیادی در توانایی درک و تفسیر رفتار دیگران دارند و می توانند با بهبود همدلی به کاهش قلدری سایبری کمک کنند. لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی همدلی در رابطه کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قلدری سایبری انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1401بود که از بین آن ها تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از مقیاس بهره همدلی بارون–کوهن (2003)،مقیاس نقایص کارکردهای اجرایی بارکلی (2012)، مقیاس تجربه قلدری و قربانی سایبری آنتونیادو و همکاران (۲۰۱۶) و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: مطابق نتایج بین نظریه ذهن و قلدری سایبری(01/0 ≥p)، بین نقص کارکردهای اجرایی و همدلی(01/0 ≥p) و بین همدلی و قلدری سایبری(01/0 ≥p) رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین بین نقص کارکردهای اجرایی و قلدری سایبری(01/0 ≥p) و نیز بین نظریه ذهن و همدلی(01/0 ≥p) رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین نقش میانجی گر نسبی همدلی در رابطه بین نظریه ذهن و قلدری سایبری و در رابطه بین کارکرد اجرایی و قلدری سایبری تأیید شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد کودکانی که نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی ضعیفی دارند به احتمال بیشتر به سمت قلدری کشیده می شوند؛ زی را مه ارت های نظری ه ی ذهن و کارکردهای اجرایی تعاملات متقابل اجتماعی را سازماندهی می کنند. درک ضعیف نیات و هیجانات دیگران و نقص در کارکردهای اجرایی ممکن است توانایی کودکان در زمینه ی تشخیص علائم و سرنخ های اجتماعی که بیانگر روابط دوجانبه است، را به خطر بیندازد و آن ها را در معرض قربانی یا قلدربودن قرار دهد.
رابطۀ نظریه ذهن با مهارت های اجتماعی: نقش واسطه ای همدلی و نظم جویی هیجان در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
197 - 210
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن رابطـۀ نظریـة ذهـن بـا مهارت هـای اجتمـاعی بـا واسـطه گری همـدلی و نظم جـویی هیجـان در کـودکان دبسـتانی بـود. ایـن پژوهـش از نـوع توصیـفی – همبسـتگی بـود. در ایـن پژوهـش از جامعـه دانش آمـوزان دختـر ششـم ابتـدایی شـهر تبریـز در سـال 1401-1400 تعــداد 375 نفــر بــه روش نمونه بــرداری تصــادفی چندمرحلــه ای خوشــه ای انتخــاب شــدند و بــه پرسشــنامة مهارت هــای اجتمــاعی (ماتســون، روتاتــوری و هلســل، 1983)، آزمــون نظریــة ذهــن (اســتیرنمن، 1994)، پرسشــنامۀ همــدلی کــودک و نوجــوان (اورگاو، ریــف، بروخــوف، کــرون و گوروغلــو، 2017) و فهرســت نظم جــویی هیجــانی کــودکان و نوجوانــان (شیلــد و کیکــتی، 1997) پاســخ دادنــد. تحلیــل داده هــا بــا اســتفاده از روش مدل یــابی معــادلات سـاختاری نشـان داد بیـن نظریـة ذهـن بـا مهارت هـای اجتمـاعی رابطـة مسـتقیم وجـود نـدارد امـا بیـن نظریـة ذهـن بـا همـدلی و نظم جـویی هیجـان و بیــن همــدلی و نظم جــویی هیجــان بــا مهارت هــای اجتمــاعی رابطــة مثبــت وجــود دارد. هم چنیــن همــدلی و نظم جــویی هیجــان به طــور معنــاداری رابطـة بیـن نظریـة ذهـن بـا مهارت هـای اجتمـاعی را واسـطه گری می کننـد. بـر اسـاس نتایـج می تـوان بیـان داشـت بـا افزایـش سـطح نظریـة ذهـن، سطح همدلی و نظم جویی هیــجان می توان مهارت های اجتــماعی کودکان را بهــبود بخشــید.