مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
حاشیه نشینی
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
209 - 224
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتکاب جرم تحت تأثیر عوامل مختلفی صورت می گیرد در بین عوامل مختلف، بررسی نقش عوامل محیطی اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. این امر به ویژه در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور در سطح مطلوبی قرار ندارد از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف مقاله حاضر بررسی نقش عوامل محیطی اقتصادی بر ارتکاب جرم و مسئولیت کیفری است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: ادبیات اقتصاد جرم نشان می دهد که عوامل گوناگونی بر این پدیده اجتماعی مؤثر هستند. عوامل محیطی اقتصادی مانند فقر، بیکاری، تورم باعث شکل گیری عنصر محیطی به نام حاشیه نشینی شده و حاشیه نشینی به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث افزایش فعالیت های مجرمانه می شود.
نتیجه: نتیجه اینکه در هر جامعه ای میزان جرم رابطه مستقیمی با عوامل محیطی مانند فقر، بیکاری، تورم و حاشیه نشینی دارد پس به همان میزان با افزایش تورم و گسترش حاشیه نشینی به افزایش جرم منجرمی گردد. عوامل اقتصادی مانند تورم نه تنها بر بزهکاری بلکه بر ایجاد و گسترش معضل حاشیه نشینی نیز تأثیرگذار است و از طرفی پدیده حاشیه نشینی نیز به عنوان یک عامل اجتماعی بر افزایش نرخ بزهکاری تاثیرگذار می باشد؛ پس شرایط ایجاب می نماید که شرایط اقتصادی مانند تورم در کشور که روند فزاینده ای پیدا کرده است از منظر اقتصاد جرم بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
عوامل مؤثر بر قانون گریزی در مناطق حاشیه نشین شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حاشیه نشینی که ازجمله عوامل به وجود آورنده شرایط قانون گریزی و برهم زننده امنیت کلان شهرها است، زاییده برنامه ریزی های نامناسب اقتصادی و اجتماعی است. هدف این مقاله، ارزیابی میزان قانون گریزی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در نواحی حاشیه نشین و حومه شهرستان مشهد است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری آن کلیه افراد حومه شهر مشهد هستند. از این میان 5 منطقه و 383 سرپرست خانوار حاشیه نشین به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها به روش های آماری در نرم افزار SPSS پردازش و تحلیل شد. نتایج بیانگر میزان قابل ملاحظه قانون گریزی با درجه میانگین 9/2 است. همچنین رابطه همبستگی عوامل مذهبی (به جز پایبندی به مناسک مذهبی)، احساس برابری (به استثنای رعایت حقوق قومیت ها، برتری قانون بر رابطه و شایسته سالاری)، احساس کارآمدی و احساس بیگانگی (غیر از احساس بی معنایی) با میزان قانون گریزی از لحاظ آماری معنادار است. نتایج حاکی از ضعف قابل ملاحظه در بنیان های آگاهی و دانش، بنیان های اقتصادی و تولیدی و نیز سازوکارهای نهادی در تخصیص و توزیع سرمایه ها و امکانات است که روی هم رفته در چارچوب نظامی غیرسنتی مبتنی بر تجربه و اتفاق های روزمره زندگی و گرایش منفعت طلبانه فردی، منجر به گرایش های قانون گریزانه در این مناطق شده است.
فهم موانع و چالش های مشارکت خیرین در ایجاد زیرساخت های آموزشی و فرهنگی در محلات حاشیه نشین شهر اهواز
منبع:
مطالعات وقف و امور خیریه دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
179 - 194
بر اساس گزارش های منتشرشده شهرداری اهواز، این کلان شهر بیش از 13 محله حاشیه نشین دارد که حدود 350 هزار نفر جمعیت دارند. با وجود بهبود نسبی شرایط این محلات در دهه های گذشته، هنوز بسیاری از ساکنان این مناطق شغل مناسب ندارند و برای تأمین برخی از نیازهای اولیه خود با مشکل مواجه شده اند و کمک های افراد یا سازمان های خیریه نتوانسته است به خوبی این مشکل را برطرف کند. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع فعالیت خیریه ها و سازمان های مردم نهاد در این محلات و ارائه راهکاری برای تحول در کمک های خیریه است. با در نظر داشتن این اصل که استفاده از ادبیات نظری در رویکرد کیفی در مرحله بعد از ظهور مقوله ها مورد توجه قرار می گیرد، برای جمع آوری داده ها و ارائه راهکار از روش نظریه داده بنیاد رویکرد گلیزر استفاده شد. در این راستا، با استفاده از روش نمونه گیری نظری، ذینفعان انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه شد و جلساتی متعدد به منظور گردآوری داده ها با 16 نفر از این مشارکت کنندگان برگزار شد. ضعف سرمایه اجتماعی درون منطقه ای، بی ثباتی شغلی نهادینه شده، احساس فقر چندبعدی، کار خیر غیرسیستماتیک و ترکیبی بودن چالش های محلات حاشیه نشین مهم ترین مقوله های ظهوریافته هستند. نتایج نشان می دهد اندازه، حجم و توزیع کمک های خیریه برای برون رفت محلات حاشیه نشین شهر اهواز بحران ناکافی هستند و حمایت همه جانبه در این زمینه لازم است.
الگوی ساماندهی حاشیه شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
184 - 220
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگو پارادایمی ساماندهی حاشیه شهر کرمان انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی از لحاظ روش کیفی از نوع گراندد تئوری (اشتراوس وکوربین) است. جامعه هدف در این مطالعه مسئولان ساماندهی حاشیه شهر کرمان بود که با حجم نمونه 18 نفر اشباع مفهومی حاصل شد. روش نمونه گیری هدفمند و ابزار تحقیق در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است. پایائی با روش توافق درون موضوعی 78/0 به دست آمد و روائی صوری متن مصاحبه توسط خبرگان تأیید شد. یافته های به دست آمده شامل 56 مقوله در کدگذاری باز و 45 مقوله کدگذاری محوری و 5 مقوله کدگذاری گزینشی است. نتایج نشان داد که شیوه ساماندهی حاشیه شهر در حال حاضر شامل تخریب؛ تخلیه؛ بهسازی (کندومحدود به اقدامات ناکافی) اجرا شده است؛ ولی این اقدامات نتوانسته کارساز باشد. راهبردهای ساماندهی حاشیه شهر که توسط خبرگان پیشنهاد داده شد شامل اجرای طرح کمربند سبز شهر کرمان؛ از بین رفتن تعارض منافع ارگان ها؛ بهسازی همراه با توانمندسازی و مشارکت افراد حاشیه؛ استفاده از کارشناسان در اجرای طرح ها؛ مشخص شدن قوانین ساماندهی و لازم اجرا شدن آن ها؛ قرار دادن ملک به شرط تملک است.
زنی میان آسمان و زمین: مطالعه مردم نگارانه زندگی زنان معلقه و درک آنها از معلقگی در بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، درباره زنان معلقه، یعنی زنانی که همسرانشان آ نها را رها کرده اند، مطالعه شده است؛ این مطالعه با هدف شناخت بافت فرهنگی محله مطالعه شده ای که زنان معلقه در آن زندگی می کنند و درک این زنان از مفهوم معلقگی در این بافت فرهنگی انجام و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشاهده غیر مشارکتی و به کمک نمونه گیری هدفمند ترکیبی (روش گلوله برفی و نمونه گیری از موارد حاد)، با 21 زن معلقه بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهر اصفهان، مصاحبه شد. روش تحلیل داده ها، تحلیل مضمون بود که در چهار سطح (کدهای سطح اول، دوم، سوم و برتر) اقدام به کدگذاری کردیم. دو مضمون برتر و اصلی تحقیق «بافتی سنتی و آسیب خیز» و «معلقه، زنی پریشان و سرگشته» بودند که درک زنان معلقه را از معلقگی خود در بافت فرهنگی مطالعه شده و شرایط و ویژگی های بافت فرهنگی را بیان می کردند که این زنان معلقه در آن زندگی می کنند. درنتیجه این زنان در بافت فرهنگی سنتی و آسیب خیز زندگی می کنند و درکشان از معلقگی، داشتن حس سرگشتگی، پریشانی، آشفتگی روحی، بلاتکلیفی، تردید، آوارگی، حقارت، سربار بودن، ناامیدی ، بیزاری از همسر، احساس اندوه، پشیمانی از گذشته و حسرت بود که در این مقاله به طور مفصل این مضامین بررسی می شود.
الگوهای تأثیرگذار بر مهاجرت از روستا به حاشیه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
203 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل الگوهایی است که مهاجران روستایی طی نموده تا به حاشیه نشینی رسیده اند. برای یافتن این الگوها از تکنیک مصاحبه استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، خانواده هایی هستند که از منطقه کامفیروز مهاجرت کرده اند و در شهرک های سعدی و جوادیه شیراز مستقر شده اند. شیوه اصلی تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، تحلیل مضمون بوده است. پس از انجام ۲۲ مصاحبه عمیق با افراد مورد مطالعه، اشباع داده حاصل شد. طبق یافته های این مطالعه می توان چهار الگو برای حاشیه نشین شدن این خانواده ها را نتیجه گرفت: 1. الگوی مهاجرت خانواده های دارای فقر اقتصادی، 2. الگوی مهاجرت خانواده هایی که دچار دگرگونی ارزشی-هنجاری شده اند، 3. الگوی مهاجرت زمین داران بزرگ روستایی، 4. الگوی مهاجرت خانواده های دارای فرهنگ کار. به طورکلی، نتایج نشان داد که عوامل و زمینه های فرهنگی- اجتماعی که در الگوهای دوم، سوم و چهارم بیان شده است، بیشتر از عوامل اقتصادی در الگوی اول بر مهاجرت و حاشیه نشینی مهاجران تأثیرگذار بوده است.
پیامدهای اجتماعی فرهنگی اصلاحات ارضی در ایران (مطالعه موردی: نواحی شرق استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 160
حوزههای تخصصی:
اصلاحات ارض ی، درمقام مهمتری ن رخ داد در نظام مالکی ت زمین در تاری خ معاصر ایران، واجد پیامدهای فرهنگی اجتماعی مهمی در زندگی روستاییان و شهرنشینان بود. این رخداد که در پی انعطاف پذیری نسبی مدرنیزاسیون آمرانه پهلوی در دهه چهل به وقوع پیوست سبب تغییرات عمده ای در بافت جمعیتی، سبک زندگی، باورهای فرهنگی و مناسبات اجتماعی مردم ایران شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی فرایند و پیامدهای فرهنگی اجتماعی اصلاحات ارضی در نواحی شرق استان گیلان انجام شده است. روش انجام پژوهش، روش تاریخی اسنادی بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سیر تکاملی اصلاحات ارضی به پیدایش قشر خوش نشین در روستاها و مهاجرت آن ها به شهرها، شکل گیری حاشیه نشینی در اطراف کلان شهرها، افول انسجام فرهنگ سنتی و دگردیسی سبک زندگی مردم انجامید و ترکیب جمعیتی شهرهای ایران را زیر و رو کرد. حاصل مهاجرت کشاورزان خرده پا و خوش نشینان به شهرها تضعیف تدریجی کشاورزی و دامداری و پرشدن شهرها از جمعیت غیرمتخصص و بیکار بود. بدین ترتیب، قشر اجتماعی جدیدی در شهرها شکل گرفت که توان و موقعیت جذب کامل فرهنگ شهری را نداشت، اما تا حدود بسیاری نیز از فرهنگ روستایی بریده بود. مدرنیزاسیون آمرانه پهلوی که مرزبندی شمال شهری (اقشار مرفه و متجدد) و جنوب شهری (اقشار حاشینه نشین و فرودست) را روز به روز تشدید می کرد ناخواسته به رشد اقشار فرودستی که توان پذیرش فرهنگ مدرن شهری را نداشتند کمک کرد. با گشایش نسبی فضای سیاسی در سال های آخر حیات نظام پهلوی، این اقشار در شکل دهی و تقویت شورش انقلابی علیه تجدد آمرانه نقش اصلی را ایفا کردند.
بی قدرتی و تله فقر و محرومیت اجتماع حاشیه نشین به مثابه چالشی برای حکمرانی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد مردم نگاری انتقادی در پی فهم وضعیت اجتماع حاشیه نشین شهر خرم آباد است که از این طریق روایت های غالب افراد از تجربه زندگی در اجتماع حاشیه نشین را ارائه نماید و درنهایت با در نظر گرفتن شرایط و اقتضائات بومی منطقه، تحلیلی واقع بینانه متناسب با بافت محلی ارائه دهد. در این راستا از نمونه گیری هدفمند بهره گرفته شده است و داده ها با استفاده از ابزارهای مشاهده مشارکتی و مصاحبه های نیمه ساخت یافته گردآوری و با تکنیک تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شده اند. در این فرآیند تعداد 21 مصاحبه در هفت محله حاشیه نشین شهر خرم آباد انجام شده است. پس از کدگذاری مصاحبه ها، 109 کد اولیه و 11 مضمون سازمان دهی استخراج شده است تا درنهایت مضمون فراگیر تحقیق تحت عنوان «بی قدرتی و تله محرومیت اجتماع حاشیه نشین» شناسایی و انتخاب شود. استدلال مقاله این است که بی قدرتی و تله محرومیت اجتماع حاشیه نشین در شهر خرم آباد ناشی از سلسله مراتب نابرابر در نظام برنامه ریزی و اجرا و سازمان دهی ناصحیح اجتماعات است. ازاین رو برای بهبود وضعیت اجتماع حاشیه نشین، اتخاذ رویکرد حکمرانی شهری عدالت بنیان و اصلاح نحوه سازمان دهی جامعه شهری لازم و ضروری است.
از معنویت تا عقلانیت، کاوش مسیرهای سازگاری و بقای زنان مهاجر حاشیه نشین در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
353 - 376
حوزههای تخصصی:
بقا مهم ترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهم ترین کنش مهاجران، به ویژه مهاجران فرودست،کنش های بقا و سازگاری محور با جامعه مقصد است. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی چگونگی کنش های بقامحور در میان زنان مهاجر حاشیه نشین شهر یزد است. روش پژوهش کیفی است و در آن، از رویکرد نظریه زمینه ای استفاده شده است. مشارکت کنندگان 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور با مدت اقامت بیش از دو سال بوده اند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد شکاف نسلی و سیاست گذاری های نامناسب در مبدأهای مهاجرتی با ایجاد تغییرات گسترده به صورت پیوند بقا به مادیات، زنان را وادار به کنش عقلانی و اتخاذ مهاجرت به عنوان راهبردی عملی برای دستیابی و حفظ بقا می کند. این مسیر غالباً عقلانی، همراه با اندازه گیری و محاسبه و با محوریت پول است. اما در فرایند دوام و بقا در مقصد، زنان نیازمند مشوق هایی فراتر از پول هستند. هرچند مسیر اصلی سرتاسر محاسبه است، معنویت در زنان با کارکرد امیدزایی و التیام بخشی به آسیب های روانی، سازگاری زنان مهاجر را افزایش می دهد و پشتوانه ای برای ایستادگی و تلاش آنان برای تضمین و تسهیل بقا را فراهم می کند.
رشد شهرنشینی درفرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس (بوشهر، 1340- 1355 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
197 - 222
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی یکی از مشخص ترین نمود تکامل جوامع انسانی است. گسترش روزافزون شهرنشینی و افزایش تعداد شهرها و تغییرات کمی و کیفی آن ها تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر صنعتی شدن، مهاجرت روستائیان به شهرها، تحولات اجتماعی و فرهنگی در جوامع مختلف بوده است. از دهه 20 به بعد که کشور دچار تحولات سیاسی عمده ای شد تحرک و جابجایی های داخلی در کشور نیز بسیار محسوس گردید. در ادامه این روند در آغاز دهه چهل و با انجام اصلاحات اجتماعی توسط محمدرضا شاه این تحرک در کشور شدت بیشتری یافت که پیامد بارز آن گسترش شهرها و توسعه شهرنشینی در دهه چهل و بعد از آن بود. سؤال این پژوهش این است که وضعیت فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس (بوشهر) در طی سال های 1340 تا 1355 ش از لحاظ جمعیت شهری و رشد شهرنشینی چگونه بود و تعداد شهرهای آن از نظر کمی چه تغییری یافت؟ روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با مطالعه منابع کتابخانه ای و اسنادی و تحلیل ثانویه داده های سرشماری نفوس و مسکن در فاصله سال های مورد نظر است. طبق یافته های پژوهش فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس که در سال های قبل از دهه چهل دارای کمترین میزان شهرنشینی در کشور بود، در سال های بعد از آن با رشد شهرنشینی بالایی مواجه شد. بوشهر مرکز فرمانداری پذیرای بیش از 50 درصد مهاجرین داخلی استان بود و گسترش جمعیت شهری در آن موجب توسعه فیزیکی شهر و پیدایش پدیده حاشیه نشینی در شهر شد؛ بااین حال به دلیل تراکم پایین جمعیت تعداد شهرهای آن در طول سال های مورد نظر افزایش چندانی نداشت.
پیدایش یک حاشیه شهر بر پیکر کلان شهر مشهد: تحلیلی جامعه شناختی- اقتصادی از فرایند شکل گیری محله قلعه خیابان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه شهر مشهد مجموعه ای از مراکز جمعیتی است که طی سال ها پیرامون کلان شهر مشهد گسترش یافته است و معضلات گوناگونی را برای کلان شهر مشهد پدید آورده است؛ بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسی اقتصادی فرایند شکل گیری و تدوام محله قلعه خیابان در شهر مشهد به عنوان یکی از مهم ترین محلات حاشیه نشین، با استفاده از رویکرد تفسیری و روش تحقیق کیفی و بر پایه مطالعه اسناد و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 21 نفر از نخبگان، ساکنان و مطلعان از محله قلعه خیابان انجام شده است. مصاحبه ها به روش نمونه گیری گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری انجام شده است. نتایج تحقیق استخراج 82 مقوله فرعی، 28 زیر مقوله و 10مقوله اصلی را نشان داد. نتایج نشان داد سیاست های دولت، سیاست های مدیریت شهری، سیاست های آستان قدس و وجود روستای قلعه خیابان بسترهای لازم جهت شکل گیری اولیه محله قلعه خیابان را آماده نموده است. در مراحل مختلف تاریخی و به دلیل تحولات و سیاست های اصلاحات ارضی، جنگ در افغانستان، سیاست های قلع مدیریت شهری و ادغام نشدن طردشدگان در اجتماع و اقتصاد شهر مشهد، باعث ایجاد و تقویت موج های مهاجرتی گروه های اجتماعی و اقتصادی مختلف مانند افغان ها، چلوها، بلوچ ها، بیکاران و مطرودین شهری به محله قلعه خیابان شده و در کنار گسترش خشکسالی در سایر نواحی کشور، وجود گمنامی، وجود پیوندهای خویشاوندی با ساکنین یا مهاجرین پیشین و گسترش مشاغل غیررسمی و ایجاد یک زیست بوم اقتصادی ادغام نشده در اقتصاد شهری، موجب تداوم و تثبیت حاشیه نشینی و در نهایت شکل گیری یکی از مهمترین محلات حاشیه شهر مشهد شده است.
زندگی در حاشیه: ویژگی های محلات حاشیه نشین کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۷۶-۳۹
حوزههای تخصصی:
«زیست در حاشیه»، برساخته شرایط و اقتضائات و فرجام پیامدهای عوامل ساختاری بر افراد جامانده از مدار توجه است. یکی از مسائل مهم دربارهٔ محلات پیرامونی شهرها، شناسایی ویژگی های گوناگون این محلات است. اهمیت این جستار ازآن روست که محلات یادشده ویژگی های یکسانی ندارند و هرگونه سیاست گذاری و مداخله در این مناطق بدون درنظرگرفتن این ویژگی ها نتایج مثبتی در پی نخواهد داشت. بر همین پایه، پژوهش کیفی پیش رو از راه مصاحبه با افراد آگاه به موضوع می کوشد ویژگی های این سکونت گاه را شناسایی کند. قلمرو مکانی پژوهش، محلات حاشیه نشین استان خوزستان بود و نمونه های پژوهش با رسیدن به اشباع نظری متوقف و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون با روش آترید-استرلینگ تحلیل شد. یافته ها منجر به برساخت یازده مضمون سازمان دهنده با نام های انباشتگی مشکلات کالبدی، ناتوانی اقتصادی، سرمایه اجتماعی درون گروهی بر پایه قومیت، محرومیت نسبی مضاعف، طردشدگی، واگرایی های اجتماعی-فرهنگی، هبیتاس دوگانه، فعالیت گروه های ذینفع، دولت محوربودن انتظارات و توقعات، بی اعتمادی نهادی و ناامیدی نسبت به تغییر شرایط؛ و چهار مضمون فراگیر با نام های فقر چندگانه، آشفتگی محیطی، نابسامانی اجتماعی و ناکارآمدی نهادی (دولت) شد. نتایج تحقیق نمایانگر اهمیت تأثیر متقابل جامعه و فرهنگ و سیاست بر مسئله حاشیه نشینی استان خوزستان بود؛ دو نکته ای که این استان را به یکی از مهاجرفرست ترین استان های کشور تبدیل کرده است. بر این پایه، تدوین سیاست ها و برنامه ها برای مداخله در این مناطق تنها در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که بتوان ویژگی های مختلف حاشیه نشینی را مشخص کرد.
مسئله سیاست اجتماعی مسکن در ایران: بررسی اثرات اجرای پروژه مسکن مهر بر گسترش پدیده جدایی گزینی فضایی-اجتماعی در مجموعه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
199 - 244
حوزههای تخصصی:
در سه دهه گذشته، چیرگی کامل دینامیز های بازار-محور بر نظام مسکن ایران به افول شدید استطاعت پذیری خصوصاً برای اقشار کم درآمد منجر شده است. در نتیجه این امر نیاز های مسکن فراوان و رو به تزایدی، عمدتاً از طرف اقشار کم درآمد جامعه، بی پاسخ مانده است. از طرف دیگر کاهش شدید استطاعت پذیری باعث گسترش پدیده جدایی گزینی اجتماعی-فضایی شده است. بروز این پدیده علاوه بر جدایی گزینی فضایی طبقات جامعه از یکدیگر، باعث می شود تا تعاملات و کنش های اجتماعی بین آن ها نیز محدودتر شود. از طرف دیگر، جدایی گزینی باعث محدود شدن بهره مندی اقشار کم درآمدتر به خدمات شهری و زیر ساخت های اجتماعی ضروری برای بازتولید اجتماعی نیروی کار می شود. بر اساس برخی از تجارب جهانی، مداخله دولت در بازار مسکن باعث افزایش استطاعت پذیری و کاهش جدایی گزینی می شود. بر همین اساس پروژه عظیم مسکن مهر طرح ریزی شد تا با آنچه شکست بازار نامیده می شود مقابله کند؛ اما این مقاله آشکار می سازد که پروژه مسکن مهر علاوه بر آنکه تا حد زیادی نتوانست با دینامیز های بازار مقابله کند، بلکه با تقویت این نیروها به گسترش پدیده جدایی گزینی فضایی-اجتماعی شهرها سرعت بخشید. این مقاله با بررسی چگونگی شکل گیری پدیده افتراق فضایی-اجتماعی در مجموعه شهری تهران، اثرات اجرای پروژه مسکن مهر را بر گسترش این پدیده بررسی می کند.
عوامل مؤثر محیطی بر بزهکاری با تأکید بر حاشیه نشینی شهر ارومیه؛ محله اسلام آباد- کشتارگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
101 - 115
حوزههای تخصصی:
پدیده بزهکاری، ازجمله آسیب های اجتماعی است که براساس مطالعات صورت گرفته تحت تأثیر عوامل محیطی به وجود می آید. بر همین اساس، پژوهش حاضر به دنبال بررسی عوامل مؤثر محیطی بر بزهکاری در حاشیه شهر ارومیه، ازجمله مناطق اسلام آباد کشتارگاه می باشد. جمع آوی اطلاعات در این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه ای، آماری، اطلاعاتی و همچنین با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از روش میدانی همچون مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از روش معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که براساس نتایج مدل برآورد ضرایب استانداردشده مدل ساختاری پژوهش و سطح معناداری 021/0 به دست آمده تأثیرات عامل اجتماعی فرهنگی بر بروز بزهکاری با ضریب مستقیم و مثبت 99/0، تأثیر عامل کالبدی در بروز بزهکاری در محله حاشیه نشین اسلام آباد کشتارگاه با ضریب مستقیم و مثبت 99/0 و عامل اقتصادی جهت بروز بزهکاری در محلات حاشیه نشین با ضریب مثبت 99/0 و درنهایت عامل نهادی بر بروز بزهکاری با ضریب مستقیم و مثبت، 99/0 می باشد که نشان می دهد هر 4 فرضیه پژوهش تأیید شده است. بنابراین براساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری تأثیر عوامل محیطی بر بروز بزهکاری با تأکید بر شاخص های (اجتماعی فرهنگی، عوامل کالبدی، اقتصادی و نهادی) می تواند نتایج مثبتی در کاهش بزهکاری داشته باشد.
حاشیه ها و انباشت مسائل اجتماعی (مورد مطالعه: شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله حاشیه نشینی در طول چند دهه اخیر چالش اصلی مدیریت شهری بوده و بعد از تجربیات مختلف برخورد قهری،نادیده انگاشتن و در نهایت به رسمیت شناختن آنچه که اکنون توسط سازمان های بین المللی توصیه شده،رویکردهای توانمندسازی و توسعه محلی می باشد. پژوهش حاضر درصدد مطالعه سیمای محلات حاشیه ای و احصاء مشکلات و مسائل اجتماعی در محلات حاشیه ای شهر خرم آباد می باشد. روش مطالعه،ترکیبی از روش های اسنادی، تحلیلی و میدانی است. در بخش کیفی و اطلاع رسانان کلیدی با 15 نفر از صاحب نظران محلی مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام و همچنین 8 بحث گروهی با مدیران و کارشناسان دفاتر تسهیلگری در محلات حاشیه خرم آباد انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد: حجم قابل توجهی از اراضی مخروبه و رها شده و بی دفاع، بیکاری و نداشتن شغل دائم، شیوع مصرف مواد مخدر در بین جوانان،آمار بالای سندهای عادی(قولنامه ای) ،آمار بالای زنان سرپرست خانواده ،ضعف تجهیزات،مبلمان و زیرساخت های ضروری،وضعیت نامناسب بهداشت محیطی، احساس ناامنی(در اثر وقوع سرقت،نزاع، درگیری)،کیفیت نامناسب پوشش معابر سواره،وجود تعداد قابل توجهی از کودکان کار و خیابانی و اقدام به خودکشی و خودکشی در بین ساکنین محلات حاشیه ای از جمله مهم ترین مشکلات و مسائل اجتماعی محلات حاشیه ای شهر خرم آباد می باشد.
تحلیل عوامل کالبدی موثر بر تاب آوری مناطق حاشیه نشین در کلانشهرها (مطالعه موردی: محله ایده لو شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، افزایش جمعیت در مناطق شهری به عنوان یک پدیده مهم، پیچیدگی ها و مشکلات زیادی را در زمینه های مختلف ایجاد کرده است. وجود بحران های اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و کالبدی همراه با رشد حاشیه نشینی در شهرها، تاب آوری شهری و مدیریت بحران در این سکونتگاه ها را برجسته کرده است. یکی از ابعاد مهم تاب آوری، بعد کالبدی آن است. هدف تحقیق تحلیل عوامل کالبدی موثر بر تاب آوری مناطق حاشیه نشین در کلانشهرهاست. روش تحقیق حاضر، توصیفی - اکتشافی و از نوع ترکیبی کیفی و کمی است. جامعه آماری متشکل از 30 نفر از خبرگان شهری است. در تجزیه و تحلیل کمی از روش نظریه - مبنا و نرم افزار مکس کیودی و در تحلیل های کمی از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. برای ارزیابی پایایی سوالات، آلفای کرونباخ به کار رفته است. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که بارهای عاملی تمام شاخص های کالبدی در تاب آوری مناطق حاشیه نشین شهر تبریز(محله ایده لو) بزرگ تر از 4 /0 و در سطح احتمال 99 درصد معنی دار هستند. بیشترین تأثیرات مربوط به عامل نفوذپذیری بوده با بار عاملی (86/0) و بعد آن به ترتیب عوامل انعطاف پذیری (72/0)، پایداری کالبدی (68/0) و ایمنی با بار عاملی (62/0) قرار دارند. در نتیجه چگونگی ایجاد تاب آوری کالبدی یک استراتژی حفاظتی مؤثر در مناطق حاشیه نشین است. ایجاد فضاهای تاب آور، مناطق امنی را در یک منطقه حاشیه نشین پدید می آورد و ظرفیت های محلی را تقویت می کند.
شناخت و ارزیابی عوامل مضر حاشیه نشینی و تأثیرات آن بر محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور (نمونه موردی: شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی یکی از مسائل مهم در حیطه شهرسازی و معماری است و باید به نکات مهم تأثیرگذاری بر ساکنین و پیامدهای آن توجه ویژه داشت؛ نکاتی همچون کمبود فضاهای آمورشی و پرورشی مانند فضاهای کودک محور، مسائل امنیتی، فشارهای معیشتی و تربیتی می تواند پیامدهای بسیاری بر روی ساکنین خود بگذارد اما بزرگ ترین و حساس ترین قربانیان آسیب های اجتماعی کودکان هستند. در این راستا، محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور باعث تخلیه انرژی کودکان در محیط های نامناسب می شود که همین امر زیان های مالی، جسمی، روحی و حتی جانی را می تواند به همراه داشته باشد. این پژوهش به شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر شرایط نامناسب کودکان حاشیه نشین و کنکاش بر دلایل محرومیت کودکان از نبود یا کمبود فضاهای کودک محور و اثرات مخربی که بر کودکان در حال و آینده می گذارد، همچنین ارائه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت می پردازد. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده ها از طریق جمع آوری اسنادی و کتابخانه ای اکتساب شده اند، سپس با استفاده از تجارب سایر اساتید و محققین، با ذکر نمونه ها و مقالات کار شده در زمینه های تخصصی متنوع، بررسی میدانی ازجمله بازدید، مصاحبه با ساکنین و پرسشنامه انجام شده است و در نهایت تحلیل و نتیجه گیری نویسندگان، صورت گرفته است. حاشیه نشینی اغلب همراه با تقابل فرهنگ های متفاوت و نامتجانس همراه است، این امر موجب بروز آسیب هایی ازجمله، افزایش جرم و جنایت و فروش مواد مخدر و کار کودکان، تهدید سلامت روانی ساکنان و به ویژه کودکان، توزیع نابرابر و نامتوازن امکانات رفاهی، بهداشتی، آموزشی و همچنین عدم کیفیت فضاهای باز شهری مانند پارک، فضای بازی کودکان است که با بررسی این عوامل در محلات (نایسر، اسلام آباد و فرجه)، کمیت و کیفیت آن ها تعیین شده و به ارائه راهکار جهت رفع این عوامل پرداخته شده است.
مرور سیستماتیک مقالات پژوهشی در زمینه عوامل شکل گیری حاشیه نشینی در ایران در بازه زمانی (1401-1370)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
121-140
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف مرور سیستماتیک مقالات پژوهشی در زمینه عوامل شکل گیری حاشیه نشینی در ایران در بازه زمانی (1401-1370) انجام شده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی، از نظر اجرا کمی، از نظر ماهیت و روش توصیفی است و جامعه آماری تحقیق کلیه تحقیقات انجام شده در کشور ایران است. از تعداد 250 مقاله انتخاب شده در نهایت تعداد 39 مقاله حائز کلیه شرایط لازم با توجه به پروتکل انتخاب شدند. سپس با استفاده نرم افزار CMA2 تحلیل و ارزیابی گردید. یافته ها نشان داد اندازه های اثر و واریانس برای 19 فرضیه از مطالعات گردآوری شده در حالت مدل اثرات تصادفی برابر(حداقل 617/- تا حداکثر 963/0) و از نظر آماری در سطح احتمال 95 درصد معنادار هستند. هم چنین نتایج نشان داد دافعه های اجتماعی- فرهنگی مبدأ، جاذبه های اجتماعی- فرهنگی مقصد از علل مهم حاشیه نشینی هستند. با توجه به نتایج حاشیه نشینی یک معضل کلان شهری می باشد که نشان دهنده ضعف در ساختار اجتماعی و اقتصادی است برای جلوگیری از تاثیرات سوء این پدیده علاوه بر تلاش در جهت اصلاح این ساختارها باید به شناسایی عوامل دقیق جهت جلوگیری از گسترش بی درنگ آن نمود و البته با توجه به اثرات مخرب حاشیه نشینی بر شهرها، کاهش مشکلات حاشیه نشینان خصوصاً در زمینه های عوامل اجتماعی و فرهنگی باید نقش پررنگی در مدیریت کلان داشته باشد.
فراتحلیل مقالات پژوهشی در مورد پیامدهای حاشیه نشینی در نواحی شهری در بازه زمانی (1370- 1401)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
121 - 152
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی در ایران با روندی سریع و شتابان همراه بوده و این رشد شتابان، مسایل و معضلاتی برای شهرهای ایران به دنبال داشته است. با توجه به اهمیت حاشیه نشینی و تأثیر آن در سطوح مختلف جامعه، این مطالعه با هدف فراتحلیل مقالات پژوهشی در مورد پیامدهای حاشیه نشینی در نواحی شهری در بازه زمانی (1370-1401) انجام شده است. روش تحقیق در این مقاله از نظر هدف کاربردی، از نظر اجرا کمی، از نظر ماهیت روشی «فراتحلیل» بوده که نوعی پژوهش توصیفی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه تحقیقات ثبت شده در در پایگاه های اطلاعاتی و تحقیقاتی در کشور است که به مساله حاشیه نشینی پرداخته اند. برای شناسایی مطالعات، یک بررسی سیستماتیک در پایگاههای اطلاعاتی مجلات صورت پذیرفت. از تعداد250 مقاله انتخاب شده در نهایت تعداد 39 مقاله حائز کلیه شرایط لازم با توجه به پروتکل انتخاب شدند. سپس با استفاده از نرم افزار CMA2 تحلیل و ارزیابی گردید. نتایج نشان داد از پیامدهای حاشیه نشینی، خشونت خانگی فیزیکی و غیرفیزیکی، انحرافات اجتماعی، کودکان کار و خیابانی و احساس ناامنی اجتماعی است. عدم برخورد بنیادین و ریشه ای با پیامدهای حاشیه نشینی، موجب ظهور آنها در شکل و شمایل دیگر خواهد شد و توسعه ی پایدار شهری از جنبه های زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در معرض تهدید قرار می گیرد.
شناسایی آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی در شهر بناب (مورد مطالعه: محله های ایران گاراژ (دیزج جنوبی)، دیزج آلمالو (دیزج شمالی) و آغداش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 142
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی همراه با افزایش مهاجرت روستا-شهری بستری مساعد برای شکل گیری مناطق حاشیه ای در پیرامون شهرها فراهم نموده است. سرعت رشد شهرنشینی مسائل و معضلات زیادی را برای شهرها به دنبال داشته که از آن جمله می توان به مسائل حاشیه نشینی و رشد سکونتگاه غیررسمی اشاره کرد. در این میان شهر بناب به عنوان یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی به واسطه برخورداری از ظرفیت های مختلف با مسئله حاشیه نشینی روبرو بوده است. تحقیق حاضر به بررسی مسائل آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی در شهر بناب پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بوده و برای جمع آوری داده ها از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری ساکنان محلات آغداش، دیزج جنوبی (ایران گاراژ)، دیزج شمالی (محله المالو) شهر بناب در استان آذربایجان شرقی بوده که 41 نفر از آنها مورد مصاحبه قرار گرفته و اشباع نظری حاصل شده است. بررسی و تحلیل مصاحبههای انجام شده حاکی از آن است که افراد ساکن در محلات حاشیه نشین به خاطر نبود مهارت و تخصص به مشاغل غیر رسمی مانند خرید و فروش مواد مخدر، مشروبات الکلی، کارگری و فرش بافی مشغول هستند و همچنین از علل عمده آسیب های اجتماعی در این محلات، می توان به مواردی نظیر نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، در دسترس بودن مواد مخدر و فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت اشاره کرد. ترک تحصیل به خاطر فقر اقتصادی، سطح سواد پایین خانواده ها و معتاد بودن پدر و مادر باعث ایجاد پدیده ای به نام کودکان کار شده این عوامل باعث اشتغال کاذب شده و نیز فقدان مراکز فرهنگی باعث ایجاد بزهکاری در این مناطق شده است.