مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
حاشیه نشینی
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
209 - 231
هدف اصلی این مقاله تحلیل جامعه شناختی مسائل اجتماعی سیاست های مسکن و پدیده ی غیررسمیت است. پدیده ای که به صورت تدریجی و با گذشت زمان رخ می نماید، به گونه ای که سیاست های مسکن در دهه های گذشته که خود جزیی از نظام برنامه ریزی ملی کشور در قالب برنامه های توسعه ی 5 ساله و قوانین و طرح های منتج از آن ها بوده اند، به بخشی از مکانیسم بازتولیدکننده ی فرایندهای غیررسمی تبدیل شده اند. بر این اساس در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از شیوه های تحلیل کیفی و با بهره بردن از روش مطالعات اسنادی و مشاهده، چگونگی برآمدن پدیده ی مورد نظر را در بستر تحولات تجربه شده در تهران- اسلامشهر- میان آباد مورد واکاوی قرار دهیم. یافته های تحقیق نشان می دهد که به واسطه ی چنین بستری، سیاست های مسکن، در قالب رژیم های شهری جدید مبتنی بر کاسب کارسالاری شهری و با حمایت نهادها و سازوکارهای دولتی و جهانی، خود ماهیتی غیررسمی پیدا کرده و بر گسترش حاشیه نشینی دامن زده اند. در حقیقت با عقب نشینی فزاینده ی دولت به عنوان رسمی ترین نهاد مداخله در حوزه ی سیاست گذاری مسکن، نهادهایی غیررسمی پا به میدان گذاشته اند که با ابتنای بر یک سازوکار از پیش موجود یعنی بازار، و سوق دادن آن در راستای اهداف و منافع خود، فرایند غیررسمی سازی را تشدید و بر گستره ی حاشیه نشینی افزوده اند. در این وضعیت، سیاست های مسکن، خود ماهیتی غیررسمی ساز یافته و تبدیل به سازوکاری برای بازتولید غیررسمیت و حاشیه نشینی در میان آباد اسلامشهر شده اند.
شهری در حصار حاشیه ها: مطالعه رضایت از زندگی در بین حاشیه نشینان شهر کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
135 - 160
کابل شهری است در چنبریه حاشیه ها گرفتار شده و حدود هفتاد درصد جمعیت شهر در این محلات زندگی می کنند. بی جا شدگان (مهاجران) روستاها را رها کرده و به دنبال شغل های خدماتی در شهر می باشند؛ بافت متراکم، تنوع پایگاه های قومی و فقر گسترده زمینه را برای بروز انواع آسیب ها مهیا ساخته و تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و توسعیه پایدار شهری می گذارد. شاروالی (شهرداری) در شهر کابل، چشم انداز روشنی برای مدیریت حاشیه نشینی ندارد و به تنهائی نیز قادر به حل معضل حاشیه نشینی شهر نیست. در شهر کابل، حاشیه نشینی گاه در اشکال خاصی چون کوه نشینی نیز به چشم می خورد. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و حجم نمونه 301 نفر بوده است. جدی ترین مشکل حاشیه نشینان مسئلیه امنیت، ایجاد اشتغال و دسترسی به خدمات اولییه شهری است. بیش از 90 درصد مردم وضعیت امنیت محلیه خود را نامناسب می دانند. پاسخگویان به تطبیق یکسان قانون باور ندارند. احساس محرومیت و تبعیض بر رضایت از زندگی مؤثر و مانعی برای توسعیه پایدار شهر کابل است. این امور باعث می شود تا مردم مشارکت شهری کمتر داشته باشند و شهر را خانیه مشترک خود ندانند. تعلق ها در شهر کابل جمعی نیست و بیشتر درون گروهی و قومی است. ساختار شهری کابل هم از بعد زیر ساخت ها و هم مدیریت شهری فقیر است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با نوعی حاشیه نشینی مضاعف در شهر کابل، مواجه هستیم و تفاوت و تبعیض های قومی و شهروندی در حیات شهری کابل به چشم می خورد. قومیت، پایگاه اجتماعی و محرومیت نسبی بر میزان رضایت از زندگی شهری تأثیرگذار هستند و به صورت کلی، میانگین رضایت از زندگی شهری در بین حاشیه نشینان، در سطح پایین قرار دارد. توسعیه پایدار شهری مستلزم جلب مشارکت شهروندان و ساکنان محلات حاشیه است
مطرودیت مضاعف؛ روایتی از زیست زنان کولی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
329 - 365
در پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه زیسته زنان کولی شهر خرم آباد از طرد اجتماعی، تلاش شده زیست جهان و نظام معنایی آنها و زیست حاشیه ای توصیف و تفسیر شود. بر همین اساس از پارادایم تفسیری و روش پدیدارشناسی، برای انجام این تحقیق استفاده شد تا از این طریق با رجوع به تاریخچه زندگی اجتماع حاشیه نشین کولی ها به فهم میان ذهنیت های آن ها پرداخته شود. جمع آوری داده ها با مشارکت کنندگان از طریق ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و مصاحبه گروهی انجام شد. در این مطالعه با انجام مصاحبه با 15 نفر و برگزاری دو مصاحبه گروهی اشباع نظری حاصل شد. برای انتخاب مشارکت کنندگان روش نمونه گیری گلوله برفی به کار گرفته شد. محور اصلی یافته های این مطالعه، چندوجهی بودن محرومیت و طرد زنان و دختران کولی را نشان می دهد که مفهوم پایه «مطرودیت مضاعف» را به تصویر کشیده است. چرخه، شرایط و زمینه های مطرودساز زنان و دختران کولی در قالب 9 مقوله از قبیل «فقدان قدرت چانه زنی زنان در محیط خانواده، تحقیر و خشونت در خانواده و فضای اجتماعی، کلیشه های جنسیتی و حکمرانی بر ذهنیت زنان کولی، دوری گزینی زنان بومی از ارتباط با زنان کولی، تکدی گری زنان به عنوان تنها منبع تامین معیشت، بی پناهی در پناهگاه زندگی، دختران کولی و بازمانده از تحصیل، کار و کودکی خیابانی و تلاش برای زنده ماندن و کار در کودکی» توصیف و تفسیر شده است. این زنان و دختران در وضعیت حاشیه ای زیست می کرده اند و فرایند طرد این مشارکت کنندگان وابسته به شرایط و زمینه های متعددی است و در یک فرآیند چرخه ای مطرودیت آن ها بازتولید می شود.
زیست در حاشیه: مطالعه ای مردم نگارانه بر زیست روزمره حاشیه نشینان محله سعیدآباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
مقالیه حاضر برگرفته از یک پژوهش مردم نگارانه در باب زیست روزمریه افراد در دو سکونت گاه حاشیه ای تهران است که با رویکردی پدیدارشناسانه به تجربیات زیستیه ساکنان آن ها نزدیک شده است. این سکونت گاه ها که در گفتمان عمومی «کلونی» نامیده می شوند، در محلیه سعیدآباد از منطقیه شادآباد تهران قرار دارند. چندین ماه حضور میدانی، مشاهدیه نزدیک و گفت وگو با ساکنان نشان داد شرایط ویژیه زندگی در این کلونی ها موجب درهم آمیختگی مرزهای فضایی و زمانی ساکنان شده است. این شرایط ویژه به ویژه ناظر به بافت مسکونی پُرتراکم کلونی ها، محدودیت فضاهای زندگی برای اتاقک نشین ها، عدم وجود امکانات رفاهی حدأقلی و فقر مشهود خانوارهای ساکن است. تنها موقعیت هایی که تجلی گاه هم صدایی و هم پیمانی این کلونی نشین ها بر سر هویت فرودست شان است، موقعیت هایی است که ایشان در مواجهه با اشخاص و خیّران و نهادهای رسمی و غیررسمی بیرونی قرار می گیرند. در حقیقت، مناسبات جمعی بیشتر مبتنی بر تحصیل منابع است و نه نوعی تقسیم کار. سلسله مراتب جنسیتی و نان آوری مهم ترین عوامل تعیین کنندیه تصمیم گیری های درون اتاقک ها هستند. در عرصیه عمومی، مهم ترین اصل حاکم بر مناسبات رسمی و به ویژه عرصیه قدرت و اعمال نفوذ، مالکیت است. ساکنان، زندگی خود را به صورت زندگ ی ای کاملاً جداافتاده از شهر درک می کنند. این کلونی ها به برزخی می مانند که در مرز شهر و ناشهرند.
تببین ارتباط بین فرهنگ حاشیه نشینی و احساس تعلق به هویت ملی (مورد مطالعه: حاشیه نشینان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
72 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ حاشیه نشینی و هویت ملی با تکیه بر نظریه استعمار داخلی مایکل هکتر است و از لحاظ روش، در زمره پژوهش های کمی قرار دارد. داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه و با حجم نمونه 330 نفر و با روش نمونه گیری مطبق، جمع آوری شده است. جامعه آماری مردم مناطق حاشیه نشین شهر زنجان می باشند. طبق یافته های پژوهش هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری اقتصادی افزایش یابد، از میزان تعلق به هویت ملی آنان کاسته می شود. همچنین هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری سیاسی و اقتصادی بالا باشد، میزان هویت یابی قومی آنان کاهش می یابد. هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری سیاسی و اقتصادی افزایش می یابد، میزان و ظرفیت خشونت سیاسی در آنان نیز افزایش می یابد. با توجه به نتایج رگرسیون، احساس نابرابری اقتصادی اثرگذارترین عامل در هویت یابی ملی و قومی است.
ارائه الگوی خط مشی گذاری برای مبارزه با نابرابری در جمهوری اسلامی ایران: مورد مطالعه فقرزدایی و از بین بردن حاشیه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
181 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فقر و رشد آن در جامعه ایران، به نظر می رسد که علی رغم تلاش ها و اقداماتی که برای مقابله با فقر و حاشیه نشینی صورت گرفته، نبود یک الگوی خط مشی گذاری منسجم به عنوان یکی از دلایل ناکامی در این زمینه مطرح است. این پژوهش به دنبال ارائه الگوی خط مشی گذاری موثر برای کاهش فقر و مبارزه با حاشیه نشینی در جمهوری اسلامی ایران می باشد. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، کیفی است. روش شناسی نظریه داده بنیاد با استفاده از رویکرد اشتراس و کوربین به کار گرفته شد. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با ۱۲ نفر از خبرگان شامل خط مشی گذاران، مدیران، و متخصصان دانشگاهی آشنا با موضوع پژوهش جمع آوری شد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. فرآیند کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی انجام شد.یافته ها: تحلیل داده ها منجر به شناسایی ۱۴۲ کد باز، ۲۲ مقوله و ۶ مضمون محوری شد. مدل پارادایمی نظریه داده بنیاد ارائه شده شامل شش مؤلفه اصلی است: پدیده محوری: الگوی خط مشی گذاری برای مبارزه با نابرابری. شرایط علی: شبکه سازی، نوآوری، چالش کاوی و عوامل جمعیت شناسی. شرایط زمینه ای: شاخص محوری، کیفیت گرایی، آینده پژوهی و مستندسازی. شرایط مداخله گر: کنترل و پایش، حمایت گری و حمایت جویی. راهبردها: هدف محوری، برنامه محوری، عدالت گرایی و بهره وری. پیامدها: عدالت گستری، فقرزدایی، کاهش مهاجرت حاشیه نشینان، تقویت اقتصاد محلی، پایداری اجتماعی و بهبودهای بازخوردمحور.نتیجه گیری: یافته های پژوهش یک الگوی خط مشی گذاری ساختاریافته و قابل اجرا برای مقابله با نابرابری در جمهوری اسلامی ایران ارائه می دهد. این مدل، بینش ها و راهبردهای عملی را برای هدایت خط مشی گذاران در دستیابی به نتایج پایدار در زمینه فقرزدایی و کاهش حاشیه نشینی فراهم می کند.