مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
The microlearning approach is increasingly adopted in organizational training because it delivers educational content in concise and easily digestible segments. This approach is widely viewed as both engaging and effective. However, empirical evidence regarding its effectiveness remains limited, particularly when microlearning is a prerequisite or a post-requisite to conventional training courses. To address this gap, the present study evaluated the effectiveness of prerequisite and post-requisite microlearning formats compared to traditional training methods in enhancing employees’ professional competencies. This study employed a quasi-experimental post-test design with a control group. The target population comprised employees of a state-owned bank in Tehran Province. From this population, 90 individuals were selected through convenience sampling and randomly assigned to three groups: a prerequisite microlearning group (experimental), a post-requisite microlearning group (experimental), and a traditional training group (control). All groups received a training course titled Problem-Solving in the Banking Industry. For the experimental groups, the course was delivered using a blended approach that combined microlearning with face-to-face instruction. In contrast, the control group received the training exclusively through face-to-face sessions. Data collection and analysis were conducted over three weeks using the Kirkpatrick Evaluation Model. The findings revealed that the experimental groups reported significantly higher levels of reaction (p = 0.017) and learning (p = 0.001) compared to the control group. However, no significant difference in behavioral change was observed among the groups (p = 0.115). These results suggest that while microlearning can enhance learner reactions and learning outcomes, it may not be sufficient to drive behavioral change in the workplace.
The Relationship Between Sexist Parenting Style and Cognitive Emotion Regulation Styles in Men With Perpetration of Domestic Violence Against Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the relationship between sexist parenting style, cognitive emotion regulation strategies, and the perpetration of domestic violence against women by married men. Methods and Materials: A correlational design was used involving 300 married men selected through convenience sampling from medical centers in Qazvin. Participants completed the Mohseni Tabrizi Domestic Violence Questionnaire and the Garnefski Cognitive Emotion Regulation Questionnaire. Descriptive statistics, Pearson correlations, and structural equation modeling using LISREL 8.80 were conducted to analyze the data. Model fit was assessed using indices including Chi-square, RMSEA, CFI, and TLI. Findings: Results indicated that sexist parenting style was positively associated with domestic violence perpetration (β = .51, p < .001). Maladaptive cognitive emotion regulation strategies were also significantly associated with increased violent behavior (β = -.39, p < .001). Model fit indices demonstrated a good fit (χ²/df = 1.41, RMSEA = .037, CFI = .97, TLI = .96). Additionally, sexist parenting and emotion regulation interacted positively in predicting violence, suggesting that both factors jointly contribute to abusive behavior. Conclusion: The findings underscore the critical role of sexist parenting and maladaptive cognitive emotion regulation strategies in perpetuating domestic violence against women. These results highlight the need for preventive interventions focusing on gender-sensitive parenting practices and training in adaptive cognitive emotion regulation strategies among men to reduce the prevalence of domestic violence.
بررسی رابطه فرسودگی تحصیلی با اعتیاد به اینترنت از طریق واسطه گری الگوی ارتباط همنوایی در دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
137 - 152
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی دوره ای پرتلاطم همراه با تغییرات عاطفی و رفتاری است که می تواند منجر به حساسیت بیشتر نسبت به محرک های محیطی و افزایش گرایش به فضای مجازی، اینترنت و در نتیجه، کاهش کارآمدی تحصیلی شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت با میانجی گری الگوی ارتباط همنوایی در میان دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان مریوان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 940 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (مسلش و جکسون، 1981)، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998) و پرسشنامه الگوی ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) بود. داده های جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری با اعتیاد به اینترنت و رابطه منفی و معناداری با الگوی ارتباط همنوایی داشت (05/0p<). علاوه بر این، الگوی ارتباط همنوایی رابطه منفی و معناداری با اعتیاد به اینترنت نشان داد (05/0p<). همچنین نتایج حاکی از معنادار بودن نقش واسطه ای الگوی ارتباط همنوایی در رابطه بین فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت بود. نتیجه گیری: این یافته ها نشان دهنده نقش میانجی گر الگوی ارتباط همنوایی در رابطه بین فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت است. بر اساس این نتایج، تدوین برنامه هایی برای بهبود الگوهای ارتباطی خانواده و مدیریت استفاده نوجوانان از اینترنت توصیه می شود.
تحلیلی بر جایگاه، فرصت ها و چالش های طراحی آموزشی در محیط یادگیری تلفیقی با تأکید بر جایگاه حرفه ای معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
27 - 54
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: ورود فناوری های جدید به حوزه آموزش، باعث شکل گیری محیط های جدیدی همچون محیط های یادگیری تلفیقی شده است. در این میان، عنصر طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار محسوب می شود. این مؤلفه مهم و محیط های یادگیری تلفیقی دارای عناصر و بخش هایی هستند که جهت تأثیرگذاری مناسب می بایست تبیین گردد. هدف از پژوهش حاضر، تبیین جایگاه، فرصت ها و چالش های طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی با تأکید بر جایگاه حرفه ای معلم در عصر حاضر است. روش ها : این پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهش کاربردی و از نظر ماهیت داده ها از نوع پژوهش هایی کیفی است که به روش مرور نظام مند و با مدل پریزما انجام شده است. کلمات کلیدی این پژوهش در هفت پایگاه داده خارجی Scopus,Eric,Web of Science,Springer Sciencedirect, Wiley Online Library,Taylor and Francis در تیرماه 1402 بر اساس راهبردهای جستجو مورد بررسی قرار گرفت. براساس معیار های اخلاقی و راهبردها انتخاب، از بین 446 مقالات مرتبط در بین سال های 2013 تا 2023 میلادی، 201 مقاله انتخاب شد که درنهایت پس از عبور از معیارها و غربالگری در نظر گرفته شده و ارزیابی بتن و نرم افزار علم سنجی POP، 24 مقاله جهت تکمیل تحقیق و تحلیل عمیق انتخاب شد. یافته ها: تحلیل پژوهش های انتخاب شده بر اساس معیار های موردنظر حاکی از کاربرد اثربخش طراحی آموزشی در یادگیری تلفیقی برای رسیدن به اهداف آموزشی با تأکید بر نقش و جایگاه حرفه ای معلم بود. همچنین به کارگیری طراحی آموزشی در یادگیری تلفیقی باعث تسهیل یادگیری، درگیری در یادگیری، فعال شدن، یادگیری مادام العمر، علاقه و مسئولیت پذیری فراگیران می گردد. از جمله چالش های اساسی این محیط می توان به کمبود درس افزارهای استاندارد که امکان تعامل فراگیر در ابعاد مختلف را فراهم سازد، کمبود منابع مالی و نبود یک نگاه حمایتی منسجم اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عنصر طراحی آموزشی یکی از عناصر حیاتی محیط های یادگیری تلفیقی برای معلمان حرفه ای محسوب می شود. همچنین تحلیل پژوهش های انتخاب شده بر اساس معیار های موردنظر، حاکی از کاربرد اثربخش انواع الگوهای طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی جهت رسیدن به اهداف آموزشی در سطوح مختلف یادگیری دارد. همچنین نوع رویکردی که معلمان در طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی انتخاب می کنند، در میزان تحقق انواع اهداف یادگیری فراگیران تأثیر دارد
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر بهبود تعاملات ارتباطی، دلزدگی و گسستگی عاطفی زنان شاعل نظامی 40 تا 50 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
167 - 186
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری گروهی بر بهبود تعاملات ارتباطی، دلزدگی و گسستگی عاطفی زنان شاغل نظامی 40 تا 50 ساله اجرا گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان 40 تا 50 ساله بودند که به دلیل مشکلاتی در تعاملات ارتباطی با همسرانشان و همچنین به دلیل دلزدگی زناشویی و گسستگی عاطفی از ابتدای اسفند 1403 تا انتهای اردیبهشت 1403 به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی آستان مهر مشهد مراجعه نمودند. در این پژوهش حجم نمونه 30نفر تعیین شد که این نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان ابتدا در مرحله پیش آزمون به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ(1998)، دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و گسستگی عاطفی گاتمن (1988) پاسخ دادند. مداخله آموزشی آموزش شناختی – رفتاری گروهی بر مبنای رویکرد داتیلیو (2020) در 10 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و در نهایت شرکت کنندگان هر دو گروه در مرحله پس آزمون به پرسشنامه های مورد نظر پاسخ دادند. داده ها به دست آمده جهت تحلیل فرضیات پژوهش به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان داد (p<0/05) در مرحله پس آزمون در شاخص های تعاملات ارتباطی، دلزدگی و گسستگی عاطفی بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. می توان نتیجه گرفت آموزش شناختی- رفتاری گروهی بر تعاملات ارتباطی، دلزدگی زناشویی و گسستگی عاطفی رنان نظامی شاعل تاثیر دارد.
بررسی رابطه رشد اقتصادی و شاخص های محیط کسب و کار (مورد مطالعه: گروه D8)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
53 - 76
حوزههای تخصصی:
تجارت موفق متاثر از شرایط اقتصادی محیط است. در شرایط رکود، شرکت ها و سرمایه گذاران تمایل کمتری به سرمایه گذاری را نشان می دهند. توسعه کسب و کار جایگاه مهمی در رشد اقتصادی در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی دارد. در عین حال، عوامل مختلف اقتصاد کلان بر توسعه کسب و کار تأثیر می گذارد. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه رشد اقتصادی و شاخص های محیط کسب و کار در کشورهای گروه D8، می-باشد. شاخص های کسب و کار در این تحقیق عبارتنداز: سهولت شروع کسب و کار، سهولت اخذ مجوز، سهولت دریافت برق، ثبت اموال شرکت، اخذ اعتبارات، حمایت از سرمایه گذران، پرداخت مالیات، تجارت فرامرزی، اجرای قراردادها، انحلال شرکت. تحقیق حاضر بر مبنای هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش بکار رفته توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری مورد بررسی شامل کشورهای دی 8 (ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه) که به عنوان نمونه سال های 2020-2005 انتخاب شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های (ریشه واحد، هاسمن، مدل گشتاورد تعمیم یافته، سارگان، باند) در محیطی نرم افزار STATA استفاده شد. نتایج نشان داد نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه مثبت بین رشد اقتصادی و محیط کسب و کار می باشد. همچنین شاخص حمایت از سرمایه گذاران و شاخص اخذ اعتبار و اجرای قرارداد ها از میان شاخص های فضای کسب و کار، دارای بیشترین اثر بر رشد اقتصادی بودند.
سیر تحولات منظر سبز شهر تهران از نگاه خاورشناسان از عصر قاجار تا پهلوی اول (1796 الی 1931 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
52 - 61
حوزههای تخصصی:
ذر آن می توان به ردپای انگاره های منظرین و فراتر از آن به افکار و ایده های یک ملت دسترسی یافت و ذهنیت مردمی را که در یک مقطع تاریخی خاص در فضای زیست ملت ی دیگ ر زندگی کرده اند، بازسازی کرد. ذهنیتی که جدا از تأثیرپذیری شخصیت نگارنده و تمایلات شخصی وی در نگاهی وسیع تر با اوضاع و شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، آموزشی و حتی تمایلات استعمارجویانه ارتباط دارد. شناخت منظر ذهنی بر مبنای تفاوت شناختی میان «من» (سفیر: معمولاً اروپایی) و «دیگری» (فرد تهرانی و یا مکان: شهر تهران) شکل می گیرد. براین اساس، این پژوهش با ذکر این سؤال که منظر سبز شهر تهران از نگاه خاورشناسان (از سال 1796 الی 1931 میلادی) چیست، به دو دسته بندی رویکرد کل نگر و رویکرد جزء نگر دست یافته است. در این دسته بندی، مشخص شد خاورشناسان از دوره فتحعلی شاه قاجار به بعد، نگاهشان به مقوله منظر سبز معطوف به اجزاست و توجه آنان به نظام کلی منظر سبز به مثابه یک کل منسجم، قابل درک و بازگویی نیست و تعداد کمی از آنها صرفاً با اشاره کردن به نظام اقلیمی تهران که منجر به زندگی کوچ نشینی می شد، گرته برداری سطحی از کل منسجم منظر سبز شهر تهران داشته اند. به نظر می رسد، توجه به جزئیات منظر سبز به جهت تجربه تجدد اروپایی شدن در تهران با توجه به نظام های کلان برون متنی اعم از قدرت های سیاسی دولت های بیگانه و یا علاقه دولت مردان ایرانی به غرب، توجه خاورشناسان را چه به صورت دستوری- حاکمیتی و چه به صورت سیاسی- فرهنگی بیش ازپیش، معطوف به جزئیات منظر کرده است.
The Forty Rules of Love: a Mystical Eliadean Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
This interdisciplinary study is a mystical reconsideration of Elif Shafak’s The Forty Rules of Love (2011), FRL hereafter, based on the theologian Mircea Eliade’s perspective on the notion of sacred life as hierophany. Considering the huge bulk of reviews analyzing the Eastern Sufi aspect of the novel as a mystical stand, this investigation probes the compatibility of Eliade’s Universalist spiritual stand with the Sufi perspective reflected in the novel, considering the Islamic tradition through focusing on Maulana’s mystical transformation via Shams of Tabriz. It also pays attention to the Western cultural manifestations absent in most of the reviews and considers the Orientalist features attributed to the novel by some critics. The investigation concludes that the form of Sufism represented in the novel is close to Maulana’s original perspective, and there is a spiritual congruity between Maulana’s Islamic stand, being affected by Ibn Arabi, and Eliade’s Western Christian one. This justifies the depiction of the characters’ mystical transformation within FRL as being touched by Islamic principles and not totally submissive before the Orientalist discourse.
ارایه مدل مالی پاسخ بازده سهام به شوک های سیاست پولی، ریسک اعتباری و حکمرانی دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی دهه های اخیر، حوزه مالی وارد دوران فکری جدیدی شده و برخی مفروضات منطقی بودن سرمایه گذاران را به چالش کشانده است و موجب تقویت این موضوع شده است که قیمت ها با تاثیر پذیری از ریسک و شوک های سیاست پولی و عوامل روانی تعیین می شوند. تجربه های اقتصادی جهان به ویژه در دو دهه اخیر این مطلب را به اثبات می رساند که ثبات اقتصادی کشور ها مدیون کارایی شاخص های مالی آنهاست. بحران های مالی، وجود تکانه های نفتی و پولی چند سال اخیر گواهی بر این مدعاست. بازار های پول و سرمایه به عنوان ارکان بخش مالی، وظیفه ی تامین منابع را برای بخش حقیقی اقتصاد بر عهده دارند. کارایی بخش مالی موجب تخصیص بهینه منابع کمیاب به فعالیت های اقتصادی می شود. تخصیص بهینه منابع به نوبه ی خود بهینگی پس انداز و سرمایه گذاری و به تبع رشد اقتصاد ملی، در حدودی نزدیک به ظرفیت های بالقوه اقتصاد را در پی دارد. مطالعه حاضر به ارایه مدل مالی پاسخ بازده سهام به شوک های سیاست پولی، ریسک اعتباری و حکمرانی دولتی با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری SVAR برای سال های ١٣٧۵-١٤٠٠ می پردازد. روش پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر ماهیت تحلیلی توصیفی می باشد و در دسته تحقیقات پس رویدادی قرار می گیرد. تخمین مدل در فاصله زمانی ١٣٧۵ تا ١٤٠٠ صورت پذیرفته است. براساس نتایج تخمین مدل SVAR یک تکانه وارده از ناحیه نرخ ارز، به اندازه ٨٩ درصد باعث افزایش شاخص قیمتی سهام می شود، همچنین یک تکانه وارده از ناحیه بحران مالی و نقدینگی به ترتیب باعث افزایش ۵٣ و ١١ درصدی شاخص قیمت سهام و یک تکانه وارده از ناحیه کیفیت حکمرانی، ریسک اعنباری و مداخله بانک مرکزی به ترتیب؛ به اندازه ٨٦ درصد، ٣ و ١٢ درصد باعث افزایش شاخص قیمت سهام می شود.
ارائه الگوی علّی جهت ارتقاء حافظه فعال مدیران پرتفوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی علّی جهت ارتقاء حافظه فعال مدیران با روش دیمتل فازی به اجرا درآمد. این پژوهش از نظر ماهیت و محتوا از نوع توصیفی می باشد. در این پژوهش اطلاعات مربوط به 15 نفر از خبرگان و مدیران صندوق های سرمایه گذاری مشترک است که نمونه آماری را تشکیل می دهند . نتایج این پژوهش نشان داد که شش عامل اصلی حجم و پیچیدگی اطلاعات، سیستم های پشتیبانی اطلاعاتی، استرس و فشار روانی، چندوظیفه ای بودن، مهارت های شناختی و تحلیلی و تجربه حرفه ای بر ارتقاء حافظه فعال مدیران تاثیر دارد همچنین روش دیمتل نشان داد میزان تاثیر گذاری حجم و پیچیدگی اطلاعات برابر 1/650 و بیشترین تاثیر گذاری را بین عوامل دارد همچنین میزان تاثیر پذیری این عوامل برابر 0/506 که کمترین تاثیر پذیری را بین عوامل دارد . حجم و پیچیدگی اطلاعات در بین همه عوامل بیشترین ارتباط یعنی ارتباط برابر با 1/143 دارد و در نهایت میزان اهمیت این عامل برابر 2/156 است که رتبه اول اهمیت و تاثیر گذاری را به خود می گیرد و می توان گفت یکی از مهمترین عوامل در این تحقیق است
تحلیل فقهی جایگاه شورا در مشروعیت بخشی به انتخاب حکمران اسلامی با تأکید بر دیدگاه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه شورا در مشروعیت بخشی به انتخاب حکمران اسلامی از منظر آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) در نظام حکمرانی دینی می پردازد. مسئله اصلی پژوهش، نقش شورا در تلفیق مشروعیت الهی و مردمی در نظام سیاسی اسلام است و اینکه آیا شورا می تواند مبنایی برای مشروعیت حکومت اسلامی باشد یا صرفاً جنبه مقبولیتی دارد. هدف مقاله، تبیین دیدگاه مقام معظم رهبری درباره نقش مبنایی شورا در تحقق عینی حکومت اسلامی و پر کردن خلأ پژوهشی موجود در این زمینه است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع فقهی اصیل شیعه، قرآن کریم، روایات معصومین(ع)، بیانات و احکام حکومتی مقام معظم رهبری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر آیت الله خامنه ای، شورا نه تنها ابزاری برای کسب مقبولیت عمومی بلکه یکی از ارکان اساسی مشروعیت حکومت اسلامی است. ایشان بر نقش رأی مردم به عنوان شرط لازم برای تحقق عملی حکومت تأکید دارند و قلمرو شورا را فراتر از امور اجرایی دانسته و شامل انتخاب حکمران در سطح کلان حکومت نیز معرفی می کنند. همچنین شرایط تحقق صحیح شورا از دیدگاه ایشان شامل صلاحیت علمی، تقوا، عدالت، بینش سیاسی-اجتماعی، کارآمدی و پایبندی به ارزش های دینی است. نتایج پژوهش نشان دهنده نوآوری نظری مقام معظم رهبری در تلفیق اصول شرعی و مقتضیات اجتماعی است که موجب تقویت مشارکت عمومی مسلمانان، تضمین عدالت اجتماعی و جلوگیری از تمرکز قدرت می شود. این مقاله با تحلیل تطبیقی دیدگاه ایشان با سایر فقها، گامی مهم در رفع ابهامات نظری و توسعه مطالعات فقه سیاسی شیعه برداشته است.
تحلیل فقهی بازی مافیا؛ با تاکید بر عناصر کذب، فریب و ماهیت لعب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی مافیا؛ سرگرمی نوظهور و فراگیر در میان جوانان مسلمان. از آنجا که در این بازی رویکرد اعضای مافیا بر دروغ گویی و فریب شهروندان بازی می باشد، توجه ادله فقهی تحریم کذب به هزل (دروغگویی به شوخی) را به خود جلب نموده است. همچنین ادله ی ادعایی مبنی بر تحریم مطلق هر نوع بازی نیز شمولیت خود را نسبت به مافیا اظهار می نماید. حال باید توجه داشت که بنابر نقد و بررسی ادله استنباطی، تمامیت ادله تحریم کننده کذب به هزل (دروغگویی به شوخی) موجب تحریم بازی مافیا می گردد، هرچند دلالت ادله تحریم مطلق بازی و در نهایت تحریم بازی مافیا تمام نبوده و از این جهت خدشه ای فقهی بدان وارد نمی گردد. پژوهش پیش رو دارای پیشینه ی مؤثر و غیر مؤثر نمی باشد که از این جهت، جلوه های نوپدید و پویایی فقه جعفری را به نمایش می گذارد. این کاوش فقهی با روش توصیفی تحلیلی و با اطلاعات کتابخانه ای سامان یافته و امید آن است که مؤثر واقع شود.
بهره گیری از دودکش خورشیدی و سقف گالی پوش جهت افزایش راندمان تهویۀ طبیعی (مطالعۀ موردی: ساختمان مسکونی در شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ تیر ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با پیشرفت فناوری، به استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در طراحی ساختمان ها، به ویژه در اقلیم های معتدل و مرطوب، کمتر توجه شده است. انرژی باد می تواند با بهینه سازی مصرف انرژی، کاهش رطوبت و بهبود آسایش حرارتی، نیاز به تأسیسات مکانیکی و سوخت های فسیلی را کاهش دهد. راهکارهایی مانند دودکش خورشیدی و سقف گالی پوش نیز می توانند تهویه طبیعی را بهبود بخشد و کارایی انرژی در ساختمان ها را افزایش دهند.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی تأثیر دودکش خورشیدی به عنوان راهکاری نوین و سقف گالی پوش به عنوان راهکاری بومی بر میزان تعادل حرارتی ازطریق افزایش راندمان تهویه طبیعی در ساختمان های اقلیم معتدل و مرطوب بابل است. روش پژوهش: روش پژوهش شامل مطالعات اسنادی- نظری، مطالعات میدانی و شبیه سازی کاربردی است. در بخش کاربردی بهره وری دودکش خورشیدی و سقف گالی پوش با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر در دو بخش شبیه سازی انرژی و دینامیک سیالات محاسباتی تحلیل می شود.نتیجه گیری: استفاده هم زمان از تهویه دودکش خورشیدی با برنامه زمان بندی از ساعت هشت شب تا هشت صبح و سقف گالی پوش با عملکرد 24 ساعته در ساختمان، طی شش ماه بهار و تابستان، به طور قابل توجهی بر شرایط حرارتی ساختمان تأثیر می گذارد. این ترکیب در مقایسه با ساختمان مجهزبه سقف سفال پوش و بدون دودکش خورشیدی در همین بازه زمانی، به طور میانگین موجب کاهش 4/438 کیلووات ساعت از کل حرارت فضای داخلی ساختمان ازطریق تهویه طبیعی می شود، نرخ تعویض هوا را به میزان 9/9بار در ساعت افزایش می دهد و جذب حرارت را تا 3613 کیلووات ساعت کاهش می دهد.
روشی برای بازیابی اطلاعات از داده های گم شده با استفاده از تکنیک های داده کاوی و الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در ادبیات آماری، اصطلاحات مختلف و غالباً مترادفی برای مفهوم داده های گم شده وجود دارد. این اصطلاحات عبارتند از داده های گم شده، داده های از دست رفته، داده های ناقص و داده های بی پاسخ. در آمار، داده های گم شده یا مقدارهای گم شده زمانی رخ می دهد که هیچ مقدار داده ای برای یک متغیر در یک مشاهده ذخیره نشده باشد. داده ها اغلب در تحقیقات اقتصادی، جامعه شناسی و علوم سیاسی از بین می روند، زیرا دولت یا نهادهای خصوصی ممکن است گزارش های حساس را ناقص ارائه دهند، یا ممکن است برخی از افراد شرکت کننده در مطالعه از ادامه همکاری انصراف دهند، یا از پاسخ دادن به برخی از سوالات اجتناب کنند، یا محققین، تکنسین ها و جمع آوری کننده داده ها ممکن است اشتباهاتی را انجام دهند که منجر به گم شدن داده ها شود. داده های گم شده می توانند باعث ایجاد اغتشاش در توزیع متغیر شوند، یعنی می توانند باعث بیش برازش یا کم برازش مدل ها شوند. داده های گم شده می توانند باعث یک سوگیری (اریبی) در مجموعه داده شوند و بنابراین تجزیه و تحلیل آماری را به سوی نتایج اریب سوق داده و نهایتاً دستیابی به یک نتیجه گیری مفید از داده های جمع آوری شده را با مشکل مواجه می سازد و می توانند منجر به تجزیه وتحلیل نادرست مدل شوند. پیش از این، برای غلبه بر مشکل داده های گم شده مرسوم ترین روش، حذف داده های گم شده بود که منجر به داده هایی با کیفیت پایین و به تبع آن تحلیل و استخراج نتایج دارای سوگیری می شد. امروزه با پیشرفت های علمی در حوزه های گوناگون و پیدایش روش های توانمند آماری، می توان پیش از مد ل سازی داده های ناکامل، مقادیر گم شده را با مقادیر مناسب جایگذاری یا برآورد کرد. با توجه به اهمیت ذکر شده موضوع مواجهه و مدیریت داده های گم شده، پژوهش حاضر با هدف ارائه روشی به منظور بهبود دقت بازیابی اطلاعات و دانش از داده های گم شده انجام شده است. روش: در روش پیشنهادی از تکنیک های داده کاوی شامل خوشه بندی و رگرسیون، و همچنین از الگوریتم های هیوریستیک شامل الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. در روش های موجود، برای جایگزینی داده از دست رفته، از کل مجموعه داده استفاده می شود. این موضوع سبب در نظر گرفتن رکوردهای غیر مشابه رکورد مربوط به داده از دست رفته خواهد شد. لذا منجر به نتایج اشتباه خواهد شد. در الگوریتم پیشنهادی، از خوشه بندی به منظور شناسایی رکوردهای مشابه استفاده شده است. سپس، برای هر خوشه، میزان داده های گم شده هر صفت (ستون) از مجموعه داده مورد محاسبه قرار گرفته است. بر اساس میزان داده از دست رفته، از مدل رگرسیون یا از الگوریتم ژنتیک به منظور بازیابی اطلاعات از دست رفته استفاده شده است. یافته ها: نتایج پیاده سازی روش پیشنهادی بر روی یک مجموعه داده که حاوی داده های گم شده به صورت تصادفی بودند نشان داد میزان خطای الگوریتم پیشنهادی برابر 27 درصد است که نسبت به روش استفاده از میانگین، میانه و مد که دارای خطای 56.5 درصد، و روش استفاده از رگرسیون که دارای خطای 34.6 درصد، و روش ماشین بردار پشتیبان (SVM) که دارای خطای 42.1 درصد بود، دقت بالاتری در جانهی داده های گم شده داشته است. نتیجه گیری: در روش های موجود، برای جایگزینی داده از دست رفته، از کل مجموعه داده استفاده می شود. این موضوع سبب در نظر گرفتن رکوردهای غیر مشابه رکورد مربوط به داده از دست رفته خواهد شد. لذا منجر به نتایج اشتباه خواهد شد. در الگوریتم پیشنهادی، از خوشه بندی به منظور شناسایی رکوردهای مشابه، و محاسبه داده از دست رفته بر اساس رکوردهای مشابه موجود در خوشه، استفاده شده است. همچنین، در الگوریتم پیشنهادی، حذف داده های پرت، تعیین تعداد خوشه های بهینه و غیره در نظر گرفته شده است. این موضوع سبب خواهد شد، داده های غیر عادی تاثیری در محاسبه داده های از دست رفته نداشته باشند. در الگوریتم پیشنهادی، برای هر خوشه، صفاتی (ستون ها) که بیش از یک سوم داده از دست رفته دارند حذف می شوند. این موضوع سبب جلوگیری از تاثیر داده های غیر قابل اطمینان در محاسبه داده های از دست رفته خواهد شد. همچنین، از مدل رگرسیون در خوشه استفاده می شود که سبب می شود در محاسبه داده های از دست رفته، فیلدهای مربوط در صفات (ستون های) دیگر نیز در نظر گرفته شود. استفاده از الگوریتم ژنتیک در روش پیشنهادی، که منجر به استفاده تلفیقی از میانگین، میانه، مد و مدل رگرسیون می شود، سبب دستیابی به نتایج قابل قبول تری خواهد شد. کلیدواژه ها: بازیابی اطلاعات، داده های گم شده، داده کاوی، الگوریتم ژنتیک، خوشه بندی، مدل رگرسیون.
تحلیل گفتمان سیاست های فرهنگی شهرداری تهران در دوره شهرداری غلامحسین کرباسچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست فرهنگی مفهومی مدرن و برآمده از گسترش مفهوم و ایده شهروندی اجتماعی است. دولت، بازار و نهادهای مدنی ازجمله شهرداری ها مهم ترین نهادهای ورودکننده به سیاست فرهنگی هستند. شهرداری نهادی عمومی و غیردولتی است. شهرداری تهران دارای جایگاه مهم و برجسته ای از منظر سیاسی و موقعیتی اثرگذار و نیز بازیگر مهمی در عرصه فرهنگ است که وظیفه آن اجرای سیاست های فرهنگی متمرکز بر زیست شهری است. این پژوهش به روش تحلیل گفتمان انتقادی فوکویی، با مطالعه سیاست فرهنگی دوره شهرداری کرباسچی (1377-1368) به این پرسش پاسخ می دهد که گفتمان سیاست فرهنگی در این دوره از شهرداری تهران چه ویژگی هایی و چه ارتباطی با زمینه اجتماعی جامعه ایرانی دارد؟ با شناخت سه خرده گفتمان سیاست فرهنگی دولتی و فقرزدایی در گفتمان انقلاب اسلامی، دور نمای شهر جهانی، تهاجم فرهنگی و مقابله با سیاست فرهنگی بازاری و سوم، هویت فرهنگی- ملی و سیاست فرهنگی مدنی-ارتباطی؛ مدیریت شهری شهرداری را هم زمان با پایان جنگ می توان متأثر از حاکمیت ایده مدرنیزاسیون، سازندگی و توسعه دانست. ویژگی این سبک از مدیریت بر اساس فرآیند نوسازی و مدیریت، فرآیندی از بالا به پایین یعنی بر پایه اراده مدیران قوی و تکنوکرات و با حمایت ساختار و نیز کمترین توجه به زمینه های اجتماعی و فرهنگی است. این شیوه از مدیریت و فهم از شهر نوعی از سیاست فرهنگی اقتدارگرا و یا بازاری را شکل می دهد که مهم ترین مشخصه آن تابعیت فرهنگ از سیاست و اقتصاد است.
تحلیل چندمتغیره ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان در تناسب با سبک زندگی معاصر
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به تحلیل ارتباط میان سبک زندگی و ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان می پردازد. در دنیای معاصر، سبک زندگی به عنوان مفهومی چندبعدی در علوم اجتماعی و برنامه ریزی محیطی، نقش کلیدی در تعریف الگوهای سکونت ایفا می کند. شهرک اکباتان به عنوان یکی از نمونه های برجسته طراحی مسکن در ایران، بستری مناسب برای مطالعه تأثیر این مفهوم بر نیازهای مسکونی ارائه می دهد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر ترجیحات مسکونی با توجه به سبک زندگی و ویژگی های جمعیت شناختی ساکنان بوده است. سؤالات اصلی تحقیق شامل تأثیر متغیرهایی نظیر سن، جنسیت و شغل بر اولویت های مسکونی و چگونگی تأمین این نیازها از طریق طراحی محیط های انعطاف پذیر بوده است. در روش تحقیق به صورت ترکیبی از تحلیل های کمی و کیفی استفاده شده و داده ها از طریق پرسش نامه و مشاهدات میدانی جمع آوری گردیده است. یافته ها نشان می دهد که ترجیحات مسکونی ساکنان در پنج بعد اصلی شامل کیفیت فضاهای خصوصی، تعاملات در فضاهای نیمه عمومی، دسترسی به امکانات عمومی، انعطاف پذیری طراحی و حس تعلق به محیط قابل تحلیل است. ویژگی های جمعیت شناختی نظیر سن و مدت زمان سکونت نیز تأثیر مستقیم بر این ترجیحات دارند. به عنوان مثال، خانواده های بزرگ تر به فضاهای انعطاف پذیرتر و سالمندان به فضای سبز توجه بیشتری نشان می دهند، در حالی که افراد جوان تر به تعاملات اجتماعی در فضاهای نیمه عمومی اولویت می دهند. این پژوهش با ارائه تحلیل های چندمتغیره و تأکید بر طراحی محیط های مسکونی متناسب با سبک های زندگی متنوع، راهکارهایی برای ارتقای کیفیت زندگی و تطابق بهتر فضاهای مسکونی با نیازهای متغیر افراد ارائه می کند.
تحلیل کینماتیکی و روان شناختی تأثیر بازخورد بر یادگیری پرتاب دارت: بازخورد تأییدی یا اصلاحی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه اثرات متفاوت بازخورد تأییدی و اصلاحی بر عملکرد پرتاب دارت را از طریق تحلیل سینماتیکی و روانشناختی بررسی می کند.روش پژوهششصت شرکت کننده مبتدی به طور تصادفی برای دریافت بازخورد تأییدی (تقویت حرکات صحیح)، بازخورد اصلاحی (شناسایی خطاها) یا عدم دریافت بازخورد در طول یک پروتکل آموزشی ساختاریافته انتخاب شدند. با استفاده از فناوری ثبت حرکت سه بعدی، الگوهای هماهنگی مفاصل، سرعت رهاسازی و تغییرپذیری حرکت را در کنار نمرات دقت و معیارهای اعتماد به نفس گزارش شده توسط خود افراد تجزیه و تحلیل کردیم.یافته هانتایج، مزایای متمایزی را برای هر نوع بازخورد نشان داد: بازخورد اصلاحی به طور قابل توجهی مکانیک حرکت را بهبود بخشید، به ویژه در هماهنگی شانه و آرنج (p < 0.001)، در حالی که بازخورد تأییدی هم حفظ دقت (22٪ بیشتر از اصلاحی) و هم عوامل روانشناختی مانند خودکارآمدی را افزایش داد. تجزیه و تحلیل سینماتیکی نشان داد که بازخورد اصلاحی، تغییرپذیری مفاصل را در طول اکتساب 35٪ کاهش می دهد، در حالی که بازخورد تأییدی، سرعت رهاسازی پایدارتری را در آزمون های حفظ ایجاد می کند (انحراف معیار = 46.8 متر بر ثانیه در مقابل 104.6 متر بر ثانیه برای اصلاحی). معیارهای روانشناختی نشان داد که بازخورد تأییدی، سطح انگیزه بالاتری را در طول آموزش حفظ می کند.نتیجه گیرییافته ها نشان داد که بازخورد تأییدی، سطح انگیزه بالاتری را در طول آموزش حفظ می کند. این یافته ها نشان می دهد که در حالی که بازخورد اصلاحی، کارایی بیومکانیکی را بهینه می کند، بازخورد تأییدی از ثبات عملکرد و تعامل روانشناختی بهتر پشتیبانی می کند. این مطالعه فرض یک رویکرد بازخورد بهینه جهانی را به چالش می کشد و در عوض، کاربرد وابسته به زمینه را پیشنهاد می کند: بازخورد اصلاحی برای اصلاح فنی و بازخورد تأییدی برای موقعیت های عملکرد رقابتی. این نتایج پیامدهای مهمی برای طراحی برنامه های تمرینی هدف مند در هر دو محیط ورزشی و توانبخشی دارد و بر لزوم در نظر گرفتن ابعاد جسمی و روانی هنگام ارائه بازخورد عملکرد تأکید می کند.
ارزیابی تأثیر اقدامات بیولوژیک روی هدررفت خاک به وسیله مدل RUSLE مبتنی بر سنجش از دور در حوزه آبخیز چیکان و مورزیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
68 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری بر هدررفت خاک با استفاده از مدل RUSLE، سنجش از دور و سیستم های اطلاعات جغرافیایی است. روش و داده: منطقه مورد مطالعه، آبخیز چیکان و مورزیان یکی از زیرحوضه های حوضه سد درودزن است. در این مطالعه با استفاده از مدل RUSLE و بر مبنای داده های سنجش از دور، میزان هدررفت خاک طی یک دوره 29 ساله در 4 مقطع زمانی (۱۳۷۱، ۱۳۸۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰) برآورد گردید. برای اندازه گیری، مقدار هدررفت خاک با استفاده از دستورالعمل های مربوطه در مدل RUSLE، نقشه عوامل فرسایندگی باران (R)، فرسایش پذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوشش گیاهی (C) و عامل حفاطت (P) در سطح حوضه تهیه شد. به منظور بررسی اثر اقدامات بیولوژیک آبخیزداری، با فرض ثابت بودن دیگر عوامل مدل طی دوره مورد مطالعه، تغییرات عامل C تحت اثر اقدامات بیولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از بررسی مقادیر فاکتور C نشان داد که مقادیر این فاکتور برای سال های ۱۳۷۱، ۱۳۸۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۰/۲۹±۰/۸۳، ۰/۲۸±۰/۸۰، ۰/۲۸±۰/۷۶ و ۰/۲۸±۰/۷۸ متغیر است. همچنین میانگین هدررفت سالانه خاک در حوضه ی چیکان و مورزیان تحت تأثیر اقدامات بیولوژیک طی سال های مورد اشاره با یک روند نسبتاً کاهشی به ترتیب برابر ۲۰/۱۹± ۱۶/۸۸، ۱۹/۵۲±۱۶/۳۲، ۱۸/۲۹±۱۵/۴۱ و ۱۸/۸۲±۱۵/۸۰ برآورد شد. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن بود که اجرای عملیات بیولوژیک طی این دوره، منجر به کاهش میزان فرسایش خاک گردیده است. در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان نمود که اجرای عملیات بیولوژیک می تواند یک اقدام مفید و قابل اطمینان برای کاهش فرسایش خاک در حوزه های آبخیز در معرض تخریب تلقی شود. هر چند دیگر کارکردهای این عملیات مانند تولید علوفه، کاهش رواناب، ارزش تفرجگاهی و ... نیز می تواند به کارکرد حفاظت خاک آن اضافه شود. پیشنهاد می شود در شرایط آب و هوایی متفاوت با استفاده از روش های گوناگون ارزیابی اقدامات بیولوژیک آبخیزداری بر میزان فرسایش و رسوب انجام شود. نوآوری، کاربرد نتایج: از مهم ترین جنبه های نوآورانه و کاربردی تحقیق می توان به بررسی چندزمانه میزان هدررفت خاک تحت تأثیر اقدامات بیولوژیک آبخیزداری با استقاده از تکنیک سنجش از دور اشاره نمود.
بررسی شاخص های عملکردی توسعه شهر از دیدگاه شهروندان مطالعه موردی: منطقه 9 شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
94 - 109
حوزههای تخصصی:
سرعت رشد تعداد شهرها روز به روز در حال افزایش است و در سیر توسعه آنها، تغییرات گسترده ای در ساختار فضایی آن ها رخ داده است. این تغییرات گاهی به تعادل فضایی بین عملکردهای شهری و جمعیت و گاهی به قطبی شدن و نابرابری فضایی منجر گردیده و اهمیت ارائه الگوی توسعه شهری برای بهبود ساختارهای فضایی – عملکردی شهرها را آشکار می سازد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی شاخص های عملکردی توسعه منطقه 9 شهر اصفهان صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان منطقه بود که پرسشنامه طراحی شده با طیف لیکرت توسط 383 نفر از آنان تکمیل شد. از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون t-test استفاده شد. آزمون های همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل روابط میان شاخص ها و تأثیر آن ها بر ساختار عملکردی شهری به کار رفت. سپس الگوی توسعه مناسب برای منطقه 9 شهر اصفهان ارائه شد. نتایج نشان داد تأثیر شاخص های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و خدمات شهری و محیط زیست در بهبود ساختار عملکردی مناطق شهری از نظر شهروندان بیشتر از حد متوسط می باشد. در شاخص های اقتصادی، دسترسی به مراکز خرید؛ در شاخص های اجتماعی-فرهنگی مشارکت شهروندان؛ در شاخص های کالبدی افزایش مطلوبیت حمل ونقل عمومی؛ در شاخص های خدمات شهری، عملکرد زیباسازی در فضاهای شهری بیشترین تأثیر را در بهبود ساختار عملکردی منطقه 9 شهر اصفهان دارد. کمترین تأثیر را نیز در شاخص های اقتصادی استفاده از فناوری های نوین جهانی در ارتقاء اقتصاد محلی؛ در شاخص های اجتماعی-فرهنگی مناسب سازی خدمات معلولین؛ در شاخص های کالبدی وجود پارکینگ های عمومی؛ همچنین در شاخص های خدمات شهری ساماندهی مشاغل و صنایع مزاحم داشته است. ارائه الگوی مناسب توسعه شهری مطلوب نشان داد از نظر شهروندان به ترتیب اولویت خدمات شهری و محیط زیست، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و اقتصادی در بهبود ساختار عملکردی مناطق شهری اثرگذار خواهند بود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و مولفه های اجتناب شناختی دانش آموزان دختر پرخاشگر با تاکید بر بستر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و مولفه های اجتناب شناختی دانش آموزان دختر پرخاشگر با تاکید بر بستر فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم شهر اهواز در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. گروه آزمایش مداخله ی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، که شامل 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای دو جلسه بود را دریافت کردند و دوماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس بااندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معنی داری باعث افزایش تاب آوری و کاهش اجتناب شناختی در گروه آزمایش شده است. هم چنین نتایج این مطالعه نشان داد با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و انطباق آن با نیازها و ویژگی های فرهنگی خاص، می توان وضعیت روانی و اجتماعی دانش آموزان دختر پرخاشگر را بهبود بخشید.








