علوم و فنون مدیریت اطلاعات
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 10 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 36) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: داده های باز به داده های غیرمحرمانه گفته می شود که بدون هیچ محدودیتی در استفاده یا توزیع، در دسترس قرار می گیرند. داده های دولتی باز ابزاری برای توانمندسازی شهروندان و دادن دسترسی و مجوز به آن ها برای استفاده از داده های تولید شده توسط بخش دولتی است، به طوری که آن ها می توانند از داده ها استفاده کنند، ذخیره نمایند، توزیع مجدد کنند و آن ها را با سایر منابع داده ادغام نمایند. ارائه اطلاعات به صورت داده باز، کاهش فساد، کسب اعتماد عمومی و ایجاد جامعه مردم سالار را درپی دارد. همچنین داده های باز امکان بیشتری برای پایش فعالیت های حاکمیتی فراهم می کند. متأسفانه علی رغم اهمیت موضوع و وجود الزامات قانونی، هنوز هیچ مدل قابل استنادی جهت ارزیابی وضعیت داده باز نهادهای دولتی ایران ارائه نگردیده است. این پژوهش با هدف طراحی و اعتبارسنجی مدلی جهت ارزیابی وضعیت داده باز نهادهای دولتی ایران با تمرکز بر محورهای عمومی، جهت پیشبرد اهداف مرتبط با شفافیت نهادها و سازمان های حاکمیتی انجام شده است.
روش: روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع داده ها، از نوع ترکیبی (کیفی/ کمّی) است. برای شناسایی گویه های ارزیابی شاخص داده باز از سه منبع اطلاعاتی استفاده شده است. در ابتدا مبانی نظری و پژوهش های انجام شده در این حیطه بررسی و گویه های پیشنهاد شده توسط صاحب نظران استخراج گردید. در ادامه، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، نخبگان و مطّلعان حوزه انتخاب شده و با آن ها مصاحبه های عمیقِ نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری در مورد گویه ها، انجام گرفت. منبع اطلاعاتی سوم نیز، مصوبه شماره (1) جلسه شانزدهم شورای اجرایی فناوری اطلاعات ایران بوده است که با هدف ارتقای شفافیت و دسترسی آزاد شهروندان به داده های باز دستگاه های اجرایی مطرح شده و مطابق آن کلیه دستگاه های اجرایی ملزم به انتشار داده های خود در 12 دسته هستند. پس از شناسایی و ترکیب گویه های مشابه و وزن دهی آن ها، مدل اولیه بدست آمد. به منظور تحلیل روایی گویه های مدل اولیه از شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شده است. در نهایت نیز برای صحت سنجی مدل اولیه از مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون های آماری مرتبط استفاده شده و نهایی سازی مدل انجام شد.
یافته ها: بررسی سه منبع اطلاعاتی ذکر شده که جهت شناسایی شاخص های ارزیابی داده دولتی باز مورد استفاده قرار گرفتند، به شناسایی 33 شاخص در قالب چهار بُعد مختلف اطلاعات پایه ای، اطلاعات مالی، مشارکت پذیری و نظام حقوقی و عملکردی منجر شد. در ادامه پس از بررسی روایی، پایایی و صحت سنجی مدل اولیه، 29 شاخص در قالب چهار بُعد ذکر شده، جهت ارزیابی داده دولتی باز مورد تایید قرار گرفتند. نتایج روش بهترین- بدترین که جهت اولویت بندی ابعاد از لحاظ اهمیت مورد استفاده قرار گرفته نیز نشان داد، ابعاد اطلاعات مالی با وزن %08/51، نظام حقوقی و عملکردی با وزن %57/23، مشارکت پذیری با وزن %42/18و اطلاعات پایه ای با وزن %94/6 به ترتیب مهم ترین تا کم اهمیت ترین ابعاد در ارزیابی داده دولتی باز هستند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر پتانسیل لازم جهت تسهیل فرآیند ارزیابی صحیح داده دولتی باز از طریق توجه به شاخص ها و ابعاد مرتبط را دارد. یافته ها می تواند به مسئولین، پژوهشگران و عموم مردم کمک نماید تا با در نظر گرفتن شاخص های ارزیابی ذکر شده، ارزیابی مناسبی از سازمان ها و یا موسسات دولتی داشته باشند تا متعاقباً پیامدهای مثبت داده دولتی باز در جامعه نمایان شود.
تحلیل عوامل مؤثر بر اشتراک دانش و پیامدهای آن در «شبکه شاد» به عنوان یک جامعه هم کارکرد مجازی، براساس مدل چن و هانگ: مطالعه موردی معلمان دوره ابتدایی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اشتراک دانش یکی از فرآیندهای مهم و خلق کننده ارزش افزوده در راهبرد سازمانی است که نقش مؤثری در تسهیل تحقق اهداف سازمان، حمایت از منافع سازمان، پایداری موفقیت سازمانی، یادگیری سازمانی، ارتقای عملکرد، مزیت رقابتی دانش مدار و در نهایت تبلیغ جامعه ایفا می کند. جامعه هم کارکرد در بستر فضای مجازی در واقع یک جامعه حرفه ای مجازی است که افراد با تخصص مشترک را در مکانی خاص گرد هم می آورد و موجب اشتراک دانش، ارتقای توانایی حرفه ای اعضاء، کسب بینش پیشرفته و حل مسائل شغلی می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر درصدد تحلیل عوامل مؤثر بر اشتراک دانش و پیامدهای آن در شبکه شاد به عنوان یک جامعه هم کارکرد مجازی در میان معلمان دوره ابتدایی شهر خرم آباد است.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی - همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. چارچوب مفهومی این مطالعه مبتنی بر مدل مفهومی ارائه شده در پژوهش چن و هانگ (2010) است. جامعه پژوهش شامل 2208 معلمان دوره ابتدایی شهر خرم آباد است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 327 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقاتی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و SmartPLS انجام گرفت.
یافته ها: تجزیه وتحلیل اطلاعات جمعیت شناختی پاسخ دهندگان نشان داد که 237 نفر (48/72 درصد) از پاسخگویان را زنان و 90 نفر (52/27 درصد) از پاسخگویان را مردان تشکیل داده اند. از نظر مدرک تحصیلی 199 نفر (86/60 درصد) دارای مدرک کارشناسی، 118 نفر (08/36 درصد) دارای مدرک کارشناسی ارشد و 7 نفر (14/2 درصد) دارای مدرک دکتری و سه نفر (92/0 درصد) دارای مدرک کاردانی هستند. تحلیل شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش نشان داد که میانگین هر یک از متغیرهای قاعده عمل متقابل، اعتماد بین فردی، خودکارآمدی در اشتراک دانش، مزیت نسبی ادراک شده، رفتار اهدای دانش، رفتار گردآوری دانش، سازگاری ادراک شده، استفاده از دانش و ارتقای دانش به ترتیب عبارتند از 268/4، 882/3، 104/4، 358/4، 336/4، 900/2، 084/4، 4 و739/3 است. نتایج معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که متغیرهای اعتماد بین فردی (129/0 B=)؛ مزیت نسبی ادراک شده (152/0B=)؛ خودکارآمدی در اشتراک دانش (190/0 B=) و قاعده عمل متقابل (251/0 B=) تأثیر معناداری بر رفتار اهدای دانش معلمان دارد. همچنین متغیر مزیت نسبی ادراک شده (449/0 B=) تأثیر معناداری بر رفتار گردآوری دانش دارد. رفتار اهدای دانش معلمان به استفاده از دانش منتج شده است (423/0 B=). همچنین سه متغیر رفتار گردآوری دانش (197/0 B=)؛ استفاده از دانش (363/0 B=) و رفتار اهدای دانش (411/0 B=) تأثیر معناداری بر متغیر تبلیغ جامعه دارند.
نتیجه گیری: با توجه به نقش مهم معلمان ابتدایی در تربیت دانش آموزان، ضروری است که برنامه ریزی لازم برای استفاده بهینه از دانش تخصصی و تجربیات آن ها به عنوان مؤثرترین رکن نظام آموزش و پرورش صورت گیرد. همچنین پیشنهاد می شود ضرورت اشتراک دانش برای معلمان تشریح شود. با این کار به تدریج، فرهنگ تبادل دانش در میان معلمان ترویج می یابد. به این معنا که معلمان اشتراک و گردآوری دانش را به صورت ارزش می ببینند و نسبت به آن تعهد پیدا می کنند. در این صورت براساس انگیزه درونی اقدام به تبادل کرده و تبادل دانش را وسیله ای برای پیشرفت خود انجام می دهند. در نتیجه، معلمان به طور مدام درصدد رفع خطاها، موانع و افزایش بهره وری شغلی خود خواهند بود. همچنین می توان از معلمان خبره و متخصص درخواست کرد که براساس تحولات محیط آموزشی و نیازهای روز، محتوای موردنیاز را تهیه کرده و در بستر شبکه شاد به اشتراک بگذارند. این امر سبب تسهیل دادوستد دانش میان معلمان شده و می تواند به بهبود مستمر دانش تولید شده کمک کند. همچنین معلمان جوان و کم تجربه تر می توانند از دانش انباشته معلم باتجربه، بدون محدودیت زمانی و مکانی بهره مند شوند. در چنین شرایطی شبکه شاد به عنوان سامانه مدیریت دانش یا مخزن دانشی آموزش وپروش عمل خواهد کرد.
شناسایی سطوح تجاری سازی دانش در نظام آموزش عالی ایران و اعتباریابی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی سطوح تجاری سازی دانش در نظام آموزش عالی ایران و اعتباریابی آن می باشد.
روش: روش پژوهش آمیخته اکتشافی است. برای جمع آوری اطلاعات پس از مطالعات کتابخانه ای و شناسایی گروه خبرگان، با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و با روش نمونه گیری گلوله برفی، با 16 نفر مصاحبه شده و اشباع نظری حاصل گردید. پس از پیاده سازی مصاحبه ها، با کمک روش تحلیل مضمون، مصادیق شناسایی و سطح بندی شدند. سپس مصادیق شناسایی شده در جامعه تحقیق که اساتید دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران بودند، اولویت بندی و اعتباریابی گردید. روایی و پایایی بخش کیفی با روش تثلیث و شاخص باز آزمون، و در بخش کمّی، با تأیید پرسشنامه توسط متخصصین امر، آلفای کرنباخ و بارعاملی ها تأیید شدند.
یافته ها: یافته ها در دو بخش کیفی و کمّی حاصل گردید، در بخش کیفی، شناسایی سطوح تجاری سازی دانش در نظام آموزش عالی کشور، با مصاحبه از گروه خبرگان حاصل گردید، سپس اطلاعات گردآوری شده با کمک تحلیل مضمون در قالب 6 مضمون فراگیر (عوامل محیطی، ساختار سازمانی، ویژگی های خالقین ذهنی، ویژگی های دانش خلق شده، ویژگی های مصرف کنندگان دانش و نوع دانش)، 25 مضمون سازماندهنده و 87 مضمون پایه انجام شد، سپس در گام کمی، داده ها با کمک پرسشنامه از جامعه تحقیق (اساتید دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران) اخذ و با کمک بارعاملی ها، داده ها، اولویت بندی گردید، بر اساس بار عاملی های احصاء شده مضمون ویژگی های ذهنی خالقین دانش با ضریب 939% و مضمون دانش تخصصی با ضریب 949% در اولویت نخست سطوح مضامین فراگیر و سازماندهنده قرار گرفتند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر شناسایی سطوح تجاری سازی در نظام آموزش عالی ایران می باشند. بار عاملی های احصاء شده، ضمن تأکید بر ضرورت توجه به تمامی سطوح، ترتیب اولویت بندی های برآمده از آن، ضرورت توجه به میزان سهم هر یک از مصادیق را در متغیر مورد مطالعه، با توجه به محدودیت منابع و مدیریت صحیح آن نشان می دهد.
شناسایی مؤلفه های حکمرانی داده در بافت سازمانی: فراترکیب متون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حکمرانی داده، تشریح کننده فرایندهایی برای تعریف سیاست های حوزه داده درسازمان، فرایندهای مشخص کننده روش های بهره برداری ازسیاست های مزبور، نوع ساختار سازمانی دربرگیرنده کنسول های حکمرانی داده و ناظران داده جهت نظارت و اطمینان از انطباق بین سیاست ها و داده ها است. حاکمیت داده یک برنامه مدیریتی چندین وظیفه ای است که مهم ترین هدف آن برخورد با داده به عنوان یک سرمایه سازمانی است. این کار از طریق به کارگیری مجموعه ای از سیاست ها، استانداردها، فرآیندها، افراد و فناوری که برای مدیریت داده حیاتی است، دنبال می شود. بسیاری از سازمان ها در اجرای یک برنامه حکمرانی داده موفق و پایدار، مشکل دارند. وجود یک برنامه حکمرانی داده متناسب با اهداف و رسالت های سازمان، اولین گام در بهبود شرایط سازمان محسوب می شود. آن چه به عنوان حکمرانی داده وجود دارد، مفهومی انتزاعی است که انتزاعی بودن آن مانع از اجرای درست آن می شود بنابراین لازم است براساس متون، ابتدا تعریف درست و مؤثری از آن ارائه شود تا بتوان با شناسایی مؤلفه های مختلف این مفهوم، به اجرایی شدن آن کمک کرد. روش: این پژوهش با روش فراترکیب به تحلیل محتوای متون در حوزه حکمرانی داده پرداخته است. انتخاب منابع اطلاعاتی در حوزه حکمرانی داده، به صورت هدفمند و براساس میزان ربط منبع با هدف پژوهش انجام شد. پژوهش های بین سال های 2000 تا 2021 شدند. 68 مقاله و پایان نامه مرتبط با این حوزه با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر امرالد، اسکوپوس، سیج، پروکوئست، اشپرینگر، وب آوساینس، و گوگل اسکالر و در بخش فارسی در پایگاه های اطلاعاتی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران، پایگاه اطلاعات نشریات کشور (مگ ایران)، پورتال علوم انسانی، پایگاه مجله های تخصصی نور (نورمگز)، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و اپک کتابخانه های دانشگاه های مختلف (شامل دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، الزهرا، تربیت مدرس، دانشگاه خوارزمی) انتخاب شدند. در نهایت مقالات به صورت هدفمند و براساس مدل ساندوسکی و باروسو انتخاب شدند و با تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند. یافته ها: یافته های پژوهش 5 مؤلفه اصلی حکمرانی داده شامل «برنامه ریزی»، «سازماندهی و مدیریت»، «عملکرد»، «اجرا» و «ارزیابی» را شناسایی کرد. این مؤلفه های اصلی هر یک دارای مؤلفه های فرعی هستند که در نهایت 32 مؤلفه برای حکمرانی داده با فراترکیب متون مشخص شد. این مؤلفه ها به تعریف حکمرانی داده و اجرای آن برای سازمان های مختلف کمک زیادی می کند. براساس نتایج این پژوهش مفهوم حکمرانی داده برنامه ریزی، سازماندهی و مدیریت، تعیین عملکرد، اجرا و نظارت و ارزیابی مربوط به داده در سازمان های مختلف است. حکمرانی داده باید منطبق بر رسالت، استراتژی، هنجارها و فرهنگ سازمانی باشد که ی تواند آن داده را به عنوان یک دارایی استراتژیک مدیریت کند، کنترل کیفیت را فراهم کند و دسترسی، مدیریت، نظارت و نگهداری آن را با هدف ارزش دادن بیشتر به داده های شرکت و تبدیل کردن آن به مزیت رقابتی محافظت کند. نتیجه گیری: هر سازمان می تواند با به کارگیری این مؤلفه ها، برنامه حکمرانی داده متناسب با بافت خود را طراحی کند و به کارگیرد. سازمان ها با تخصص و بافت های متفاوت می توانند این مؤلفه ها را مطابق با بافت خود تغییر داده و آنها را با اهداف و استراتژی های خود انطباق دهند و از مزایای حکمرانی داده در سازمان خود بهره برند. در مورد کاربرد مؤلفه های اصلی و فرعی برگرفته از پژوهش جاری توجه سازمان ها به اهمیت هر یک از آنها مهم است. لازم است که سازمان ها برای اجرای حکمرانی داده اهداف و استراتژی های برنامه را درنظر بگیرند و اصولی را برای پشتیبانی از ساختار، فرهنگ و اهداف طراحی کنند.
تدوین مدل معادلات ساختاری پیش بینی دانش سلامت کاربران کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران براساس منابع کسب اطلاعات سلامت و نقش واسطه ای سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سبک های مقابله ای به عنوان یک پیش بین در کسب اطلاعات مرتبط با سلامت و مراقبت فردی محسوب می شوند. به بیان دقیق تر، سبک های مقابله ای افراد جهت دستیابی، درک صحیح و به کارگیری منابع کسب اطلاعات سلامت، تأثیر قابل توجهی بر دانش و وضعیت سلامتی آنها خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل معادلات ساختاری پیش بینی دانش سلامت کاربران کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران براساس منابع کسب اطلاعات سلامت و نقش واسطه ای سبک های مقابله ای انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه کاربران کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران می باشد. مطابق با تعیین حجم نمونه در روش شناسی مدل یابی معادلات ساختاری، حداقل حجم نمونه در این پژوهش 260 عدد محاسبه شد. با تأیید روایی پرسشنامه «دانش سلامت» توسط 5 نفر از اساتید علم اطلاعات و دانش شناسی، پایایی آن نیز با مشارکت 30 نفر از جامعه پژوهش انجام و مقدار ضریب آلفای کرونباخ 858/0 محاسبه شد. از 260 پرسشنامه توزیع شده، تعداد 248 عدد عودت داده شد و مبنای تجزیه و تحلیل داده ها قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد سبک های مقابله ای (اندلر و پارکر، 1994)، پرسشنامه استاندارد منابع کسب اطلاعات سلامت (موسوی چلک و ریاحی، 1396) و پرسشنامه محقق ساخته دانش سلامت بود. از نرم افزار SPSS جهت بررسی مشخصات جمعیت شناختی جامعه پژوهش و ارائه یافته های توصیفی و جهت بررسی فرضیه ها از نرم افزار Smart PLS و روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: منابع کسب اطلاعات سلامت کاربران کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران بر دانش سلامت آنها اثر مستقیم دارد. بنابراین، فرضیه اول مورد تایید قرار گرفت. سبک های مقابله ای کاربران کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران بر دانش سلامت آنها اثر مستقیم دارد و بدین ترتیب فرضیه دوم پژوهش نیز مورد تایید قرار گرفت. اصلی ترین منابع کسب اطلاعات سلامت کاربران کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران به ترتیب اولویت عبارتند از: پزشکان، پرستاران و متخصصان سلامت، مراجعه به مراکز بهداشتی و درمانگاه محلی، وب سایت های رایگان و منابع الکترونیکی سلامت، و منابع و کتاب های الکترونیکی. علاوه بر آن، نتایج نشان داد شرکت کنندگان در پژوهش برای بدست آوردن اطلاعات سلامت از حضور در همایش ها و کارگاه ها، کتاب های چاپی، شبکه های اجتماعی تحت وب، و کمک گرفتن از کتابداران و متخصصان اطلاعات، کمترین استفاده را می برند.
نتیجه گیری: مطابق با یافته های بدست آمده، پزشکان، پرستاران، و متخصصان سلامت، اصلی ترین منبع کسب اطلاعات سلامت کاربران کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران هستند که نشان می دهد کاربران به هنگام بحران و زمانی که سلامت افراد جامعه در خطر است، به گونه ای معقول عمل نموده و به متخصصان سلامت مراجعه می کنند. با توجه به موقعیت جغرافیایی کتابخانه عمومی مرکزی استان تهران از نظر دسترسی به مراکز پزشکی از یک سو، و جامعه کاربران فرهیخته این کتابخانه از نظر تحصیلات و موقعیت اجتماعی از سوی دیگر، دور از انتظار نیست که آنان از متخصصان سلامت برای رفع نیاز اطلاعات سلامت خود استفاده کنند. پرواضح است که در چنین شرایطی احتمال بهره گیری از کتابداران برای کسب اطلاعات سلامت بسیار اندک است. انجام پژوهشی مشابه با پژوهش حاضر در مناطق محروم، نقش منطقه جغرافیایی کتابخانه در بهره گیری کاربران کتابخانه از منابع اطلاعات سلامت را برجسته می سازد. نتایج مطالعه حاضر می تواند به منظور برنامه ریزی جهت ارتقای دانش سلامت کاربران کتابخانه های عمومی مورد استفاده قرار گیرد. شناسایی ویژگی های روان شناختی کاربران با در نظر گرفتن شیوه اتخاذ سبک مقابله ای و رایج ترین منابع مورد استفاده کاربران، امکان فراهم آوری دانش کافی از طریق این منابع را فراهم می نماید و موانع موجود برای عدم استفاده از سایر منابع کسب دانش را آشکار می سازد.
ارزیابی وب سایت نشریات تخصصی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر درصدد است ویژگی های ظاهری، ساختاری و محتوایی وب سایت های نشریات فارسی زبان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی را در ایران بررسی کند.
روش: این پژوهش از نوع پژوهش های پیمایشی با رویکرد توصیفی است که به توصیف وضعیت وب سایت های نشریات تخصصی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی ایران می پردازد. گردآوری داده ها با استفاده از ابزار سیاهه وارسی محقق ساخته در سه بخش معیارهای ظاهری، معیارهای ساختاری، و معیارهای محتوایی انجام شد. ارزیابی سه وجهی وب سایت های مورد نظر با مراجعه مستقیم پژوهشگر به وب سایت هر نشریه و با روش مشاهده صورت گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss انجام شد.
یافته ها: مقایسه ویژگی های سه وجهی بررسی شده در وب سایت نشریات نشان داد که از نظر رعایت ویژگی ها و مولفه های ساختاری، محتوایی و ظاهری، به ترتیب در وضعیت مطلوب، مطلوب و قابل قبول قرار دارند. مولفه های پیوند جستجو در موتورهای جستجوی عمومی، اتاق گفتگو، تبلیغات در وب سایت، و تاریخ ایجاد وب سایت، کمترین امتیاز در بین مولفه های ساختاری را به خود اختصاص داده اند. عدم توجه به مولفه های امکان جستجو در موتورهای جستجوی عمومی از وب سایت نشریه و مولفه های تعامل با کاربران و اعمال نظرات آنها در سیاستگذاری، و مولفه های مربوط به جلب اعتماد مخاطبان نسبت به اعتبار نشریه از ضعف های عمده وب سایت نشریات در مقوله ساختاری بودند. در مورد ویژگی های محتوایی نیز کمترین میزان امتیاز به مولفه های عنوان مقاله به عربی، عنوان مقاله به سایر زبان ها، ذکر نام منابع مطالب وب سایت، تعلق داشت که هیچ امتیازی کسب نکردند. در بخش ویژگی های ظاهری مواردی مانند درج لوگو، ذکر تغییرات عنوان، و ذکر عنوان کوتاه نیز باید مدنظر قرار بگیرند. کمترین امتیاز نیز به مولفه های همراه بودن مطالب با صدا، فیلم و تصویر، عکس و نمودار تعلق دارد که در هیچ کدام از وب سایت های مورد بررسی رعایت نشده است.
نتیجه گیری: وب سایت ها ابزار بسیار مناسبی برای برقراری ارتباط بین نشریات با مخاطبان خود که از علاقه مندان به آموزش و پژوهش هستند، می باشند. در این پژوهش مشخص گردید که وب سایت های مورد مطالعه به لحاظ ساختاری و محتوایی، در وضعیت مطلوب، و به لحاظ ظاهری وضعیت قابل قبولی دارند. در هر سه بخش از مولفه ها، در وب سایت های مورد مطالعه نقاط ضعفی وجود دارد که باید مورد توجه دست اندرکاران نشریه واقع شده و برطرف شوند.
سنجش مفهوم پژوهش و نوآوری مسئولانه و بررسی نقش آن در کاهش یا رفع مسائل جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش و نوآوری مسئولانه، فرایندی شفاف و تعاملی است که طی آن بازیگران فعال در حوزه علم، فناوری و نوآوری جامعه با توجه به مقبولیت (اخلاقی)، پایداری و مطلوبیت اجتماعی، با هم و نسبت به هم از منظر فرآیند نوآوری و محصولات قابل ارائه، به منظور نهادینه سازی پیشرفت های علمی و فناورانه، نسبت به جامعه و رفع یا کاهش مسائل آن پاسخگو می شوند. با توجه به پیچیده تر شدن سیستم های اجتماعی و افزایش سطح مشکلات و مسائل آنها و نیاز جوامع به رفع مسائل مبتلابه، امروزه نقش پژوهش و نوآوری در حل مسائل و چالش های جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این راستا، نقش دانشگاه ها، پژوهشگاه ها، اندیشکده ها و سایر مراکز علمی بسیار کلیدی است. پژوهش و نوآوری مسئولانه یک چارچوب سیاستی است که هدف آن همسویی پژوهش ها و نوآوری های فناورانه با ارزش های اجتماعی، درگیر کردن ذینفعان مختلف در گفتگوی چندبُعدی در مورد موضوعات کلیدی مانند اخلاق، آموزش علمی، دسترسی آزاد به علم، و مشارکت اجتماعی است. لذا، هدف این پژوهش، مطالعه مسیر تکامل مفهوم پژوهش و نوآوری مسئولانه و چگونگی تاثیرگذاری آن در رفع یا کاهش مسائل جامعه است.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه جامع علم سنجی در حوزه نوآوری و پژوهش های مسئولانه است. در گام اول، با استفاده از داده های وب آو ساینس و تحلیل مقالات معتبر آی.اس.آی.[1] در سه دهه اخیر به بررسی مفهوم «نوآوری و پژوهش مسئولانه» پرداخته شده است. در گام بعدی پس از غربالگری های اولیه و شناسایی مقالات مرتبط از منظر عنوان، چکیده و محتوا، مقالات نهایی براساس بسته تحلیلی- فرآیندی با عنوان بیبلیومتریکس[2] در نرم افزار آر[3] تحلیل شدند. این بسته تحلیلی- فرآیندی، ابزاری برای تحقیقات کمّی در حوزه علم سنجی می باشد که برای تحلیل آماری مقالات استخراج شده از پایگاه های استنادی مورد استفاده قرار می گیرد. این تحلیل های آماری که در مطالعه حاضر نیز بکار گرفته شده است، در حوزه های تحلیل همکاری های علمی محققان، کو-سایتیشن و هم افزایی های صورت گرفته میان فعالیت های علمی بوده است. در نهایت مبتنی بر ارزیابی کیفی مقالات منتخب و غربال شده، نتایج بدست آمده با نتایج تحلیل علم سنجی مقایسه شده و مفاهیم جدید معرفی شده اند.
یافته ها: تحلیل های صورت گرفته در این مطالعه نشان می دهد که گروه های مختلفی وجود دارند که از حیث مسئولیت به هم وابسته هستند و بر اهمیت هم صدا بودن بین آن ها تأکید شده است. به علاوه، مفاهیم اساسی مانند مشارکت عمومی، پایداری، اخلاق، حکومت، و خود مفهوم پژوهش و نوآوری مسئولانه، مفاهیم تکاملی در این حوزه دانشی از ادبیات به شمار می روند. در این پژوهش، مقالات منتخب شناسایی شده از ابعاد مختلف متنی و ظهور مفاهیم جدید مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و در نهایت، 33 مفهوم در 8 تِم مختلف شناسایی شد. همچنین براساس تحلیل علم سنجی و تحلیل رخداد واژه ها، 10 واژه پرکاربرد شناسایی شدند. در نهایت با یک بررسی مشترک، 5 مفهوم کلیدی برای این حوزه شناسایی و معرفی شده است. این 5 مفهوم شامل مشارکت عمومی، پایداری، اخلاق، حکمرانی، و پژوهش و نوآوری مسئولانه است.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که ادبیات پژوهش و نوآوری مسئولانه در سال های اخیر با روند قابل توجهی در حال رشد و تکامل است. یافته های این پژوهش می تواند هم در سطح تحقیقات دانشگاهی و هم تجربیات بنگاهی، مسیر روشنی از تکامل حوزه نوآوری و پژوهش مسئولانه ارائه دهد و همچنین بینش های عمیقی از مسیر رو به تکامل حوزه پژوهش و نوآوری و مسئولیت آن در قبال جامعه مطرح کند. مطابق با نتایج بررسی های کمّی و علم سنجی این مطالعه، ظهور مفاهیمی همچون فناوری نانو و زیست شناسی مصنوعی، نشان دهنده گستره پژوهش های مسئولانه در بخش های فناورانه بوده و نشان دهنده گذار پارادایم های پژوهشی به سمت اخلاق مداری و توسعه پایدار است. همچنین این تحلیل ها به درک منشأ تاریخی، روندها و جهت گیری های آینده پژوهش و نوآوری مسئولانه کمک کرده و راهنمایی های ارزشمندی برای سیاستمداران و افرادی که به ترویج برنامه ریزی و سیاست های نوآورانه علاقمند هستند، ارائه می دهد.
شناسایی عوامل موثر بر بهبود ربط در بازیابی اطلاعات در شبکه های اجتماعی علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه شناسایی عوامل موثر بر بهبود ربط در بازیابی اطلاعات از نظر اعضای هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی در دو گروه علوم انسانی و کتابداری پزشکی، در شبکه های اجتماعی علمی لینکدین و ریسرچ گیت بود.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش پیمایشی اجرا شده است. حجم جامعه مورد مطالعه در سه بخش علوم انسانی، کتابداری پزشکی و جامع، به ترتیب برابر با 110، 102 و 207 نفر می باشند که براساس فرمول کوکران، تعداد نمونه آماری به ترتیب برابر با 86، 81 و 135 نفر از افرادی که از شبکه های علمی لینکدین و ریسرچ گیت استفاده کرده اند، در نظر گرفته شده است. علت انتخاب این دو شبکه علمی به دو دلیل تعداد مراجعه بیشتر و معرفی برخی خبرگان بود. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و برای تعیین پایایی سازه ها از روش پایایی مرکب و همچنین به منظور تعیین روایی پرسشنامه، از نظر تعدادی از خبرگان و متخصصان رشته های مدیریت، کتابداری و اطلاع رسانی و جامعه شناسی، و برای اندازه گیری روایی (اعتبار) از شاخص میانگین واریانس استخراج شده استفاده شده است. تجزیه و تحلیل برازش مدل ساختاری بر مبنای تحلیل عامل تأییدی و فرم معادلات و استفاده از نرم افزار SmartPLS می باشد.
یافته ها: براساس نتایج تحلیل رگرسیون، در بین مؤلفه های تحقیق، وجود بازخورد با ضریب 775/0، بیشترین اثر را بر ربط و بهبود آن در بازیابی اطلاعات در پایگاه لینکدین دارد. پس از متغیر وجود بازخورد، متغیرهای درخواست ها و پرسش ها، ویژگی های کاربر و ویژگی های پایگاه به ترتیب با ضرایب 515/0، 492/0 و 471/0 در اولویت های بعدی قرار دارند. در این بین، نظام اطلاعاتی اثر معناداری را نشان نمی دهد. در طرف دیگر، براساس نتایج تحلیل رگرسیون، در بین مؤلفه های تحقیق، وجود بازخورد با ضریب 812/0 بیشترین اثر را بر ربط و بهبود آن در بازیابی اطلاعات در پایگاه ریسرچ گیت دارد. پس از متغیر وجود بازخورد، متغیرهای ویژگی های سند، ویژگی های کاربر و درخواست ها و پرسش ها به ترتیب با ضرایب 726/0، 608/0 و 541/0 در اولویت های بعدی قرار دارند. در این بین، نظام اطلاعاتی و نظام بازیابی اثر معناداری را نشان نمی دهند.
نتیجه گیری: براساس مدل جامع تحقیق، عوامل موثر شناسایی شده در شبکه های اجتماعی علمی مانند نظام اطلاعاتی و نظام بازیابی می توانند به عنوان مدلی جامع برای افزایش ربط بازیابی اطلاعات در شبکه های اجتماعی علمی به شمار آیند.
طراحی و تبیین عوامل مؤثر بر قابلیت های نوآوری فناورانه (مورد مطالعه: نهاد کتابخانه های عمومی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه قابلیت های فناورانه از لوازم پیشرفت صنعتی کشورها بوده و هر کشوری متناسب با اقتضائات خود، راهبردهایی برای توسعه قابلیت های فناورانه اتخاذ می کند. سازمان ها هم برای توسعه محصولات و خدمات واحد و ایجاد منفعت در بازار، باید درگیر نوآوری فناورانه شوند و این میسّر نمی شود، مگر با پایه ریزی بر مبنای منابع دانشی معتبر. در این راستا، پژوهش حاضر، طراحی و تبیین عوامل مؤثر بر قابلیت های نوآوری فناورانه در نهاد کتابخانه های عمومی کشور می باشد. روش: این پژوهش از جنبه هدف اکتشافی و از نظر مخاطب پژوهشی بنیادی و با توجه به نوع داده ها پژوهشی آمیخته (ترکیبی) است. در این روش ابتدا داده های کیفی و در مرحله دوم داده های کمّی گردآوری و تحلیل می گردد. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش را خبرگان اجرایی که آشنایی کامل با نهاد کتابخانه های عمومی کشور داشتند، تشکیل داده اند. روش نمونه گیری در بخش کیفی، نمونه گیری هدفمند است. بدین ترتیب باید افرادی مورد مصاحبه قرار گیرند که در زمینه اقدامات، فعالیت ها و امورات نهاد کتابخانه های عمومی کشور تخصص داشته و آن را تجربه کرده باشند. با انجام 15 مصاحبه، تشخیص پژوهشگران این بوده که اطلاعات گردآوری شده به نقطه اشباع رسیده و نیازی به انجام مصاحبه های بیشتر نیست. جامعه آماری پژوهش در مرحله کمّی شامل تمام کتابداران کتابخانه های عمومی سراسر کشور به تعداد 6171 نفر است که برای تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 362 نفر به عنوان حجم کل نمونه تعیین شدند، و با توجه به خطای 05/0 درصد و احتمال عدم بازگشت برخی از پرسشنامه ها، 382 پرسشنامه توزیع گردید که البته همه پرسشنامه ها وصول و تحلیل شدند. روش نمونه گیری در بخش کمّی، تصادفی طبقه ای بوده است. هر یک از استان های کشور به عنوان یک طبقه در نظر گرفته شده و تعداد نمونه در هر استان براساس تعداد کارکنان نهاد کتابخانه های عمومی آن استان در نظر گرفته شده است. همچنین در مرحله اول پژوهش(بخش کیفی)، ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته و در مرحله دوم (بخش کمّی) پرسشنامه محقق ساخته است. این پرسشنامه شامل 85 گویه بوده و بر مبنای یافته های حاصل از تحلیل بخش کیفی پژوهش طراحی شده است. روایی ابزارهای پژوهش (مصاحبه و پرسشنامه) با استفاده از روش روایی محتوا، و پایایی مصاحبه ها با استفاده از روش باز آزمون با ضریب 87/0 و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 948/0 بررسی و تأیید شد. همچنین به منظور اعتبارسنجی داده های کیفی حاصل از مصاحبه ها، از روش تحلیل تِم و به منظور تحلیل داده های کمّی حاصل از پرسشنامه ها، از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. یافته ها: قابلیت های نوآوری فناورانه دارای شش عامل آموزش و یادگیری، تحقیق و توسعه، مدیریت، منابع انسانی، تحلیل بازار و ساختار سازمانی است. عامل مدیریتی با بار عاملی 951/0، دارای بیشترین و عامل آموزش و یادگیری با بارعاملی 794/0 دارای کم ترین تأثیر بر قابلیت های نوآوری فناورانه است. همچنین عوامل آموزش و یادگیری، تحقیق و توسعه، مدیریت، منابع انسانی، تحلیل بازار و ساختار سازمانی بر قابلیت های نوآوری فناورانه نهاد کتابخانه های عمومی کشور تأثیرگذار بوده و الگوی ارائه شده نیز دارای برازش مناسب است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش شش عامل آموزش و یادگیری، تحقیق و توسعه، مدیریت، منابع انسانی، تحلیل بازار و ساختار سازمانی بر قابلیت های نوآوری فناورانه در نهاد کتابخانه های عمومی کشور تأثیر معناداری دارند. فعالیت های تحقیق و توسعه زمانی ثمربخش است که با آموزش و یادگیری همراه باشد. در صورت عدم وجود منابع انسانی مناسب، یک فناوری نوظهور مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. اگر طراحی ساختار سازمانی با توجه به تغییرات محیط باشد، و تحلیل بازار هم با استفاده از سیستم های دریافت بازخورد و رفع نیاز مراجعان همراه باشد، منجربه توسعه و بهبود قابلیت های نوآوری فناورانه می گردد. بنابراین، نتایج این پژوهش می تواند مدیران را در جهت برنامه ریزی برای ارتقاء و بهبود وضعیت قابلیت های نوآوری فناورانه کارکنان در نهاد کتابخانه های عمومی از طریق شناسایی ابعاد آن کمک کرده و با بهبود قابلیت های نوآوری فناورانه، زمینه را برای رشد کارکنان و درنهایت رشد سازمان مهیاء سازد.
مدیریت اطلاعات در بررسی نقش تورم و نرخ ارز در سرمایه گذاری مستقیم خارجی طی دوره (1402-1382)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تورم و نوسانات نرخ ارز بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) در ایران و با استفاده از رویکرد مدل سازی کاپولا انجام شده است. این مطالعه به دنبال ارائه ی دیدگاه جدیدی از ارتباط پیچیده و غیرخطی میان این متغیرهای اقتصادی و سرمایه گذاری خارجی در ایران است.
روش: این پژوهش با استفاده از داده های مربوط به سرمایه گذاری مستقیم خارجی، نرخ تورم، و نرخ ارز در بازه زمانی ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲ صورت گرفته است. داده ها از منابع معتبر داخلی و بین المللی گردآوری شده و سپس با بهره گیری از روش کاپولا که امکان مدل سازی وابستگی های پیچیده بین متغیرها را فراهم می کند، مورد تحلیل قرار گرفته اند. در این راستا، از ۲۵ نوع تابع کاپولا، شامل توابع کلایتون و جو- فرانک چرخشی برای تحلیل وابستگی بین تورم، نرخ ارز، و سرمایه گذاری مستقیم خارجی استفاده شده است. پارامترهای این توابع با روش های بیزی و شبیه سازی زنجیره مارکوف مونت کارلو (MCMC) تخمین و ارزیابی شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که ارتباط میان تورم و نرخ ارز با جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی به صورت نامتقارن و غیرخطی بوده و افزایش تورم با کاهش معنادار در سرمایه گذاری خارجی همراه است. همچنین، نوسانات نرخ ارز به عنوان یک عامل ریسک اقتصادی بر تصمیم گیری سرمایه گذاران خارجی اثر منفی داشته و باعث کاهش تمایل آنها به سرمایه گذاری در ایران شده است. نتایج مدل سازی کاپولا نشان داد که تابع کلایتون به بهترین شکل رابطه میان تورم و جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی را مدل سازی می کند، در حالی که تابع جو-فرانک چرخشی برای تحلیل رابطه میان نرخ ارز و سرمایه گذاری مستقیم خارجی مناسب تر است. معیارهای ارزیابی شامل حداکثر راستنمایی، معیار اطلاعاتی آکاییک (AIC)، و حداقل مجذورات خطا (RMSE) نشان دهنده ی دقت این توابع در مدل سازی داده های مورد بررسی است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تورم و نرخ ارز به طور قابل توجهی بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در ایران تأثیر منفی دارند. تورم بالا به عنوان عاملی بی ثبات کننده، از جذابیت سرمایه گذاری می کاهد و نوسانات نرخ ارز به عنوان یک ریسک اقتصادی جدی، مانعی برای ورود سرمایه گذاران خارجی محسوب می شود. تحلیل کاپولا نیز وابستگی های نامتقارن و پیچیده میان این متغیرها را برجسته می سازد. در نتیجه، سیاست گذاران اقتصادی ایران می توانند با مدیریت مؤثرتر نرخ تورم و تثبیت نرخ ارز، بستر مناسب تری برای جذب سرمایه گذاری های خارجی فراهم آورند. پیشنهاد می شود در مطالعات آینده، دوره های زمانی کوتاه تری در کنار عوامل بیشتری مانند نرخ بهره و ثبات سیاسی مورد بررسی قرار گیرند تا دیدگاه دقیق تری از تأثیر این عوامل بر جذب سرمایه گذاری خارجی حاصل شود.
حکمرانی سازمانی از منظر کلریویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حکمرانی سازمانی به معنای ساختار، فرآیندها و روش هایی است که یک سازمان به منظور ارتباط، هدایت، سازماندهی و کنترل فعالیت هایش به کار می گیرد. حکمرانی سازمانی ابزاری برای ترکیب و به اشتراک گذاری دانش در سازمان و میان افراد آن است که می تواند به ایجاد کانال ها و پلتفرم های مناسب برای انتشار دانش در سازمان، تسهیل همکاری و تعامل بین اعضای سازمان برای اشتراک گذاری دانش، توانمندسازی افراد برای ایجاد، دستیابی و اشتراک گذاری دانش، استفاده از فناوری های مناسب برای ذخیره سازی، انتقال و اشتراک دانش، نظارت و ارزیابی مستمر بر فرآیندهای مدیریت دانش و حکمرانی سازمانی و ایجاد فرهنگ سازمانی مبتنی بر اعتماد و اشتراک دانش که در آن افراد تمایل به اشتراک گذاری دانش داشته باشند کمک کند. به عبارت دیگر، حکمرانی سازمانی برای تعالی سازمان در سطوح مختلف مهم است و می تواند به افزایش بهره وری، کارایی و اثربخشی از طریق سازماندهی بهتر، ارتباطات صحیح تر و مدیریت ریسک بهتر و دسترسی بهتر به منابع انسانی و مالی از طریق اعمال روش های صحیح حکمرانی کمک کند. حکمرانی صحیح سازمانی نیازمند سیاستگذاری درست در این زمینه است که تحلیل روند پژوهش های انجام شده در این حوزه می تواند به پیشرفت در آن منجر شود. بنابراین، هدف این پژوهش تحلیل روند منابع علمی منتشر شده حکمرانی سازمانی در پایگاه استنادی کلریویت است. روش : این پژوهش از نوع کاربردی بوده که با روش توصیفی و رویکرد علم سنجی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 249 برونداد علمی منتشر شده حوزه حکمرانی سازمانی بین سال های 1981-2021 در پایگاه کلریویت است. برای بررسی و مقایسه میزان انتشار و استناد بروندادهای علمی با شاخص های حکمرانی (مسئولیت پذیری، ثبات سیاسی، اثربخشی، کیفیت نظارتی، قانون گرایی و کنترل فساد) از سایت شاخص های حکمرانی جهانی استفاده شده است. ابزار تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار VOSviwer و اکسل انجام شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که روند بروندادهای علمی در حوزه حکمرانی سازمانی از سال 1981-2021 صعودی است و موضوع حکمرانی در حوزه های اقتصادی، مدیریت عمومی و دولتی بیشتر مطرح شده است. همچنین نویسندگانی مانند فیلاتوتِو، لییبلین و جکسون بیشترین استناد را در میان منتشرکنندگان بروندادهای علمی داشته اند و کشورهای آمریکا، انگلیس، کانادا، آلمان، هلند و چین؛ و دانشگاه های استنفورد، ایلینویز، آریزونا، جورجیا، کپنهاگِن و هاروارد به ترتیب بیشترین بروندادهای حکمرانی سازمانی را منتشر کرده اند. اما به لحاظ شاخص های حکمرانی کشورهای هلند، کانادا، آلمان، انگلیس، تایوان، فرانسه، آمریکا، اسپانیا، ایتالیا و چین به ترتیب بهترین عملکرد را داشته اند. علاوه بر این یافته ها نشان داد که هم نویسندگی، هم استنادی و همکاری علمی پژوهشگران، سازمان ها، کشورها و منابع علمی این حوزه کمتر و پراکنده است و کشورهای آمریکا، انگلیس، مالزی و برزیل تعاملات و همکاری های علمی بیشتری نسبت به پژوهشگران کشورهای دیگر داشته اند و موضوعاتی مانند حکمرانی، مدیریت، نوآوری، سیستم ها، عملکرد سازمان ها و شرکت ها، اعتماد، شبکه ها، تکنولوژی اطلاعات و همکاری در زمینه حکمرانی سازمانی مهم هستند. در نتیجه می توان گفت که نوآوری و فناوری، نقش مهمی در تحقق حکمرانی به ویژه حکمرانی الکترونیک مؤثر در سازمان ها دارند و می توانند به ارتقای شفافیت و اطلاع رسانی از طریق سیستم های سازمانی منجر شوند و اطلاعات را در سراسر سازمان دسترس پذیر کنند. همچنین به بهبود عملکرد فرایندهای مدیریتی، مانند گزارش دهی و کنترل کمک کنند و مسیرهای جدیدی برای ارتباط و همکاری بین اعضای یک سازمان فراهم آورده و به تسریع و تسهیل فرایندهای حکمرانی، افزایش بهره وری، کارایی و اثربخشی منجر شوند. یافته های دیگر نشان داد که بین تعداد مدارک و شاخص های حکمرانی رابطه منفی وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش و کاهش انتشار بروندادهای علمی شاخص های حکمرانی نیز کاهش و افزایش داشته اند. ولی بین استناد و شاخص های حکمرانی کشورها همبستگی و رابطه قوی مثبتی وجود دارد. بنابراین، می توان گفت که میزان تولیدات علمی و استناد به آنها بر روی شاخص های حکمرانی اثرگذار هستند و برعکس عملکرد بهتر کشورها در شاخص های حکمرانی برای افزایش انتشار و استناد به بروندادهای علمی مؤثر است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تحلیل بروندادهای علمی حکمرانی سازمانی می تواند به سیاستگذاری های درست علمی، کشف حوزه های موضوعی جدید و شکاف های علمی، شناسایی مسیرهای پژوهشی، کسب و خلق دانش جدید، انجام پژوهش های جدید، پیش بینی تحولات علمی آینده، شناسایی کنشگران علمی فعال و برجسته، ایجاد ارتباطات و همکاری های علمی بیشتر میان کنشگران علمی در حوزه های مختلف و توسعه علمی در زمینه حکمرانی سازمانی کمک کند.
بررسی روند موضوعی مدیریت سود در کشورهای آسیایی در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس با رویکرد علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی مقالات نمایه شده در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس، مرتبط با حوزه مدیریت سود در کشورهای آسیایی بود. روش : این پژوهش مطالعه ای کاربردی است که با روش اسنادی و تکنیک های علم سنجی انجام شده است. جامعه پژوهش 1465 مقاله نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در حوزه مدیریت سود، در بازه زمانی 1998-2023 بودند. یافته ها: بیشترین روند رشد تولیدات علمی در بازه زمانی 2022-2023 و کمترین روند رشد نیز در بازه زمانی 1998-2014 با کمتر از 100 مدرک تولید شده است. پس از آن در سال های 2015-2023 تولیدات علمی روند مثبتی داشته و از 100 به 337 مدرک افزایش یافته است. بیشترین تولیدات علمی نیز طی سال های 2022-2023 منتشر شده است. هرچند نرخ تولیدات علمی در سال های اولیه پایین بوده است، اما در مجموع خوب بوده است. بیشترین نرخ رشد برای سال 2001 به میزان 0/4 و کمترین نرخ رشد نیز برای سال 2000 به دلیل عدم تولید مدرک به میزان 0/1- به ثبت رسیده است. در مجموع تعداد استنادات تولیدات علمی مربوط به حوزه موضوعی مدیریت سود در پایگاه اسکوپوس طی سال های مورد بررسی، 27002 استناد بوده است که به طور متوسط هر مدرک 59/11 استناد دریافت کرده و بالاترین نرخ تغییر میزان استناد 471 مورد در سال 2010 متعلق به مطالعه ژیان و همکاران (2010) است که با موضوع پشتیبانی از طریق معاملات اشخاص مرتبط انجام شده است. کم ترین میزان استناد 287 مورد بوده و به مقاله مالکیت خصوصی و دولتی و مدیریت درآمد: شواهدی از شرکت های فهرست شده چینی تعلق داشته که توسط دینگ و همکاران (2007) انجام شده است. همچنین از مجموع 6470 نویسنده مرتبط به حوزه مدیریت سود در پایگاه اسکوپوس در سال های 1998-2023، ونگ با 30 سند، صالحی با 23 سند و لی با 22 سند پرکاربردترین نویسنده، کشور چین با 775 سند، اندونزی با 267 سند، و مالزی با 261 سند پرکاربردترین کشور، مجله حسابداری و اقتصاد آسیا و اقیانوسیه نیز با 45 سند، پر تولیدترین مجله و دانشگاه اوتارا مالزی با 68 سند پرکارترین دانشگاه است. موضوعات در حال ظهور پیرامون پژوهش مدیریت سود از سال 2014-2016 به موضوعاتی ازقبیل درآمد با قدرت پیوند 215، سهامداران با قدرت پیوند 116 و شرکت های بورسی با قدرت پیوند 123 اختصاص دارد. موضوعاتی شامل مدیریت سود با قدرت پیوند 2264، حاکمیت شرکتی با قدرت پیوند 706 و مدیریت سود واقعی با قدرت پیوند 508 در بازه زمانی 2018-2019 مورد توجه قرار گرفته است. همچنین موضوعاتی مانند کیفیت گزارشگری مالی با قدرت پیوند 82، عملکرد شرکت با قدرت پیوند 80، هزینه های حسابرسی با قدرت پیوند 55 موضوعات نوظهور هستند که در سال های اخیر پژوهشگران آن ها را مدنظر قرار داده اند و با توجه به واژگان پربسامد، خوشه بندی واژه های کلیدی پژوهش از 8 خوشه کلیدواژه درهم تنیده تشکیل شده است. نتیجه گیری: برای بهره مندی از نتایج اینگونه پژوهش ها، پژوهشگران حوزه دانش حسابداری نیز مانند سایر پژوهشگران باید مطالعات علم سنجی را در دستور کار خود قرار دهند، تا از این طریق چارچوبی منسجم از وضعیت فعلی تحقیقات حسابداری فراهم شود و کیفیت مقالات منتشر شده حسابداری را نیز ارتقاء دهند.
شناسایی راهبردهای پیش بینی جرایم در مدارس با استفاده از اینترنت اشیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: راه اندازی و پیاده سازی فناوری اطلاعات و ارتباطات و به کارگیری آن در مقابله با جرایم در هر جامعه باعث شده برخی جوامع در جرم یابی مدرن تر و پیشگام تر باشند. بر این اساس، چنین جوامعی با ظرفیت هایی مدرن، دارای فرصت های بیشتری هستند و برای شناسایی و مداخله در این حوزه، پیشنهاد سیستمی مبتنی بر ابزارهای اجتماعی اینترنت اشیا، برای پشتیبانی از شناسایی مجرمان و پیش بینی جرم در دنیای واقعی لازم و ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین اماکنی که لازم است اینترنت اشیا برای پیش بینی جرایم به کار گرفته شود، مدارس هستند. دانش آموزان نیز مهم ترین و حساس ترین عناصر نظام آموزشی و سرمایه های ملی هر کشوری بوده و لازم است در زمینه پیش بینی جرایم در مدارس، از فناوری های نوین استفاده کرد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اینترنت اشیا در پیش بینی جرایم در مدارس است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کمّی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان و جرم شناسان شهر تهران در سال 1402 هستند که از طریق فرمول حجم نمونه جامعه نامعین و در یک بررسی آزمایشی از 30 پرسشنامه، واریانس نمونه اولیه 32/0 به دست آمده که در نهایت 157 نفر با روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه محقق ساخته اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر پیش بینی جرم است که داده های آن از طریق آزمون های استنباط آماری و مدل سازی معادله ساختاری تحلیل شده اند.
یافته ها: در تحلیل روابط ساختاری نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد که اثر مستقیم «قابلیت های اینترنت اشیا» بر پیش بینی جرم با ضریب (81/0) گویای این واقعیت است که «قابلیت های اینترنت اشیا» می تواند بر پیش بینی جرم در مدارس موثر باشد. در جایگاه دوم نیز «کاربردپذیری اینترنت اشیا در شناسایی الگوهای جرم» با ضریب (63/0) بر پیش بینی از جرم در مدارس تاثیر داشته و نهایتاً «الزامات عملکردی اینترنت اشیا در مدارس» با ضریب (52/0) بر پیش بینی از جرم در مدارس تاثیر دارد. در مجموع، این نتایج حاصل از مدل سازی با نتایج استنباطی در آزمون فرضیات همسو و هم جهت است.
نتیجه گیری: با به کارگیری اینترنت اشیا از طریق طراحی و نگهداری محیطی، افزایش ایمنی محلی و کنترل محیطی، شناسایی الگوهای جرم، افزایش آگاهی پلیس از وقوع جرم، تحلیل جرم و الگوریتم هوش مصنوعی می توان وقوع جرایم در هر مکانی را به طور دقیق پیش بینی کرد و مانع از بروز این جرایم شد. بنابراین، باید سیستم ها و زیرساخت های تخصصی توسعه اینترنت اشیا در مدارس و همه مکان های مهم و حساس، به صورت تخصصی به کار گرفته شوند و برای پیشرفت آنها بسترهای مناسب فراهم گردد. از این رو برنامه ریزان، سیاستگذاران و جرم شناسان می توانند بر پایه داده های واقعی، روندهای پیشگیری از جرایم را در مدارس تا اندازه زیادی تحت کنترل خود درآورند و به ازای هر مقدار توسعه در این زیرساخت، به همان اندازه از وقوع جرایم پیشگیری کنند.
بررسی تاثیر فناوری ارتباطات و اطلاعات و فلاکت بر فقر با رویکرد داده های تابلویی (پانل دیتا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییر و تحولاتی که در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات صورت گرفته است و تاثیرگذاری که بر سایر ابعاد مختلف جامعه ازجمله متغیرهای اقتصادی دارد، می تواند در کاهش فقر نیز تاثیرگذار باشد. لذا شناخت این ارتباط و میزان تأثیرپذیری فقر از فناوری اطلاعات و ارتباطات مهم و ضروری است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و متغیرهای اقتصادی بر فقر انجام شده است.
روش : در این پژوهش از داده های ترکیبی برای بررسی رابطه فناوری اطلاعات و ارتباطات و متغیرهای کلان اقتصادی استفاده شده است. این روش مشاهدات سری زمانی را برای تعدادی مقاطع نشان می دهد. اثرات ثابت با الگوی داده های تلفیقی با استفاده از آزمون ضریب لاگرانژ ارائه شده توسط بروش و پاگان بررسی شده است. ضریب نفوذ موبایل به عنوان نماینده فناوری اطلاعات و ارتباطات و متغیرهای کلان اقتصادی تورم و بیکاری، به صورت شاخص فلاکت وارد مدل شده اند، و درآمد سرانه به عنوان متغیرهای اقتصاد کلان و تاثیرگذار بر فقر استفاده شده است.
یافته ها: همه متغیرها در سطح معنی داری هستند؛ در نتیجه دیگر مسئله رگرسیون کاذب مطرح نیست. آزمون F لیمر پانل بودن داده ها و آزمون هاسمن اثرات تصادفی را تایید می کند. نتایج نشان می دهد متغیرهای فناوری و درآمد سرانه تاثیر مثبتی بر کاهش فقر دارد و شاخص فلاکت باعث افزایش فقر می شود. شاخص فلاکت و فناوری اطلاعات بیشترین ضریب را به خود اختصاص داده است و تأثیر قابل توجهی در کاهش فقر دارد.
نتیجه گیری: با توجه بر اینکه فناوری اطلاعات و ارتباطات در کاهش فقر تاثیر قابل توجهی دارد، ازاین رو، دولت ها باید در گسترش و بهبود حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات سرمایه گذاری کنند. دولت ها می توانند با تخصیص و تضمین منابع مالی، امکان ورود هرچه بیشتر بخش خصوصی در این زمینه را فراهم کنند. با توجه به ضرورت فوق می طلبد سیاستگذاری براساس ضرورت طرح ها صورت گیرد و این سیاستگذاری ها باید بر مبنای پژوهش ها باشد و در کنار سیاستگذاری، قانوگذاری کنند و بعد برنامه ریزی و به دنبال آن ارزیابی های لازم را داشته باشند.