علوم و فنون مدیریت اطلاعات
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 8 بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 26) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی میزان استناد به مجله های انگلیسی زبان ایرانی در دانشنامه ویکی پدیا بود.
روش : پژوهش حاضر کاربردی از نوع توصیفی بوده که با روش تحلیل استنادی و فنون علم سنجی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، 239 مجله انگلیسی زبان ایرانی مورد تأیید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) است. داده ها از طریق جستجو، یادداشت برداری و مشاهده مستقیم به دست آمدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل انجام شد.
نتایج: از میان 239 مجله مورد تأیید وزارت عتف، تنها 78 مجله در مقاله های ویکی پدیا استناد دریافت کرده اند که این مجله ها در مجموع 464 استناد جذب نموده اند. مجله Iranian Journal of Botany با دریافت 75 استناد بیشترین استناد را از ویکی پدیا دریافت کرده است. مجله های حوزه موضوعی «علوم پایه» بیشترین تعداد استناد را دریافت کرده اند. از میان مقاله های استنادکننده در ویکی پدیا، 165 مقاله به زبان انگلیسی است که بیشترین سهم را میان زبان های مقاله های ویکی پدیا دارا هستند. در میان مقاله های استنادکننده در ویکی پدیا، مقاله های دارای طبقه بندی موضوعی «گیاهان» بیشتر به مجله های وزارت عتف استناد کرده اند.
نتیجه گیری: مجله های ایرانی با بهبود سیاست ها و تصمیم های خود می توانند نقش بهتری در ویکی پدیا و دانشنامه های برخط فارسی به عنوان یک ابزار ترویج علم ایفاء کنند و تأثیر استنادی و اجتماعی بیشتری داشته باشند. متولیان و سیاست گذاران علم در کشور بایستی توجه بیشتری به رابطه مجله های علمی با عموم مردم به منظور ترویج علم و تأثیرگذاری اجتماعی داشته باشند.
تاثیر اطلاع رسانی و آموزش از طریق شبکه های اجتماعی در میزان آگاهی عمومی جامعه در زمان همه گیری کووید-19 (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع کووید-19 از اواخر دسامبر 2019، به یک تهدید بالینی در جهان تبدیل شده است. برای مهار این معضل لازم است اطلاعات صحیح و یافته های دقیق دانشمندان در اسرع وقت در اختیار عموم قرار گیرد. با توجه به جایگاه ویژه شبکه های اجتماعی و نقش تاثیرگذار آن در ارتباطات اجتماعی و انتقال اطلاعات، هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر اطلاع رسانی و آموزش از طریق شبکه های اجتماعی در افزایش سطح آگاهی در زمان شیوع کووید-19 در جامعه و شناخت نیازهای اطلاعاتی مردم در این رابطه است.
روش : این پژوهش پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه پژوهش نیز مردم شهر تهران بودند. تعداد 384 نفر که از شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره استفاده می کنند، به طور تصادفی و با نمونه گیری خوشه ای از مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 7، 13، 15، 16، 17، 18، 20 و 21 انتخاب شدند. حجم نمونه با فرمول کوکران تعیین و داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شدند. روایی ابزار نیز به شیوه صوری با نظر خبرگان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بررسی شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفا کرونباخ محاسبه و با ضریب 81/0 تایید گردید. در نهایت داده های گردآوری شده در نرم افزار اس. پی. اس. اس[1] وارد و کدگذاری شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های K2، T و فریدمن استفاده گردید.
نتایج: نتایج نشان داد که بسیاری از افراد، استفاده از شبکه های اجتماعی در اطلاع رسانی و آموزش را برای افزایش آگاهی عمومی در شرایط همه گیری کووید-19، بسیار تاثیرگذار می دانند. بیش از نیمی از این افراد حضور این شبکه ها را در زندگی شان بسیار موثر دانسته و اعتقاد دارند که این شبکه ها می توانند بستر مناسب و مفیدی برای اطلاع رسانی، آموزش و آگاهی باشند و آموزش ها و اطلاعات مفیدی در این شبکه ها انتشار می یابد. در استفاده از شبکه های اجتماعی، اینستاگرام، تلگرام و واتساپ، به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار دارند و سروش آخرین جایگاه را دارد.
نتیجه گیری: مردم علاقه مند به استفاده از شبکه های اجتماعی برای افزایش سطح آگاهی از بیماری کووید-19 بوده و عقیده دارند که اطلاعات و آموزش های مفیدی از این شبکه ها را در کوتاه ترین زمان ممکن دریافت می کنند. اما میزان اطمینان شهروندان تهرانی به این اطلاعات در حد متوسط است. برخی از اطلاعاتی که به اشتراک گذاشته می شود، از منابع دیگر مانند اخبار سایت ها، صدا و سیما و سایر رسانه های خبری بدست می آیند و مردم این اطلاعات را در شبکه های اجتماعی نیز با هم به اشتراک می گذارند.
بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان در سال 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناخت و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان در سال 1396 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کتابداران شاغل در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان می باشد. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی و همبستگی می باشد. توصیفی از آن جهت که یافته ها به همان صورت که جمع آوری شده اند، توصیف می گردند. از آنجایی که اطلاعات توسط یک نمونه از جامعه اصلی به وسیله پرسشنامه به دست آمده، بُعد پیمایشی این بررسی نیز تأمین گردیده است. برای تأیید روایی پرسشنامه از روش نظرخواهی از خبرگان استفاده شده است. به منظور تهیه و تعیین حجم نمونه آماری از روش سرشماری استفاده شد. نتایج: براساس نتایج به دست آمده، درک مدیران کتابخانه های دانشگاهی از مدیریت دانش، رتبه اول (90 درصد) را به خود اختصاص داده است. مبانی نظری موجود نشان می دهد که با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی از عوامل اثرگذار مدیریت دانش می باشد، بهره گیری از فرهنگ جدید باید با تغییرات مدیریت دانش همراه باشد. زیرساخت های فناوری اطلاعات رتبه دوم (71 درصد) را کسب کرد. ایجاد زیرساخت های فناوری اطلاعات ساختار اطلاعاتی پویایی را در کتابخانه ها ایجاد کرده و منجر به اشتراک گذاری آسان تر اطلاعات خواهد شد. آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش در رتبه سوم (64 درصد) قرار دارد. آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش، پیاده سازی مدیریت دانش را تسهیل می کند. فرهنگ سازمانی نیز رتبه چهارم (61 درصد) را به خود اختصتص داد. آشنایی مدیران کتابخانه های دانشگاهی با مفهوم مدیریت دانش موجب شناسایی دانش موجود در کتابخانه ها خواهد شد. همچنین نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، بین زیرساخت های فناوری اطلاعات و مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش و پیاده سازی آن در کتابخانه ها نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، بین درک مدیران کتابخانه های دانشگاهی از مدیریت دانش و پیاده سازی آن در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. آشنایی مدیران کتابخانه های دانشگاهی با مفهوم مدیریت دانش به مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرآیندهای مربوط به ایجاد، سازماندهی، انتشار، استفاده و اکتشاف دانش با کیفیت بیشتری منجر می شود تا تولید و جریان دانش به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و کاربران در کل سازمان به کار گرفته شود. این امر موجب شناسایی و تحلیل سرمایه های دانشی موجود و مورد نیاز و فرآیندهای مرتبط با سرمایه دانش و نیز برنامه ریزی و کنترل بعدی عملیات برای توسعه سرمایه ها و فرآیندها به منظور تأمین اهداف کتابخانه ها خواهد شد.
واکنش موتورهای کاوش وب به پیشینه های فراداده ای نشانه گذاری شده موجودیت شخص (چهارده معصوم(ع)) مبتنی بر فرانمای تولید داده های ساختارمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی واکنش موتورهای کاوش وب به پیشینه های فراداده ای نشانه گذاری شده موجودیت شخص (چهارده معصوم(ع)) مبتنی بر فرانمای تولید داده های ساختارمند در دو سطح نمایه پذیری و پیدانمایی معنایی است. روش : روش پژوهش حاضر از نوع تجربی می باشد. جامعه پژوهش مشتمل بر 42 پیشینه فراداده ای در قالب دو گروه آزمون (14 پیشینه در فرمت داده های خرد و 14 پیشینه در فرمت جی. سان- ال. دی.) و یک گروه گواه (14 پیشینه در فرمت اچ. تی .ام. ال.) هستند. جامعه آماری دیگر، موتورهای کاوش وب می باشند که با روش هدفمند، موتورهای کاوش گوگل و بینگ انتخاب شدند. این پیشینه ها در وب سایتی مستقل منتشر و به صورت مستقیم به موتورهای کاوش معرفی شدند. روش گردآوری داده ها، روش مشاهده ساختارمند و ابزار گردآوری داده ها، سیاهه وارسی محقق ساخته بود. نتایج: یافته ها نشان داد که موتورهای کاوش گوگل و بینگ، پیشینه های فراداده ای موجودیت شخص در دو گروه آزمون (داده های خرد و جی. سان- ال .دی.) را نمایه و همچنین به صورت معنادار پیدانمایی کردند. همچنین پیشینه های گروه گواه در موتورهای کاوش، نمایه شد، اما به سطح پیدانمایی معنایی نرسید. نتیجه گیری: استفاده از فرانمای تولید داده های ساختارمند و بستر نحوی آن برای نشانه گذاری جهت ایجاد خرده های غنی موجب بهبود نمایه پذیری و پیدانمایی معنایی آنها در موتورهای کاوش وب خواهند شد. ایجاد داده های ساختارمند در محیط وب، تحقق وب معنایی، و بازیابی دانش را به دنبال خواهد داشت.
درک کاربرد رسانه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبائی با مدل انتظار استفاده و رضامندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی درک کاربرد رسانه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران با مدل انتظار استفاده و رضامندی است.
روش : این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری شامل 2200 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده و حجم نمونه براساس جدول مورگان تعداد 327 نفر معین گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جهت تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمون تحلیل عاملی تأییدی برای تأیید روایی سؤالات و برای مشخص کردن عوامل کلیدی هر مؤلفه از فن مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که به اشتراک گذاری اطلاعات در اینستاگرام با ضریب مسیر (209/0)، قوی تر از تلگرام است. همچنین رضایت مندی لذت ادراک شده از تلگرام با ضریب مسیر (266/0)، قوی تر از اینستاگرام است. هیچ اختلاف معناداری بین اینستاگرام و تلگرام در دیگر متغیرها شامل تعامل اجتماعی، گذران وقت، خود گزارش دهی و جذابیت رسانه ها، مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی از هر دو رسانه مورد مطالعه، برای اهداف مختلف از جمله تعامل اجتماعی، وقت گذراندن و خود گزارش دهی استفاده می کنند و با وجود فیلتر بودن تلگرام، تفاوت معناداری بین کاربرد تلگرام و اینستاگرام مشاهده نشد و تقریباً هر دو رسانه به یک میزان رضامندی کاربران را به دنبال داشتند.
ارائه مدل رضایت و وفاداری کاربران از کیفیت محتوایی و ساختاری خدمات الکترونیکی (مطالعه موردی: وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اﻣﺮوزه، ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی زﯾﺎدی را ﺻﺮف اﯾﺠﺎد و ﺑﻪروزرﺳﺎﻧﯽ وبﺳﺎﯾﺖﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮد ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و اﻧﺘﻈﺎر دارﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﮐﺎر رﺿﺎﯾﺖ و وﻓﺎداری ﻣﺸﺘﺮﯾﺎن ﺧﻮد و ﺻﺮﻓﻪﺟﻮﯾﯽ در وﻗﺖ و ﻫﺰﯾﻨﻪی آنﻫﺎ را ﺑﻪ دﻧﺒﺎل داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. در اﯾﻦ ﻣﯿﺎن، ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖِ ﻣﺤﺘﻮایی و ﺳﺎﺧﺘﺎری وبﺳﺎﯾﺖﻫﺎ، ﻋﺎملی ﺗﻌﯿﯿﻦﮐﻨﻨﺪه در دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ اﻫﺪاف ﺳﺎزﻣﺎنی اﺳﺖ. از این رو، ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ هدف شناسایی ابعاد، سازه ها و مؤلفه های مؤثر بر کیفیت خدمات الکترونیکی ارائه شده توسط وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران به کاربران و همچنین ارائه ی مدل مناسب برای بررسی تأثیر این کیفیت بر میزان رضایت و وفاداری کاربران با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام می شود. اولویت بندی مؤلفه های مؤثر بر کیفیت خدمات الکترونیکی وب سایت کتابخانه اسناد ملی ایران از دیدگاه کاربران نیز هدف دیگری است که این پژوهش به دنبال دستیابی به آن است. در نهایت نیز بر اساس نتایج تحقیق راهکار هایی برای بهبود کیفیت خدمات این وب سایت ، افزایش رضایت مندی کاربران و در نهایت ماندگاری و وفاداری آن ها نسبت به سازمان ارائه می شود.
روش : به منظور جمع آوری داده ها از یک پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. کیفیت محتوایی وب سایت شامل 5 مؤلفه ی اصلی و 43 مؤلفه ی فرعی و کیفیت ساختاری وب سایت شامل 3 مؤلفه ی اصلی و 26 مؤلفه ی فرعی بود. همچنین، رضایت مندی و وفاداری کاربران به خدمات الکترونیکی وب سایت کتابخانه ملی ایران به ترتیب با 5 و 4 مؤلفه مورد سنجش قرار گرفت. در نهایت نیز این معیارهای با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس رتبه بندی شد.
نتایج: ارزیابی کیفیت محتوایی و ساختاری وب سایت و همچنین رضایت مندی و وفاداری کاربران به خدمات الکترونیکی وب سایت کتابخانه ملی ایران در وضعیت مطلوبی قرار داشت. همچنین نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری، تأثیر مثبت و معنی دارِ کیفیت محتوایی و ساختاری وب سایت را بر رضایت مندی و وفاداری کاربران از این وب سایت نشان داد.
نتیجه گیری: وب سایت کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی به عنوان اولین ﻧﻘﻄﻪی ﺑﺮﺧﻮرد و ارﺗﺒﺎط ﻣﯿﺎن ﮐﺎرﺑﺮان و ﻣﻮاد و ﺧﺪﻣﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ها هستند که می تواند تأثیر بسزایی در رضایت و وفاداری کاربران آن داشته باشد. بر این اساس، بهبود کارا و اثربخش کیفیت محتوایی و ساختاری خدمات الکترونیکی این وب سایت، ضمن حفظ منابع سازمانی، ضامن رضایت و ماندگاری مشتریان سازمان است. نتایج ارائه شده در پژوهش حاضر ضمن تأیید این رابطه، مدل کامل و جامعی را برای سنجش کیفیت محتوایی و ساختاری خدمات الکترونیکی تحت وب سایت ارائه کرده و در نتیجه مجریان و مدیران را در شناسایی نقاط قابل بهبود این خدمات یاری می دهد.
خط فارسی در گنج: واکاوی تأثیر مسائل صرف، معنا و رسم الخط بر بازیابی اطلاعات در پایگاه اطلاعات علمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: خط فارسی دشواری هایی دارد که بی توجهی به آنها، بازیابی اطلاعات را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشکلات خط فارسی در ابعاد صرفی، معنایی و رسم الخط بر بازیابی مدارک پایگاه گنج انجام شده است. روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده که به شیوه کیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا انجام شد. ابزار مورد استفاده، سیاهه وارسی محقق ساخته بود. جامعه پژوهش نیز تمامی مدارک ثبت شده در گنج تا زمان اجرای پژوهش می باشد. نمونه گیری به صورت نمونه گیری معیاری انجام شد. با توجه به داده های به دست آمده، توصیف و تحلیل انجام گرفت. نتایج: در دسته مشکلات صرفی، تأثیر مسائل و دشواری های مربوط به صرف یا ساخت واژه در بازیابی مدارک و در دسته مشکلات معنایی تأثیر دشواری هایی که از نظر معنا در واژه ابهام یا تفاوت معنایی ایجاد می کنند، بر بازیابی مدارک بررسی شد. در مشکلات رسم الخط، این بررسی برای دشواری های ناشی از ویژگی های ریخت شناسی و نوشتاری خط فارسی انجام شد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد مشکلات صرفی، معنایی و رسم الخط، نتایج بازیابی اطلاعات در گنج را تحت تأثیر قرار می دهند. همچنین در این پایگاه در گروه صرفی تنها برای تک واژ های صرفی صفت، و در گروه رسم الخط، برای مشکلات علامت تشدید، جابه جایی «ی» و همزه در کلمات فارسی، نگارش همزه میانی و پایانی با کرسی «الف»، نگارش همزه میانی و پایانی با کرسی «واو»، «حذف یا نوشتن علامت مد» و «نوشتن صامت «ی» بعد از «ه» غیرملفوظ، چاره اندیشی شده و در گروه معنایی به هیچ یک از دشواری ها توجهی نشده است.
مهارت سواد دیجیتالی کارکنان و رابطه آن با توانمندسازی آنان (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه علامه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه داشتن مهارت سواد دیجیتالی از توانمندی های مهم برای کارکنان برای پیشبرد مسئولیت های شغلی است. بنابراین، بررسی مهارت سواد دیجیتالی کارکنان سازمان ها و عوامل مرتبط با آن ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی سواد دیجیتالی کارکنان دانشگاه علامه طباطبائی تهران می باشد.
روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، پیمایشی- توصیفی است که با استفاده از پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری تحقیق 440 نفر از کارکنان دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و بالاتر دانشگاه علامه طباطبائی (تهران) بودند که با فرمول کوکران حجم نمونه آماری به تعداد 206 نفر محاسبه و تعیین شد. در این پژوهش با استفاده از روش تصادفی ساده، پرسشنامه ها بین پاسخگویان توزیع گردید. جهت سنجش توانمندسازی کارکنان از پرسشنامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) و برای سنجش سواد دیجیتالی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. کلیه تحلیل ها نیز با استفاده از نسخه 23 نرم افزار Spss انجام گرفت.
نتایج: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که میانگین کل میزان توانمندسازی کارکنان برابر با (86.3) بوده و در سطح زیاد قرار دارد، ولیکن، میانگین میزان مهارت سواد دیجیتالی آنان برابر با (53.3) و در سطح متوسط می باشد. همچنین پاسخگویان دارای بیشترین سطح توانمندسازی در مولفه های احساس معناداری با میانگین (80.4)، و شایستگی برابر با میانگین (49.4) بودند، ولیکن در مولفه های حق انتخاب برابر با (31.3)، و تاثیرگذاری (36.3) در سطح متوسط قرار داشتند.
نتایج سایر یافته های تحقیق نشان داد بین مهارت سواد دیجیتالی و توانمندسازی کارکنان رابطه معناداری وجود داشته و ضریب همبستگی برابر با (r = .278) به دست آمد.
نتایج بررسی روابط همبستگی مولفه های توانمندسازی نیز نشان داد که به جز مولفه احساس معناداری، بین سایر مولفه های توانمندسازی کارکنان و مهارت سواد دیجیتالی رابطه معناداری وجود داشته و در این میان، مولفه حق انتخاب (r = .342) دارای بیشترین همبستگی و احساس شایستگی (r = .187) دارای کم ترین همبستگی با مهارت سواد دیجیتالی کارکنان بود. میزان همبستگی مولفه ثاثیرگذاری نیز برابر با (r = .287) بدست آمد.
نتیجه گیری: مهارت سواد دیجیتالی کارکنان دانشگاه علامه طباطبائی در سطح مناسبی قرار ندارد. همچنین با توجه به اهمیت رابطه موجود بین مهارت سواد دیجیتالی کارکنان و میزان توانمندسازی روانشناختی آنان، ضروری است که جهت ارتقای مهارت سواد دیجیتالی کارکنان، اقدامات آموزشی لازم در دانشگاه ها صورت پذیرد. در این رابطه ایجاد سرفصل آموزشی مهارت های سواد دیجیتالی در آموزش های ضمن خدمت کارکنان، و برگزاری دوره های آموزشی با محوریت مدیریت اسناد و محتوی دیجیتال از راهکارهای پیشنهادی پژوهش حاضر است.
گستره فناوری بلاکچین: یک مطالعه فراترکیب از کاربردها، مزایا، چالش ها و فناوری های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بلاکچِین در ابتدای ظهور مکانیزمی برای ارائه رمزارز بیت کوین بود، ولی به زودی از هدف اولیه خود فاصله گرفت و اکنون صنایع گوناگونی را درنوردیده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی کاربردها، مزایا، چالش ها و فناوری های مرتبط با بلاکچین است. روش : این تحقیق از نوع مرور نظام مند است. ابتدا 295 منبع شناسایی شد و سپس در چهار مرحله و با حذف منابع غیر مرتبط، تعداد 90 منبع معتبر بین سال های 2014 تا 2021 تحلیل شده و محورهای مرتبط با بلاکچین استخراج گردید. نتایج: حوزه های کاربرد بلاکچین در 26 محور طبقه بندی شد که بیشترین فراوانی به ترتیب در حوزه قرارداد هوشمند، مدیریت زنجیره تأمین، بهداشت و سلامت، مالی، الزامات قانونی حاکمیت و دولت، انرژی، آموزش، شهر هوشمند، رمز ارزها، حمل و نقل عمومی و کشاورزی بوده است. همچنین فناوری های مرتبط با بلاکچین به ترتیب فراوانی شامل اینترنت اشیاء، رایانش ابری، هوش مصنوعی و کلان داده است. مزایای بلاکچین در 23 محور شناسایی شد که ایجاد شفافیت، محافظت از حریم خصوصی، ایجاد اعتماد، تغییر ناپذیری، عدم تمرکزگرایی، صرفه جویی در هزینه، بیشترین فراوانی را دارند. همچنین چالش های استفاده از بلاکچین در 18 مورد شناسایی شد که مقیاس پذیری، مصرف انرژی، فقدان مقررات و پیچیدگی در این عرصه بیشترین فراوانی را دارند. نتیجه گیری: بلاکچین اصلی ترین فناوری صنعت 4.0 است. یافته ها نشان داد که بلاکچین یک فناوری چند بعدی، پیچیده و پرکاربرد است. مساعدت نظری پژوهش حاضر، کمک به شناخت جامع از گستره و حیطه بلاکچین است.
طراحی ره نگاشت فناوری اطلاعات سازمانی (مورد مطالعه: بانک مجازی سازمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش تدوین ره نگاشت فناوری اطلاعات برای پیاده سازی بانک مجازی اختصاصی سازمانی است.
روش : روش انجام این پژوهش، رویکرد آمیخته اکتشافی مبتنی بر تدوین ابزار کرسول بود. نمونه آماری به صورت یک پانل خبرگان مشتمل بر سی نفر از متخصصین حوزه های مرتبط با موضوع پژوهش در شرکت فولاد مبارکه انتخاب شدند. فاز کیفی پژوهش با مصاحبه و پرسشنامه نیمه ساختاریافته آغاز گردید و پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها، ابزار (پرسشنامه) جهت فاز کمّی تدوین گردید. پس از آن، مرحله کمّی با اجرای روش دلفی آغاز شد که این روند سه دور به طول انجامید. سرانجام، پنجاه شاخص فناوری اطلاعات نهایی گردید. سپس، برای ارزیابی این شاخص ها و کشف شکاف های فناوری اطلاعات از روش ماتریس تحلیل اهمیت- عملکرد استفاده شد.
نتایج: در فاز کیفی، نود و هشت شاخص فناوری اطلاعات شناسایی شد که در فاز کمّی تعداد پنجاه شاخص نهایی گردید. پس از تحلیل اهمیت- عملکرد، تعداد نه شکاف شناسایی شد. این شکاف ها در ره نگاشت فناوری اطلاعات بکار می روند و می بایست پوشش داده شوند. در پایان، براساس یافته های حاصل از پژوهش، سند ره نگاشت فناوری اطلاعات در راستای استقرار بانک مجازی اختصاصی سازمانی تدوین گردید.
نتیجه گیری: این پژوهش یک فرآیند جدید، یکپارچه، بومی سازی شده، کاربردی و تلفیقی (مبتنی بر برخی از روش های اصلی آینده نگاری) در راستای تدوین ره نگاشت را ارائه داده است که به راحتی می تواند نیاز پژوهشگران و سازمان ها را در زمینه تدوین ره نگاشت فناوری اطلاعات، برآورده سازد. بنابراین، سند ره نگاشت فناوری اطلاعات حاصل از این پژوهش یک سند ره نگاشت آسان فهم، خودتوصیف و کاربردی بوده که می تواند نقش مؤثری در اجرا و یا توسعه پروژه های فناوری اطلاعات در سازمان ها داشته باشد.
ترسیم نقشه تولیدات علمی در حوزه کاربرد بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ترسیم نقشه علمی و تحلیل خوشه ای پژوهش های منتشر شده در حوزه پژوهش های کاربرد بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی با استفاده از مدارک نمایه شده در پایگاه وب آف ساینس است.
روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی بوده که با استفاده از روش علم سنجی انجام شده است. به طور کلی 431 سند در حوزه بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل های آماری علاوه بر نرم افزار اکسل، از نرم افزارهای علم سنجی مانند، وُس ویور و یو.سی.آی.نت استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد کلیدواژه های بازاریابی با فراوانی ۲۴، بازاریابی کتابخانه ای با فراوانی ۱۸، کتابداری با فراوانی ۱۴ و رسانه های اجتماعی با فراوانی ۱۳ بیشترین هم رخدادی را میان متون مورد مطالعه داشته اند. از طرفی، تحلیل خوشه های کلیدواژه ها نشان داد که حوزه موضوعی بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی از هفت خوشه تشکیل شده است و خوشه شماره دو با کلیدواژه های بنگلادش، منابع اطلاعات، خدمات اطلاعاتی، بازاریابی، آمیخته بازاریابی، استراتژی بازاریابی، کتابخانه های عمومی، بازاریابی استراتژیک، دانشگاه، وب سایت ها و شبکه جهانی وب، مهم ترین خوشه است که در این میان کلیدواژه های بازاریابی و خدمات اطلاعاتی مهم ترین کلیدواژه های این خوشه محسوب می شوند. همچنین یافته ها نشان داد، خوشه سوم از ده کلیدواژه تشکیل شده و عمدتاً به بازاریابی در کتابخانه ها مربوط می شود و نشان می دهد ظهور بازاریابی در کتابخانه ها و بکارگیری آن در بازاریابی از جمله مهم ترین مباحث مد نظر پژوهشگران این حوزه است. در خوشه چهارم ۸ کلیدواژه مشاهده می شود که عمدتاً به بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی می پردازد.
نتیجه گیری : ترسیم و تحلیل نقشه موضوعی بازاریابی در کتابخانه ها نشان داد که پژوهشگران حوزه بازاریابی در کتابخانه ها، آنگونه که شایسته است به این حوزه، به ویژه موضوعاتی نظیر بازاریابی در کتابخانه های دانشگاهی، بازاریابی در کتابخانه های عمومی، بازاریابی دیجیتال و بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر توجه نکرده اند . انتظار می رود که پژوهشگران از شکاف های موضوعی موجود در این حوزه مطلع شوند و پژوهش هایی در رابطه با موضوعات بیان شده انجام دهند.
نقش مدیریت دانش و سواد دیجیتالی در عملکرد شغلی: سهم متغیر یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برای کسب موفقیت در هر سازمانی، توجه به عملکرد شغلی امری بدیهی است. عوامل مختلفی در عملکرد شغلی معلمان موثر است که این مطالعه با هدف بررسی رابطه علّی مدیریت دانش و سواد دیجیتالی در عملکرد شغلی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در بین دبیران مدارس متوسطه دوم شهر ارومیه انجام شده است.
روش : پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دبیران مدارس متوسطه دوم شهر ارومیه به تعداد 1123 نفر تشکیل دادند که از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 285 نفر به عنوان نمونه، از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت دانش شرون لاوسون (2003)، سواد دیجیتالی توحیدی اصل (1391)، یادگیری سازمانی فام و اسوایرسزک (2006) و عملکرد شغلی پاترسون (1970) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها، با روش های روایی منطقی (صوری و محتوایی) مورد بررسی قرار گرفت و پس از اصلاحات لازم، مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها نیز از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه مدیریت دانش 87/0، سواد دیجیتالی 93/0، یادگیری سازمانی 93/0 و عملکرد شغلی 86/0 برآورد گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون) و آمار استنباطی (تحلیل مسیر مدل معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزارهایSPSS 24 و Lisrel 8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای مدیریت دانش و عملکرد شغلی (65/0ß=)، سواد دیجیتالی و عملکرد شغلی (42/0ß=)، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی (53/0ß=) و سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی (56/0ß=) رابطه مستقیم، مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که مدل پیشنهادی پژوهشگران از برازش مناسبی برخوردار بوده و بین مدیریت دانش و سواد دیجیتالی با عملکرد شغلی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در بین دبیران مدارس متوسطه دوم شهر ارومیه، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی بر عملکرد شغلی دبیران تأثیر بسزایی دارد. هرگونه افزایش مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی منجر به افزایش عملکرد شغلی دبیران می شود. لذا، برای دستیابی به عملکرد شغلی بالا، توجه به مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی ضروری به نظر می رسد. معلمان با توجه بیشتر به مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی می توانند عملکرد شغلی بالایی را تضمین کنند.
ارائه یک متدولوژی بهبودیافته برای تحول دیجیتالِ مدل کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بهبود پنج مرحله متدولوژی شالمو برای تحول دیجیتال مدل کسب و کار با استفاده از مدل ارزیابی بلوغ دیجیتال شوماخر و رویکردهای سه گانه تحول مدل کسب و کار بر اساس توصیه های هایکیلا است. روش: این پژوهش از لحاظ روش شناسی یک رویکرد ترکیبی دارد که در آن ترکیبی از روش مطالعه مروریِ روایی و روش اقدام پژوهی استفاده شده است. این متدولوژی بهبودیافته در طرح ریزی راهبردی برای تحول دیجیتال مدل کسب وکار شرکت رسیس سازه آسیا که در زمینه تولید مصنوعات فلزی اپراتورهای مخابراتی فعال می باشد، استفاده شده است. نتایج: پس از بهبود چارچوب شالمو، چارچوب بهبودیافته برای ترسیم نقشه راه تحول دیجیتال شرکت هدف مورد استفاده قرار گرفت و وضع موجود، وضع مطلوب، تحلیل شکاف دیجیتال و نقشه راه تحول دیجیتال این شرکت تدوین گردید و مورد تأیید تیم کارشناسی و هیئت مدیره این شرکت برای اجرا قرار گرفت. همچنین به منظور آزمودن دستاوردها، بخشی از آن نیز در خط کسب و کار دیجیتالی سازی کارخانه ها اجرایی شد. از آنجایی که مالکان و ذی نفعان راهبردی این شرکت علاقه مند به سرمایه گذاری و ورود به حوزه کسب وکارهای داده محور بودند، ملاحظات مختلف درباره این موضوع مدنظر قرار گرفت. نتیجه گیری: از آنجایی که تحول دیجیتال یک تحول پیچیده و چندبعدی است، بنابراین، طراحان طرح های تحول دیجیتال باید به ابزارها و به روش های آزموده شده ای مجهز باشند که بتوانند در هنگام طرح ریزی به آن ها اعتماد کنند. از آنجایی که مدل پیشنهادی این پژوهش علاوه بر بهبود مدل شالمو، در یک شرکت واقعی اجرا شده است، به نظر می رسد قابلیت بکارگیری توسط معاونت های برنامه ریزی، طرح و برنامه و همچنین مشاوران فعال در زمینه تحول دیجیتال و برنامه ریزی راهبردی، به ویژه در شرکت های تولیدی را دارد.
نقش مدیریت تبادل اطلاعات در فرآیند پیشگیری از جرایم سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت اطلاعات و تبادل اطلاعات امروزه به عنوان یکی از دغدغه های مهم کشور های توسعه یافته، در صدر برنامه ریزی این جوامع قرار دارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش مدیریت تبادل اطلاعات در فرایند پیشگیری از جرایم سایبری در بین کارکنان فتا در شهر تهران انجام شده است.
روش: روش این پژوهش پیمایشی از نوع کمّی و به لحاظ بازه زمانی مقطعی بوده که در سال 1400 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان پلیس فتا در شهر تهران می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 90 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای اطمینان از شاخص سازی متغیرها در پرسشنامه، روایی پرسشنامه، روایی صوری، روایی محتوا و روایی سازه آن، مورد بررسی قرار گرفته و تجریه و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار SPSS انجام شده است.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که مقدار ضریب همبستگی بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته 539/0 است که نشان می دهد بین مجموعه متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. اما مقدار ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 421/0 بوده که گویای این واقعیت آماری است که 42 درصد از کل میزان پیشگیری از جرایم سایبری وابسته به 6 متغیر مستقل قابلیت عملیاتی، مطلوبیت سرعت، مطلوبیت دقت، خودکارسازی، اطلاع رسانی و متحول سازی است. به عبارت دیگر، متغیرهای مستقل 42 درصد واریانس متغیر وابسته پیشگیری از جرایم سایبری را برآورد (پیش بینی) می کنند.
ارائه مدلی مبتنی بر رفتار کاربران جهت پیشنهاددهی فیلم با بهره گیری از تحلیل شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: سینما مارکت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به افزایش سهم مصرف و تماشای ویدئو در سبد مصرفی خانواده های ایرانی، سامانه های متعددی جهت تسهیل دسترسی مردم به این ویدئوها راه اندازی و توسعه داده شده است. یکی از مهم ترین انواع این سامانه ها، سامانه های ویدئوی درخواستی می باشند که در سال های اخیر، روند رشد بی سابقه ای را در زمینه جذب مخاطب طی کرده اند. به همان اندازه که تعدد محتوا در این سامانه ها موجب تنوع و رضایت کاربران می شود، این تعدد می تواند موجب سردرگمی بیشتر برای یافتن محتواهای مورد علاقه کاربران شود. هدف این پژوهش ارائه روش کارآمد پیشنهاددهی فیلم بر مبنای داده های مشاهده کاربران در سامانه ویدئوی درخواستی است.
روش : در این پژوهش یک الگوریتم جدید پیشنهاددهی مبتنی بر سلایق کاربر و داده های تماشای فیلم کاربران در سامانه ویدئوهای درخواستی ارائه می گردد. این لگوریتم مبتنی بر مفاهیم و شاخص های تحلیل شبکه اجتماعی بوده و براساس داده های تماشای فیلم کاربران، به شناسایی و پیشنهاددهی فیلم های مورد علاقه کاربران می پردازد.
نتایج: عملکرد الگوریتم پیشنهادی این پژوهش بر روی داده های 50، 100 و 200 کاربر سایت سینما مارکت ارزیابی شده که نتایج آن، نشان دهنده عملکرد بهتر الگوریتم پیشنهادی این پژوهش در مقایسه با الگوریتم های Naive bayes، k-nearest neighbors و ID3 است.
نتیجه گیری: سیستم های پیشنهاد دهنده با در اختیار داشتن اطلاعات فراوان و متعددی از کاربران و سوابق رفتاری آنان به پیشنهاد محتوا می پردازند. الگوریتم پیشنهادی این پژوهش قادر است با حداقل اطلاعات ممکن یعنی اطلاعات مربوط به مشاهدات کاربران با عملکرد مطلوب و قابل قبولی وظیفه پیشنهاد محتوای مطلوب کاربران را انجام دهد.
تاثیر تعاملات آموزشی - پژوهشی استاد- دانشجو با کتابداران بر تولیدات علمی در دانشگاه مازندران با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر تعاملات آموزشی- پژوهشی استاد- دانشجو با کتابداران بر تولیدات علمی در دانشگاه مازندران با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری است.
روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری نیز اعضای هیأت علمی، دانشجویان دکتری و کتابداران دانشگاه مازندران به تعداد 1434 نفر بودند که از طریق فرمول کوکران، 485 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها و تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS26 ,SMARTPLS استفاده شد.
نتایج: تأثیر تعاملات آموزشی و پژوهشی استاد- دانشجو با کتابداران بر تولیدات علمی معنادار است. هم تعاملات آموزشی استاد- دانشجو با کتابداران (323/0=β) و هم تعاملات پژوهشی آنان به صورت مستقیم (472/0=β) بر تولیدات علمی اثرگذار است.
نتایج حاصل از معادلات ساختاری بیانگر برازش مناسب مدل پیشنهادی است.
نتیجه گیری: تعاملات آموزشی و پژوهشی استاد- دانشجو با کتابداران به عنوان ثابت ترین عامل در توانمند کردن دانشگاه، بر تولیدات علمی در دانشگاه مازندران، باعث افزایش تولیدات علمی می شود.
لذا، با توجه به نقش کتابداران عصر حاضر (مرجع، مشاور و مربی)، می توان با برگزاری همایش ها، نشست ها و کارگاه های آموزشی، این تعاملات را برجسته تر نمود. همچنین می توان تصویری روشن از تجربیات اساتید، دانشجویان و کتابداران دانشگاه ارائه داد که در تصمیم گیری های کلان دانشگاه برای پیشبرد و توسعه پژوهش راهگشا باشد.