مطالب مرتبط با کلیدواژه

مدیریت دانش


۱.

برازش معادله رگرسیونی مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی در کارکنان وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش کارآفرینی سازمانی وزارت ورزش و جوانان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی مدیریت ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی مدیریت ورزشی مدیریت منابع انسانی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی مدیریت ورزشی کارآفرینی ورزش
تعداد بازدید : ۷۸۳ تعداد دانلود : ۶۳۴
تحولات گسترده امروزی و پویایی رقابت باعث شده است که سازمان های هوشمند به دنبال شرایطی باشند تا بتوانند افراد خلاق و کارآفرین را هرچه سریع تر به کار گیرند و از مزایای کارآفرینی سازمانی بیشتر بهره مند شوند. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر برازش معادله رگرسیونی مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی در کارکنان وزارت ورزش و جوانان به منظور تعیین تأثیر فرایندهای مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان وزارت ورزش و جوانان با سطح تحصیلات لیسانس به بالا تشکیل دادند . حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران معادل 163 نفر بود که توسط نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. علاوه براین، ابزار پژوهش دو پرسش نامه مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی بود که روایی محتوایی و صوری آن ها با مطالعه مبانی نظری پژوهش و با استفاده از نظر اساتید و متخصصان مدیریت لحاظ شد و پایایی آن از طریق آزمون آماری ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه مدیریت دانش (94/0) و کارآفرینی سازمانی (92/0) محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که بین مدیریت دانش و فرایندهای آن با کارآفرینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز حاکی از آن است که 46 درصد از نمرات کارآفرینی سازمانی کارکنان وزارت ورزش و جوانان تحت تأثیر نمرات مدیریت دانش قرار دارد و 55 درصد از تغییرات نمرات آن ها نیز تحت تأثیر ابعاد مدیریت دانش (اکتساب دانش، ایجاد دانش، ذخیره دانش، توزیع دانش و نگهداری دانش) می باشد؛ بنابراین، مدیریت دانش و ابعاد آن می تواند به طور مناسبی کارآفرینی سازمانی را پیش بینی کند.
۲.

بررسی رابطه مدیریت دانش با توانمند سازی کارکنان (مطالعه موردی: بانک رفاه کارگران خراسان جنوبی)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش توانمندسازی بانک رفاه استان خراسان جنوبی

تعداد بازدید : ۴۴۵ تعداد دانلود : ۴۴۹
از ویژگی های سازمان های امروزی می توان به پویایی و پیچیدگی، ابهام و سنت گریزی اشاره کرد. به منظور غلبه بر شرایط نامطئن، پیچیده و پویا تنها راهی که پیش روی مدیران قرار دارد، توانمندسازی سازمان و کارکنان از طریق کسب دانش و مهارتی که به سرعت کهنه و منسوخ می شود، می باشد. لذا این پژوهش با عنوان «بررسی رابطه بین مدیریت دانش با توانمندسازی کارکنان(مطالعه موردی: بانک رفاه خراسان جنوبی)» انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان بانک رفاه کارگران استان خراسان جنوبی اعم از رسمی (آزمایشی و قطعی)، پیمانی و قراردادی بودند که در بهار سال 95 اشتغال به خدمت داشتند. تعداد اعضای جامعه آماری 135 نفر بودند در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده نمونه مورد نظر که تعداد آن براساس جدول کرجسی و مورگان 100 نفر برآورد شده است؛ انتخاب گردیدند. در این پژوهش به منظور سنجش مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان از دو تا پرسشنامه استاندار شرون لاوسون واسپریتزر استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها قبلاً مورد تأیید قرار گرفته است و پایایی پرسشنامه های مدیریت دانش و توانمندسازی به ترتیب 0.95 و 0.92 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آمار توصیفی و استنباطی (میانگین، انحراف استاندارد، آزمون های آماری اسمیرنف کولموگروف و رگرسیون تک متغیره) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مدیریت دانش با توانمندسازی رابطه وجود دارد.
۳.

بررسی رابطه کارآفرینی سازمانی و مدیریت دانش (مورد مطالعه: اساتید دانشکده فنی پسران مرودشت)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش کارآفرینی خلاقیت کنترل درونی و تمایل به قدرت

تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۳۳۹
سازما ن ها برای پیشرفت بیشتر به کارکنان با دانش بالاتر و مهارت های متنوع نیاز دارند. اهمیت مقوله دانش در دهه های اخیر رشد روزافزونی داشته که این امر ناشی از تمرکز بر دانش به عنوان یکی از منابع کلیدی سازمان است و شواهد تجربی نشان می دهد که بین سرمایه انسانی سازمان و کارآفرینی رابطه مثبت وجود دارد. در این تحقیق به مطالعه رابطه مدیریت دانش و کارآفرینی می پردازیم. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری (N=130) اساتید دانشکده فنی پسران مرودشت می باشد، از بین این تعداد بر اساس جدول مورگان 97 نفر را به عنوان نمونه انتخاب کردیم. از آنجا که جامعه آماری ما همگن نمی باشد، براساس نمونه گیری نسبتی از هر گروه (برق:31،پایه:14، عمران:18، عمومی:18، معماری16)نسبتی متناسب را برای نمونه انتخاب کردیم. به منظور جمع آوری داده ها در این تحقیق از دو پرسشنامه ی مدیریت دانش و کارآفرینی استفاده کرده ایم، که به ترتیب با ضریب آلفای946/، 765/ مورد تایید قرار گرفت، استفاده شد, همچنین روایی صوری پرسشنامه ها از نظر اساتید مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده از آزمون های کلوموگروف اسمیرنوف و همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. با آزمون هر یک از فرضیه ها ، فرضیه ی اصلی مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین مدیریت دانش و کارآفرینی مورد تایید واقع نمی شود. از بین فرضیات فرعی تحقیق در فرض سه رابطه ی بین مدیریت دانش و مهارت در سطح اطمینان 95. درصد مقدار sig:0.020 به دست آمد. از آنجا که این مقدار کمتر از از 05/0 می باشد لذا فرض صفر را رد کرده و همچنین از آنجا کهr=.270 می باشد این رابطه مستقیم و از نظر شدت نسبتا متوسط می باشد ، همچنین فرض پنج نیز رابطه مدیریت دانش و کشف فرصت در سطح اطمینان 99. درصد مقدار sig:0.006 به دست آمد. از آنجا که این مقدار کمتر از از 01/0 می باشد لذا فرض صفر را رد کرده و همچنین از آنجا که326r=. می باشد این رابطه مستقیم و از نظر شدت متوسط می باشد. اما فرض اصلی تحقیق رابطه بین مدیریت دانش و کارآفرینی در سطح اطمینان 95. درصد از آنجا که سطح معناداری087. به دست آمد و این مقدار بیشتر از 05.می باشد لذا فرض تحقیق رد می شود، همچنین فرض های فرعی یک،دو،چهار،شش و هفت در سطح اطمینان 95. به ترتیب باsig: .462،sig: .310،sig: .899،sig: .459 و sig: .151،از آنجا که این مقدارها بیش از 05. می باشد هر پنج فرض تحقیق رد می شوند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که, اساتید محترم این دانشکده یا با پدیده مدیریت دانش بیگانه می باشند یا پرسشنامه موجود ایراداتی داشته و نتوانسته متغییر مورد نظر را به درستی معرفی کند.
۴.

نقش مدیریت دانش بر مدیریت کیفیت زنجیره تأمین و توزیع دارو (مورد مطالعه: شرکت پخش رازی)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش مدیریت کیفیت کیفیت زنجیره تأمین و توزیع دارو شرکت پخش رازی

تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۲۲۸
مدیریت دانش و بکارگیری آن در مدیریت کیفیت زنجیره تأمین و توزیع می تواند به عنوان یک عامل اثربخش جهت دستیابی به مزیت رقابتی پایدار محسوب شود. در واقع این سازمان ها نیستند که با هم رقابت می کنن، بلکه زنجیره های تأمین آنها جهت کسب سهم بازار بیشتر با یکدیگر در رقابت هستند. هدف این مطالعه بررسی نقش مدیریت دانش بر مدیریت کیفیت زنجیره تأمین و توزیع دارو است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش انجام توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه معاونین، مدیران و کارشناسان شرکت پخش رازی به تعداد 170 نفر بودند که 118 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای استاندارد بر اساس تحقیقات ناظمی و همکاران (1390) و استادی و همکاران (1398) بود که روایی محتوای آن توسط مدیران و کارشناسان شرکت و روایی سازه با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأیید شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ متغیر دانش 0.957 و مدیریت کیفیت زنجیره تأمین و توزیع 0.870 بود که نشان از تأیید پایایی است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. تمامی فرضیه های پژوهش تأیید شد. نتایج نشان داد تمامی مؤلفه های مدیریت دانش شامل؛ خلق دانش، کد گذاری دانش، انتقال دانش و بکارگیری دانش بر مدیریت کیفیت زنجیره تأمین و توزیع دارو تأثیر مثبت و معناداری دارد. مؤلفه ایجاد دانش با ضریب 0.199 کم اثرترین و مؤلفه کدگذاری دانش با ضریب 0.499مؤثرترین عامل در مدیریت کیفیت زنجیره تأمین و توزیع دارو در شرکت پخش رازی است.
۵.

ارائه الگوی استقرار مدیریت دانش در نهاد کتابخانه های عمومی کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش نهاد کتابخانه های عمومی کشور مدل سازی ساختاری تفسیری استقرار مدیریت دانش روش تاپسیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۳۳۲
مقدمه: مدیریت دانش یکی از موضوعات علم مدیریت در هزاره جدید است. نهاد کتابخانه های عمومی با داشتن کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی از مستعدترین سازمان ها برای پیاده سازی برنامه های مدیریت دانش است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش و سنجش وضعیت بلوغ و میزان آمادگی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و ارائه الگوی استقرار مدیریت دانش در آن سازمان است.روش شناسی: در پژوهش حاضر از رویکرد آمیخته استفاده شده است و ابزار گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش مدیران، کارکنان اداری، رؤسای شهرستان ها در نهاد کتابخانه های عمومی کشور بوده و نمونه پژوهش شامل 21 خبره است که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.یافته ها: نتایج فراترکیب منجر به شناسایی 107 کد، 15 شاخص و 4 بعد اصلی فناوری، فرایند، فرهنگ سازمانی و نیروی انسانی در استقرار مدیریت دانش شد.نتیجه: نتایج نشان داد که فناوری بیشترین تأثیر و فرهنگ سازمانی کمترین تأثیر را در استقرار مدیریت دانش در نهاد کتابخانه های عمومی کشور دارد. وضعیت بلوغ مدیریت دانش با کسب نمره ارزیابی 101 در مرحله آغاز قرار داشت. در نهایت الگوی استقرار مدیریت دانش در 6 سطح، که شاخص های فناوری اطلاعات و سامانه های اطلاعات تأثیرگذارترین سطوح و شاخص های فرایندهای کسب اطلاعات و فرایندهای انتقال دانش تأثیرپذیرترین سطوح می باشند. 
۶.

بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان در سال 1396(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان فرهنگ سازمانی کتابداران فناوری اطلاعات مدیریت دانش سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناخت و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان در سال 1396 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کتابداران شاغل در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان می باشد. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی و همبستگی می باشد. توصیفی از آن جهت که یافته ها به همان صورت که جمع آوری شده اند، توصیف می گردند. از آنجایی که اطلاعات توسط یک نمونه از جامعه اصلی به وسیله پرسشنامه به دست آمده، بُعد پیمایشی این بررسی نیز تأمین گردیده است. برای تأیید روایی پرسشنامه از روش نظرخواهی از خبرگان استفاده شده است. به منظور تهیه و تعیین حجم نمونه آماری از روش سرشماری استفاده شد. نتایج: براساس نتایج به دست آمده، درک مدیران کتابخانه های دانشگاهی از مدیریت دانش، رتبه اول (90 درصد) را به خود اختصاص داده است. مبانی نظری موجود نشان می دهد که با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی از عوامل اثرگذار مدیریت دانش می باشد، بهره گیری از فرهنگ جدید باید با تغییرات مدیریت دانش همراه باشد. زیرساخت های فناوری اطلاعات رتبه دوم (71 درصد) را کسب کرد. ایجاد زیرساخت های فناوری اطلاعات ساختار اطلاعاتی پویایی را در کتابخانه ها ایجاد کرده و منجر به اشتراک گذاری آسان تر اطلاعات خواهد شد. آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش در رتبه سوم (64 درصد) قرار دارد. آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش، پیاده سازی مدیریت دانش را تسهیل می کند. فرهنگ سازمانی نیز رتبه چهارم (61 درصد) را به خود اختصتص داد. آشنایی مدیران کتابخانه های دانشگاهی با مفهوم مدیریت دانش موجب شناسایی دانش موجود در کتابخانه ها خواهد شد. همچنین نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، بین زیرساخت های فناوری اطلاعات و مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش و پیاده سازی آن در کتابخانه ها نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، بین درک مدیران کتابخانه های دانشگاهی از مدیریت دانش و پیاده سازی آن در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. آشنایی مدیران کتابخانه های دانشگاهی با مفهوم مدیریت دانش به مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرآیندهای مربوط به ایجاد، سازماندهی، انتشار، استفاده و اکتشاف دانش با کیفیت بیشتری منجر می شود تا تولید و جریان دانش به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و کاربران در کل سازمان به کار گرفته شود. این امر موجب شناسایی و تحلیل سرمایه های دانشی موجود و مورد نیاز و فرآیندهای مرتبط با سرمایه دانش و نیز برنامه ریزی و کنترل بعدی عملیات برای توسعه سرمایه ها و فرآیندها به منظور تأمین اهداف کتابخانه ها خواهد شد.  
۷.

نقش مدیریت دانش و سواد دیجیتالی در عملکرد شغلی: سهم متغیر یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش سواد دیجیتالی یادگیری سازمانی عملکرد شغلی دبیران مدارس متوسطه دوم شهر ارومیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۹
هدف: برای کسب موفقیت در هر سازمانی، توجه به عملکرد شغلی امری بدیهی است. عوامل مختلفی در عملکرد شغلی معلمان موثر است که این مطالعه با هدف بررسی رابطه علّی مدیریت دانش و سواد دیجیتالی در عملکرد شغلی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در بین دبیران مدارس متوسطه دوم شهر ارومیه انجام شده است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دبیران مدارس متوسطه دوم شهر ارومیه به تعداد 1123 نفر تشکیل دادند که از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 285 نفر به عنوان نمونه، از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت دانش شرون لاوسون (2003)، سواد دیجیتالی توحیدی اصل (1391)، یادگیری سازمانی فام و اسوایرسزک (2006) و عملکرد شغلی پاترسون (1970) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها، با روش های روایی منطقی (صوری و محتوایی) مورد بررسی قرار گرفت و پس از اصلاحات لازم، مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها نیز از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه مدیریت دانش 87/0، سواد دیجیتالی 93/0، یادگیری سازمانی 93/0 و عملکرد شغلی 86/0 برآورد گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون) و آمار استنباطی (تحلیل مسیر مدل معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزارهایSPSS 24  و Lisrel 8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای مدیریت دانش و عملکرد شغلی (65/0ß=)، سواد دیجیتالی و عملکرد شغلی (42/0ß=)، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی (53/0ß=) و سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی (56/0ß=) رابطه مستقیم، مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که مدل پیشنهادی پژوهشگران از برازش مناسبی برخوردار بوده و بین مدیریت دانش و سواد دیجیتالی با عملکرد شغلی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در بین دبیران مدارس متوسطه دوم شهر ارومیه، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی بر عملکرد شغلی دبیران تأثیر بسزایی دارد. هرگونه افزایش مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی منجر به افزایش عملکرد شغلی دبیران می شود. لذا، برای دستیابی به عملکرد شغلی بالا، توجه به مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی ضروری به نظر می رسد. معلمان با توجه بیشتر به مدیریت دانش، سواد دیجیتالی و یادگیری سازمانی می توانند عملکرد شغلی بالایی را تضمین کنند.  
۸.

تدوین الگوی مدیریت دانش در شهرداری های کلانشهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش شهرداری ها کلان شهرها کاربرد دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۳۳
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مدیریت دانش در شهرداری های کلان شهرهای ایران است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع، توصیفی همبستگی می باشد. جامعه پژوهش تعداد 5000 هزار نفر از کارکنان 5 استان از شهرداری های کلان شهرهای کشور است. روش نمونه گیری پژوهش خوشه ای بوده که براساس فرمول کوکران 360 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که از تحلیل کیفی پژوهش بدست آمد که شامل هفت مؤلفه و 59 سؤال می باشد. نتایج: نتیجه آزمون t تک نمونه ای نشان داد که بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود همه مؤلفه های الگوی مدیریت دانش در بین کارکنان شهرداری های کلان شهرهای ایران، تفاوت وجود دارد و وضعیت موجود نسبت به وضعیت مطلوب در حد پایین تری ارزیابی شده است. همچنین نتایج بار عاملی بزرگ تر از 6/0 بوده که در محدوده خوب و قابل قبول قرار دارد و با توجه به اینکه اعداد معنی داری یا همان t-value بزرگ تر از 96/1 است، معنی دار بودن همه مؤلفه های مدیریت دانش در شهرداری های کلان شهرها تأیید می گردد. بر این اساس، الگوی مدیریت دانش در شهرداری های کلان شهرهای ایران، از برازش مناسبی برخوردار می باشد. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در سازمان شهرداری ها از روش های جدید و خلاقانه برای انتقال دانش استفاده شود، توسعه خدمات الکترونیک در شهرداری ها صورت گیرد، کارکنان ترغیب شوند تا آموخته هایشان را به نیروی های جدید شهرداری انتقال دهند و کارکنان و مدیران از مزایای حاصل از پیاده سازی مدیریت دانش اطلاع یابند.
۹.

ارائه چارچوبی برای کاربردهای یادگیری ماشین در مدیریت دانش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش یادگیری ماشین تصمیم گیری چندمعیاره بانک کشاورزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۲۹
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوبی برای کاربردهای یادگیری ماشین در مدیریت دانش سازمانی در بانک کشاورزی، با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل شبکه فازی می باشد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف تحقیق از نوع کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل کارشناسان فناوری اطلاعات و توسعه منابع انسانی و مدیران شعب بانک کشاورزی به عنوان خبرگان آشنا می باشد که از طریق روش نمونه گیری هدفمند 10 نفر انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه دلفی، دیمتل و پرسشنامه مقایسه زوجی است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. پس از گردآوری اطلاعات، ابتدا اطلاعات خام کدگذاری و طبقه بندی و طی تکنیک دلفی فازی به متغیرهای تحقیق تبدیل گردید. سپس با استفاده از آمار توصیفی شاخص های گرایش به مرکز و پراکندگی اعضای نمونه تحقیق محاسبه شد و به منظور بررسی معیارها از فرایند تحلیل شبکه ای فازی و دلفی فازی استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار اکسل و سوپر دسیژن استفاده شده است. یافته ها: معیارها و زیرمعیارهای مؤثر بر مدیریت دانش در سیستم بانکداری با رویکرد یادگیری ماشین در 4 معیار کلی و 17 زیرمعیار به این شرح شناسایی گردیدند: عوامل زیرساختی (حفاظت از اطلاعات شخصی، سخت افزار و نرم افزار، ارتباطات، حفاظت فیزیکی)؛ عوامل محیطی (فرهنگ و جو سازمانی، قوانین و مقررات سازمانی، زمان ارائه دانش، حمایت مدیریتی)؛ عوامل محتوایی (نوع دانش، نیروی انسانی متخصص و با دانش، موقعیت ارائه دانش، تدوین محتوا)؛ فرایند مدیریت دانش (خلق دانش، کسب دانش، تبدیل دانش، بکارگیری دانش، نیازسنجی دانش). به منظور اولویت بندی شاخص ها با تکنیک تحلیل شبکه فازی، پس از محاسبه سوپر ماتریس حدی، محاسبه نتایج ماتریس خوشه ها و نرمال سازی ضریب زیرمعیارها در ابر ماتریس حدی، توسط ضریب خوشه ها می باشد که بر اساس محاسبات صورت گرفته و سوپر ماتریس حد، اولویت نهایی عوامل زیرساختی با وزن حدی 43683/0 بیشترین تأثیر و عوامل محتوایی با وزن حدی 04817/0 کم ترین تأثیر را بر حفظ مدیریت دانش در سیستم بانکی با در نظر گرفتن رویکرد یادگیری ماشین دارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده عوامل زیرساختی دارای بیشترین تاثیر و عوامل محتوایی کم ترین تأثیر را در حفظ مدیریت دانش در سیستم بانکی با در نظر گرفتن رویکرد یادگیری ماشین دارند.
۱۰.

موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش بخش دولتی دستگاه های اجرایی استان لرستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۳۶
هدف: دانش مجموعه ای از آموخته ها و تجارب کسب شده عیان و نهان مرتبط با کار از قبیل ایده ها و خلاقیت ها، مهارت ها، مستندات دانشی، روش های حل مسأله، محتوای جلسات تخصصی و کارشناسی و نقد پروژه است که باید بر مدیریت آنها تأکید شود. اگرچه ابلاغ نظام نامه مدیریت دانش دستگاه های اجرایی توسط سازمان اداری و استخدامی کشور و الزام دستگاه های اجرایی به استقرار نظام مدیریت دانش یکی از تحولات نظام اداری کشور است؛ امّا لازمه استقرار مدیریت دانش در سازمان ها شناسایی موانع احتمالی استقرار مدیریت دانش و تلاش برای رفع آن ها است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف اولویت بندی موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی استان لرستان انجام شده است. روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که با رویکرد ترکیبی است. جامعه پژوهش شامل دستگاه های اجرایی استان لرستان است که از میان آن ها دوازده دستگاه براساس شاخص های آموزش، پژوهش و مدرک تحصیلی کارکنان انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل نهایی روی 252 پرسشنامه بازگشتی انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ساختار و فرایند سازمانی، فرایند مدیریت دانش، رهبری، کارکنان، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرهنگ سازمانی و یادگیری و نوآوری به ترتیب با میانگین 02/56، 31/32، 30/31، 60/28، 32/27، 13/26 و 68/24 مهم ترین موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی استان لرستان هستند. نتیجه گیری: بایستی توجه داشت که سیاست گذاری استقرار نظام مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی در دو سطح فرابخشی- مجلس شورای اسلامی و هیئت دولت و مانند آن- و درون بخشی دستگاه های اجرایی صورت می گیرد و دستگاه های اجرایی بازوان اجرایی این سیاست ها و راهبردها هستند. از این رو، سیاست ها غالباً نتیجه تصمیمات چندگانه نیستند؛ بلکه نتیجه تصمیمات چندگانه گرفته شده از سوی تصمیم گیرندگان چندگانه هستند. بر همین اساس برگزیدن الگوی مدیریتی مناسب برای استقرار نظام مدیریت دانش، متغیری وابسته از الگوی رهبری آن است. نبود استقلال دستگاه های اجرایی در اصلاح فرایندهای کار،  بی ثباتی  و کم تجربگی  مدیران، تصمیم های غیرکارشناسی،  نبود سیستم نظارت و ارزیابی، بی تناسبی میان برنامه ها و بودجه ها و عواملی که قبلاً ذکر شده، همگی استقرار مدیریت دانش را با چالش های بزرگی مواجه خواهند کرد. بدون شک آگاهی سیاست گذاران و مدیران اجرایی از مزایای مدیریت دانش و توانایی آن ها در برقراری ارتباط منطقی میان موانع مختلف و تأثیرات آن ها بر یکدیگر، می تواند زمینه ساز استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی باشد. سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران اجرایی کشور باید در برنامه ریزی برای استقرار نظام مدیریت دانش به تمامی ارکان آن و روابط متقابل میان آن ها توجه داشته باشند؛ زیرا هرگونه تغییر و تحول در هر رکن در صورت بی توجهی به ارکان دیگر، سودمند نخواهد بود.  
۱۱.

شناسایی و رتبه بندی عوامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش (با استفاده از تکنیک دیمتل فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش تسهیم دانش انگیزش معنوی تکنیک دیمتل فازی کارکنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۳۶
هدف: با توجه به اهمیت ایجاد انگیزش معنوی در کارکنان به عنوان عامل موفقیت اجرای مدیریت دانش، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش و همچنین میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری این عوامل نسبت به هم از دیدگاه متخصصان این حوزه انجام شده است. روش : این تحقیق از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش آمیخته است. ابتدا با بررسی متون، عوامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش شناسایی و در ادامه از روش نظرسنجی دلفی برای تأیید عوامل شناسایی شده و رسیدن به اجماع کلی استفاده شد. به همین منظور پرسشنامه ای مشتمل بر عوامل شناسایی شده، تهیه و در بین اعضای تیم خبره توزیع گردید. سپس با تهیه پرسشنامه دیگری، موسوم به پرسشنامه روش دیمتل، از اعضای تیم خبره خواسته شد تا شدت اثرگذاری هر کدام از عوامل را به صورت زوجی مشخص کنند. در این تحقیق، از روش دیمتل به منظور اولویت بندی و شناسایی عوامل علّی و معلولی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 12 نفر از خبرگان فعال و آشنا در هر دو حوزه مدیریت دانش و مدیریت منابع انسانی هستند. یافته ها: از مجموع 27 عامل انگیزشی شناسایی شده، 17 عامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش به تأیید خبرگان رسید. پس از تعیین شدت روابط موجود بین متغیرها، براساس نظر خبرگان و انجام مراحل روش دیمتل فازی مشخص شد سبک رهبری و اقدامات مدیریتی، فرهنگ سازمانی و عدالت سازمانی سه اولویتی هستند که بیشترین تاثیرگذاری را بر سایر عوامل انگیزشی معنوی در استقرار مدیریت دانش دارند و مشارکت کارکنان در امور، ایجاد حس ارج نهاده شدن و پیشرفت و ارتقاء شغلی تاثیرپذیرترین عوامل انگیزشی معنوی در استقرار مدیریت دانش می باشند. همچنین شرایط محیط کار (شرایط فیزیکی، تجهیزات و...) مستقل است و هیچ گونه تاثیرگذاری و تاثیر پذیری با سایر عوامل ندارد. نتیجه گیری: منابع انسانی با انگیزه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر پیاده سازی مدیریت دانش تاثیر می گذارد. در این میان انگیزه های معنوی سنگینی مسئولیت را سبک و راه را هموارتر می سازد. از این رو یکی از وظایف مهم مدیران سازمان هایی که ابتکارات مدیریت دانش را در سازمان خود ایجاد نموده یا در مراحل اولیه پیاده سازی مدیریت دانش هستند، شناخت راه های ایجاد و تقویت انگیزش معنوی در کارکنان است. سرمایه گذاری بیشتر روی عوامل تاثیرگذار علاوه بر تأثیر مستقیم بر روی خود عامل می تواند بر روی سایر عوامل نیز تأثیرگذار باشد و مقداری از بار اجرایی سایر عوامل را به صورت غیرمستقیم پاسخ دهد.  
۱۲.

ابعاد و مؤلفه های ممیزی دانش در کتابخانه های دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش ممیزی دانش کتابخانه های دانشگاهی کتابداری و اطلاع رسانی دانش سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۳۹
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و شاخص های ممیزی دانش در کتابخانه های دانشگاهی بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بود و با روش دلفی و با رویکرد کیفی انجام شده است. شرکت کنندگان در پژوهش شامل اساتید و صاحب نظران حوزه مدیریت دانش و علم اطلاعات بودند. به منظور نمونه گیری از جامعه پژوهش، با روش هدفمند ابتدا 2 تا 3 نفر از صاحب نظران مدیریت دانش و علم اطلاعات شناسایی شدند. در ادامه براساس روش گلوله برفی، افراد دیگری توسط آنها معرفی گردیدند و حجم نمونه 20 نفر انتخاب شد. در این پژوهش همچنین به منظور تحلیل داده های حاصل از مرحله نخست و دوم دلفی، از آزمون کندال و آزمون دوجمله ای (باینومیال) استفاده شده است. یافته ها: براساس یافته های پژوهش در زمینه ممیزی دانش عوامل چهارده گانه ای به عنوان عوامل دخیل و مؤثر در ممیزی دانش بدست آمد که عبارتند از: چشم انداز و اهداف سازمانی، تحلیل داده ها و اطلاعات دانشی، اندازه گیری دانش صریح و ضمنی، ترسیم نقشه جریان دانش، شناسایی عناصر راهبردی سازمان، تحلیل شکاف بین دانش موجود و مطلوب، آماده سازی سازمان، شناسایی فرآیند ممیزی دانش، تشکیل کارگروه ممیزی دانش، تحلیل جریان دانش، شناسایی دارایی های با ارزش سازمان، ارزیابی اطلاعات، اندازه گیری سلامت دانش فعلی و تحلیل کاربست دانش. یافته ها نشان داد که شاخص اولویت در انجام طرح های پژوهشی، آموزشی، اجرایی و غیره دارای بیشترین میانگین (01/4) و شاخص انواع منابع دانش، دارای کمترین میانگین (25/1) بود. همچنین مقدار ضریب کندال برای همه عوامل مدنظر به غیر از عوامل چشم انداز و اهداف سازمانی و شناسایی عناصر راهبردی سازمان، بیشتر از 7/0 یا بسیار نزدیک به آن است که دلالت بر اجماع خبرگان دارد. سطح معناداری برای ضریب هماهنگی کندال در بیشتر عوامل نیز بیش از 5 درصد بود که به معنای وجود توافق معنادار بین خبرگان است. نتیجه گیری: استفاده از مؤلفه های ممیزی دانش، زمینه شناسایی بهتر نیاز ها، خلق، سازماندهی، تسهیم و استفاده از دانش را در سازمان ها فراهم می کند. نتایج کلی پژوهش در زمینه اعتبارسنجی توسط خبرگان نشان داد که همه مولفه های ممیزی دانش مورد تأیید بوده و هیچ کدام از مولفه ها رد نشده است.
۱۳.

ارائه و ارزیابی مدل مدیریت دانش طب بومی در منطقه مکران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش دانش بومی طب بومی مدیریت دانش بومی سواحل مکران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۴۰
هدف: حوزه طب بومی یکی از مهم ترین حوزه های دانش بومی است که با وجود کاربرد بسیار بالای آن و تمایل بالای مردم بومی به بهره گیری از آن، در معرض نابودی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای مدیریت دانش طب بومی است. روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که با رویکرد ترکیبی اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش کارشناسان و صاحب نظران آشنا با دانش بومی منطقه مکران بودند که اعضای نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های کیفی با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. جامعه آماری بخش کمّی پژوهش نیز ترکیبی از کارشناسان حوزه طب بومی و استادان و دانشجویان دانشکده های پزشکی از جمله دانشکده طب سنتی بودند که اعضای نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای گردآوری داده های کمّی نیز از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد که کار تحلیل داده های کمّی و بررسی برازش مدل پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار آموس انجام گرفت. یافته ها: با تحلیل داده های کیفی، 64 کد اولیه برای مؤلفه های مدل مدیریت دانش طب بومی شناسایی شدند که این کدها در قالب 14مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی دسته بندی گردیدند. برازش مدل اولیه پژوهش با کمک روش معادلات ساختاری نشان داد، مدل مدیریت دانش طب بومی منطقه مکران از برازش بالایی برخوردار است. بر این اساس، 5 بُعد تولید دانش، کسب دانش، توسعه و تسهیم دانش، انتقال دانش و ثبت و ضبط دانش به عنوان ابعاد مدل مدیریت دانش طب بومی منطقه مکران ارائه شدند. نتیجه گیری: با توجه به ظرفیت بسیار بالای منطقه مکران در حوزه دانش طب بومی، پژوهش حاضر با ارائه مدلی برای مدیریت آن، زمینه مدیریت کارآمدتر این دانش را فراهم نموده است. افزون بر آن، پژوهش حاضر می تواند مبنایی برای انجام پژوهش های بیشتر در این حوزه باشد و باعث توسعه دانش نظری این حوزه به ویژه در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی شود.
۱۴.

شناسایی اجزای ضروری موثر بر استخراج هوشمند دانش در سازمان ها: مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش استخراج هوشمند مطالعه فراترکیب استخراج دانش صنعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۴۰
هدف: اهمیت هوشمندسازی در فرایندهای کسب وکار صنایع در سال های جاری به شدت افزایش یافته است. از طرفی اهمیت دانش به عنوان یک مزیت رقابتی همچنان در حال افزایش است. برای به دست آوردن این دانش حیاتی، چارچوبی برای شناسایی اجزای ضروری استخراج دانش مورد نیاز است. شناخت و تقویت هر یک از این منابع دانش، به طور سیستماتیک، در صنایع باعث می شود راهی برای استخراج دانش به روش هوشمند پیدا شود. محققان می توانند الگوریتم های استخراج دانش را به صورت سازمان یافته بیابند و به طور خاص بر اهداف هر جزء در فرایندهای کسب و کار تمرکز کرده و دانش را به شیوه ای هوشمند شناسایی و استخراج کنند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی اجزای ضروری موثر در استخراج هوشمند دانش است. روش: این تحقیق فراترکیب با روش هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو انجام شد. 289 مقاله تحقیقاتی از پایگاه داده ها بازیابی گردید که از این تعداد 36 مقاله برای اهداف پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. هر مقاله تحقیقاتی انتخاب شده یک یا چند مولفه را گزارش کرده است که جداگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: 48 کد در 6 موضوع اصلی (عوامل فردی، آموزش و یادگیری، عوامل فناوری و فناوری هوشمند، دانش، پویایی و چابکی، عوامل سازمانی) طبقه بندی شدند. نتایج نشان می دهد که توانمندسازی افراد در کسب و کار، یکی از مهم ترین مولفه های کسب دانش است که تقویت آن می تواند منجر به استخراج هوشمندانه دانش شود. نتیجه گیری: با توانمندسازی کارکنان و مطالعه طرز فکر و کار آن ها در سازمان، می توان مدل های هوشمندی را برای انجام وظایف تعریف کرد. این امر می تواند منجر به استخراج دانش مفید شود. به عبارت دیگر، هرچه توانایی کارکنان بیشتر باشد، مطالعه رفتار انسان در محل کار منجر به کشف الگوهای هوشمند قوی تری می شود.  
۱۵.

تأثیر مدیریت دانش از طریق یادگیری سازمانی بر نوآوری دیجیتال (مورد مطالعه بانک رفاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش یادگیری سازمانی نوآوری دیجیتال بانک رفاه دانش سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۹
هدف: در سازمان های خدمات محور مانند بانک، یادگیری، مدیریت دانش و نوآوری دیجیتال، موجب بهبود استفاده موثر از زمان، منابع و ظرفیت های موجود سازمان می شود. نیاز به توسعه دانش جدید براساس فناوری اطلاعات، یکی از چالش هایی است که امروزه مدیران با آن روبرو هستند. در پارادایم جدید که فضایی رقابتی و دانش محور است، سازمان ها اگر بخواهند در صحنه رقابت باقی بمانند، باید به نوآوری به عنوان یک استراتژی ضروری نگاه کنند. از طریق نوآوری دیجیتال، فرصت های دسترسی به بازارهای جدید، مزیت های رقابت در سطح ملی، بین المللی، ایجاد خواهد شد. یکی از چالش هایی که امروزه سازمان ها با آن روبرو هستند، از تغییر در محیط نشأت گرفته، که نیاز به توسعه دانش جدید براساس فناوری اطلاعات دارد. لذا، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر مدیریت دانش از طریق یادگیری سازمانی، بر نوآوری دیجیتال در بانک رفاه انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کمّی بوده، جامعه پژوهش شامل 9063 نفر از مدیران و کارکنان بانک رفاه سراسر کشور بود. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد (حجم نمونه 368 نفر). از پرسشنامه مدیریت دانش لاوسن، فرم کوتاه پرسشنامه یادگیری سازمانی سنگه، پرسشنامه نوآوری دیجیتال کین و هو، و پرسشنامه دانش دیجیتال برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Smart PLS2 صورت گرفت و با استفاده از تکنیک حداقل مجذورات جزئی، مدل مفهومی پژوهش آزمون گردید. برای اعتبارسنجی و برازش الگوی پژوهش، از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها: اثر میانجی یادگیری سازمانی در رابطه با ابعاد مدیریت دانش با نوآوری دیجیتال، تأیید شد. متغیرهای مدیریت دانش بر یادگیری سازمانی، و یادگیری سازمانی بر نوآوری دیجیتال تأثیر دارد. بنابراین، یادگیری سازمانی می تواند در رابطه بین متغیرهای مدیریت دانش و نوآوری دیجیتال، نقش میانجی ایفا کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش اکتساب دانش، خلق دانش، تسهیم دانش، نگهداری دانش، دانش دیجیتال، از طریق یادگیری سازمانی بر نوآوری دیجیتال تاثیر دارد. یادگیری سازمانی، واسط مهمی میان مدیریت دانش و نوآوری دیجیتال می باشد. بانک ها می توانند با استفاده از سیستم مدیریت دانش و یادگیری سازمانی، باعث بهبود در نوآوری های دیجیتال شوند. لازم است مدیر با مفهوم مدیریت دانش آشنایی داشته و از برنامه مدیریت دانش در قالب تخصیص منابع و تجدیدنظر در اولویت های بانک رفاه پشتیبانی نماید. ابزارهای نوآوری دیجیتال مطابق با فرایندهای مورد انتظار مدیریت دانش و با استفاده از یادگیری سازمانی باید همسو گردد و برنامه ریزی دقیق در این مورد صورت گیرد. پیشنهاد می شود کارگروه دانش آفرینی برای به حداقل رساندن نقش تعصبات فردی، ایجاد گردد. به نقش پراهمیت منابع انسانی در پیشبرد مدیریت دانش، بیش از پیش توجه شده و تصمیماتی گرفته شود که منجربه تولید، ذخیره و انتشار دانش در سازمان شود.