در این مقاله، پس از تبیین جغرافیاى تاریخى قم و جایگاه این شهر در معارف دینى، به مهمترین عوامل پیدایش و گسترش تشیّع و مذهب امامیه پرداخته شده و در این زمینه، عوامل مؤثر بر آن بررسى گردیدهاند که از آن جمله است: تأکید پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله بر فضیلت حضرت على علیهالسلام و پیروانش بر دیگران، مهاجرت شیعیان و بزرگان و عالمان مذهب امامیه از مراکز اسلامى و شهرهاى مسلمان نشین به قم، به ویژه سفر تبلیغى حضرت سلطانعلى ـ فرزند امام محمد باقر علیهالسلام ـ به «اردهال» و شهادتش در آنجا، اقامت حضرت معصومه علیهاالسلام و دیگر فرزندان و اعقاب و اصحاب ائمّه علیهمالسلام در قم، بناى مساجد و مراکز فرهنگى در این شهر، قیام امام حسین علیهالسلام و شهادت مظلومانه او و فرزندان و اصحابش؛ و از سوى دیگر، نظام شرکآمیز و ستمپیشه پادشاهان ساسانى و سپس خلفاى اموى و عبّاسى که زمینههاى گریز از آیین زرتشتى و مذهب حاکمان اموى و عبّاسى و روى آوردن به مذهب امامى را فراهم آورد.
پس از رحلت رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله سران حزب تیم وعدى از سستى رأى و عدم تصمیمگیرى و اختلافات قبیلهاى انصار سود بردند و محصولِ دانهاى را که انصار کاشته بودند، درو کردند. مهاجران قریشى با طرح مسئله خویشاوندى خود با رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله و رهبرى قریش در سقیفه بنىساعده، مدیریت سیاسى نوینى را در اسلام به نام خلافت شکل دادند. چنین مىنماید که مهاجران به تحریک اشراف قریش و بنىمخزوم در راستاى اهداف خود براى برکنارى خاندان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله از قدرت سیاسى و تضعیف موقعیت آنان به طراحى کودتایى سیاسى ـ نظامى علیه حقوق قانونى آنان که در قرآن و سخنان رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله تصریح شده بود، دست زدند.
طرح کودتا با اتحاد سهگانه میان مهاجران قریشى و وارد کردن نیروى نظامى در مدینه منوّره و با گفتمانى همراه با رعب و وحشت و جلوگیرى از اعزام سپاه اسامه و ممانعت از نگارش نامه رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله در روز پنج شنبه و انکار رحلت آن حضرت از سوى خلیفه دوم و با حمایت گسترده سران قبایل، محقق شد.
تصاحب خلافت و مخالفت صحابه قریشى از انتقال نبوت به وصایت و امامت الهى در خاندان رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله ، حکایت از طرح از پیش برنامهریزى شده آنان دارد. در این مقاله با تأکید بر منابع اصلى، دلایل کودتاى سران قریشى علیه على علیهالسلام اثبات خواهد شد.
"امام على، امام حسن، امام حسین و امام سجّاد علیهمالسلام در قرن نخستین هجرى مىزیستند و از نظر شیعه امامیه، نخستین پیشوایان هدایت پس از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله هستند. آنها در قرن اول، در تدوین روایات، ثبت و ضبط آنها و گسترش معارف شیعى، نقش مهمى داشتند و هریک در دوران امامت خود، براى گسترش روایات، با وجود همه مخالفتها، هم خود مبادرت به نوشتن روایات از پیشوایان پیش از خود و نشر آنها کردند و هم بر فراهم سازى زمینههاى نوشتن و نشر آنها توسط اصحاب خود، تلاش فراوان نمودند تا در آینده معارف شیعى در اختیار دوستداران آنها قرار بگیرند.
"