درخت حوزه‌های تخصصی

باستان شناسی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۳۲ مورد از کل ۲٬۲۳۲ مورد.
۲۲۲۱.

بررسی و تحلیل شمایل نگارانه مجسمه سنگی ایلامیِ موزه میراث فرهنگی نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مجسمه یادمانی نهاوند ایلام سوکل مخ شمایل نگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۶
مجسمه های یادمانی، ازجمله آثار هنری به شمار می روند که عمدتاً مرتبط با موضوعات آئینی و مذهبی بوده و دارای پیشینه بسیار طولانی هستند؛ هدف از ساخت این گونه مجسمه های یادمانی، نمادین و گاهی نشان از جایگاه فرازمینی و جایگاه خداگونه صاحبان آن بوده است. در گستره تاریخ ایران فرهنگی، پیشینه ساخت مجسمه ها با چنین رویکردی، (مانند: الهه ونوس سراب) از دوره نوسنگی است که به یک باره از هزاره سوم، رشد فزآینده ای داشته و در دوره تمدن ایلام با ظهور حاکمان و خدایان متعدد، به اوج و اعتلای خود می رسد. از این مجسمه ها، گاهی به عنوان هدایای نذری در معابد و گاهی به عنوان گورنهادها در تدفین اشخاص با رتبه اجتماعی بالا استفاده شده است. مجسمه سنگی یادمانی موزه نهاوند، نمونه ای از این گونه آثار به شمار می آید که چگونگی پیدایش و ماهیت آن چندان روشن نیست. از آنجایی که این یافته فرهنگی از کاوش باستان شناسی به دست نیامده است، ابهامات زیادی درخصوص آن وجود دارد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، آن است تا ضمن بررسی ماهیت این مجسمه سنگی، با نگاهی شمایل نگارانه به نقش و جایگاه آن از منظر زمانی بپردازد. بر این اساس، در این جستار با طرح پرسش ، در چگونگی ماهیت، جانگاری، سبک هنری و کاربری آن با فرض متعلق بودن این اثر فرهنگی به دوره ایلامی در گستره حوزه فرهنگی سیماشکی، واکاوی می گردد. این پژوهش برای درک بهتر و گاهنگاری درست، می کوشد در قیاس با دیگر نمونه های مشابه و هم عصر آن ارائه گردد تا به شناخت بهتری از آثار فرهنگ ایلام، به ویژه دوره سوکل مخ ها در زاگرس مرکزی به دست آید. روش پژوهش در این نوشتار، از نوع کیفی و مبتنی بر روش تاریخی-تحلیلی با بهره مندی از رویکرد کتابخانه ای خواهد بود. جهت بررسی گزاره های پژوهش، به شیوه های هنری پیکره سازی تمدن ایلام و نمونه های مشابه آن در بین النهرین رجوع شده است. برآیند پژوهش نشانگر آن است که مجسمه سنگی نهاوند براساس ویژگی های بصری و ظاهری، در زمره مجسمه های یادمانی به جامانده از دوره سوکل مخ ها (هزاره دوم پیش ازمیلاد) ازمنظر زمانی، و با رعایت جوانب احتمال متعلق به سرزمین بزرگ سیماشکی از منظر جغرافیایی بوده است.
۲۲۲۲.

مطالعه نقوش شاخص سفال مهرزده دوره ساسانی در محوطه ویگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آران و بیدگل ویگل سفال ساسانی نقوش استامپی هنر ساسانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
محوطه ویگل ازجمله استقرارگاه های ساسانی در ایران مرکزی است که مطالعات پیرامون آن بیشتر روی آتشکده و فضاهای معماری متمرکز بوده است؛ به نحوی این موضوع باعث شده است که از سایر داده های باستان شناختی این محوطه مانند سفال غفلت شود. با این حال، بررسی های اولیه نشان می دهد که حجم زیادی از سفال های دوره ساسانی در این محوطه پراکنده است. هم چنین گونه ای از تزئین سفال، یعنی تزئین مُهری یا استامپی، نیز به نسبت سایر روش های مرسوم بیشتر مورداستفاده بوده است. عدم شناختِ جامع از سفال ویگل از یک سو و اهمیت نمونه های استامپی در گاهنگاری و درک هنریِ بخشی از سفال های این محوطه ازسوی دیگر، ضرورت این پژوهش را دوچندان می کند. پرسش های پژوهش پیشِ رو این است که، سفال های استامپی ویگل شامل چه نقوشی است و فراوانی هرکدام از این نقوش چه قدر است؟ این نقوش چه شباهت هایی با سایر نقش مایه های رایج هنری، به ویژه نمونه های موجود از دوره ساسانی دارند؟ نمونه های موجود را می توان با کدام یک از محوطه های دوره ساسانی مقایسه کرد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از آن نشان می دهد که نقش مایه های موجود روی 49 نمونه مورد بررسی از سفال های استامپی را می توان به هفت دسته شامل نقوش: قلبی شکل، گیاهی، دایره ای، هندسی، انتزاعی، طاقی-نعلی و بته جقه تقسیم کرد. گروهی از نقش مایه ها، مانندِ نقوش قلبی شکل و دایره ای را می توان با برخی از جنبه های هنرهای دوره ساسانی مانند: گچبری، حجاری و نقاشی مقایسه کرد. نقوش طاقی-نعلی به نوعی تداعی گر معماری دوره ساسانی و نقوش بته جقه نیز به ردیف سروهایی شباهت دارد که در فرش های دوره قاجار و صفوی به چشم می خورد. از منظر گاهنگاری نیز نقوش استامپی ویگل با نمونه های موجود در محوطه های دشت ورامین-پیشوا، چال ترخان ری، قلعه گبری و لنگرود قم در حوزه بررسی و محوطه هایی مانند: تیسفون، قصر ابونصر، قلعهیزدگرد و مس عینک در خارج از حوزه بررسی قابل مقایسه هستند؛ هم چنین، تعدادی از نقوش هندسی و ردیف های عمودی یا افقی نقوش انتزاعی به نظر ماهیتی محلی داشته اند و نمی توان نمونه های مشابهی با آن ها را چه ازنظر هنری و چه گاهنگاری تطبیقی یافت.
۲۲۲۳.

پیشینه و سرچشمه: تکامل و گسترش جنگ شتر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نبرد شترها سَرمات ها هون ها قرقیزها دودمان تیموری نگارگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۱
نگاره های «جنگ شتر» در هنر صخره ای بازتابی از مراسم آئینی بوده است که می توان آن را به اواخر دوره پارینه سنگی تاریخ گذاری کرد؛ اعتقاد بر این است که سرچشمه آن به شمال غربی قزاقستان امروزی بازمی گردد. با وجود این و به گمانی، نگاره های رایج جنگ شتر در آثار هنری منقول می تواند ریشه از نواحی «کاراتائو و بایکونور» قزاقستان از دوران مفرغ سرچشمه گرفته باشد.به دلیل نزدیکی و موقعیت جغرافیایی، آئین جنگ شتر در اوایل به «سرماتی ها» در استپ های اورال معرفی شد؛ سپس از طریق سرماتی ها به «شیونگنو» در شمال و قوم «شی ایمو» در «سین کیانگ» چین و سپس به «کانگجو» گسترش یافت. جنگ شتر که در سنگ نگاره های «سولائک» در حوضه «مینوسینسک» نگاریده شده، باید ملهم از سبک هنری قرقیزها و سرچشمه آن نیز می تواند شیونگنو باشد. نگاره های جنگ شتران در گورگاه های «لولان» به گمانی از شی ایمو یا از شیونگنو سرچشمه گرفته باشند. با وجود این، نگاره های جنگ شتر در مینیاتورهای ایرانی از زمان تیموریان آغاز شد و نوعی سرگرمی برای درباریان سلطنتی بود. با آمدن تیمور، به اوایل دودمان «یوان»، با پیدایی نوعی جنگ شتر، به عنوان سرگرمی درباری، روبه رو می شویم. این موضوع نشان می دهد که نه تنها آئین جنگ شتر با آمدن مغولان گسترش یافت که نگاره های جنگ شتر در مینیاتور ایرانی نیز با آمدن مغولان به ایران درهم تنیده است.
۲۲۲۴.

تحلیلی بر سفال سده های 5 تا 8 ه .ق. محوطه تاریخی شهر کهن بلقیس یا اسفراین کهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سفال اسفراین شهر بلقیس قرن 5 تا 8 ه .ق دوران اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۲۱
محوطه معروف به شهر بلقیس یا اسفراین کهن، یکی از مراکز شهری مهم در دوران اسلامی و در محدوده استان خراسان شمالی، محسوب می شود. این شهر به استناد منابع تاریخی و کاوش های باستان شناسی، از قرون اولیه اسلامی تا دوره صفوی، دارای سکونت بوده است. تاکنون کتب و مقالات متعددی در زمینه این شهر و برخی از شواهد باستان شناسی آن، منتشر شده است؛ اما هم چنان بخش هایی از یافته های آن، منتشر نشده اند. سفال های قرن 5 تا 8ه .ق. ازجمله یافته های باستان شناسی این محوطه محسوب می شود که تاکنون در هیچ پژوهش مستقلی معرفی و بررسی نشده اند. این آثار گروه های مختلف تزئینی را دربر می گیرند که بخشی از آن ها کمتر شناخته شده اند. این عوامل، ضرورت انجام پژوهش مستقلی را در این زمینه نشان می دهد. پژوهش حاضر بر پایه دو پرسش مهم و اصلی صورت پذیرفت که بدین شرح است؛ سفال های قرون 5 تا 8ه .ق. محوطه چند گروه بوده، چه ویژگی های تزئینی دارند و با کدام مناطق قابل مقایسه هستند؟ مرکز یا مراکز تولیدی این سفال ها کدام است؟ با توجه به این پرسش ها، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی، تحلیل و مقایسه سفال های قرون 5 تا 8ه .ق. محوطه شهر بلقیس اسفراین و شناسایی مرکز یا مراکز احتمالی تولیدی آن ها است. برای انجام پژوهش حاضر نیز از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات در آن بر پایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. در نتیجه پژوهش حاضر، انواع متنوعی از سفال های بدون لعاب و لعاب دار قرون 5 تا 8ه .ق. محوطه بررسی، توصیف و مقایسه شدند. در این میان، برخی از شیوه های تزئینی مانند لعاب چکان نیز برای نخستین بار در پژوهش حاضر معرفی شدند. بسیاری از سفال های مطالعه شده، احتمالاً در خود محوطه تولید شده اند که شواهد تولیدی آن ها نیز در پژوهش ارائه گردید، اما برخی سفال ها مانند زرین فام و سلادن، احتمالاً از مراکز دیگری هم چون جرجان، جیرفت، کاشان و چین، به این شهر صادر شده اند.
۲۲۲۵.

یافته هایی جدید از فرهنگ خراسان بزرگ (بلخی-مروی) در جنوب خراسان براساس شواهدی از محوطه سرتخته باراز قاینات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنوب خراسان قاینات فرهنگ خراسان بزرگ (بلخی-مروی) محوطه سرتخته باراز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
جنوب خراسان و بالأخص منطقه قاینات، در سال های اخیر موردتوجه ویژه باستان شناسان قرار گرفته است. بررسی هایی که در دهه اخیر انجام گرفته، اطلاعات ارزشمندی را از این منطقه در اختیار جامعه باستان شناسی قرار داده است. جایگاه ویژه جغرافیایی و ارتباطی این منطقه به عنوان یک گذرگاه طبیعی میان آسیای مرکزی و شمال خراسان با جنوب شرق و فلات مرکزی ایران، موجب اهمیت ویژه آن در دوره های مختلف، بالأخص اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد گشته است. از مهم ترین تحولات هزاره دوم پیش ازمیلاد گسترش فرهنگی وارداتی به نام «فرهنگ خراسان بزرگ» (بلخی-مروی) در نیمه شرقی ایران است. یافته های اخیر نشان می دهند که این فرهنگ بخش هایی از جنوب خراسان را دربرگرفته است. داده های به دست آمده در محوطه های رزه درمیان، گوند فردوس و بکندای طبس شاهد این مدعاست که قبلاً به آن ها پرداخته شده است. محوطه سرتخته باراز یکی از استقرارهایی است که در کنار محوطه های نام برده دارای شواهدی از فرهنگ خراسان بزرگ در خراسان جنوبی است که کمتر موردتوجه قرار گرفته و در این پژوهش سعی بر آن است تا به معرفی این محوطه و گسترش فرهنگ خراسان بزرگ در منطقه جنوب خراسان پرداخته شود. این محوطه در منطقه قاینات در شمال خراسان جنوبی و در ناحیه ای کوهستانی واقع شده و به دلیل نزدیکی به مناطق روستایی، مورد آسیب فراوانی قرار گرفته است. این پژوهش در دو بخش میدانی و کتابخانه ای، با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. داده های اصلی پژوهش، طی بررسی منطقه قاینات در 1395 ه .ش. به دست آمده است. در مرحله بعدی این داده ها طی مطالعات کتابخانه ای مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته اند. هدف از این نوشتار، تبیین گسترش فرهنگ خراسان بزرگ در جنوب خراسان با توجه به شواهد به دست آمده از این فرهنگ در محوطه سرتخته باراز است. به نظر می رسد که فرهنگ مذکور در نیمه اول هزاره دوم پیش ازمیلاد در جنوب خراسان گسترش داشته است.
۲۲۲۶.

تکامل شمشیرهای منحنی: مطالعه سنجشی میان شمشیرهای چینی و ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمشیر دائو جیان چین ایران شمشیر خم دار ساسانیان سلسله مینگ آسیای مرکزی سلسله یوان پیدائو ژیبِیدائو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۲۰
این پژوهش به بررسی صنعت تکامل شمشیرها با سنجش در چین و ایران می پردازد. این یادداشت با بررسی پیدایش و چگونگی تکامل انواع شمشیر در چین آغاز و بر چگونگی تغییرات آن ها به عنوان مقدمه تمرکز خواهد کرد؛ از این روی به نوع شمشیرهای چینی معروف دولبه «جیان» و انواع مختلف مشهور به «دائو» به دلیل طراحی خاص خود می پردازد. سپس موضوع بحث به برابر ایرانی آن با اصطلاح شناخته شده اش، یعنی «شمشیر» گسترش می یابد؛ این ادعا از آن جهت است تا اثبات شود که اصطلاح «شمشیر»، برخلاف تصور غلط رایج بسیاری از پژوهشگران و مجموعه داران غربی، تنها در مفهوم گونه «خمیده» (دارای تیغه منحنی) آن نیست. درست در برابر این دیدگاه، شمشیر در زبان فارسی برای اشاره به هر نوع شمشیر صرف نظر از شکل آن استفاده می شده است. درحقیقت، این پژوهش با تمرکز بر دوره های تاریخی به بحث پیدایی شمشیرهای منحنی شکل در چین و ایران می پردازد.
۲۲۲۷.

بافت معماری فرهنگ پیزدلی (حسنلوی VIII) براساس کاوش های باستان شناسی در تپه گردآشوان، شمال غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شمال غرب پیزدلی مس وسنگ جدید معماری خشتی سفال کاهرو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۷
تپه گردآشوان یکی از معدود محوطه های استقراری دوره روستانشینی در حوضه رودخانه زاب کوچک، پیرانشهر مربوط به هزاره پنجم/چهارم پیش ازمیلاد است که با توجه به تاریخ گذاری (C14) از 4531پ.م. مورد سکونت قرار گرفته است. انجام دو فصل کاوش باستا ن شناختی این محوطه، اطلاعات ارزند ه ای درخصوص وضعیت فرهنگی و معماری منطقه در اختیار قرار داده است. به لحاظ توالی زیستی در گردآشوان دو طبقه استقراری و چهار مرحله معماری از هزاره پنجم پیش ازمیلاد شناسایی گردید. شواهد باستان شناسی روستای گردآشوان نشان داد که بافت معماری به لحاظ کالبدی شامل فضاهای خشتی و سنگی است. از لحاظ روش، این پژوهش متکی بر داده های نویافته از کاوش های میدانی است که به روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته است. به دلیل انباشت ضخیم مواد فرهنگی عصر مس وسنگ جدید و ارتفاع حدود هشت متر و مراحل مختلف معماری، به نظر می رسد گردآشوان یکی از کلیدی ترین محوطه های مس وسنگ جدید در منطقه شمال غرب باشد. کاوش گردآشوان با هدف شناخت بافت معماری و سنت فرهنگی مس وسنگ جدید (حسنلوی VIII) در حوضه رودخانه زاب انجام یافت. در این پژوهش تلاش گردید تا با مطالعه بقایای معماری و مواد فرهنگی بتوان سنت های فرهنگی حوضه زاب را با دیگر مناطق تبیین نمود. نتایج به دست آمده از کاوش، نشانگر پیوندهای فرهنگی دشت پیرانشهر با مناطق قفقاز، آناتولی و بین النهرین است که به دلیل نزدیکی به مناطق فرهنگی فوق دارای مناسبات و روابط فرهنگی بوده اند. در این پژوهش به معرفی نقشه، ترکیب کالبد و مصالح مورداستفاده و شیوه های معماری مس وسنگ به مثابه تجربیاتی کهن از ایجاد فضاهای مقاوم و منطبق با زیست بوم محل می پردازد.
۲۲۲۸.

هفتالیان از چین تا ایفای نقش در تبادلات میان شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دودمان های شمالی هفتالیان چین ساسانیان سغدیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۷
اصطلاح «یاندا» در زبان چینی که برای نخستین بار در کتاب وی ثبت شده است، بر نام قوم «هفتالی» دلالت دارد. هفتالی ها یک گروه قومی بودند که بیشتر در سده پنجم تا هفتم میلادی در آسیای میانه می زیستند. بنابر منابع نوشتاری چینی، هفتالی ها اغلب در بازده زمانی از 456 تا 586م. به چین آمدند. با شکست هفتالی ها از اتحاد ترک ها، شاهان ساسانی به میانه سده ششم (میلادی)، روابط چین با هفتالی ها نیز به تدریج کم رنگ شد تا این که دگرباره و به دوره «دایه» از دودمان «سویی» (608-618م.) سر و کله آن ها پیدا شد. دودمان های «شمالی» و «جنوبی» چین با هفتالی ها در چین آشنا بودند؛ منابع چینی به تعامل آن ها با گروه های قومی مختلفی مانند «هان» در چین، سغدی ها و ایرانی (پارس) ها اشاره کرده اند. منابع نوشتاری چینی، سکه های هفتالی، سکه ها و کتیبه های ایرانی، زمینه ای سترگ برای شناخت فعالیت های هفتالی ها در چین در قرون وسطی و پیوند آن ها با گروه های قومی مختلف در چین و نیز در مسیر راه ابریشم را ایجاد می کنند. بنابراین منابع، هفتالیان نقشی بسیار مثبت، اثرگذار و سازنده در گسترش تبادلات میان شرق و غرب داشته اند. هفتالیان در پیوندهای میان چین و ایران و نیز با کران دریای مدیترانه نقشی کلیدی داشتند؛ بنابر متون چینی، نمایندگان بیزانس، خراج های را به دودمان وی شمالی پرداخت کرده اند؛ این منابع از همراهی نمایندگان هفتالی و بیزانس به دربار چین خبر می دهند. بنابر منابع مکتوب چینی، سغدی ها از سال 419 تا 564م.، 20بار به چین خراج پرداختند و در این مدت هفتالی ها مکرراً با چین تماس داشتند. باوجود این، سغدی ها و هفتالی ها پس از شکست سغدیان توسط هفتالی ها، از رابطه ای نسبتاً پایدار، اما سست برخوردار بودند.
۲۲۲۹.

مطالعه انسان شناختی مدیریت میراث فرهنگی در بحران: مطالعه موردی زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آسیب پذیری تاب آوری زلزله سرپل ذهاب مدیریت بحران میراث فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۶
در مخاطرات طبیعی مانند زلزله، یکی از مهم ترین بخش هایی که دچار آسیب می شود، میراث فرهنگی است. میراث فرهنگی (ملموس و ناملموس) در تطبیق پذیری، تاب آوری و بازسازی جامعه فاجعه دیده نقشی بنیادین دارد. مطالعه نحوه مدیریت میراث فرهنگی در زمان بحران در زلزله آبان ماه 1396ه .ش. کرمانشاه هدف اصلی این مطالعه است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به پرسش هایی است که، آیا مدیران بحران توانستند میراث فرهنگی را در زمان زلزله سرپل ذهاب مدیریت کنند و این که آیا مدیریت بحران میراث فرهنگی در زلزله سرپل ذهاب توانایی ارائه مدلی جهت افزایش تاب آوری و انطباق پذیری میراث فرهنگی در زمان بحران را دارد؟ یافته های این مطالعه میدانی که براساس سنجش مفاهیم تاب آوری و آسیب پذیری در چرخه مدیریت بحران است، نشان داد که مدیریت بحران در حوزه میراث فرهنگی در زمان بحران و بعد از آن باوجود برآورد آسیب پذیری ها عملکرد قابل قبولی نداشته است. از آنجا که برطبق الگوها و مدل های افزایش تاب آوری جامعه ما، جامعه ای تاب آور نیست، درنتیجه مدیریت میراث فرهنگی نیز به صورت روشنی موضوع انطباق پذیری و تاب آوری را درنظر نگرفته و تنها به مرمت و بازسازی حداقلی آثار تاریخی در زمانی موقت اکتفا کرده است. در چرخه مدیریت بحران، اقدامات پیش از بحران که سبب کاهش آسیب پذیری در مخاطرات آتی خواهد شد، در رابطه با زلزله در این مناطق درنظر گرفته نشده است. در مرحله بازیابی و بازتوانی اجتماعی باتوجه به ویژگی های فرهنگی مردم، میراث ناملموس توانایی بالابردن تاب آوری اجتماعی و فرهنگی درمیان مردم آسیب دیده را تا حد قابل توجه ای افزایش داده است. این درحالی است که مدیریت بحران جامعه و میراث فرهنگی هرگز نتوانسته به عنوان مخزنی برای دانش اندوزی در جهت کاهش آسیب پذیری و افزایش تاب آوری در جامعه به وجود آورد تا بتواند در چرخه مدیریت بحران تاب آوری و آسیب پذیری را در رابطه ای متوازن و متعادل قرار دهد.
۲۲۳۰.

مطالعه، بررسی فنی و مرمت چهار گوشواره فلزی به دست آمده از کاوش های تپه زاغه (سد کارون 4)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تپه زاغه سد کارون 4 اواخر عصرمفرغ/ اوایل عصر آهن گوشواره فلزی حفاظت و مرمت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۲
در کاوش محوطه باستانی زاغه در منطقه کارون 4، اشیاء فلزی متعددی مربوط به دوره ایلام میانه کشف شده است. در این پژوهش چهار گوشواره فلزی مکشوف از این محوطه با هدف مطالعات فنی و آسیب شناسی، ارائه طرح حفاظت - مرمت و انجام عملیات درمان مورد مطالعات آزمایشگاهی و دستگاهی قرار گرفته است؛ در همین راستا، دو پرسش اصلی به شرح زیر مطرح شده، که سعی بر یافتن پاسخ مناسبی برای آن دارد؛ 1-ترکیب عنصری، نوع آلیاژ و نحوه ساخت چهار گوشواره موردنظر چیست؟ 2- فرایند تخریب و خوردگی در اشیاء مذکور چگونه است؟ به این منظور، جهت شناسایی ترکیب آلیاژ و عناصر موجود در ریزساختار از میکروسکوپ الکترونی (SEM-EDS) و به منظور شناسایی روش ساخت و شکل دهی اشیاء از رادیوگرافی اشعه ایکس و متالوگرافی (OM) استفاده گردید. نتایج آنالیز شیمیایی اشیاء بیانگر تولید آن ها از آلیاژ برنج، مس خالص، مفرغ و نقره بود. مطالعات میکروسکوپی نشان داد که ریزساختار نمونه ها شامل ماتریس فلزی همراه با آخال های سولفیدی و گویچه های سربی است. ساخت گوشواره برنجی در چرخه ای از کار سرد و آنیلینگ است و آخرین مرحله شکل گیری آن کارِ سرد بوده است. گوشواره مسی و نقره ای در چرخه متناوب چکش کاری و تاب کاری ساخته شده اند. در گوشواره مفرغی وجود دندریت ها بیانگر ساخت شئ به روش ریخته گری است. پدیده اتفاق افتاده در همه نمونه ها نیز اکسیداسیون است؛ هم چنین با استفاده از روش های آنالیز پراش پرتوایکس (XRD) به شناسایی لایه های تشکیل شده پرداخته شد. در نمونه های ساخته شده از مس خوردگی، کوپریتی و مالاکیتی است، در لایه خوردگی شئ نقره نیز میزان کلر و اکسیژن افزایش یافته است که منجر به ایجاد اکسید نقره یا همان آکانتیت شده است.
۲۲۳۱.

پراکندگی سکونتگاه های دوره هخامنشی در میانه دشت رامهرمز، خوزستان، جنوب غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنوب غربی ایران خوزستان دشت رامهرمز سکونتگاه دوره هخامنشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۲۱
میانه دشت رامهرمز در سال ۱۳۹۸ه .ش. به منظور شناسایی محوطه های دوره هخامنشی بررسی شد که درنتیجه آن، در 36 سکونتگاه آثار فرهنگی از دوره هخامنشی شناسایی و ثبت شدند. در طی شناسایی محوطه های این دوره در دشت رامهرمز، به سفال های محلی دوره هخامنشی نیز برخورد شد که این موضوع در تپه داروغه مشخص تر است. در نتیجه بررسی های انجام شده در سال 1398ه .ش. که توسط یکی از نگارندگان (لیلا افشاری) انجام شد، براساس یافته های باستان شناسی جدید، ویژگی های سکونتگاه های هخامنشی در دشت رامهرمز در جنوب غربی ایران مورد بازنگری و تحلیل مجدد قرار گرفت. در این بررسی تأثیر عوامل جغرافیایی مانند وجود رودخانه های بزرگ و اراضی حاصل خیز بر شکل گیری و رونق سکونتگاه ها مورد ارزیابی قرار گرفت؛ یافته های سطحی معماری نشان از روابط بین جوامع ساکن روستایی و عشایری می دهد. درنتیجه بررسی های انجام شده مشخص شد که نزدیکی به جاده های شاهی باستانی و دسترسی به منابع آبی و مراتع از عوامل تعیین کننده در مدل توزیع سکونتگاه های هخامنشی در دشت رامهرمز بوده است. پژوهش حاضر درپی پاسخ به این پرسش است که، عوامل طبیعی چه تأثیری در شکل گیری استقرارهای هخامنشی دشت رامهرمز داشته است؟ مراتع غنی برای عشایر، قابلیت کشاورزی آبی برای ساکنان، و هم چنین دسترسی به مسیرهای ارتباطی، مزایایی را برای هر دو سبک زندگی فراهم نموده بود؛ بنابراین به نظر می رسد که الگوی استقرار بیشتر با جاده های تجاری-فرهنگی مرتبط بوده است. فراوانی استقرارها بر سر راه جاده شاهی شوش-تخت جمشید بیشتر از مناطق دور از جاده است. سکونتگاه ها در مسیر جاده در فواصل کوتاهی از یک دیگر قرار دارند که نشان می دهد جاده به دلیل مزیت های اقتصادی-اجتماعی، عامل تعیین کننده ای بر تشکیل سکونتگاه های منطقه بوده است. در دوره هخامنشی سکونتگاه ها عمدتاً در بخش شمال غربی و جنوب شرقی دشت متمرکز بوده اند.
۲۲۳۲.

بازسازی جنبه هایی از زندگی اجتماعی و معیشتی شرق مازندران از هزاره چهارم تا دوم پیش از میلاد براساس کاربری سفال های یاقوت تپه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زندگی اجتماعی و معیشتی شرق مازندران یاقوت تپه هزاره چهارم تا دوم پیش ازمیلاد کاربری سفال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۱۴
تحلیل چرایی و چگونگی گردآوری مواد غذایی در جوامع انسانی گذشته، همواره یکی از محورهای اصلی پژوهش های باستان شناسی و انسان شناسی بوده است. این کار با استفاده از یافته های گوناگون باستان شناختی انجام می شود. یکی از داده های باستان شناسی که سهم به سزایی در تحلیل زندگی اجتماعی و معیشتی جوامع، به خصوص در دوره های پیش ازتاریخ دارد سفال است. در این پژوهش برای شناخت تغییرات، تحولات و وضعیت های اجتماعی و معیشتی شرق مازندران از هزاره چهارم تا هزاره دوم پیش ازتاریخ به مطالعه کاربری سفال های یاقوت تپه، حاصل از بررسی و کاوش محوطه های مرتبط در شرق مازندران پرداخته شده است. سفال ها، از نظر کاربرد به سه دسته تقسیم بندی شدند؛ این آثار شامل: ظروف آشپزخانه ای، ظروف ذخیره مواد غذایی و ظروفی با کاربردهای روزانه هستند. در این تقسیم بندی، متغیرهای گوناگون ازجمله خمیره، شیوه ساخت، روش پرداخت، تزئین و فرم درنظر گرفته شده اند. برای تحلیل ارتباط متغیرهای مذکور نیز، از آزمون کی-اسکوار استفاده شده است. به علاوه، ارتباط کاربری و فرم سفال ها با هر یک از لوکوس های کاوش نیز به کمک آزمون کراسکال-والیس بررسی شد. رخساره و ریخت اجتماعی و معیشت ساکنان یاقوت تپه و روند تغییرات آن از اواخر هزاره چهارم تا ابتدای هزاره دوم پیش ازتاریخ ازطریق طبقه بندی، گونه شناسی و تحلیل سفال ها و بازسازی شکلی و عملکردی برخی از آن ها، پرسش خاص، و نیز شرق مازندران، پرسش عام این پژوهش است. فرض بر آن است که این رویداد و چالش در شرق مازندارن که نقطه تلاقی فرهنگ های مختلف و دروازه ورود به دشت گرگان و آسیای میانه از یک سو و دامنه های جنوبی البرز مرکزی و دشت های شاهرود، دامغان و سمنان ازطریق دشت های میان کوهی است، جریان داشته و قابل مطالعه و بررسی علمی است. این مطالعه نشان داده که بین سفال های آشپزخانه ای و ظروف ذخیره مواد غذایی با برخی از لوکوس ها، ارتباط معناداری برقرار است؛ ولی، این ارتباط در ظروف دارای کاربردهای روزانه بسیار ضعیف است. یکی از نتایج مهم دیگر این مطالعه آن است که در اواسط استقرار در این تپه (هزاره سوم پیش ازتاریخ به بعد)، رفته رفته سفال های متنوع تری تولید شده اند؛ از این پس، استاندارد و قانونمندی خاصی در تولید سفال رعایت شده است. به علاوه، تنوع کاربری ظروف را می توان یکی از نشانه های افزایش تنوع رژیم غذایی ساکنان محوطه تلقی نمود؛ این امر می تواند یکی از دلایل و یا عوامل پیچیده تر شدن زندگی اجتماعی و معیشتی جامعه یاقوت تپه از هزاره سوم پیش ازتاریخ به بعد بوده باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان