فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۶۱ تا ۶٬۵۸۰ مورد از کل ۵۶٬۱۷۷ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
153 - 171
حوزههای تخصصی:
در محیط پویای امروز نوآوری محصول عامل کلیدی دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است. برخلاف اهمیت بالای نوآوری محصول، مطالعات در این زمینه به ویژه درباره قابلیت های پویای موثر بر آن بسیار محدود است و در مرحله ابتدایی خود قرار دارد. لذا پژوهش حاضر بر مبنای نظریه قابلیت های پویا و با اتخاذ رویکرد تحلیل مضمون کاربردی اقدام به شناسایی قابلیت های سازمانی پویای موثر بر عملکرد نوآوری و ارائه الگوی نظری در این زمینه کرده است. یافته های حاصل از کدگذاری مضامین 36 مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران شرکت های ایرانی در حوزه تجهیزات پزشکی که منتج به 600 بخش کدگذاری شده است، نشان دهنده 18 قابلیت پویای موثر بر عملکرد نوآوری محصول است که در سه دسته قابلیت های آگاهی، قابلیت های پاسخ دهی و قابلیت های پیکربندی مجدد طبقه بندی شد ه اند. لذا یافته های پژوهش حاضر نه تنها سهمی قابل توجه در توسعه حوزه نظری نوآوری محصول و قابلیت های پویا دارد بلکه مدیران شرکت های ایرانی، به ویژه برندهای حوزه تجهیزات پزشکی را قادر می سازد از سهم بازار و سودآوری بیشتر بهره مند شوند.
چابکی زنجیره تأمین به عنوان یک دارایی راهبردی و تأثیر آن بر عملکرد مالی با نقش تعدیل گری نوع صنعت: یک مطالعه ی فراتحلیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
از زمان معرفی مفهوم چابکی زنجیره تأمین به عنوان یگانه دارایی مدیریت در دستیابی به مزیت رقابتی در محیط متغیر و ناپایدار کسب وکارها، پژوهش های زیادی پیرامون آن انجام گرفته است. بخش گسترده ای از پژوهش های این حوزه بر تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی متمرکز شده است. بررسی مطالعات تجربی نشان دهنده آن است که تأثیر یک دارایی راهبردی نظیر چابکی زنجیره تأمین در پژوهش های مختلف پراکنده بوده است و در بسیاری از موارد نتایج متناقضی دارند. در این راستا ضروری است که نتایج مطالعات تجربی با استفاده از رویکرد فراتحلیل، تجمیع و با هم مقایسه شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی با استفاده از رویکرد فراتحلیل: نقش تعدیل گری نوع صنعت انجام گرفت. در این مطالعه تعداد 18 مطالعه نهایی مطابق با پروتکل پریزما شناسایی و اطلاعات آن وارد نرم افزار CMA2 شد. نتایج فراتحلیل نشان دهنده آن بود که چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی تأثیر می گذارد. تحلیل متغیر تعدیل گر نشان داد که چابکی زنجیره تأمین در صنایع منحصربه فرد اثر قوی تری بر عملکرد مالی دارد.
بررسی رابطه بین محافظه کاری حسابداری و روابط سیاسی هیات مدیره
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین محافظه کاری حسابداری و روابط سیاسی هیات مدیره در بازه زمانی بین سالهای 1393 تا 1399 برای شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران با انتخاب 156 شرکت به عنوان نمونه آماری به اجرا درآمده است. روش گردآوری داده ها با استفاده از نرم افزار ره آورد نوین و یادداشت های همراه صورتهای مالی و تحلیل فرضیات پژوهش با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک در نرم افزار آماری EVIEWS نسخه نهم انجام شده است. نتایچ نشان دادند که بین محافظه کاری حسابداری و روابط سیاسی هیات مدیره ارتباط وجود دارد.
تاثیر شهرت، حق الزحمه و تردید حرفه ای حسابرس بر کیفیت حسابرسی در مدیریت سود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شهرت، حق الزحمه و تردید حرفه ای حسابرس بر کیفیت حسابرسی در مدیریت سود از دیدگاه حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشد. روش: در این پژوهش از روش کمّی- پیمایشی و ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شد. از میان 230 موسسه حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی در سال 1401، پرسشنامه ها از طریق ایمیل برای 114 موسسه ارسال گردید که در نهایت 96 پرسشنامه قابل استفاده دریافت شد. برای سنجش سازگاری درونی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. ضریب آلفای کرونباخ سطح پایایی قابل قبولی (0.7) را نشان می دهد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه شماره 28 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که حق الزحمه و تردید حرفه ای حسابرس تاثیر قابل توجهی بر کیفیت حسابرسی در مدیریت سود دارد؛ اما شهرت حسابرس تاثیر مهمی بر کیفیت حسابرسی در مدیریت سود ندارد. این یافته نشان می دهد که حسابرسان برای کسب کیفیت حسابرسی بهتر در شیوه های مدیریت سود، باید بر حق الزحمه حسابرسی به عنوان معیاری از تلاش حسابرسی و تردید حرفه ای بیشتر تاکید نمایند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند به حسابرسان مستقل کمک کند تا کیفیت حسابرسی خود را در شناسایی و جلوگیری از هرگونه شیوه های دستکاری سود اجرا شده توسط مشتریان افزایش دهند. علاوه بر این، به نهادهای اجرایی مانند سازمان های حسابرسی و بورس و اوراق بهادار در بررسی شرکت هایی که سود خود را مدیریت می کنند، یاری رساند.
مدلی برای کسب وکار پلتفرمی در مرحله ی ورود به بازارهای پلتفرمی دیجیتال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محبوبیت مدل کسب وکار پلتفرمی در سال های اخیر در سطح جهانی و نیز در سطح ایران، اما عدم توفیق برخی از پلتفرم های راه اندازی شده در صنایع مختلف نیاز به مطالعات میدانی در سطح کشور درباره عناصر مدل کسب وکار پلتفرمی و نحوه چینش این عناصر در ورود به بازارهای پلتفرمی را برای تعمیق دانش در این حوزه نمایان کرده است. این پژوهش در راستای همین موضوع ابتدا با استراتژی مطالعه چند موردی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران ارشد و میانی و جمع آوری گزارش های آرشیوی مرتبط به موضوع با استفاده از نمونه گیری نظری، از سه پلتفرم تپسی، اسنپ و کارپینو صورت گرفت که در طی آن 23 مصاحبه انجام شد و از 11 گزارش آرشیوی استفاده شد و با استفاده از تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. درنتیجه 8 مقوله به عنوان عناصر مدل کسب وکار پلتفرم ها در ورود به بازارهای پلتفرمی چندسویه در قالب 29 مفهوم شناسایی شدند. پس ازاین مرحله با جلب نظر خبرگان فعال در این حوزه و از طریق پرسش نامه با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی 12 پاسخ گردآوری شد و سپس با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری، مدلی از روابط بین این عوامل استراتژیک ارائه شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شرایط رقابتی پلتفرم ها به عنوان اولین عنصر مدل کسب وکار نفوذی بالا بر سایر عناصر مدل کسب وکار دارد و درعین حال وابستگی کمی به آن ها دارد. مؤثرترین عنصر در ورود به بازار نیز ارزش پیشنهادی به کاربران شناسایی شد که نیاز است تا با توجه به شرایط رقابتی بهینه شود. کلیدواژه ها: مدل کسب وکار پلتفرمی، ورود به بازار پلتفرم ها، رقابت پلتفرم ها، بازارهای چندسویه، استراتژی پلتفرم ها. کلیدواژه ها: مدل کسب وکار پلتفرمی، ورود به بازار پلتفرم ها، رقابت پلتفرم ها، بازارهای چندسویه، استراتژی پلتفرم ها.
بررسی عوامل موثر در افزایش وجوه نقد بانک های ایران
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی عوامل موثر در افزایش وجوه نقد بانک های ایران می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه کارمندان بانک های ایران می باشد؛ که تعداد آن ها بیش از 100 هزار نفر می باشد. دلیل استفاده و انتخاب جامعه آماری، ماهیت عنوان است، چرا که عوامل موثر در افزایش وجوه نقد بانک ها تنها برای افراد خبره قابل تشخیص است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران بدست آمد. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، میدانی و اینترنت می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه سلماس و نواز (2018) است. نرم افزار مورد استفاده spss می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که سودآوری، بهره وری و نقدینگی موجب افزایش وجوه نقد بانک ها می شود. افزایش سودآوری منجر به رضایت بیشتر سهامداران، مدیران، مشتریان همچنین ارائه خدمات بهتر و فناوری بالاتر می شود. به منظور افزایش سود آوری، ضمن برنامه ریزی و تلاش برای افزایش درآمدها، کنترل هزینه ها نیز دارای اهمیت فراوانی است و در کنار این دو مقوله افزایش سطح فعالیت ها از طریق بهبود سرانه سپرده ها و تسهیلات اعطایی نیز لازم است مورد توجه واقع شود.
مفهوم سازی و اعتباریابی اخلاق حرفه ای اینفلوئنسرها؛ رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
107 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، مفهوم سازی و اعتباریابی " اخلاق حرفه ای" اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی می باشد. این پژوهش به لحاظ پارادایم شناسی در فازِ اکتشاف مدل تفسیری و در فازِ آزمون مدل اثبات گرا قرار دارد و از نظر هدف، کاربردی می باشد. روش: رویکرد پژوهش، آمیخته و استراتژی به کار گرفته شده در آن تحلیل مضمون می باشد. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های کیفی نیمه ساختار یافته و عمیق با ۱۴ نفر از خبرگان علمی و اجرایی و تحلیل آن در نرم افزار MAXQDA شاخص ها و مولفه های اخلاق حرفه ای تاثیرگذاران شناسایی شدند. سپس در بخش کمی با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری (ISM) مدل مربوطه مورد آزمون قرار گرفت و با بهره گیری از تحلیل MICMAC روابط میان مضامین تحلیل گردید. یافته ها: مطابق با نتایج به دست آمده از تحقیق، 8 مولفه و 39شاخص برای این منظور، شناسایی و اعتبار سنجی شد.نتیجه گیری: از آنجا که مولفه هایی که در آخرین تکرارها به عنوان خروجی تعیین می شوند از نظر روش معادلات ساختاری تفسیری، تاثیرگذارتر خواهند بود، لذا مولفه های c4 و c8 یعنی تعهد حرفه ای و احترام به ارزش ها، عقاید و باورهای جهانی، تاثیرگذارتر خواهند بود.
معماری الوی جامع مدیریت تحول سازمانی مبتنی بر مرور ترکیبی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
171 - 206
حوزههای تخصصی:
تحول سازمانی یکی از موضوعات رایج دهه های اخیر حوزه مدیریت و نوآوری است. بنابراین اندیشمندان، متخصصان یا مدیران اجرایی مختلف، متناسب با تجربیات یا مطالعات خود، نسبت به ارائه روش شناسی و الگویی برای این مقوله اقدام کرده اند. به طور طبیعی هر یک از این نوشتارها، متناسب با مسئله و بافتار خود، از زوایه ای خاص به موضوع تحول سازمانی نگریسته اند و تصویر خود را از واقعیت های مشابه ارائه کرده اند و آن واقعیت مشابه، تغییر تمام یا بخشی از سازمان یا صنعت از یک وضعیت به وضعیت دیگر است. یعنی وضعیت موجود در یک فرایند مدیریت شده، به وضعیت جدید دگرگون شده است. اگر خواسته شود برای یک تجربه جدید تحول سازمانی، از یکی از این تجربه های نگاشته شده و الگوهای ثبت شده پیشین استفاده بشود، این پرسش شکل می گیرد که کدام الگو مناسب تر است؟ در این مقاله تلاش شده است با مرور ادبیات حوزه مدیریت تحول، اجزای هر الگو استخراج شده و چارچوب جامعی که دربرگیرنده تمام الگوها باشد، با استفاده از تطبیق عناصر مفهومی و فرایندی تمام الگوها ترسیم بشود. بنابراین هدف پژوهش، دستیابی به معماری جامعی است که سازمان هایی که قصد تحول برنامه ریزی شده داشته باشند، می توانند متناسب با شرایط و توانمندی های خود، مسیر تحول را با ترکیب مفاهیم، ابزار و فرایندهای مناسب برای خود ایجاد کنند. نوع پژوهش، توسعه ای با هدف توسعه دانش و توصیفی است. راهبرد پژوهش، انجام پیمایش برای شناسایی و تأیید مؤلفه ها و روش گردآوری داده ها، مطالعه کتابخانه ای و مرور ترکیبی داده هاست. واحد تحلیل، سطح جهانی در همه حوزه های کسب وکار و به لحاظ زمانی نامحدود است. تحلیل داده های کیفی پژوهش از طریق تحلیل محتوا انجام شده است. برای ساختاردهی به فرایند مرور نظام مند یافته ها، از روش اِی.دی.اُ – تی.سی.اِم استفاده شده است. درنهایت در این پژوهش هشتادوشش الگوی تحول با 320 عنصر مفهومی و فرایندی تحول سازمانی شناسایی، تلفیق و چارچوب دهی شده است.
کاربرد تحلیل پوششی داده ها در اندازه گیری کارآیی نسبی مراکز تلفن شهری (مطالعه موردی: مخابرات منطقه آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۶
49 - 72
حوزههای تخصصی:
پس از خصوصی سازی و پذیرش شرکت مخابرات ایران در بازار بورس، اطلاع از وضعیت کارایی مراکز مخابراتی برای سهام داران امری اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این سوال اساسی است که چگونه می توان مراکز تلفن شهری ناکارآمد را به مرز کارایی رساند. بدین منظور با جمع آوری نظرات خبرگان در قالب پرسش نامه مقایسات زوجی و آنالیز داده ها به روش «فرایند تحلیل شبکه ای»، متغیرهای مؤثر در کارایی مراکز مشخص شده است. داده های خام از آمار و نمرات ارزیابی اخذ شده از ادارات «برنامه ریزی» و «بازرسی و ارزیابی» و صورت های مالی منتهی به سال 1396 که مورد حسابرسی قانونی قرار گرفته، تهیه شده است. سپس به روش «تحلیل پوششی داده ها» و در شرایط «بازده به مقیاس ثابت و متغیر»، امتیاز کارایی مراکز، محاسبه، رتبه بندی و در نهایت راه کارهای بهبود کارایی مراکز ناکارآمد استخراج شده است. مطابق یافته های تحقیق، اختلاف تعداد مراکز ناکارآمد در دو مقیاس مذکور، دلالت بر نظریه «ناکارایی مقیاس»، عدم کارکرد مراکز در مقیاس بهینه و اتلاف منابع توسط مراکز می باشد. جایگاه ضعیف شهرستان ها در جدول رتبه بندی، لزوم گزینش «رؤسای مخابرات شهرستان ها» مطابق شایستگی های فردی و تخصصی را ایجاب می کند. همچنین از عوامل مهم ناکارایی مراکز، عدم وجود «فضای رقابتی-انگیزشی»، «قدرت تصمیم گیری» و «ریسک پذیری» و وجود «محدودیت های مختلف سازمانی و قانونی» می باشد.
رتبه بندی بانک های خصوصی با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره SECA و سیستم CAMEL
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی عملکرد و رتبه بندی بانک های خصوصی با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره SECA است. برای ارزیابی عملکرد مالی بانک ها، سیستم های سلامت مختلفی از جمله سیستم CAMEL وجود دارد. در این پژوهش از معیارهای CAMEL برای ارزیابی عملکرد بانک ها استفاده شده است. باتوجه به اینکه هر یک از معیارها بعد خاصی از بانک را ارزیابی می کند، نیاز به روش هایی برای تجمیع این ابعاد احساس می شود که روش های تصمیم گیری چندمعیاره یکی از این روش ها است. در این پژوهش برای رتبه بندی بانک ها در سال 1400، از روش SECA که مدل برنامه ریزی غیرخطی چندهدفه است، به دلیل مزیت ارزیابی هم زمان معیارها و گزینه ها استفاده شده است.
ارائه مدل سنجش وفاداری مشتریان بر اساس حواس پنجگانه با تاکید بر نقش میانجی ارزش ادراک شده در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل سنجش وفاداری مشتریان بر اساس حواس پنجگانه با تاکید بر نقش میانجی ارزش ادراک شده در صنعت بیمه (مطالعه موردی بیمه عمر و سرمایه گذاری) می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از نظر روش اجرای پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش خریداران بیمه می باشند که با توجه به محدود بودن جامعه آماری، 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند و روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. ابزارگردآوری پژوهش پرسشنامه ساخته محقق که برگرفته از بخش کیفی پژوهش می باشد. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS و پایایی ترکیبی با استفاده از نرم افزار SMART PLS استفاده شد. همچنین برای نشان دادن پایایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که حواس پنجگانه با نقش واسطه ای ارزش ادراک شده بر وفاداری مشتریان تأثیر مثبت و مستقیم دارد و برازش مدل مطرح شده برای ارتباط متغیرها مورد تأیید قرار گرفته است.
بررسی اثرات کوتاه مدت و بلندمدت تنوع بخشی درآمدها و دارایی های بانکی و عملکرد بخش بانکی بر رفتار سهام بانک ها
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۸ (جلد ۱)
206 - 227
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی اثرات کوتاه مدت و بلندمدت تنوع بخشی درآمدها و دارایی های بانکی و عملکرد بخش بانکی بر رفتار سهام بانک ها در بانک های منتخب پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. در این پژوهش جامعه مورد بررسی کلیه بانک های خصوصی فعال در بورس اوراق بهادار تهران بوده که از میان آنها 18 بانک به عنوان نمونه تحقیق از سال 1390 تا سال 1394 می باشد. در واقع کلیه بانک های خصوصی به عنوان جامعه انتخاب و سپس با اعمال شرایط و محدودیت هایی، نمونه واجد شرایط به عنوان نمونه مورد بررسی در نظر گرفته می شود که در نهایت 18 بانک به عنوان نمونه تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. بررسی فرضیه وجود ارتباط بلند مدت بین متغیر های تحقیق در بانک های مورد مطالعه نشان می دهد که اولاً آزمون جوهانسون وجود ارتباط بلند مدت بین متغیرهای تحقیق را نشان می دهد. همچنین بردار بلند مدت مربوط به هر مدل که ضرائب بلند مدت را نشان می دهد استخراج می کند. ثانیاً ارتباط علی یک طرفه از طرف متغیرهای تنوع بخشی دارایی ها، تنوع بخشی درآمد ها و متغیرهای بخش بانکی به سمت نوسانات بازار سهام در بانکهای منتخب تایید شده است.
حکمرانی ناب
حوزههای تخصصی:
حکمرانی، فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است. در گذار از حکمرانی خوب به حکمرانی سالم و پس از آن حکمرانی با رویکرد تعالی به منظور تحقق حداکثری اهداف افراد در جامعه، حرکت رویکرد حکمرانی به سوی توجه عمیق تر به نیازهای مادی و معنوی با نگاه رفاه در چهارچوب تحقق عدالت محوری و تفاوت های ایدئولوژیک و فرهنگی، مفهوم حکمرانی متعالی با رویکرداسلامی و خدامحوری در قالب مفهوم حکمرانی ناب تبیین گشت.حکمرانی ناب به عنوان مدل تکامل یافته حکمرانی متعالی برای جوامع پیشنهاد می گردد.در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای به بیان مفهوم حکمرانی ناب و مولفه های آن پرداخته و در نهایت مدل محقق ساخته ارائه می گردد.کلیدواژه: حکمرانی خوب ، حکمرانی سالم ، حکمرانی متعالی ، حکمرانی ناب
بررسی اثر تعدیلی عملکرد مالی بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و ریسک مالیاتی
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی شرکتها موضوع حساسیت برانگیز و مورد توجه در سال های اخیر بوده و تمایل به سرمایه گذاری در شرکت هایی که اعمال و گزارشگری مسئولیت اجتماعی شرکت ها را دارند در حال افزایش است. طبق مطالعات اخیر مشاهده شده است که انجام فعالیت های مرتبط با مسئولیت اجتماعی شرکت ها نقشی حیاتی در اجتناب از ریسک مالیاتی دارد؛ از طرفی عملکرد مالی شرکت به عنوان مؤلفه ای تأثیرگذار در تصمیمات سرمایه گذاری می باشد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تعدیلی عملکرد مالی بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و ریسک مالیاتی می باشد. این پژوهش در زمره پژوهش های تحلیلی و از نوع همبستگی محسوب می شود که از حیث هدف کاربردی بوده و جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1395 الی 1401می باشد. برای نمونه گیری تعداد 196 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. همچنین برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های رگرسیون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بازده دارایی ها، حقوق صاحبان سهام و گردش دارایی ها به عنوان مؤلفه های عملکرد مالی نقش تعدیل کننده در رابطه ی بین مسئولیت پذیری اجتماعی و ریسک مالیاتی ایفاء می کنند
مدل سازی چندهدفه زنجیره تامین مدیریت پسماندهای بیمارستانی با در نظر گرفتن ابعاد پایداری در ترکیب با تئوری مجموعه فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
177 - 223
حوزههای تخصصی:
در این مقاله یک مدل ریاضی چهار هدفه برای زنجیره تأمین معکوس مدیریت پسماندهای بیمارستانی در دوره همه گیری کرونا در ایران با در نظر گرفتن ابعاد پایداری ارائه شده است. اهداف مدل ارائه شده عبارت اند از: 1) کمینه سازی هزینه های احداث تسهیلات و پردازش زباله ها در مراکز و هزینه های سوخت وسایل نقلیه و هزینه های زیست محیطی حاصل از انتشار گازهای آلاینده؛ 2) بیشینه سازی انرژی تولیدشده حاصل از سوزاندن زباله ها؛ 3) کمینه سازی ریسک ابتلا به ویروس عدم مدیریت زباله ها و 4) بیشینه سازی میزان استخدام نیروی کار در مراکز تأسیس شده. به منظور مدل سازی عدم قطعیت های موجود از تئوری مجموعه فازی استفاده شده است. با توجه به چندهدفه بودن مدل، جهت حل از الگوریتم های دسته میگوها چندهدفه مبتنی بر آرشیو پارتو و الگوریتم چندهدفه ژنتیک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که الگوریتم دسته میگوهای پیشنهادی قادر به دستیابی به جواب های باکیفیت و پراکندگی بالاتر نسبت به الگوریتم چندهدفه ژنتیک می باشد. همچنین مقایسه شاخص یکنواختی و زمان اجرای دو الگوریتم، نشان داد که الگوریتم چندهدفه ژنتیک در زمان کمتری فضای جواب را با یکنواختی بالاتری جستجو کرده و مدل را حل می کند.
شناسایی عوامل مؤثر بر هماهنگی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر هماهنگی در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی بود که با رویکرد کیفی انجام شده است. جامعه پژوهش، معاونان، مدیران و خبرگان آشنا به موضوع پژوهش بودند که به روش قضاوتی و با معیار اشباع نظری داده ها، 20 نفر انتخاب شده اند. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته ها: پس از برگزاری مصاحبه ها و پیاده سازی متون، 32 مضمون پایه در ارتباط با عوامل مؤثر بر هماهنگی به دست آمد و در مرحله بعد، 12 مضمون سازمان دهنده از میان آنها استخراج شده است. نتیجه گیری: نتیجه نهایی پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر هماهنگی در سازمان مدّ نظر بود که عبارتند از: نظام ارتباطی- اطلاعاتی، عوامل ساختاری، عوامل نگرشی، برنامه ریزی، نظام رسمی مشارکت، نظام ارزیابی و نظارت، عوامل سخت افزاری، عوامل مأموریتی، رهبری، فرهنگ سازمانی، قوانین و مقررات و ویژگی های فردی. توجه به ابعاد مذکور شناسایی شده و ارتقای آنها می تواند بر ارتقای کارایی و اثربخشی سازمان اثر جدّی داشته باشد.
بررسی ابعاد رویکرد ارزیابی متوازن اثرگذار بر ارزیابی عملکرد شرکت های حسابرسی: با استفاده از تحلیل عاملی تائیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
180 - 204
حوزههای تخصصی:
موسسات حسابرسی ایران برای پایندگی و رشد خود خود ملزم به تامین اهداف عملکردی پیچیده و چندگانه هستند و این امر، ضرورت انجام ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی استراتژیک را نمایان می سازد. در این راستا، هدف این پژوهش بررسی ابعاد رویکرد ارزیابی متوازن اثرگذار بر ارزیابی عملکرد شرکت های حسابرسی با استفاده از تحلیل عاملی تائیدی است. در این پژوهش پس از بررسی روای محتوا، جهت بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تائیدی، ماتریس همبستگی و آلفای کرونباخ استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش به وسیله پرسشنامه از 172 شریک و مدیر موسسات حسابرسی مستقل در ایران جمع آوری شده است تا نظر حسابرسان مستقل در خصوص سنجه های پیشنهادی ارزیابی متوازن مورد ارزیابی قرار گیرد و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و لیزرل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که یک کارت ارزیابی متوازن با پنج بعد یادگیری و رشد، مشتریان ، فرآیندهای داخلی، مالی و منظر اخلاق شرکتی مرتبط با حسابرسی (آئین رفتار حرفه ای) برای ارزیابی و ارتقای عملکرد موسسات حسابرسی موثر است و یک چارچوب جامع و هدفمند برای ارزیابی عملکرد استراتژیک موسسات حسابرسی ایران به دست می دهد. نتایج پژوهش نشان داد که توسعه و بکارگیری سنجه های پیشنهادی ارزیابی متوازن سبب بهبود عملکرد شرکت های حسابرسی می شود و شرکت های حسابرسی با بکارگیری سنجه های ارزبابی متوازن از محرک های اثر گذار بر عملکرد و استراتژی دانش بیشتری کسب می کنند و بدین وسیله مزیت رقابتی ایجاد می شود. نتایج این پژوهش نه تنها برای مؤسسات حسابرسی بلکه برای هیات های نظارت بر حسابرسی و تدوین کنندگان استانداردهای حسابرسی نیز ارزشمند است. آن ها می توانند با درک بیشتر سیستم های عملکردی در موسسات حسابرسی با اندازه های مختلف فرآیندها و ساز و کارهای نظارتی را طراحی نمایند.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر شهرت، تقدس، ارزش ویژه و حمایت از برند: بررسی جدید در دنیای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
544 - 567
حوزههای تخصصی:
هدف: رسانه های اجتماعی ابزارهای قدرتمندی هستند که به برندها این امکان را می دهند تا با مخاطبان خود تعامل کنند. این تعاملات به شهرت و تقدس برند کمک می کند و ارزش آن را در نظر مخاطبان افزایش می دهد. حمایت از برند نیز، از طریق رسانه های اجتماعی تقویت می شود. در این مطالعه، تأثیر رسانه های اجتماعی بر شهرت، تقدس، ارزش و حمایت از برند در پلتفرم فیلیمو بررسی شده است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع، مقطعی و توصیفی هم بستگی است و از روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس ۳ بهره می برد. نمونه آماری این پژوهش ۱۹۶ نفر از مشتریان اصفهانی پلتفرم فیلیمو است که به کمک روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میان رسانه های اجتماعی، شهرت، تقدس، ارزش ویژه و حمایت از برند، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج از وجود اثر میانجیگری شهرت، تقدس، ارزش ویژه در رابطه میان رسانه های اجتماعی بر حمایت از برند حکایت دارد.
نتیجه گیری: استراتژی های بازاریابی و ارتباطی فیلیمو، باید به گونه ای طراحی شوند که احساس علاقه به این برند را القا کنند و آن را به درجه بالاتری، یعنی تقدس برسانند. این کار امکان تبدیل مشتری به حامی برند را تقویت می کند. همچنین با بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی و تسهیل ارتباط و همکاری بین برند فیلیمو و مشتریانشان، می توان شهرت، محبوبیت و ارزش این برند را برای مشتریان آن افزایش داد و در نهایت موجب تقویت حمایت از این برند شد.
فهم پدیده به حاشیه رانده شدن در سازمان؛ کاوشی در متنِ روایت های کارکنان یک سازمان دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
149 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: زندگی سازمانی، نوعی زندگیِ روایی و تجربه کارکنان در سازمان آغشته با داستان ها و روایت های مثبت و منفی است. تجربه طردشدن از متن سازمان و به حاشیه رفتن، یکی از تجاربی است که در سال های اخیر، روایت های زیادی را در محیط های کاری با خود به دنبال آورده است. هدف این پژوهش، فهم پدیده به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان با واکاوی روایت و داستان های افرادی است که در یک سازماندولتی این پدیده را تجربه کرده اند.
روش: در گام نخست و مبتنی بر روش نمونه گیریِ هدفمند، مشارکت کنندگان اولیه پژوهش انتخاب و در ادامه با مشارکت و هم فکریِ ایشان، مشارکت کنندگان دیگری با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. روایت های و تجربه زیسته کارکنان با انجام 60 مصاحبه احصا و تحلیل شد. عناصر معنایی مشترک از دل داستان ها و روایت های این مشارکت کنندگان، استخراج و با فن تحلیل مضمون، در قالب پیشایندها، مصادیق و پسایندهای به حاشیه رانده شدن ارائه شد. عناصر معنایی مشترک از به حاشیه رانده شدن، مواردی بودند که در بیش از نیمی از مصاحبه ها به آن ها اشاره شده بود.
یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، الگوی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان تدوین و به بحث گذاشته شد. شناسایی پیشایندها (غیربومی ستیزی، سقف و محدودیت در حقوق پرداختی، مدرک گرایی و...)، مصادیق (ترک خدمت مجازی، کاهش تعهد نگرشی، کاهش عملکرد وظیفه ای و...) و پسایندهای (نافرمانی مدنی، بی اعتنایی به کار و محل کار، ترک سازمان و...) به حاشیه رانده شدن کارکنان همراه با ابعاد و عناصر تشکیل دهنده هر یک از این مقوله ها، از جمله یافته های پژوهش بود.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش، حاکی از دو نوع به حاشیه رانده شدن در سازمان بود که با نام های به حاشیه رانده شدنِ تحمیلی و به حاشیه رانده شدنِ ترجیحی مورد بحث و واکاوی قرار گرفت. در پایان رهنمودهایی جهت مقابله با این پدیده در سازمان ارائه شد.
Presenting a Conceptual Framework to Increase the Return and Reduce Risk (A case study: customers of Mellat Bank of Arak)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of this study is to present a framework to increase the return and profitability and reduce credit risk of Mellat Bank customers by developing the RFM model. In this study, which was conducted as a case study in Mellat Bank of Iran, first the variables of RFM model were identified. In the next step, relevant weights of RFM variables were calculated using AHP technique. In the next step, using the K-means algorithm, customers were clustered based on weighted RFM and extended RFM. The result included customer clusters. The results indicated that the three clusters 5, 1, and 7 obtained the highest scores for receiving facilities and the coefficients for receiving facilities were equal to 0.271, 0.173, and 0.556, respectively. By determining the facility coefficient for the cluster and consequently for the customers presented in these top groups, granting facility becomes more transparent and more purposeful, and therefore, it will help the company increase profitability, reduce the churn among high-efficiency customers, and create value for customers. This research demonstrates a systematic method for granting facilities to recognize the true value based on the capability and prevention of arbitrary acts