فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
237 - 254
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی به عنوان پدیده ای نوظهور در ایران موجب تغییرات چشم گیر در تمامی فعالیت های به ویژه حوزه خدمات آموزشی گردیده است. دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی با توجه به رسالت خود همواره به دنبال جذب داشجو و در پی آن جذب انگیزه جهت فعایت ها و رفتارهای مشخص هستند. عدم وجود الگوهای استاندارد بومی برا استفاده از بازاریابی رسانه های اجتماعی در دانشگاه موجب گردیده است که گاهاً شاهد مشکلاتی در این زمینه باشیم. بر همین اساس این پژوهش به دنبال بررسی مشکلات اخلاقی این فعالیت، ابتدا از طریق روش رویکرد کیفی و به تحلیل محتوای استقرایی، ضمن انجام علم سنجی، ابعاد بازاریابی رسانه های اجتماعی را شناسایی و به روش دلفی آن ها را بومی سازی می نماید. سپس با کمک تحلیل عاملی اکتشافی، ضمن تأیید گروه های شاخص های هر بعد و تأیید روایی، به ارزیابی وضع موجود و مطلوب این شاخص ها و عوامل در دانشگاه های ایران می پردازد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی مقالات پایگاه وب آو ساینس طی 50 سال منتهی به 2022 و در بخش کیفی، منتخب کارشناسان و معاونین فرهنگی دانشگاه های سراسر کشور هستند که با استفاده از روش گلوله برفی مورد نظرسنجی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که مهمترین مشکلات مربوط به رویکرد اخلاقی در تبلیغات و سیاست گذاری بازاریابی رسانه های اجتماعی می باشد.
تقسیم بندی واحدهای اجتماعی در نظام قبیله ای در قرآن کریم با رویکرد ریشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی اجتماعی در جوامع عربی، از ادوار پیشااسلامی، به نظام قبیله ای تکیه داشته و روابط داخلی، میان اعضای این نظام بر پایهٔ ارتباطات نسبی و خویشاوندی، شکل گرفته است. در این نظام، تقسیم بندی خاصی از واحدهای اجتماعی دیده می شود که درون قبائل و واحدهای بالاتر از آن، مانند شَعب، وجود دارد و فرض بر این است که اغلب این نام گذاری ها تنها به معنایِ خویشاوندی باشند. در قرآن کریم، از واژگانی چون «شعوب»، «قبیله»، «فصیله»، «رهط» و «عشیره» استفاده شده است و این مطالعه در صدد است که چه ارتباطی بین این تقسیم بندی های قبیله ای وجود دارد و چندگانگی واژگان نظام قبیله ای، بر اساسِ تحلیل ریشه شناسی، چگونه قابل درک است. تمرکز این مطالعه بر تحلیل ریشه شناسانهٔ واژگان نظام قبیله ای با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی به هدف تعریف معانی مشترک و تفاوت های معنایی در تقسیم بندی های قبیله ای است تا تنوع و اهمیت واژگانی این اصول زیرساختی را نشان دهد. این بررسی می تواند به بهبود درک مفاهیم اصولی و اساسی این ساختارها در جوامع عربی کمک کرده و همچنین به شناخت بهتر ارتباط بین این تقسیم بندی ها و تفاوت های واژگانی مرتبط با آن ها کمک نماید. فرضیه اصلی این مطالعه این است که مفهوم اصلی واژگان در این ساختارها به گروه و جماعت اشاره دارد و وجود فروع و شاخه های متعدد در قبیله، به لحاظِ برخی ویژگی های گروهی، خاصِّ آن هاست که نقشی مهم در نمایان کردن فعالیت ها و اهداف گروه های خویشاوندی، از خرد تا کلان در فرهنگ عرب، دارند.
رهیافتی سبک شناسانه به فن ایجاز حذف در سوره مبارکه کهف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان یک متن خاص ادبی حاوی فنونی است که شناسایی سبک و موقعیت کاربردی آن ها نقش بسزایی در ظهور و بروز مراد کلام دارد. از جمله صناعات پرکاربرد در قرآن کریم صنعت ایجاز است که اگر در جایگاه خودش به کار رود ابلغ از ذکر است و موجب زیبایی متن می گردد. پژوهش پیش رو می کوشد که با تحلیل فن ایجازحذف در سوره کهف به جایگاه آن و همچنین انواع آن در این سوره بپردازد و ضمن نشان دادن پربسامدترین نوع آن، اهداف آن را نیز با تکیه بر روش توصیفی_تحلیلی بیان کند. با بررسی این سوره، نتایج تحقیق حاکی از آن است که مجموعاً 85 مورد از این نوع صنعت در سوره کهف وجود دارد و به تفکیک عبارتند از: حذف اسم (54 مورد)، حذف فعل (23 مورد)، حذف حرف (8 مورد) که از آن میان، ایجاز «حذف مفعول» با 26 مورد پربسامدترینِ جنسِ خود است که اختصار و تخفیف، دلالت مذکور و قرینه بر محذوف، روشن بودن محذوف و زیباسازی کلام از مهمترین انگیزه های بلاغی و هنری کاربرد ایجاز حذف بوده و تحلیل بلاغی ایجاز حذف نشان می دهد که اغلب موارد حذف شده در راستای ایجاد اختصار در کلام رخ داده است و اختصار به عنوان اساسی ترین کارکرد ایجاز حذف کاملا با محتوای سوره کهف که مشتمل بر داستان است، تناسب دارد.
تحلیل رویدادهای هسته ای داستان حضرت آدم (ع) از منظر توالی و علیت (مطالعه تطبیقی سه تفسیر کهن فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دردوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیده های انسانی دارد که می تواند خوانش هایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد داردبادیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایت های داستان آدم از منظر رویدادهای هسته ای در سه تفسیر قرانی (ترجمه تفسیر طبری، کشف الاسرارو عده الابرار و روض الجنان وروح الجَنان) بپردازد. با توجه به اینکه این تفاسیر داستان را از متن مقدس قرآن روایت کرده اند، رویدادهای هسته ای هر یک از این داستان ها در تفاسیر فوق یکسان است و از الگوی واحدی پیروی میکنند، اما هر تفسیر در جزییات تفاوت هایی با دیگر تفاسیر دارد. مسئله ی اصلی این است که به رغم منبع واحد این تفاسیر (قرآن)، چرا با یکدیگر اختلاف دارند و دیگر اینکه این اختلافات چه چیزهایی را به ما نشان می دهند. بررسی ها نشان داد جزییات روایی هر تفسیر تفاوت هایی با دیگر متون دارد که ناشی از دیدگاه و دوره خاصی است که تفسیر در آن نوشته شده است.نکته ی مهم دیگر که از منظر روایت شناسی اهمیت دارد این است که این داستان در ده رویداد هسته ای قابل تلخیص است و این رویدادهای ده گانه نیز در نهایت، به چهار واحد بنیادین قابل تقلیل هستند؛ این چهار واحد الگویی کلی را می سازد که بر طیف وسیعی از روایات مذهبی و تفاسیر آنها قابل انطباق است.
بررسی و نقد آرای رینولدز در باب ایده «سرنوشت و جزای فوری شهدا در قرآن» و زیرمتن بایبلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
263 - 285
حوزههای تخصصی:
گابریل سعید رینولدز ایده «جزای فوری شهدا پس از مرگ» را با تکیه بر برداشت خویش از ظواهر آیات و روایات و نیز آرای تفسیری طبری، به معنای عدم تجربه برزخ و وصول بلافاصله آنان به بهشت جاودان انگاشته و آن را متأثر از آموزه های پدران کلیسا، به ویژه پدران سریانی و ناظر به برخی آیات در کتاب مقدس برشمرده است. در این پژوهش پس از نقد این فرضیه باتوجه به شواهد قرآنی و روایی با روش توصیفی و تحلیلی، دیدگاه رینولدز و مستندات وی بررسی و این نتایج حاصل شده است که رینولدز در برداشت خود از تفسیر طبری اشتباه کرده است؛ به علاوه ادعای اینکه این ایده افزون بر آموزه های پدران سریانی از آموزه های پدران کلیسا در غرب نیز اثر پذیرفته است، با دقت در آرای «ترتولیان» که از پدران کلیسای لاتین و بنیان گذار الهیات غربی به شمار می آید، سوءبرداشتی از آرای وی تلقی شده است. خوانش محققان نخستین از دیدگاه های ترتولیان روشن می سازد که شهدا نیز همانند سایر ارواح تا روز رستاخیز در مکان ارواح متوفا باقی می مانند. همچنین سیاق آیات مورد استناد رینولدز از کتاب مقدس و بازخوانی برخی اصطلاحات آن گویای این است که بر طبق آموزه های بایبل نیز شهدا دوره برزخ را طی می کنند.
بررسی راه حلِّ داعی بر داعی در تصحیح اجاره بر واجبات با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
91 - 115
حوزههای تخصصی:
تکالیف شرعی از منظر قصد به دو قسم عبادی و توصلی تقسیم می شود و تمایز این دو از جهت قصد قربت است. فقها به طور اصولی اخذ اجرت را از جهت تنافی با قصد قربت در واجبات تعبدی حرام دانسته اند. این تحقیق درصدد آن است راهی برای رفع این تنافی بیابد. از منظر بزرگانی چون آیت الله خوئی(ره) و امام خمینی(ره) یکی از راه های رفع تنافی، مبتنی بر داعی بر داعی است؛ بدین معنا که، اجیر ذات تکلیف را به داعی قصد قربت و داعی بر اجرت تعمیم می دهد. در این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره)، مقوله داعی بر داعی بررسی شده است. به رغم اینکه حل شبهه تنافی بین قصد قربت در عبادت و قصد اخذ اجرت، از طریقِ «داعی بر داعی» طرف داران فراوانی دارد و امام خمینی نیز بیشترین دفاع را از آن داشته و تلاشِ وافری به خرج داده تا شبهات و اشکالات را از آن دفع کند، ولی به نظر می رسد که این راه حل، ناتمام و غیرکارآمد است، زیرا ادله ای که شرط عبادت را وقوع خالصانه آن می داند، از جهت عرفی، داعی طولی غیرالهی را نیز نفی می کند.
واکاوی آسیب ها و محدودیت های اشعار عاشورایی، حسینی در بستر جامعه و ادبیات
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۳
45-64
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف آسیب شناسی شعر عاشورایی به بررسی محدودیت های اشعار آیینی در دو محور جامعه و ادبیات پرداخته است. شاعران عاشورایی همواره از طریق سرودن اشعار و بیان آن در محافل و مجالس عزاداری عاشورا، نقش مؤثری در جذب مردم به فرهنگ عاشورا دارند. شعر عاشورایی با فرهنگ دینی و مذهب ارتباط دارد؛ به همین جهت در هنر کلامی این نوع شعر گویا «چگونه گفتن» را نباید از «چه گفتن» متمایز کرد. این پژوهش نشان می دهد که شعر عاشورایی باید خالی از غلو، عدم توجه بیش از حد به شعر ماتمی و نظایر آن باشد. سادگی و ایجاز همراه با فصاحت کلام، کار خطیری است که هر شاعر آیینی-عاشورایی باید آن را در نظر داشته باشد تا فلسفه عاشورایی در بستر جامعه و ادبیات در گام متعالی قدم بردارد. البته سهل بودن این نوع شعر نباید ما را از ممتنع بودن آن غافل کند.
سیایت کیفری در حمایت از بزه دیدگان جنایات تروریستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
139 - 170
حوزههای تخصصی:
حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر به مرکز تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون در آمریکا، تنها در یک روز بیش از ۳۰۰۰ قربانی در بر داشت. بازنده اصلی اقدامات و حملات تروریستی، بزه دیدگانی هستند که این اقدامات اصولاً و ابتدائاً تجاوز به حقوق اولیه و اساسی آنها چون حقّ حیات، آزادی و مالکیّتشان می باشد. اهمیت جایگاه حمایت از بزه دیدگان جنایات تروریستی تا جایی است که جبران خسارت آنان با روش مرسوم در خسارت زدایی سایر جرایم، نامناسب و ناکارمداست. در حال حاضر، جنایات تروریستی با چهره های متغیّر و بزه دیدگان متعدد و متفاوت خود حیات بشر را تهدید می کند که موجب طرح و پژوهش توصیفی - تحلیلی این مسأله در این نوشتار شده است که حمایت کارآمد از بزه دیدگان تروریسم، مقتضی اتّخاذ چه سیاست و تدابیری در نظام های کیفری است؟ بنا به یافته های پژوهش، جبران واقعی خسارت بزه دیدگان از تروریسم بر مبنای موازین حقوق بین الملل بشر دوستانه، نیازمند همگرائی و برنامه های اقدام بین المللی است. خسارت بزه دیدگان از اقدامات تروریستی باید بدون تبعیض و صرفنظر از ملیّت، نژاد، رنگ، مذهب، جنسیّت و به صورت منصفانه، متناسب و به موقع جبران گردد. تسهیل فرایند خسارت زدائی از بزه دیدگان تروریسم مقتضی مداخله بخش های عمومی و خصوصی در جهت ترمیم ضرر و زیان مادی و معنوی آنان، صرفنظر از شناسائی عوامل اینگونه اقدامات است: تصویب قانون خاصّ حمایت از بزه دیدگان تروریسم، افزایش اختیارات پلیس در شناسائی، دستگیری و توقیف مظنونان به اقدامات تروریستی، تأسیس اداره رسیدگی به بزه دیدگان تروریسم، تجویز مداخله سازمان های مردم نهاد در اعلام وقوع جرائم تروریستی و طرح شکایت و حضور مؤثّر در جریان دادرسی، ارائه خدمات و مساعدت قضائی رایگان به بزه دیده و اطلاع رسانی به موقع آنان از روند دادرسی، ارائه خدمات پزشکی و درمانی فوری و رایگان، معافیت بزه دیده و خانواده آن از هرگونه مالیات و هزینه های قضائی و درمانی، استفاده از منابع و ظرفیّت های شرکت های بیمه، کمک های مردمی، تأسیس صندوق خاص حمایت از بزه دیدگان تروریسم و پرداخت فوری خسارات وارده به بزه دیدگان از جمله راهکارهای حمایت کارآمد از اینگونه بزه دیدگان است.
ساز و کار تأثیرگذاری توحید افعالی بر اخلاق و رفتار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ایمان حالتی قلبی و روانی است که در اثر دانستن یک مفهوم و گرایش به آن حاصل می شود. ایمان به مثابه یک نگرش، آثار شگرفی در وجود آدمی ایجاد می کند، به گونه ای که عالمان و اندیشمندان درصدد بیان این چگونگی برآمده اند و نظریاتی در این رابطه بیان کرده اند. یکی از تحلیل های مشهور در رابطه ایمان و آثار آن عبارت است از تأثیر بینش بر گرایش و به تبع آن بر کنش، که قابل انطباق با هرگونه ایمانی است. این پژوهش که با روش «تحلیلی استنباطی» سامان یافته، با توجه به آثار فراوانی که اعتقاد به توحید افعالی دارد، این سازوکار و چگونگی آن را تبیین کرده و با استفاده از دو مؤلفه «اسناد» که از مصطلحات روان شناسی اجتماعی است و «خودگروی» که از مصطلحات فلسفه اخلاق است، چگونگی اثرگذاری توحید افعالی بر اخلاق و رفتار را تحلیل و بررسی کرده است. نتیجه این تحلیل نشان می دهد که ایمان به توحید افعالی خداوند از طریق اصلاح «اسنادها» و نفی «خودگروی» از انسان، بر اخلاق و رفتار فرد تأثیر می گذارد.
بررسی شبهه تنافی آرزوی مرگ با مقام حضرت مریم (س) با توجه به آیه 23 سوره مریم
حوزههای تخصصی:
در نگاه اول میان عبارت «یا لیتنی متُّ قبل هذا» در آیه 23 سوره مریم که حاکی از تمنای مرگ توسط حضرت مریم (س) می باشد و مقام و منزلت ایشان به عنوان یک انسان برگزیده تعارض وجود دارد. همین تعارض، باعث ایجاد اشکالی دیگر یعنی تنافی هدایت گری قرآن کریم با نقل این سخن از حضرت مریم (س) می گردد. از آن جا که رفع اشکال از آیه مزبور و حل این شبهات به خاطر مربوط بودن با مباحث کلامی و اعتقادات، حائز اهمیت می باشد و به جهت این که تا کنون پژوهشی مستقل پیرامون شبهه مذکور انجام نشده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با عنایت به آراء مفسران، برای شبهه مذکور پاسخ هایی را ارائه می دهد. نتیجه حاصل از این پژوهش این است که سخن «یا لیتنی متُّ قبل هذا» هیچ گونه منافاتی با مقام حضرت مریم (س) نداشته و با مقام صبر، شکر و رضای ایشان نیز در تعارض نیست؛ بلکه این سخن حاکی از شدت عنایت ایشان به مقام حیا و عفت بوده، سخت و گران بودن تحمل اتهام به معصیتی خلاف عفت برای حضرت (س) را می رساند و این خود، کمالی برای ایشان بوده و شدت قربشان به حق متعال را نشان می دهد. با برطرف شدن شبهه اول، شبهه دوم نیز برطرف گشته و روشن می گردد که حکمت نقل این سخن از حضرت مریم (س) علاوه بر اشاره به منزلت رفیع ایشان به وسیله اشاره به سربلند بیرون آمدن حضرت (س) از امتحانی سخت و طاقت فرسا، نشان گر رحمت واسعه و الطاف بی کران خداوند در حق بندگان مخلص خویش است.
نقد شبهه وجود گفتار مخالف با واقع در قرآن
حوزههای تخصصی:
عُقلا برای نیل به شماری از مقاصد خود از طریق فعل گفتار، خود را ملزم به رعایت برخی اصول می دانند. یکی از این اصول پرهیز از گفتار مخالف با واقع است. مطابق این اصل، انسان ها تلاش دارند گفتارشان با واقعیت های موجود مخالفتی نداشته باشد. آنان به هنگامی که مخاطب سخن گوینده ای هم قرار می گیرند از او انتظار دارند چنین اصلی را رعایت کرده باشد. برخی از مستشرقان با التفات به همین اصل کوشیده اند این شبهه را القا کنند که قرآن به این اصل پایبند نبوده است. آنان برای این مدعا شواهدی را از آیات قرآن ذکر می کنند. البته مسلمانان قرآن را کلام الهی می دانند معتقدند گفتار قرآن بر خلاف واقعیت های مسلم سخنی نگفته است. پژوهش حاضر که با مطالعه کتابخانه ای و انتقادی در آثار قرآن پژوهان مسلمان و مستشرقان سامان یافته، به این نتیجه رسیده است که بیشتر شبهات مستشرقان در این راستا به این دلیل است که ملاک مخالفت برخی از آیات قرآن با واقع را عدم تطابق آن آیات با کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان دانسته اند و البته که به دلیل محرّف بودن آن کتب مقدس این قبیل شبهات قابل پاسخ است؛ بلکه قرآن به دلیل مصون بودن از تحریف نسبت به کتب مقدس دیگر اولویت دارد. همچنین برخی از شبهات مستشرقان ناشی از عدم تسلط به ادبیات عرب و علوم قرآنی رخ داده است و گفتار قرآن در تمامی آیاتِ مورد ادعای مستشرقان کاملاً معقول و مطابق حقیقت بوده و با حقایق و واقعیت های مسلم مخالفت ندارد.
نقش عرف و مقتضیات زمانه در صدور احکام غیرعبادی عصر حضور؛ مطالعه موردی فرایند صدور حکم ازدواج موقت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
43 - 74
حوزههای تخصصی:
وجه به نقش عرف و مقتضیات زمان در صدور احکام غیرعبادی، می تواند زوایا و مسیرهای تازه ای را پیش روی محققان علوم اسلامی بگشاید. با وجود انجام تحقیقات متعدد درباره «ازدواج موقت» و تلاش صورت گرفته برای واکاوی ابعاد فقهی، کلامی و اجتماعی آن، به نظر می رسد همچنان بستر صدور این احکام، آنچنان که باید، مورد بررسی قرار نگرفته است. این در حالی است که احکام متعه از همان سال های نخست هجری، مورد مناقشه صادرکنندگان حکم و از چالش برانگیزترین مسائل میان عامه و امامی مذهبان بوده است. نوشته حاضر، با روش توصیفی و نگاهی فرایندی به شواهد، می کوشد تا روند و سازوکار صدور این احکام را در عصر پیامبر، خلفا و ائمه:، به تصویر درآورد. نتایج تحقیق، نشان از تأثیر جدی قواعد رایج در میان مردم، و همچنین شرایط سیاسی و اجتماعی عصرائمه در صدور احکام تکلیفی الزامی و ترجیحی ازدواج موقت دارد.
ضرورة الحکومة المتعالية في تراث ملا صدرا والإمام الخميني (ره)
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ ربیع ۲۰۲۴ العدد ۱
168 - 193
حوزههای تخصصی:
رغم اختلاف الآراء حول ضروره وجود الحکومه، إلّا أنّ معظم المفکرین بمختلف توجهاتهم الفکریه، یؤکدون علی ضروره الحکومه. ولم تخل الحکمه المتعالیه کتیار فلسفی من هذه الفکره وضروره وجود الدوله. فقد أخذت حیزاً کبیراً من أعمال هؤلاء الفلاسفه. لکن بغض النظر عن القواسم المشترکه بین هؤلاء الحکماء والفلاسفه وبین المفکرین الأخرین، یجب تسلیط الضوء علی أوجه الفرق بین آراء هؤلاء المفکرین وغیرهم. تسعی هذه الدراسه وإنطلاقاً من قناعتها بوجود هذه الضروره فی تراث الملا صدرا والإمام الخمینی الفکری، تسعی لدراسه أبعاد ومستویات الإعتقاد بهذه الضروره. لهذا تقول هذه الدراسه أنّ کلا المفکرین کانا یؤکدان علی ضروره وجود الحکومه لضمان الأمن واستقرار المجتمع. فمن جانب کان الإمام الخمینی یؤکد علی ضروره العداله واستباب الأمن فی المجتمع الإسلامی، وتطرّق إلی أبعاد هذه الضروره ضمن آراءه حول الحکومه، ومن جانب آخر، تناول الملاصدرا هذه الفکره بشکل أکثر شمولاً وأسهب فی بحثه حول مسئله الحکومه. فالفکره الأساسیه تقول إنّ النظر إلی آراء هذین المفکرین، ترسم أمامنا منظومه تدور فی فلکها مجالات حیویه مختلفه کالسیاسه الداخلیه والخارجیه، والمجال الثقافی، والإقتصادی وغیرها وتقدّم نظره شامله لموضوع الحکومه، تساعدنا فی رسم ملامح وظائف الدوله فی العصر الحدیث. وحاولت الدراسه النظر إلی الموضوع من منظور الفلسفی ودراسته من خلال الفلسفه السیاسیه، واعتمدت المنهج الوصفی التحلیلی.
آیا دیوید هیوم برای پذیرش وجود خداوند جایی باقی می گذارد؟(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
7 - 33
حوزههای تخصصی:
هیوم از بزرگ ترین فیلسوفان سنت بریتانیایی بود که قصد داشت در نوشته های فلسفی اش، با تدوین چالش شکاکانه و چالش فریب اثبات کند که خداوند وجود ندارد؛ اما به تازگی محققان تلاش می کنند تا این رویکرد معارضه جویانه هیوم درباره وجود خداوند را تعدیل کنند و نشان دهند که او وجود خداوند را می پذیرد؛ این کار عمدتاً با تکیه بر خوانش دیگر از نگرش هیوم به برهان نظم انجام شده است. این مقاله با استناد به اصل شکاکانه و اصل طبیعت گرایانه نظام هیوم می خواهد نشان دهد که این رویکرد جدید محققان از موضع هیوم درباره وجود خداوند و برخی دیگر از این سنخ رویکردها، قابل اعتراض و بسیار چالش برانگیز هستند. در این مقاله، روش تحقیق به تناسب موضوعِ آن از نوع کتابخانه ای است و روش نگارش مقاله نیز توصیفی تحلیلی است. در هر بخش افزون بر بیان دیدگاه خودِ دیوید هیوم در باب مباحث مطرح شده، به برخی آثار و دیدگاه های شارحان و مفسران وی در بخش هایی که مورد نیاز است، اشاره و به تحلیل و بررسی آنها نیز پرداخته شده است. دست آخر نتیجه این شد که هیوم در فلسفه خود برای پذیرش وجود خداوند جایی باقی نمی گذارد.
آسیب شناسی معانی باب «افتعال» در کتب مشهور ادبی با رویکرد تطبیقی بر آیات قرآن
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات عربی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
103 - 118
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله، آسیب شناسی معانی ذکر شده برای باب «افتعال» در کتاب های مشهور ادبی است. هدف از این کار، کمک به نویسندگان و پژوهشگران این دانش است تا بتوانند با درک صحیح تری از معانی باب «افتعال» و به طور کلی از تمامی ابواب ثلاثی مزید که در حوزه ادبیات عربی کاربرد فراوانی دارند، برخورد کنند. بدین ترتیب، صرفاً به ذکر یک معنا در کتاب ها بسنده نکنند و بدون بررسی دقیق، آن را نپذیرند و به آن استناد نکنند.در این مقاله، مباحث آسیب شناسی معانی در دو محور مورد بحث قرار می گیرند: ۱. ناپیدایی و وضوح؛ ۲. درستی و نادرستی. این مقاله اثبات می کند که از میان یازده معنای مورد بررسی، شش معنا (وقوع، خَطفه، استعمال، وجدان، اظهار و سلب) دارای ناپیدایی هستند و پنج معنا (تفعّل، قبول، لفعل الفاعل بنفسه، مجرد و اغناء) نادرست می باشند. این نگاشته، به روش توصیفی-تحلیلی، اسناد و اطلاعات کتابخانه ای و رایانه ای را گردآوری کرده و با استفاده از دیدگاه بزرگان اهل لغت و به روش استنباطی و اجتهادی، فرضیه خود را اثبات کرده است.
مطالعه تطبیقی سیر تحوّل خمریه سرایی عرفانی در ادب عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
199 - 216
حوزههای تخصصی:
شعر شراب یا خمریه سرایی یکی از گونه های مهم ادبی است که قدمت آن به درازی عمر شعر در ادبیات ملت ها است. خمریه و جمع آن به شکل خمریات یا باده سرایی نوعی از اشعار در ادبیات عرب و فارسی است که به توصیف شراب یا مجالس بزم و شراب خواری می پردازد. وجود نام ها و القاب فراوان و آیین های خاص برای شراب و خمر در ادب عربی و فارسی دالّ بر اهمیت و تداول این موضوع در آن فرهنگ ها می باشد. در مجموع خمریه سرایی یا شعر شراب به دو نوع مادی و عرفانی تقسیم می شود؛ در شعر فارسی هرجا از می و می گساری سخن به میان آمده، مقصود همان عصاره و مفهوم واقعی آن بوده، اما از قرن ششم با گسترش تصوف و آمیختن شعر و عرفان با هم، بسیاری از اصطلاحات ادبی به معنی مجازی به کاررفته و بخش مهمی از معانی عرفانی در قالب اصطلاحات می پرستانه به صورت خمریات بیان شده است و گاهی این درآمیختگی چنان است که نمی توان مِی مجازی را از مِی حقیقی جداکرد. در نوع دوم عارفان و شاعران عارف مسلک می و باده را به عنوان نمادی برای بیان نشاط روحی و بیان عشق الهی دستمایه شعر خود قراردادند و مقصود آن ها از شراب، می انگوری نیست بلکه خمر معنوی و روحی است. در این مقاله با استفاده از روش (تحلیلی - توصیفی) سیر تحوّل ساختاری و محتوایی شعر شراب عرفانی در ادب عربی و فارسی و ویژگی های آن ها مورد بحث قرارگرفته و دلایل بهره گرفتن از الفاظ و اصطلاحات خمری و مراد از این الفاظ با ارائه شواهد و نمونه های شعری متعدد، به صورت تطبیقی بررسی شده است.
مقایسه انسان کامل از نظر غزالی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
271 - 290
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های مهم درتصوف و عرفان «انسان کامل» و ویژگی های اوست. انسان کامل، محل تجلی خداوند و شناخت وی، شناخت خداوند است. بررسی ودرک ویژگی های انسان کامل در میان آرای مختلف عارفان و مقایسه و قضاوت درباره این آرا معرفت افزا است. غزالی ومولوی از تأثیرگذارترین متفکران در جهان اسلام به شمارمی روند. هدف این تحقیق؛ انسان کامل و شناخت ویژگی های او از نظر غزالی و مقایسه آن با اندیشه های مولوی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش اینکه غزالی و مولوی هردو به ضرورت وجود انسان کامل و تقدم غایی او معتقدند. هردو ازنظر کلامی اشعری و تصوف را بهترین روش برای رسیدن به حقیقت می دانند. غزالی صوفی خائف است ولی مولوی به تصوف عاشقانه باوردارد. انسان کامل غزالی مقید به رعایت اصول ظاهری دینی است. اما پیر مولانا، در مواردی نادر بی تقید به ظواهر و لاابالی است. درنهایت هردو معتقدند که بالاترین و کامل ترین مرتبه کمال، به پیامبرخاتم اختصاص دارد. در این پژوهش تلاش می شود ضمن اشاره به آرای دیگر عرفا، دیدگاه های غزالی و مولانا دراین خصوص بررسی و مقایسه شود.
عناصر سینوی در تبیین صدرایی از مسئله نفس و جسمانیة الحدوث بودن آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
39 - 60
حوزههای تخصصی:
بیشک یکی از مهمترین مباحث فلسفی در میان قاطبه حکما، مسئله وجود نفس، جوهریت، نحوه پیدایش نفس، تجرد آن و بقای آن است. این مسئله برای حکیمان مسلمان نیز از اساسیترین و مهمترین مسائلی بوده که دستاوردهای کلامی و فلسفی آن را نمیتوان نادیده انگاشت، زیرا بسیاری از باورهای دینی در گرو قبول این عنصر اصلی در وجود آدمی تبیین میشود. انسان بدون نفس، مشمول هیچ بار تکلیفی از ناحیه شارع مقدس نبوده و نیست، و طبیعتاً معاد و مسائل مربوط به آن نیز موضوعیت خود را از دست خواهد داد. اهمیت مسئله نفس نزد فیلسوفانی که به دیدگاههای کلامی و دینی التزام نداشته اند نیز حاکی از آنست که این مسئله فارغ از دینی بودنش، در فلسفه نیز جایگاهی مهم داشته و دارد. ابن سینا و ملاصدرا در مقام دو حکیمی که هم فیلسوفند و هم دغدغه دینی دارند، توجهی ویژه به مسئله نفس داشته اند. ملاصدرا از وجود نفس گرفته تا اثبات جوهریت آن و تجرد و بقایش، و نیز نحوه پیدایش آن که با عنوان جسمانیه الحدوث، را مورد بحث قرار داده و دیدگاههای نوین او در اینباره شهرت یافته است. اما این نوشتار درصدد است نشان دهد که بسیاری از مباحث ملاصدرا در مسئله نفس، عیناً برگرفته از ابن سیناست. هرچند کوشش این مقاله قدحی بر تلاش ملاصدرا محسوب نمیشود، اما نشان دادن مستندات سینوی در اندیشه صدرایی، میتواند به فهم درست و تفسیر موجه از آراء صدرالمتألهین کمکی شایان نماید؛ بویژه در فهم مفهوم «جسمانیه الحدوث» بودن نفس که بعضی آن را، بغلط، معادل جسم بودن یا جسمانی بودن نفس در ابتدای تکّون خود دانسته اند. مقاله حاضر نشان میدهد که نه این تفسیر از سخن صدرالمتألهین صحیح است و نه این مبنا به او اختصاص دارد، بلکه در همین مسئله نیز ملاصدرا وامدار اندیشه ابن سیناست؛ همچنانکه در دیگر مباحث مربوط به نفس نیز چنین است.
تحلیلی از معرفت بخشی تجربه محض و باورهای پیشین در آن از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
39 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک نوع روش ماهیت شناسی در حوزه سبک زندگی، معرفت بخشی اسلامی و باورهای سنتی اسلامی و عرصه های مشابه را تبیین می کند. شناخت و تبیین مفاهیم ترکیبی همچون سبک زندگی اسلامی، کاری است پیچیده که در عهده شرح اللفظ نیست و در این راستا دین مبین اسلام در تمامی حوزه ها چارچوب هایی را در جنبه های مختلف ارائه نموده که بر این اساس نظریه-های متفاوتی نیز ارائه شده است. در برخورد با تجربه دینی دو دیدگاه وجود دارد. یکی ساخت گرایی که تجربه را مجموعه ساختار ذهنی فرد تجربه گر می داند و دیگری ذات گرایی که تجربه های گوناگون را دارای هسته ای با اوصاف مشترک می داند. معرفت شناسان جدید، تجربه محض و بدون تغییر را قبول نداشته و باورهای پیشین را مسبوق به تجربه آورده و تأثیر زمان و مکان و فرهنگ تجربه را سبب تفسیر آلود شدن آن می دانند. اما صاحب این قلم با بدعت خواندن مکاشفات برخی از عرفا توسط هم عصران آن ها و تعارض داشتن مکاشفات لیدی جولیان با تعالیم کلیسای دوران خودش، نقش زمان و مکان را در تجربه محض نپذیرفته و برای اثبات آن به شش دلیل از ابن عربی بدین قرار توسل جسته اند و آنگاه با این استدلال ها مکاشفه عارف را زمانی معرفت زا و قابل اعتماد می داند که خالص بوده و دارای این شرایط باشد تا از این طریق تجربه محض را اثبات نماید.
فرامقولی بودن خداوند و الگوی رابطه ذات و صفات نزد ابوالحسن اشعری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۰
85 - 107
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن اشعری انتقادات مهمی علیه آموزه بساطت یا عینیت ذات و صفات ارائه کرده است. برخی از فیلسوفان معاصر در سنت فلسفه تحلیلی نیز دیدگاهی مشابه او در مورد این آموزه ارائه کرده اند. در نظر اشعری آموزه بساطت مستلزم اموری شهوداً نامعقول و بی معنا است. پذیرش آموزه بساطت در نگاه اشعری اولا مستلزم شخص انگاری صفات و ثانیا مستلزم پذیرش این همانی خارجی میان صفات است که از نظر او هر دو نتیجه به ضرورت عقلی مردود است. در این مقاله ضمن توضیح و بررسی مبانی متافیزیکی اشعری، انتقادات اصلی او علیه آموزه بساطت را صورتبندی می کنیم، سپس می کوشیم نشان دهیم اولا ماهیت خدای فرامقولی معرفی شده از سوی اشعری با مبانی متافیزیکی او خصوصا با الگوی شیء-ویژگی سازگار نیست و ثانیا ادله موافقان آموزه بساطت نیز به همان اندازه انتقادات او دارای قوت فلسفی است و ثالثا نظریه جایگزین او نمی تواند پاسخی به مساله رابطه ذات و صفات الهی باشد، مگر به ابتنای غیر علّی.