فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت موجود دوره های مجازی آموزش ضمن خدمت فرهنگیان می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی بوده که با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری به تعداد 881 نفر از فرهنگیان منطقه دهلران در سال 1393 است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 267 نفر تعیین شد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 134 مرد و 133 زن به عنوان نمونه انتخاب شدند، که به پرسش نامه محقق ساخته ای که بر اساس مبانی نظری پژوهش و تحقیقات پیشین تهیه شده بود، پاسخ دادند. روایی محتوایی و صوری پرسش نامه با استفاده از نظر جمعی از متخصصان و کارشناسان دوره های آموزش مجازی به دست آمد و پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 0/88 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف اسمیرنف و آزمون دوجمله ای (نسبت ها) استفاده شد. نتایج نشان داد که عدم تدارک زیرساخت ها و امکانات لازم جهت اثربخشی دوره های آموزش مجازی، و عدم اثربخشی دوره های آموزش مجازی نسبت به دوره های حضوری از چالش های موجود است. هم چنین، هم خوانی دوره های آموزشی با نیازهای فرهنگیان و کسب مهارت های لازم برای استفاده اثربخش دوره های آموزش مجازی ضمن خدمت را می توان به دیده فرصت نگریست.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر میزان فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی و عادی شهرستان مبارکه در استان اصفهان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل 465 مادر دارای کودک عقب مانده ذهنی بود که فرزندان آنها در بهزیستی دارای پرونده و نیز 13426 مادر دارای فرزند عادی بود که از جامعه اول 60 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین با مراجعه به اداره ثبت احوال 60 نفر از مادران دارای کودک سالم به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه سنجش فشار روانی فرم فردریک، مجموعه آموزش مهارت های زندگی طراحی شده در یونیسف و پرسشنامه جمعیت شناسی محقق ساخته بود. در چارچوب روش نیمه تجربی 120 نفر از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی تربیت پذیر و حمایتی تحت پوشش بهزیستی و مادران دارای فرزند سالم که به صورت تصادفی از جامعه آماری انتخاب شده بودند، پس از انجام پیش آزمون به صورت تصادفی به دو گروه 60 نفری (شامل 30 نفر از مادران کودکان عقب مانده ذهنی و 30 نفر از مادران کودکان عادی) آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در 10 مرحله (در طول 32 جلسه) آموزش مهارت های زندگی طراحی شده در یونیسف شرکت کردند. مادران گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت بین نمرات باقی مانده گروه آزمایش و گروه کنترل معنی دار است (P<0.0001). بنابراین تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر میزان فشار روانی مادران گروه آزمایش تحقیق تایید شد. اما تفاوت میزان فشار روانی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی و فرزند عادی و تفاوت مادران دارای پسر و دختر عقب مانده ذهنی مورد تایید قرار نگرفت. همچنین تعامل بین عضویت گروهی و نوع مادر (عقب مانده ذهنی و عادی) و جنسیت فرزند معنی دار نبود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی به مادران کودکان عقب مانده ذهنی میزان فشارروانی آنها را کاهش می دهد.
نقش سرکوب فکر، عوامل فراشناختی و هیجانات منفی در پیش بینی اختلال وابستگی به مواد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سرکوب فکر، عوامل فراشناختی، و هیجانات منفی در پیش-بینی اختلال وابستگی به مواد است.
روش: طرح تحقیق از یک نگاه از نوع همبستگی و با توجه به هدف دیگر علی-مقایسه ای است. آزمودنی های پژوهش 70 نفر از افراد مبتلا به اختلال وابستگی به مواد و 70 نفر از افراد عادی (جمعا 140 نفر) بودند. افراد وابسته به مواد از میان مردان مراجعه کننده به مراکز درمان سرپایی انتخاب شدند و نمونه عادی نیز از جمعیت عمومی انتخاب شد. روش نمونه گیری در هر دو روش به صورت در دسترس بود. افراد دو گروه به کمک پرسشنامه فراشناخت، سیاهه سرکوب خرس سفید و پرسشنامه های اضطراب و افسردگی بک ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل تشخیصی استفاده گردید.
یافته ها: باورهای فراشناختی منفی در مورد نگرانی، افسردگی و سرکوب فکر بیشترین توان پیش بینی معنی دار اختلال وابستگی به مواد را داشتند.
نتیجه گیری: می توان به کمک عوامل فراشناختی، سرکوب فکر و هیجانات منفی (خصوصاً افسردگی)، اختلال وابستگی به مواد را پیش بینی نمود. بر پایه این الگو می توان یک رویکرد پیشگیرانه از وابستگی به مواد و یک رویکرد روان درمانی بر پایه درمان های شناختی و فراشناختی تدارک دید و یافته های این پژوهش را در محیط های بالینی و مشاوره ای برای کمک به افراد وابسته به مواد به کار گرفت.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانه های افسردگی و پذیرش کودکان دارای والدین مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی در کودکان دارای والدین مطلقه بود.
روش: جامعه آماری شامل تمام کودکان 10 تا 13 ساله ی دارای والدین مطلقه و ساکن در شهر تهران بود که با توجه به مجوزهای صادر شده از سوی آموزش و پرورش، امکان دسترسی به آنها وجود داشت. نمونه شامل 30 نفر از دختران و پسران مذکور بودند که به شیوه در دسترس از جامعه انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (16 نفر) و آزمایش (14 نفر) جایگزین شدند. برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 12 جلسه نود دقیقه ای و طی سه ماه، گروه آزمایش اجرا گردید. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و نیز پس از شش ماه، پرسشنامه های شاخص افسردگی کودک، و سنجش ذهن آگاهی و پذیرش کودک را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری نشانه های افسردگی (ناکارآمدی، بی لذتی، مشکلات بین فردی، خلق پایین، و عزت نفس پایین) را در کودکان دارای والدین مطلقه کاهش داد. همچنین افزایش معناداری در ذهن آگاهی و پذیرش کودکانی که در درمان شرکت کرده بودند مشاهده شد. نتایج ذکر شده در مرحله پیگیری نیز حفظ شده بودند.
نتیجه گیری: برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند نشانه های افسردگی را در کودکان دارای والدین مطلقه کاهش و ذهن آگاهی و پذیرش کودکان را افزایش دهد.
نقش برنامه های درسی علوم اجتماعی در پرورش مهارت های شهروندی
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به تاثیر اساسی آموزش و پرورش در جامعه پذیر کردن دانش آموزان، آماده سازی نسل جدید برای ایفای نقش شهروندی در جامعه محلی، ملی و جهانی نیز امری است که از این نهاد آموزشی انتظار می رود. هدف این پژوهش، بررسی میزان تاثیرگذاری محتوای کتاب های درسی علوم اجتماعی در راستای اهداف تعیین شده و میزان ارایه مهارت های تربیت شهروندی در کتاب ها بود.
روش ها: این مطالعه تحلیل محتوی در کلیه کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه در سال تحصیلی 89-1388 انجام شد. براساس عملیات برش، محتوای کتاب های علوم اجتماعی دوره متوسطه طبقه بندی و به 4 بخش متن، تصویر، پرسش و فعالیت تقسیم شدند. برای پردازش داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. پس از بهنجارسازی داده ها، بار اطلاعاتی هر مقوله محاسبه و در نهایت، با استفاده از بار اطلاعاتی مقوله ها، ضریب اهمیت هر یک از مقوله ها محاسبه شد.
یافته ها: از مجموع 3194 واحد محاسبه شده در محتوای کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه، تنها 99 واحد به مهارت ویژه شهروندی اختصاص داشت. بیشترین میزان توجه با 31 واحد متعلق به شاخص ""خودآگاهی"" بود. به شاخص ""استفاده درست از امکانات شهری"" هیچ اشاره ای نشده بود.
نتیجه گیری: با وجود آنکه برنامه های درسی رسمی و به ویژه علوم اجتماعی در تحقق تربیت شهروندی نقش اساسی ایفا می کنند، بیشتر شاخص های مربوط به مهارت شهروندی از توجه بسیار کمی در محتوای برنامه درسی علوم اجتماعی برخوردار است.
مقایسه عملکرد تحصیلی، سلامت روانی و جسمانی دانش آموزان پسر فاقد و واجد پدر با توجه به نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی در پایه اول دبیرستانهای شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسه وضعیت سلامت روانی، سلامت جسمانی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان واجد و فاقد پدر پایه اول دبیرستانهای شهرستان اهواز می باشد. حجم نمونه در این پژوهش شامل 200 دانش آموز پسر (100 دانش آموز فاقد پدر و 100 دانش آموز واجد پدر) پایه اول دبیرستان است که به طور تصادفی از بین دبیرستانهای نواحی 4 گانه آموزش و پروش شهرستان اهواز انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه حمایت اجتماعی (SSI)، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، ماتریس پیش رونده ریون، فهرست تجدیدنظر شده علائم روانی (SCL-90-R)، مقیاس درجه بندی شدت بیماری، معدل پایان سال تحصیلی و پرسشنامه توصیفی آزمودنی (محقق ساخته) می باشند. نتایج تحقیق نشان داد که بین سلامت روانی، جسمانی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان فاقد و واجد پدر بدون در نظر گرفتن حمایت اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل کننده تفاوت معنی دار یافت نشد. اما نتایج نشان داد که بین دانش آموزان فاقد پدر و دارای حمایت اجتماعی بالا و آنانی که دارای حمایت اجتماعی پائینی بودند از لحاظ سلامت روانی و عملکرد تحصیلی تفاوت معنی دار یافت شد.
عملکرد حافظه کوتاه مدت بیماران اسکیزوفرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: در دهه های گذشته شواهد بهدستآمده در مورد مجموعه اختلالات اسکیزوفرنی، نشان میدهند که اسکیزوفرنی با نقایص قابل توجهی در عملکردهای ادراکی و شناختی (بهخصوص نقصهایی در دقت و حافظه عملکردی) همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حافظه کوتاهمدت و ابعاد مختلف آن در بیماران اسکیزوفرن و مقایسه با افراد عادی انجام گرفت.
روش: افراد مورد مطالعه 30 بیمار مرد با تشخیص اسکیزوفرنی بستری در بخش روانپزشکی شهرستان شاهرود بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. عملکرد حافظه کوتاهمدت آنها با استفاده از مقیاس تجدیدنظرشده حافظه وکسلر ( III - WMS ) مورد ارزیابی قرار گرفت و با 30 مرد عادی که بهشیوه تصادفی انتخاب شده بودند، مقایسه شد.
یافتهها: تحلیل واریانس چندمتغیره با کنترل سن و تحصیلات نشان داد که بین عملکرد حافظه کوتاه مدت بیماران اسکیزوفرن و افراد عادی در 4 خردهمقیاس حافظه وکسلر از جمله جهتیابی، کنترل ذهنی، تکرار ارقام و حافظه بینایی تفاوتهای معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: بیماران اسکیزوفرن در حافظه و مفهومسازی ضعیفتر از افراد عادی عمل میکنند که این الگو با فرضیه آسیب در قشر پیشانی- گیجگاهی هماهنگی دارد. توانبخشی شناختی یکی از ضروریات مداخلات درمانهای روانشناختی در بیماران اسکیزوفرن است."
شدت استرس ادراک شده و راهبرد های مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل تعیین کننده شیوه های مقابله افراد با موقعیت های استرس زا به منظور تقویت توانایی های آن ها در مدیریت و کنترل استرس، یکی از موضوعات اساسی در مطالعات رفتاری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش شدت استرس ادراک شده در شیوه های مقابله افراد در موقعیت های استرس زا انجام شد. داده های مطالعه حاضر، از 373 نفر از دانشجویان دانشگاه یزد که با روش نمونه-گیری تصادفی، از هفت گروه آموزشی انتخاب شده بودند، در خرداد ماه 1385 گردآوری شد. شرکت کنندگان در پژوهش، به پرسش های مقیاس اصلاح شده راهبرد های مقابله (CSS-R؛ مسعودنیا، 1384) و مقیاس شدت استرس ادراک-شده (PSS؛ نیوکام، هوبا و بنتلر، 1981) پاسخ دادند. تفاوت معناداری بین افراد با سطوح مختلف استرس ادراک شده، در زمینه شیوه های مقابله به طور کلی و تنها دو مؤلفه مقابله اجتنابی و مقابله فعالانه مشاهده شد. هیچ گونه تفاوتی بین افراد از نظر سایر مؤلفه های شیوه های مقابله مشاهده نشد. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی، نشان داد که متغیر شدت استرس ادراک شده هیچ سهمی در تبیین واریانس متغیر شیوه های مقابله نداشت. مطابق با مدل باور تندرستی و مدل رفتار مقابله لازاروس و فولکمن (1984الف)، انتظار می رفت افراد با سطوح بالای شدت استرس ادراک شده بیشتر از شیوه های مقابله هیجانی و افراد با سطوح پایین شدت استرس ادراک شده بیشتر از شیوه های مقابله مسأله محور استفاده کنند. مطالعه حاضر غیر از دو مؤلفه مقابله اجتنابی و مقابله فعالانه، هیچ-گونه تفاوتی را بین افراد با سطوح متفاوت شدت استرس ادراک شده از نظر شیوه های مقابله نشان نداد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس بر استرس ادراک شده زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: لوپوس اریتماتوز سیستمیک (SLE)، اختلال مزمن خود ایمنی میباشد که اغلب با سطوح بالایی از درد و نقص در سیستم های مختلف، میزان بالایی از استرس را در بیماران مبتلا ایجاد میکند. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان گروهی مدیریت استرس با رویکرد شناختی- رفتاری بر میزان استرس بیماران زن مبتلا به لوپوس بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد انجام شده است. نمونه شامل 24 بیمار زن با حداقل سن 18 سال، با تشخیص SLE بود که به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. همه افراد پرسش نامه استرس ادراک شده Cohen را قبل و بعد از مداخله و همچنین در مرحله پیگیری تکمیل کردند.
درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی هشت جلسه بر روی گروه آزمایش انجام شد و در این فاصله، هر دو گروه، درمان های معمول پزشکی را نیز دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات استرس در گروه آزمایش به طور معنیداری نسبت به گروه شاهد کاهش پیدا کرد (001/0 > P).
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی درمان گروهی مدیریت استرس با رویکرد شناختی- رفتاری بر کاهش میزان استرس بیماران زن مبتلا به SLE بود.
تاثیر آمایه ذهنی بر عملکرد حل مساله: تله خبرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرعت عمل خبرگان در حل مساله، در برخی شرایط می تواند آنها را به شکلی انعطاف ناپذیر بر راه حل اولیه تثبیت کند و بر عملکرد آنها در حل مسایل بعدی تاثیر منفی بگذارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای تاثیر ایجاد آمایه ذهنی بر عملکرد حل مساله دانشجویان خبره و مبتدی است. روش: در این پژوهش، با استفاده از طرح عاملی 3×2 (2 سطح خبرگی × 3 نوع آمایه)، عملکرد 48 دانشجوی خبره و مبتدی دانشگاه زنجان، در زمینه حل مسایل آب و ظرف لاچینز مطالعه شد. یافته ها: بر اساس تحلیل واریانس عاملی داده ها، نتایج این پژوهش نشان داد که اولاً، آزمودنی های خبره بیش از آزمودنی های مبتدی دچار آمایه ذهنی شده، بر راه حل اولیه مسایل تثبیت شدند. دوم، عملکرد آزمودنی های خبره در مسایل غیرآمایه ای بهتر از عملکرد آزمودنی های مبتدی بود. و سوم این که، عملکرد آزمودنی هایی که دچار آمایه ذهنی شده بودند، در مقایسه با آزمودنی هایی که دچار این آمایه نشده بودند، ضعیف تر بود. نتیجه گیری: در برخی شرایط، مثلا ًهنگامی که فرد مساله گشا می بایست راه حلی غیرمعمول بیابد، خبرگی در حل مساله می تواند آسیب پذیری وی را در مقابل آمایه ذهنی افزایش دهد و باعث بدتر شدن عملکرد او (در مقایسه با افراد مبتدی) شود.
خیال
حوزههای تخصصی:
مدت و نحوه گذران اوقات فراغت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8 است. در این پژوهش با استفاده از روش زمینه یابی و اجرای پرسشنامه محقق ساخته روی 340 نفر از اعضای جامعه مورد نظر که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم جمع آوری گردید. متغیرهایی که ارتباط آنها با چگونگی گذران اوقات فراغت و مدت آن سنجیده شده است عبارت اند از: جنس، سن ، سطح تحصیلات، وضعیت تاهل، میزان درآمد و اندازه واحد دانشگاهی. پس از تحلیل اطلاعات به صورت توصیفی و استنباطی مشخص شد که از بین شش متغیر، فقط بین متغیرهای جنس، وضعیت تاهل، میزان درآمد (p<0/05، p<0/01) با شیوه های گذران اوقات فراغت رابطه معنادار به دست آمد. به علاوه، عمده ترین شیوه گذران اوقات فراغت «بودن در کنار خانواده» بود.
اثربخشی گروه درمانی رابطه والد- کودک بر پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه پرخاشگری پیامدهای زیانباری برای خود کودک پرخاشگر و اطرافیان وی دارد، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی رابطه والد- کودک بر پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام شد.
روش: در یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون توام با گروه کنترل، تعداد 45 کودک پرخاشگر (25 پسر و 20 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و والدین آنها، پس از موافقت با شرکت در پژوهش، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. به منظور سنجش پرخاشگری کودکان، مربیان مهد کودک های آنان پرسشنامه پرخاشگری پیش دبستانی را تکمیل نمودند. والدین در 10 جلسه، گروه درمانی رابطه والد- کودک را بر اساس دستور العمل لندرث و براتون دریافت نمودند. پس از اتمام جلسات درمان، به منظور سنجش پرخاشگری از مربیان مهد پس آزمون و نیز پس از یک ماه آزمون پیگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: با توجه به یافته های به دست آمده از تحلیل کواریانس، گروه درمانی رابطه والد- کودک منجر به کاهش معنادار پرخاشگری فیزیکی- تهاجمی و کلامی- تهاجمی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه گردیده اما باعث کاهش معنادار پرخاشگری رابطه ای در پی جلسات درمان در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشده است.
نتیجه گیری: گروه درمانی رابطه والد- کودک، با آموزش مهارت های فرزند پروری در کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی کودکان پیش دبستانی موثر است. با این وجود، گروه درمانی رابطه والد- کودک طی یک دوره درمانی 10 جلسه ای برای کاهش پرخاشگری رابطه ای کودکان کافی نیست. این امر لزوم طراحی یک مداخله جامع و مناسب برای کاهش انواع پرخاشگری را یادآور می سازد.
هویت و بحران هویت
نقش موسیقی در افزایش سلامت روانی کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی به عنوان احساس فرد نسبت به خود، دنیای اطراف و همچنین چگونگی سازش با مسئولیت خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خود تعریف شده است(پاتن، 1994).
کودکان عقب مانده ذهنی به علت تاخیر مداوم و سرانجام توقف در تحول ذهنی، علاوه بر مشکلات در حوزه های شناختی، مسائل مختلفی در زمینه ی عاطفی، اجتماعی و بهداشت روانی داشته که می تواند پیامد محدودیت های شناختی آنها باشد، این کودکان اغلب رفتارهای گوشه گیرانه یا پرخاشگرانه از خود بروز می دهند (میلانی فر، 1374). با توجه به این مساله، بهبود مشکلات این کودکان به شیوه های مختلف درمانگری اهمیت فزاینده ای دارد. دراین راستا موسیقی درمانگری بعنوان یک روش درمانگری مفید برای افراد عقب مانده ذهنی مطرح می باشد که اهدافی از قبیل ؛ بهبود بهداشت روانی ، کاهش پرخاشگری، افزایش تمرکز، سازگاری اجتماعی ، تقویت هماهنگی ماهیچه ها، کنترل شخصی، ثبات عاطفی، ایجاد انگیزه و ... را به دنبال دارد. در این راستا در مقاله حاضر به بررسی نقش موسیقی در افزایش بهداشت روانی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی پرداخته شده است.
قشر پره فرونتال ، اختلالات تصمیم گیری و ازمون های ارزیابی کننده
حوزههای تخصصی:
اختلالات تصمیم گیری، هسته بسیاری از اختلالات روانپزشکی و شخصیتی است. در فرایند تصمیم گیری که یک پردازش شناختی به حساب می آید. مفاهیمی مانند کنترل تکانه، ریسک پذیری، دوری از گزند، وابستگی به پاداش، کیفیت انتخاب ها، نوجویی و... دخیل می باشند. در سال های اخیر گروه های مختلفی از دانشمندان علوم اعصاب سعی نموده اند آزمون هایی طراحی نمایند که به وسیله آنها بتوان این فرایند عالی شناختی را بررسی نمود. از معتبرترین این آزمون ها می توان به آزمون قمار (gambling task) یا GT اشاره کرد. این آزمون که در سال 1994 معرفی شده است. تاکنون برای ارزیابی اختلالات شناختی ناشی از ضایعات مختلف مغزی و بررسی مشکلات شناختی گروه های مختلف معتادان، قماربازان حرفه ای و مبتلایان به اختلالات وسواسی جبری، اسکیزوفرنیا، اختلالات خلقی، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS)، اختلالات هذیانی و... به کار رفته و نتایج جالبی نیز حاصل شده است.
مولفان این مقاله، نسخه جدیدی از این آزمون طراحی نموده اند که با امکاناتی فراتر از نسخه های قبلی، ارزیابی بهتر این فرایند را فراهم می آورد. استفاده از این نسخه و نسخه های قدیمی تر آزمون GT و بررسی نتایج آن در میان جامعه ایرانی نشانگر نوعی تفاوت فرهنگی در جامعه ماست (حساسیت به دفعات باخت نه میزان آن) که بررسی این تفاوت حایز اهمیت می باشد.
برای ارزیابی جنبه های دیگر اختلالات تصمیم گیری، آزمونهای دیگری نیز ابداع شده اند که از آن میان می توان به آزمون تصمیم گیری راجرز (Task Rogers'' Decision Making)، آزمون فرایند کاهش اهمیت معوق (Delayed Discounting Procedure، DDP)، آزمون چینش معوق نامتناسب با نمونه (Delayed Nonmatching to Sample، DNMS) و آزمون Gehring اشاره نمود. نتایج بسیاری از این آزمون ها نمایانگر عملکرد نواحی مغزی خاص، به ویژه بخش میانی تحتانی (Ventromedial) قشر پره فرونتال مغز، در فرایند تصمیم گیری می باشد.
"تاثیر آموزش گروهی عزت نفس بر میزان سازگاری اجتماعی دانشجویان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش گروهی عزت نفس با شیوه های رفتاری و رفتاری شناختی بر سازگاری اجتماعی دانشجویان ساکن خوابگاه دانشگاه اصفهان بود. به منظور دستیابی به هدف فوق 30 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه از طریق نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه های آزمایشی هر یک به طور جداگانه به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناختی- رفتاری و رفتاری عزت نفس قرار گرفتند. ابزار این تحقیق، آزمون عزت نفس الیس پوپ و آزمون محقق ساخته سازگاری اجتماعی بود که پایایی و روایی آن ها مورد تایید است.
نتایج تحلیل واریانس، حاکی از اثربخشی شیوه های مختلف آموزشی و افزایش معنادار سازگاری اجتماعی و همچنین عزت نفس بود. به عبارت دیگر، شیوه های رفتاری و رفتاری- شناختی عزت نفس با رویکرد گروهی، باعث افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان ساکن خوابگاه گردید، اگرچه نتایج نشان داد که آموزش شناختی- رفتاری موثرتر از آموزش رفتاری بوده، لکن این تاثیر از نظر آماری معنادار نبوده است. همچنین تفاوت میانگین های نمرات عزت نفس و سازگاری اجتماعی در سه گروه رفتاری- شناختی و رفتاری، و گروه کنترل در پیگیری پایدار بوده است."
مشاوره ازدواج
حوزههای تخصصی:
نقایص کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این بررسی با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی (EF) در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی (ADHD) با کودکان طبیعی انجام شده است.
روش: بیست کودک مبتلا بهADHD (بر اساس ملاک های DSM-IV-TR) با 19 کودک سالم، به وسیله آزمون های برج لندن (نگاشت کامپیوتری)، عملکرد مداوم و استروپ مقایسه شدند.
یافته ها: در آزمون برج لندن، عملکرد کودکان مبتلا به ADHD ضعیف تر از کودکان طبیعی بود. از نظر آماری، این اختلاف به ویژه در سطوح 2 و 3 آزمون برج لندن معنی دار بود. در آزمون عملکرد مداوم، از لحاظ آماری، خطای ارتکاب در کودکان مبتلا به ADHD به طور معنی داری بیشتر از گروه کودکان طبیعی بود. خطای حذف در کودکان ADHD بیشتر از گروه طبیعی بود، ولی از نظر آماری معنی دار نبود. در آزمون استروپ، از نظر شاخص تمایز، یعنی اختلاف زمان نقاط و زمان رنگ ها، بین دو گروه اختلاف قابل ملاحظه ای مشاهده نشد، ولی زمانی که برای نام بردن رنگ ها لازم بود در کودکان ADHD در هر سه کارت به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به ADHD در مقایسه با کودکان طبیعی، دارای درجاتی از اختلال است که این نقص به ویژه در مهار پاسخ ها بیشتر نمایان می شود.