ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
۱۹۰۱.

بررسی مدل معادلات و روابط ساختاری متغیرهای روان رنجورخویی و وظیفه شناسی در زلزله زدگان دارای تجربه استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس پس از سانحه باورهای دینی زلزله زدگان استان کرمانشاه ویژگی های شخصیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۸۱
زمینه: اختلال استرس پس از سانحه، شایع ترین مشکل روانی پس از بلایا و حوادث است. مضامین دینی حاکی از این است که انسان به هنگام برخورد با شرایط تهدیدکننده، خدا را می خواند. تحقیقات آسیب شناسی روانی نیز نشان داده است که وقایع تکان دهنده و تهدیدکننده ممکن است در برخی از افراد مستعد، علائم اختلال استرس پس از سانحه را ایجاد نماید. همچنین پژوهش ها نشان داده اند که ویژگی روان رنجورخویی می تواند ابتلا به استرس پس از سانحه را تشدید نماید. هدف: این مطالعه با هدف، بررسی روابط ساختاری روان رنجورخویی و وظیفه شناسی در زلزله زدگان دارای تجربه استرس پس از سانحه با نقش میانجی گر باورهای دینی است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی-پیمایشی و همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بازماندگان، زلزله منطقه ازگله کرمانشاه سال 1396 بود که در سال 1401 به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و کرجسی به تعداد 384 نفر برآورد شد که مقیاس استرس پس از سانحه وددرز و همکاران (1993)، مقیاس باورهای دینی آلپورت (1967) و ویژگی های شخصیت مک کری و کوستا (2021) را تکمیل کردند. برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و جهت بررسی همبستگی بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. آزمون فرضیه ها با استفاده از نرم افزار ایموس 24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که باورهای دینی، نقش میانجی در رابطه روان رنجورخویی با استرس پس از سانحه را دارد. همچنین نتایج نشان داد که باورهای دینی، به طور معناداری رابطه وظیفه شناسی با استرس پس از سانحه را نعدیل می کند. نتیجه گیری: با توجه نتایج پژوهش حاضر مبنی بر نقش واسطه ای باورهای دینی در رابطه شخصیت و استرس پس از سانحه در افراد زلزله زده پیشنهاد می شود درمانگران مداخلات درمانی خویش را با تأکید بر منابع و باورهای دینی طراحی کنند و در آموزش ها، ظرفیت ها و منابع مثبت آیینی افراد، مورد توجه متولیان سلامت روان قرار گیرد.
۱۹۰۲.

اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر مه مغزی مبتلایان به کووید-19 طولانی: مطالعه مبتنی بر الکتروانسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مه مغزی الکتروانسفالوگرافی کمی کووید-19 طولانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۵۵
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر مه مغزی مبتلایان به کووید-19 طولانی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمام بیماران مبتلا به مه مغزی ناشی از کووید-19 طولانی مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی و روانشناسی شهر کرمان در سال 1402 تشکیل دادند. از بین آن ها 30 بیمار (19 زن و 11 مرد) به شیوه هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) گمارده شدند. در گروه آزمایش، شرکت کنندگان به مدت 15 جلسه (3 جلسه در هفته و هر جلسه 40 دقیقه)، تحت درمان tDCS قرار گرفتند و گروه کنترل تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای شم را دریافت کردند. به منظور بررسی امواج مغزی دخیل در مه مغزی شرکت کنندگان، قبل و پس از درمان، الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG) از 19 مکان مغز آن ها ثبت و داده ها با استفاده از t تست وابسته و تحلیل کوواریانس یک راهه در نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده از بررسی تغییرات امواج مغزی نشان داد که tDCS باعث کاهش امواج دلتا و تتا در مناطق پیشین (Fz، Fp1، Fp2، F3 و F4) و میانی مغز ( Cz، C3 و C4) و بهبودی مه مغزی در سطح معنی داری می شود (0.05p<). این نتایج بر اثربخشی tDCS جهت کاهش فزون کنشی امواج آهسته در نواحی قدامی و مرکزی مغز و بهبود مه مغزی بیماران مبتلا به کرونا تأکید دارد.
۱۹۰۳.

مقایسه قلدری و انزوای اجتماعی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه پسر و دختر شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلدری انزوای اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان اصفهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۵۰
هدف پژوهش حاضر مقایسه قلدری و انزوای اجتماعی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دختر و پسر شهرستان اصفهان در سال تحصیلی 1401 – 1402 بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان اصفهان بود. حجم نمونه شامل 316 نفر بود که 158نفر از دانش آموزان دختر و 158نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول و دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتحاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه قلدری ایلی نویز (2001) و پرسشنامه انزوای اجتماعی مدرسی یزدی، فرهمند و افشانی (1396) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین دانش آموزان پسر و دختر در میانگین نمرات زیر مقیاس زد و خورد و زیر مقیاس عجز وجود داشت (p<.01) . دانش آموزان پسر در مقایسه با دانش آموزان دختر نمرات بالاتری کسب کردند. اما تفاوت آماری معنی داری در بقیه زیر مقیاس های قلدری و انزوای اجتماعی بین دو گروه مشاهده نگردید.
۱۹۰۴.

Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Cognitive Fusion and Social Anxiety in Women with Generalized Anxiety Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Acceptance and Commitment Therapy Cognitive fusion Social anxiety Generalized anxiety disorder

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۱
Objective: The purpose of this study was to determine the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on cognitive fusion and social anxiety in women suffering from generalized anxiety disorder. Methods: This study was an applied, quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up, including a control group. The population consisted of all women with generalized anxiety disorder who attended counseling centers in Sari city. The sample included 30 women with generalized anxiety disorder, selected via convenience sampling and randomly assigned to two groups: the experimental group receiving ACT for social anxiety disorder (Hayes, 2012) and a wait-list control group. Data were collected using the Social Anxiety Questionnaire (Watson & Friend, 1969) and the Cognitive Fusion Questionnaire (Gillanders, 2014). Data were analyzed using repeated measures ANOVA with SPSS-26 software. Findings: The results showed significant differences between the ACT treatment group and the control group. ACT was effective in reducing cognitive fusion (F = 15.25, p < .001) and social anxiety (F = 38.86, p < .001) in women with generalized anxiety disorder (p < .001). Conclusion: Therefore, it can be concluded that Acceptance and Commitment Therapy may serve as an effective intervention method for improving cognitive fusion and social anxiety in women with generalized anxiety disorder.
۱۹۰۵.

The Role of Tests and Tools in Accurate Diagnosis and Severity in Children with Autism Spectrum Disorders(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: test Tool Diagnosis severity Autism

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۴
Objective: The current research was conducted with the aim of studying and investigating the role of tests and tools in the accurate diagnosis of autism spectrum disorders. Methods: A total of 83 children (56 boys and 27 girls) diagnosed with autism or one of the comorbid diagnoses were selected and underwent the GARS-3 scale and the Psycho-Educational Profile Revised (PEP-3) diagnostic test. Additionally, parents were asked to complete a checklist provided by the researcher. The age range of the individuals with autism was between 2 and 7 years, with an average age of 6.5 years. Findings: The results of the statistical analyses of the data from this study indicated a significant role of diagnosis tools. Conclusion: So, the proper and timely use of diagnostic tests plays a significant role in the accurate diagnosis of autism spectrum disorders and also in determining the severity of these disorders.
۱۹۰۶.

The Mediating Role of Early Maladaptive Schemas in Explaining the Causal Relationships Between Childhood Maltreatment, Attachment Styles, and Forgiveness in Betrayal Victims(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Betrayal forgiveness childhood maltreatment Attachment style Early Maladaptive Schema

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
Objective: The primary goal of this study was to present a forgiveness model based on childhood maltreatment and attachment styles, with the mediating role of early maladaptive schemas in betrayal victims. Methods: This descriptive correlational study involved betrayal victims who had sought counseling in Tehran in 2022, with a sample of 653 individuals selected through convenience sampling. The instruments used included Bernstein et al.'s (2003) Childhood Trauma Questionnaire, Hazan and Shaver's (1987) Attachment Style Questionnaire, Young's (1999) Early Maladaptive Schema Questionnaire, and the Forgiveness Questionnaire by Ray et al. (2001). Data were analyzed using SPSS version 25 and AMOS version 24. Findings: The results indicated a negative relationship between childhood maltreatment, insecure attachment styles, and early maladaptive schemas with forgiveness, while secure attachment showed a positive relationship with forgiveness. Furthermore, the results suggested that early maladaptive schemas mediated the relationship between childhood maltreatment, attachment styles, and forgiveness in betrayal victims. Conclusion: Overall, the results indicated that the evaluated structural model was well-fitted, and the findings could assist therapists and counselors in better understanding the forgiveness process in betrayal victims.
۱۹۰۷.

تبیین علّی بهزیستی تحصیلی بر اساس حمایت تحصیلی و سرمایه های روان شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی تحصیلی حمایت تحصیلی سرمایه روان شناختی دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۶۶
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه روان شناختی در رابطه بین حمایت تحصیلی و بهزیستی تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1404-1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 266 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه حمایت تحصیلی (ASS) ساندز و پلانکت (2005)، سرمایه روان شناختی (PCQ) لوتانز و همکاران (2007) و بهزیستی تحصیلی (AWBQ) پیترینن و همکاران (۲۰۱۴) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج بیانگر معناداری اثرمستقیم حمایت تحصیلی به بهزیستی تحصیلی (01/0=P)، حمایت تحصیلی به سرمایه روانشناختی (02/0=P) و سرمایه روانشناختی به بهزیستی تحصیلی (005/0=P) بود. همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم حمایت تحصیلی با بهزیستی تحصیلی با میانجی گری سرمایه روانشناختی بود (01/0=P). این نتایج نشان می دهد که حمایت تحصیلی با اثرگذاری بر سرمایه روان شناختی، می تواند منجر به شادابی، رضایت و در نهایت بهزیستی تحصیلی دانشجویان در فعالیت های درسی و آموزشی شود.
۱۹۰۸.

اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و نشخوار فکری افراد دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار درمانی دیالکتیک انعطاف پذیری شناختی باورهای ارتباطی نشخوار فکری نارضایتی زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۱
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و کاهش نشخوار فکری در افراد دارای نارضایتی زناشویی انجام شد. روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای نارضایتی زناشویی شهر بجنورد بود که در سال 1403 به مراکز مشاوره بهزیستی مراجعه کردند و در آزمون نارضایتی زناشویی اولسون نمره نارضایتی دریافت کردند. روش نمونه گیری در دسترس از میان این افراد استفاده شد و حجم نمونه شامل 40 نفر بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسن و اپستین (1981) و پرسشنامه نشخوار فکری نولن-هوکسما (1991) بود. گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتار درمانی دیالکتیکی بر اساس پروتکل مک کی و همکاران (1391) شرکت کرد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مکرر و نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد رفتار درمانی دیالکتیک به طور معناداری باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و کاهش نشخوار فکری در افراد دارای نارضایتی زناشویی شد. تفاوت های معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در این متغیرها مشاهده شد. نتیجه گیری: رفتار درمانی دیالکتیک می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود انعطاف پذیری شناختی، تقویت باورهای ارتباطی مثبت و کاهش نشخوار فکری در افراد با نارضایتی زناشویی به کار گرفته شود. این نتایج نشان دهنده اهمیت استفاده از روش های درمانی نوین در بهبود مسائل روان شناختی و روابط زوجین است.
۱۹۰۹.

رابطه کیفیت روابط مادر- کودک با راهبردهای مهار فکر و فقدان لذت جویی مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم

کلیدواژه‌ها: مادر-کودک مهار فکر لذت جویی اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۵
مقدمه: ویژگی های روان شناختی مادر از قبیل رابطه ای که با کودک دارد و فقدان لذت جویی نقش به سزایی ایفا می کند. هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه کیفیت روابط مادر-کودک با راهبردهای مهار فکر و فقدان لذت جویی مادران دارای کودکان مبتلابه اتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اتیسم شهر اهواز در سال 1399-1400 بوده که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های کیفیت روابط مادر-کودک پیانتا (1994)، پرسشنامه مهار فکر ولز و دیویس (1994) و پرسشنامه فقدان لذت جویی سنایت و همکاران (1995) جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که همه ضرایب مسیر به جز کنترل اجتماعی با فقدان لذت جویی (74/0 p=، 02/0-β=) رابطه معنی داری دارد. به علاوه، روابط غیرمستقیم پرت کردن حواس (023/0 p=، 175/0β=)، نگرانی (005/0 p=، 151/0β=)، تنبیه (004/0 p=، 178/0-β=) و ارزیابی دوباره (026/0 p=، 144/0β=) با میانجی گری فقدان لذت جویی با کیفیت روابط مادر- کودک معنی دار بودند، اما کنترل اجتماعی با میانجی گری فقدان لذت جویی با کیفیت روابط مادر-کودک (549/0 p=، 017/0-β=) معنی دار نبود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرت کردن حواس، نگرانی، تنبیه و ارزیابی دوباره به صورت مستقیم و از طریق فقدان لذت جویی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی کیفیت روابط مادر-کودک است؛ لذا با مهار فکر می توان انتظار داشت عملکرد بهتری داشته و لذت جویی نیز در این مادران بهبود یابد. در نتیجه این امر منجر به ارتباط بهتر مادر-کودک در کودکان مبتلا به اتیسم شود.
۱۹۱۰.

مدل یابی رابطه هوش موفق و انعطاف پذیری شناختی با بهزیستی تحصیلی، نقش میانجی تفکر خلاق در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی تحصیلی هوش موفق انعطاف پذیری شناختی تفکر خلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۷۱
هدف پژوهش حاضر مدل یابی رابطه ی هوش موفق و انعطاف پذیری شناختی با بهزیستی تحصیلی ، نقش میانجی تفکر خلاق در دانش آموزان متوسطه بود. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر شهرکرد بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای 327 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینین-سوینی و همکاران (2012)، پرسشنامه هوش موفق گریگورنکو و استنبرگ (2002)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و ونادروال (2010)، پرسشنامه تفکر خلاق پیتر هانی (2001) بود. داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و نرم افزار AMOS نسخه 22 تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل ارتباط هوش موفق و انعطاف پذیرش شناختی با بهزیستی تحصیلی با نقش میانجی تفکر خلاق از برازندگی مطلوب برخوردار است (07/0RMSE=؛ شاخص های GFI ،TLI ،RFI ،NFI،IFI ،PNFI و CFIنیز بیشتر از 90/0 بود). نتایج بررسی فرضیه ها نشان داد بین هوش موفق با بهزیستی تحصیلی به صورت مستقیم رابطه معناداری وجود دارد(05/0> α)؛ ؛ بین انعطاف پذیری شناختی با بهزیستی تحصیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تفکر خلاق) رابطه معناداری وجود دارد(05/0> α)؛ ؛ بین تفکر خلاق با بهزیستی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد(05/0> α). بر این اساس می توان گفت مدل رابطه ی هوش موفق و انعطاف پذیری شناختی با بهزیستی تحصیلی با نقش میانجی تفکر خلاق از برازندگی مطلوب برخوردار است.
۱۹۱۱.

تأثیر بسته ی آموزشی مبتنی بر رفتار غیرمولد تحصیلی بر آرزوهای شغلی دانش آموزان پسر: یک مطالعه نیمه تجربی

کلیدواژه‌ها: بسته ی آموزشی مبتنی بر رفتار غیرمولد تحصیلی آرزوهای شغلی دانش آموزان پسر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بسته ی آموزشی مبتنی بر رفتار غیرمولد تحصیلی بر آرزوهای شغلی دانش آموزان پسر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال 1401-1400 بود که از طریق روش نمونه گیری در دسترس از بین افراد داوطلب واجد شرایط تعداد 30 نفر وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه آرزوهای شغلی محقق ساخته بود. گروه آزمایش 10 جلسه ی (هر هفته 2 جلسه) 75 دقیقه ای تحت بسته ی آموزشی مبتنی بر رفتارهای غیرمولد تحصیلی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و با نرم افزار SPSS نسخه 23 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 0/05 در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بعد از مداخله، اثر بسته ی آموزشی مبتنی بر رفتارهای غیرمولد تحصیلی بر آرزوهای شغلی دانش آموزان پسر معنادار بود. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته ی آموزشی مبتنی بر رفتارهای غیرمولد تحصیلی روش مداخله ای مناسبی برای ارتقای آرزوهای شغلی دانش آموزان پسر است؛ بنابراین به کارگیری این پروتکل آموزشی در ارتقای آرزوهای شغلی دانش آموزان پسر ضروری به نظر می رسد
۱۹۱۲.

مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر اضطراب و تاب آوری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش مهارت آموزی کودک راه حل محور برنامه فرندز تاب آوری اضطراب کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
زمینه: افزایش تاب آوری در کودکان کمک می کند تا اضطراب کمتری را در دوران کودکی و متعاقب آن در دوران بزرگسالی تجربه کنند. اضطراب باعث کاهش توانایی های شناختی، افت سلامت و حتی تغییر سبک زندگی کودکان شود. برنامه های درمانی متعددی برای بهسازی، پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده اند که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. پژوهش هایی که اثربخشی برنامه فرندز را بر بهبود تاب آوری بسنجند اندک هستند و پژوهشی که تأثیر آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور را بر اضطراب و تاب آوری بسنجد نیز یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، بر اضطراب و تاب آوری کودکان انجام شد. روش: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های اضطراب کودکان (اسپنس، 1997) و توانمندی اجتماعی-هیجانی و تاب آوری (مرل، 2010) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند ولی گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی، بوسیله نرم افزار SPSS21 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل و تحلیل داده ها نشان داد که روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیرات معناداری بر کاهش اضطراب و افزایش تاب آوری دانش آموزان داشتند و برنامه فرندز در کاهش اضطراب، به طور معناداری مؤثرتر بود (05/0 >P) و نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان ادامه داشته اند (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز در مقطع دبستان، می توان در کودکان، به صورتی پایدار، اضطراب را کاهش و تاب آوری را افزایش داد.
۱۹۱۳.

ارائه مدل ساختاری کیفیت زندگی بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی گری ویژگی های شخصیتی در زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی استرس ادراک شده ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۳
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نیستند و عوامل متعددی را به عنوان پیش بینی کننده های این امر عنوان می کنند. در مورد نقش استرس ادراک شده و ویژگی های شخصیتی در کیفیت زندگی این زنان، خلاء پژوهشی وجود دارد، ازاین رو پرداختن به متغیرهای مذکور در قالب یک مدل ساختاری بر روی زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارائه مدل ساختاری کیفیت زندگی بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی گری ویژگی های شخصیتی در زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی بود. روش: روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مراجعهکننده به کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی، مراکز بهداشت و مطب های متخصصان زنان و زایمان با تشخیص ابتلا به سندروم پیش از قاعدگی در مناطق غرب شهر تهران در بازه زمانی دی ماه تا اسفندماه سال 1400 بود. از بین زنان جامعه آماری، با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 419 نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های سندروم پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983)، کیفیت زندگی (ویر و شربورن، 1992) و فرم کوتاه آزمون 5 عاملی نئو (کاستا و مک کری، 1992) بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV25 و AMOSV24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه روان رنجوری با استرس ادراک شده، مثبت و با کیفیت زندگی، منفی و معنی داری بود، اما سایر ویژگی های شخصیتی با مؤلفه های استرس ادراک شده، رابطه منفی و با مؤلفه های کیفیت زندگی، رابطه مثبت و معنی داری داشتند (01/0 >P). هم چنین اثر استرس ادراک شده بر کیفیت زندگی، منفی و معنادار بود (01/0 >P). علاوه بر این، از بین صفات شخصیتی، اثر ضریب مسیر بین وظیفه شناسی، توافق پذیری و برون گرایی بر کیفیت زندگی و روان رنجوری بر کیفیت زندگی منفی و معنی داری بود (01/0 >(P. افزون بر آن، ضریب مسیر غیرمستقیم بین استرس ادراک شده با کیفیت زندگی از طریق وظیفه شناسی، روان رنجوری و برون گرایی نیز منفی و معنادار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که مدل کیفیت زندگی زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی از برازش مطلوبی برخوردار است، ازاین رو آگاهی متخصصان حوزه های روانشناسی، مشاوره و سلامت از این مدل می تواند در جهت ارتقای کیفیت زندگی این دسته زنان بسیار مؤثر و کمک کننده باشد.
۱۹۱۴.

همبستگی کانونی صفات شخصیتی و بهزیستی اجتماعی در سرآغاز جوانی

کلیدواژه‌ها: صفات شخصیتی بهزیستی اجتماعی سرآغاز جوانی همبستگی کانونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۹
این پژوهش با هدف بررسی همبستگی کانونی صفات شخصیتی و بهزیستی اجتماعی در دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و از تحلیل همبستگی کانونی برای بررسی روابط میان متغیرها استفاده می کرد. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دوره کارشناسی یکی از موسسات آموزش عالی شهر مشهد تشکیل می دادند. یک نمونه 200 نفری از دانشجویان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت الکترونیکی به پرسشنامه ها پاسخ دادند. گردآوری داده ها با سیاهه شخصیت 10 سوالی (TIPI) و فرم کوتاه مقیاس بهزیستی اجتماعی(SWS-SF) صورت گرفت. از ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی میان صفات شخصیتی و بهزیستی اجتماعی برابر با 0/67=r است. مجذور همبستگی نیز برابر با 0/45 =R2 بود و نشان داد که با آگاهی از صفات شخصیتی، 45 درصد از تغییرات بهزیستی اجتماعی قابل پیش بینی است. یافته های این پژوهش بر این نکته صحه گذاشتند که بهزیستی اجتماعی، از صفات شخصیتی افراد اثر می پذیرد و لازم است در تفسیر ادراک بهزیستی اجتماعی به صفات شخصیتی افراد توجه داشت.
۱۹۱۵.

مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی

کلیدواژه‌ها: شکست عاطفی روابط ابژه نیازهای روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۳۱
هدف پژوهش حاضر مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی بود. در یک طرح علی- مقایسه ای 200 نفر (120 زن و 80 مرد) از افراد دارای شکست عاطفی با روش نمونه گیری داوطلبانه از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های نشانگان ضربه عشق (LTSI)، روابط موضوعی(BORI) و ارضا و ناکامی نیازهای روان شناختی(BPNSFS) پاسخ دادند. شرکت کنندگان براساس نقطه برش مقیاس نشانگان ضربه عشق، به دو گروه نشانگان شدید (100=n) و خفیف (100=n) تقسیم شدند. تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد بین دو گروه با نشانگان شدید و خفیف در ابعاد روابط ابژه و نیازهای روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوریکه افراد با نشانگان شدید در تمام ابعاد روابط ابژه نمره بالاتری داشتند که حاکی از آسیب بیشتر هر یک از مولفه ها در این گروه بود (0.001>P). همچنین افراد با نشانگان شدید ارضای کمتر و ناکامی بیشتری را در نیازهای روان شناختی خود تجربه کرده بودند (0.001>P). طبق یافته های پژوهش اصلاح الگوهای ارتباطی گذشته و جبران نیازهای روان شناختی علاوه بر بهبود نشانگان پس از شکست، می تواند مانع از تکرار این عوامل در روابط آینده شود.
۱۹۱۶.

نقش مدارس مقطع ابتدایی در دستیابی به عدالت آموزشی جنسیتی در نظام آموزشی ایران

کلیدواژه‌ها: عدالت آموزشی مدارس ابتدایی آموزش و پرورش دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۸
عدالت آموزشی یکی از بحث های اصلی در هر نظام آموزشی است و نقش مهم و قابل توجهی در رشد و توسعه کشورها و بهبود شاخص های برابری و تعالی انسان ها دارد. این پژوهش به روش توصیفی و از نوع کتابخانه ای و با هدف بررسی نقش مدارس مقطع ابتدایی در دستیابی به عدالت آموزشی جنسیتی در نظام آموزشی ایران انجام شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که مدارس با حرکت به سمت هوشمند سازی، با ایجاد امکان تلفیق فناوری اطلاعات و برنامه های درسی و ایجاد امکان دسترسی به دنیایی از اطلاعات مرتبط درسی، عدالت محوری و کاهش نابرابری های جنسیتی و آموزشی در فرصت های تعلیم و تربیت ، می توانند فرصتهای لازم را برای تلاش دانش آموزان به صورت انفرادی و براساس توانایی های یادگیری، بوجود آورند .
۱۹۱۷.

اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش اخلاقی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی سازگاری زناشویی ابعاد هوش هوش اخلاقی زوجین سازگار و ناسازگار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۸
زمینه: با توجه به اهمیت سازگاری زناشویی در سلامت و پایداری نظام خانواده، شناسایی عوامل مؤثر بر آن مهم است. بااین وجود، در ادبیات این حوزه مطالعه ای که به تدوین الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش به انجام رسیده باشد یافت نشد و همچنین اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی بر هوش اخلاقی مورد توجه پژوهشگران نبوده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش اخلاقی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه بود. روش: روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی است که در قسمت اول از نوع تحلیل محتوا و در قسمت دوم پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه است. نمونه آماری بخش کیفی، جهت تدوین بسته آموزشی 10 نفر از متخصصان حوزه مشاوره خانواده در سال 1402-1401 بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه آماری در بخش کمی شامل 40 نفر از زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (1976) و پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) بود. تحلیل ها داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها در بخش کیفی بیانگر آن بود که مؤلفه های هوش اخلاقی در بسته آموزشی تدوین شده شامل صداقت و راستگویی، استقامت و پافشاری برای حق، قبول مسئولیت برای خدمت به دیگران، توانایی در بخشش اشتباهات خود و توانایی در بخشش اشتباهات دیگران بود. نتایج بخش کمی نشان داد مداخله الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر افزایش هوش اخلاقی و مؤلفه های آن تأثیر معناداری داشته است (0/05P>). نتیجه گیری: باتوجه به اثربخش بودن یافته های این مطالعه، می توان این گونه استنباط کرد که پروتکل تدوین شده پتانسیل اثربخشی در جهت ارتقای هوش اخلاقی و مؤلفه های آن در میان زوجین را دارد و می تواند مورد توجه متخصصان حوزه سلامت روان و مشاوران خانواده در مشاوره های پیش از ازدواج و همچنین در جهت کاهش ناسازگاری در مراجعین قرار گیرد.
۱۹۱۸.

پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلالات رفتاری سبک های فرزندپروری سبک های دلبستگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۶۶
هدف: شیوع اختلالات رفتاری در کودکان قابل توجه است و با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان 8 تا 11 سال شهر اصفهان در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1991)، پرسشنامه سبک دلبستگی کاپنبرنگ و همکاران (2006) و مشکلات رفتاری راتر (1975) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد ضرایب مسیر شیوه فرزند پروری آزاد گذاری مطلق 26/0 =β، شیوه استبدادی 38/0=β و شیوه اقتدار منطقی  14/0- =β بدست آمد که در سطح 05/0≥P معنی دار بود. ضریب مسیر سبک های دلبستگی به اختلالات رفتاری نیز 47/0 =β بدست آمد که در 05/0≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اختلالات رفتاری کودکان با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی پیش بینی می شود.
۱۹۱۹.

Modeling the Role of Parent-Child Conflict in Predicting Social Anxiety with the Mediation of Anxiety Sensitivity(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Social anxiety parent-child conflict Anxiety Sensitivity students

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۶
Objective: The present study aimed to predict social anxiety based on parent-child conflict and the mediating role of anxiety sensitivity.Methods: The research methodology employed was structural equation modeling with the primary objective being to investigate anxiety sensitivity, social anxiety, and parent-child conflict among second-year high school students in Khorram Abad city during the academic year 2023-2024. A sample of 350 students was randomly selected using cluster sampling. The instruments utilized included the anxiety sensitivity questionnaire Floyd et al, social anxiety assessment Connor et al, and parent-child conflict measurement Fine et al Data analysis was conducted using SPSS26 and AMOS24 software.Results: The results indicated that parent-child conflict had a direct, positive, and significant impact on students' social anxiety (β₌0.44; p<0.01). Furthermore, parent-child conflict directly influenced students' anxiety sensitivity (β₌0.68; p<0.01). Additionally, anxiety sensitivity had a direct and significant correlation with students' social anxiety (β₌0.41; p<0.01). Overall, the findings suggest that the research model fits well.Conclusion: The findings of the study show that conflicts between parents and children, along with sensitivity to anxiety, are important factors that can predict the level of social anxiety in students.
۱۹۲۰.

بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازشناسی هیجان بازشناسی هیجان چهره ای جنسیت دختران نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار انجام شد. روش پژوهش، مقطعی-تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دختران نوجوان مقطع متوسطه دوم شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 1403-1402 و حجم نمونه 243 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود و خروج از میان دانش آموزان مدارس دولتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون بازشناسی/ادراک هیجانِ طراحی شده با استفاده از مجموعه حالت های چهره نیم استیم (2009) بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t استیودنت همبسته، مجذور خی پیرسون و نیکویی برازش مجذور خی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دختران نوجوان صحت و دقت بیشتری در بازشناسی هیجان های چهره ای زنان داشتند و خطای بیشتری هنگام بازشناسی هیجان های مردان از خود نشان دادند. علاوه بر این، شادی و انزجار در مردان و غم، ترس و خشم در زنان صحیح تر (با میزان خطای کمتر) بازشناسی شدند. همچنین دختران نوجوان هنگام بازشناسی هیجان های چهره ای زنان و مردان، از خود سوگیری نشان دادند. این سوگیری به صورت انتخابِ بیشترِ انزجار در چهره های مردان و انتخابِ بیشترِ تعجب و ترس در چهره های زنان مربوط بود. درنهایت، دختران نوجوان هیجان های چهره ای زنان را با شدت بیشتری نسبت به هیجان های چهره ای مردان ادراک می کردند. علاوه بر این، دختران نوجوان، شادی، غم و انزجار را در مردان، و ترس و خشم را در زنان شدیدتر ادراک می کردند. بنابراین جنسیت ابرازگران هیجان، بر ادراک و بازشناسی هیجان چهره ای در دختران نوجوان اثرگذار است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان