فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to model the psychological distress of mothers with children diagnosed with Autism Spectrum Disorder (ASD) based on family cohesion and adaptation, with the mediation of perceived social support. Methods and Materials: This research, in terms of its goal, is applied, and in terms of data collection, is quantitative and correlational, employing structural equation modeling. The statistical population consisted of all mothers with children diagnosed with ASD in Tehran in 2020, from which 354 participants were selected using a convenience sampling method. To collect data, the following questionnaires were used: Kessler Psychological Distress Scale (Kessler et al., 2002), Family Adaptability and Cohesion Scale (Olson & Gorall, 2003), and the Multidimensional Scale of Perceived Social Support (Zimet et al., 1988). Results: The results of structural equation modeling indicated that the indirect pathways from family cohesion (β = -0.13, p < 0.01) and family adaptability (β = -0.12, p < 0.01) to the psychological distress of mothers of children with ASD, through perceived social support, were negative and significant. Conclusion: Perceived social support mediates the relationship between family cohesion and family adaptability with the psychological distress of mothers of children with ASD.
تدوین مدل فرهنگ ایمنی یک شرکت فولادی: یک مطالعه آمیخته
حوزههای تخصصی:
زمینه: فرهنگ ایمنی مجموعه ای از باورها، هنجارها، انگیزه ها، نقش ها و عملکردهای تخصصی است که موجب کاهش رویارویی کارکنان ، مدیران ، مصرف کنندگان و عموم مردم با شرایط خطرناک و آسیب رسان می شود.هدف: این پژوهش به منظور تدوین یک مدل مفهومی فرهنگ ایمنی و آزمون برازش آن در شرکت فولادی انجام شد.روش: این مطالعه از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) بود. در بخش کیفی و کمی به ترتیب از روش های کلایزی و توصیفی (همبستگی) استفاده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان HSE و نیروهای عملیاتی بودند که از میان آن ها 42 نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری همگون انتخاب شدند. دومین جامعه آماری شامل تمام کارکنان یک شرکت فولادسازی بودند که تعداد 473 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه جهت تعیین برازش مدل انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از پدیدارشناسی توصیفی روش کلایزی و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها منجر به استخراج 7 مضمون اصلی و 42 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی عبارت بودند از مدیریت نظام مند و متعهد (با 16 مضمون فرعی)، عامل ویژگی های فردی (13 مضمون فرعی)، عامل شغلی (3 مضمون فرعی)، عامل اجتماعی (2 مضمون فرعی)، عامل محیطی (3 مضمون فرعی)، عامل سازمانی (3 مضمون فرعی) و عامل پیمانکاری (2 مضمون فرعی). بعلاوه، نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی استخراج شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و با مشاهدات واقعی انطباق دارد.نتیجه گیری: فرهنگ ایمنی حاکم بر صنعت فولادسازی کاملاً متأثر از عملکرد سیستم مدیریتی، شخصیتی، سازمانی، شغلی، اجتماعی، محیطی و پیمانکاری است. بنابراین، فرهنگ ایمنی یک کل چند بعدی و چند سطحی است که برای استقرار آن باید روابط ساختاری بین عوامل مدیریتی، شخصیتی، سازمانی، شغلی، اجتماعی، محیطی و پیمانکاری توجه شود.
پیش بینی شایستگی دیجیتال بر اساس رضایت شغلی و یادگیری سازمانی در مدیران مدارس دوره متوسطه شهر کرج
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۲۲-۳۱۲
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی شایستگی دیجیتال بر اساس رضایت شغلی و یادگیری سازمانی در مدیران مدارس دوره متوسطه شهر کرج بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران مدارس استان کرج در سال تحصیلی 1402-1401 می باشند. جهت انتخاب حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 200 نفر از کلیه مدیران شهر کرج بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2008)، شایستگی دیجیتال عبدالتیف (2017) و رضایت شغلی هرزبرگ و همکاران (1996) پاسخ دادند. نتایج نشان داد تنها رضایت شغلی توان پیش بینی شایستگی دیجیتال را دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که متغیر یادگیری سازمانی توان پیش بینی شایستگی دیجیتال را ندارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند موردتوجه سازمان آموزش وپرورش و مدیران قرار گیرد.
روابط ساختاری نشخوار خشم و بخشایش با بهزیستی فاعلی در زنان با توجه به نقش میانجی شرم و احساس گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
39 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر ارزیابی روابط ساختاری نشخوار خشم و بخشایش با بهزیستی فاعلی در زنان متاهل با توجه به نقش میانجی شرم و احساس گناه بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان متاهل شهرستان جوین بود که 356 نفر از طریق نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به پرسشنامه های نشخوار خشم (ARC)، بخشایش هارتلند (HFS)، رضایت از زندگی (SWLS)، عاطفه مثبت و منفی (PANAS) و حالات شرم و احساس گناه (SSGS) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS انجام گردید.یافته ها: نتایج نشان دهنده رابطه مستقیم نشخوار خشم و بخشایش با سازه بهزیستی فاعلی بود. همچنین نشخوار خشم و بخشایش با توجه به میانجی گری شرم و احساس گناه (به جز نقش میانجی احساس گناه و شرم به رضایت از زندگی) با سازه بهزیستی فاعلی رابطه غیر مستقیم داشت. برازش مدل ساختاری پس از اصلاح، مورد تایید بود.نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان گفت که نشخوار خشم، بخشایش، شرم و احساس گناه بر بهزیستی فاعلی در زنان متاهل اثرگذار هستند و مهم است که در طرح ریزی جهت افزایش بهزیستی یا برنامه های درمانی مرتبط مورد توجه قرار گیرد.
پرسشنامه نگرانی پن: پرسشنامه، روش اجرا و نمره گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
345 - 347
حوزههای تخصصی:
پژوهشگر گرامي، پرسشنامه نگراني پن (PSWQ؛ مي ير و همکاران، 1990) يک ابزار 16 گويه اي است و شدت نگراني را در اندازه هاي پنج درجه اي از 1 (کاملآ مخالفم) تا 5 (کاملآ موافقم) مي سنجد. دامنه نمره کل نگراني در اين پرسشنامه بين 16 و 80 و نمرة بيشتر نشان دهندة شدت بيشتر نگراني است. همساني دروني پرسشنامه نگراني پن در نمونه هاي دانشجويي و باليني بر حسب ضرايب آلفاي کرونباخ از 88/0 تا 95/0 گزارش شده است (براون و همکاران، 1992؛ ديوي، 1993؛ مي ير و همکاران، 1990) و پايايي بازآزمايي آن از 74/0 = r تا 93/0 =r مورد تآييد قرار گرفته است (استارتاپ و اريکسن، 2006؛ مي ير و همکاران، 1990). روايي پرسشنامه نگراني پن نيز بر حسب همبستگي آن با تعدادي از شاخص هاي مرتبط با نگراني و اضطراب در نمونه هاي دانشجويي و باليني تاييد شده است (استارتاپ و اريکسن، 2006؛ اولاتونجي و همکاران، 2007؛ مي-ير و همکاران، 1990). تحليل عاملي اکتشافي و تاييدي (اولاتونجي و همکاران، 2007؛ کارتر و همکاران، 2005؛ مي ير و همکاران، 1990)، ساختار يک عاملي و دو عاملي پرسشنامه نگراني پن را در نمونه هاي باليني و غير باليني تاييد کرده است. در بررسي مقدماتي ويژگي هاي روانسنجي نسخه فارسي اين پرسشنامه در نمونه اي از جمعيت دانشجويي (449n = ; 232 دختر، 217 پسر)، ضرايب آلفاي كرونباخ براي همساني دروني نمره کل نگراني 91/0 محاسبه شد. ضرايب همبستگي بين نمره هاي تعدادي از شرکت کنندگان در پژوهش (73 دختر، 51 پسر) براي پايايي بازآزمايي در دو نوبت با فاصله دو تا چهار هفته براي نمره کل نگراني 78/0 =r محاسبه شد (بشارت، 1386). روايي سازه ، همگرا و تشخيصي (افتراقي) نسخه فارسي پرسشنامه نگراني پن از طريق اجراي همزمان مقياس اضطراب بک (BAI؛ بشارت، 1384الف؛ بک و اپستين، 1993)، مقياس افسردگي اضطراب استرس (DASS؛ بشارت، 1384ب؛ لاويباند و لاويباند، 1995)، فهرست عواطف مثبت و منفي (PANAS؛ بشارت، 1387؛ واتسون و همکاران، 1988) و مقياس سلامت رواني (MHI-28؛ بشارت، 1388؛ ويت و وير، 1983)در مورد آزمودني¬ها محاسبه شد. نتايج ضرايب همبستگي پيرسون نشان داد که بين نمره آزمودني ها در پرسشنامه نگراني پن با عواطف مثبت و بهزيستي روانشناختي همبستگي منفي معنادار از 47/0- تا 64/0- (001/0 p <) و با اضطراب، استرس، افسردگي، عواطف منفي و درماندگي روانشناختي همبستگي مثبت معنادار از 44/0 تا 65/0 (001/0 p <) وجود دارد. اين نتايج، روايي همگرا و تشخيصي پرسشنامه نگراني پن را تاييد مي¬کنند (بشارت، 1386).
اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان 4 تا 7 سال دارای نشانگان اختلالات اضطرابی شهر فریدون کنار در سال 1401 بود که از بین آنها 75 کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان این کودکان، 30 کودک که دارای بالاترین نمره در مقیاس اضطراب بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001PAS, )، پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و همکاران (1967BPS, ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003CERQ, ) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 45 دقیقه ای و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر بازی درمانی کودک محور لندرث (1993) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. در نتیجه بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان روش کارآمدی در بهبود مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1017 - 1034
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به افزایش تعداد بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و مشکلات عمده آن ها در زمینه کیفیت خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجان، به نظر می رسد که بسیاری از این بیماران از شناخت و مهارت کافی برای مدیریت صحیح چنین مشکلاتی برخوردار نیستند.
هدف: هدف از انجام پژوهش مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال خواب، ناگویی هیجانی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود.
روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. به منظور انتخاب شرکت کنندگان، از بین زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز مشاوره دولتی شهر کرمان در سال 1400، 45 نفر بیمار بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در سه گروه درمان متمرکز بر هیجان (15 نفر)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. درمان متمرکز بر هیجان (گرینبرگ و همکاران، 1993) طی 8 جلسه هفتگی، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2002) طی 8 جلسه هفتگی انجام شد و گروه گواه هیچ گونه درمانی را دریافت نکرد. پرسشنامه های اختلال خواب (بویس، 1989)، ناگویی هیجانی (بگ بی و همکاران، 1994) و نشخوار فکری (نولن هوکسیما و مورو، 1991) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
نتایج: یافته های حاصل از تحلیل آنالیز واریانس آمیخته نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود اختلال خواب و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (0/01P<)؛ اما در متغیر ناگویی هیجانی تنها درمان متمرکز بر هیجان داری تأثیر معنادار بود (0/01P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود اختلال خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در زنان مبتلا به سندر روده تحریک پذیر می شود.
اثربخشی زوج درمانی پذیرش و تعهد بر انتظارات زناشویی و هوش ارتباط جنسی در زوجین دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انتظارات زناشویی و هوش ارتباط جنسی در زوجین دارای تعارضات زناشویی به انجام رسید. روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین 25_40 دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان شناسی در سال 1402 در منطقه 13 شهر تهران بودند که ازاین بین 30 زوج به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های انتظارات زناشویی امیدوار (1386)، هوش ارتباط جنسی دهکردی و همکاران (2021) بود. 30 زوج در دو گروه 15 زوجی (گروه آزمایش و گروه کنترل) قرار گرفتند. ابتدا زوجین دو پرسشنامه هوش ارتباط جنسی و انتظارات زناشویی را تکمیل نمودند و بعد گروه آزمایش تحت درمان زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در 10 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. در نهایت نیز از تمام آزمودنی ها پس آزمون گرفته شد و مجدداً دو پرسشنامه مذکور را تکمیل نمودند. تجزیه وتحلیل داده ها به روش واریانس اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انتظارات زناشویی و هوش ارتباط جنسی اثربخش بود (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به طور مؤثری تعارضات زناشویی را کاهش دهد و بهبود قابل توجهی در انتظارات زناشویی و هوش ارتباط جنسی زوجین ایجاد کند. این روش درمانی می تواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در بهبود کیفیت روابط زناشویی در زوج های دارای تعارضات زناشویی معرفی شود.
Predicting Marital Intimacy Based on Infertility Stigma and Coping Strategies in Infertile Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Infertility is not merely a medical condition affecting women but a biopsychosocial health issue that encompasses lower quality of life, psychiatric disorders, and even marital conflicts. The aim of this study was to predict marital intimacy based on infertility stigma and coping strategies in infertile women. Method: This applied research was descriptive-correlational in nature. The population included all infertile women in Tehran in the year 2020. From this group, 250 participants were selected using purposive sampling. The participants were assessed using the Thompson and Walker (1983) Marital Intimacy Scale, Fu’s (2014) Perceived Infertility Stigma Scale, and Folkman and Lazarus’s (1985) Coping Strategies Scale. Data were analyzed using SPSS software, version 23. Findings: Data analysis revealed that infertility stigma and coping strategies significantly predict marital intimacy in infertile women at the 0.01 level (p < .01, F(6, 249) = 45.877). Infertility stigma and coping strategies explained 53.1% of the variance in marital intimacy. The t-tests for significance in regression for self-devaluation (β = -.189, p = .001), social rejection (β = -.143, p = .003), family shame (β = -.279, p = .001), emotion-focused coping style (β = .351, p = .001), and problem-focused coping style (β = .251, p = .001) were significant at the level below .01. Among the sub-scales of infertility stigma, family shame and among the coping strategies, emotion-focused coping style had a more significant unique contribution in predicting marital intimacy. Conclusion: Infertility stigma and coping strategies can be used to predict marital intimacy among infertile women.
مقیاس استحکام روانی نوجوانان: ویژگی های روان سنجی و رابطه ی آن با اهمال کاری و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
6 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی نوجوانان McGeown و همکاران (2016) و آزمون رابطه ی آن با اهمال کاری تحصیلی، اضطراب فراگیر و اضطراب ریاضی در قالب تحلیل مسیر بود. نمونه آماری پژوهش شامل 455 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر زنجان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت حضوری و اجرای کلاسی به مقیاس های مربوطه پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها، به صورت دوفازی و با به کارگیری روش های آماری تحلیل عاملی و تحلیل مسیر انجام شد. در فاز اول پژوهش به بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی پرداخته شد. نتایج نشان داد یک راه حل شش عاملی، مطابق با شش ویژگی پیشنهادی استحکام روانی یعنی چالش، تعهد، کنترل (زندگی و هیجان) و اعتمادبه نفس (توانایی ها و بین فردی)، نسبت به مدل های رقیب بهترین برازش مدل را دارد. به علاوه همسانی درونی کل مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد. در فاز دوم پژوهش به آزمون اثرات مستقیم و غیرمستقیم استحکام روانی بر اضطراب (فراگیر و ریاضی) و اهمال کاری تحصیلی با به کارگیری تکنیک آماری تحلیل مسیر پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان که استحکام روانی اثر مستقیم بر اضطراب فراگیر، اضطراب ریاضی و اهمال کاری تحصیلی دارد به علاوه استحکام روانی با میانجی گری اضطراب فراگیر بر اهمال کاری تحصیلی و اضطراب ریاضی اثر غیرمستقیم دارد. پیامد یافته های پژوهش ازجمله کاربرد نتایج در مدارس و محیط های تحصیلی و پیشنهاد های پژوهشی برای مطالعات آتی موردبررسی قرار گرفت.
تأثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه اجتماعی بر عملکرد جنسی و پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه های اجتماعی بر عملکرد جنسی و پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل هم زمان بود که به مدت 12 ماه از آبان ماه سال ۱۴۰1 تا آبان ماه سال ۱۴۰2 در کلیه مراکز جامع سلامت شهر قزوین انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش بلوک بندی متعادل تصادفی در دو گروه مداخله (36 نفر) و کنترل (36 نفر) تخصیص یافتند. مداخله به صورت فردی در بستر رسانه اجتماعی در 8 جلسه حدود 60 دقیقه ای برای گروه مداخله ارائه شد. پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه اختلال عملکرد جنسی، پرسش نامه پریشانی جنسی و پرسش نامه ذهن آگاهی قبل از مداخله، بلافاصله 1 و 3 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس-کوواریانس برای اندازه گیری های مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شدند. یافته ها توزیع متغیرهای جمعیت شناختی بین گروه های مطالعه به جز در متغیرهای تحصیلات خانم و همسرش متوازن می باشد. بنابراین این متغیرها به عنوان کوواریت در تحلیل های بعدی کنترل شدند. نمرات عملکرد جنسی و ذهن آگاهی در گروه مداخله نسبت به کنترل در سنجش های بعد از مداخله به صورت معنی داری بیشتر بود. بدین ترتیب این مداخله به صورت مؤثری توانست عملکرد جنسی و ذهن آگاهی زنان مبتلا به دیابت را افزایش دهد. نمرات پریشانی جنسی در گروه مداخله نسبت به کنترل در سنجش های بعد از مداخله به صورت معنی داری کمتر بود. ازاین رو این مداخله به صورت مؤثری توانست پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت را کاهش دهد. نتیجه گیری یافته های مطالعه حاضر نشان داد مداخله درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه اجتماعی با افزایش عملکرد جنسی و کاهش میزان پریشانی جنسی و افزایش ذهن آگاهی زنان مبتلا به دیابت همراه بوده است. همچنین میزان ذهن آگاهی در تمام ابعاد شامل مشاهده، توصیف، عمل ذهن آگاهانه و واکنشی نبودن افزایش یافته و تنها در بعد غیرقضاوتی بودن تأثیر نداشته است. ۹۸۹,۱
سبک ادراک نزدیکی خطر به عنوان عامل آسیب پذیری اختصاصی نشانه های اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، به بررسی مدل سه گانه آسیب پذیری در تبیین نشانه های افسردگی، اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی با هدف ارزیابی هر سطح مدل پرداخت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های ارومیه بود که از میان آن ها 370 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند که از این تعداد، 340 نفر (177 پسر، 162 دختر) به طور کامل به پرسشنامه پنج عاملی نئو (NEO-FFI)، پرسشنامه کنترل اضطراب (ACQ-R)، پرسشنامه سبک ادراک نزدیکی خطر (LMSQ-R)، فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS)، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) و پرسشنامه وحشت زدگی و هراس آلبانی (APPQ) پاسخ دادند. یافته های تحلیل مسیر نشان داد که نورزگرایی به طور مثبت می تواند نشانه های هر سه اختلال را پیش بینی کند، اما برون گرایی با کنترل نورزگرایی، به طور منفی می تواند تنها نشانه های افسردگی و اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند. کنترل ادراک شده، بعد از ثابت نگه داشتن اثر ابعاد سرشتی، تنها توانست نشانه های اضطراب فراگیر را پیش بینی کند. در مورد آسیب پذیری اختصاصی، یافته ها نشان دادند که با کنترل ابعاد عمومی زیستی و روان شناختی، سبک ادراک نزدیکی خطر پیش بینی کننده اختصاصی اضطراب نیست. نتایج این مطالعه دارای تلویحاتی در زمینه مدل های فراتشخیصی مربوط به اختلال های هیجانی و نقش ابعاد آسیب پذیری عمومی و اختصاصی در آغاز، شدت و سیر اختلال های روانی است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور بر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی با مشکل هایی در زمینه سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی مواجه هستند. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور بر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی بود. روش و مواد: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در فصل بهار سال 1403 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) تحت آموزش ذهن آگاهی شفقت محور قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سلامت روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380)، مقیاس ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) بودند و داده های آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در هر دو متغیر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش ذهن آگاهی شفقت محور باعث افزایش سلامت روانشناختی و کاهش ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی شد (001/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه یعنی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور باعث افزایش سلامت روانشناختی و کاهش ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش آموزش ذهن آگاهی شفقت محور در کنار سایر روش های آموزشی موثر جهت بهبود سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی استفاده کنند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی و رضایت جنسی زنان متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۸۸-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی و رضایت جنسی زنان متعارض بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی زنان متعارض مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روانشناسی شهرستان کرج در سال 1402 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی (1379، MCQ)، پرسشنامه طرح واره خودجنسی- فرم زنان آندرسون و سیرانوسکی (1994، WSSS) و مقیاس رضایت جنسی متسون و تراپنل (2005، SSS-W) بود. گروه آزمایش طی 10 جلسه ی 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار جلسات زوج درمانی هیجان مدار جانسون را دریافت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون طرح واره جنسی و رضایت جنسی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0>p وجود دارد. در نتیجه زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت بهبود طرح واره جنسی و افزایش رضایت جنسی زناشویی زنان متعارض مورد استفاده قرار گیرد.
مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در سازمان تأمین اجتماعی: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازمان تأمین اجتماعی برای موفقیت در اقتصاد پیچیده جهانی و بقا در محیط رقابتی کسب وکار، نیازمند الگویی برای بهبود عملکرد است. از طرفی شیوه های سنتی رایج برای ارزیابی عملکرد در این سازمان لازم است مورد تجدیدنظر قرار گیرد و با اقتضائات عصر حاضر هماهنگ شود. با بررسی ادبیات این حوزه مطالعه ای تخصصی که به دنبال مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در این سازمان باشد یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در سازمان تأمین اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) است. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد. میدان پژوهش در بخش کیفی شامل استادان متخصص در رشته روانشناسی، مدیریت منابع انسانی و مدیران عملکرد و ارشد سازمان تأمین اجتماعی بود که به صورت هدفمند با 26 نفر از آن ها مصاحبه انجام شد. جامعه آماری بخش کمی شامل کارکنان سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران در سال 1401 است. حجم نمونه با فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شد و نمونه گیری با روش تصادفی ساده صورت پذیرفت. در بخش کیفی برای شناسایی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد در سازمان تأمین اجتماعی از روش تحلیل مضمون و نرم افزار Maxqda نسخه 12 استفاده شد. برای اعتبارسنجی مدل در بخش کمی نیز روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLS استفاده گردید. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز 408 کد شناسایی گردید. در نهایت از طریق کدگذاری محوری به 2 مضمون فراگیر، 12 مضمون سازمان دهنده و 60 مضمون پایه دست پیدا شد. یافته ها نشان داد با رعایت بهداشت روانی، دستیابی به ارزیابی عملکرد صحیح در این سازمان امکان پذیر است. رعایت ارگونومی به حفظ سلامت کارکنان کمک می کند. نتیجه گیری: تحلیل و درک یافته های این مطالعه می تواند به مدیران کمک کند تا تصویری واضح از عواملی که بر شیوه ارزیابی عملکرد تأثیر گذارند داشته باشند و بدین ترتیب استراتژی های بهینه برای بهبود عملکرد سازمانی و رفاه کارکنان خود تعریف نمایند. این یافته ها همچنین می توانند برنامه های آموزشی مخصوصی برای بهبود مهارت های ارزیابی و مدیریت عملکرد پایه ریزی کنند و سطح آگاهی کارکنان را در رابطه با انتظارات سازمانی در موفقیت کلی سازمان افزایش دهند.
طراحی و تبیین الگوی اهمال کاری تحصیلی: یک مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و مدل سازی الگوی اهمال کاری تحصیلی بر اساس نظریه داده بنیاد بود . این پژوهش با رویکرد کیفی و طراحی متوالی-اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل داده بنیاد استفاده گردید. مشارکت کنندگان پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بودند که بر اساس خوداظهاری درگیر مشکل اهمال کاری تحصیلی بودند. انتخاب نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری نظری صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عوامل روان شناختی، کمال گرایی، اجتناب تجربی، اعتیاد به اینترنت و عوامل فرهنگی-اجتماعی به عنوان علل اصلی اهمال کاری تحصیلی از دیدگاه مصاحبه شوندگان شناسایی شدند. همچنین، مهم ترین عوامل محوری و فرعی مؤثر بر اهمال کاری تحصیلی شامل تعویق، بی اعتنایی، تنبلی، تکانشگری و عدم تمرکز بودند. در خصوص استراتژی های مقابله ای، خود شکوفایی و مدیریت زمان به عنوان راهکارهای اصلی برای کاهش اهمال کاری تحصیلی از سوی مصاحبه شوندگان معرفی شدند. عوامل زمینه ای مؤثر بر به کارگیری این استراتژی ها شامل مدیریت هیجان و اصلاح رفتار بود. همچنین، مداخلات راهبردی و مداخلات کلان به عنوان عوامل مداخله گر مهم در فرآیند مقابله با اهمال کاری تحصیلی مطرح گردید. در نهایت، پیامدهای استراتژی های مقابله ای شامل افزایش خودکارآمدی تحصیلی و ارتقای سلامت روانی دانشجویان گزارش شد. این نتایج می تواند راهگشای مداخلات مؤثر در زمینه مدیریت اهمال کاری تحصیلی در بین دانشجویان باشد.
مقایسه خودکارآمدی و پیامدهای آن در ورزشکاران پلیس زن دارای تجربه عملکردیِ موفق، ناموفق و فاقد تجربه در یک رویداد ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
143 - 167
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه خودکارآمدی و پیامدهای آن در ورزشکاران دارای تجربه موفق، ناموفق و فاقد تجربه در یک رویداد ورزشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را زنان پلیس شاغلی تشکیل داده اند که مشارکت منظمی در فعالیت های ورزشی داشتند و سه گروه 25 نفری از آن ها باهم مقایسه شدند: گروه ۱؛ رویداد ورزشی ِمسابقات مهارتی پلیس را تجربه کردند و در آن موفقیت به دست آوردند؛ گروه ۲؛ این رویداد را تجربه کردند، اما موفقیتی به دست نیاوردند؛ گروه 3؛ این رویداد را تجربه نکرده اند و تنها اطلاعات نسبتاً کاملی از مسابقات در اختیار داشته اند. از نظر سایر ویژگی ها بین این سه گروه بیشترین میزان شباهت(سن، تحصیلات و درجه) وجود داشت. داده ها با استفاده از پرسشنامه روا و پایا(آلفای کرونباخ 83/0) گردآوری و با نرم افزار SPSS و آزمون کروسکال-والیس تحلیل شدند. پژوهش نشان داد بین سه گروه ورزشکاران فاقد تجربه، دارای تجربه موفق و دارای تجربه ناموفق، از نظر خودکارآمدی و دو پیامدِ «انتظار از خود» و «مدیریت هدف» به طور معناداری تفاوت وجود دارد و در همه این متغیرها، میانگین افراد دارای تجربه موفق، بیش از افراد دارای تجربه ناموفق و این گروه نیز بیش از افراد فاقد تجربه است. بنابراین، تجربه کردن یک رویداد ورزشی، حتی اگر به موفقیت نیانجامد، بیشتر از اجتناب از تجربه، می تواند خودکارآمدی و پیامدهای آن را تقویت کند.
پیش بینی قلدری دانش آموزان متوسطه: نقش خودکنترلی و فرصت های رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی قلدری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تبریز، براساس میزان خود کنترلی، فرصت ها و زمینه های منجر به رفتار قلدری انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه پژوهش شامل ۲۸۵ نفر از دانش آموزان بودند،که به روش غربالگری و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، مقیاس های قلدری مون و فیفتال آلارید، چک لیست محقق ساخته فرصت با اقتباس از مون و فیفتال آلارید و مقیاس خودکنترلی تاجنی، بامیستر و لوزیوبون مورد استفاده قرار گرفتند. از روش های همبستگی و تحلیل رگرسیون چند گانه جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد، با افزایش فرصت های فراهم شده توسط والدین و خودکنترلی، از میزان رفتارهای قلدری کاسته می شود. به علاوه با افزایش فرصت های فراهم شده در مدرسه و فرصت های فراهم شده توسط معلم، میزان رفتارهای قلدری افزایش می-یابد. افزون بر آن یافته ها نشان داد، خود کنترلی، فرصت های فراهم شده توسط والدین و مدرسه، پیش بینی کننده های معنادار قلدری هستند. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد خودکنترلی و فرصت داشتن برای انجام رفتارهای قلدرانه، قلدری دانش آموزان را پیش بینی می کنند. لذا باید در جهت آگاه سازی معلمان و والدین از این متغیرها در جهت پیشگیری از قلدری، برنامه ریزی شود.
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
217 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در دانش آموزان بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی و با روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 600 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داد ه های پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد شبکه های اجتماعی (SNAS)، پرسشنامه منزلت های هویت تحصیلی (AISQ)، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دلبستگی بزرگسالان (RAAS)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS نسخه 28 و AMOS نسخه 26 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم هویت تحصیلی موفق (0/15-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/23-=β و sig=0/001)، تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/48=β و sig=0/001) و خودکارآمدی تحصیلی (0/43-=β و sig=0/001) بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق (0/34-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/26-=β و sig=0/001) و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/29=β و sig=0/002) با اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش میانجی و معنادار دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با اعتیاد به شبکه های اجتماعی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد و روانشناسان سایبری می توانند از نتایج اینگونه تحقیقات برای کمک به دانش آموزان دارای اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی استفاده کنند.
بررسی اثربخشی تصویرسازی ارتباطی بر بهبود تأثیر دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
95 - 112
حوزههای تخصصی:
رابطه زناشویی یکی از مهمترین و پایدارترین روابط بین فردی است که زن و شوهر باهدف رسیدن به تعلق خاطر و آرامش ازدواج می کنند؛ دربرخی از موارد زوجین تعلق خاطر و آرامش مورد انتظار خود را از ازدواج به دست نمی آورند و دچار مشکلات می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تصویرسازی ارتباطی بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین تأثیر، دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی بود و جامعه آماری پژوهش را زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده تهران در منطقه دو در سال 1402 تشکیل دادند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی تعارضات زناشویی(براتی و ثنایی، 1375)، مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، 1966)، پرسش نامه رضایت جنسی (لارسون، 1988) و پرسشنامه نگرش به رفتارهای فرا زناشویی (ویتلی، 2006) بود. بررسی نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو- ویلک، آزمون تحلیل کواریانس در بخش آزمون استنباطی و آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. تمامی آنالیزها توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 در سطح معناداری05/0 انجام شد. نتایج نشان داد، بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری، دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی تفاوت معنی داری وجود داشت(P<0.05) درمان مبتنی بر تصویرسازی ارتباطی در بهبود دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران مؤثر هستند.