فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
رمز موفقیت کودتای 28 مرداد و سرکوبی نهضت ملی در ایجاد تفرقه بین مصدق و آیت الله کاشانی و ایجاد فضایی مملو از بدبینی بین ایشان بود که به زشت ترین نوع از تخاصم و تنازع سیاسی به طرفداران دو جناح نیز منتقل گردید، تا جایی که در حساس ترین لحظات تاریخ ساز مردم در نهایت بی تفاوتی به کناری رانده شدند و قلیلی از وابستگان به بیگانه، مراکز مهم را با حمایت مالی، تبلیغاتی و اطلاعاتی آمریکا وانگلیس به تصرف درآوردند وشاه را که فرار را بر قرار ترجیح داده بود دوباره به قدرت باز گرداندند. بی شک یکی از تاثیرگذار ترین وقایع مهم در تنافر و جدایی دو رهبر ملی ومذهبی نهضت را ربایش وقتل افشارطوس رئیس شهربانی دکتر مصدق باید دانست که معمار اجرا و به بار نشستن این فتنه یک رجل سیاسی کهنه کار از درون نهضت ملی «مظفر بقایی» بود. در این تحقیق، مستندات غیرقابل تردید از نقش وی در این عملیات مؤثر، از طریق جمع آوری، بررسی و تحلیل کتاب سندهای موضوعی، خاطرات رجال سیاسی و کتب معتبر موضوعی ارائه می گردد برای اولین بار تکلیف قطعی مهم ترین سند اتهامی او در این قتل یعنی دفترچه جیبی افشارطوس روشن می گردد.
اصلاحات ارضی و مسئله سلب مالکیت از مالکان زن(1341-1351ش)؛ مطالعه موردی: غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف کلی مقاله حاضر تبیین تحول وضعیت اربابان و مالکان زن در جریان اصلاحات ارضی و نشان دادن چرایی و چگونگی سلب مالکیت از زنان و نیز، پیامدهای آن است. روش/ رویکرد پژوهش:رویکرد تحقیق حاضر کیفی است. داده ها بر پایه اسناد و منابع کتابخانه ای و براساس نمونه گیری هدفمند گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش گراندد تئوری استفاده شد. یافته های پژوهش:یافته ها نشان می دهد در جریان اصلاحات ارضی در ابعاد وسیعی از زنان سلب مالکیت شده است. مهم ترین عوامل سلب مالکیت از زنان عبارت اند از: قانون اصلاحات ارضی، غایب بودن مالکان زن، حق نسق و نسق بندی که در عرف جامعه روستایی و مردسالار ایران حقوقی مردانه تلقی می شد و درنهایت سقوط نظام ارباب رعیتی. سلب مالکیت از زنان پیامدهای متعددی داشت؛ سلطه پذیری و انقیاد زنان روستایی، نابرابری زنان روستایی با زنان شهری، خودسوزی زنان روستایی و گسترش مالکیت حقوقی ازجمله پیامدهای حذف زنان از نظام مالکیت زمین در مناطق روستایی بود.
بررسی نقش عوامل اجتماعی در نابودی گویش بهدینان کرمان و تلاش برای نجات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان نشانگر هویّت و گذشته هر مردمی است، ولی شاهدیم که بسیاری از زبانهای اقلیّت تحت نفوذ زبانهای رسمی از بین رفته اند یا شانسی برای بقا ندارند. زبان زرتشتیان، دَریdari))،گَورونیgavruni)) یا بهدینی نامیده می شود که خود دارای دو لهجه اصلی بهدینی یزدی و کرمانی است. امروزه تنها شمار بسیار کمی از سالمندان زرتشتی را یارای سخن گفتن با گویش بهدینی کرمانی است. هدف از این نوشتار افزون برگامی برای دوباره زنده کردن این گویش، بهره گیری از دستاوردهای آن برای نگهداری دیگر لهجه های گویش بهدینی است. این نوشتار به بررسی جایگاه گویش بهدینی کرمانی از گذشته تا امروز، شماری از تفاوت های بین این گویش و گویش بهدینی یزدی، چگونگی جای گرفتن این گویش کهن در زمره زبانهای «رو به نابودی» و پروژه هایی که برای نجات این گویش در دست انجام است می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که همان گونه که زرتشتیان کرمان بنا به دگرگونی های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دگرگونی شیو ه زندگی، گسترش رسانه های گروهی، کاهش ارزش و پایگاه اجتماعی گویش و کم شدن کاربرد آن در جامعه و خانواده زبان مادری خود را کنار گذاشته اند، باید امروز نیز همگی با دگرگونی در احساسات، نگرش ها و باورها نسبت به نقش، کاربرد و اهمیت پایگاه زبان مادری گام بردارند و مدرسه های زرتشتیان، کلاس های دینی، رسانه های گروهی، انجمن ها و سازمانهای زرتشتی، سیاستمداران و بزرگان جامعه و سازمانهای نگهبان میراث زبانی نقش بزرگی را در زنده کردن این گویش دارند.
جنبش خرمدینان در شرق اسلامی
حوزههای تخصصی:
خرمدینان (خرمدینیه)، جنبشی اجتماعی و در مخالفت با حاکمیت عباسیان که در سده دوم، در سرزمین های شرقی خلافت و شمال غربی ایران و به ویژه آذربایجان، به وجود آمد. مقاله پیش رو به بررسی چگونگی دست یابی عباسیان به قدرت به وسیله فریب افکار عمومی با عناوینی چون دعوت به «الرضا من آل محمد» برای تصدی امر خلافت اشاره می کند. نویسنده از سویی با نگاهی گذرا به جنبش های اجتماعی پرداخته است و از سوی دیگر ارتباط این جنبش های از جمله خرمیه و بابکیه با شیعه امامیه را مورد کنکاش قرار می دهد. مبحث ابتکاری این مقاله بررسی روند طراحی، ساخت و سرانجام تبلیغ نظریه انتقال امامت از علویان به عباسیان (از ابوهاشم کیسانی به محمد بن علی عباسی) در عصر منصور می باشد. نویسنده معتقد است که این مسئله از دروغ پردازی های خلافت عباسی و مورخان دستگاه آن ها محسوب می شود. هدف مترجم، برگردانی این مقاله از عربی به فارسی است و نقادی آن مدنظر نیست. با این حال حسب برخی ناهمخوانی های درونی موجود در متن، به صورت خلاصه به این ناهمخوانی و اشاره به برخی مصادیق خواهد شد.
انجمن ملی اصفهان و فداییان مجلس در مشروﻃﮥ اول (1324تا1326ق/1906تا1908م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در درگیری های محمدعلی شاه با مجلس، در سال های 1324تا1327ق/1906تا1909م، انجمن ملی اصفهان بارها حمایت قاطع خود را از مجلس اعلام کرد. انجمن با این هشدار که در صورت حمله به مجلس با اعزام پنجاه هزار نفر فدایی از مجلس دفاع می کند، شاه را تهدید کرد؛ اما وقتی در 23جمادی الاول1326/23ژوئن1908، به فرمان محمدعلی شاه مجلس به توپ بسته شد، انجمن اصفهان در مرﺣﻠﮥ عمل هیچ نیرویی برای نجات مجلس اعزام نکرد و نقش تاریخی خود را در هم سویی با مشروطه خواهی ایفا نکرد. این مسئله باعث شد که در منابع تاریخی مشروطیت، به انجمن ملی اصفهان و مشروطه طلبان اصفهان بدبینی هایی ایجاد شود. این مقاله به منظور واکاوی موضوع براساس منابع اصلی مشروطیت، به ویژه روزناﻣﮥ انجمن مقدس ملی اصفهان، به چگونگی ساماندهی نیروهای فدایی مجلس توسط انجمن و علل ناکارآمدی آن در دفاع از مجلس به صورت تحلیلی پرداخته است.
چرایی حکومت فرهادمیرزا معتمدالدوله بر کردستان و پیامدهای آن (1284تا1291ق/1867تا1874م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان قدرت یابی خاندان اردلان، ایالت کردستان ایران تحت حاکمیت بنی اردلان اداره می شد و حکمرانان آن مناسبات خود را با دولت های مرکزی به نحوی تنظیم می کردند که استقلال خود را در جایگاه حکومتی محلی حفظ کنند. این خاندان تا زمان ناصرالدین شاه قاجار بر کردستان حکومت کرد؛ اما در این زمان و در راستای سیاست تمرکزگرایی ناصری و قاجاری کردن حکومت ایالات، شاهزاده فرهادمیرزا معتمدالدوله به حکومت کردستان تعیین شد و این گونه، به حیات سیاسی اردلان ها پایان داده شد. معتمدالدوله شورش های کردستان را سرکوب کرد و ناامنی را از بین برد و نظم و امنیت را در آنجا برقرار کرد. این شورش ها و ناامنی ها در اثر ناتوانی آخرین والی اردلان و خودسری های بزرگان اورامان و حملات عشایر جاف پدید آمده بود. او سپس در این ایالت، اقدامات عمرانی و اصلاحی انجام داد. در این پژوهش، دوران حکومت معتمدالدوله بر کردستان پس از برافتادن حکومت محلی اردلان و اقدامات وی در این ایالت برای تثبیت قدرت قاجارها، به شیوﮤ توصیفی تحلیلی، بررسی شده است. یاﻓﺘﮥ پژوهش نشان می دهد که تغییر سیاست قاجارها در مقابل خاندان اردلان، به سیاست تمرکز قدرت توسط دربار قاجار بستگی داشت و معتمدالدوله با مهار کانون های بحران و برقراری امنیت، در تثبیت قدرت قاجارها بر کردستان نقش مهمی ایفا کرد.
مراحل سه گانه تحول دولت در ایران دوره ناصرالدین شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ناصرالدین شاه از منظر اندیشه و کنش سیاسی دربردارندة وضعیت گذار از سلطنت مطلقه به سبک جدید است. این دگرگونی در قالب ظهور سوژه های جدید و طرح گزارة دولت مدرن و جدایی دولت از دربار هویدا شد. مسئله نوشتار حاضر در قالب پرسش های زیر صورت بندی و طراحی می شود که گفتمان دولت مدرن در دوره ناصری چه بود؟ گزاره های این گفتمان به کدام امر ارجاع می دهد و چه سوژه هایی به بیان گزاره های آن پرداختند؟ استراتژی های گفتمان چگونه شکل گرفت و چه کردارهایی زمینه تداوم گفتمان را شکل داد؟ مسلّم است که ناصرالدین شاه در 1276ه.ق در حکمی شش وزیر را به ریاست وزارتخانه ها منصوب کرد که در برابر شاه مسئول بودند. بیست و دو سال این وزارتخانه ها در حال ادغام و تغییر بودند و قوانین جدیدی نوشته می شد تا اینکه شاه قاجار متأثر از سفرهای فرنگ در فرمانی به وزراء اعلام کرد در هر قسم از امور دولت از جزئی و کلّی مختار و مجازند و هرچه را وزراء صلاح بدانند شاه قاجار فرامین آنان را مردود نخواهد کرد. این تغییر سخن در باب حاکمیت و الگوی اداره امور به دربار محدود نماند بلکه از وظایف پادشاه در برابر مردم هم سخن گفته شد. هم زمان نیروهای اجتماعی از جمله متفکران جدید از قانون و ملت سخن گفتند و نقد را به دربار کشاندند. این رخداد به معنای نوعی گسست از وضع پیشین قابل تفسیر است، گسستی که در پی شکل گیری گروهی از متفکران جدید و البته با تغییر شیوه سخن گفتن آنان دربارة دربار رخ داد و نشانه های آن به دربار هم کشیده شد.
تبیین رویکردهای سیره نگاران امامیه به سیره پیامبر (ص) در قرون دوم تا چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین رویکردهای سیره نگاران امامیه به سیره پیامبر | در قرون دوم تا چهارم هجری، علاوه بر اثبات اهتمام آنان به سیره آن حضرت | ، به دسته بندی این رویکردها و تبیین فضای حاکم بر سیره نگاری امامیه کمک خواهد کرد. به همین منظور، مکتوبات امامیه در سیره پیامبر | شناسایی و به دلیل فقدان آنها، قطعات برجای مانده از برخی از آنها به روش تطبیقی گونه شناسانه تحلیل گردید. تحیل و گمانه زنی این داده ها نشان داد که در قرون نخستین سه رویکرد اصلی؛ روایی، کلامی و تاریخی بر فضای سیره نگاری امامیه حاکم بوده است. در دو رویکرد روایی و کلامی به رغم تفاوت در روش، سیره نگار درصدد ارائه چهره ای فراتاریخی و فرابشری از پیامبر | بوده و درصدد اثبات حقانیت ایشان و اهل بیت × می باشد. درحالی که در معدود آثاری که با رویکرد تاریخی نوشته شده نویسنده با پایبندی به عناصر تاریخ؛ اعم از زمان، مکان، شخصیت و رویداد درصدد ارائه تاریخ عینی و واقعی از آن حضرت می باشد.
تحلیل و بررسی تکاپوهای سیاسی - اقتصادی ممالیک در دریای مدیترانه در تقابل با ایلخانان (648-923 ه . ق/1250-1517 م)
حوزههای تخصصی:
دوران سیصدساله ی فرمانروایی ممالیک بر مصر و شام، حدفاصل میان دو دولت ایوبی و عثمانی (648-923 ه . ق/1250-1517 م)، از مهم ترین ادوار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این منطقه به شمار می رود. از دیدگاه سیاسی سلاطین مملوک علاوه بر آنکه به مثابه سدی در برابر یورش مغولان قد برافراشتند؛ مهاجمان صلیبی را در هم شکستند و از سرزمین فلسطین بیرون راندند. ممالیک برای توسعه سیاسی – اقتصادی خود از تقابل و دشمنی با ایلخانان به عنوان یک محور اصلی بهره بردند و همه ی روابط خود با دولت های درگیر در منطقه ی مدیترانه را بر اساس این محور شکل دادند. از لشکرکشی به ارمنستان تا عهد و پیمان با اروپائیان همگی بر اساس این محور شکل گرفت و درنهایت نیز در موارد بسیاری به ممالیک نقش یک دولت واسطه گر در منطقه ی مدیترانه را داد. بر این اساس این بررسی به دنبال کنکاش در روابط سیاسی و اقتصادی ممالیک با محوریت توجه به دولت ایلخانی می باشد و همواره این سؤال مطرح می گردد که ممالیک در دریای مدیترانه چه نقش اقتصادی داشتند و جایگاه آن ها در ارتباط با حکومت های وقت چگونه بود؟ از این رو محور اصلی بحث بررسی نقش واسطه گری ممالیک با قدرت های منطقه است. نتایج نشان می دهد که سلاطین مصر در تقابل با ایلخانان با استفاده از این روش موفق بوده اند.
بررسی علل سقوط حکومت کیاییان در دوره صفوی
حوزههای تخصصی:
کیاییان خاندانی است محلی که حدود دو قرن نیم بر ناحیه بیه پیش گیلان حکومت نمود. آن ها توانستند مدت ها به شکل خود مختار و مستقل از حکومت مرکزی؛ حاکمیت خود را حفظ نمایند. همین نوع حکومت کیاییان سبب شد تا نهضت صفویان در پناه حمایت آنان به بار نشیند. اما در ادامه، حکومت صفویه به دلیل بسط و گسترش قدرت خود و ایجاد سیاست ایران واحد؛ به تضعیف قدرت این خاندان محلی همت گماشت. به نظر می رسد اختلافات و جنگ های داخلی گیلان، از درون این حکومت را تضعیف نمود. همچنین به دلیل سیاست تمرکز گرایی شاه عباس و جاذبه های جغرافیایی و عوامل اقتصادی گیلان و همین طور اختلافات مذهبی کیاییان با حکومت صفوی و برخی مطامع اقتصادی و سیاسی صفویان؛ حکومت کیاییان راه سقوط را طی نمود. در این پژوهش سعی خواهد شد با اتکا به منابع این دوره، این عوامل مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. هدف این بررسی انجام یک پژوهش توصیفی- تحلیلی در حوزه مطالعات تاریخی (کتابخانه ای) و به منظور شناخت و ارزیابی عوامل زوال و سقوط دودمان سلسله کیاییان در گیلان و در زمان حکومت صفویه به ویژه شاه عباس اول است.
بررسی زمینه های تصویب قانون نیابت سلطنت فرح پهلوی
حوزههای تخصصی:
جانشینی سلطنت ازجمله جستارهایی است که همواره در تاریخ ایران بحث آفرین بوده است، چراکه این گفتمان افزون بر ارتباط ویژه اش با مباحث مربوط به قدرت، دارای پیچیدگی های بسیار زیاد نیز بوده است؛ یکی از بحث برانگیزترین موضوعات مرتبط با نیابت سلطنت، کاوش نیابت سلطنت در دوره پهلوی دوم و برنامه نیابت سلطنت فرح دیبا بود. این موضوع که پس از ترور نافرجام محمدرضا شاه مطرح شد، درواقع تصمیمی بود که در راستای تأمین بقای نظام سلطنت گرفته شد؛ اگرچه در برخی از منابع و یادداشت های شخصی علل دیگری ازجمله اعطای اعتبار به فرح پهلوی از ناحیه آمریکا، علت این موضوع قلمداد شده است، اما بررسی اسناد و هم چنین جراید وقت نشان می دهد که پادشاه ایران در اندیشه حفظ بقای دودمان و نظام سلطنت پهلوی در راستای طرح این قانون اقدام کرده است؛ و به دنبال آن ابتدا باعث تغییر قانون اساسی و انجام این تغییر در مجلس مؤسسان و سپس تصویب آن به عنوان یک ماده واحده جداگانه در مجلس شورای ملی شده است.
عوامل مؤثر بر تعیین سیاست خارجی ایران در اولین دوره مجلس شورای ملی
حوزههای تخصصی:
چگونگی روابط با دیگر کشورها یکی از مهم ترین کارکردهای هر حکومتی است. عوامل گوناگونی در اتخاذ سیاست خارجی دولت ها، مؤثر واقع می شوند که می توان آن ها در دو دسته کلی عوامل داخلی و خارجی تقسیم بندی کرد. عوامل داخلی متأثر از گروه های قدرتمند در درون هر ساختار سیاسی می باشد که برای حفظ یا بدست آوردن منافع، خواهان اعمال نظر در سیاست گذاری خارجی حکومت ها هستند و منظور از عوامل خارجی آن است که برای فهم و خوانش سیاست خارجی یک کشور باید موقعیت منطقه ای آن کشور و نظام جهانی حاکم بر کشورها را مدّ نظر قرار داد. شرایط خاص جغرافیایی و وارد شدن ایران در نظام جهانی از دوره قاجار، تعیین سیاست خارجی را به محملی برای جنگ گروه های قدرت داخلی و خارجی تبدیل کرد. از عوامل داخلی می توان شاه، دولت و از دوره مشروطه به بعد مجلس و افکار عمومی و از عوامل خارجی می توان کشورهای روس و انگلیس را در تعیین سیاست خارجی حکومت ایران مؤثر دانست. در این پژوهش با رویکردی توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع دست اول، عوامل مؤثر در سیاست خارجی ایران معیّن می گردد؛ همچنین چرایی، چگونگی و منابع قدرت دهی هر یک از این عوامل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نگاهی به تأثیر نظام مالیاتی بر شورش غریب شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شورش های اعتراض آمیز که واکنشی به اوضاع نامطلوب حاکم بر جامعه محسوب می شوند، علت های مختلفی دارند که بازشناسی آنها رهیافتی به زندگی اجتماعی مردم و بازیابی تاریخ اجتماعی است. بررسی شورش های دوره صفویه نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ به ویژه که در تاریخ نگاری این دوره، زندگی اجتماعی مردم و طبقات فرودست، جز اشاراتی واگذاشته شده است. شورش مردم گیلان در آغاز پادشاهی صفی که به نام شورش غریب شاه شناخته می شود، نمونه مهمی از شورش های گروه های فرودست است که این پژوهش علت ها و عوامل مؤثر در آن را بررسی می کند. این بررسی مبتنی بر دو دسته از گزارش ها و نوشته هاست: گزارش های مورخان دوره صفویه و نظریه ها و تحلیل های پژوهشگران معاصر. بررسی دقیق گزار ش ها نشان می دهد که شورش گیلان در آغاز پادشاهی شاه صفی، به طور مشخص اعتراض به پادشاهی شاه صفی نیست بلکه ریشه ها و زمینه های آن را باید در دوره پادشاهی شاه عباس جستجو کرد. مهم ترین علت ها در نحوه حکومت و اداره ایالت گیلان و فشارهای مالیاتی در قالب گرفتن اخراجات گوناگون است که موجب سلب امنیت اقتصادی مردم این ایالت در دوره شاه عباس اول شد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از گزارش های تاریخی و اسناد و تحلیل های پژوهشگران به موضوع می پردازد.
بررسی عملکرد نهضت آزادی و مواضع آنان نسبت به رهبری امام خمینی (مطالعه موردی: 16/7/1341 تا 15/3/1342)
حوزههای تخصصی:
قیام پانزده خرداد 1342 از حوادث مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است و یکی از زمینه های انقلاب اسلامی به شمار می رود. در این پژوهش تلاش شده است آرا و عملکرد نهضت آزادی در یک بازة زمانی نه ماهه؛ چه نسبت به حوادثی که منجر به این قیام شد و چه در خود قیام مورد ارزیابی قرار گیرد. قیام 15 خرداد به دنبال دستگیری امام خمینی پس از سخنرانی ایشان در نقد رژیم پهلوی در مدرسة فیضیه صورت گرفت و پیامد لایحة انجمن های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید بود. چنین به نظر می رسد که نهضت آزادی ستایش گر قیام پانزده خرداد و موافق با رهبری روحانیت بوده است. اما باید دید تا چه حد مخالفت نهضت آزادی با لوایح ششگانه و حضور آنان در قیام پانزده خرداد، در مسیر حرکت های رهبر قیام یعنی امام خمینی قرار داشته است. برای این منظور استفاده از اسنادی مانند نشریة داخلی نهضت آزادی که بیانگر نظرات این گروه در واکنش به حوادث آن برهة زمانی می باشد، ضروری به نظر می رسید. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و از طریق جمع آوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای نگارش یافته است. سؤال اصلی در این پژوهش این است که عملکرد نهضت آزادی در سیر حوادث منتهی به قیام پانزده خرداد و مواضع این نهضت نسبت به رهبری امام خمینی در آن برهة زمانی چگونه بود؟
بررسی نظام اداری ولایات در حکومت زندیه (1163- 1209 ه . ق)
حوزههای تخصصی:
حکومت زندیه پس از یک دوره آشوب سیاسی و نظامی پس از قتل نادرشاه، در ایران بر قرار گردید. سلسله زندیه با توجه به مدت کوتاه حکمروایی و نیز محدودیت قلمرو حکومتی خود نتوانست تغییرات عمیقی در زیر ساخت های نظام های مختلف حکومتی به وجود آورد. در نتیجه نظام اداری حکومت زندیه و مناصب و مشاغل و القاب آن نیز برگرفته از همان نظام اداری حکومت های پیش از خود یعنی افشاریه و صفویه است. کریم خان کوشید با تسلط بر ولایات و نظارت بر آنان از سوی حکومت مرکزی، عملاً وحدت ملی را در ایران تحقق بخشد و از پراکندگی جلوگیری نماید. در واقع حکومت زندیه با دنبال کردن هدف ایجاد امنیت سیاسی، قضایی و نظامی در داخل ولایات؛ سعی نمود تا آرامش را در داخل مرزهای ایران ایجاد کند. تقسیمات کشوری ایران و مناصب اداری ولایات نیز در این راستا با پیروی از الگوی دوره های حکومت های قبل تنظیم شد. در این پژوهش مناصب اداری ولایات و مناصب تقسیمات کشوری با استفاده از روش توصیفی – کتابخانه ای مورد ارزیابی قرار می گیرد.
زمینه های همگرایی در مناسبات مسلمانان و زرتشتیان در منطقه فارس (دوره آل بویه 447-322 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تحولات مهم پس از فتوحات اعراب، گسترش تدریجی اسلام و در نتیجه تبدیل مسلمانان به جمعیت غالب در سراسر فلات ایران بود. با این وجود به گواهی منابع مختلف در برخی مناطق مانند فارس عده ی زیادی از زرتشتیان بدون تمایز خاص با مسلمانان، زندگی نسبتاً آرام و مسالمت آمیز همراه با همگرایی را سپری می کردند. در شکل گیری این وضعیت زمینه ها، علل و مؤلفه های چندی اثرگذار بوده اند. سیاست همراه با تساهل و تسامح و اهتمام به حمایت و حفظ حقوق غیرمسلمانان و نیز مقابله با گروه ها و افراد تندرو از سوی آل بویه به ویژه در دوره قدرت، امکان زیادی جهت آخرین حضور پررنگ زرتشتیان در عرصه اجتماعی فراهم آورد. این رویکرد حکومت با دستورات دینی مبنی بر لزوم رعایت حقوق اهل ذمه و نیز وجود پاره ای تشابهات در اعمال و اندیشه ها و نیز فرهنگ و آداب ورسوم ریشه دار ایرانی که دچار تغییر چندانی نشده بودند، باوجود پاره ای مخالفت ها، تقویت گردید. هردو گروه مسلمان و زرتشتی میراث دار فرهنگ مشترکی بودند که به صورت طبیعی ایشان را جامعه ای واحد نشان داده سبب ایجاد رابطه عمدتاً مسالمت آمیز و همگرایانه گردید که در عرصه اجتماعی تاًثیر گذار بوده است. مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر را می توان معرفی علل و مؤلفه هایی که به ایجاد جامعه ای به دور از تنش های مخرب انجامید دانست. در این جستار سعی داریم عوامل مؤثر در شکل گیری روابطی مبتنی بر همگرایی بین دو گروه در عصر آل بویه در ایالت فارس را با روش توصیفی تحلیلی با رویکردی تاریخی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای تبیین نماییم.
جغرافیای تاریخی و سیاسی بیهق از فتح اسلام تا دوره غزنویان
حوزههای تخصصی:
بیهق از شهرهای مهم خراسان بزرگ، و دارای شرایط مساعد طبیعی و اقلیمی، رودخانه ها و کاریزها، شرایط اقتصادی مناسب و ویژگی های اعتقادی و فرهنگی بوده است. این شهر جزء نیشابور یکی از چهار ربع مهم خراسان بود. بیهق در دوره اسلامی توسط مسلمانان فتح شد. و با توجه به دور بودن آن از مرکز خلافت اسلامی (اموی-عباسی) به یکی از شهرهای تبدیل شد که مخالفان دستگاه خلافت و نیروهای گریز از مرکز در آن به فعالیت می پرداختند. این پژوهش در نظر دارد، جغرافیای تاریخی و سیاسی بیهق از ورود اسلام تا دوره غزنویان را مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد که چه حوادث مهمی در بیهق در قرون اولیه اسلامی رخ داده است.
نقش و عملکرد ناصر کبیر در نشر اندیشه شیعی در طبرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرصه سیاسی مهمترین نتیجه مهاجرت سادات علوی به شمال ایران در قرن سوم هجری،تأسیس حکومت شیعی علوی در طبرستان بود.در اوایل قرن چهارم هجری با شکل گیری و بنیان گرفتن مکتب ناصریه، شهرهایی چون آمل و هوسم از مراکز اصلی ترویج فرهنگ شیعی در سراسر طبرستان و دیلم به شمارمی رفتند. این نوشتار بر آن است با شیوه توصیفی و تحلیلی ، تلاش ناصرکبیر در نشر اندیشه شیعی طبرستان را مورد بررسی قرار دهد. در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت، محبوبیت علویان در بین عامه مردم طبرستان از یک سو و تلاش ناصرکبیر در نشر اسلام و اندیشه شیعی، سبب ساخت و راه اندازی مدارس، کتابخانه ها، محافل بحث و مناظره و تدریس علوم دینی شد.تمامی این موارد در اعتلای فرهنگ شیعی تأثیرگذار بوده است.اهمیت این تلاش ها در این است که با توجه به جو سیاسی و تسنن حاکم ،این منطقه در احیای فرهنگ شیعی تلاش نموده است.
نظام مدیریت چینی- ختایی در بخارای دوره مغول
حوزههای تخصصی:
تاریخ بخارا بسیار طولانی و باشکوه بوده است اما هیچ دوره ای از تاریخ آن برای مورخ به صورت بالقوه جذاب تر از زمان حکومت مغولان (۱۲۲۰ تا ۱۲۶۰ م) نیست. طی این دوره، منطقه بخارا و شهرهای بزرگ آن به معنای واقعی کلمه از خاکستر برخاستند تا نه تنها در ترکستان بلکه در بیشتره مناطق شرقی جهان اسلام، موقعیت برتر را به دست آورند. به هر حال با وجود اهمیت خاص این موضوع، اطلاعات ما در مورد این دوره در بهترین حالت ناقص است و پیش از آنکه بتوان به نتیجه گیری قطعی درباره ی تأثیر کلی مغولان در تاریخ بخارا یا حتی خطوط اصلی تحول در این منطقه برسیم، باید به بسیاری از سؤالات اساسی جواب داده شود. بخشی که به خصوص مشکل ساز است، حوزه کمتر شناخته شده تاریخ دیوانسالاری است. ما در این زمینه با فقدان مطلق اسناد دست اول مواجهیم و اطلاعات بسیار محدودی هم که در مورد این موضوع در دست داریم، از منابع متأخر به دست آمده است. این اطلاعات به ما می گویند که یک حکومت مغولی در این ناحیه وجود داشته اما اطلاعاتی که غیر از این در اختیار ما قرار می دهند، چیزی بیشتر از اسامی حکمرانان و نایب الحکومه های مختلف و معدودی از القاب و عناوین نیست.
عبدالله سویدی و روایتی سلَفی از کنگره تقریب نادرشاه افشار در نجف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنگره نجف که با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی و به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه جعفری در سال 1156ق./1743م. برگزار شد، یکی از آخرین تلاش های نادرشاه افشار برای ایجاد تغییر در نظم سیاسی-مذهبی معارض میان ایران شیعی و عثمانی سنی بود. اگرچه تاکنون اشارات و مطالعات متعددی در باب گزارش این نشست و اثرات آن صورت گرفته است، اما این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی در مطالعات تاریخی که مبتنی بر بررسی موشکافانه اسناد و مدارک کتابخانه ای است، تلاش می کند روایت سنّی سلفی این نشست را که برآمده از مشاهدات شیخ عبدالله سُوَیدی، نماینده والی بغداد در نجف بود مورد تحقیق قرار دهد. در این زمینه بسط و تفسیر مقدماتی همچون شناخت سیاست های مذهبی نادرشاه افشار، شرایط سیاسی، اجتماعی عراق در نیمه قرن هجدهم میلادی و زمینه های شکل گیری اندیشه سلفی در میان علما و متفکران مسلمان مورد توجه قرار خواهد گرفت. همچنین غایت این پژوهش بررسی خاستگاه های اجتماعی و فکری جریان سلفی در عراق و ارائه تاریخی مختصر از روند شکل گیری کنگره نجف است که با مقایسه تطبیقی دو روایت شیعی و سنی از این نشست، تصویری تازه از مناسبات فکری و فرهنگی رایج در طیف سنی و سلفی علمای عراق ارائه خواهد شد.