فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش تأثیر آموزش هدف گذاری بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان بوده است.
روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه شهر اصفهان بودند که از میان دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان در سال 97 مراجعه کننده به موسسه سلامت اندیشان مهر، به طور تصادفی ساده انتخاب شده و تعداد 40 نفر از دانش آموزان با خودتنظیمی پایین و انگیزش تحصیلی پایین انتخاب شدند که از طریق پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران که در سال ۱۹۹۵ طراحی و توسط کدیور در سال ۱۳۸۰ در ایران هنجاریابی شده است و نیز مقیاس انگیزش تحصیلی AMS (2009) شناسایی شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایابی شدند. نوع پژوهش نیمه آزمایشی است. پس از انجام پیش آزمون گروه آزمایشی 8 جلسه آموزش هدف گذاری دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای بررسی تفاوت میانگین ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزارSPSS ویراست21تحلیل شد
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش هدف گذاری بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان تأثیر معنی داری داشته و باعث افزایش خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی گردیده است.
شناسایی مولفه های توانمندسازی مدارس با تاکید بر نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های توانمندسازی مدارس با تاکید بر نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان انجام شد. روش شناسی پژوهش : جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره های تحصیلی (ابتدایی،متوسطه اول و دوم)، والدین و کارکنان مدارس شهر ساری و نکا بود. روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چند مرحله ای است که تعداد 386 نفر به عنوان نمونه آماری جهت بررسی انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر از فرمول کوکران استفاده شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تایید متخصصان و استادان قرار گرفت و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی بر روی 40 نفر92/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم در نرم افزار SPSS21 و lisrel8.8 انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که سه مولفه کلیدی توانمندسازی مدارس در نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان مولفه های شناختی، هیجانی و رفتاری است. بارهای عاملی (برآوردهای استاندارد) متغیرهای اندازه گیری برای متغیر مکنون توانمندسازی مدارس در بعد شناختی(69/0)، بعد هیجانی(84/0) و بعد رفتاری (87/0) بود، این امر نشان دهنده روایی همگرایی نشانگرها است. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد توجه به توانمندسازی مدارس باتاکید بر نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان می تواند در کاهش آسیب های اجتماعی دانش آموزان موثر باشد.
شناسایی ابعاد و مولفه های مدیریت جانشین پروری در سازمان های فرهنگی (مطالعه موردی: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های مدیریت جانشین پروری درسازمان های فرهنگی بوده است که مطالعه موردی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام گرفت. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش کیفی و مشارکت کنندگان در این بخش شامل خبرگان و متخصصان دانشگاهی حوزه مدیریت، مدیران ستادی و اجرایی این سازمان بوده است. روش نمونه گیری به صورت هدف مند و براساس اشباع نظری انجام شد؛ بر همین اساس با افراد مطلع مصاحبه انجام گرفت و تا زمان اشباع داده ها و عدم دستیابی به داده های جدید ادامه یافت. بعد از مصاحبه با 11 نفر حجم نمونه، اطلاعات حالت اشباع به خود گرفت؛ اما برای اطمینان بیشتر مصاحبه تا 16نفر ادامه یافت. روش تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون(مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) بر مبنای روش براون و کلارک انجام و تمامی مولفه های کلیدی بیرون کشیده و با به کارگیری نرم افزار maxqda ، در شبکه مضامین طبقه بندی شده اند. روایی و اعتبار مولفه های بدست آمده با مشارکت10 نفر از صاحبن ظران و مدیران مجموعه مورد مطالعه و بر اساس مقادیر به دست آمده CVR برای هر یک از شاخص ها، روایی آن ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها : طبق نتایج به دست آمده، مضامین مربوط به مدیریت جانشین پروری شامل تحلیل نیازها و فرصت ها (آینده پژوهی، هم سوسازی استراتژیک، الزامات مدیریتی و سبک رهبری)، بسترسازی ارزشی (فرهنگ سازمانی، سلامت سازمانی، فضیلت اخلاقی مدیر)، پیاده سازی راهبردها (شناسایی استعدادها، توسعه و آموزش، پایش و ارزیابی) شناسایی شدند. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد جهت اجرای جانشین پروری در یک سازمان فرهنگی؛ نیاز به بستر سازی همه جانبه در سطح کلان است تا بتوان به طور کامل شاهد آماده بودن سازمان در برابر تغییراتی شد که اگر بدان توجه نشود؛ سازمان را از مسیر رسیدن به هدف منحرف می کند. بر همین اساس ضمن تحلیل نیازها و فرصت های پیش روی سازمان؛ می بایست بسترسازی ارزشی انجام شود تا با پیاده سازی راهبردها بتوان به مدییتی جانشین پرور در سطوح مختلف سازمان دست یافت.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی اخلاق حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی: پژوهشی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
538 - 517
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی اخلاق مدیران مدارس ابتدایی انجام یافته است. شیوه پژوهش، اکتشافی متوالی (کیفی/کمی)، از نوع ابزارسازی، و راهبرد پژوهش در بخش کیفی بصورت تحلیل محتوا، و در بخش کمی، پیمایشی می باشد. داوطلبان در بخش نخست 16 نفر از اساتید دانشکده های علوم تربیتی، به روش نمونه گیری هدفمند، و در قسمت کمی 330 نفر از مدیران سازمان آموزش و پرورش به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش اول، مصاحبه نیمه ساختاری و در بخش دوم، پرسشنامه محقق می باشد. پرسشنامه مذکور دارای 3 موُلفه اصلی و 81 گویه برمبنای طیف لیکرت 5 درجه ای است. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، شیوه کدگذاری، و در بخش کمی، مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. برنامه نرم افزاری Lisrel ثابت نمود که موُلفه های اصلی اخلاق حرفه ای شام 3 بعد شخصی، درون سازمانی، و برون سازمانی و 9 موُلفه فرعی مشتمل بر ویژگی های فردی، شغلی، هیجانی، مدیریت و رهبری، راهبردهای اخلاق، توانمندی های حرفه ای، عوامل وظیفه ای، اجتماعی، فرهنگی، و 81 کد باز می باشد. نتایج تحلیل ها، عامل تاُییدی، و ضرایب آلفای کرونباخ نیز روایی می باشد که پایایی مدل را تاُیید نموده است.
نقش رهبری اخلاقی مدیران در تعالی سازمانی مدرسه با میانجی گری توانمندسازی روانشناختی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
98 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش رهبری اخلاقی مدیران در تعالی سازمانی مدرسه با میانجی گری توانمندسازی روانشناختی معلمان بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان دوره متوسطه دوم شهر سنندج به تعداد 1132 نفر، که از این جامعه با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 287 نفر انتخاب شد. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه رهبری اخلاقی براون، تروینو و هریسون (2005)، توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر (1995) و پرسشنامه ارزیابی نتایج تعالی سازمانی دمینگ (2003) استفاده شد. برای تعیین پایایی از آلفای کرونباخ و روایی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL10.30 استفاده شد. یافته ها نشان داد که رهبری اخلاقی مدیران و توانمندسازی روانشناختی معلمان اثر معنادار بر تعالی سازمانی مدرسه در سطح 05/0 دارند. رهبری اخلاقی با میانجیگری توانمندسازی روانشناختی معلمان بر تعالی سازمانی مدرسه در سطح 05/0 اثر دارد. همچنین متغیرهای رهبری اخلاقی مدیران و توانمندسازی روانشناختی معلمان قادر به تبیین 53% واریانس متغیر تعالی سازمانی مدرسه بودند.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد چندفرهنگی: نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد چندفرهنگی: نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک بوده است. برای تحقق هدف مذکور، از رویکرد پژوهش کیفی و روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اساتید، نخبگان و صاحب نظران سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است که از بین آنها تعداد 14 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان نمونه انتخاب و با روش هدفمند گزینش شده اند. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است که روایی و پایایی آن با استفاده از روش درون متنی و استفاه از دو کدگذاری بررسی شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه های کد گذاری باز و محوری و گزینشی بر اساس نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. نتایح نشان داد که ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی شامل 90 مفهوم در30 مقوله انتزاعی تر تبدیل شدند که عبارتند از: شرایط علّی شامل سه مقوله (شناخت فرهنگ های داخلی و خارجی، تعامل میان و درون فرهنگی، یادگیری الگوی زیست چندفرهنگی)، شرایط زمینه ای شامل هشت مقوله (حوزه شناختی فرهنگ و اجتماع، حوزه عاطفی فرهنگ و اجتماع، حوزه رفتاری فرهنگ و اجتماع، مهارتهای فنی، ویژگی های شخصیتی، فرهنگ شناختی، نیمه ساختار یافته، ساختار نیافته)، شرایط مداخله گر شامل هفت مقوله (مکتوب، تصویری و صوتی، مواد غیر رسمی، ساختار یافته، رسمی، نیمه رسمی و غیر رسمی)، راهبردها شامل نه مقوله (الگوهای پردازش اطلاعات، الگوهای یادگیری اجتماعی، الگوهای یادگیری فردی، بر اساس نیازها و علایق و توانمندیهای دانش آموزان، بر اساس تصمیم گیری متولیان آموزشی بویژه معلمان، بر اساس ماهیت، نوع و شکل فعالیتهای آموزشی، کمی، کیفی و آمیخته) و پیامدها شامل سه مقوله (اصلاح و پیشرفت اجتماع، عدالت محوری در تعلیم و تربیت، انسجام و اتحاد همه جانبه) می باشد. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت ابعاد و مولفه ها شناخته شده توسط صاحبنظران در طراحی برنامه درسی مطالعات اجتماعی بوده و پیشنهاد می گردد از آنها در بهبود برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد چندفرهنگی استفاده شود.
تحلیل ساختاری عملکرد مدیران مدارس بر اساس وفاداری سازمانی، معنویت در محیط کار با میانجی گری عزت نفس سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
376 - 359
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش توصیفی همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیّه مدارس دولتی و غیر دولتی متوسطه دوم دخترانه نواحی آموزش و پرورش تبریز به تعداد 175 مدرسه بود و نمونه تحقیق مدارس بر اساس جدول مورگان 123 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی بر حسب ناحیه و نوع دولتی و غیر دولتی بودن بوده است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های وفاداری سازمانی الکاظمی، عزت نفس پیرس و همکاران، معنویت سازمانی میلیمین و عملکرد دلاور و همکاران، نیز مؤلفه سلامت پرسش نامه طاهری و همکاران استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد: عملکرد مدیران مدارس بر اساس وفاداری سازمانی، معنویت در محیط کار با میانجی گری عزت نفس سازمانی آنان در مدارس متوسطه دوم دخترانه نواحی آموزش و پرورش تبریز با ضریب تعیین 76/0 قابل پیش بینی است. روابط معنویت در محیط کار و وفاداری سازمانی با عزت نفس سازمانی مدیران نیز معنویت در محیط کار با عملکرد، در سطح اطمینان 95% معنادار و روابط وفاداری سازمانی و عزت نفس سازمانی مدیران با عملکرد آنان غیر معنادار است.
تبیین شرایط توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی دانشجویان (رویکرد نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین شرایط توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی (ک.ا) دانشجویان رشته های مختلف گردشگری انجام شده است. در این راستا، برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختارمند انفرادی با دو گروه اساتید دانشگاهی و دست اندرکاران کارآفرینی (در مجموع 24 نفر) و برای تحلیل داده ها از روش کیفی نظریه زمینه ای استفاده شد. سازگار با روش پیشنهادی چارمز (Charmaz, 2006)، از نسخه نظریه زمینه ای ساخت گرایی با دو مرحله کدگذاری اولیه و کانون و همچنین، از چارچوب اشتروس و کوربین (Strauss and Corbin, 1998)، شامل شرایط علّی، شرایط زمینه ای، پدیده اصلی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها استفاده و در نهایت، یک مدل پارادایمی جدید ارائه شد. بر اساس این مدل، آموزش علمی و عملی، خود-کارامدی، همدلی فرهنگی، نگرش به کارآفرینی اجتماعی، مطلوبیت و امکان پذیری ادراک شده از مهم ترین شرایط علّی توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی در میان دانشجویان رشته های مرتبط با گردشگری قلمداد می شود. اگرچه مدل-های مختلفی در حوزه قصد کارآفرینی وجود دارد اما متغیرهای مدل پارادایمی این پژوهش، متغیرهای کلیدی آنها را پوشش می دهد و در واقع، این پژوهش، یک مدل جامع در حوزه قصد کارآفرینی اجتماعی ارائه کرده است.
رابطه جهت گیری اخلاقی و معنویت با انگیزش پیشرفت در کارکنان اداره آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جهت گیری اخلاقی و معنویت ملکیان با انگیزش پیشرفت در کارکنان اداره آموزش و پرورش بوده است. رعایت اخلاق و حفظ ارزشهای اخلاقی به صورت یکی از مهم ترین پدیده هایی درآمده است که در بیشتر سازمان ها مورد توجه قرار می گیرد. روش شناسی پژوهش : روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود وجامعه آماری شامل همه ی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان مرودشت برابر با 121 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه جهت توزیع پرسشنامه، از جدول مورگان استفاده شد که با استفاده از این جدول مشخص شد که تعداد نمونه مورد نیاز 92 نفر از کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان مرودشت است. سپس یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : . نتایج نشان داد که جهت گیری اخلاقی و معنویت کارکنان پیش بین معناداری برای انگیزش پیشرفت است. بین انگیزش پیشرفت و جهت گیری اخلاقی و معنویت کارکنان بر اساس جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. بین انگیزش پیشرفت و جهت گیری اخلاقی و معنویت کارکنان بر اساس تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد. بحث و نتیجه گیری: جمع بندی تحقیق این بود که بین جهت گیری اخلاقی و معنویت با انگیزش پیشرفت کارکنان اداره آموزش و پرورش رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که معنویت را در بین کارکنان افزایش داد تا انگیزه پیشرفت درآن ها رشد پیدا کند.
نقش واسطه ای ارزشیابی عملکرد معلمان در رابطه بین استقلال شغلی و ساختار سازمانی با اشتیاق شغلی و ادراک عدالت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
313 - 289
حوزههای تخصصی:
این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- همبستگی از نوع مدلمعادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیّه معلمان مدارس دوره دوم متوسطه نظری شهر ارومیه در سال تحصیلی 98-97 به تعداد 831 نفر بود که از بین آن ها به روش تصادفی طبقه ای نسبی و با بهره گیری از جدول کرجسی مورگان، 306 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ارزشیابی عملکرد معلمان، پرسش نامه های استاندارد ساختار سازمانی رابینز و ایوانویچ، استقلال شغلی فریدمن، احساس عدالت کولکوئیت و اشتیاق شغلی شوفلی و بکر بودند. روایی ابزارها با استفاده از روایی صوری، محتوایی و سازه و پایایی ابزارها با روش آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. مقادیر پایایی ابزارها به ترتیب 86/0 ، 77/0، 79 /0 ، 81/0، 89 /0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای ,SPSS 20 LISREL8.8 استفاده شد. یافته های تحقیق، نقش واسطه ای ارزشیابی عملکرد معلمان در رابطه بین استقلال شغلی و ساختار سازمانی با اشتیاق شغلی و عدالت سازمانی را تأیید کرد. نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت معنی دار بین استقلال شغلی و اشتیاق شغلی، همچنین بین ساختار سازمانی و عدالت سازمانی بود. برای ارتقای اشتیاق شغلی معلمان و ادراک عدالت آن ها باید از ساختارهای کاملاً متمرکز در مدارس کمتر استفاده شود؛ استقلال شغلی معلمان را توسعه داد و به ارزشیابی عملکرد معلمان بیشتر توجه کرد.
اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی برتوجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول انجام شد.
روش شناسی: پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دبیران درس کار و فناوری متوسطه ی اول در استان فارس به تعداد 800 نفر (315 مرد و 485 زن) هستند که تعداد 340 نفر از دبیران کار و فناوری به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، دو پرسشنامه ی محقق ساخته یادگیری خودراهبر دارای 24 گویه و پرسشنامه محقق ساخته توجه انتخابی دارای 24 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده بود. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های حافظه فعال، انتخاب رقابتی، کنترل بالانورد و کنترل پایین نورد در تبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی موثر بوده است. همچنین مولفه های خودمدیریتی، خودانگیختگی و خودنظارتی درتبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر یادگیری خودراهبر موثر بوده است و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.
نتیجه گیری: الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در پرورش دانش آموزانی خلاق، خودراهبر، مسئولیت پذیر موثر بوده است.
نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان (مورد کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، سنجش تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان با نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در بین کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان بوده است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را روسا، معاونین، مدیران اداری به تعداد 50 نفر و کارکنان شهید باهنرکرمان به تعداد 352 نفر تشکیل داده اند که روش نمونه گیری برای روسا، معاونین، مدیران اداری به روش سرشماری و روش نمونه گیری برای کارکنان تصادفی-طبقه ای و حجم نمونه آن بر اساس جدول کرجسی و موگان 184 نفر برآورده شد. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های معتبر مدیریت دانش دیکسون (2000)، مدیریت منابع انسانی بوسلی و ویل (۲۰۰۲)، نوآوری سازمانی مقیمی و رمضان (2012) و یادگیری سازمانی نیفه (2001) استفاده گردید که روایی آن ها توسط استاد راهنما و صاحب نظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد فعالیت های توسعه منابع انسانی بر مدیریت دانش تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر یادگیری سازمانی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. یادگیری سازمانی کارکنان بر نوآوری آن ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. مدیریت دانش بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد نهایتاً مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیرگذاری فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان نقش میانجی دارند.
بررسی تلفیق برنامه درسی آموزش عالی با فناوری اطلاعات با رویکرد آموزش مجازی
حوزههای تخصصی:
امروزه همگام با پیشرفت تکنولوژی و ورود به عرصه فناوری اطلاعات، فرآیند آموزش نیز از حالت سنتی به مجازی تغییر پیدا کرده است. نفوذ فناوری اطلاعات به سیستم آموزشی و نظام آموزش عالی باعث ایجاد مفهوم جدیدی به نام آموزش مجازی شده است. در کنارآموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت استفاده از آموزش مجازی کاملاً محسوس است، در نتیجه بسیاری از دانشگاه ها نیز به تبع آن وارد عرصه آموزش مجازی برای دانشجویان خود شده اند. این روند به سرعت در سراسر کشور توسعه یافت و دانشگاه های زیادی به این امر پیوستند. با آنکه آموزش مجازی باعث تحول در شیوه های یادگیری- یاددهی شده است اما نیاز به طراحی برنامه درسی مطابق با ویژگی ها، ابزار و امکاناتی که آموزش مجازی در اختیار ما قرار می دهد احساس می شود. بدون بازنگری و ایجاد برنامه درسی در سیستم آموزش عالی، آموزش مجازی با شکست مواجه می شود. زیرا برنامه درسی از مهمترین ارکان یک نظام آموزشی است. بدین منظور در این پژوهش به بررسی ویژگی های آموزش مجازی و معرفی الگو های برنامه درسی مطابق با آموزش مجازی در سیستم آموزش عالی پرداخته می شود.
شناسایی و اعتباریابی مولفه های مدل مدیریت استعداد آموزگاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی مولفه های مدل مدیریت استعداد آموزگاران در سالِ تحصیلی 97-1396 انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف ،کاربردی و از نظر ماهیت ،توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل تعدادی از خبرگان مرتبط با موضوع بود که به روش نمونه گیری هدفمند جهت انجام مصاحبه نیمه ساختارمند انتخاب گردیدند . ابزار پژوهش دراین مرحله پرسشنامه ی 104گویه ای طراحی شده بر مبنای طیف هفت درجه ای لیکرت(بر اساس شاخصهای مستخرج از ادبیات و پیشینه و متن مصاحبه ها ی انجام شده) بود. در پایان هر راند داده های به دست امده با استفاده از شاخص میانگین رتبه ای و ضریب توافق کندال تحلیل شدند. در راند سوم مقدار به دست آمده برای آماره کندال(507/0) حاکی از اتفاق نظر قابل قبول بین پاسخگویان بود . نتایج تحلیل داد ه ها در پایان مرحله کیفی نشان داد ،مولفه های مدل مدیریت استعداد آموزگاران شامل رشد و توسعه(بهسازی)، شناسایی،به گزینی، جذب، برنامه ریزی استراتژیک و نگهداری می باشد .در بخش کمی جهت برازش مدل از بین 7644 آموزگار مشغول به خدمت در استان لرستان(جامعه اماری)،367 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری تعیین و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.ابزار تحقیق در این مرحله شامل پرسشنامه تدوین شده بر اساس 6 مولفه شناسایی شده و شاخصهای مربوط به هر مولفه بود.داده های بخش کمی (برازش مدل) با استفاده از مدل معادلات ساختاری و حداقل مربعات جزیی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که براساس متوسط شاخص پایایی ترکیبی(93/0=CR) و متوسط ضرایب آلفای کرونباخ (91/0) که از 70/0 بیشتر می باشند و با توجه به اندازه متوسط واریانس استخراج شده (67/0=AVE) که از 5/0 بزرگتر است، مدل از پایایی همگرا برخوردار بوده و با توجه به این که (AVE< CR)، روایی همگرا نیز برقرار است. با توجه به این که میانگین شاخص ضریب تعیین (1=R 2 )، از 67/0 بیشتر است و هم چنین بر اساس شاخص Q 2 که مقدار متوسط آن (67/0) از 35/0 بیشتر است، چنین استنباط می شود که مدل ساختاری از برازش مناسب برخوردار بوده و قدرت پیش بینی مدل مناسب است و 3. ارزیابی برازش کلی مدل؛ براساس معیار نیکویی برازش (GOF) مقدار محاسبه شده برای این شاخص برابر با 82/0 به دست آمد که از 35/0 بیشتر است، لذا چنین استنباط می شود که مدل کلی از برازش بالایی برخوردار است .
تبیین خودرهبری و خودکارآمدی معلمان براساس رهبری تحولی با نقش میانجی سازمان یادگیرنده در مدارس مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
156 - 128
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش، توصیفی- هم بستگی با رویکرد معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیّه معلمان ابتدایی و متوسطه (اول و دوم) به تعداد 18750 نفر است که بر اساس فرمول کوکران، نمونه ای برابر با 384 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه رهبری تحولی، سازمان یادگیرنده، خودرهبری و خودکارآمدی معلمان است که روایی آن ها با روایی سازه و پایایی آن ها با آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS23 وSMART PLS2 تحلیل شدند.نتایج فرضیه های پژوهش نشان داد که متغیر سازمان یادگیرنده یک متغیر میانجی بین متغیرهای رهبری تحولی با خودرهبری و خودکارآمدی است. رهبری تحولی بر سازمان یادگیرنده، خودرهبری و خودکارآمدی و همچنین سازمان یادگیرنده بر خودرهبری اثر مثبت و مستقیم دارد اما رهبری تحولی نتوانسته است که بر خودکارآمدی تأثیر بگذارد. روایی مدل اندازه گیری با آزمون cv.com و مدل ساختاری با آزمون cv.red تأیید شد و همچنین کیفیت مدل نهایی پژوهش با توجه به شاخص GOF که 305/0 شده است، نشان داد که مدل از برازش قوی برخوردار است و در نهایت ضریب تعیینR2، برای سازمان یادگیرنده 320/0، خودرهبری 285/0 و خودکارآمدی 033/0 شد.
بررسی نظری مهارت خودآموزی در دانش آموزان مقطع دبستان
حوزههای تخصصی:
امروزه خود آموزی به یکی از کلیدی ترین عوامل و راهبردهای فرایند یاددهی – یادگیری و پرورش استعداد ها تبدیل شده است بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نظری مهارت خودآموزی دانش آموزان در مقطع دبستان انجام شد. طرح پژوهش کیفی و روش شناسی فراترکیب از نوع تلفیقی می باشد که در این پژوهش پایگاه های معتبر مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت 50 مقاله مرتبط مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که متغییر های خود تنظیمی، خود کنترلی، پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی با پدیده خودآموزی در ارتباط قرار دارند و همچنین نتایج نشان داد که خود آموزی مخصوصا به شیوه راهبری و آموزش دیجیتال بر پرورش تفکر و یادگیری عمیق اثر گذار می باشد. با بررسی های انجام شده مشخص شد که خودآموزی بهتر است از سنین آغازین مدرسه و در مقطع دبستان آغاز شود که دانش آموز با آن دست و پنجه نرم کند و تسلط کامل به این روش پیدا کند تا یادگیری بهتر و در نتیجه پیشرفت تحصیلی حاصل شود. همچنین مشخص شد در مهارت خود آموزی ، تنیدگی تحصیلی ،اضطراب و مضرات آموزش مستقیم قابل کنترل می باشد.
شناسایی موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
70 - 49
حوزههای تخصصی:
فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک جزء مهم از مرحله آموزش در کلاس های درس است. روش پژوهش با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی (مصاحبه های عمیق و اکتشافی با انجام عمل پالایش) انجام شد. در رویکرد کیفی، از روش هدفمند و برای تدوین پرسش نامه از مصاحبه با استادان گروه علوم تربیتی دانشگاه و مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش به تعداد 20 نفر استفاده شد. در رویکرد کمّی، از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیّه مدیران مدارس ایران (105968 نفر) تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها به روش میدانی و از پرسش نامه محقق ساخته موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با 75 سؤال و 14 مؤلفه استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تأیید متخصصان رسید و روایی همگرای آن با استفاده از ضرایب میانگین واریانس استخراجی (AVE) محاسبه شد که مقادیر AVE برای تمام مؤلفه ها بزرگتر از 5/0 بود. همچنین برای تمام مؤلفه ها، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالاتر از 7/0 محاسبه و تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات دارای چهارده مؤلفه (موانع ساختاری، موانع آموزشی، موانع منابع انسانی، موانع تجهیزات و مواد آموزشی، موانع مدیریتی، موانع خدمات پشتیبانی معلمان، عدم آمادگی شناختی معلمان، عدم تربیت معلمان برای تدریس در الگوی نوین تدریس، موانع انگیزشی، موانع فرهنگی، موانع اقتصادی، موانع اجتماعی، موانع سازمانی و موانع فردی) است که مؤلفه عدم تربیت معلمان برای تدریس در الگوی نوین تدریس دارای بیشترین سهم و مؤلفه موانع فردی دارای کم ترین سهم است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS20 و PLS انجام شد.
نقش میانجی گری بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه انجام شد. روش شناسی پژوهش : به این منظور، از جامعه 2744 نفری دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بهبهان، 338 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. داده های لازم با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (Conner & Davidson,2003)، ارتباط مثبت در مدرسه بتی همر و کهل (Beaty, Homer & Kahle, 2004) و بهزیستی روان شناختی کارول ریف (Carol Ryff, 1989)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل گردید. مدل یابی معادلات ساختاری به منظور آزمون روابط بین متغیرها در مدل مفروض استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد شاخص های برازش (مطلق، تطبیقی و مقصد) مدل واسطه ای متغیر بهزیستی روان شناختی (با انجام برخی اصلاحات)، به طور معنادار در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد بر اساس مدل مفروض، متغیرهای تاب آوری 15/۰ و بهزیستی روان شناختی 123/۰ از پراکندگی نمرات ارتباط مثبت در مدرسه را تبیین می کنند و اثر غیر مستقیم تاب آوری بر ارتباط مثبت در مدرسه با واسطه گری بهزیستی روان شناختی 131/۰ است که از نظر آماری معنادار است.
تأثیر آموزش مدیریت زمان بر مؤلفه استعداد درخودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مدیریت زمان برخودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم در ناحیه 4 استان قم بالغ بر 2457 نفرکه در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکنز- مورگان (1999) به عنوان پیش آزمون در هر دو گروه (آزمایش و کنترل) اجرا شد سپس گروه آزمایش در طی 10 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های مدیریت زمان قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات، دوباره پرسشنامه مذکور در دو گروه موردسنجش قرار گرفت. مورگان و جینکنز ضریب پایایی پرسشنامه را 82/0 و ضریب پایایی هر یک از خرده مقیاس های استعداد، کوشش و بافت را به ترتیب 78/0، 66/0 و 70/0 گزارش کرده اند. تجزیه وتحلیل داده ها مبتنی بر آزمون کولموگروف-اسمرینوف و تحلیل کوواریانس آمیخته بین-درون آزمودنی ها نشان داد که آموزش مدیریت زمان به طور معناداری بر هر سه مؤلفه خودکارآمدی تحصیلی استعداد، کوشش و بافت خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد. استعداد خودکارآمدی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادار افزایش یافته زیرا p معادل 0.059 محاسبه شد. در صورتی که مهارت مدیریت زمان در مدارس با تأکید بیشتری آموزش داده شود باعث نهادینه شدن و به کارگیری هر چه بیشتر مدیریت زمان توسط دانش آموزان می شود.
تربیت منش در تدریس برخط (مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر استنتاج روشهای تربیت منش در تدریس برخط مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا است. این پژوهش به روش تحلیلی استنتاجی انجام گرفته است. لذا ابتدا به تبیین مفهوم تربیت منش پرداخته سپس به روش استنتاجی روشهای تربیت منش را مبتنی بر نظریه لیکونا استنتاج کرده ایم. به تعبیر لیکونا تربیت منش تلاش عمدی برای کمک به افراد، جهت درک ارزشهای اخلاقی اصیل، مراقبت از آنها و عمل بر مبنای آنهاست. برای درونی شدن هر ارزش سه مرحله وجود دارد: 1. دانایی اخلاقی؛ 2. نگرش اخلاقی 3. عمل اخلاقی. برای تربیت منش دانش آموزان در تدریس برخط و درونی کردن ارزش ها در آنها میتوان از رویکردهای اکتشافی و مشارکتی در تدریس استفاده نمود و با ایجاد زمینه مناسب برای گفتگو در زمینه مفاهیم اخلاقی و تمرین عملی آنها و همچنین الگودهی مناسب به مفهوم سازی و نهادینه سازی ارزشهای اخلاقی همت گماشت. به کارگیری داستان هایی با پایان باز یا مساله محور و همچنین داستان های اخلاقی در یک اجتماع پژوهشی و کندوکاو و گفتگوی گروهی با همسالان پیرامون آنها نیز میتواند مثمرثمر باشد. همچنین باید توجه داشت که تنها در درس معارف، مطالعات اجتماعی و تفکر و سبک زندگی به انتقال مفاهیم اخلاقی بسنده نکرد و در زنگ دروس دیگر نیز مفاهیم اخلاقی مرتبط با هر درس را به دانش آموزان منتقل نمود . برای پرورش بعد عمل اخلاقی نیز باید زمینه لازم برای مواجه دانش آموزان با نتایج اعمالشان را فراهم کرد تا از این طریق کم کم انگیزه و الزام درونی نسبت به ارزش ها در فرد ایجاد شود.